و مثل مرجان خادم، متفقه در مذهب شافعى، متوفى
در سال 560 ه كه نسبت به حنبلى ها تعصب شديدى
داشته و نسبت به آنان اظهار دشمنى مى كرده تا
چائيكه ديوارمخصوص مكه را، كه وزير ابن هبيره
پديد آورده بوده و ابن طباخ حنبلى درآن جا،
نماز مى خوانده، به خاطر دشمنى با جنبليان،
خراب كرد و به ابن جوزى حنبلى مى گفت: مقصود
من، ريشه كن كردن مذهبتان، و از بين بردن نام
شما است.
و هنگامى كه مرجان فوت كرد، ابن جوزى فوق
العاده خوشحال گرديد.
و ابن جوزى در " المنتظم " جلد 10 صفحه 224
گفته است: ابو سعد سمعانى، متوفى 563 ه نسبت
به مذهب احمد، دشمنى شديدى داشته و بسيارى از
اصحاب ما را ياد كرده و مورد طعن قرار داده كه
مستوجب طعن نبوده اند، و براى ابن جوزى در "
المنتظم " جلد 8 صفحه 267 گفتار مفصلى پيرامون
دشمنى ابى بكر خطيب بغدادى، صاحب تاريخ معروف،
نسبت به مذاهب احمد و يارانش وجود دارد، تا
جائى كه، او را بعدم حياء و كمى دين نسبت داده
است.
و محمد بن محمد ابو المظفر الدوى، متوفى در
سال 567 ه در باره حنبلى ها، گفتار تعصب آميز
و بد گوئى هاى فراوان داشته تا جائى كه گفته
است: اگر قدرت مى داشتم، بر آنها جزيه قرار مى
دادم، حنبليان درباره اش دسيسه كرده، باسم او
و زن و بچه كوچكش را كشتند.
آرى در اين ميان، افرادى وجود دارند كه
انگيزه ها و هوس ها از حق- گوئيشان باز
نداشته، مانند فيروز آبادى صاحب قاموس، و
عجلونى كه اولى در خاتمه كتابش " سفر السعاده
" و دومى در كشف الخفاء جلد 2 صفحه 42 گفته
است: باب فضائل ابى حنيفه و شافعى و مذمتشان،
كه در آن چيزى صحيحى وجود ندارد و آنچه كه از
اينها ذكر شده ساختگى و افتراء است.و ابن
درويش حوت، در اسنى المطالب صفحه 14 گفته است:
در باره مناقب و مثالب هيچ كدام از پيشوايان
مذهب، نص بخصوصى، چه صحيح و چه ضعيف وجود
ندارند.
فهرست احاديث ساختگى و دگرگون شده
انسان پژوهشگر، مى تواند از آن احاديث
ساختگى و دگرگون شده كه در سلسله دروغ گويان
آمده، فهرستى اتخاذ و از اين رهگذر، به حساب
ديگر اين نوع احاديث كه در مواضع مختلف كتب و
مسانيد اهل سنت پراكنده است، آگاهى حاصل
نمايد، اگر چه تمام، بلكه قسمت عمده آن را نمى
تواند بشناسد، زيرا كتابى كه اسامى حديث سازان
و ساخته ها و بافته هايشان را نوشته و محصور
كرده باشد در درست نيست و آنچه كه در شرح حال
عده كمى از آن جمعيت زياد، يافت شده از گوشه و
كنار تاريخ است كه دست تصادف براى ما حفظ كرده
است.
و اينك فهرست گروهى از آن حديث سازان و
بافته هايشان، ذيلا آورده مى شود:
ابو سعيد ابان بن جعفر، بيش از 300 حديث
ساخته است.
ابو على احمد جوبيارى و دو فرزند او عكاشه
و تميم، پيش از 10000 حديث ساخته اند.
احمد بن محمد قيسى، كه شايد به نام
پيشوايان، بيش از 3000 حديث ساخته اند.
