9ـ صفا و مروه
صفا و مروه دو كوه كوچكى هستند كه در برابر يكديگر در جهت شرقى كعبه
تقريباً واقع شده اند كوه صفا در دامنه كوه عظيم ابوقبيس و كوه مروه در
دامنه كوه قينقاع و فاصله بين اين دو كوه در حدود 420 متر است.
صفا و مروه يعنى چه؟
امام صادق(عليه السلام) فرمود: كوه صفا
را از آن جهت صفا ناميده اند كه حضرت آدم مصطفى(عليه
السلام) روى آن قرار گرفت و چون خداوند حضرت آدم را مصطفى لقب
داده قطعه اى از آن كوه هم به بخشى از لقب مصطفى صفا ناميده شد.
و به مروه از آن جهت مروه گفته مى شود كه حضرت حواء روى آن قرار
گرفت و چون به زن مَرأ گفته مى شود به اين كوه هم مروه مى گويد. چون مرءاى
به نام حوا روى آن قرار گرفت.
صفا و مروه بهترين جايگاه
ابابصير مى گويد: از امام صادق(عليه السلام)
شنيدم كه فرمود: مسعى (يعنى صفا و مروه) بهترين مكان است نزد خداوند،
زيرا در آنجا هر متكبر و گردنكشى ذليل مى شود.
حكمت هروله چيست؟
يكى از حكمتهاى هروله (يعنى آرام دويدن) اين است كه همه ساله خاطره
هاجر مادر اسماعيل زنده مى شود.
گفته اند چون هاجر(عليها السلام) از
تشنگى خود و فرزندش به ستوه آمد به جستجوى آب برآمد و چند مرتبه از
جانب صفا به مروه با حالت شتابزدگى رفت و آمد كرد و از خداى خود تقاضاى
عنايت نمود در دفعه آخر چون مراجعت كرد ديد زير پاى اسماعيل چشمه آبى
ظاهر شده خوشحال گرديد و به جاى خود برگشت.
چون هاجر براى اطاعت خدا و شوهرش در اين شرايط سخت قرار گرفت لذا
خداوند او و فرزندش را حفظ نموده و نام آنها را براى هميشه جاويد باقى
گذاشت.
اين بود ديدنيهاى مسجدالحرام، ليكن در مكه ديدنيهاى ديگرى وجود دارد
كه به برخى از آنها اشاره مى شود.
1. عرفات
عرفات بيابان وسيع و هموارى است كه در شمال مكه در مسافت 24
كيلومترى واقع شده و از حد حرم خارج است.
چرا عرفات را عرفات ناميدند؟
معاوية بن عمار مى گويد خدمت امام صادق(عليه
السلام) عرض كردم يابن رسول الله چرا عرفات را عرفات ناميدند؟
فرمود بخاطر اينكه در روز عرفه هنگام ظهر جبرئيل آمد خدمت حضرت
ابراهيم(عليه السلام) و گفت:اى ابراهيم به
گناه خود در اين جا اعتراف كن و مناسك و اعمال حج خود را فرا بگير و
بشناس پس از آن زمان آن سرزمين عرفات ناميده شد به خاطر كلمه
«اِعْتَرِف» جبرائيل.
مؤمن زرنگ در عرفات كيست؟
همانگونه كه در كارهاى دنيايى بايد زرنگ بود در دعاها به خصوص دعا
كردن در روز عرفه و در عرفات زرنگى نيز لازم است و مؤمن زرنگ در عرفات
كسى است كه در حين دعا به ياد ديگران باشد.
شخصى مى گويد: در حج و در روز عرفه در عرفات عبدالله بن جندب را
ديدم كه پيوسته دست خود را براى دعا به سوى آسمان بلند كرده اشك
مى ريزد تا جايى كه از گونه هاى صورتش به زمين مى ريخت.
هنگامى كه دعا و جلسه به پايان رسيد و مردم به سويى رفتند من به
عبدالله بن جندب گفتم: اى ابا محمد عجب حال خوشى داشتى من كسى را در
هنگام دعا مانند تو نديدم.
عبدالله در جواب گفت: به خدا قسم من براى خودم اصلاً دعا نكردم بلكه
هر چه بود براى برادران دينى ام بود زيرا من از موسى بن جعفر(عليه
السلام)شنيدم كه فرمود: كسى كه دعا براى برادر دينى اش در غياب
او بنمايد، ندايى از عرش بلند مى شود كه صدهزار آن براى تو باشد. و من
خوش نداشتم كه دعاى صدهزار برابر را كه براى من مى شود رها كنم و دعايى
براى خودم كنم كه معلوم نيست مستجاب شود يا نه.(1)
و در روايت است كه در روز عرفه امام زين العابدين(عليه
السلام) ديد سائلى از مردم سؤال مى كند. به او فرمود: واى بر
تو، از غير خدا در اين روز سؤال مى كنى؟ و حال آنكه امروز اميد مى رود بچه هاى در شكم مادر مورد توجه خدا قرار گرفته و
سعادتمند شوند.(2)
2. مشعرالحرام
مشعرالحرام سرزمين بسيار وسيعى است كه بين عرفات و منى قرار دارد و
به آن مزدلفه نيز گفته مى شود و بنايى در آن وادى به جز مشعرالحرام
نيست و مشعرالحرام مسجد بزرگى است كه در اين موقف واقع شده.
