304- ((بحار)) 72/66،
از كتاب ((السرائر)).
305- ((تحف العقول ))
/279.
306- (در همين جلد).
307- ((سوره همزه ))
(104): 2.
308- ((سوره زخرف ))
(43): 32.
309- ((بحار)) 72/66،
از كتاب ((التمحيص )).
310- ((المحجه البيضاء))
3/140.
311- ((بحار)) 73/92
- 93.
312- ((مفردات ))
/417.
313- ((اصول كافى ))
1/22.
314- ((مجمع البيان ))
7/179.
315- مراجعه كنيد به دو حديث معروف ، از امام جعفر صادق (ع ) و
امام موساى كاظم (ع )، درباره ((سپاهيان عقل و
سپاهيان جهل )) (يعنى نيروهاى فعال و وادار
كننده عقل ، و نيروهاى فعال و وادار كننده جهل در وجود آدمى ، كه دسته
اول انسان را به كارهايى وا مى دارند، مطابق عقل و فطرت ، و دسته دوم
به كارهايى موافق جهل و ضلالت ) - (((اصول كافى
)) 1 22 /؛ ((تحف العقول
)) /296)؛ صفحه 38.
316- ((مجمع البيان ))
7/179.
317- ((سوره نحل ))
(16): 9.
318- ((سوره مائده ))
(5): 87.
319- ((سوره طاها))
(20): 81.
320- ((تحف العقول ))
/61.
321- ((خصال ))
2/627.
322- ((غرر الحكم ))
/212.
323- ((مستدرك الوسائل ))
2/423.
324- ((بحار)) 103
(100) 103، از كتاب ((اعلام الدين
)).
325- ((وسائل ))
12/294.
326- ((كافى ))
5/154.
327- ((بحار)) 103 /
100.
328- ((عيون اءخبارالرضا - ع -))
2 / 94، (و از چاپ استاد على اكبر غفارى ، با ترجمه فارسى ، ج 2 /
185)؛ ((علل الشرائع ))
2/ 483.
329- ((سوره اعراف ))
(7): 31.
330- ((مستدرك الوسائل ))
2/ 645.
331- ((مستدرك الوسائل ))
2 / 645.
332- ((نهج البلاغه ))
/ 871؛ ((عبده )) 3 / 23.
333- ((تفسير عياشى ))
2/ 13.
334- ((تحف العقول ))
/ 302.
335- ((سوره تكاثر))
(102): 1 - 4.
336- ((سوره طاها))
(20): 81.
337- ((المحجة البيضاء))
3/ 140.
338- ((تحف العقول ))
/ 155.
339- ((سوره بقره ))
(2): 276.
340- ((سوره روم ))
(30): 39؛ براى معناى ديگر واژه ((ربا))
در اين آيه - ((مجمع البيان ))
8 / 306.
341- ((وسائل )) 12 /
427.
342- (((سوره نحل ))) (16):9.
343- ((تحف العقول ))
/ 61.
344- ((خصال )) 2/
627.
345- ((صحيفه سجاديه ))
/ 202 (دعاى 30).
346- ((سوره نحل ))
(16):9.
347- ((سوره نسا))
(4) 5.
348- ((تحف العقول ))
/ 57.
349- ((نهج البلاغه ))
/ 1018؛ ((عبده )) 3 /
110 - 111.
350- ((سوره نسا))
(4): 29.
351- ((سوره حجرات ))
(49): 10.
352- ((نهج البلاغه ))
/ 993؛ ((عبده )) 3 / 93.
353- ((بحار)) 3 / 83
- 84.
354- ((تحف العقول ))
/ 236؛ نيز فصل 47، از باب 12 (جلد ششم ).
355- ((المفردات )) /
187.
356- ((سوره آل عمران ))
(3): 130.
357- ((مجمع البيان ))
2 / 502.
