1101- و اين است مقتضاى ((سعه
))اى (فراگيريى )) كه در
سخن اميرالمؤ منين (ع ) (يسع فقراءهم ) بدان تصريح شده است ؛ و مقتضاى
رسانيدن فقيران سطح زندگى خويش را تا حد ديگران كه در كلام امام صادق
(ع ) (...حتى يلحقهم بالناس ) بصراحت آمده است -( فصلهاى
((سطح زندگى براى توده ها))،
از باب 12، جلد ششم )؛ و مقتضاى كفايت كردن و بسندگى كه در تعليم امام
صادق (ع )، در حديث 14 (ما يكفيهم ) ذكر شده است ؛ و مقتضاى
((شركت داشتن بينوايان در دارايى توانگران
))، و ((ضرورت مواسات
كردن با آنان ))، كه در احاديث به آنها تصريح
گشته است . مواسات كردن با كسى ، يعنى : بخشى از مال و امكانات خود را
در اختيار او قرار دادن و به او تقديم داشتن .
1102- ((سوره بقره ))
(2): 254.
1103- ((سوره حديد))
(57): 7.
1104- ((اصول كافى ))
1 / 542؛ سخن امام موساى كاظم (ع ).
1105- مضمون سخن امام صادق (ع ) به ابان بن تغلب - (تفسير عياشى
)) 2/13).
1106- ((سفينة البحار))
2/378.
1107- فصلهاى انفاق از باب 12 (جلد پنجم و ششم ).
1108- شيخ كلينى ، در آغاز ((بخش زكات
))، از كتاب ((كافى
))، بابى به اين عنوان آورده است :
((باب فرض الزكاة و ما يجب فى المال من الحقوق
)) - ((باب وجوب زكات و
حقوق واجبى كه در مال هست )) (3/ 496)؛ سپس در
اين باب ، احاديث ((حق معلوم ))
و ((زكات باطنه )) را نقل
كرده است . بنابراين آنچه از اين ترتيب - در كتاب شريف كافى - استفاده
مى شود، تمايل شيخ بزرگوار كلينى است به اينكه جز زكات حقوق واجب ديگرى
نيز در مال هست ؛ - فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1109- ((سفينة البحار))
2/327.
1110- (جلد ششم ).
1111- ((سوره يس ))
(36): 47.
1112- ((سوره محمد - ص -))
(47): 38.
1113- ((سوره هود))
(11): 101.
1114- ((سوره نحل ))
(16): 118.
1115- ((سوره زخرف ))
(43): 76.
1116- ((سوره آل عمران ))
(3): 117.
1117- ((سوره نحل ))
(16): 33.
1118- ((مجموعه ورام ))
/ 10.
1119- ((كافى ))
3/505.
1120- ((اصول كافى ))
2/373.
1121- ((نهج البلاغه ))
/ 1242؛ ((عبده )) 3/231.
1122- ((نهج البلاغه ))
/ 729؛ ((عبده )) 2/254.
1123- ((نهج البلاغه ))
/ 871؛ ((عبده )) 3/23.
1124- ((وسائل ))
6/4.
1125- ((دعائم الاسلام ))
1 / 245، (در چاپى ديگر: 250).
1126- ((بحار)) 96/18
- 19؛ ((علل الشرايع ))
2/368 - 369، با اندكى اختلاف .
1127- ((كافى 3 / 497، پانوشت .
1128- مى توان گفت ، نصابهاى مالى شرعى فقرهاى طبيعى را بر طرف مى
سازد، ليكن فقرهاى تحميلى و امثال آن بايد با هزينه هاى ديگرى از ميان
برود، از اين جهت ، در شريعت درباره ((زكات
باطنه )) نيز احكامى رسيده است ؛ به فصل 41، از
باب 12، و ((نگاهى به سراسر فصل
)) رجوع كنيد (جلد ششم ).
1129- ((مستدرك الوسائل ))
2 / 322.
1130- ((وسائل )) 6 /
150.
1131- ((سوره يونس ))
(10):44.
1132- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )؛ در اين فصل ، اين موضوع بسيار
مهم ، يعنى اينكه ((جامعه را جز عدالت هيچ چيز
اصلاح نمى كند))، مورد بررسى قرار گرفته است .