احمد بن محمد باهلى، احاديث موضوعه اش، بيش
از 400 حديث ساخته است.
احمد بن محمد مروزى، به نام افراد مورد
اعتماد، بيش از 10000 حديث پائين و بالا كرده
است. احمد ابو سهل حنفى، احاديث دروغش 500
است.
بشر بن حسين اصفهانى، داراى نسخه ساختگى
است كه در آن 150 حديث است.
بشر بن عون، داراى نسخه ساختگى است كه در
حدود 100 حديث دارد.
جعفر بن زبير به نام رسول خدا 400 وضع كرده
است.
حارث بن اسامه، احاديث ساختگيش در حدود 30
حديث بوده است.
حسن عدوى، وبيش از1000 حديث ساختگى روايت
كرده است.
حكم بن عبد الله ابو سلمه، در حدود 50 حديث
ساخته است.
دينار حبشى، ازانس در حدود 100 حديث ساختگى
روايت كرد است.
زيد بن حسن 40 حديث ساخته است.
زيد بن رفاعه ابو الخير، داراى 40 حديث
ساختگى است.
سليمان بن عيسى 20 و چند ساخته است.
شيخ بن ابى خالد بصرى 400 حديث ساخته است.
صالح بن احمد قيراطى، شايد بيش از 10000
حديث پائين و بالا كرده باشد.
عبد الرحمن بن داود داراى 40 حديث ساختگى
است.
عبد الرحيم فاريابى، بيش از 500 حديث ساخته
است.
عبد العزيز، ساخته ها و دگرگون كرده هايش
100 حديث است.
عبد الكريم بن ابى العوجاء 4000 حديث ساخته
است.
عبد الله قزوينى، به نام شافعى، در حدود
200 حديث ساخته است.
عبد الله قدامى، به نام مالك، بيش از 150
حديث پائين و بالا كرده است.
عبد الله روحى، بيش از 100 حديث ساختگى
روايت كرده است.
عبد المنعم بيش از 200 حديث دروغ روايت
كرده است.
عثمان بن مقسم، از روايات ناشنيده اى كه
پيش شيبان داشته 25000 حديث بوده است. عمر بن
شاكر، داراى 20 نسخه ي غير محفوظه است.
محمد بن عبد الرحمن بيلمانى 200 حديث دروغ،
روايت كرده است.
محمد بن يونس كديمى، بيش از 1000 حديث
ساخته است.
محمد بن عمر واقدى 30000 حديث كه واصل
ندارد روايت كرده است.
معلى بن عبد الرحمن واسطى 90 حديث وضع كرده
است.
ميسره بن عبد ربه بصرى 40 حديث ساخته است.
نوح بن ابى مريم، در فضيلت سوره ها 114
حديث ساخته است.
هشام بن عمار 400 حديث دروغ روايت كرده
است.
مجموع احاديث ساختگى و دگرگون شده اينان
98684 حديث خواهد بود.
و به آن اضافه كنيد، احاديثى را كه از
افراد زير دور انداخته شده:
عباد بصرى 60000 حديث
عمر بن هارون70000 حديث
عبد الله رازى 10000 حديث
ابن زباله 100000 حديث
محمد بن حميد 50000 حديث
نصر 20000 حديث
كه مجموع احاديث اين عده 408684 خواهد شد.
و براى شخص بحث كننده، مخفى نخواهد بود كه
اين عدد، نسبت به آنهمه احاديث ساختگى، كه
دستهاى جنايتكارانه ساخته اند، بسيار ناچيز
خواهد بود.
نسخه ها و احاديث موضوعة
براى اغلب دروغگويان حديث ساز "اگر نگوئيم
همه آنها" كتاب هائى، كه مشتمل بر بسيارى از
بافته هايشان كه از حد و اندازه، بيرون است
بوده است، اما تاريخ، براى ما چيزى جز اشاره
اى كه در تراحم جمعى از نويسندگان آن رفته،
حفظ نكرده است.چنانكه از گفتارشان در سابق
گذشت.