358- چند آيه ديگر - پس از سه آيه مذكور - از سوره آل عمران (يعنى
آيه 133 به بعد) نيز، با بيان اوجگرا و معجزآميز قرآنى ، آنچه را گفتيم
تاءييد و تاءكيد مى كند، با تاءمل ملاحظه شود (مثلا: رباخوارى را ترك
كنيد، و به سوى مغفرت خدا و بهشت الهى بشتابيد!... انفاق كنندگان در دو
حال توانايى و تنگدستى را خداوند دوست مى دارد... كسانى كه كردار زشت
كردند از خداوند پوزش بخواهند و استغفار كنند، تا به آمرزش الهى و
پاداش جاودانى برسند...).
359- ((كافى )) 5 /
154.
360- ((نهج البلاغه ))
/ 1017، ((عبده )) 3 /
110.
361- فصل 7 و فصل 8، از اين باب (جلد سوم ).
362- ((وسائل )) 12 /
427.
363- ((اصول كافى ))
1 / 22؛ ((تحف العقول ))
/ 296، نيز صفحه هاى 32 و 157.
364- (جلد سوم ).
365- پاره اى از آيات و احاديثى كه بر اين ملاكها بصراحت دلالت
داشت ، در فصلهاى گذشته آورده شد.
366- نيز، فصل 3، از اين باب ، بند ((يا))
(جلد سوم ).
367- حديث در صفحه 190 آورده شد.
368- ((وسائل ))
11/336.
369- ((الغدير))
8/303؛ چاپ نجف اشرف ، مطبعة الزهراء (1370 ق )؛ و 296، چاپ بيروت ،
داراحياء الكتاب العربى (1378 ق ).
370- ((سر آغاز))
(جلد سوم )؛ فصل 7، از اين باب (جلد سوم ).
371- ((اصول كافى ))
1/542.
372- ((سوره توبه ))
(9):34 - 35.
373- ((سوره بقره ))
(2): 177.
374- ((سوره فجر))
(89):20.
375- ((مجمع البيان ))
5/26.
376- ((مكارم الاخلاق ))
/529-530.
377- ((كافى )) 4/32.
378- ((بحار))
78/273.
379- ((بحار))
47/119؛ از كتاب ((خرائج راوندى
)).
)+
380- يهوديان در كشورهاى اسلامى محترمند و حقوقشان محفوظ است ، و
در صورتى كه مسلمان شوند، در حكم مسلمانان ديگرند. بنابراين ، تعبير
جناب ابوذر بايد اشاره اى باشد به نفوذى بودن كعب .
381- ((تفسير قمى ))
1/51 - 52؛ ((بحار))
22/426.
382- آيه مباركه و ترجمه آن ، در آغاز فصل ، گذشت .
383- ((الغدير))
8/295.
384- (جلد ششم ).
385- براى اطلاع يافتن از دو زكات اسلامى ، زكات ظاهرى (رسمى ) و
زكات باطنى (غير رسمى ) - به تعبير احاديث - يا ((حق
معلوم )) به تعبير قرآنى ، رجوع كنيد به فصل 40و
فصل 41 از باب 12 (جلد ششم ).
386- ((الغدير))
8/300.
387- ((الغدير))
8/293.
388- مانند آيه 38، از ((سوره انفال
)).
389- ((مستدرك سفينة البحار))
2/3 (در 10 جلد، تاءليف عالم و محدث و رجالى فاضل ، حاج شيخ على نمازى
شاهرودى (مشهدى )، م : 1364 ش ).
390- ((مجمع البيان ))
5/26.
391- ((مشكاة الانوار))
/274.
392- ((مشكاة الانوار))
/274.
393- ((بحار)) 72/66،
از كتاب ((السرائر)).
394- ((وسائل ))
12/21؛ ((بحار)) 72/66،
از كتاب ((التمحيص )).
395- ((تحف العقول ))
/279.
396- ((مشكاة الانوار))
/274.
397- ((مشكاة الانوار))
/274.
398- (جلد سوم ).