امام باقر(عليه السلام) فرموده: حشرات و
جانورهاى وادى مشعر از همه بيابانها و بلاد بيشتر است لكن چون شب هشتم
ماه حج فرا رسد منادى الهى فرياد زند اى گروه حشرات و جانوران از
مهمانان و زائران الهى دور شويد پس حشرات در لانه و سوراخهاى خود فرو
مى روند و هنگامى كه حجاج از آنجا كوچ مى كنند آنها هم به جاى خود بر
مى گردند.
3. منى
منى بيابان وسيعى است كه در شش كيلومترى مكه در جانب شرقى بين مكه و
مشعرالحرام واقع شده.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: چون حجاج
به منى وارد شوند و منازل خود را بگيرند منادى الهى ندا دهداى زمين منى
اهل تو وارد شد زوار خودت را جاى بده، و منادى ديگرى گويد اى زايران
خدا اگر مى دانستيد بر چه خداى كريمى وارد شديد هرآينه باور مى نموديد
كه خداوند عالم شما را مى بخشد و رنجها و سختيها و انفاقات مالى شما را
عوض مرحمت مى فرمايد.(3)
هر چند تمام سرزمين منى در آن قربانى جايز است ليكن در آنجا نقطه اى
را جهت قربانى كردن حاجيان اختصاص داده اند كه به آن قربانگاه مى گويند و
حاجيان قربانى خود را در آنجا انجام مى دهند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود: قربانيهاى نيكو و بى عيب انتخاب كنيد چرا كه آنها به منزله مركب
است براى شما در عبور از صراط.(4)
معنى مِنى چيست؟
در مجمع گويد مِنى بر وزن اِلى در يك فرسخى مكه كه از عقبه شروع
مى شود تا وادى محسر.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: جبرائيل(عليه
السلام) آمد خدمت حضرت ابراهيم(عليه
السلام)و عرض كرد: اى ابراهيم آرزوى خود را از پروردگار خود
بخواه و چون به آرزو مُنى گفته مى شود از آن جهت اين سرزمين به منى نام
گذارى شد.(5)
و در مجمع گويد: منى را منى گفتند به جهت آنكه آنجا خونهاى قربانى
ريخته مى شود.
4. جمرات
جمرات ستونهايى است كه از سنگ و سيمان ساخته شده و بر پايه هائى كه
بتون آرمه شده و قريب يك متر و نيم ارتفاع دارند استوار گرديده و اطراف
جمرات حوضى مانند كاسه اى بزرگ ساخته اند كه سنگهاى زده شده در آن
ريخته مى شود.
رمى جمرات يكى از واجبات حج است كه در مناسك تفصيل آن آمده است.
ثواب رمى جمره
امام صادق(عليه السلام) فرمود: به هر
سنگى كه رمى مى شود يك گناه بزرگ عقاب دار مى ريزد.
و نيز فرمود: هر سنگى كه رمى مى كنى يك الله اكبر بگو و موقع رمى
جمار از طلوع آفتاب است تا غروب ولى بهترين وقت فضيلت آن هنگام ظهر
است.(6)
علت رمى جمره چيست؟
على بن جعفر مى گويد: از برادرم موسى بن جعفر(عليه
السلام) سؤال كردم علت اينكه بايد رمى جمره كرد چيست؟
فرمود: چون ابليس (لعين) در موضع جمره ايستاده بود و به حضرت
ابراهيم(عليه السلام)نگاه مى كرد. آن حضرت
او را با سنگ از خود دور كرد پس از آن اين عمل (يعنى سنگ زدن به شيطان
در اين مكان) سنت گرديد.(7)
مزارهاى شريفه در مكّه معظّمه
1ـ مقبرة الحجون ـ يا قبرستان حضرت ابوطالب پدر اميرالمؤمنين(عليه
السلام)كه به آن مقبره بنى هاشم نيز گفته مى شود. در آن مقبره
است
1ـ قبر حضرت ابوطالب
2ـ جناب عبدالمطلب
3ـ جناب عبدمناف
4ـ قبر حضرت خديجه ام المؤمنين(عليها السلام).
مساجد معروف مكه
1ـ مسجد الحرام ـ مسجدى كه در همه عالم
از نظر فضل و شرافت نظير ندارد و يك نماز در آن برابر است با صدهزار
نماز در ساير مساجد.
2ـ مسجد ابراهيم ـ و آن مسجدى است كه در
بالاى كوه ابوقبيس قرار دارد و اين ابراهيم خليل نيست بلكه ابراهيم
قُبَيسى است.
3ـ مسجد الجن ـ مسجدى است كه مقابل درب
مقبره معلاة واقع شده در آن محل طائفه جن با رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم) بيعت كردند و به اين مناسبت به آن مسجد،
مسجد البيعة هم مى گويند.
