1-
بهار 1360.
2-
مى توان گفت ، از قرآن كريم و احاديث تا كنون در اين موارد استفاده
شده است :
اء. در فقه ،
ب . در موعظه و اخلاق ،
ج . در عقايد و كلام ،
د. در تقسير قرآن ،
ه . در تواريخ اسلامى ،
و. در برخى موضوعات ويژه (گوناگون ).
و استفاده هاى ياد شده ، همواره ، از بخشى از
آيات و احاديث بوده است ، آنهم به صورتهايى گسسته ، نه در يك
نظام واحد شناختى و عملى .
3-
يـعـنـى در دوره كـامل الحياه كه
البته تا كنون به عرضه داشت بيش از 6 جلد آن موفق نگشته ايم .
4-
چـنـانـكـه گـاه چـنـين ديده شده است كه برخى از خوانندگان و
مراجعه كنندگان به كـتـاب آن را مـجـمـوعـه اى منتخب از آيات و احاديث
پنداشته اند، و در شمار كارهاى سنتى و تـقـليـدى ايـن مـقـوله آورده
اند. در صورتى كه اين تلقى و تدوين و عرضه ، يك دنباله روى و تقليد
نيست ، يك ابتكار و تجديد است . و همان گون كه در بالا ياد كرديم بر
اين تمييز و انگاره شناسى براى آن تاكيد مى كنيم تا مقاصد اعلاى تعاليم
الاهى و اسلاميى كه در آيات و احاديث آمده است هر چه بيشتر و بهتر و خط
دهنده تر شناخته گردد، و راهساز بـاشـد، و چـاره گـرافـتد. خوب است هم
اكنون اين را نيز به حضور خوانندگان و مراجعه كنندگان محترم معروض
بداريم اگر چه بر بسيارى از فاضلان و ژرفنگران روشن است كـه اگـر گـاه
در خـلال گـفـتـار، از ارج و هـدف ، يـا انـگـاره و شـمـول ايـن
مـجـمـوعه سخنى به ميان آوريم ، اين نيز براى جلب نظرها و افكار است به
مـعـارف پـر غـنـاى قـرآنـى و حديثيى كه در اين كتاب آمده است ، و خود
بخش اصلى و عمده كتاب است و عامل پديد آوردنده آن ؛ اين است ، نه اينكه
از كار خويش دم زده باشيم ، كه ما كارى نكرده ايم . كار ما چيزى نيست
جز انجام وظيفه اى بس ناچيز، و عرض ادبى عاجزانه ، در آسـتـان
پـرشـكـوه مـعـارف آفـتابسان قرآن كريم ،
و حقايق درياوار حديث شريف .
5-
در چاپ نخست ؛ در اين باره صفحه 26 ملاحظه شود.
6-
بـا ايـنـكـه دسـتگاه شناختى و فكرى ، و نظام عقيدتى و عملى اسلام
، نه تنها خود كـامـل اسـت و هـرگـز نيازى به چيزى ديگر و جريان و فكرى
ديگر نداشته است و ندارد، بلكه آن چيزها و آن طرز فكرها و تاءويلها، و
خلطها و امتزاجها، و اصطلاحها و فلسفه ها، و التـقـاطـها و تطبيقها،
زيانهايى بس بزرگ و مسخ كننده نيز داشته است ، و دارد. ما، در عـيـن
بـيـانـكـرد حق و اظهار اين اعتقاد، به ارزشهاى جريانهاى فكرى ، در جاى
خود، و به انـدازه خـود، در تـاريخ فرهنگى اسلام ، توجه داريم ، ليكن
به مرز بندى ، و نگهبانى ايـن مرز، همواره پايبنديم ، بلكه آن را
تكليفى دينى ، الاهى ، علمى ، تربيتى ، سازنده و بزرگ مى شماريم .