399- و چه بسيار و چه بسيار، از تعاليم اسلامى ، كه به نام
((اخلاقى بودن )) و احكام
اخلاقى )) كنار گذاشته شده است ، و تاءثير آنها
در ساختن فرد و استوار سازى بنيان اجتماع و اجراى عدالت نابود گشته است
، و هدفهايى كه براى جهانگير شدن اسلام و پيشرفت و تعالى مسلمانان در
ميان بود از ميان رفته است .
400- ((كافى )) 4/32.
401- ((تحف العقول ))
/279.
402- (جلد سوم ).
403- ((مجمع البيان ))
5/26.
404- ((بحار))
77/191.
405- ((تفسير قمى ))
1/289.
406- ((تحف العقول ))
/279.
407- ((سوره فضلت ))
(41): 7.
408- شمارى از عالمان اسلامى ، از جمله ، فقيه نراقى به اين موضوع
تصريح كرده اند، فصل 9، از اين باب ((نگاهى به
سراسر فصل )) (جلد سوم ).
409- ((تعريف مال در اسلام
)) فصل پيشين .
410- ((مفردات ))
/72.
411- ((سوره اعراف ))
(7): 53. و چه تعبير بليغى ! و چه تعبير عجيبى : ((قد
خسروا انفسهم بيقين خويشتن خويش را زيان كردند!))،
آرى ، كسانى بسيار، خويشتن خويش را زيان كردند؛
غفرانك اللهم ربنا، و اليك المصير...
412- ((سوره محمد - ص - (47): 38.
413- متن حديث ، در فصل (ص 222)، به نقل از كتاب ((تحف
العقول )) گذشت . البته احاديث چندى ديگر، در
تاءييد اين حديث رسيده است كه برخى از آنها در فصل نقل شد. اين احاديث
در كتاب ((تحف العقول ))،
كه مورد اعتماد علما و فقها - از جمله ، شيخ اعظم انصارى - قرار دارد،
نقل گشته است .
414- براى اطلاع يافتن از مقدار ((مال كثير))
- كه موجب تباهى اخلاقى و فساد اجتماعى است - به ((بند
7)، در همين ((نگاهى به سراسر فصل
))، مراجعه كنيد.
415- ((سوره بقره ))
(2): 195.
416- ((نهج البلاغه ))
/929؛ ((عبده )) 3/57.
417- ((تحف العقول ))
/155.
418- ((علل الشرايع ))
شيخ صدوق ؛ ((بحار))
6/93. احاديث در اين باره بسيار است ، بجز آنچه در قرآن كريم آمده است
، و بجز حكم عقل .
توضيح : برخى از مردم مى پندارند كه چون مال و دارايى و داشتن امكانات
، وسيله امتحان افراد و تشخيص خوبى و بدى اشخاص است ، بايد مردم در
تصرفات خود در املاك و امكانات خويش آزاد باشند و هيچگونه قيد و بندى
نداشته باشند، تا بدينگونه آزمون گردند. بنابراين هر كس مى تواند به هر
اندازه - و يا هر چگونگى - كه بخواهد مال و ثروت جمع كند، چه نگاه دارد
و بيندوزد و چه انفاق كند و ببخشد. بر پايه اين گمان بايد به هر گونه
هرج و مرج مالى و فساد معيشتى و برنامه ريزيهاى ناعادلانه اقتصادى
خوشامد بگوييم و آنها را بپذيريم ...