مساجد منى
1ـ مسجد خيف ـ مسجدى است بسيار معروف و
بزرگ كه در وسط آن قبه و مناره اى ديده مى شود و در داخل آن قبه،
محرابى است كه گفته مى شود محراب رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم)بوده كه در سفر حجة الوداع آن حضرت خيمه
خود را در آن نقطه بر پا كرده است.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: تا
بتوانى نماز خود را در منى در مسجد خيف به جاى آر چرا كه هزار پيغمبر
در آن بقعه نماز خوانده اند. و صد ركعت نماز در مسجد خيف معادل است با
هفتاد سال عبادت.(8)
معنى مسجد خيف چيست؟
معاوية بن عمار مى گويد: به امام صادق(عليه
السلام) گفتم معنى مسجد خيف چيست؟ فرمود: چون در بلندترين نقطه
منى قرار گرفته و اساساً هرجايى كه از همه بلندتر باشد خيف ناميده
مى شود.
2ـ مسجد البيعه ـ مسجدى است كه نزديك
جمره عقبه واقع شده و گفته اند كه در اين مسجد انصار در حضور عباس بن
عبدالمطلب با رسول خدا(عليه السلام) بيعت
كردند.
3ـ مسجد النحر ـ اين مسجد بين جمره اوّل
و دوّم واقع شده و رسول خدا(صلى الله عليه وآله
وسلم) در آن مسجد نماز خوانده و قربانى خود را كنار آن مسجد ذبح
كرده و از حضرت على بن ابيطالب(عليه السلام)
نقل شده كه حضرت ابراهيم(عليه السلام) هم
قوچ فدارا در اين محل ذبح كرده و از اين رو به اين مسجد مسجد الكبش هم
مى گويند.
4ـ مسجد الكوثر ـ اين مسجد هم در وسط
منى در جانب راست كسى كه به عرفات مى رود واقع شده و چنين پنداشته اند
كه سوره كوثر در آن مكان نازل شده.
سه مسجد ديگر:
1ـ مسجد عرفه ـ اين مسجد در وادى نمره
واقع شده و بعضى اين مسجد را مسجد ابراهيم خليل(عليه
السلام) ناميده اند.
2ـ مسجد تنعيم ـ اين مسجد در نه
كيلومترى مكه واقع شده و آن را مسجد عمره هم مى گويند، زيرا رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم)دستور داد كه عايشه براى عمره از آن مَحل
محرم شود.
3ـ مسجد جِعرانه ـ اين مسجدى است كه
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) سال فتح
مكه از آن مَحل محرم شده است.
بعضى كوههاى مباركه مكه
1ـ كوه ابوقبيس كه مسلط بر كوه صفا است و گفته شده چند تن از
پيغمبران در آن كوه مدفون هستند و هم گفته شده كه دعا در آن كوه مستجاب
است و آن كوهى است كه شق القمر نيز در آن واقع شده.
2ـ كوه حرا ـ كوهى است طولانى كه قسمت زيادى از محيط مكه را فرا
گرفته و غار حرا كه محل عبادت و راز و نياز پيامبر(صلى
الله عليه وآله وسلم)بود در اين كوه واقع شده.
3ـ كوه ثور ـ و آن كوهى است كه در پايين شهر مكه تقريباً در دو
فرسخى واقع شده
و غار ثور كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله
وسلم) با ابابكر در آن پناه بردند در اين كوه است.(9)
اين بود قسمتى از جغرافياى مهم و معروف مذهبى مكه.
و اما جغرافياى مدينه
شهر مدينه از نظر جغرافيايى در جانب شرقى جده و شمال مكه واقع شده و
فاصله آن تا جدّه 425 كيلومتر و تا شهر مكه 498 كيلومتر است (در حدود
83 فرسخ).
امتياز مدينه بر ساير بلاد
يكى از دانشمندان مدينه كتابى درباره مدينه و فضيلت آن نوشت و ديگرى
از اهل مكه كتابى درباره فضيلت مكه بر ساير بلاد نوشت. تا آنكه دانشمند
مدنى در يك فضيلت بر نويسنده مكى برترى و غلبه پيدا كرد و نويسنده مكى
عاجز ماند.
و آن اينكه مدنى گفت: خلقت هر كسى از تربت و خاكى است كه بعد از مرگ
در آن خاك مدفون مى شود و چون نفس شريف رسول الله خاتم الانبياء از
تربت مدينه طيبه خلق شده لهذا آن تربت بر جميع بلاد عالم فضيلت و شرافت
دارد.
فضيلت و شرافت كربلا
با همه فضيلت و شرافتى كه براى مكه و مدينه ذكر كرده اند مع الوصف
به فضيلت و شرافت تربت مقدس حسين ابن على بن ابيطالب(عليه
السلام)نمى رسد.
در سفينة البحار ج 2 ص 475 از امام صادق(عليه
السلام) نقل شده كه فرمود: چون زمين كعبه بر ساير بلاد مباهات
كرد كه كيست مثل من؟ و حال آنكه خانه خدا بر پشت من قرار دارد.
خدا به سوى آن زمين وحى فرستاد كه آرام باش اگر زمين كربلا و شهيدى
كه در آن دفن مى شود نبود تو را خلق نمى كردم و تربت تو در مقابل تربت
سيدالشهداء(عليه السلام)ارزشش به قدر سوزنى
است كه به دريا زده شود و از آب دريا تر گردد.
خصائص مدينه
سمهودى در تاريخ خود جلد اول ص 73 نود و نه خصيصه براى مدينه منوره
ذكر كرده كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
1ـ خلقت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)
از آن تربت مقدسه است.
2ـ در برداشتن بسيارى از شهداء را حق كه جان خود را در راه خدا بذل
كردند مانند شهداء احد.
