الغدير جلد ۹

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه زين العابدين قرباني

- ۳۱ -


و از شگفت انگيزترين چيزى كه در داخل شدن به اين مسجد مبارك ديديم سنگى است كه در ديوار رو به روى داخل شونده قرار دارد كه آن سنگ چنان سياه و سائيده شده است كه همانند آئينه هندى تازه صيقلى شده عكس آدمى را نشان مى دهد.

و ما از نزديك ديديم كه مردم، آن قبر مبارك را مى بوسيدند و گرد آن طواف مى كردند، و آن را در بر مى گرفتند و پارچه اى كه روى آن قرار داشت، مسح مى نمودند و در حال ازدحام و طواف دور آن، دعا مى خواندند و گريه مى نمودند و به بركت آن تربت پاك به خدا متوسل مى شدند و چنان گريه و زارى مى كردند كه دل ها را آب مى كرد و جمادات را مى شكافت.

و مطلب، بالاتر از اينها است كه نمى شود توصيف كرد، خدا به بركت اين قبر شريف ما را بهره مند گرداند.

و از اينكه مقدارى از صفت اين روضه مباركه را بيان كرديم، به اين جهت بوده است كه خواننده محترم از اين راه بتواند دور نماى اين مركز زيارتى با شكوه را مجسم كند، و گرنه هيچ عاقلى نمى تواند آن را چنانكه هست توصيف كند و به طور خلاصه بايد بگويم: فكر نمى كنم كه روى كره زمين، ساختمان مجلل تر و جمع و جور تر و شگفت انگيزتر از آن وجود داشته باشد، خداوند به لطف و كرمش گرامى عضوى را كه در آن قرار دارد، مقدس بگرداند.

و در شب همان روز در " جبانه " معروف به " قرافه " بيتوته كرديم كه آن هم يكى از عجائب دنيا است به خاطر آنكه مشتمل بر قبور انبياء و اهل بيت و صحابه و تابعين و علماء و زهاد و اولياء صاحب كرامت و خبر هاى غيبى است.

و ما در اين جا، تنها قبورى را كه توانستيم ببينيم ذكر مى كنيم، آن قبور عبارتند از: قبر پسر صالح پيغمبر، قبر روبيل پسر يعقوب پسر اسحاق پسر ابراهيم پسر خليل الرحمن، درود خدا بر همه آنها باد، قبر آسيه، زن فرعون، و مشاهد چهارده نفر از مردان و پنج نفر از زنان اهل بيت عليهم السلام. و روى هر كدام آنها، ساختمان مجللى است كه بسيار عجيب و محكم و زيبا است و افراد در آنها به عنوان محافظت و مراقبت سكونت دارند كه داراى جيره هاى ماهيانه هستند آنگاه تفصيل آن مشاهد را آورده است.

شبراوى عبد الله شافعى، متوفى در سال 1172 ه در كتابش " الاتحاف بحب الاشراف " صفحه 40 - 25 بابى را اختصاص به اين مشهد مقدس داده و در آن زيارتش و گوشه اى از كراماتش و اينكه روز سه شنبه را اختصاص به آن دهد آورده و گفته است: " و بركات در اين مرقد شريف ديده شده و نسيم هاى بهشتى ناشى از آن براى زيارت كننده، پنهان نيست و آن مملو از حقيقت است، و اعمال هم با نيت مى باشد. "

ابى الخطاب ابن دحيه در اين باره رساله عالى و مفيدى دارد، و استفتائى كه از قاضى زكى الدين عبد العظيم، پيرامون همين مساله كرده بود پاسخش را چنين دريافت كرد: " اين مكان شريفى است و بركت آن براى همه معلوم است و اعتقاد در اين باره بسيار نيك است و السلام ".

و چقدر سزاوار اين مشهد شريف است گفتار زير جانم فداى مشهدى باد كه ميان اسرار آن و ديگران، پرده نبوت آويخته شده و رواق عزتى كه در آن شريفترين بقعه قرار دارد كه عقل ها درباره آن حيرانند، ناظران چشم هايشان را به خاطر شكوه و عظمتش مى بندند و به همين جهت انسان تامل كننده، ديده از آن بر مى دارد.

ستاركان نسبت به مقام رفيعش، حسادت مى كنند و ستاره " اعزل " آرزو مى كند كه در جوارش باشد، و مقامش چنان رفع است كه خاكش را لب ها مى بوسند آنگاه مورد بوسه پيشانى ها قرار مى گيرد ".

شبراوى در زمره كرامات آن بقعه مباركه آورده است: " مردى كه او را شمس الدين القعوينى مى گفتند و در نزديكى آن مشهد مقدس زندگى مى كرد و كارش علامتكذارى پرده هاى شريفه بوده، به چشم هايش آسيبى رسيد و نابينا شد و او هر روز كه نماز صبح را در آن مكان مقدس مى خواند، كنار در ضريح مى ايستاد و مى گفت: اى آقايم، من همسايه ات هستم چشم هايم از دستم رفته، از خدا وسيله تو مى خواهم كه چشم هايم و لو يكى را به من بر گرداند.