اين پندار و اظهار آن - اگر براى منظور خاصى نباشد - از آن حكايت دارد
كه صاحبان اينگونه پندارها، از اسلام و حدود تربيتى و ابعاد و مبانى
حكمت آميز آن اطلاع درستى ندارند، يا معناى امتحان و آزمون را درست درك
نمى كنند، يا از ((مكتب اقتصادى اسلام
)) ناآگاهند، يا واقعيات حياتى و راز تربيت
انسانى و سعادت او را در نمى يابند. در پاسخ اين پندار مى گوييم ؛ اگر
قرار امتحان است - كه هست ، و در احاديث رسيده است كه مال و مكنت براى
امتحان به اشخاص داده مى شود - چرا اين امتحان ، از راه برنامه ريزيهاى
درست مالى ، و محدود ساختن قلمرو تصرف در اموال و امكانات و مصرف آنها،
و امر به بخشيدن و انفاق كردن صورت نگيرد؟ اين چگونگى با امتحان و
آزمون انسانها بيشتر مناسبت دارد. و حديث رضوى مذكور، و احاديثى مانند
آن ، كه علتها و حكمتهاى دقيق احكام را - چه حلال و چه حرام - روشن مى
كنند، بطلان پندارهاى هرج و مرج طلب و بى بند و بارگرايانه را آشكار مى
سازند، و بصراحت و روشنى اعلام مى دارند كه اسلام دين حكمت و عقل و
اصلاح و برنامه ريزيهاى عادلانه است در همه شئون زندگى انسانى ؛ و
شناخت اسلام از انسان و زندگى درستترين شناختهاست .
419- ((تحف العقول ))
/32.و
420- ((سوره انبيا))
(21): 9.
421- ((تحف العقول ))
/279. از احاديث و سخنان امام صادق (ع ). در اينگونه احاديث بيم دهنده
، هلاكت و شقاوت اخروى نيز در نظر هست .
422- ((نهج البلاغه ))
871؛ ((عبده )) 3/23.
423- (در همين جلد).
424- ((سوره همزه ))
(104): 2 و 4.
425- ((سوره آل عمران ))
(3): 180.
426- ((سوره نسا))
(4): 37.
427- ((بحار))
73/105.
428- ((عيون اخبار الرضا - ع -))
1/276.
429- ((غرر الحكم ))
/349.
430- ((مشكاة الانوار))
/ 274، از سخنان امام صادق (ع ).
431- ((مجمع البيان ))
5 / 26. در كتاب ((وسائل ))
(5/16) نيز اين حديث - به نقل از كتاب ((امالى
ابن الشيخ )) آمده است ، ليكن با اختلافى چشمگير
در الفاظ.
432- ((مجمع البيان ))
5 / 26. و شايد دو حديث نبوى مذكور در آغاز اين فصل (حديث
((تب )) و حديث
((حذر)) - خطاب به صحابى
جليل ، عبدالله بن مسعود)، براى اثبات جدا بودن موضوع كنز (اندوخته هاى
كلان ) از موضوع زكات بسنده باشد، و حرمت ((كنز))
را برساند.
433- ((مجمع البيان ))
5 / 26. و شايد دو حديث نبوى مذكور در آغاز اين فصل (حديث
((تب )) و حديث
((حذر)) - خطاب به صحابى
جليل ، عبدالله بن مسعود)، براى اثبات جدا بودن موضوع كنز (اندوخته هاى
كلان ) از موضوع زكات بسنده باشد، و حرمت ((كنز))
را برساند.
434- به صفحه هاى 216 - تا 220 مراجعه شود.
435- ((مجمع البيان ))
5 / 26.
436- ((الغدير)) 8 /
312 - 314.
437- (جلد ششم ).
438- فصل بعد.
439- ((كافى )) 5 /
154.
440- ((تحف العقول ))
/ 279.
441- ((اصول كافى ))
1 / 7 40 و 538.
442- ((اصول كافى ))
2 / 265.
443- ((بحار)) 72 /
27.
444- به فصلهاى مختلف جلد پنجم و ششم ، بويژه فصل 47، از باب 11
(جلد پنجم )، و فصل 27 تا 31، از باب 12 (جلد ششم ) رجوع كنيد.
445- استفراغ وسع ، يعنى همه توان خود را به كار گرفتن ، تمام همت
خويش را مصروف داشتن ، به كار بردن نهايت هوش و دقت و كار و كوشش و
پژوهش و درك .