3ـ خداى متعال انصار دين خود را از آن سرزمين قرار داد و مهاجرين را
در آنجا جاى داد.
4ـ قرار دادن خداوند مسجد قبا را در آن كه نماز خواندن در آن معادل
يك عمره است.
5ـ شفاعت آن حضرت براى كسى كه او را در مدينه زيارت كند.
6ـ اختصاص داشتن مدينه به بهترين مواقيت حج يعنى مسجد شجره.
مساجد تاريخى مدينه
1ـ مسجد رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) :
از نظر متراج در زمان خود پيامبر(صلى الله عليه
وآله وسلم)از شمال به جنوب 35 متر و از مشرق به مغرب 30 متر و
با ده ستون از درخت خرما بنا گرديد و در سنه هفتم هجرت قدرى بر آن
افزودند تا آنكه به صورت مربع درآمد و بعد از رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم) خلفا و سلاطين هر يك به نوبه خود در آن
تصرف نمودند بعضى آن را تغيير و برخى ديگر تغيير بنا دادند تا آنكه در زمان ما كه متجاوز از هزار
و چهارصد سال از هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله
وسلم)مى گذرد به صورتى در آمده كه مساحت كلى آن به 16326 متر
مربع مى رسد.
ستونهاى مسجد النّبى(صلى الله عليه وآله وسلم)
ستونهاى مسجد متعدد است و بعضى از آنها به نام مخصوصى كه ريشه
تاريخى هم دارد معروف شده اند:
1ـ ستون توبه.
2ـ ستون سرير.
3ـ ستون محرس.
4ـ ستون وفود.
5ـ ستون مهاجرين.
6ـ ستون مقام جبرئيل.
7ـ ستون تهجّد.
و اما ستون توبه ـ ستونى است كه
ابولبابه در مقام توبه، خود را به آن ستون بسته بود و تضرع و زارى نمود
تا آنكه توبه اش قبول شد.
ستون سرير هم ستونى است كه در جاى سرير
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نصب شده.
ستون محرس هم جايگاه پاسدارى على بن
ابيطالب كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)حراست
مى نمود.
ستون وفود هم ستونى است كه در محل
ملاقات نمايندگان و هيئتهاى اعزامى عرب با رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم) قرار گرفته است.
ستون مهاجرين هم آن ستونى است كه بين
منبر و قبر شريف واقع شده و چون مهاجرين در آن مقام هجوم مى آوردند و
دور يك ديگر جمع مى شدند، به ستون مهاجرين شهرت يافت.
ستون مقام جبرئيل هم بنابر نقل سمهودى
شافعى در جاى اين ستون درب خانه فاطمه زهرا(عليها
السلام) منصوب بوده و رفت و آمد اميرالمؤمنين(عليه
السلام) از اين ناحيه بوده است.
در فضل اين ستون، أبي الحمراء گويد چهل روز و در خبر ديگر هفت ماه
خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)
بودم همه روزه مى آمد و دو لنگه در را گرفته مى فرمود:
«السّلام عليكم اهل البيت الصّلوة الصّلوة
انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً».
و اما ستون تهجد ـ و آن ستون در محلى
نصب شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نماز
شب را در آن محل به جاى مى آوردند.
منبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و ستون
حنّانه: رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)
در روزهاى اول هجرت نشسته موعظه مى كرد، بعد كه جمعيت زياد شد بر سرپا
ايستاده به ستونى تكيه مى كرد، تا اينكه در سال پنجم هجرت منبرى سه پله
براى آن حضرت ساختند و آن بزرگوار جاى موعظه را از ستون بر فراز منبر
انتقال دادند.
معروف است وقتى حضرت به منبر تشريف بردند صداى ناله اى از ستون
برخاست حضرت دست بر ستون كشيد و دستور داد كه آن ستون را در جوار همان
منبر دفن كردند. مولوى مى گويد:
كمتر ز چوبى نيستى *** حنّانه شو حنّانه شو
محراب مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
در زمان آن حضرت و خلفا محراب نداشت و صورت محرابى كه در حال حاضر در
جاى نماز و مصلاّى رسول خدا(صلى الله عليه وآله
وسلم)مشاهده مى شود از بناهاى عمربن عبدالعزيز است كه در محل
نماز آن حضرت ساخته است.
محل اصحاب صُفّه
در جهت شمالى حجره مطهره سكويى بزرگ به شكل مربع مستطيل موجود است
كه قريب به بيست سانتيمتر از سطح زمين مسجد ارتفاع دارد اين محل به نام
محل اصحاب صفه معروف است.
اصحاب صفه ـ گروهى از مسلمانان بودند كه
در اوايل هجرت هيچ گونه منزل و مأوايى نداشتند و رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم)آنان را در اين نقطه جاى داده بود و براى
هر يك از آنها از خانه خود يا صحابه غذايى مى فرستاد و گاهى آنها را در
سهميه خود شريك مى كرد.
اصحاب صفه در هنگام نماز صف اوّل نماز را تشكيل مى دادند و در ميدان
جنگ نيز از پيشاهنگان ميدان بودند.
ابن عبيد گويد من همواره به نماز جماعت حاضر مى شدم به خدا قسم بعضى
از مسلمانان به قدرى فقير و بى بضاعت بودند كه از شدت گرسنگى
نمى توانستند تمام نماز را به پا بايستند چه بسا در بين نماز به زمين
مى افتادند.