1133- و در اين صورت ، آنچه امروز ((تهاجم
فرهنگى )) ناميده مى شود، براى فراگيرى و نفوذ
زمينه بيشترى مى يابد، زيرا هنگامى كه مردمى از ارزشهاى والاى خودى و
قدرت نجاتبخشى آنها - خداى ناخواسته - نوميد گشتند، به ارزشهاى كم ارج
- يا بى ارج - بيگانه روى مى آورند، يا دست كم ، در برابر نفوذ طرحريزى
شده آنها، چندان مقاومتى نشان نمى دهند. نبايد از نقش نابسامانيهاى
اقتصادى ، در پيدايش و فراگير شدن انواع سقوطهاى فردى و مفاسد اجتماعى
غافل بود، نبايد!
1134- ((سوره محمد - ص -))
(47): 38.
1135- ((بحار)) 78 /
83.
1136- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1137- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1138- نيز - فصل 25، از باب ، ((نگاهى به
سراسر فصل ))، بند 14 (در همين جلد).
1139- نيز - فصل 48، از اين باب (جلد پنجم ).
1140- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1141- ((سوره غافر))
(40): 23 - 24.
1142- جاى شگفتى بسيار، بلكه افسوس و نگرانى است كه معتقدان به
ظهور حضرت مهدى موعود منتظر ((عج
))، كه همواره منتظر ظهورند و شب و روز ايشان را مى خوانند، هيچ
اهتمامى جدى ، در جهت اقامه قسط و تعديلهاى مالى و معيشتى كه زمينه ساز
تحقق قسط است ، از خود نشان نمى دهند؛ و براى رهانيدن توده ها از چنگال
متكاثران و مترفان ، كه سلاطين بازارها و توليدات و واردات و نرخگذارى
و توزيع هستند (و به تعبير قرآن كريم ، پيمانه و ترازو - مجارى زندگى و
معيشت مردمان - در دستهاى آنان است )، هيچ گامى مؤ ثر و فراگير بر نمى
دارند؛ و در راه طاغوتيگرى اقتصادى و تصرفهاى گسترده مالى و معيشتى و
رفاهى و برخورداريهاى كذايى يادشدگان و فرزندانشان و سوء استفاده از
اموال و ارزاق ، در زندگيهاى سراسر اسراف و خود خواهى ، هيچ مانعى پديد
نمى آورند؛ با اينكه لازم است انسان ((منتظر))،
در وضعگيرى و جهتگرايى و اقدام و ايستار شباهتى به ((منتظر))
داشته باشد، تا دليلى باشد بر صدق انتظار او و فهميدن
((فلسفه انتظار)).
و يكى از فلسفه هاى انتظار اين است كه گروهى تربيت شوند آگاه از هدفهاى
امام منتظر (ع )، و اقدامگر در جهت تحقق بخشى به آنها، و قاطع در هدف ،
و چشم برگرفته از خواسته ها، تا به هنگام ظهور شايستگى آن را داشته
باشند كه در اردوگاه آن امام (ع ) در آيند و از ياوران پيروزمند
گسترنده ((عدل جهانى ))
باشند، يعنى مؤ منانى قائم بالقسط و بر پاى دارنده عدالت اجتماعى و
اقتصادى و معيشتى .
آرى ، منتظر بايد در زندگى خويش چنان باشد كه خشنودى ((منتظر))
را فراه آورد، و در كارهاى فردى و مسؤ ليتهاى اجتماعى خود آنگونه عمل
كند كه امام منتظر (ع ) از او راضى باشد، و هنگامى كه بيايد و او را بر
آن احوال و اعمال بنگرد خشنود گردد.
و اين گله گذارى ، شامل گروههايى چند از مراتب مختلف اجتماع مى شود...
و خداوند متعال مى داند كه هدف ما از اين همه تاءكيد بر اين موضعگيرى و
ايستار، جز اين نيست كه نشانه هاى دين خدا فرا آيد، و برنامه هاى قرآن
كريم عملى گردد، و آباديها اصلاح شود، و بندگان مظلوم خدا رهايى
يابند... و لا حول و لا قوة الا بالله ... و الى
الله مصائر الاءمور ...
1143- ((نهج البلاغه ))
/ 36)) ((عبده
)) 3 / 62؛ ((تحف العقول
)) / 63.
1144- ((نهج البلاغه ))
/ 683؛ ((عبده )) 2 /
224.
1145- ((سوره كهف ))
(18): 28؛ ((مجمع البيان ))
6 / 465.
1146- ((بحار)) 77 /
175، از كتاب ((اعلام الدين )).
