الحياة ، جلد ۴

محمد رضا حكيمى ، محمد حكيمى ، على حكيمى
ترجمه : احمد آرام

- پى ‏نوشتها -
- ۵ -


1101- و اين است مقتضاى ((سعه ))اى (فراگيريى )) كه در سخن اميرالمؤ منين (ع ) (يسع فقراءهم ) بدان تصريح شده است ؛ و مقتضاى رسانيدن فقيران سطح زندگى خويش را تا حد ديگران كه در كلام امام صادق (ع ) (...حتى يلحقهم بالناس ) بصراحت آمده است -( فصلهاى ((سطح زندگى براى توده ها))، از باب 12، جلد ششم )؛ و مقتضاى كفايت كردن و بسندگى كه در تعليم امام صادق (ع )، در حديث 14 (ما يكفيهم ) ذكر شده است ؛ و مقتضاى ((شركت داشتن بينوايان در دارايى توانگران ))، و ((ضرورت مواسات كردن با آنان ))، كه در احاديث به آنها تصريح گشته است . مواسات كردن با كسى ، يعنى : بخشى از مال و امكانات خود را در اختيار او قرار دادن و به او تقديم داشتن .
1102- ((سوره بقره )) (2): 254.
1103- ((سوره حديد)) (57): 7.
1104- ((اصول كافى )) 1 / 542؛ سخن امام موساى كاظم (ع ).
1105- مضمون سخن امام صادق (ع ) به ابان بن تغلب - (تفسير عياشى )) 2/13).
1106- ((سفينة البحار)) 2/378.
1107- فصلهاى انفاق از باب 12 (جلد پنجم و ششم ).
1108- شيخ كلينى ، در آغاز ((بخش زكات ))، از كتاب ((كافى ))، بابى به اين عنوان آورده است : ((باب فرض الزكاة و ما يجب فى المال من الحقوق )) - ((باب وجوب زكات و حقوق واجبى كه در مال هست )) (3/ 496)؛ سپس در اين باب ، احاديث ((حق معلوم )) و ((زكات باطنه )) را نقل كرده است . بنابراين آنچه از اين ترتيب - در كتاب شريف كافى - استفاده مى شود، تمايل شيخ بزرگوار كلينى است به اينكه جز زكات حقوق واجب ديگرى نيز در مال هست ؛ - فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1109- ((سفينة البحار)) 2/327.
1110- (جلد ششم ).
1111- ((سوره يس )) (36): 47.
1112- ((سوره محمد - ص -)) (47): 38.
1113- ((سوره هود)) (11): 101.
1114- ((سوره نحل )) (16): 118.
1115- ((سوره زخرف )) (43): 76.
1116- ((سوره آل عمران )) (3): 117.
1117- ((سوره نحل )) (16): 33.
1118- ((مجموعه ورام )) / 10.
1119- ((كافى )) 3/505.
1120- ((اصول كافى )) 2/373.
1121- ((نهج البلاغه )) / 1242؛ ((عبده )) 3/231.
1122- ((نهج البلاغه )) / 729؛ ((عبده )) 2/254.
1123- ((نهج البلاغه )) / 871؛ ((عبده )) 3/23.
1124- ((وسائل )) 6/4.
1125- ((دعائم الاسلام )) 1 / 245، (در چاپى ديگر: 250).
1126- ((بحار)) 96/18 - 19؛ ((علل الشرايع )) 2/368 - 369، با اندكى اختلاف .
1127- ((كافى 3 / 497، پانوشت .
1128- مى توان گفت ، نصابهاى مالى شرعى فقرهاى طبيعى را بر طرف مى سازد، ليكن فقرهاى تحميلى و امثال آن بايد با هزينه هاى ديگرى از ميان برود، از اين جهت ، در شريعت درباره ((زكات باطنه )) نيز احكامى رسيده است ؛ به فصل 41، از باب 12، و ((نگاهى به سراسر فصل )) رجوع كنيد (جلد ششم ).
1129- ((مستدرك الوسائل )) 2 / 322.
1130- ((وسائل )) 6 / 150.
1131- ((سوره يونس )) (10):44.
1132- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )؛ در اين فصل ، اين موضوع بسيار مهم ، يعنى اينكه ((جامعه را جز عدالت هيچ چيز اصلاح نمى كند))، مورد بررسى قرار گرفته است .