او در شبى كه خوابيده بود، ديد جماعتى به كنار قبر شريف آمدند، از شخصيت آنها پرسيد به او گفته شد: اينان رسول خدا و همراهانش هستند كه براى زيارت حسين عليه السلام آمده اند، در جمع آنان داخل شده آنچه را كه در بيدارى مى گفته تكرار نمود.

امام حسين عليه السلام رو به چدش نمود و ماجراى شمس الدين را به عنوان طلب شفاعت برايش نقل كرد، رسول خدا به على عليه السلام فرمود: چشمش را سرمه بكش، على عليه السلام عرض كرد: اطاعت مى شود، آنگاه سركه دانى در آورد و به او گفت: جلو بيا او هم جلو رفت، ميل سرمه دان را چنان در چشم راستش كشيد كه او احساس سوزش سختى نمود، و از شدت ناراحتى داد كشيد و بيدار شد و هنوز حرارت سرمه كشيدن را در چشمش احساس مى كرد، ولى ملاحظه نمود كه جشم راستش باز شده است و تا زنده بود با آن مى ديد و اين همان نعمتى بود كه او در صدد بدست آوردن آن بود.

آنگاه به شكرانه اين نعمت، اين فرش را كه در مشهد مقدس امام حسين عليه السلام گسترده است بافت و وقف اين بقعه مباركه نمود و تا زمان وزير معظم محمد پاشا كه از ناحيه سلطان محمد خان ولايت مصر را به عهده داشت اين فرش همچنان در آن جا گسترده بود و او فرش ديگرى كه هم اكنون در آنجا موجود است به جاى آن قرار داد ".

آنگاه شبراوى كرامت ديگرى را كه براى شيخ ابى الفضل نقيب سادات خلوتيه واقع شده، ذكر كرده است و بعد از بيان اختصاص روز سه شنبه به زيارت اين مشهد مبارك، گفته است: در اين باب قسمتى از قصائدى را كه در آن اهل بيت پيامبر اكرم را مدح كرده و به شخصيت عظيمى كه در اينجا آرميده است، توسل جسته ام مى آورم:

" آل طه، كسى كه آل طه بگويد و پناه به مقامتان ببرد، هرگز رانده نمى شود.

دوستى شما آئينم و اعتقاد قليبم، مى باشد و غير از آن مذهب و عقيده اى ندارم.

از شما مدد مى گيرم، بلكه هر كه در جهان هستى است از فيض فضيلتتان بهره مى گيرد

خانه شما مهبط رسالت و وحى است و نور نبوت از شما آشكار مى شود.

اى پسر دختر رسول خدا، چه كسى از لحاظ افتخار همانند شما است و شما براى افتخار گردن بنديد

اى حسين، آيا مثل مادرت وجدت از لحاظ شرافت، مادرى و جدى وجود دارد؟

قومى خواستند از لحاظ بلندى مرتبه به شما برسند، در صورتى كه ميان شما و آنها فاصله زيادى است.

خداوند ترا در دنيا به سعادت و سپس به شهادت اختصاص داد.

براى تو اى اى حسين در قبر مقامى است كه براى دشمنانت در آن خوارى و ذلت است.

اى كسى كه در دو جهان كريمى، و اى كسى كه روزگار على رغم كسى كه معاند است بنده اوست

تو بر دشمنانت شمشيرى، و لى در تو حلم است و براى فضل تو حدى نيست.

هر كه بخواهد فضائلت را محدود كند، خود را فريفته است، زيرا فضائل آل پيامبر شمارش نيست.

از آن زمانى كه جدت در زمين مدينه مدفون گرديد، عطر آن همه بقعه ها را فرا گرفت. و براى مصر نسبت به همه شهرها افتخار است و به خاطر قبرت طالعش سعد است.

بقعه مباركه ات بسيار مبارك است، چه بسيار افراد كوشا به سوى آن مى شتابند؟

و ضريحى كه ترا در بر گرفته و بالايت قرار دارد، كلا معطر و روح افزاست و داراى كششى است كه آخر ندارد، سرورى است كه همانند ندارد، رونقى است كه حد ندارد.

براى زائرين، رحمت هاى پى در پى و بخشش نيكوئى است.

خدا از شما آل طه خشنود باد و دعا ناچيزى چون من رنج بى حاصلى است،

و همواره درود خدا بر شما باد مادامى كه نجد و تهامه از شما ياد مى كند.

من در پيشگاه خاكى قرار دارم كه تو اى حسين در آن قرار دارى و ديگر بعيد است كه رانده شوم

من در پيشگاه جد پاكت قرار دارم كه زمان، با شخصيت هاى پاك دشمنى مى كند.