7-
چـنـانچه حفظ نظام اجتهاد امرى است
كه ضرورت آن بر آگاهان معلوم است ، بسط مواد
اجتهاد نيز امرى است كه ضرورت آن بر آگاهان معلوم است . اجتهاد
بايد مـحـفـوظ بـاشـد، اما محدود نباشد، و خود به صورت
تقليد در نيايد. اجتهاد بايد واقعيات
متحول زمان را بشناسد، فرهنگ نو و تربيت نو را بشناسد، انسان نو و صنعت
نو و اقـتـصـاد نو را بشناسد. اجتهاد بايد با تجربه هاى حيات بشرى و
عينيتهاى جهانى رو به رو شود. اگر فقيهان سترك و مجتهدان بزرگ پيشين
رحمه الله عليهم اجمعين خود به مـسـائل زمـان خـويـش تـوجـه نـمـى
كـردنـد و در كـار بـسط و گسترش فقه نمى
كـوشـيـدنـد، و فـقـه مـا را از صـورت مـواد و احـاديـث و قـواعـد
مـنـدرج در اصول اربعمائه 400اصل و رساله
اى كه شاگردان حضرت امام جعفر صادق عليه السـلام تـدويـن كـرده بـودنـد
بـه صـورت كـتـابـهـايـى چون المبسوط...
و بعد جواهر الكلام و بعد
صلاه حاج آقا رضا همدانى ، و
مكاسب شيخ انـصـارى در نـمى آوردند،
امروز فقه ما مرده بود. و اگر امروز ما براى گسترش عرضه هاى فقهى و
اجتماعى نكوشيم ، و واقعيات و تحولات را نشناسيم ، يا نشاخته بگيريم ،
و آنها را وارد جريان فقاهت و اجتهاد نسازيسم ، اجتهاد و فقه و فقاهت
را، از نظر زمانى ، به عقب برگردانده ايم
و بـه گذشته ملحق ساخته ايم . و همينگونه كه شرط است كه مجتهد،
حى باشد، اجـتـهـاد نـيـز بايد
حيات داشته باشد. اگر اجتهاد قلمرو خويش
را نگسترد، و با واقـعيات به صورتى منطقى روبه رو نشود، از مديريت
قلمروهاى گسترش يافته حيات انسانى ناتوان مى ماند و به دليل عدم تطابق
حكم و موضوع ، به اصطلاح خود فقها، و به ويژه در تجربه هاى حاكميت و
مديريت و تربيت و سياست و اقتصاد و كار به زانو در مـى آيـد، يـا به
اعمال زور كشيده ميشود و اينها هيچ يك اجتهاد و هدايت نيست . و نتيجه
اى جز انزواى واقعى ، اگر چه با حفظ حضور صورى ندارد.
8-
در تـهـران و بـيـروت . چـاپ نـخـسـت جـلد اول ، بـه سـال 1358 ش
(1399 ق )، و چـاپ شـشـم آن ، بـه سال 1370 ش (1411 ق ) انتشار يافته
است .
9-
امالى شيخ طوسى 2/152.
10- نهج البلاغه / مقدمه .
11- اختصاص شيخ مفيد / 274.
12- الاجازات سيد بن طاووس ؛
بحار 2/161.
13- نـهـج البـلاغـه 1224؛ عـبـده
2/223؛ نـيـز وسـائل 6/16. در بـرخـى
نسخه هاى نهج البلاغه ، از جمله نسخه
عبده ، حـديـث بـالا چـنين ضبط شده است : ما جاع
فقير الا بما متع به غنى ، يعنى : هر جا ناداى گرسنه است حق او
در سر سفره توانگرى است .
14- وسائل (كتاب الزكاه ) 6/4.
15- مـاخـذ كـتـاب بـحـار الانـوار،
در مـقـدمـه تـتـبـعـى و مفصل جلد اول ، از چاپ جديد، شناسنده شده است
.
16- مستدرك يعنى : تدارك شده ؛
كتابهايى را به اين نام مى نامند كه پس از كـتـاب ديـگـرى تـاليـف
يـابـد، و مـوضـوعـات و مـنـقـولات و مسايل مربوط به كتاب نخست و
نيامده در آن را دربر داشته باشد. البته مستدرك نويسان بايد شرايط مؤ
لف نخستين را با دقت در نظر بگيرند.
17- خـاتـمـه وافـى ، رسـاله اى اسـت
مختصر، درباره مشايخ روايتى شيخ صدوق و شيخ طوسى
، كه خود مؤ لف آن را جزء پانزدهم وافى
ناميده است . وافى 3 (م 14) /140
به بعد.