446- به ابعادى از اين موضوع مهم ، در ((سرآغاز))
اشاره رفت ، بندهاى 13 و 16 و 20 و 21 (جلد سوم ). اميد است خوانندگان
گرامى ، آنچه در اينجا گفته شد و آنچه در آنجا گذشت - همه رابا هم -
بنگرند و مورد تاءمل قرار دهند، تا اين بحث - اگر چه به صورتى نسبى -
كامل گردد، بويژه آنچه در ((بند 13))
- از سر آغاز - بدان اشاره كرديم ، يعنى لزوم توجه عميق به دو جهت
((محور)) و
((ارتباط))، در مورد هر
حكم از احكام ، و همچنين موضوع بسيار مهم توجه به ((اهداف
دين ))، به هنگام استنباط ((احكام
دين )).
447- پر روشن است اگر مسلمانان اگر نتوانند دست طاغوتهاى اقتصادى
مسلط بر ثروتها و امكانات را، در داخل سرزمينهاى اسلامى ، كوتاه كنند،
هيچگاه نخواهند توانست دست طاغوتهاى اقتصادى خارجى را كوتاه سازند،
چرا؟ چون طاغوتهاى اقتصادى ، در منافع و راه رسيدن به منافع ، در همه
جاى جهان ، به هم پيوسته اند و از هم جدايى ندارند. اين موضوع را همگان
بايد بخوبى بدانيم ، و از آن آگاه و نسبت به آن بيدار باشيم .
448- (جلد سوم ).
449- فصل 15، از باب 12، ((نگاهى به سراسر
فصل )) (جلد ششم ).
450- مانند ((قواعد فقهى ))،
كه توفيقى نيست و به آن اشاره خواهيم كرد.
451- م : 481 ه. ق .
452- م : 966 (يا 965) ه.ق .
453- م : 1266 ه. ق .
454- ((مفاتيح الشرائع ))
1، مقدمه /18.
455- ((مكاسب )).
456- درباره شناخت ((اجتهاد))،
نيز جلد سوم ، صفحه هاى 37 - 41، 45 - 48، 54، 168 - 170.
457- بعنوان مثال درباره موضوعات تاءسيسى : افزودن
((كتاب زكات باطنى )) (غير رسمى )،
((حق معلوم ))، كه بحتم
بايد اين كتاب بر كتابها و ابواب فقه افزوده گردد، زيرا كه عملى كردن
آن در زندگى جامعه ، در كار اجراى عدالت و قسط - كه يكى از دو هدف عمده
دين خدا است - نقشى بسيار بنيادين دارد. در اين باره ، فصل 40 و فصل
41، از باب 12 را (حتما) ملاحظه كنيد (جلد ششم ). و اما موضوعهاى
تكميلى - مثلا - افزودن چيزهايى بر مواد زكاتى ، در اقتصاد امروز، كه
برخى از فقها نيز بدان اشاره كرده اند؛ زيرا مواد نهگانه با اقتصاد
روزگار صدر اول - در حجاز - مناسب بوده است ، چنانكه به روايت محمد بن
مسلم و زرارة بن اءعين ، از حضرت امام محمد باقر (ع ) و حضرت امام جعفر
صادق (ع ) امام على بن ابيطالب (ع )، براى اسب سوارى و اسب بارى (يابو)
نيز زكات قرار داد (وسائل )) 6/ 51، نيز فصل 40
و 41، از باب 12 (جلد ششم ).
458- پاره اى مسائلى كه در اين كتاب (باب ) بايد مطرح گردد، در
باره ((تعريف مال )) است
و تعيين اين مطلب كه مال از نظر اسلام چيست ، و ماهيت اسلامى آن كدام
است . اسلام مال را بعنوان ((قوام
)) (پشتوانه زندگى مردمان ) و ((مصحة
)) (وسيله سامانيابى زندگيها و معيشتها) معرفى
كرده است - چنانكه در فصل پيش ، ( ((نگاهى به
سراسر فصل )) )، از آن ياد كرديم (صفحه هاى 182
- 192). و اين موضوع ((تعريف مال
))، و شناخت ماهيت مال از نظر اسلام ، امرى است بسيار مهم و
سرنوشت ساز، در ((حوزة اقتصاد))،
كه همواره - در ((علم فقه ))
- مورد غفلت بوده است و هست .