1147- ((مجمع البيان ))
6/456.
1148- ((امالى )) شيخ
طوسى 1/6.
1149- ((مكارم الاخلاق ))
/ 555.
1150- به اين موضوع ، به بيانى ديگر، در ((سرآغاز))
اشاره كرده ايم (جلد سوم ).
1151- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم ).
1152- ((خصال )) 1 /
164، نيز - فصل 3، از اين باب (جلد سوم ).
1153- ((مكارم الاخلاق ))
/ 526؛ نيز - فصل 2، از اين باب (جلد سوم ).
1154- ((غررالحكم ))
/ 30.
1155- ((مكارم الاخلاق ))
/ 558.
1156- ((مكارم الاخلاق ))
/ 171.
1157- ((تحف العقول ))
/ 34.
1158- ((بشارة المصطفى ))
- ص -)) / 222.
1159- ((نهج البلاغه ))
/ 1161؛ ((عبده )) 3 /
190 - 191.
1160- ((تحف العقول ))
/ 140.
1161- ((صحيفه سجاديه ))
/ 203 (دعاى 30).
1162- ((بحار)) 43 /
352، از كتاب ((مناقب )).
1163- ((بحار)) 44 /
191، از كتاب ((مناقب )).
1164- ((تحف العقول ))
/ 215.
1165- ((كافى )) 8/8؛
((تحف العقول )) / 231 -
232.
1166- ((عدة الداعى ))
/ 111.
1167- نيز - فصل 21 و فصل 22، از اين باب ، و ((نگاهى
به سراسر فصل ))، در هر دو.
1168- ((سوره هود))
(11): 29.
1169- ((سوره شعرا))
(26): 114 - 115.
1170- ((سوره شعرا))
(26): 114 - 115.
1171- ((سفينة البحار))
1/524.
1172- ((تحف العقول ))
/ 365.
1173- مانند ((منشور علوى ))،
((در عهدنامه اشترى ))،
كه امام (ع ) در آن منشور، مردم را دو دسته مى كند: ((برادران
دينى )) (همكيشان ) و ((برادران
نوعى )) (همنوعان )، و تاءكيد مى فرمايد كه جانب
همگان بخوبى رعايت شود - فصل 46، و فصل 47، و فصل 48، از باب 12 (جلد
ششم ).
1174- ((مجمع البيان ))
6 / 465.
1175- فصل 30، از اين باب ، ((نگاهى به
سراسر فصل )).
1176- درباره ((همسايه ))
بايد به تعريفى كه اسلام از آن داده است توجه شود، يعنى از هر طرف تا
40 خانه . پيامبر اكرم (ص ) - به روايت امام صادق (ع ) - مى فرمايد:
كل اءربعين دارا جيران ، من بين يديه و من خلقه
، و عن يمينه و عن شماله - تا 40 خانه ، از 4 طرف ، همسايه اند
- ( ((اصول كافى )) 2 /
669). امام اميرالمؤ منين (ع ) مى فرمايد: حريم
المسجد اءربعون ذراعا؛ و الجوار اءربعون دارا، من اءربعة جوانها
- حريم مسجد 40 ذرع است ؛ و همسايگى تا 40 خانه است از 4 طرف -
((سفينة البحار)) 1 /
192). و امام باقر (ع ) مى فرمايد: حد الجوار
اءربعون دارا من كل جانب ، من بين يديه و من خلقه ، و عن يمينه و عن
شماله - حد همسايگى تا 40 خانه است ، از 4 طرف : پيش رو، پشت
سر، طرف راست و طرف چپ - ( ((اصول كافى
)) 2/ 669، ((باب حد
همسايگى )).
1177- نيز - صفحه هاى 504 - 508.
1178- ((بحار)) 72 /
30.
1179- ((سوره هود))
(11): 27.
1180- ((سوره هود))
(11): 27.
1181- ((سوره حديد))
(57): 20.
1182- ((اصول كافى ))
1 / 406.
1183- ((نهج البلاغه ))
/ 1089 و 1166 و 1238؛ ((عبده ))
3 / 152 و 192 و 229، و ((غررالحكم
)).
1184- ((مالى )) شيخ
صدوق / 262.
1185- دعاى 30، از ((صحيفه سجاديه
))، نيز - فصل 30، از اين باب ، بند
((يط)).
1186- ((بحار)) 72 /
32.