اينك برخى از آنان، ذيلا آورده مى شود:
محمد بن ابراهيم مزنى، داراى نسخه موضوعه و
ساختگى است.
احمد بن محمد حمانى، در مناقب ابى حنيفه
نوشته كه تمام مطالب آن ساختگى است.
اسحاق بن محمشاذ، داراى كتابى در باره
فضائل ابن كرام است كه تمامش ساختگى است.
ايوب بن مدرك حنفى، داراى نسخه موضوعه است.
بريه بن محمد البيع، داراى كتابى است كه
احاديث آن ساختگى است.
حسن بن على اهوازى، كتابى تصنيف كرده كه در
آن احاديث موضوعه آورده است.
حسين بن داود بلخى، داراى نوشته اى است كه
اكثر آن ساختگى است.
داود بن عفان، داراى نسخه اى است كه به نام
انس، ساخته شده است.
زكريا بن دريد، داراى نسخه اى است كه همه
آن ساختگى است.
عبد الرحمن بن حماد، نزدش نسخه موضوعه اى
است.
عبد العزيز بن ابى زواد، پيشش نسخه ساختگى
است.
عبد الكريم بن عبد الكريم، داراى كتاب
ساختگى است.
عبد الله بن حارث، داراى نسخه اى است كه
همه آن موضوعه است.
عبد الله بن عمير قاضى، به نام مالك نسخه
ساختگى دارد.
عبد المغيث بن زهير حنبلى، داراى جزوه
ساختگى در باره فضائل يزيد است.
عبيد بن قاسم، داراى نسخه ساختگى است.
علاء بن زيد بصرى، داراى نسخه موضوعه اى
است. لاحق بن حسين مقدسى، از حديث ساختگيش،
بيش از پنجاه جزء نوشته است.
محمد بن احمد مصرى، داراى نسخه ساختگى است.
محمد بن حسن سلمى، تاليفاتش از صد كتاب
است.
محمد بن عبد الواحد زاهد، داراى جزوه اى در
فضائل معاويه است.
محمد بن يوسف رقى، در حدود شصت نسخه وضع
كرده است.
موسى بن عبد الرحمن ثقفى، كتابى در تفسير
ساخته است.
و بر شخص خواننده است كه اين را مقياس قرار
دهد و بدين وسيله ساخته هاى جميع دروغ گويان و
حديث سازان، چه آنها كه ياد كرديم وچه آنها كه
ياد نكرديم اندازه گيرى نمايد، در آن صورت كه
گفته هاى افراد زير را مبالغه آميز نخواهد
دانست:
يحيى بن معين گفته است." از دوغ گويان به
قدرى كتاب نوشتيم كه تنور را با آن افروختيم و
نان پخته از آن در آورديم ".
و بخارى، صاحب گفته است: " دويست هزار حديث
غير صحيح را حفظ كردم ".
و اسحاق بن ابراهيم حنظلى، گفته است:" چهار
هزار حديث دروغ، حفظ كرده است ".
و يحيى بن معين گفته است: " كدام صاحب حديث
است كه از كذابى، هزار حديث ننوشته باشد؟ ".
و خطيب بغدادى، گفته است: " براى اهل كوفه
و خراسان از احاديث موضوعه و سندهاى ساختگى
نسخه هاى زيادى است و بحمد الله، در ميان
محدثين بغداد چنانكه در ميان غير آنان اشتهار
به دروغ در روايت و حديث سازى است، كمتر وجود
دارد.
و ابو بكر بن ابى سبزه وضاع و كذاب گفته
است: " پيشم هفتاد هزار حديث در حلال و حرام
است ".
وفيروز آبادى صاحب قاموس، در خاتمه كتابش "
سفر السعاده " نود و يك باب شمرده كه در آنها
احاديث زيادى است.و در كتب آنان، از آن احاديث
موجود است آنگاه مى گويد: و در آنها حديث
صحيحى وجود ندارد، و پيش بزرگان دانش صحت آن
احاديث، به ثبوت نرسيده است.