ديگرى گويد: هفتاد نفر از مسلمانان را در صفه مشاهده كردم كه در
ميان آنها يك تن لباس كافى نداشت برخى يك پيراهن بلند و بعضى يك عبا و
براى حفظ عورت آن جامه را به خود مى پيچيدند و اين گونه به زندگى خود
ادامه مى دادند و بر مشكلات صبر و تحمل، و در راه خدا جهاد مى كردند و
همين صبر و تحمل و جهاد بود كه نام آنان را تا امروز زنده نگه داشته و
تا ابد زنده خواهد بود.
گنبد مطهر حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم)
گنبد حرم مطهر آن حضرت از سنگ سبز رنگ زيبا با منظره روح افزا
بناشده و در ميان عرب به آن گنبد نورانى (قبة الخضراء) مى گويند.
فضيلت نماز در مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله
وسلم)
بعد از مسجدالحرام مسجد پيامبر(صلى الله عليه
وآله وسلم) از همه مساجد افضل است و يك نماز در مسجد پيامبر
بهتر است از ده هزار نماز در ساير مساجد.
2ـ مسجد قُبا ـ دومين مسجد معروف و مهم
مدينه مسجد قبا است كه در چند كليومترى مدينه طيبه واقع شده و اين همان
مسجدى است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)خود
شخصاً در آن كار مى كرد و درباره اش فرمود: نماز در مسجد قبا ثوابش
مساوى است با يك عمره.
3ـ مسجد فضيخ ـ و آن عبارت است از مسجدى
كه مربع شكل و كوچك كه در جهت شرقى مسجد قبا واقع شده و وجه نام گذارى
آن به فضيخ آن است كه فضيخ نوعى از شراب است و عده اى جهت ميگسارى در
آن مسجد اجتماع مى كردند ليكن با نزول آيه تحريمِ شراب بساط ميگسارى را
از مسجد برچيدند.
4ـ مسجد الشمس ـ سمهودى در تاريخ خود از
صاحب شفا نقل كرده كه او گفته مسجدالشمس، مسجدى است در صهباى خيبر و آن
محلى بوده كه آفتاب بعد از غروب كردن به خاطر على(صلى
الله عليه وآله وسلم)برگشته و آن حضرت در آنجا نماز خواند.
5ـ مسجد فتح يا مساجد سبعه ـ و آن عبارت
است از مسجدى كه بر بالاى قطعه كوهى در چند كيلومترى مدينه در جهت غربى
واقع شده و به نام مسجد احزاب هم ناميده مى شود و چند مسجد ديگر هم در
قبله اين مسجد قرار گرفته كه يكى به نام سلمان و ديگرى به نام على(عليه
السلام)و سومى به نام فاطمه زهرا(عليها
السلام)معروف است.
6ـ مسجد القبلتين ـ و آن مسجدى است كه
در جانب غربى مسجد فتح واقع شده و گفته اند كه تحويل قبله از بيت
المقدس به سوى كعبه در اين مسجد بين نماز ظهر اتفاق افتاده و به اين
سبب آن را مسجد قبلتين ناميده اند يعنى مسجدى كه در آن با دو قبله نماز
خوانده شده.
7ـ مسجد أبى ذر ـ و آن مسجدى است كوچك
كه در راه احد در جانب راست جاده واقع شده.
8ـ مسجد الاجابه ـ
مسجد كوچكى است كه در شمال بقيع واقع شده و رسول خدا(صلى
الله عليه وآله وسلم)در آن مسجد نماز خوانده و درخواستهاى رسول
خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در آن مسجد
به اجابت رسيده از اين رو به مسجد اجابت ناميده شده.
9ـ مسجد الشجرة ـ و آن مسجد مباركى است
كه در شش كيلومترى مدينه واقع شده و از جمله مواقيت حج است بلكه از همه
ميقاتها افضل است و رسول خدا(صلى الله عليه وآله
وسلم) از اين مسجد مُحرِم شدند.
مساجد ديگرى هم هست به نام مسجد ظفر، غمامه، مسجد فاطمه(عليها
السلام) كه از شرح آن به جهت اختصار خوددارى مى كنيم.
و نيز در اطراف مدينه هم مساجدى به نامهاى مسجد نفس زكيه، مسجد
الابواء، مسجد حجفه، مسجد غدير خم، مسجد بدر، مسجد ابوذر وجود دارد كه
جزء ديدنيهاى حجاج است.(10)
وظائف و آداب حجاج در مدينه طيبه
حجاج پس از اتمام اعمال حج جهت زيارت پيامبر اكرم(صلى
الله عليه وآله وسلم) و ائمه بقيع(عليهم
السلام)و ديدن آثارهاى مذهبى به مدينه طيبه مى آيند و در آنجا
جهت تكميل اعمال حج به دعا و زيارت مى پردازند، چرا كه تماميت حج به
زيارت ائمه(عليهم السلام) بستگى دارد.
چنانچه امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد:
تمام الحج لقاء الامام يعنى تماميّت حج،
ديدار و زيارت امام معصوم است.