1133- و در اين صورت ، آنچه امروز ((تهاجم فرهنگى )) ناميده مى شود، براى فراگيرى و نفوذ زمينه بيشترى مى يابد، زيرا هنگامى كه مردمى از ارزشهاى والاى خودى و قدرت نجاتبخشى آنها - خداى ناخواسته - نوميد گشتند، به ارزشهاى كم ارج - يا بى ارج - بيگانه روى مى آورند، يا دست كم ، در برابر نفوذ طرحريزى شده آنها، چندان مقاومتى نشان نمى دهند. نبايد از نقش نابسامانيهاى اقتصادى ، در پيدايش و فراگير شدن انواع سقوطهاى فردى و مفاسد اجتماعى غافل بود، نبايد!
1134- ((سوره محمد - ص -)) (47): 38.
1135- ((بحار)) 78 / 83.
1136- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1137- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1138- نيز - فصل 25، از باب ، ((نگاهى به سراسر فصل ))، بند 14 (در همين جلد).
1139- نيز - فصل 48، از اين باب (جلد پنجم ).
1140- نيز - فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
1141- ((سوره غافر)) (40): 23 - 24.
1142- جاى شگفتى بسيار، بلكه افسوس و نگرانى است كه معتقدان به ظهور حضرت مهدى موعود منتظر ((عج ))، كه همواره منتظر ظهورند و شب و روز ايشان را مى خوانند، هيچ اهتمامى جدى ، در جهت اقامه قسط و تعديلهاى مالى و معيشتى كه زمينه ساز تحقق قسط است ، از خود نشان نمى دهند؛ و براى رهانيدن توده ها از چنگال متكاثران و مترفان ، كه سلاطين بازارها و توليدات و واردات و نرخگذارى و توزيع هستند (و به تعبير قرآن كريم ، پيمانه و ترازو - مجارى زندگى و معيشت مردمان - در دستهاى آنان است )، هيچ گامى مؤ ثر و فراگير بر نمى دارند؛ و در راه طاغوتيگرى اقتصادى و تصرفهاى گسترده مالى و معيشتى و رفاهى و برخورداريهاى كذايى يادشدگان و فرزندانشان و سوء استفاده از اموال و ارزاق ، در زندگيهاى سراسر اسراف و خود خواهى ، هيچ مانعى پديد نمى آورند؛ با اينكه لازم است انسان ((منتظر))، در وضعگيرى و جهتگرايى و اقدام و ايستار شباهتى به ((منتظر)) داشته باشد، تا دليلى باشد بر صدق انتظار او و فهميدن ((فلسفه انتظار)).
و يكى از فلسفه هاى انتظار اين است كه گروهى تربيت شوند آگاه از هدفهاى امام منتظر (ع )، و اقدامگر در جهت تحقق بخشى به آنها، و قاطع در هدف ، و چشم برگرفته از خواسته ها، تا به هنگام ظهور شايستگى آن را داشته باشند كه در اردوگاه آن امام (ع ) در آيند و از ياوران پيروزمند گسترنده ((عدل جهانى )) باشند، يعنى مؤ منانى قائم بالقسط و بر پاى دارنده عدالت اجتماعى و اقتصادى و معيشتى .
آرى ، منتظر بايد در زندگى خويش چنان باشد كه خشنودى ((منتظر)) را فراه آورد، و در كارهاى فردى و مسؤ ليتهاى اجتماعى خود آنگونه عمل كند كه امام منتظر (ع ) از او راضى باشد، و هنگامى كه بيايد و او را بر آن احوال و اعمال بنگرد خشنود گردد.
و اين گله گذارى ، شامل گروههايى چند از مراتب مختلف اجتماع مى شود... و خداوند متعال مى داند كه هدف ما از اين همه تاءكيد بر اين موضعگيرى و ايستار، جز اين نيست كه نشانه هاى دين خدا فرا آيد، و برنامه هاى قرآن كريم عملى گردد، و آباديها اصلاح شود، و بندگان مظلوم خدا رهايى يابند... و لا حول و لا قوة الا بالله ... و الى الله مصائر الاءمور ...
1143- ((نهج البلاغه )) / 36)) ((عبده )) 3 / 62؛ ((تحف العقول )) / 63.
1144- ((نهج البلاغه )) / 683؛ ((عبده )) 2 / 224.
1145- ((سوره كهف )) (18): 28؛ ((مجمع البيان )) 6 / 465.