و عجلونى در پايان كتابش " كشف الخفا: "
قسمتى از احاديث موضوعه و حديث سازان و كتب
دروغين را ياد آور شده ودر صفحه 424- 419 صد
باب را شمرده كه اكثر آنها در فقه است و بعد
از هرباب گفته است: در آن حديث صحيحى نيست و
يا نظير آن.
و ابن الحوت بيوتى، در " اسنى المطالب "
بيش از سى مبحث را، از ابو ابى شمرده كه
درآنها حتى يك حديث صحيح وجود ندارد.
ائمه حديث كه در تاليفات صحاح و مسانيدشان،
از ميان آن همه احاديث زياد قسمتى از احاديث
مورد اعتماد را انتخاب كرده و الباقى را ترك
كرده اند، نشانه زيادى احاديث ساختگى است و
پرده از روى اين حقيقت بر مى دارد كه:
ابو داود سجستانى، در سننش 4800 حديث آورده
كه آن را ازميان 500000 حديث انتخاب كرده است.
و صحيح بخارى، مشتمل بر 2761 حديث غير مكرر
است كه از ميان بيش از 600000 حديث، انتخاب
شده است. و در صحيح مسلم 4000 حديث غير مكرر
است كه از ميان 300000 حديث، انتخاب شده است.
و احمد بن حنبل، درمسندش 30000 حديث آورده
كه آنها را از ميان بيش از 750000 حديث،
انتخاب كرده، در صورتيكه 1000000 حديث فراهم
كرده بوده است.
و احمد بن فرات، متوفى در سال 258 ه يك
ميليون و پانصد هزار حديث نوسته و از ميان
آنها 300000 حديث را در تفسر و احكام و فوائد
و غيره اخذ كرده است.
اين يك از شئون حديث و در اينجا نواحى
ديگرى وجود دارد كه ناشى از الفاظ جرح غير كذب
و وضع است كه زير هر كدام از آنها افراد زيادى
از رجال حديث قرار دارند كه هر فردى از آنها
احاديث زيادى روايت كرده اند.
آن الفاظ عبارتند از: روايت از او روا
نيست، تمام احاديثش ساختگى است، چيزهائيكه اصل
ندارند روايت ميكند، از ثقات، روايات موضوعه
روايت مى كند، احتجاج بدان روا نيست، سندها را
دگرگون ميكرده و بالا مى برده است، حديث موقوف
را بالا برده و وصل، نوشتن حديثش جائز نيست،
در هيچكدام از احاديثش مورد پيروى قرار نمى
گيرد، ثقه وامين نيست، تمام اصحاب بر تركش
اجماع دارند، تمام چيزهائى كه روايت مى كند
غير محفوظ است، به آن استدلال نمى شود و
اعتبارى به آن نيست، داراى حديث مورد اعتماد
نيست، حديثش مضطرب و ناچيز است، از احاديث
نادرست در تالفاتش زياد آورده است، اتفاق بر
ترك اوست، احاديث موضوعه مى آورده است، احاديث
دگرگون شده مى آورده، حديث از يادش مى رفته
است، از او چيزى نبايد نوشته شود، فريب خورده،
از ناحيه دروغ گويان است، چيزى را دست انجام
نمى داده است، در آوردن مطالب نادرست متفرد
بوده است، حجت نيست بطور كلى ضعيف و سست است،
جدا ضعيف است، هلاك شونده است، سقوط كننده
است، بدعت گزار است، گول خورده است، تدليس مى
كند، در هم آميخته است، در هم مى آميزد، متهم
به دروغ است، متهم بوضع حديث است، احاديثش
دگرگون شده و ناشايسته است، در حديث ناجيز
است، از ثقات مطالب نادرست مى آورد.