459- ((اصول كافى ))
1/542؛ از سخنان امام موساى كاظم (ع ).
460- ((اصول كافى ))
1/542، از سخنان امام موساى كاظم (ع )، نيز، فصل 46، از باب 12 (جلد
ششم ).
461- ((سوره طاها))
(20):81.
462- ((مجمع البيان ))
7/23.
463- ((سوره فرقان ))
(25):67.
464- ((سوره بقره ))
(2):219.
465- ((سوره مائده ))
(5):87.
466- ((سوره مائده ))
(5):88.
467- ((مجمع البيان ))
8/394.
468- ((بحار)) 77
(74)179.
469- ((سفينة البحار))
1/615.
470- ((سفينة البحار))
1/615.
471- ((كافى )) 4/52.
472- ((تفسير عياشى ))
1/106.
473- ((تفسير عياشى ))
1/106.
474- ((خصال )) 1/29؛
((سفينة البحار)) 1/615.
475- ((سفينة البحار))
1/616.
476- ((تحف العقول ))
/33.
477- ((بحار))
77/182.
478- مى توان متن حديث را ((يسم
)) خواند، از مصدر ((وسم
))، يعنى : پرخورى بر دل ، داغ قساوت مى نهد.
479- ((غررالحكم ))
/234.
480- ((كافى )) 6/296
- 270.
481- ((كافى )) 6/296
- 270.
482- ((كافى )) 6/296
- 270.
483- ((كافى )) 6/296
- 270.
484- ((تفسير عياشى ))
2/13.
485- ((مستدرك الوسائل ))
2/423.
486- ((امالى )) شيخ
طوسى 2/133 - 134.
487- فراموش نشود كه دو زكات داريم : ((باطنه
)) و ((ظاهره
)) (رسمى و غير رسمى )، فصل 41، از باب 12 (جلد
ششم ).
488- ((مكارم اخلاق ))
/556.
489- ((نهج البلاغه ))
/612، ((عبده )) 2/185.
490- ((تفسير عياشى ))
2/13.
491- ((مستدرك الوسائل ))
2/423؛ ((بحار)) 103/16.
492- ((سوره بقره ))
(2):219.
493- ((تفسير عياشى ))
2/13.
494- ((مستدرك ))
2/423؛ ((بحار)) 103/16.
495- ((مستدرك ))
2/423؛ ((بحار)) 103/16.
496- ((خصال )) /120.
497- ((تفسير عياشى ))
2/13.
498- ((مستدرك الوسائل ))
2/423؛ ((بحار)) 103/16.
499- ((سفينه البحار))
1/616.
500- ((ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
)) /331؛ ((وسائل الشيعه
)) 3/588.
501- ((وسائل ))
3/587.
502- ((وسائل ))
3/587؛ ((وافى )) 3 (جزء
11) 110، باب ((ساختمان بيش از كفاف
)).
503- ((سوره شعرا))
(26): 128 - 129.
504- ((مجمع البيان ))
7/198. ظاهرا ((لام )) در
((لكل ))، بسهو از سوى
ناسخان افزوده شده است ، به دليل ((رفع
)) در كلمه ((وبال
))، يا اين كلمه منصوب بوده است و ناسخان از روى
سهو، مرفوع 9 نوشته اند.
505- (جلد سوم )
506- ((نهج البلاغه ))
/390؛ ((عبده )) 2/10.
507- ((اصول كافى ))
2/511.
508- ((اصول كافى ))
2/510.
509- (جلد پنجم ).