من در پيشگاه كسى قرار دارم كه همه پيامبران به او پناه مى برند، و از او بى نياز نيستند.

من در پيشگاه كسى قرار دارم كه آهوها به او پناه برده، و او هم پناهشان داده است در صورتى كه دشمن

و نيز درباره همين خانواده بزرگوار گفته ام:

" اى اهل بيت پيامبر برايم غير از شما پناهگاهى كه براى رفع گرفتارى هايم در فردا اميدوار باشم، نيست. من از گرفتارى زمان نمى ترسم، در صورتى كه شما اى آل احمد در همه شئون متكايم باشيد.

چه كسى همانند افتخاراتتان اى آل طه افتخاراتى دراد؟ در صورتيكه سرادق عزت بر سر شما سايه افكنده است.

هر فضلى كه براى غير شما است، اى فرزندان پاك بالاصاله به شما بر مى گردد و مربوطه به شما است.

از مائده هاى جودى كه هر روز به زائرنتان مى بخشيد، محروممان مفرمائيد.

اى پادشاهان، پرچم افتخار و عظمت مخصوص شما است و تاج سعادت متعلق به شما.

اى آل طه، كدام خانه اى همانند خانه شما است كه خدا ساكنانش را پاك و بزرگوار قرار داده است؟

باغستان مجد و مفاخر شمائيد، و پرندگان مكارم روى سرتان نغمه سرائى مى كنند.

در قرآن از شما به نيكى ياد شده كه هر خواننده اى از آن هدايت شده سعادتمند مى گردد.

قرآن شما را ستوده آيا بعد از ستايش قرآن، عظمت و بزرگى اى هست؟

اى آل طه، برايتان در افتخار، منزل شامخ و بلند و محكمى است.

اى پسر دختر رسول خدا، رو به سوى تو داريم كه خير از ناحيه شما گرفته مى شوند.

اى حسين، نه همانند عظمتت عظمتى، و نه همانند جدت جدى است.

اى حسين به حق جدت نظر لطفى به كسى كه چشم داشت محبت از تو دارد بنما.

آنكه هر گاه مى خواهد قبرى را ببوسد، تو در برابر ديدگانش قرار دارى. اى آقايانم، كمك كنيد و به دوستى كه پيشتان آمده، در حالى كه گريه هايش را در محبت شما مقيد كرده است.

يارى كنيد مقصرى را كه غير از شما يارى ندارد.

پس علاقه ام را منحصر به شما نمودم، و با اين حال بعيد است كه دست رد به سينه ام بزنيد.

اى خدايم برايم غير از محبت اهل بيت پيامبر اكرم سرمايه اى نيست.

من بنده مقصرى هستم كه اميد به عملى جز محبت اهل بيت محمد "ص" ندارم.

و درباره مشهد امام حسين عليه السلام نيز گفته است:

اى نديم، برخيز، و از صهبا، برايم بياور و بنوشانم، اما در روضه مباركه آباد و پر جمعيت آنجا كه مجراى خليج و آبش همانند مار سياه و سپيد دوگونه است.

اى نديم، تنها آن را به من بده و رهايم كن بگذار روى زمين به هوايش افتاده و كشته آب باشم آن را مخلوط با تهنيت ها بگردان نه ممزوج با آب آسمان.

اى نديم آن را بياور، ولى مخلوط با چيزى نباشد كه خلط دوا، عين مرض است.

هرگاه خواستى ملاقاتم كنى زير درخت هاى " اثيلات ملاقاتم كن كه در روى تپه اى از جزيره در لباسهاى سبز دلربائى مى كنند.

باغستانى كه نسيم روح بخش سحر آن را بيار است و به آن رونق بخشيد.

و نسيم لطيف با شاخه هاى درختانش بازى همى كرد و از سوئى به سوى ديگر همى جنبانيد.

اى صداى خليج، جانم فدايت، پس كى در حمايتت آرزوهايم بر آورده خواهد شد؟ اى نديمم با يادش خوشيم را تجديد كن و آن محبت شديد را بدين وسيله زنده نما.

بيا و از نيل، سخن بگو و از فرات و دجله وسيع، رهايم كن.

و اعاده كن برايم لذات مصر را، پس حديث لذات از من دور است.

مصر بهترين زمين پيشم به شمار مى رود، و تنها بر نيلش اميدوارم.

شدت علاقه و غايت مقصودم در آنجا است، زيرا آقايانم، فرزندان زهرا را در آنجا مى بينم.

و به سوى مشهد حسينى سعى مى كنم، در حالى كه دعا مى كنم و اميدوارم دعايم مقبول واقع شود.

اى پسرم دختر رسول خدا دوستت دارم توجهى كن و قبوليم را پاداشم قرار ده.