18- هـمـچـنـيـن گروهى از آگاهان از داخل و خارج ايران در تدوين
كتاب به صورت يك جهانبينى و جهانشناسى ، و خط نظام يافته و مكتبى آن ،
به چشم عنايت نگريستند.
19- ايـن جـمـلات را، در ايـن چـاپ نـيـز، بـر جـاى گـذاشـتـيـم ،
تـا خاطره اى باشد از روزگـار خـونين جنگ و شهادت ، و جهاد و افتخار، و
حماسه و ايثار، و يادى از آن معتقدان و حـماسه گستران و شهيدان (از
جمله ، پنج تن ، از خاندان خود)، پاسداران خاك و ناموس و شرف ايران ، و
نگهبانان مرزهاى مقدس اسلام و قرآن ...
ديماه 1370؛ رجب 1412؛ مولفان .
20- بـا تـوجـه بـه ايـنـكـه آيـيـن اسلام علاوه بر دو خصيصه ياد
شده در بالا همواره فـريـادگـر مـبارزه هاى دامنه دار با سلطه گريها و
ستمگريها در همه صورت آنها بوده است .
21- بـاب آخـر را زيـر عـنـوان دين مجموعه
اى واحد است براى تاءكيد درباره همين اصل آورده ايم .
22- از ايـنـجـا بـه ايـن نـتـيـجـه مـى رسـيـم كـه بـراى فـهـم
اسـلام و تـجـزيـه و تـحـليـل ابـعـاد و روشـن كـردن مـكـتـب آن لازم
اسـت كـه اهل تحقيق گروه گروه انجمن شوند و هر دسته به يكى از جوانب
بحث بپردازند، تا آنگاه فـرصـت رسـيـدگـى بـه هـمه جوانب اين دين و
دريافت آن به صورتى كه شايسته است فـراهـم آيـد، و سـپـس بـتـوانـنـد
نـتـيـجـه تحقيقات خود را بر مسلمانان و ديگر مردمان به صورتى سودمند
عرضه بدارند.
23- از ايـنـجـا بـه ايـن نـتـيـجـه مـى رسـيـم كـه بـراى فـهـم
اسـلام و تـجـزيـه و تـحـليـل ابـعـاد و روشـن كـردن مـكـتـب آن لازم
اسـت كـه اهل تحقيق گروه گروه انجمن شوند و هر دسته به يكى از جوانب
بحث بپردازند، تا آنگاه فـرصـت رسـيـدگـى بـه هـمه جوانب اين دين و
دريافت آن به صورتى كه شايسته است فـراهـم آيـد، و سـپـس بـتـوانـنـد
نـتـيـجـه تحقيقات خود را بر مسلمانان و ديگر مردمان به صورتى سودمند
عرضه بدارند.
24- مـثـلا بـفـهـمـد كـه اگـر مالكيت
در اسلام محترم است (البته با محدوديت و شـروط آن )، هـمـچنين
مبارزه اصولى و فعال و منتج بافقر و محروميت مالى و مظلوميت كارى نـيـز
در اسـلام جـزو اهـم تـكـاليـف اسـت . يـا اگر دانستن علم فقه و سالها
زحمت كشيدن در تـحـصـيـل ايـن عـلم در حـوزه هـا لازم اسـت ،
شـنـاخـتـن زمـان و قـرن و عـصـر و نـسـل و زبـان زمـان و فـرهـنـگ
عـصـر و مـحـتـواى حـيـاتـى انـسـان مـعـاصـر و مـسـائل بـالفـعـل
بـشـريـن نـيـز حـتـم و ضـرورى و لازم اسـت ، و امثال اين پيوندها و
پيوستگيها و جامعيتها...
25- سوره يس (36): 83
26- در اين باره صفحه 26 را نگاه كنيد.
27- سوره علق (96) 5ـ1.
28- سوره بقره (2): 33 ـ 31.
29- سوره جمعه (62): 2.
30- سوره زمر (39): 9.
31- سوره انعام (6): 5.
32- سوره فاطر (35): 19.
33- سوره رعد (13): 16.
34- سوره بقره (2): 269.
35- سوره احزاب (33): 34.