510- ((كافى )) 5/67.
511- ((غرر الحكم ))
/288.
512- ((بحار))
66/334، از كتاب ((المحاسن )).
513- ((كافى )) 8/21،
از ((خطبه وسيله )).
514- ((كافى ))
6/270، از سخنان امام باقر (ع ).
515- در اينگونه احاديث نظر به گرسنگى عمومى و فقر تحميلى نيست ،
بلكه منظور امرى تربيتى است ، يعنى كم خوردن اختيارى ، براى حفظ سلامت
بدن و اعتدال روح (و رسيدن مواد غذايى به ديگران ). از اينرو در حديث
بعدى مى نگريم كه گرسنگى و بيخبر ماندن از گرسنگان نيز تا آن اندازه
نكوهش شده است ؛ زيرا كه آن نيز سلامت بدن و اعتدال روح را بر باد مى
دهد، و انسان جامعه قرآنى بايد بدنى سالم و روحى معتدل داشته باشد.
تعاليم اسلامى همه در اين جهت قرار دارد.
516- ((اصول كافى ))
2/668، از احاديث نبوى .
517- ((سوره هود))
(11): 113.
518- و پديد آوردنده عقده هاى روحى فراوان ، در خانواده هاى كم
توان يا ناتوان ، بويژه در خردسالان و نوجوانان آنان ...
519- فصل 30، از اين باب (در همين جلد).
520- فصل 8، از اين باب (جلد سوم ).
521- مگر افرادى نادر كه با فقر اختيارى زندگى مى كنند، يا كسانى
كه بر محروميت و ستمهاى معيشتى شكيبايى مى ورزند.
522- فتواى ((شيخ طوسى ))
را درباره زمين (اراضى ) ملاحظه كنيد، فصل 3، از باب 12 (جلد ششم ).
523- فصل 1، از اين باب (جلد سوم ).
524- ((ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
)) / 331.
525- ((وسائل )) 3 /
558، از احاديث نبوى .
526- ((مكارم الاخلاق ))
/ 256، ((وسائل )) 12 /
158.
527- ((بحار)) 73 /
92.
528- ((نهج البلاغه ))
/ 89؛ ((عبده )) 1 / 60.
529- شاگرد محمد بن ادريس شافعى (م : 204 ق )، و استاد محمد بن
اسماعيل بخارى (م : 256 ق )، و مسلم بن حجاج نيشابورى (م : 261، ق )،
مؤ لفان دو ((صحيح ))
معروف (صحيح بخارى و صحيح مسلم )، و يكى از چهار فقيه بزرگ اهل سنت و
پيشواى مذهب حنبلى . وى به خدمت حضرت امام موسى بن جعفر(ع ) نيز مى
رسيد و بهره مند مى شد. هنگاميكه آن امام معصوم (ع )، در زندان هارون
عباسى مسموم گشت ، و عالمان دربارى به دستور هارون گواهى كردند كه مرگ
آن امام طبيعى بوده است و مسموم نگشته است ، و عالمان دربارى به دستور
هارون گواهى كردند كه مرگ آن امام طبيعى بوده است و مسموم نگشته است ،
احمد حنبل گواهى نكرد، و هر چه از سوى دربار هارون او را آزار دادند،
نپذيرفت و ننوشت - ( ((سفينة البحار))
1 / 302 - 303 - چاپ سنگى ).
530- ((مناقب )) 2 /
99.
531- اينها امورى است كه چند و چون آنها بايد در ((علم
اقتصاد)) روشن گردد. ما فقط اصول بنيادين
((مكتب اقتصادى اسلام ))
رامطرح مى كنيم .
532- اينها امورى است كه چند و چون آنها بايد در ((علم
اقتصاد)) روشن گردد. ما فقط اصول بنيادين
((مكتب اقتصادى اسلام ))
رامطرح مى كنيم .
533- ((سوره اعراف ))
(7): 31.
534- ((سوره انعام ))
(6): 141.