اى كريمان مردم اى آل طه علاقه به شما مذهب و اعتقاد هست.

برايم پناهگاه و ذخيره اى كه در گرفتاريم به آن اميدوار باشم غير از شما نيست.

و نيز در همين زمينه گفته است:

اى آل طه كسى كه با علاقه به شما و اميد به احسانتان پيشتان بيايد محروم نخواهد شد.

به شما پناه آوردم، و آيا كسى كه به مردمى كريم و بزرگوار پناهنده شود محروم خواهد شد؟

مردم را در اعتاب مقدستان ازدحام مى كنند، آرى آنجا چشمه آب گوارا است كه در اثر كثرت جمعيت مردم در مضيقه اند.

كسى كه پيشتان بيايد و خواستار باران فضل شما باشد، از عاليترين بخششتان بهره مند خواهد بود.

اى آقايانم، اى پاره هاى تن رسول خدا اى كسانى كه داراى عاليترين مقامات هستيد شما پناهگاههايم هستيد و قلبم در گرو شما است.

و حق شما اين است كه من علاقمند به شما باشم علاقه اى كه هرگز گسسته نشود.

در اعتاب مقدستان متحير ايستاده ام و كسى كه در شما متحير باشد، ملامت ندارد. اى سبط طه، اى حسين بر ضريح مطهرت از من سلام باد.

مشهد عاليت براى ما، كعبه اى است كه دور آن طواف مى كنيم و آن را مى بوسيم.

بيت جديدى كه در آن هدايت حلول كرده و همانند بيت عتيق شده است.

جانم فدايت اى ضريحى كه حسين، امام همام را در برگرفته اى.

من به آن عزت و عظمت و حشمتى كه در اندرونت قرار دارد، توسل مى جويم.

اى زيارت كننده فرصت را در اينجا غنيمت شمار، پس چه مقدار براى كسى كه سعى به سوى آن غنيمت است؟

هنگامى كه زيارتش مى كنى دل باز مى شود و غم هاى بزرگ از آن دور مى گردد.

چقدر نور و رونق در آن است؟ گويا كه روضه مباركه خير الانام است.

و حمزاوى عدوى، متوفى در سال 13.3 ه در " مشارق الانوار " صفحه 92 بعد از گفتار طولانى پيرامون مشهد امام حسين عليه السلام، گفته است: " بدان كه زياد زيارت كردن اين مشهد شريف و بدان وسيله به خدا توسل جستن بسيار شايسته است.

و آنچه كه از او در زمان حياتش درخواست مى شد، بعد از مرگ نيز درخواست شود، زيرا او وسيله رفع گرفتارى ها است، پس با زيارتش گره ها گشوده مى شود و انسان دل مرده با توسل به او و انوارش به خدا واصل مى گردد.

و از اين قبيل است آنچه كه براى آقايم عارف ربانى محمد شبلى مشهور به " ابن الست " شارح " العزيمه " واقع شده است و اين است كه: تمام كتاب هايش از منزل او ربوده شد، متحير ماند و غمش فراوان گرديد، آمد كنار روضه مباركه ولى نعمت ما، امام حسين عليه السلام در حالى كه اشعارى مى خواند و در آن از حضرتش درباره كتاب هايش يارى مى طلبيد.

او بعد از زيارت به خانه اش مراجعت كرديد كتاب هايش بدون هيچ نقصى در محلش موجود است و ترجمه آن اشعار چنين است:

" آيا به كسى كه به شما پناه برد آزارى خواهد رسيد؟ و يا از ستم شكايت خواهد كرد، در صورتى كه شما سرورانش هستيد؟ بعيد است كسى كه به شما منسوب باشد مردود گردد و يا دشمنانش خوشحال گردند.

براى شما از روز " الست " سيادت بود و براى شما كمربند عزت است كه سراپا وجودتان را احاطه كرده است،

آيا در اين جا براى پيامبر اكرم درى غير از شما كه ريحانه او هستيد وجود دارد؟

نابود باد چشمى كه نبيند مشهدى را كه حسين را در بر گرفته است، پس ملازم روضه مباركه باش و در برگير سبط محمد را كه اميد وارى قصد او نكرد كه حاجتش بر آورده نشده باشد.

خداوند ما را از فيض امدادش مدد كند و از فيض قربش و بوسيدن اعتابش بهره مند فرمايد ".

و از ديگران در اين باره، چنين آورده است:

" منزلى كه خداوند چنان آن را رفيع قرار داده كه ماه شب چهارده از ديدنش مخفى مى گردد.

مخصوص او كرد خداى ما به آنچه كه خواست در زمين، بلند مرتبه است كسى كه در آسمان خدا است، مصون و سنگين و مورد حمايت قرار داد او را و بازداشت و با لطف و رضايش او را پوشانيد.