36- سوره رعد (13):19
37- منية المريد) / 13.
38- تحف العقول / 19.
39- غررالحكم / 227.
40- روضة الواعظين /12.
41- غررالحكم / 332.
42- بحار 2 / 16 ـ از كتاب
كنزالفوائد.
43- غررالحكم / 20.
44- غررالحكم /333
45- تحف العقول / 207.
46- معانى الاخبار 1/2.
47- بحار 2/32 ـ 31 ـ از كتاب
مصباح الشريعة .
48- تفسير عياشى 2/244.
49- بحار 2/14 ـ از كتاب -
امالى شيخ صدوق .
50- امالى صدوق /19.
51- بحار 77/112.
52- سوره مائده (5): 32.
53- وسائل 1/87.
54- تحف العقول 268.
55- تحف العقول /285.
56- وسائل 18/8.
57- سوره آل عمران (3): 164.
58- بحار 1/177 - از كتاب
عوالى اللئالى .
59- اصول كافى 1/30.
60- روضة الواعظين /10.
61- بحار 1/196 - از كتاب
كنزالفوائد.
62- يـعنى : يا تحصيل علم كرده و به دانايى رسيده باش ، يا به طلب
علم برخيز و جوياى آن شو.
63- بصائر الدرجات /3.
64- بحار 78/277 - از كتاب
اربعين شيخ سديد الدين سورى .
65- بحار 1/177 - از كتاب
عوالى اللئالى .
66- بحار 1/194 - از كتاب
المحاسن .
67- ثواب الاعمال /160.
68- يـعـنـى : كـسـى را كـه بـه طـلب عـلم و دانـايـى مى رود، چنان
مى شمارند كه به زيارت خدا مى رود.
69- خصال /39.
70- امالى صدوق /551.
71- بحار 1/170 - از كتاب
امالى شيخ طوسى .
72- سوره بقره (2): 164.
73- سوره ملك (67): 10.
74- سوره روم (30): 24.
75- سوره نحل (16): 12.
76- تحف العقول /44.
77- تحف العقول /44.
78- بحار 1/95 - از كتاب
كنزالفوائد.
79- بحار 1/91 - از كتاب
المحاسن .
80- غررالحكم /20.
81- غررالحكم /14.
82- اصول كافى 1/27.
83- بـحـار 78/7 - از كـتـاب
مـطـالب السـؤ ول .
84- نهج البلاغه ، 1104.
85- امالى طوسى 1/145.
86- غررالحكم /15.
87- غررالحكم /315.
88- در برخى نسخه ها: ملاك دين (و ديندارى ).
89- مستدرك نهج البلاغه /176.
90- غررالحكم /30.
91- نهج البلاغه /1130.
92- غررالحكم /31.
93- غررالحكم /20.
94- غررالحكم /158.
95- غررالحكم /158.
96- بـحـار 78/7 - از كـتـاب
مـطـالب السـؤ ول .
97- غررالحكم /27.
98- امالى صدوق /600.
99- خصال /433.
100- تحف العقول /208.
101- غررالحكم /261.
102- علل الشرايع 1/103.
103- تحف العقول /292.
104- اصول كافى 1/11.
105- سوره آل عمران (3): 191-190.
106- سوره جاثيه (45): 13.
107- سوره نحل (16): 11-10.
108- سوره اعراف (7): 176.
109- بحار 71/326.
110- غررالحكم /157.
111- نهج البلاغه /930؛ عبده 2/54.
112- تحف العقول /285.
113- اصول كافى 1/28.
114- نهج البلاغه /1090.
115- غررالحكم /277.
116- غررالحكم /277.
117- اصول كافى 2/55.
118- غررالحكم /208.
119- غررالحكم /277.
120- غررالحكم /288.
121- امالى طوسى 1/145.
122- تحف العقول /362.
123- مكارم الاخلاق /547.
124- ثواب الاعمال /68.
125- بحار 71/323.
126- شـايـد كلمه وساعتى در اينجا،
از قلم كاتبان افزوده شده باشد، يعنى عـبـارت در اصـل چـنـيـن بـوده
اسـت : و ساعتى كه در آن به حساب خود برسد و
درباره آنچه خداى بزرگ در حق او كرده است بينديشد.