535- ((سوره انبيا))
(21):9.
536- ((سوره اسرا))
(17): 26.
537- ((كافى )) 5 /
67.
538- ((مفاتيح الجنان ))،
اعمال ((ماه شعبان )).
539- ((سوره حديد))
(7 5): 7.
540- ((نهج البلاغه ))
/ 871؛ ((عبده )) 3 / 23.
541- ((صحيفه سجاديه ))
/ 84 (دعاى 8).
542- ((صحيفه سجاديه ))
/ 139 (دعاى 20).
543- ((صحيفه سجاديه ))
/ 202 (دعاى 30).
544- ((وسائل ))
15/257.
545- ((سفينة البحار))
1/616.
546- ((سوره فرقان ))
(25): 67.
547- ((مجمع البيان ))
7/179.
548- (( سفينة البحار))
1/616.
549- ((مستدرك الوسائل ))
2/645.
550- ((غررالحكم )) /
307.
551- ((مكارم الاخلاق ))
/117.
552- ((مكارم الاخلاق ))
/117.
553- كافى 4/52؛ ((وسائل ))
15/257.
554- ((كافى )) 4/54؛
((مكارم الاخلاق )) /63.
555- فصل آينده ، بند ((ح )).
556- ((تفسير عياشى ))
2/288.
557- ((مكارم الاخلاق ))
/112.
558- ((وسائل ))
3/421، از سخنان امام على بن الحسين سجاد(ع ).
559- ((وسائل ))
15/257.
560- ((تفسير عياشى ))
2/288.
561- ((سوره حجر))
(15):3.
562- ((سوره محمد - ص -))
(47):12.
563- ((سوره آل عمران ))
(3):14.
564- ((كافى )) 4/52
- 53.
565- ((بحار))
79/303، از كتاب ((المحاسن )).
566- ((تحف العقول ))
/297.
567- ((سوره انبيا))
(21):9.
568- ((سوره غافر))
(40):28.
569- ((سوره يونس ))
(10):12.
570- ((سورهة غافر))
(40):43.
571- ((مستدرك الوسائل ))
2/645.
572- ((وسائل ))
12/41.
573- ((خصال ))
1/121.
574- دو حديث در اين باره ، در صفحه 310 گذشت ، نيز، صفحه 316.
575- ((قلة الاءكل من العفاف ، و كثرته من
الاسراف )) - ((غررالحكم
)) /234.
576- در اين جلد و جلد سوم ، در جلد پنجم و ششم نيز آيات و احاديث
و يادآوريهايى مربوط به اين بحث خواهد آمد.
577- ((سوره شعرا))
(26): 152151.
578- ((تفسير صافى ))
4/47.
579- ((سوره انعام ))
(6):141.
580- ((سوره اعراف ))
(7):30.
581- ((مجمع البيان ))
4/413.
582- ((تفسير برهان ))
2/10.
583- ((سوره اسرا))
(17):26.
584- ((بحار))
103/21؛ از كتاب ((عدة الداعى )).
585- ((نهج البلاغه ))
/1103؛ ((عبده )) 3/159.
586- ((غررالحكم ))
/344.
587- ((صحيفه سجاديه ))
/202 (دعاى 30).
588- ((تفسير عياشى ))
2/288.
589- ((سوره اسرا))
(17):27.
590- ((تفسير عياشى ))
2/288.
591- ((سوره بقره ))
(2):205.
592- ((مجمع البيان ))
2/300.
593- ((تفسير عياشى ))
2/288 - 289.
594- ((نهج البلاغه ))
/390؛ ((عبده )) 2/10.
595- ((سوره اسرا))
(17):29.
596- ((نهج البلاغه ))
1103؛ ((عبده )) 3/159.
597- ((صحيفه سجاديه ))
/202(دعاى 30).
598- ((بحار))
71/347؛ از كتاب ((خصال )).
599- ((بحار))
71/347؛ از كتاب ((خصال )).