و نيز امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«و إذا حج احدكم فليختم بزيارتنا لان ذلك من تمام
الحج» يعنى هرگاه يكى از شما حج به جا
آورد پس ختم كند حجش را به زيارت ما اهل بيت زيرا تماميت حج به زيارت
ماست.
و در روايتى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود «مَنْ حجّ وَ لَمْ يَزُرْنى فَقَدْ جَفانى»
يعنى كسى كه حج بجا آورد ولى مرا زيارت نكند در حقيقت به من جفا
كرده است.
امام حسين(عليه السلام) عرض كرد يا
رسول الله چيست اجر كسى كه شما را زيارت كند؟ فرمود: كسى كه زيارت كند
مرا يا پدرت على را يا تو و برادرت حسن(عليه
السلام) را چه در حال حيات و يا بعد از شهادت بر من واجب است كه
روز قيامت او را زيارت كنم و از گرفتارى برهانم.(11)
بنابراين حجاجى كه از مكه به مدينه برمى گردند بايد سعى كنند در
مدينه از نماز و زيارت در حرم پيامبر و مساجد معروفى كه نام آنها برده
شد غفلت نفرمايند و قبور ائمه بقيع(عليهم السلام)
و شهداى احد را زيارت نمايند. (التماس دعا).
اين بود پاره اى از شرح جغرافياى مكه ومدينه و آداب و وظائف حجاج.
امّا بعد از نقل جغرافياى مكه و مدينه ذكر يك سلسله مسائل اخلاقى
لازم و ضرورى است و با توجه به اين جنبه هاى اخلاقى مى توان حجى مبرور
و مقبول تحصيل كرد. همان حجى كه پيوسته در دعاى ماه مبارك رمضان از
خداوند درخواست مى كنيم، آنجا كه مى گوييم ...
اَنْ تكتبنى من حجاج بيتيك الحرام، المبرور حجهم، المشكور سعيهم
المغفور ذنوبهم، المكفر عنهم سيئاتهم ...
يعنى بار خدايا مرا از جمله زايران خانه ات مقرر بفرما، آن
زايرانيكه حجشان مبرور و مقبول، و سعى و تلاششان در اين راه مورد
تقدير، و گناه و لغزشهايشان در اين زيارت مورد آمرزش قرار گرفته باشد.
بنابراين از مفهوم اين دعا چنين استفاده مى شود كه هر حجّى مبرور و
مقبول نيست، و با مراجعه به اخبار و احاديث اين حقيقت روشن مى شود، بدين جهت
خاتمه اين بحث را تحت عنوان حج مبرور اختصاص مى دهيم تا شايد با توجه
به اين نكات اخلاقى حجِ مبرور مقبول، نصيب گردد. انشاءالله.
حج مبرور
مهمترين مسئله اى كه در حج مبرور مى توان بدان اشاره كرد مسئله حقوق
مردم است به اين معنى كه اگر كسى به گردن انسان حقى داشته باشد اعم از
مالى و يا آبرويى بايد هنگام عزيمت به سفر حج اسقاط و صاحب آن راضى
گردد كه اگر چنين نشد و انسان با كوله بارى از حقوق مردم عازم حج گرديد
آن وقت است كه هنگام تلبيه و احرام به او گفته مى شود
«لالبيك و لاسعديك» يعنى لبيك تو جواب
ندارد، دليل بر اين مطلب قصه على بن يقطين و ابراهيم ساربان است كه
توجه شما را به آن جلب مى كنيم.
قبل از حج رضايت مردم را جلب كنيد
على بن يقطين كه يكى از شيعيان و دوستان موسى بن جعفر(عليه
السلام)بود، با اشاره آن حضرت در دستگاه هارون الرشيد جهت رفع
مشكلات شيعيان و محرومين جامعه مشغول كار شد. روزى يكى از شيعيان و
دوستان موسى بن جعفر(عليه السلام) كه به
ابراهيم جمال مشهور بود جهت كارى خواست بر على بن يقطين وارد شود.
على بن يقطين به ظاهر وزير هارون الرشيد و ابراهيم مردى شتربان بود
و از نظر ظاهر او را شأن آن نبود كه شخصاً پيش وزير برود از اين رو
موفق به ديدار على بن يقطين نگرديد.
در همان سال پس از مدتى على بن يقطين به عنوان حج بيت الله الحرام
عازم مكه گرديد و در مدينه جهت زيارت و ملاقات موسى بن جعفر(عليه
السلام) شرفياب محضر آن حضرت شد امّا امام(عليه السلام) از
پذيرفتن او خوددارى كرد تا اينكه روزى آن حضرت را در بيرون از خانه
ملاقات كرد و جريان را به عرض آن حضرت رسانيد كه بنده جهت ملاقات آمدم
اما به زيارت شما موفق نشدم و گويا شما نپذيرفتيد نمى دانم علت چه بود!
حضرت فرمود: به جهت آن كه تو مانع ورود برادرت ابراهيم جمال شدى
خداوند از پذيرفتن حج تو امتناع كرده سعى و حج تو را قبول نكرد مگر
اينكه ابراهيم را راضى كنى!!