127- تحف العقول /65.
128- نهج البلاغه /1139؛ عبده 3/177.
129- غررالحكم /227.
130- سوره انعام (6): 126.
131- سوره نحل (16): 13.
132- سوره فاطر (35): 37.
133- سوره فرقان (25): 73.
134- سوره قمر (54): 40.
135- سوره انفال (8): 22 ـ 21.
136- سوره هود (11): 47 ـ 46.
137- سوره بقره (2): 67.
138- سوره حج (22): 3 و 8.
139- بحار 77/175.
140- اصول كافى 1/11.
141- غررالحكم /12.
142- غررالحكم /20.
143- غررالحكم /20.
144- غررالحكم /43.
145- غررالحكم /32.
146- غررالحكم /261.
147- غررالحكم /267.
148- بـحـار 78/364 ـ از رسـاله
الدرة البـاهـرة شـهـيـد اول .
149- نهج البلاغه /1116.
150- تحف العقول /150.
151- غررالحكم /53.
152- بحار 1/93.
153- غررالحكم /243.
154- غررالحكم /243.
155- نهج البلاغه /910؛ عبده ، 2/40.
156- تحف العقول /266.
157- سوره توبه (9): 122.
158- بحار 70/307 ـ از كتاب
المحاسن .
159- اختصاص /238.
160- بحار 1/214 ـ از كتاب
المحاسن .
161- بحار 1/213 ـ از كتاب
المحاسن .
162- تحف العقول /303 ـ 302.
163- سوره سبا (34): 28.
164- سوره مائده (5): 16 ـ 15.
165- سوره طلاق (65): 11 ـ 10.
166- سوره ابراهيم (14): 5.
167- سوره جائيه (45): 20.
168- تحف العقول /46.
169- مستدرك الوسائل 3/185.
170- عدة الداعى /63.
171- خصال 1/125.
172- بحار 2/78 ـ از كتاب
عوالى اللثانى .
173- غررالحكم /205.
174- كافى 8/54.
175- بـحـار 2/23؛ نـيـز رجـوع
كـنـيـد بـه اصول كافى 1/41.
176- بحار 70/267.
177- بصائر الدرجات /4.
178- وسائل 18/56.
179- عدة الداعى /63.
180- بحار 96/7.
181- مستدرك الوسائل 3/182.
182- مستدرك الوسائل 3/182.
183- معنانى الخبار 1/174
184- امالى طوسى 1/93.
185- خصال 1/22.
186- سوره حج (22): 24.
187- سوره زمر (39): 18.
188- سوره اعراف (7): 203.
189- سوره جائيه (45): 20.
190- سوره انعام (6): 122.
191- نهج البلاغه / 612.
192- بحار 2/17 ـ از كتاب
خصال .
193- نهج البلاغه / 910 ؛ عبده 2 /
41.
194- بحار 1/194 ـ از كتاب
المحاسن .
195- بحار 78/333.
196- بحار 2/19 ـ از كتاب المحاسن .
197- كشف الغمة 2/256 ـ 255.
198- يـعـنـى دانش سودمند براى مردمان ، دانشى كه فراگيرى آن بر
همه مردمان لازم است و براى عموم مفيد است .
ايـن حـديـث در اصـول كـافـى (1/50)، از حضرت امام جعفر صادق عليه
السلام : روايت شده است .
199- نهج البلاغه 1284.
200- نهج البلاغه / 1164.
201- بحار 1/209 - از كتاب كمز الفوائد .
202- غررالحكم / 42.
203- بحار 78/80.
204- بـحـار 78/6 ـ از كـتـاب مـطـالب السـؤ ؤ ل .
205- امالى صدوق /353
206- سوره لقمان (31): 6.
207- سوره بقره (2): 102.
208- اصول كافى 1/32.
209- غررالحكم / 28.
210- بحار 3/84 ـ 83.
211- سوره اسرا (17): 85.
212- سوره يونس (10): 39.
213- غررالحكم / 300.
214- غررالحكم / 222.
215- نهج البلاغه / 17 عبده 2 / 44.
216- سوره نحل (16): 78.
217- سوره روم (30): 7.
218- سوره نحل (16): 78.