1146- ((بحار)) 77 / 175، از كتاب ((اعلام الدين )).
1147- ((مجمع البيان )) 6/456.
1148- ((امالى )) شيخ طوسى 1/6.
1149- ((مكارم الاخلاق )) / 555.
1150- به اين موضوع ، به بيانى ديگر، در ((سرآغاز)) اشاره كرده ايم (جلد سوم ).
1151- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم ).
1152- ((خصال )) 1 / 164، نيز - فصل 3، از اين باب (جلد سوم ).
1153- ((مكارم الاخلاق )) / 526؛ نيز - فصل 2، از اين باب (جلد سوم ).
1154- ((غررالحكم )) / 30.
1155- ((مكارم الاخلاق )) / 558.
1156- ((مكارم الاخلاق )) / 171.
1157- ((تحف العقول )) / 34.
1158- ((بشارة المصطفى )) - ص -)) / 222.
1159- ((نهج البلاغه )) / 1161؛ ((عبده )) 3 / 190 - 191.
1160- ((تحف العقول )) / 140.
1161- ((صحيفه سجاديه )) / 203 (دعاى 30).
1162- ((بحار)) 43 / 352، از كتاب ((مناقب )).
1163- ((بحار)) 44 / 191، از كتاب ((مناقب )).
1164- ((تحف العقول )) / 215.
1165- ((كافى )) 8/8؛ ((تحف العقول )) / 231 - 232.
1166- ((عدة الداعى )) / 111.
1167- نيز - فصل 21 و فصل 22، از اين باب ، و ((نگاهى به سراسر فصل ))، در هر دو.
1168- ((سوره هود)) (11): 29.
1169- ((سوره شعرا)) (26): 114 - 115.
1170- ((سوره شعرا)) (26): 114 - 115.
1171- ((سفينة البحار)) 1/524.
1172- ((تحف العقول )) / 365.
1173- مانند ((منشور علوى ))، ((در عهدنامه اشترى ))، كه امام (ع ) در آن منشور، مردم را دو دسته مى كند: ((برادران دينى )) (همكيشان ) و ((برادران نوعى )) (همنوعان )، و تاءكيد مى فرمايد كه جانب همگان بخوبى رعايت شود - فصل 46، و فصل 47، و فصل 48، از باب 12 (جلد ششم ).
1174- ((مجمع البيان )) 6 / 465.
1175- فصل 30، از اين باب ، ((نگاهى به سراسر فصل )).
1176- درباره ((همسايه )) بايد به تعريفى كه اسلام از آن داده است توجه شود، يعنى از هر طرف تا 40 خانه . پيامبر اكرم (ص ) - به روايت امام صادق (ع ) - مى فرمايد: كل اءربعين دارا جيران ، من بين يديه و من خلقه ، و عن يمينه و عن شماله - تا 40 خانه ، از 4 طرف ، همسايه اند - ( ((اصول كافى )) 2 / 669). امام اميرالمؤ منين (ع ) مى فرمايد: حريم المسجد اءربعون ذراعا؛ و الجوار اءربعون دارا، من اءربعة جوانها - حريم مسجد 40 ذرع است ؛ و همسايگى تا 40 خانه است از 4 طرف - ((سفينة البحار)) 1 / 192). و امام باقر (ع ) مى فرمايد: حد الجوار اءربعون دارا من كل جانب ، من بين يديه و من خلقه ، و عن يمينه و عن شماله - حد همسايگى تا 40 خانه است ، از 4 طرف : پيش رو، پشت سر، طرف راست و طرف چپ - ( ((اصول كافى )) 2/ 669، ((باب حد همسايگى )).
1177- نيز - صفحه هاى 504 - 508.
1178- ((بحار)) 72 / 30.
1179- ((سوره هود)) (11): 27.
1180- ((سوره هود)) (11): 27.
1181- ((سوره حديد)) (57): 20.
1182- ((اصول كافى )) 1 / 406.
1183- ((نهج البلاغه )) / 1089 و 1166 و 1238؛ ((عبده )) 3 / 152 و 192 و 229، و ((غررالحكم )).
1184- ((مالى )) شيخ صدوق / 262.
1185- دعاى 30، از ((صحيفه سجاديه ))، نيز - فصل 30، از اين باب ، بند ((يط)).
1186- ((بحار)) 72 / 32.