1187- چنانكه گفته اند، منظور از ((فقر))،
در امثال اين حديث ، ((فقر نورى
)) است نه ((فقر مادى ))؛
و فقر نورى به معنى فقر ذاتى و امكانى است ، يعنى نياز روح در بقاى خود
(و استدامه فيض ) به خداى متعال ، نه فقر معيشتى ، يعنى نياز بدن در
خوراك و وسايل زندگى به مردمان .
1188- ((بحار)) 72.
32.
1189- ((نهج البلاغه ))
/ 1237؛ ((عبده )) 3 /
248.
1190- ((بحار)) 73 /
127.
1191- ((مكارم الاخلاق ))
/ 524.
1192- اين سخن پيامبر اكرم (ص )، در شرح زندگى حضرت سليمان (ع ) (و
زهد آن پيامبر معصوم ، كه جوينه مى خورد و مويينه مى پوشيد، و به
مردمان مغز گندم مى خورانيد)، پاسخ دندان شكنى است به آن كسان كه از
توانگران و زندگى طاغوتى آنان دفاع مى كنند، و براى مردم ساده دل از
زندگى حضرت سليمان (ع ) سخن مى گويند و چنان وا مى نمايند كه آن پيامبر
معصوم - معاذ الله - غرق در تنعم و خوشگذرانى بود... والى بر اينگونه
كسان - از هر دسته - كه چگونه دوستى دنيا و طمع در آن (يا بى اطلاعى از
واقعيات تاريخ پاكان )، چشم آنان را كور و دل آنان را تيره ساخته است ،
تا جايى كه براى توجيه زندگيهاى اشرافى و طاغوتى چنين مى كنند، و براى
جانبدارى از توانگران دنيا، پيامبران خدا را متهم مى دارند.
1193- (جلد سوم ).
1194- (جلد سوم ).
1195- (جلد سوم ).
1196- فصلهاى 8 تا 22، از باب 11 (جلد سوم و همين جلد).
1197- فصلهاى 31 تا 39، از باب 11 (در همين جلد).
1198- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1199- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1200- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1201- فصلهاى 16 تا 25، از باب 12 (جلد پنجم و جلد ششم ).
1202- فصلهاى 27 تا 31، از باب 12 (جلد ششم ).
1203- فصل 32، از باب 12 (جلد ششم ).
1204- فصل 33 و فصل 34، از باب 12 (جلد ششم ).
1205- فصل 33 و فصل 34، از باب 12 (جلد ششم ).
1206- فصل 35، از باب 12 (جلد ششم
1207- فصل 40 و فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1208- فصل 40 و فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1209- فصل 46، از باب 12 (جلد ششم ).
1210- فصل 48 و فصل 49، از باب 12 (جلد ششم ).
1211- فصل 48 و فصل 49، از باب 12 (جلد ششم ).
1212- و براى ريشه كن كردن همين موارد نيز، اسلام مقررات پرداختى
گوناگون تعيين كرده است - از واجب و مستحب - تا اثرى از فقر بر جاى
نماند.
1213- ((اصول كافى ))
2 / 263.
1214- ((اصول كافى ))
2 / 265.
1215- فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1216- ((بحار)) 72 /
3؛ عالم جليل ، شيخ حسن بن ابى الحسن ديلمى ، در كتاب
((ارشاد القلوب )) (ص 224)، پس از ذكر
احاديث مدح فقر، مى گويد: ((اينها ستايش بسيار
شايسته اى است ، براى فقيرانى كه راضى باشند)).
و اينگونه نظرها همه مى رساند كه فقر، بعنوان يك پديده رسمى در جامعه
اسلامى پذيرفته نيست . و ستايشهايى كه رسيده است ، يا براى كوبيدن
تكاثر و اشرافيت و غرور توانگران است ، يا در حق كسانى معدود است كه
اهل ايمان محكم باشند، و فقر را در جهت تهذيب و تكامل خود به كار برند.
و جمعى از اين دسته ، فقرشان فقر اختيارى است ، كه به بحث فقر - بعنوان
يك پديده اجتماعى و اقتصادى - مربوط نمى شود. و پس از اينها همه ، فقر
در اين موارد به معناى نداشتن و مسكنت نيست ، بلكه در مقابل غناست و به
معناى كم داشتن و كمبود وسايل معيشت است ، نه هيچ نداشتن .
1217- ((بحار)) 72 /
17.