219- نهج البلاغه / 1223.
220- ارشاد شيخ مفيد / 281.
221- بحار 61/62.
222- اين رساله ، در بردارنده مناظره اى
است كه ميان حضرت امام جعفر صادق عـليـه السـلام : و پـزشـكـى
هـنـدى پديد آمده است و سپس امام آن گفتگو را براى شاگرد خويش ، مفضل
جعفى ، نقل كرده است .
223- بحار 61/55.
224- سوره حديد (57): 28.
225- سوره نو (24): 40 ـ 39.
226- سوره طلاق (65): 11.
227- سوره انعام (6): 104.
228- عدة الداعى / 63.
229- نهج البلاغه / 1256.
230- غررالحكم / 308.
231- غررالحكم / 28.
232- غررالحكم / 53.
233- بـحـار 78/7 ـ از كـتـاب
مـطـالب السـؤ ول .
234- نهج البلاغه / 1135.
235- بحار 2/33 ـ از كتاب
عوالى اللئالى .
236- تحف العقول / 239.
237- بـحـار 2/4 ـ از كـتـاب
تفسير الامام (تفسير منسوب به حضرت امام
حسن عسكرى عليه السلام :)
238- بـحـار 78/6 ـ از كـتـاب
مـطـالب السـؤ ؤ ل .
239- نهج البلاغه /692؛ عبده 1/456.
240- اشاره است به اهميت قلب و اعمال قلبى .
241- نهج البلاغه /935؛ عبده 2/57.
242- تحف العقول /208.
243- غررالحكم /294.
244- نهج البلاغه /931.
245- نهج البلاغه /311.
246- سوره رعد (13): 19.
247- بحار 3/136.
248- تحف العقول /290.
249- سوره عنكبوت (29): 20-19.
250- سوره ق (50): 11-6.
251- سوره غاشيه (88): 20-17.
252- سوره حج (22): 46.
253- سوره ابراهيم (14): 33-32.
254- سوره نحل (16): 21-13.
255- سوره انعام (6): 99-97.
256- سوره جاثيه (45): 6-3.
257- سوره يوسف (12): 105.
258- سوره بقره (2): 258.
259- سوره ملك (67): 3-1.
260- سوره حج (22): 66-65.
261- سوره كهف (18): 54.
262- نهج البلاغه /737-736.
263- نهج البلاغه /737.
264- نهج البلاغه /532-530.
265- نهج البلاغه /532-530.
266- نهج البلاغه /484-483.
267- بحار 3/102-101.
268- سوره بقره (2): 282.
269- سوره بقره (2): 32.
270- سوره عنكبوت (29): 69.
271- سوره بقره (2): 89.
272- مكارم اخلاق /528.
273- ارشاد مفيد /111.
274- امالى طوسى 1/46.
275- كافى 8/172.
276- سوره مائده (5): 83.
277- سوره ق (50): 37.
278- سوره زمر (39): 22.
279- سوره حج (22): 46.
280- سوره كهف (18): 57.
281- سوره مجادله (58): 22.
282- سوره حجرات (49): 14.
283- بحار 2/33 ـ از كتاب
عوالى اللئالى .
284- بحار 73/81 ـ از كتاب
كنزالفوائد.
285- غررالحكم /273.
286- تحف العقول /273.
287- تحف العقول /207.
288- بحار 78/186 ـ 185.
289- تحف العقول /263.
290- علل الشرايع 1/103.
291- سوره ق (50): 37.
292- اصول كافى 1/16.
293- تحف العقول /208.
294- صحيفه سجاديه /349 (دعاى 47).
295- صحيفه سجاديه 146 (دعاى 21).
296- صحيفه سجاديه 149 (دعاى 22).
297- صحيفه سجاديه 146 ـ 145 (دعاى
21).
298- صحيفه سجاديه /151 (دعاى 22).
299- تحف العقول /207.
300- بحار 76/189 ـ از كتاب
مصباح الشريعه .
301- بحار 2/54 ـ از كتاب
مجالس مفيد.
302- اختصاص /339.
303- بحار 70/51؛
معانى الاخبار 2/376.
304- سوره انعام (6): 75.
305- سوره سجده (32): 24 ـ 23.