على بن يقطين عرض كرد من ابراهيم را در اين هنگام چگونه ملاقات كنم؟
او در كوفه و من در مدينه ام. فرمود: شامگاهان تنها به بقيع مى روى
بدون اينكه كسى بفهمد و در آنجا شترى آماده خواهى يافت بر آن شتر سواى
مى شوى به كوفه خواهى رسيد. على اوّل شب به بقيع رفت و در آنجا شترى كه
حضرت فرموده بود مشاهد كرد و سوار بر ان شد به اندك زمانى در خانه
ابراهيم جمّال رسيد. شتر را خوابانيد و در را كوبيد ابراهيم پرسيد
كيست؟ جواب داد على بن يقطينم در را باز كن ابراهيم گفت وزير بر در
خانه ساربان چه مى كند؟ على تقاضا كرد كه بيرون بيايد و او را قسم داد
كه اجازه ورود دهد.
ابراهيم اجازه داد و على داخل شد و گفت اى ابراهيم مولاى من موسى بن
جعفر(عليه السلام)از پذيرفتن من خوددارى
كرده فرمود: عملت مقبول حضرت حق نيست تا زمانى كه ابراهيم از تو راضى
شود و اينك جهت رضايت تو از مدينه تا به اينجا آمده ام.
ابراهيم گفت: خدا از تو راضى شود. ليكن على به اين مقدار راضى نشد و
گفت: پاى خود را بر صورت من بگذار و بر روى آن بمال ابراهيم نپذيرفت و
على او را سوگند داد كه چنين كند و سرانجام با اصرار زياد ابراهيم قبول
كرد و پاى خود را بر صورت وزير محترم نهاده آنقدر كه او راضى شود ماليد
در آن هنگام على مى گفت (اللهم اشهد) بار
خدايا تو شاهد باش كه ابراهيم از من راضى شد. آنگاه بيرون آمد و سوار
شتر گرديد و همان شب به مدينه بازگشت و بر در خانه موسى بن جعفر شتر را
خوابانيد. حضرت او را اجازه ورود داد و رضايت ابراهيم را از او پذيرفت و على نيز شادمان
گرديد.(12)
حكايتى ديگر درباره اهميت حقوق مردم
در زمانهاى گذشته شخصى از اصفهان، با وسايل زمان خود براى انجام
مراسم حجّ، به مكّه رفت، در سرزمين منى، كه مشغول اعمال آنجا بود شبى
در عالم خواب ديد: دو فرشته از طرف خدا فرود آمده اند و برفراز جمعيّت
قرار گرفته اند، و با اشاره به بعضى افراد مى گويند
هذا حاج يعنى اين حجش قبول است و به بعضى
مى گويند هذا ليس بحاج يعنى اين شخص، حاجى
نيست تا اينكه رسيدند به من و گفتند: هذا ليس بحاج
اين شخص حاجى نيست.
اين مرد اصفهان، هنگامى كه بيدار شد، بسيار مضطرب گرديد، و در فكر
فرو رفت. كه چه چيز باعث پذيرفته نشدن حجش گرديده است. سرانجام به اين
نتيجه رسيد كه شايد خمس و زكات اموالش را نداده است. نامه اى براى
فرزندش نوشت كه امسال در مكّه مى مانم، و شما همه اموال مرا دقيقاً
حساب كنيد و وجوهات آن را بپردازيد.
نامه به آنها رسيد و دستور پدر را اجرا نمودند.
سال آينده شد، آن مرد اصفهانى در مراسم حج شركت كرد و در سرزمين منى
باز همان شب در عالم خواب ديد آن دو فرشته بر فراز جمعيت حاجيان آمدند
و اشاره به افراد مى كردند و به بعضى مى گفتند هذا
حاج و به بعضى مى گفتند هذا ليس بحاج
و به او گفتند هذا ليس بحاج يعنى
اين حاجى نيست.
بار ديگر، آن مرد اصفهانى، شديداً پريشان و نگران گرديد و در فكر
فرو رفت كه آخر من چه كرده ام كه حجّم قبول نيست تا اين كه فكرش به
اينجا رسيد كه در اصفهان همسايه مستضعفى داشتم كه داراى خانه كوچكى
بود، و من مى خواستم خانه دو طبقه و يا سه طبقه بسازم. همسايه ام آمده بود نزد من و خواهش مى كرد كه
ساختمان را زياد بالا نبريد تا خانه كوچك ما تاريك نگردد و جلو نور
خورشيد را نگيرد، ولى من به خواهش او اعتنا نكردم و خانه ام را بالا
بردم، شايد علت قبول نشدن حج من، همين باشد.
مرد اصفهانى نامه اى براى بستگانش نوشت كه من امسال نيز در مكّه
مى مانم. و شما فلان همسايه را ببينيد و هر طور هست رضايت او را جلب
كنيد. و اگر راضى نشد خانه اش را بخريد و چنانچه نخواست بفروشد و جز
بخرابى ساختمان فوقانى راضى نشود چاره اى نيست. شما خانه فوقانى را
خراب كنيد تا به صورت اوّل درآيد.
بستگان او پس از دريافت نامه جريان را به همسايه گفتند: همسايه جز
به خراب شدن خانه به هيچ وجه راضى نمى شد. بچه ها به ناچار ساختمان
بالا را خراب كردند تا همسايه راضى شد.