1187- چنانكه گفته اند، منظور از ((فقر))، در امثال اين حديث ، ((فقر نورى )) است نه ((فقر مادى ))؛ و فقر نورى به معنى فقر ذاتى و امكانى است ، يعنى نياز روح در بقاى خود (و استدامه فيض ) به خداى متعال ، نه فقر معيشتى ، يعنى نياز بدن در خوراك و وسايل زندگى به مردمان .
1188- ((بحار)) 72. 32.
1189- ((نهج البلاغه )) / 1237؛ ((عبده )) 3 / 248.
1190- ((بحار)) 73 / 127.
1191- ((مكارم الاخلاق )) / 524.
1192- اين سخن پيامبر اكرم (ص )، در شرح زندگى حضرت سليمان (ع ) (و زهد آن پيامبر معصوم ، كه جوينه مى خورد و مويينه مى پوشيد، و به مردمان مغز گندم مى خورانيد)، پاسخ دندان شكنى است به آن كسان كه از توانگران و زندگى طاغوتى آنان دفاع مى كنند، و براى مردم ساده دل از زندگى حضرت سليمان (ع ) سخن مى گويند و چنان وا مى نمايند كه آن پيامبر معصوم - معاذ الله - غرق در تنعم و خوشگذرانى بود... والى بر اينگونه كسان - از هر دسته - كه چگونه دوستى دنيا و طمع در آن (يا بى اطلاعى از واقعيات تاريخ پاكان )، چشم آنان را كور و دل آنان را تيره ساخته است ، تا جايى كه براى توجيه زندگيهاى اشرافى و طاغوتى چنين مى كنند، و براى جانبدارى از توانگران دنيا، پيامبران خدا را متهم مى دارند.
1193- (جلد سوم ).
1194- (جلد سوم ).
1195- (جلد سوم ).
1196- فصلهاى 8 تا 22، از باب 11 (جلد سوم و همين جلد).
1197- فصلهاى 31 تا 39، از باب 11 (در همين جلد).
1198- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1199- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1200- فصل 45، از باب 11 (جلد پنجم ).
1201- فصلهاى 16 تا 25، از باب 12 (جلد پنجم و جلد ششم ).
1202- فصلهاى 27 تا 31، از باب 12 (جلد ششم ).
1203- فصل 32، از باب 12 (جلد ششم ).
1204- فصل 33 و فصل 34، از باب 12 (جلد ششم ).
1205- فصل 33 و فصل 34، از باب 12 (جلد ششم ).
1206- فصل 35، از باب 12 (جلد ششم
1207- فصل 40 و فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1208- فصل 40 و فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1209- فصل 46، از باب 12 (جلد ششم ).
1210- فصل 48 و فصل 49، از باب 12 (جلد ششم ).
1211- فصل 48 و فصل 49، از باب 12 (جلد ششم ).
1212- و براى ريشه كن كردن همين موارد نيز، اسلام مقررات پرداختى گوناگون تعيين كرده است - از واجب و مستحب - تا اثرى از فقر بر جاى نماند.
1213- ((اصول كافى )) 2 / 263.
1214- ((اصول كافى )) 2 / 265.
1215- فصل 41، از باب 12 (جلد ششم ).
1216- ((بحار)) 72 / 3؛ عالم جليل ، شيخ حسن بن ابى الحسن ديلمى ، در كتاب ((ارشاد القلوب )) (ص 224)، پس از ذكر احاديث مدح فقر، مى گويد: ((اينها ستايش بسيار شايسته اى است ، براى فقيرانى كه راضى باشند)). و اينگونه نظرها همه مى رساند كه فقر، بعنوان يك پديده رسمى در جامعه اسلامى پذيرفته نيست . و ستايشهايى كه رسيده است ، يا براى كوبيدن تكاثر و اشرافيت و غرور توانگران است ، يا در حق كسانى معدود است كه اهل ايمان محكم باشند، و فقر را در جهت تهذيب و تكامل خود به كار برند.
و جمعى از اين دسته ، فقرشان فقر اختيارى است ، كه به بحث فقر - بعنوان يك پديده اجتماعى و اقتصادى - مربوط نمى شود. و پس از اينها همه ، فقر در اين موارد به معناى نداشتن و مسكنت نيست ، بلكه در مقابل غناست و به معناى كم داشتن و كمبود وسايل معيشت است ، نه هيچ نداشتن .
1217- ((بحار)) 72 / 17.
1218- ((وسائل )) 6 / 159؛ نيز - فصلهاى ((سطح زندگى براى توده ها))، از باب 12 (جلد ششم ).
1219- ((بحار)) 72 / 7.
1220- ذكر 20 شرط خواهد آمد، كه هر گاه آنها در فقيرى گرد آيد، فقر در مورد او نيك است و ستايش شده است .
1221- ((آينده سازان ...))
1222- همينجا بايد گفته شود كه - در وضعيتهاى موجود - بايد به هنگام انتخابات به محرومان نيز امكانات داده شود، تا وكلاى خويش را، از ميان خود (نه ديگران ، كه برخورداران وكيل محرومان نتوانند بود)، انتخاب نمايند و به مجلس بفرستند، تا از حقوق آنان دفاع كنند (كه آه صاحب درد را باشد اثر). و مجلس ‍ متعهد، موظف است كه طرفداران متكاثران - كه به مبارزه با آنان (متكاثران ) عقيده ندارند - به مجلس راه ندهد، و سبب نااميدى محرومان و ياءس جوانان و آگاهان از تحقق ((عدالت اسلامى )) نشود.
1223- فصل 30، از همين باب ، بند ((يو)) (در همين جلد).
1224- فصل 32، از اين باب (در همين جلد).
1225- ((نهج البلاغه )) / 1003؛ ((عبده )) 3 / 101.
1226- فصل 27، از اين باب .
1227- به كتابهاى بسيارى كه عالمان اسلام - از اهل سنت و شيعه - درباره ((مهدى موعود - ع -)) نوشته اند رجوع كنيد.
1228- ((كافى )) 3 / 568.
1229- ((اصول كافى )) 1 / 542.
1230- ((كافى )) 8 / 32.
1231- ((مستدرك الوسائل 1 / 507.
1232- نيز - فصل 27، از باب 12، بند ج - (جلد ششم ).
1233- در احاديث مربوط به ((اموال )) آمده است : ان الله فرض على اغنياء الناس فى اموالهم ، قدر الذى يسع فقراء هم خداوند بر توانگران واجب كرده است كه از اموال خود، تا جايى كه فقيران را بسنده باشد و بى نياز سازد بپردازند. اين سخن از امام على بن ابيطالب عليه السلام نقل شده است -( دعائم الاسلام ) 1 / 245). و از آن و امثال آن به روشنى فهميده مى شود كه هدف اسلام از تعيين نصابهاى شرعى اين است كه زندگى فقيران از همه جهت تاءمين شود ((حتى در امور بهداشتى ، و تحصيل ، و آموختن مسائل و وظايف دينى و ازدواج ...)) و نيازى براى آنان باقى نماند. و اين سخن به عين همان است كه مى گوييم ، هدف اسلام از مكتب اقتصادى خويش محو فقر و ريشه كن كردن آن است بطور كلى . پس تا هنگامى كه اين هدف - در هر جامعه اسلامى - تحقق نيافته باشد، اقتصاد آن جامعه اقتصادى اسلامى نيست .
و هيچگاه اين امر به دين اسلام زيان نمى رساند كه ((زكات )) باشد و ((زكات بگير)) (و نيازمند)) نباشد - چنانكه در عصر امام مهدى عليه السلام چنين خواهد بود - بلكه اين چگونگى ، اگر تحقق يابد، دليل عزت و شكوهمندى اسلام است ، و كاميابى اسلام در مديريت اجتماع انسانى ، و عظمت اقتصاد اسلام ؛ ليكن چيزى كه به اسلام زيان مى رساند اين است كه در جامعه فقيران و محرومان و فراموش شدگان و مستضعفانى وجود داشته باشند، و براى آنان حقوقى معين و خانه و بهداشت و آموزش و پرورش و رفاهى وجود نداشته باشد، و اموال و حقوق آنان ، داخل موجودى متكاثران در بانكهاباشد، و روزيهاى آنان بر روى سفره ها و ميزهاى غذاى شادخواران .
1234- يعنى ، از ((حق معلوم )) و ((زكات باطنه )) و امثال اين نصابهاى غير رسمى (فصل 41، از باب 12 - جلد ششم ). و اين اصل قرآن ، همان است كه ((ابوذر غفارى )) به عمل كردن به آن فرا مى خواند، و بر شالوده آن ، با تبعيضهاى نارواى اقتصادى و معيشتى (كه در جامعه مدينه آن روز و جامعه دمش ، از نزديك شاهد آنها بود) مبارزه مى كرد؛ و از آيات قرآن كريم و سنت رسول خدا (ص )
و سيره عملى آن حضرت دليل مى آورد. و اقدامهاى او در منظر و مرآى ((ربانى امت )) و ((مشعل هدايت )) و ((هادى انسانيت )) قرار داشت ، و امام على عليه السلام او را در اين موضعگيرى انقلابى و قرآنى درباره اموال و امكانات عمومى و رعايت عدالت در آنها تشجيع مى كرد، تا هيچگاه فرياد عدالتخواهى در جامعه به خاموشى نگرايد (الغدير 8 / 295).
1235- ((سوره نسا)) (4): 75.
1236- مانند بعد اعتقادى ، بعد اخلاقى ، بعد سياسى ، بعد فرهنگى ، بعد ادبى ، بعد هنرى و بعد دفاعى .
1237- ((عررالحكم )) / 349.
1238- ((تفسير قمى )) 1 / 289.
1239- الامام على صوت العدالة الانسانية 5 / 1196.
1240- ((اصول كافى )) 1/406.
1241- محدث موثق ، حاج شيخ عباس قمى (م : 1359 ق )، اين دعاى جامع شريف را (كه نمونه اى كم مانند است در انسانگرايى دينى )، در كتاب ((مفاتيح الجنان ))، از پيامبر اكرم (ص ) نقل كرده است . ماءخذوى ((مجموعه )) شهيد اول (محمد بن مكلى عاملى - شهادت : 786 ق ) است ، و دو كتاب ((مصباح )) و ((البلد الاءمين ))، تاءليف شيخ تقى الدين كفعمى (م : 905 ق ). و عالمان بر خواندن آن ، در ماه مبارك رمضان - پس از هر نماز واجب - تاءكيد كرده اند.
1242- عالم و اخلاقى و محدث فاضل ، شيخ محمد نبى تو يسر كانى (م ح : 1320 ق ).
1243- در اين شرط تاءمل كنيد، كه به صراحت مى فهماند كه فقير نيز بايد روزى كى سال خود و خانواده خود را داشته باشد. امام صادق (ع ) مى فرمايد الناس ‍ انما يعطون من السنة الى السنة ، فللرجل اءن ياءخذ (من الزكاة ) ما يكفيه و يكفى عياله ، من السنة الى السنة - ((بايد به مردمان خرجى يك سال داده شود. و شخص حق دارد، از زكات ، به اندازه اى بگيرد كه تا يك سال براى خود او و خانواده اش بس باشد و كفايت كند)) - (((معانى الاءخبار)) / 150)، نيز - فصل 27، از باب 12، بند ((اء)) (جلد ششم ).
1244- ((لئالى الاءخبار))، باب چهارم / 138 - 155، چاپ سنگى (1320ق ).
1245- در اينجا، خاطره ها، ما را وا مى دارد تا يادى كنيم از حضرت شيخ على اكبر الهيان رامسرى تنكابنى (م : 1380 ق )، و خواهر زاده او، حضرت شيخ مجتبى قزوينى خراسانى (م : 1386 ق ) - به روزگارى كه با فقر بسر مى برد - اين دو عالم ربانى ، از خدا گرايان متوغل در تاءله و توجه بودند، همدم قرآن و داناى اسرار. شرطهايى كه ياد شد در امثال اين گونه كسان از اوليا تحقق تواند يافت . و ديگر چشم روزگار مانند اين دو تن كمتر بيند، و مانند ((سيد موسى زرآبادى قزوينى )) (م : 1353 ق ) - استاد سترگ آن دو بزرگ ، مانند ((ميرزا مهدى اصفهانى خراسانى )) (م : 1365 ق ) - استاد شيخ مجتبى قزوينى ؛ زيرا كه اينان علم حقيقى (علم صحيح ) را از سرچشمه الاهى و جاودان آن (يعنى قرآن و اهل قرآن - عليهم السلام ) فرا گرفتند، و با ((روح يقين )) دمساز گشتند، و از محدوده متخالف افكار و اصطلاحات - پس از وقوف كامل بر آنها و بر طرق سلوكى و رياضتى صاحبان آنها - فرا رفتند، و اوج گرفتند، و با همه كيان تعقلى خويش به ((علم مصبوب )) روى آوردند، و به چشمه معرفت راستين رسيدند، و به جوهر انسانيت ، و به تشعشع عقل نورى ، و سر تقوى ، و راز تفكر، و روح عبادت ، و فروغ نماز، و خلع بدن ... و سپس خداوند به آنان خستگى داد، تا با ((ناموس دهر)) پيوند يافتند.
خداوندا! جان مينوى آنان را هر چه زلالتر ساز، بر فروغ ابدى آنان همى بيفزاى ، از بركات دعاى آنان ما را بهره مند گردان ؛ و چون مرگ ما را رساندى ، و سپس ‍ زنده مان كردى ، ما را - در سايه ساران رحمت بيكران خويش - با آنان محشور بفرما! و اين دعا را مستجاب كن ، اى پروردگار عالميان .
1246- ((لئالى الاءخبار)) / 140.
1247- چنانكه امام على بن ابيطالب (ع )، در بيان ((اوصاف و علامات مؤ من )) فرموده است : ((مسروه بفقرد - به فقر خويش شادمان است )). -( ((اصوف كافى )) 2/227). و آيا دلشاد بودن به فقر جز در اندك كسانى و تقوا پيشگانى بهم مى رسد؟ پس آيا درست است كه امثال اين سخن را دليل بگيرند بر اينكه دين اسلام فقر را براى انسانها مى پذيرد، و حضور مستمر آن را در جامعه ها و در قشرهاى محروم تصويب مى كند؟ تا بدينگونه خيال توانگران و متكاثران راحت شود؟! بايد دين اسلام را درست فهميد، و همه آن (عقايد، اخلاق و احكام ) را در پيوستگى با هم شناخت ، و تاءثير و تاءثير هر بخش را در ديگر به دست آورد؛ تا دين عدالت و قسط به پذيرش ظلم و جور متهم نگردد.
1248- فصل 5، از باب 11، و ((نگاهى به سراسر فصل )) آن (جلد سوم )
1249- فصلهاى مربوط، از جمله ، فصل 34 و 35 (در همين جلد)، نيز - صفحه 631 به بعد.
1250- بر پايه آيات و احاديث و بحثهاى گذشته ، پاسخ اين پرسش روشن است .
1251- ((عهدنامه مالك اشتر نخعى )).
1252- ((سوره انفال )) (8): 24.
1253- فصلهاى مبارزه فراگستر با فقر (در همين جلد).
1254- درباره ((اقسام فقر)) - فصل 41، از باب 12، ((نگاهى به سراسر فصل )) (جلد ششم ).
1255- ((نهج البلاغه )) / 33؛ ((عبده )) 1 / 17 - 18.
1256- زيرا كه ((فطرت )) به پى ريزى شالوده عدل و رفع ظلم فرا مى خواند. - نعمتهاى خدا به فرياد مى گويند كه ويژه برخى نيستند و بايد در دسترس همگان باشند. - تبليغات پيامبران (ع ) (كه بخشى از آنها در قرآن كريم نقل شده است ) ك در مسائل مربوط به زندگى ، درباره عدل و قسط است و رعايت حقوق مرمان در داد و ستد و ترازو و پيمانه و نهى از احتكار و كم فروشى و بهره كشى از ديگران و...
- لايه هاى زيرين عقل بشرى (دفائن عقول ، گنجينه هاى مستور در خردها)، و انوار معرفت آموز عقل نيز در مورد روابط مردمى ، به رعايت عدالت فرا مى خواند و دفع ظلم .
- آيات تكوينى و نشانه هاى الاهى در آفرينش نيز به آنچه ياد كرديم فرا مى خوانند، يعنى آسمان افراشته ، زمين گسترده ، مواهب و ارزاق مايه زندگى و حيات و وسائل اوليه مسكن كه خداوند آن همه را آفريده است براى بهره مندى همه خلق است نه گروهى ويژه ، به شكلى ويژه .
1257- و اقدامها و حركتها هر گاه سازشكارانه باشد، يا طمعى در آنها منظور شده باشد، يا جانبدارانه باشند، يا ارتجاعى باشند، هيچ گاه انقلابى و دگرگونساز نخواهند بود، و تحولى بنيادين در همه روابط زندگى و كيفيت زندگيهاى طبقات و قشرها - كه جوهر انقلاب ايجاد همين ((تحول بنيادين )) است - پديد نخواهند آورد.
1258- باب پنجم (جلد سوم )، و بابها و فصلهاى مناسب ديگر، از ((الحياة )).
1259- فصل 5، از اين باب (جلد سوم ).
1260- فصل 28، از باب 12 (جلد ششم ).
1261- ((سوره هود)) (11): 29.
1262- فصل 48، از باب 11، ((نگاهى به سراسر فصل ))، (ده آگاهى مهم درباره گرسنگى و گرسنگان )، حتما ملاحظه شود (جلد پنجم ).
1263- فصل 47، از باب 12، ملاحظه شود(جلد ششم ).
1264- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )
1265- فصل 47، از باب 12 (جلد ششم )
1266- ((سورده بقره )) (2): 168.
1267- ((سوره مائده )) (5): 87.
1268- ((سوره مائده )) (5): 100
1269- ((سفينة البحار)) 1/299.
1270- ((سفينة البحار)) 1/298 - 299.
1271- ((سفينة البحار)) 1/298-299.
1272- ((سفينة البحار)) 1/298-299.
1273- سوره نساء (4): 2.
1274- ((سفينة البحار)) 1/245.
1275- ((سوره قصص )) (28): 58.
1276- ((سوره قصص )) (28): 76.
1277- ((غررالحكم )) / 244.
1278- ((تحف العقول )) / 141.پ
1279- ((خصال )) 2/636.
1280- ((بحار)) 72/47.
1281- ((بحار)) 72 / 47 - 48، از كتاب ((جامع الاخبار)).
1282- ((نهج البلاغه )) / 1166؛ ((عبده )) 3/192.
1283- ((كافى )) 5/72.
1284- ((سوره نساء)) (34): 34.
1285- ((غررالحكم )) /168.
1286- ((سوره احزاب )) (33): 67.
1287- ((وسائل )) 13/78؛ ((علل الشرايع )) 2/528.
1288- ((امالى )) شيخ صدوق / 262.
1289- ((سوره مؤ منون )) (23): 63-64؛ ((مجمع البيان )) 7/112.
1290- ((سوره ليل )) (92): 11.
1291- يا: ((در كام آتش دوزخ )) ((مجمع البيان )) 10/502.
1292- ((كافى )) 8/21.
1293- ((بحار)) 71/349.
1294- ((سوره مائده )) (5): 66.
1295- ((صحيفه سجاديه )) / 84 (دعاى 8).
1296- ((اصول كافى )) 2 / 138.
1297- ((اصول كافى )) 2 / 139.
1298- ((اصول كافى )) 1/18.
1299- ((سفينة البحار)) 1/299.
1300- ((سفينة البحار)) 1/299.
1301- ((ثواب الاعمال )) / 334.
1302- ((ثواب الاعمال )) / 334.
1303- ((سفينة البحار)) 1/245.
1304- ((سوره روم )) (30): 30؛ ((مجمع البيان )) 8/302.
1305- فصل 25، از اين باب ، ((نگاهى به سراسر فصل )) ملاحظه شود (در همين جلد)
1306- ((مكارم الاءخلاق )) / 164؛ از سخنان امام صادق (ع ).
1307- ((سوره علق )) (96): 6 - 7.
1308- ((بحار)) 62 / 293؛ از سخنان پيامبر اكرم (ص ).
1309- ((تحف العقول )) / 141؛ از سخنان امام على بن ابيطالب (ع ).
1310- ((مكارم الاءخلاق )) / 171؛ از سخنان پيامبر اكرم (ص ).
1311- ((نهج البلاغه )) / 330؛ ((عبده )) 1 / 211.
1312- ((غرر الحكم )) / 18.
1313- ((خصال )) 2 / 636؛ از سخنان امام على بن ابيطالب (ع )، به روايت امام صادق (ع ).
1314- ((غررالحكم )) / 29.
1315- ((بحار)) 3 / 87؛ از سخنان امام صادق (ع ) (رساله ((توحيد مفضل )) ).
1316- ((مكارم الاخلاق )) / 171.
1317- ((بحار)) 66 / 334؛ از سخنان امام ابوالحسن على بن موسى الرضا (ع ).
1318- ((نهج البلاغه )) / 1116؛ ((عبده )) 3 / 165.
1319- متن حديث ، در صفحه 659 گذشت .