1218- ((وسائل )) 6 /
159؛ نيز - فصلهاى ((سطح زندگى براى توده ها))،
از باب 12 (جلد ششم ).
1219- ((بحار)) 72 /
7.
1220- ذكر 20 شرط خواهد آمد، كه هر گاه آنها در فقيرى گرد آيد، فقر
در مورد او نيك است و ستايش شده است .
1221- ((آينده سازان ...))
1222- همينجا بايد گفته شود كه - در وضعيتهاى موجود - بايد به
هنگام انتخابات به محرومان نيز امكانات داده شود، تا وكلاى خويش را، از
ميان خود (نه ديگران ، كه برخورداران وكيل محرومان نتوانند بود)،
انتخاب نمايند و به مجلس بفرستند، تا از حقوق آنان دفاع كنند (كه آه
صاحب درد را باشد اثر). و مجلس متعهد، موظف است كه طرفداران متكاثران
- كه به مبارزه با آنان (متكاثران ) عقيده ندارند - به مجلس راه ندهد،
و سبب نااميدى محرومان و ياءس جوانان و آگاهان از تحقق
((عدالت اسلامى )) نشود.
1223- فصل 30، از همين باب ، بند ((يو))
(در همين جلد).
1224- فصل 32، از اين باب (در همين جلد).
1225- ((نهج البلاغه ))
/ 1003؛ ((عبده )) 3 /
101.
1226- فصل 27، از اين باب .
1227- به كتابهاى بسيارى كه عالمان اسلام - از اهل سنت و شيعه -
درباره ((مهدى موعود - ع -))
نوشته اند رجوع كنيد.
1228- ((كافى )) 3 /
568.
1229- ((اصول كافى ))
1 / 542.
1230- ((كافى )) 8 /
32.
1231- ((مستدرك الوسائل 1 / 507.
1232- نيز - فصل 27، از باب 12، بند ج - (جلد ششم ).
1233- در احاديث مربوط به ((اموال
)) آمده است : ان الله
فرض على اغنياء الناس فى اموالهم ، قدر الذى يسع فقراء هم
خداوند بر توانگران واجب كرده است كه از اموال خود، تا جايى كه فقيران
را بسنده باشد و بى نياز سازد بپردازند. اين سخن از امام على بن
ابيطالب عليه السلام نقل شده است -( دعائم الاسلام ) 1 / 245). و از آن
و امثال آن به روشنى فهميده مى شود كه هدف اسلام از تعيين نصابهاى شرعى
اين است كه زندگى فقيران از همه جهت تاءمين شود ((حتى
در امور بهداشتى ، و تحصيل ، و آموختن مسائل و وظايف دينى و ازدواج ...))
و نيازى براى آنان باقى نماند. و اين سخن به عين همان است كه مى گوييم
، هدف اسلام از مكتب اقتصادى خويش محو فقر و ريشه كن كردن آن است بطور
كلى . پس تا هنگامى كه اين هدف - در هر جامعه اسلامى - تحقق نيافته
باشد، اقتصاد آن جامعه اقتصادى اسلامى نيست .
و هيچگاه اين امر به دين اسلام زيان نمى رساند كه ((زكات
)) باشد و ((زكات بگير))
(و نيازمند)) نباشد - چنانكه در عصر امام مهدى
عليه السلام چنين خواهد بود - بلكه اين چگونگى ، اگر تحقق يابد، دليل
عزت و شكوهمندى اسلام است ، و كاميابى اسلام در مديريت اجتماع انسانى ،
و عظمت اقتصاد اسلام ؛ ليكن چيزى كه به اسلام زيان مى رساند اين است كه
در جامعه فقيران و محرومان و فراموش شدگان و مستضعفانى وجود داشته
باشند، و براى آنان حقوقى معين و خانه و بهداشت و آموزش و پرورش و
رفاهى وجود نداشته باشد، و اموال و حقوق آنان ، داخل موجودى متكاثران
در بانكهاباشد، و روزيهاى آنان بر روى سفره ها و ميزهاى غذاى شادخواران
.
1234- يعنى ، از ((حق معلوم
)) و ((زكات باطنه ))
و امثال اين نصابهاى غير رسمى (فصل 41، از باب 12 - جلد ششم ). و اين
اصل قرآن ، همان است كه ((ابوذر غفارى
)) به عمل كردن به آن فرا مى خواند، و بر شالوده
آن ، با تبعيضهاى نارواى اقتصادى و معيشتى (كه در جامعه مدينه آن روز و
جامعه دمش ، از نزديك شاهد آنها بود) مبارزه مى كرد؛ و از آيات قرآن
كريم و سنت رسول خدا (ص )
و سيره عملى آن حضرت دليل مى آورد. و اقدامهاى او در منظر و مرآى
((ربانى امت )) و
((مشعل هدايت )) و
((هادى انسانيت )) قرار
داشت ، و امام على عليه السلام او را در اين موضعگيرى انقلابى و قرآنى
درباره اموال و امكانات عمومى و رعايت عدالت در آنها تشجيع مى كرد، تا
هيچگاه فرياد عدالتخواهى در جامعه به خاموشى نگرايد (الغدير 8 / 295).
1235- ((سوره نسا))
(4): 75.
1236- مانند بعد اعتقادى ، بعد اخلاقى ، بعد سياسى ، بعد فرهنگى ،
بعد ادبى ، بعد هنرى و بعد دفاعى .
1237- ((عررالحكم ))
/ 349.
1238- ((تفسير قمى ))
1 / 289.
1239- الامام على صوت العدالة الانسانية
5 / 1196.
1240- ((اصول كافى ))
1/406.
1241- محدث موثق ، حاج شيخ عباس قمى (م : 1359 ق )، اين دعاى جامع
شريف را (كه نمونه اى كم مانند است در انسانگرايى دينى )، در كتاب
((مفاتيح الجنان ))، از
پيامبر اكرم (ص ) نقل كرده است . ماءخذوى ((مجموعه
)) شهيد اول (محمد بن مكلى عاملى - شهادت : 786
ق ) است ، و دو كتاب ((مصباح ))
و ((البلد الاءمين ))،
تاءليف شيخ تقى الدين كفعمى (م : 905 ق ). و عالمان بر خواندن آن ، در
ماه مبارك رمضان - پس از هر نماز واجب - تاءكيد كرده اند.
1242- عالم و اخلاقى و محدث فاضل ، شيخ محمد نبى تو يسر كانى (م ح
: 1320 ق ).
1243- در اين شرط تاءمل كنيد، كه به صراحت مى فهماند كه فقير نيز
بايد روزى كى سال خود و خانواده خود را داشته باشد. امام صادق (ع ) مى
فرمايد الناس انما يعطون من السنة الى السنة ،
فللرجل اءن ياءخذ (من الزكاة ) ما يكفيه و يكفى عياله ، من السنة الى
السنة - ((بايد به مردمان خرجى يك سال
داده شود. و شخص حق دارد، از زكات ، به اندازه اى بگيرد كه تا يك سال
براى خود او و خانواده اش بس باشد و كفايت كند))
- (((معانى الاءخبار)) /
150)، نيز - فصل 27، از باب 12، بند ((اء))
(جلد ششم ).
1244- ((لئالى الاءخبار))،
باب چهارم / 138 - 155، چاپ سنگى (1320ق ).
1245- در اينجا، خاطره ها، ما را وا مى دارد تا يادى كنيم از حضرت
شيخ على اكبر الهيان رامسرى تنكابنى (م : 1380 ق )، و خواهر زاده او،
حضرت شيخ مجتبى قزوينى خراسانى (م : 1386 ق ) - به روزگارى كه با فقر
بسر مى برد - اين دو عالم ربانى ، از خدا گرايان متوغل در تاءله و توجه
بودند، همدم قرآن و داناى اسرار. شرطهايى كه ياد شد در امثال اين گونه
كسان از اوليا تحقق تواند يافت . و ديگر چشم روزگار مانند اين دو تن
كمتر بيند، و مانند ((سيد موسى زرآبادى قزوينى
)) (م : 1353 ق ) - استاد سترگ آن دو بزرگ ،
مانند ((ميرزا مهدى اصفهانى خراسانى
)) (م : 1365 ق ) - استاد شيخ مجتبى قزوينى ؛
زيرا كه اينان علم حقيقى (علم صحيح ) را از سرچشمه الاهى و جاودان آن
(يعنى قرآن و اهل قرآن - عليهم السلام ) فرا گرفتند، و با
((روح يقين )) دمساز
گشتند، و از محدوده متخالف افكار و اصطلاحات - پس از وقوف كامل بر آنها
و بر طرق سلوكى و رياضتى صاحبان آنها - فرا رفتند، و اوج گرفتند، و با
همه كيان تعقلى خويش به ((علم مصبوب
)) روى آوردند، و به چشمه معرفت راستين رسيدند،
و به جوهر انسانيت ، و به تشعشع عقل نورى ، و سر تقوى ، و راز تفكر، و
روح عبادت ، و فروغ نماز، و خلع بدن ... و سپس خداوند به آنان خستگى
داد، تا با ((ناموس دهر))
پيوند يافتند.
خداوندا! جان مينوى آنان را هر چه زلالتر ساز، بر فروغ ابدى آنان همى
بيفزاى ، از بركات دعاى آنان ما را بهره مند گردان ؛ و چون مرگ ما را
رساندى ، و سپس زنده مان كردى ، ما را - در سايه ساران رحمت بيكران
خويش - با آنان محشور بفرما! و اين دعا را مستجاب كن ، اى پروردگار
عالميان .
1246- ((لئالى الاءخبار))
/ 140.
1247- چنانكه امام على بن ابيطالب (ع )، در بيان ((اوصاف
و علامات مؤ من )) فرموده است :
((مسروه بفقرد - به فقر خويش
شادمان است )). -( ((اصوف
كافى )) 2/227). و آيا دلشاد بودن به فقر جز در
اندك كسانى و تقوا پيشگانى بهم مى رسد؟ پس آيا درست است كه امثال اين
سخن را دليل بگيرند بر اينكه دين اسلام فقر را براى انسانها مى پذيرد،
و حضور مستمر آن را در جامعه ها و در قشرهاى محروم تصويب مى كند؟ تا
بدينگونه خيال توانگران و متكاثران راحت شود؟! بايد دين اسلام را درست
فهميد، و همه آن (عقايد، اخلاق و احكام ) را در پيوستگى با هم شناخت ،
و تاءثير و تاءثير هر بخش را در ديگر به دست آورد؛ تا دين عدالت و قسط
به پذيرش ظلم و جور متهم نگردد.
1248- فصل 5، از باب 11، و ((نگاهى به سراسر
فصل )) آن (جلد سوم )
1249- فصلهاى مربوط، از جمله ، فصل 34 و 35 (در همين جلد)، نيز -
صفحه 631 به بعد.
1250- بر پايه آيات و احاديث و بحثهاى گذشته ، پاسخ اين پرسش روشن
است .
1251- ((عهدنامه مالك اشتر نخعى
)).
1252- ((سوره انفال ))
(8): 24.
1253- فصلهاى مبارزه فراگستر با فقر (در همين جلد).
1254- درباره ((اقسام فقر))
- فصل 41، از باب 12، ((نگاهى به سراسر فصل
)) (جلد ششم ).
1255- ((نهج البلاغه ))
/ 33؛ ((عبده )) 1 / 17 -
18.
1256- زيرا كه ((فطرت ))
به پى ريزى شالوده عدل و رفع ظلم فرا مى خواند. - نعمتهاى خدا به فرياد
مى گويند كه ويژه برخى نيستند و بايد در دسترس همگان باشند. - تبليغات
پيامبران (ع ) (كه بخشى از آنها در قرآن كريم نقل شده است ) ك در مسائل
مربوط به زندگى ، درباره عدل و قسط است و رعايت حقوق مرمان در داد و
ستد و ترازو و پيمانه و نهى از احتكار و كم فروشى و بهره كشى از ديگران
و...
- لايه هاى زيرين عقل بشرى (دفائن عقول ، گنجينه هاى مستور در خردها)،
و انوار معرفت آموز عقل نيز در مورد روابط مردمى ، به رعايت عدالت فرا
مى خواند و دفع ظلم .
- آيات تكوينى و نشانه هاى الاهى در آفرينش نيز به آنچه ياد كرديم فرا
مى خوانند، يعنى آسمان افراشته ، زمين گسترده ، مواهب و ارزاق مايه
زندگى و حيات و وسائل اوليه مسكن كه خداوند آن همه را آفريده است براى
بهره مندى همه خلق است نه گروهى ويژه ، به شكلى ويژه .
1257- و اقدامها و حركتها هر گاه سازشكارانه باشد، يا طمعى در آنها
منظور شده باشد، يا جانبدارانه باشند، يا ارتجاعى باشند، هيچ گاه
انقلابى و دگرگونساز نخواهند بود، و تحولى بنيادين در همه روابط زندگى
و كيفيت زندگيهاى طبقات و قشرها - كه جوهر انقلاب ايجاد همين
((تحول بنيادين )) است -
پديد نخواهند آورد.
1258- باب پنجم (جلد سوم )، و بابها و فصلهاى مناسب ديگر، از
((الحياة )).
1259- فصل 5، از اين باب (جلد سوم ).
1260- فصل 28، از باب 12 (جلد ششم ).
1261- ((سوره هود))
(11): 29.
1262- فصل 48، از باب 11، ((نگاهى به سراسر
فصل ))، (ده آگاهى مهم درباره گرسنگى و گرسنگان
)، حتما ملاحظه شود (جلد پنجم ).
1263- فصل 47، از باب 12، ملاحظه شود(جلد ششم ).
1264- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )
1265- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )
1266- ((سورده بقره ))
(2): 168.
1267- ((سوره مائده ))
(5): 87.
1268- ((سوره مائده ))
(5): 100
1269- ((سفينة البحار))
1/299.
1270- ((سفينة البحار))
1/298 - 299.
1271- ((سفينة البحار))
1/298-299.
1272- ((سفينة البحار))
1/298-299.
1273- سوره نساء (4): 2.
1274- ((سفينة البحار))
1/245.
1275- ((سوره قصص ))
(28): 58.
1276- ((سوره قصص ))
(28): 76.
1277- ((غررالحكم ))
/ 244.
1278- ((تحف العقول ))
/ 141.پ
1279- ((خصال ))
2/636.
1280- ((بحار))
72/47.
1281- ((بحار)) 72 /
47 - 48، از كتاب ((جامع الاخبار)).
1282- ((نهج البلاغه ))
/ 1166؛ ((عبده )) 3/192.
1283- ((كافى ))
5/72.
1284- ((سوره نساء))
(34): 34.
1285- ((غررالحكم ))
/168.
1286- ((سوره احزاب ))
(33): 67.
1287- ((وسائل ))
13/78؛ ((علل الشرايع ))
2/528.
1288- ((امالى )) شيخ
صدوق / 262.
1289- ((سوره مؤ منون ))
(23): 63-64؛ ((مجمع البيان ))
7/112.
1290- ((سوره ليل ))
(92): 11.
1291- يا: ((در كام آتش دوزخ
)) ((مجمع البيان ))
10/502.
1292- ((كافى ))
8/21.
1293- ((بحار))
71/349.
1294- ((سوره مائده ))
(5): 66.
1295- ((صحيفه سجاديه ))
/ 84 (دعاى 8).
1296- ((اصول كافى ))
2 / 138.
1297- ((اصول كافى ))
2 / 139.
1298- ((اصول كافى ))
1/18.
1299- ((سفينة البحار))
1/299.
1300- ((سفينة البحار))
1/299.
1301- ((ثواب الاعمال ))
/ 334.
1302- ((ثواب الاعمال ))
/ 334.
1303- ((سفينة البحار))
1/245.
1304- ((سوره روم ))
(30): 30؛ ((مجمع البيان ))
8/302.
1305- فصل 25، از اين باب ، ((نگاهى به
سراسر فصل )) ملاحظه شود (در همين جلد)
1306- ((مكارم الاءخلاق ))
/ 164؛ از سخنان امام صادق (ع ).
1307- ((سوره علق ))
(96): 6 - 7.
1308- ((بحار)) 62 /
293؛ از سخنان پيامبر اكرم (ص ).
1309- ((تحف العقول ))
/ 141؛ از سخنان امام على بن ابيطالب (ع ).
1310- ((مكارم الاءخلاق ))
/ 171؛ از سخنان پيامبر اكرم (ص ).
1311- ((نهج البلاغه ))
/ 330؛ ((عبده )) 1 /
211.
1312- ((غرر الحكم ))
/ 18.
1313- ((خصال )) 2 /
636؛ از سخنان امام على بن ابيطالب (ع )، به روايت امام صادق (ع ).
1314- ((غررالحكم ))
/ 29.
1315- ((بحار)) 3 /
87؛ از سخنان امام صادق (ع ) (رساله ((توحيد
مفضل )) ).
1316- ((مكارم الاخلاق ))
/ 171.
1317- ((بحار)) 66 /
334؛ از سخنان امام ابوالحسن على بن موسى الرضا (ع ).
1318- ((نهج البلاغه ))
/ 1116؛ ((عبده )) 3 /
165.
1319- متن حديث ، در صفحه 659 گذشت .