موسم حج فرا رسيد، اين بار نيز همان شب آن مرد اصفهانى خواب را در
منى ديد كه دو فرشته برفراز جمعيّت آمدند و با اشاره به بعضى مى گفتند
هذا حاج و بعضى مى گفتند
هذا ليس بحاج ولى به مرد اصفهانى كه رسيدند
سه بار گفتند هذا حاج هذا حاج هذا حاج
كنايه از اين كه هر سه بار حج او قبول شد.(13)
خوانندگان محترم و زائران عزيز در جايى كه يك بى اعتنايى به يك مؤمن
كه موجب رنجش و آزار وى محسوب شود و يا بلندى ساختمان كه سبب سايه حياط
همسايه شود، باعث عدم قبولى حج گردد، پس آن همه اذيت و آزار مستقيم و
نپرداختن حقوق مالى از قبيل خمس و زكات و خوردن مال مردم، موجب ضايع
شدن حج و از بين رفتن ثواب آن نمى شود؟
از اين داستان بايد به اين نتيجه رسيد كه آن همه ثوابى كه براى حج
مقرر گرديده شامل حال كسانى مى شود كه هنگام رفتن حج رضايت مردم را جلب كرده و
حقوق واجب خود را پرداخته باشند.
ديگر از امورى كه موجب رد حج و عدم قبولى آن مى شود، داشتن صفت بخل
است تا جايى كه از بزرگترين گناهان محسوب مى شود و به تعبير بعضى از
روايات كه ذيلاً از نظرتان مى گذرد شخص بخيل از خدا و مردم و بهشت دور
و به جهنم نزديك مى شود و به فرموده پيامبر(صلى
الله عليه وآله وسلم) اگر شخص بخيل دوهزار سال بين ركن و مقام
نماز بخواند و با صفت بخل بميرد اهل جهنم خواهد بود شاهد بر اين مطلب
قصه تاريخى است كه توجه شما را به آن جلب مى كنم.
حجّ بخيل پذيرفته نمى شود
روزى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
به طواف كعبه مشغول بود، مردى را ديد كه دست بر پرده كعبه آويخته
مى گويد: خدايا تو را به عظمت اين خانه سوگند مى دهم كه گناهم را
بيامرزى. آن حضرت پرسيد گناهت چيست؟ عرض كرد بزرگتر از آن است كه شرح
دهم پرسد گناه تو بزرگتر است يا زمينها؟ جواب داد گناه من، سؤال كرد
گناه تو از كوهها بزرگتر است؟ پاسخ داد آرى. فرمود: از دنيا بزرگتر
است؟ گفت بلى. پرسيد گناهت بزرگتر است يا آسمانها؟ عرض كرد گناه من.
فرمود: از عرش خداوند هم بزرگتر است. جواب داد آرى. پرسيد گناه تو
بزرگتر است يا خدا؟
(ذنبك اعظم ام الله) گفت: خدا. از همه
چيز بزرگتر است پرسيد گناهت چيست؟ گفت يا رسول الله مردى ثروتمندم اما
هرگاه مستمندى به من مراجعه مى كند به اندازه اى ناراحت مى شوم مثل
اينكه كسى با آتش گداخته به من روى آورده.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود: دور شو از من كه مبادا به آتش تو من بسوزم. به آن خدايى كه مرا
براى هدايت به پيامبرى مبعوث كرد اگر بين ركن و مقام دوهزار سال نماز
بخوانى و آن قدر گريه كنى كه از اشك چشمت جويها جارى شود و درختهايى آبيارى
گردد، در صورتى كه با بخل و لئامت بميرى خداوند با سر در آتشت خواهد
انداخت. واى بر تو مگر نمى دانى خداوند مى فرمايد: هر كه بخل ورزد
همانا نتيجه آن بخودش برمى گردد. و هر كس خود را از بخل و خسّت به دور
دارد چنين شخصى رستگار خواهد بود.(14)
و در حديث ديگرى مى فرمايد: بخيل از خدا و مردم و بهشت دور است و به
آتش جهنم نزديك.
امام صادق(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى
الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند كه فرمود: بخيل نيست كسى كه
زكات واجب خود را بپردازد و به خويشاوندان خود رسيدگى كند، بلكه بخيل
واقعى كسى است كه زكات واجب را نپردازد و از خويشان خود دستگيرى نكند
ليكن در امور ديگر با زياده روى و اسراف خرج مى كند.(15)
بنابراين مطابق اين روايت اكثر مردم اين زمان كه خمس و زكات
نمى دهند بخيل محسوب مى شوند.
ستمگر از بخيل بهتر است
حضرت على(عليه السلام) شنيد كه مردى
مى گويد: بخيل از ستمگر بهتر است.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود:
اشتباه مى كنى زيرا ممكن است ظالم توبه كند و آنچه را به ستم گرفته است
به صاحبان آن برگرداند اما اگر شخصى بخيل شد، زكات نمى دهد، صدقه
نمى دهد، صله رحم نمى كند، مهماندارى نمى كند، در نفقات واجب كوتاهى
مى كند (به همين جهت) بهشت بر بخيل حرام است.(16)
اين بود پاره اى از نكات اخلاقى كه تذكر آن مفيد و لازم بود به اميد
اينكه حج مبرور نصيب همگان گردد اين مجموعه را به پايان مى بريم و از
خوانندگان محترم مخصوصاً حجاج گرامى كه به اين دستورالعمل توجه مى كنند
التماس دعا داريم.
والسلام
پىنوشتها: