اماكن سياحتى و زيارتى دمشق

اصغر قائدان

- ۱ -


سرآغاز 
سوريه كنونى كه در گذشته همراة با كشورهاى اردن ، لبنان ، فلسطين اشغالى ، بخشى از سرزمين شام محسوب مى شد، سابقه اى بس دراز در تاريخ دارد كه مورخان ، اين قدمت را به حدود پنج هزار سال پيش ‍ مى رسانند. از آنجا كة اين سرزمين در طول مدت ياد شده ، از فرهنگ و تمدن درخشانى برخوردار بوده ، آثار و نشانه هايى از اين تمدن بر جاى گذاشته است . قبل از فتح اين كشور به دست مسلمانان ، اقوام مختلفى از جمله ، اقوام سامى آمورى ، آرامى ، مصرى ، آشورى ، بابلى ، يونانى ، رومى و ايرانى كه هر از چند گاهى اين كشور را سكونت گاه خويش نموده و يا آن را در معرض تاخت و تاز قرار داده اند، نشانه هايى از تمدن خاص خويش را براى اعصار بعدى به يادگار گذاشته اند. با فتح شام در سال سيزده يا شانزده هجرى به وسيله سپاه اسلام ، فرهنگ غنى اين دين جديد بر تمدن هاى چندين سده اقوام مذكور غلبه يافت .
در قرنهاى پنجم و ششم هجرى كه مقارن با جنگهاى صليبى بود، حكام بسيار مقتدر و ديندارى در اين كشور بر اريكه سلطنت نشسته و پرچم جهاد عليه صليبى ها و روميان را برافراشتند. كسانى چون نورالدين محمود زنگى شهيد. سلطان صلاح الدين ايوبى ، ملك عادل ايوبى ، ملك ظاهر بيبرس ، سيف الدوله حمدانى و... از افتخارات عالم اسلامى بودند كه نه تنها امور جنگى و نظامى را در راس اقدامات خود قرار داده و به ايجاد پايگاههاى نظامى ، ساخت قلعه ها، حفر خندق ها و... پرداختند بلكه بخاطر عشق وافرى كه به گسترش و تحكيم اسلام و تمدن افتخار آفرين آن داشتند نسبت به ايجاد ابنيه هاى مذهبى و فرهنگى ، اعم از مساجد، مدارس و...اهتمامى جدى ورزيدند كه امروزه وجود صدها اثر تاريخى از آن دوران بيانگر اين مدعاست .
در قرون بعدى ، مماليك و سرانجام تركان عثمانى پس از استيلا بر اين سرزمين ، سياست پيشگامان خود را تداوم بخشيده و ضمن حفاظت و بازسازى آن آثار اسلامى ، به احداث بناهاى ديگرى نيز پرداختند.
موقعيت جغرافيايى و طبيعى سوريه 
سوريه با كيلو متر مربع وسعت ، هشتاد و سومين كشور جهان است كه در جنوب غربى قاره آسيا، كنار درياى مديترانه و در همسايگى كشورهاى تركيه در شمال ، عراق در شرق و جنوب شرقى ، اردن در جنوب ، فلسطين اشغالى در جنوب غربى و لبنان در غرب واقع شده است .
آب و هواى آن در كناره ها و نواحى جنوب غربى معتدل و مرطوب (مديترانه اى )و در ساير نقاط گرم و خشك است . بلندترين نقطه آن از دريا، جبل شيخ با 2814 متر ارتفاع است . از رودهاى مهم آن مى توان به فرات ، خابور، عاصى ، عفرين ، قوين و دجله اشاره داشت كه رود فرات ، با 696/2 كيلومتر طولانى ترين آنها و حدود نيمى از آن در تركيه و عراق جارى است .
بنادر مهم سوريه عبارتند از لاذقيه ، طرطوس و بانياس كه در كنار درياى مديترانه واقع شده اند. سوريه بر اساس آخرين تقسيمات كشورى از(13) استان به اضافه شهر مستقل دمشق تشكيل شده كه زير نظر فرماندار و يك شوراى منتخب اداره مى شود و استانهاى آن به ترتيب وسعت عبارتند از:
1- حمص 2- ديرالزور3- حسكه 4- رقه 5- حلب 6- دمشق 7- حماه 8- سويدا 9- درعا 10- ادلب 11-لاذقيه 12- قنيطره 13- طرطوس .
وجه تسميه شام و سوريه 
سوريه كنونى در گذشته بخش عمده اى از شام بوده است .سرزمين شام ، كشورهاى كنونى سوريه ، لبنان ، فلسطين و اردن را در بر مى گرفته است (1) و در حقيقت (الشام والشام )(2) نامى بوده كه جغرافيدانان عرب بر منطقه اى كه از طرفى به درياى روم و بيابان ممتد- از ايله تا فرات - و از طرفى ديگر - از فرات تا مرز روم - محدود مى شود نهاده اند؛
فضائل فراوانى در مورد شام ذكر كرده اند و بعضى از مورخان نيز احاديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد فضائل آن ارائه كرده اند (3) كه بنظر مى رسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموى ساخته اند تا به نحوى سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى مدينه النبى صلى الله عليه و آله مطرح نمايند زيرا اين سرزمين ، مقر حكومتى بنى اميه بوده است .
وجه تسميه دمشق و بناى نخستين آن 
از آنجا كه دمشق ، قديمى ترين شهرهاى آباد جهان و از مهمترين پايتخت هاى تمدن قديم محسوب مى شده ؛ در طول قرون متمادى نام هاى خاصى داشته است . اين امر بيانگر قدمت تاريخى آن كه حدودا به پنج هزار سال پيش مى رسد مى باشد.
براى دمشق اسامى زيادى ذكر شده است .
اولين نام آن (جلق ) و سپس به علت انتساب به جيرون بن سعد بن عاد بن ارم بن سام بن نوح جيرون بوده است . پس از آن ارم ذات العماد كه در قرآن كريم آمده است و همچنين عذرا، بيت رامون ، عين الشرق ، باب الكعبه ، فسطاط المسلمين نيز از نامهاى ديگر آن است .
دمشق بود.
اما به اتفاق بيشتر مورخان ، اولين كسى كه دمشق را بنا كرد (ارم بن سام بن نوح - بود كه در آن زمين باغى ساخت و طرح عمارت انداخت . چون بى نظير و ضرب المثل بود آن را باغ ارم گفتند.
شام و سوريه در بستر تاريخ 
الف - قبل از اسلام  
شام و سوريه كنونى يكى از قديمى ترين مناطق (4) مسكونى آسيا محسوب شده و در هزاره سوم قبل از ميلاد قوم (سامى آمورى ) در اين سرزمين ساكن و حكومتى در آن تشكيل داده اند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد دوام آورد.
در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگرى نيز (به نام آرامى ) در اين كشور مستقر شدند.
در سال 395 ميلادى پس از تجزيه دولت روم شرقى و غربى ، اين كشور جزو قلمرو و امپراطورى روم شرقى (بيزانس ) گرديد.(5)به تدريج استيلاى بيزانس بر سوريه ضعيف شد تا اينكه در قرن اول هجرى (هفتم ميلادى ) در زمان خلافت ابوبكر، خالد بن وليد مامور فتح آن گرديد.
ب - پس از اسلام  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مدت حيات خويش دو بار مرزهاى امپراطورى روم در سرزمين شام را مورد تهاجم نيروهاى نظامى خويش قرار آن حضرت در واپسين ايام حيات خويش (سال يازدهم هجرى )، سپاهى به فرماندهى اسامه بن زيد و تمامى بزرگان صحابه براى هجوم به سرزمين شام تدارك ديده و اعزام ساخت ليكن در اين روزها به ملكوت اعلى پيوست و خليفه و جانشين انتخابى او يعنى ابوبكر اعزام آن سپاه را دنبال كرد.
ج - دوران معاصر  
سوريه در سال 1799 ميلادى با فتح مصر توسط ناپلئون بنا پارت به اشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبى مصر، سوريه نيز دوباره به عثمانى واگذار گرديد. آزار مسيحيان و سركوبى شورشهاى آنان در اين شهر، راه مداخله دولتهاى اروپايى را بيش از پيش به اين كشور باز كرد و سرانجام در سال 1860 م فرانسه بعنوان كمك به سلطان عثمانى در اداره سوريه ، نيروهاى نظامى خود را در بيروت (كه آن زمان جزو سوريه بود)پياده كرد. (6) با ورود دولت اسلامى در سال 1914 م به جنگ جهانى اول ، مليون عرب ، زمينه را براى اجراى مقاصد استقلال طلبانه خود مساعد ديده و شروع به فعاليت كردند. در همين زمانها نيز زمينه براى ايجاد يك دولت يهودى در فلسطين آغاز شده بود. در پايان جنگ اول جهانى و شكست عثمانى ، امير فيصل بن حسين (كه بعدها پادشاه عراق شد) از سوى كنگره مردم سوريه به پادشاهى اين كشور انتخاب گرديد. (7) در سال 1918م با حكومت وى ، موقعيت و مركزيت سياسى دمشق تثبيت شد. در سال 1920م ، نيروهاى فرانسه و متفقين اين كشور را اشغال كردند و سوريه و لبنان با راى جامعه ملل ، تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت .؛ در سال 1926م لبنان از سوريه تجزيه و كشورى جداگانه شد. پس از مذاكرات طولانى در سالهاى 1930م و 1932م توافق هايى براى تاسيس سوريه خود مختار بعمل آمد. در سال 1914م نيروهاى انگليس و فرانسه آزاد، سوريه را اشغال كردند. ژنرال كاترو، فرمانده نيروهاى فرانسه آزاد استقلال و سپس تاسيس جمهورى سوريه را در شانزدهم سپتامبر 1941م اعلام كرد و(شيخ تاج الدين حسنى ) رئيس جمهور شد.
در سال 1967م پس از جنگ با اسرائيل ، قسمتى از خاك سوريه - از جمله ارتفاعات جولان و بخشى از قنيطره - اشغال شد. سرانجام در سال 1970م ژنرال حافظ اسد با كودتايى قدرت را به دست گرفت و به رياست جمهورى انتخاب شد.
در سال 1973م سوريه دوباره در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد و خسارات زيادى بر اسرائيل وارد آورد.
در سال 1982م سوريه بدنبال هجوم صهيونيستها به جنوب آن تا حدى درگير نبرد لبنان بود. (8) در حال حاضر 1994م هنوز پس از 24 سال ، رياست جمهورى بر عهده حافظ اسد مى باشد. فرزند او ملقب به (اباباسل ) كه همه مقدمات براى جانشينى او به قدرت آماده بود در يك سانحه كشته شد.
مذاهب و فرق مذهبى در سوريه 
مسلمانان اين كشور 86 كل جمعيت را تشكيل مى دهند و مسيحيان كه 5/13 جمعيت آن را بخود اختصاص مى دهند اقليت نسبه قابل توجهى در اين كشور مى باشند. حدود پنج هزار يهودى نيز در دمشق و اطراف آن زندگى مى كنند.
ابواب تاريخى دمشق 
در قرون و ازمنه بسيار دور، شهرهايى كه موقعيت خاص نظامى و جغرافيايى داشته اند بوسيله ديوارهايى كه گرداگرد آن كشيده مى شده حفاظت مى شده اند، زيرا هر لحظه امكان هجوم نيروهاى دشمن به آن شهر مى رفته است . دمشق نيز به لحاظ وضعيت خاص خود، همواره در معرض ‍ تهاجم ها و تاخت و تازهاى مكرر بوده و به همين منظور گرداگرد آن ، دو حصار كشيده شده بود. در اين دوران ابعاد شهر بطور مستطيل بوده كه از شرق به غرب آن يعنى از باب الجابيه تا باب الشرقى 1500 متر و از شمال تا جنوب آن يعنى از باب الفراديس تا باب الصغير حدود 7500 متر مساحت داشت . چون اين ابعاد با ديوار بطور كامل محصور گشته بود؛ لذا براى ورود و خروج مردم ابواب و درهايى قرار داده بودند. 4قسمتهايى از اين ديوارها در دوره روميها ساخته شده و ابواب آن نيز متعلق به آن دوران بود كه تاكنون نيز باقى مانده و قسمتهايى از آن نيز به دورانهاى اسلامى تعلق دارد. ابواب اصلى شهر عبارتند از:
1-باب توما:  
اين دروازه در سمت شمال شرقى شهر واقع شده واز بناهاى دوران روميها است .
2- باب شرقى :  
يكى ديگر از ابواب اصلى بازمانده از دوران روميها است كه در سمت شرق شهر قرار داشته و داراى سه دهانه بوده (9) كه دهانه بزرگ در وسط و دو دهانه كوچك نيز در دو طرف آن واقع شده است .(باب شرقى ) در نزديكى باب توما بوده و داراى يك ماذنه و ديواره اى بزرگ است كه تا ميدان مجاور نيز كشيده شده است .
3- باب الفراديس :  
در سمت شمال دمشق بوده و به باب العماره نيز معروف است .(باب الفراديس ) در كنار حرم حضرت رقيه (شمال غربى ) و در مدخل سوق (العماره ) قرار دارد. ديوارهاى سنگى اين دروازه به سختى قابل رويت است زيرا در داخل بازار و دكانها محو شده است .
4- باب الصغير:  
اين دروازه بيشتر به علت مقبره (باب الصغير) مشهور و چون از ساير ابواب دمشق كوچك تر بوده به (باب الصغير) معروف گشته و همين نام نيز بر مقبره كنار آن كه محل دفن بسيارى از صحابه و فرزندان ائمه و سادات و... مى باشد اطلاق شده است .(10)
5- باب السلام :  
در شمال دمشق و حدود پانصد متر پائين تر از(باب توما) يعنى انتهاى ديواره شمال غربى آن كه در جوار نهرى كوچك مى باشد قرار دارد.
6- باب الفرج :  
كمى پائين تر از باب الفراديس (در شمال شهر) و در داخل بازار(النماخليه ) قرار دارد.
7- باب كيسان :  
اين دروازه در جنوب شرقى شهر و در غرب باب شرقى بوده كه عمدتا مسدود مى شده است .
8-باب الجناز:  
در غرب دمشق قرار داشت و به باب النصر و باب دارالسعاده نيز معروف بوده است .
9- باب الحديد:  
اين دروازه مخصوص قلعه دمشق بود كه از آهن خالص ساخته شده و لذا نام (باب الحديد) بر خود گرفته است .
10- باب الجابيه :  
اين دروازه همانند باب شرقى سه دهانه داشت كه دو تاى آن بسته مى شد. باب الجايبه كه از سه طريق به باب شرقى متصل بود(11)، در غرب شهر قرار داشته و به شارع مستقيم (بازار مدحت پاشا) متصل است .
مرقد و مزار عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليه السلام 
يكى از زيارتگاههاى بسيار مهم و مورد توجه همه مذاهب اسلامى در دمشق ، مرقد و آرامگاه زينب كبرى ، دختر اميرالمومنين عليه السلام است كه همواره خيل مشتاقان و ارادتمندان بانوى فداكار و بزرگ وار از سرزمين هاى اسلامى به ويژه ايران ، باى زيارت قبر او عازم اين سرزمين هستند.
(زينب كبرى )ملقب به ام كلثوم در سال ششم هجرى - پس از صلح حديبيه - و دو سال بعد از تولد حسين ابن على عليه السلام پا به عرصه وجود گذاشت ، محيطى كه او در آن رشد كرد مهبط جبرئيل امين و جايگاه وحى سرمدى بود و روزى كه خداوند به رسولش فرمان داد تا تمامى درهايى كه به مسجدالنبى صلى الله عليه و آله باز مى شدند را مسدود كند، زادگاه او را مستثنى ساخت . مادرش پاره تن رسول الله صلى الله عليه و آله ، پدرش ‍ بهترين صحابه و نخستين مرد مسلمان در اسلام ؛ و خاندان او افضل خاندان عالم بود كه خداوند متعال رجس و پليدى را از آنان دور كرده و تحت (كسا) رسولش ، در ظل حمايت خويش وارد ساخته بود.
زينب عليه السلام تحت تربيت چنين خاندان استثنائى رشد كرد. از همان ابتدا با مصيبتهاى فراوانى روبرو شد كه تحمل آن بر بسيارى امكان پذير نبوده و نخواهد بود. زينب عليهاالسلام پس از آن كه به سن ازدواج رسيد، طبق گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله كه روزى به فرزندان على عليه السلام و جعفر نگاه كرده و فرموده بود: دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى دختران ما؛ از ميان آن همه خواستگارانى كه داشت به همسرى برادرزاده اش ، عبدالله بن جعفربن ابيطالب عليه السلام - كه پنج سال از او بزرگتر بود- درآمد. زينب كبرى عليهاالسلام در فاجعه كربلا دهها تن از بهترين و عزيزترين كسانش را از دست داد.
آن معصومه فداكار پس از چند روز توقف در دمشق ، همراه ساير زنان اهل بيت و كاروان اسراى كربلا به مدينه بازگشت و چنانچه خواهيم گفت در واقعه حره به سال 62 هجرى و يا سال قحطى مدينه ، همراه عبدالله جعفر كه در دمشق زمين هايى داشت به اين شهر مهاجرت و در همان جا وفات يافت .
قريه اى كه حضرت زينب عليهاالسلام در آن مدفون هستند در گذشته به راويه و اكنون به زينبيه مشهور است . در حال حاضر اين قريه به شهر متصل و در هفت كيلومترى شرق دمشق قديم به طرف فرودگاه واقع مى باشد.
در خيابان اصلى اين شهرك از دور، گنبد و ماذنه هاى مقبره آن بانوى گرامى و دخت امام على عليه السلام ديده مى شود. گنبد اين مرقد طلائى است و در سمت شرقى و غربى آن دو مناره كاشيكارى شده قرار دارد.
در مدخل در غربى حرم و سمت راست آن داخل اطاق كوچكى سه قبر وجود دارد كه يكى از آنها قبر آيه الله سيد حسين يوسف مكى عاملى متوفى 1397 هجرى و ديگرى مرحوم محسن الامين عاملى ، صاحب تاليف معروف اعيان الشيه و سومين آنها نيز دختر ميرزا تقى بهبهانى مى باشد.
فضاى حرم حضرت زينب و صحن آن بصورت مربع مستطيل مى باشد كه شبستان و گنبد و حرم در وسط آن قرار گرفته و داراى چهار در ورودى مى باشد سقف شبستان و حرم از سه قسمت تشكيل شده كه به صورت پله اى بر روى هم قرار دارند و گنبد نيز در وسط آن قرار يافته است . بر روى اين گنبد آياتى از قرآن نوشته شده و طلاكارى آن در سالهاى اخير به وسيله ايران انجام شده است .
در سمت شرق صحن مطهر، مصلاى زينبيه به همت آيه الله فهرى زنجانى نماينده مقام معظم ولى فقيه در سوريه ساخته شده و مراسم نماز جماعت ، دعاى كميل و نماز جمعه در آن برقرار مى گردد. اين شبستان بسيار بزرگ مى باشد. مساحت كل صحن ، حرم و ساير مراكز وابسته حدود ده هزار متر مربع است . در حرم جمعا 114 اطاق وجود دارد كه 64 اطاق آن در صحن بزرگ و بقيه در صحن دوم و حسينيه هاى اطراف است .

مقبره آن بانوى بزرگوار زينب كبرى عليهاالسلام در وسط حرم با ضريحى نقره اى و اطراف آن هشت ستون كاشيكارى شده كه گنبد حرم بر آن استوار شده وجود دارد. ديوارهاى حرم مطهر تا نصف آن سنگ سفيد و بقيه آئينه كارى بوده و جلوه اى از هنر و معمارى ايرانى اسلامى است . بناى داخل و خارج حرم و همچنين مناره ها و گنبد از حدود بيست سال پيش است ولى توسعه هاى اطراف صحن و تزئينات آنها همگى از سوى جمهورى اسلامى انجام شده است .
مقام و مقبره حضرت رقيه عليهاالسلام 
يكى از زيارتگاههايى كه پس از مقبره حضرت زينب كبرى عليهاالسلام
مورد توجه مذاهب اسلامى و بويژه شيعه مى باشد، مقبره و حرم رقيه عليهاالسلام ، دختر معصوم و كودك خردسال امام حسين عليه السلام است .

آن معصومه را كنار آن مكان كه مقبره اى عمومى به نام مقبره باب الفراديس بود به خاك سپردند. اين مقبره در شمال غربى محله قديمى دمشق و كنار باب الفراديس قرار داشت . در ابتدا سلاطين ايوبى بر قبر او مقبره اى كوچك ولى زيبا ساختند؛ سنگ قبرى كه بر وى نهاده شد از سنگ موزائيك تزئين شده و بوسيله عاج و مرمر بود كه اطراف آن را ضريح زيبايى احاطه كرده بود و بر فراز آن نيز گنبد و عمارتى بنا شد. مكان ياد شده كه از همان ابتدا بصورت

مسجد و مقبره بود، در سال 1125 هجرى مورد بازسازى قرار گرفت و در سال 1323 هجرى نيز (12) بوسيله ميرزا على اصغر خان امين السلطان صدراعظم مظفر الدين شاه دوباره ترميم شد. در آن زمان سه كتيبه سنگى در داخل حرم در سمت محراب شبستان آن ديده مى شد. در كتيبه اول چند حديث در فضايل اهل بيت و نام ميرزابابا مستوفى گيلانى بعنوان تعميركننده بقعه مقام رقيه به تاريخ 1125 هجرى ديده مى شد. در كتيبه دوم به مكان دفن ملك كامل ناصرالدين كه در سال 880 هجرى در اين مكان مدفون شده بود اشاره و بر كتيبه سوم نيز چند بيت شعر نوشته شده بود.(13)
مسجد اموى دمشق (جامع اموى ) 
مسجد اموى يكى از شاهكارهاى درخشان تمدن و فرهنگ اسلامى است كه نه تنها قدمت و سابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامى محدود نمى شود بلكه ريشه و بنيانى ديرينه ، به بلنداى چهار هزار سال در تاريخ بشريت داشته و در حقيقت بيانگر سير و تاريخچه تحول و دگرگونى اديان و مذاهب است .
مكان اين مسجد در چهار هزار سال پيش معبد آتش پرستان بوده و خداى آنان يعنى آذر مورد پرستش قرار مى گرفته است .
پس از يونانى ها، روميان با حضور و سلطه بر اين سرزمين ، اين معبد را توسعه داده و آن را به محل عبادت خداى خويش ژوپيتر تغيير دادند.باگسترش مسيحيت در جهان و بويژه در شام ، قسمت كوچكى از معبد ژوپيتر به كنيسه تبديل گشت كه به نام قديس يوحنا يا مارى يوحنا خوانده مى شد. سرانجام در سال هفده هجرى با فتح دمشق به وسيله مسلمانان ، اين آتشكده و بتكده به مسجد و محل عبادت ذات باريتعالى و خداى واحد تبديل گشت كه البته نيمى از آن بر اساس مصالحى كه صورت پذيرفته بود همچنان بصورت كليسا باقى ماند. مساحت اوليه آن بر اساس آنچه كه ابن جبير نقل كرده است از شرق به غرب يعنى در طول دويست قدم (حدود 150 متر) و از سمت جنوب به شمال يعنى در عرض ‍ 135 قدم (حدود صد متر) بوده و در مجموع به پانزده هزار متر مربع مى رسيده است . (14)
هنگامى كه دمشق به وسيله سپاه اسلام فتح شد، كليساهاى فراوانى در اين شهر بود كه بعضى از آنها طبق معاهده صلح در مقابل نيمى از كليساى اصلى شهر در دست مسيحيان ماند و مسلمانان نيمه مذكور را تبديل به مسجد كرده و در آن به نماز مى پرداختند كه بعدها جامع اموى بجاى آن ساخته شد. مسيحيان كه نسبت به دين جديد با بى اعتنايى مى نگريستند با ايجاد سر و صداى عمدى در مراسم خود از جمله صداى مهيب ناقوس به هنگام اقامه نماز جماعت ، خواندن سرودها با صداى بلند، نسبت به عبادت مسلمانان مزاحمت فراهم مى كردند.
وقتى معاويه بن ابى سفيان در شام ولايت و حكومت يافت ، تصميم به الحاق نيمه باقيمانده از كنيسه به مسجد نمود ولى مسيحيان نپذيرفتند؛ پس ‍ از وى عبدالملك بن مروان مال فراوانى به آنان داد تا اجازه دهند اين قسمت نيز به مسجد ملحق ولى ايشان نپذيرفتند؛ تا اينكه وليد بن عبدالملك كه مردى شجاع و جسور بود مال فراوانى به مسيحيان داد و حتى گفت اگر نپذيرفتند، كنيسه باب توما را كه با زور و اين قسمت را با صلح گرفتيم ، به جاى آن تخريب خواهم كرد.(آن كليسا بزرگتر از كليساى داخل شهر يعنى مكان مسجد اموى بود) لذا مسيحيان راضى شدند كه نيمه باقيمانده نيز به مسجد اضافه شود. (15) مسجد جامع اموى يكى معجزات هنر معمارى اسلامى و رومى است (16) زيرا در ساخت آن از مهندسان رومى نيز كمك گرفته شد. وليد در ابتدا طرح بناى آن را به روم فرستاد و دوازده هزار نفر از معماران و مهندسان آن سرزمين را براى ساخت آن به دمشق دعوت كرد. عمليات بناى آن از سال 86 هجرى آغاز (17) و بهترين زينت ها و سنگهاى مرمر براى تزئين آن بكار رفته است .
بر فراز شبستان ، مسجد گنبدى به نام نسر يا عقاب ساخت و ستونهايى در زير آن قرار داد و آن را با طلا و جواهر و پوششهاى حرير مزين كرد. محراب مسجد را با جواهر قنديلهاى طلا و نقره ، و معرقهاى زيبا و زنجيرهاى طلا آراست .

قابل گفتن است كه بناى مسجد در دوران وليد بن عبدالملك هفت سال طول كشيد ولى نيمه تمام ماند و بقيه قسمتهاى آن را سليمان بن عبدالملك تمام كرد. در طول قرون مختلف تعميرات و توسعه هايى در آن انجام شده و همچنين بر اثر چندين آتش سوزى ، بسيارى از قسمتهاى آن در آتش سوخته است كه به شرح آن مى پردازيم .
اكنون جامع اموى پس از مختصر تعميراتى كه در اواخر حكمرانى مماليك يعنى تا قرن هشتم در آن صورت گرفته به همان حال باقيمانده است . صحن حياط به كلى از سنگهاى دوران مماليك بوده و ديواره ها نيز از سنگ هاى بسيار بزرگ است . نيمى از ديوارهاى شمالى ، شرقى و غربى از كليسا و معبد باقيمانده از دوران قبل از اسلام است و نيمه فوقانى ديواره ها در دوره وليد و دوره هاى بعد اضافه شده است كه تفاوت سنگ هاى آن مشخص است . وليد ديواره ها را مسقف نموده و ديواره هاى شرقى و شمالى و غربى را با ستونهاى سنگى بصورت كنگره اى بر زير سقف هاى مذبور قرار داده است . در دوره مماليك سقف ديوارهاى غربى با نقاشيهايى به رنگ طلائى كه به آن فسيفا مى گفته اند تزئين گرديد. متاسفانه فسيفا بيشتر سقف ها به مرور تخريب شده و اكنون اثرى از آنها نيست .
در صحن سه قبه و گنبد كوچك ساخته شده است .
1- قبه المال  
اين قبه در سال 172 هجرى به وسيله امير دمشق فضل بن صالح بن على العباس پسر عموى منصور عباسى ساخته شد و چون اموال و ذخائر مسجد در آن نگهدارى مى شد به قبه المال معروف گرديد. (18)
2- قبه الغواره  
اين قبه در وسط صحن قرار دارد و در 369 هجرى ساخته شد. در زلزله سال 1173 هجرى تخريب گرديد و عثمان پاشا به سال 1182 هجرى آن را بازسازى كرد. اين گنبد كوچك بر شش ستون از سنگ مرمر قرار دارد.
قبه ياد شده به صخره قربان نيز معروف بوده است . گويند حضرت هابيل قربانى خويش را كه گوسفندى بود بر اين صخره قرار داد چون مورد قبول حق قرار گرفت به وسيله آتش سوخت و قربانى قابيل كه گندم بود پذيرفته نشد و به همان حال باقى ماند لذا به برادرش حسادت ورزيد و او را در كوه قاسيون به قتل رسانيد. از آن روز اين مكان به صخره قربان معروف شد. (19)
3- قبه الساعات  
اين قبه در شرق صحن اموى و كنار باب الساعات قرار دارد كه در قرن پنجم هجرى ساخته شده و محل استقرار ساعت مسجد بوده است . (20)
4- قبه النسر يا عقاب  
يكى از بزرگترين بناهاى فوقانى مسجد اموى است كه

بر فراز شبتسان قرار داشته و از سنگ مرمر مى باشد.
ابواب مسجد اموى 
از هنگام بناى مسجد براى ورود و خروج در چهار سمت آن درهايى قرار داده شد كه عبارت بودند از:
1- باب الزياده : 
در سمت ديوار قبله و جنوب مسجد بوده كه در دوره عثمانى به باب العنبرانيين و بعدها نيز به باب القوافين مشهور شد.
2- باب جيرون : 
در شرق مسجد و از بزرگترين درهاى آن بوده است . اين در بعدها به باب الساعات معروف گشت و باب الكلاسه و باب اللبادين نيز به آن گفته مى شد. در كنار آن راس الحسين عليه السلام قرار دارد.
3-باب الناطفين : 
در سمت شمال مسجد بوده و به باب الفراديس و باب العماره نيز معروف گشته است . (21)
ماءذنه ها و مناره هاى جامع اموى 
اين مسجد داراى سه ماذنه بزرگ است كه از سنگ و بصورت مربع ساخته شده و در سمت شمال ، جنوب غربى و جنوب شرقى قرار گرفته اند.
1- مناره شرقى :  
اين ماذنه به مناره البيضاء و مناره عيسى معروف است . گويند در آخرالزمان حضرت عيسى عليه السلام بر اين مناره فرود خواهد آمد.
2- مناره شمالى : 
اين ماذنه به العروس مشهور است . آن را بدين جهت مناره عروس ‍ گفته اند كه در زمانهاى قديم ، مردم به هنگام اجراى مراسم عروسى و جشن ها،با نصب چراغ و آويزان كردن دستمال ها و پارچه هاى رنگارنگ آن را تزئين مى كرده اند و معتقد بودند اين عمل باعث بركت خواهد شد.
3- مناره غربى : 
به ماذنه آق باى معروف است . (22)
آثار و مقام انبيا در جامع اموى 
الف - قبر و مقام هود عليه السلام  
بسيارى از مورخان دمشق گفته اند كه قبر هود در اينجا است . اين مكان در سمت چپ مقام راءس يحيى يعنى در مقابل ستون چهارم در ديوار قبله از سمت شرق شبستان قرار دارد و بر سنگ ديوار، قبله به خطى زيبا در زمينه سبز نوشته شده است هذا مقام هود النبى عليه السلام در اين مكان كتيبه اى در دوران وليد يافت شد كه وقتى ترجمه كردند پند و اندرز هايى از حضرت هود بوده است . (23)
ب - مقام حضرت خضر عليه السلام  
گويند حضرت خضر نبى عليه السلام در مسجد اموى همواره نماز مى گذاشته است (24) مكان نماز ايشان در سمت شرقى قبله (جنوب شرقى ) نزديك مناره شرقى بوده است . اكنون نزديك به محراب اصلى مسجد و به موازات مقام هود بر ديوار قبله عنوان هذا مقام خضر النبى بر تابلويى سبز ديده مى شود.
ج - مكان نزول عيسى عليه السلام  
مسلم از اوس بن اوس و از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه حضرت عيسى بن مريم ، كنار مناره شرقى دمشق يعنى جامع اموى نزول ارخواهد كرد و كنار آن مناره ، قطعه سنگى كه حضرت موسى در كوه طور با عصاى خود بر آن زد و دوازده چشمه جارى شده وجود دارد. (25)
د- مقام و محل دفن سر يحيى عليه السلام  
حضرت يحيى عليه السلام به قدرت الهى از پدر و مادر پيرى كه اميد به فرزند نداشتند بدنيا آمد. خداوند يحيى

را در كودكى علم و حكمت عنايت فرمود و آتينا الحكم صبيا. وى از دوران جوانى با عفت و با تقوى بود، همواره در مسجد الاقصى به عبادت و رياضت مشغول و از اختلاط با اهل دنيا پرهيز مى كرد. او به هنگام بعثت عيسى عليه السلام نبوت ايشان را شهادت داد و در همين دوران بود كه به دستور پادشاه بنى اسرائيل به قتل رسيد.
شبستان جامع اموى 
شبستان مسجد داراى بيست ستون در سمت شرق و بيست ستون در سمت غرب بوده و چهار ستون اصلى و بزرگ به ابعاد 2*3 متر در وسط آن قرار دارد كه پايه هاى گنبد بزرگ مسجد يعنى قبه النسر مى باشد. ارتفاع داخلى اين گنبد بيش از سى متر بوده و تماما از سنگ و با گچ سفيد

تزئين و بازسازى شده است . بر روى چهل ستون مذكور، چهل ستون كوچك ديگر قرار دارد. اين ستونها بصورت هلالى شكل هستند كه سقف مسجد را- كه شايد بتوان گفت بلندترين سقف موجود در ميان مساجد جهان است - را نگه داشته اند.
محرابهاى چهارگانه 
در شبستان مسجد اموى چهار محراب قرار دارد كه هر يك مخصوص يكى از فرق چهار گانه اهل سنت است . يكى از آنها در وسط دو محراب ديگر در سمت راست آن و محرابى نيز در سمت چپ آن قرار دارد. محراب وسط كه اصلى و بزرگتر از بقيه است مخصوص مالكى ها است . محراب هاى سمت راست از حنفى ها و حنبلى ها و محراب سمت چپ نيز از آن شافعى ها است . در عصر مماليك در هر چهار محراب نماز مى گذاشته اند. (26)
محلغسل تعميد مسيحيان
همانگونه كه در شرح تاريخ جامع اموى گفته شد نيمى از جامع كنونى اموى (نيمه شرقى ) كليسا بود و سپس به وسيله وليد به نيمه ديگر آن الحاق و كليساى مذكور تخريب شد. در اين نيمه و كنار درب ورودى شرقى شبستان به فاصله بيست مترى ، بقاياى استوانه و چاهى است كه گويند مسيحيان فرزندان خود را در آن غسل تعميد مى داده اند. اين مكان در نزد آنان از ارزش خاصى برخوردار بوده است . اكنون اين چاه و استوانه هاى آن كه از مرمر ساخته شده موجود بود ولى چاه آن پوشيده شده است .
مقام راءس الحسين عليه السلام 
هنگامى كه كاروان اسرا و سرهاى بريده شهدا به سمت دمشق در حركت بود، سر مبارك امام حسين عليه السلام در پايان همه سرها و مقابل زنان و اهل بيت حركت داده مى شد. آنگاه به فرمان يزيد سر مبارك را از مجلس ‍ بيرون برده و به همراه ساير سرهاى شهدا سه روز بر باب القصر آويزان كردند. (27)پس از آن مدت ، سر مبارك امام حسين عليه السلام را پائين آورده و در گوشه شمال شرقى مسجد در اطاقكى دادند. اين سر چند روز در اين مكان قرار داشت . بعدها در آنجا بقعه اى به يادبود اين حادثه غم انگيز ساختند كه به راءس الحسين عليه السلام مشهور شد. (28)
اين مكان پس از محراب و مسجد امام زين العابدين عليه السلام در داخل اطاقى به ابعاد 3*4 متر قرار دارد و در جدار داخلى گنبد آن اسامى ائمه نقش بسته است . در داخل شبستان مقام امام سجاد عليه السلام محفظه اى از نقره و بسيار كوچك به اندازه سر يك انسان در داخل ديوار به ياد محل قرار دادن سر مبارك حضرت جا سازى شده است . در سمت چپ اين محفظه نقره اى ، شبستان و يا اطاقى كه از آن ياد كرديم به وسيله درى آهنين جدا مى شود. در سمت چپ آن ضريحى كوچك از نقره و بصورت مستطيل با ابعاد 5/1*1 متر مى باشد. داخل اين مكان يا ضريح ، پايه اى مستقر شده و بالاى آن چيزى به شكل سر با پوشش قرمز رنگ كه گويا از چوب و يا سنگ ساخته اند قرار داده شده است .

محراب و مقام حضرت زين العابدين عليه السلام 
هنگامى كه امام سجاد عليه السلام در حال اسارت در مسجد اموى حضور داشتند، در شمال شرقى جامع و در مكانى به تهجد و عبادت مى پرداختند. اين عساكر گويد آن حضرت هر شب و روز در اين مكان هزار ركعت نماز مى گذاشته اند (29) اين مكان مقدس در طول قرون مختلف مورد تبرك و زيارت قرار مى گرفته و مى گيرد. نماز گاه امام سجاد عليه السلام در سمت شمال شرقى مسجد اموى و كنار در

شرقى آن است كه پس از شبستان بزرگى قرار داشته و داراى محرابى زيبا از سنگ مى باشد.
مسجد الاقصاب = القصب 
اين مسجد در سمت باب الفراديس و خيابان اصلى مسير حرم حضرت رقيه و حدود پانصد متر پائين تر از سوق العماره قرار دارد. در اين مكان سرهاى شهداى مرج عذرا يعنى حجر بن عدى و يارانش ‍ بخاك سپرده شده اند. (30) اسامى هفت تن از شهدا بر كتيبه اى در بالاى اين حجره كه در سمت راست راهروى مسجد است ديده مى شود. اين مسجد امروزه به مسجد القصب و جامع منجك معروف است . بناى آن را به امير ناصرالدين ابن منجك نسبت مى دهند كه وى مكان آن را تخريب و جامع بزرگى در سال 721 بجاى آن ساخته است . (31) شايان ذكر است بدنهاى اين شهدا در مرج عذرا كنونى در36 كيلومترى دمشق قرار دارد.
قبرستان باب الصغير 
قبرستان باب الصغير يكى از قبرستانهاى بسيار مهم و تاريخى دمشق است . اين قبرستان در نزديكى باب الصغير كه يكى از دروازه هاى اصلى شهر قديمى دمشق است قرار داشته و وجه تسميه آن نيز به همين علت است .
الف - قبور فرزندان گرامى ائمه اطهار عليهم السلام در باب الصغير:
1- قبر سكينه دختر امام حسين عليه السلام  
آمنه ، ملقب به سكينه يكى از دختران حضرت امام حسين عليه السلام بود كه در حادثه جان فزاى كربلا حضور داشت . مادر وى رباب بنت امراء القيس بن عدى بن اوس بن جابر بن كعب بن عليم بن جناب بوده است . (32)
قبر السكينه در باب الصغير ابتداى در اصلى است و داراى گنبدى بزرگ به رنگ سبز مى باشد كه دو گنبد ديگر نيز اطراف آن هستند. بر فراز اين مرقد مناره اى نيز برنگ سبز ديده مى شود. قبر سكينه عليهاالسلام و ام كلثوم زينب صغرى دختر امام على عليه السلام هر دو داخل يك حجره و شبستان بزرگى است . نماى اين مرقد از قبل از دوران عثمانى است كه به احتمال زياد در آن دوران تجديد بنا شده و بر اساس تابلويى كه بر در ورودى نصب گرديده در سال 1330 قمرى نيز مرمت شده است .
2- قبر ام كلثوم دختر امام على عليه السلام  
در كنار مرقد سكينه - دختر امام حسين عليه السلام - قبر ام كلثوم ، دختر امام على عليه السلام است .

ام كلثوم وقتى همراه كاروان اسرا وارد كوفه شد، چون مردم به زنان اهل بيت نگاه مى كردند فرياد زد: آيا از خدا و رسولش شرم نمى كنيد كه اين گونه به حرم پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مى كنيد ايشان همچنين قبل از ورود دمشق نزد عمربن سعد رفته و از وى خواست تا زنان حرم را از درى كه مردم كمترى حضور داشته باشند وارد شهر كنند ولى او نپذيرفت . (33)
3- قبر منسوب به فاطمه صغرى دختر امام حسين عليه السلام  
فاطمه صغرى - دختر امام حسين عليه السلام - از ام اسحاق بنت طلحه بن عبيدالله بن تيميه بوده است . (34) وى در سال سى ام هجرى به دنيا آمد و در واقعه كربلا نيز حدود سى سال سن داشته است . (35) لذا مى توان گفت از خواهرش سكينه بزرگتر بوده است .
به نظر مى رسد اين قبر متعلق به فاطمه دختر امام حسين عليه السلام باشد چراست كه در پائين كتيبه كوفى كه بر ديواره سنگ قبر او قرار دارد جمله اى با اين عنوان مهدى هذا القبر فاطمه بنت احمد بن الحسين الشهيد عليه السلام و تاريخ 439 هجرى ديده مى شود. ليكن در نظر عامه و خادمين اين محل ، قبر، از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام است در حالى كه نوشته روى آن حاكى از چيز ديگرى است . از طرف ديگر بيشتر منابع روايت مى كنند كه فاطمه صغرى در منزل خود يعنى در پشت مسجد النبى عليه السلام وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد. (36) پس به احتمال زياد چون روايتى نيز مبنى بر سكونت فاطمه صغرى در دمشق نداريم قبر مذكور بايد متعلق به نواده امام حسين عليه السلام - نه دختر او - باشد والله اعلم .
4- قبر عبدالله بن جعفر الصادق عليه السلام  
قبر فرزند گرامى امام صادق عليه السلام ، كمى بالاتر از قبر فاطمه صغرى و در سمت چپ آن قرار دارد كه داراى گنبدى كوچك به رنگ سبز بوده و داخل آن تابوتى چوبين با محفظه اى فلزى ديده مى شود؛ اين جا قبر فرزند امام ششم شيعيان است .
5- قبر عبدالله بن سجاد عليه السلام  
قبر عبدالله بن امام زين العابدين عليه السلام - معروف به عبدالله بن باهر- در كنار ديواره شرقى باب الصغير قرار دارد كه از قبرستان مستقل و راه آن پس از در اصلى قبرستان مى باشد. داراى صحن و گنبد سبز و شبستان نسبتا بزرگى است . اطراف مقبره و مرقد او كه در سال 1330 ه باز سازى شده (37) ديوارى كشيده اند كه آن را از قبرستان مستقل و مجزا ساخته اند.
ب - مدفن سرهاى شهداى كربلا در باب الصغير  
پس از آنكه اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله را در كربلا به خاك و خون كشيدند، عمر بن سعد دستور داد تا سرهاى شهدا را قطع نمايند. پس ‍ از اين اقدام شنيع ، سرها را بين قبايل قسمت نمود تا آنان بدين وسيله به ابن زياد تقرب جويند. لذا قبيله كنده سيزده سر، به رياست قيس بن اشعث كندى ، قبيله هوازن دوازده سر، به رياست شمر بن ذى الجوشن ، تميم هفت سر، بنى اسد شانزده سر بر نيزه كرده ، و در مجموع با 71 سر بريده وارد كوفه شدند. (38)
هنگام طلوع آفتاب سرهاى مقدس شهدا و كاروان اسراست از باب الساعات وارد مسجد اموى شد. آنگاه به دستور يزيد لعنة الله ، تمامى سرها به مدت سه روز بر دروازه هاى شهر و مسجد اموى آويزان گرديد. امام زين العابدين عليه السلام پس از چندى موافقت يزيد را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق سازد و لذا سر امام حسين عليه السلام و ساير شهدا را به كربلا برده و به اجساد مطهرشان ملحق فرمود. (39)
در عين حال چند سر از شهداء را در باب الصغير به خاك سپردند. اين سرها عبارتند از 1- سر مقدس حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام . 2 - سر مقدس على اكبر عليه السلام 3 - سر مقدس حبيب بن مظاهر عليه السلام .
محسن الامين در سال 1331 هجرى كتيبه اى بر بالاى در ورودى اين مقام با اين عبارت ديده بود هذا راس عباس و على بن الحسين عليه السلام و حبيب بن مظاهر. بعدها كه ضريحى بر روى اين محل گذاشته شد نام شانزده تن ذكر گرديد. (40) با توجه به اينكه منابع تاريخى شيعه اذعان دارند بيشتر سرهاى كربلا به بدنهاى آنان ملحق شد به نظر نمى رسد در اين مكان بيش از سه سر بخاك سپرده شده باشد. والله اعلم بالصواب .
ج - مقابر صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله در باب الصغير
1- قبر منسوب به بلال حبشى  
بلال پس از رحلت رسول خداست صلى الله عليه و آله وقتى لشكر اسلام براى فتح شام در مدينه آماده عزيمت شد به گفته ابن اعثم نزد خليفه آمد و گفت تو مرا آزاد كردى تا كنار تو باقى بمانم و در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله اذان بگويم چنين كردم ، ماندم و براى او اذان گفتم ، اكنون رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفته است و من دوست ندارم پس از او براى كسى اذان بگويم ، از تو مى خواهم كه اجازه دهى همراه اين لشكر به جهاد در راه خدا بروم كه آن را از ماندن بهتر دوست مى دارم . ابوبكر گفت : هر آنچه خواهى بكن ولى دوست داشتم نزد من در مدينه مى ماندى و اذان مى گفتى ، بلال نپذيرفت و همراه سعيد بن عامر وارد لشكر شد. (41)بلال به دمشق آمد و در آنجا و بقولى در داريا يكى از قريه هاى اطراف دمشق ساكن شده و سرانجام در سال بيست هجرى (42)يا به روايتى هفده هجرى (43) در خلافت عمر بن خطاب - در سن 63 سالگى - وفات يافت و در باب الصغير بخاك سپرده شد. (44)
در محل دفن بلال اختلاف است . ابن كثير قبرى كه در باب الصغير به او منسوب است را صحيح ندانسته و محل دفن وى را همان قريه داريا مى داند. او مى گويد قبرى كه در باب الصغير از او نيست بلكه قبر بلال بن ابى الدردا قاضى دمشق است كه فردى عابد و زاهد بوده است . (45) در هر حال ، قبرى كه اكنون به نام بلال در باب الصغير معروف است كمى بالاتر از سكينه و ام كلثوم مى باشد؛ اين قبر در كنار قبر منسوب به عبد الله بن جعفر طيار است و هر دو در يك بقعه قرار گرفته اند.
2- قبر منسوب به عبد الله بن ام مكتوم  
عبد الله بن ام مكتوم يكى از صحابه جليل القدر رسول خدا صلى الله عليه و آله ، و از مسلمانان است . وى كاتب و حافظ قرآن بوده و اغلب به هنگام غزوات رسول خدا صلى الله عليه و آله جانشينى آن حضرت در مدينه را بر عهده داشته است .
3- قبر منسوب به عبد الله بن جعفر بن ابيطالب عليه السلام  
در باب الصغير قبرى منسوب به عبد الله بن جعفر همسر حضرت زينب عليهاالسلام وجود دارد كه قطع به يقين صحت تاريخى ندارد؛ زيرا عبد الله در سال حجاف در مكه وفات يافته (46) و در قبرستان بقيع بخاك سپرده شده است . (47)
4- قبر اوس بن اوس  
اوس بن اوس يكى ديگر از صحابه جليل القدر رسول خدا صلى الله عليه و آله است . مقبره وى اكنون در مقابل مدرسه صابونيه در سمت ديواره غربى مقبره باب الصغير است .
5- وائله بن الاسقع  
يكى ديگر از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله كه همراه اوس بن اوس ‍ و عمار بن ياسر و ديگران بر ايوان صفه در مسجد النبى صلى الله عليه و آله زندگى مى كرد واثله بن الاسقع بود. او آخرين صحابه اى بود كه در اين شهر وفات يافت . (48) واثله پس از شهادت حسين عليه السلام به شدت خشمگين بوده و همواره به نقل آيه تطهير كه در شاءن خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شده مى پرداخته است . (49)
6- قبر ابان بن عثمان  
ابان بن عثمان فرزند خليفه سوم و از تابعين است . وى و سه تن ديگر از محدثان و مورخان مشهور مدرسه مدينه در قرن اول هجرى ، پدران تاريخ نگارى اسلامى محسوب مى شده و بيشتر محدثان و مورخان از نسل تابعين و غيره . به روايات آن استناد مى كردند.
در منابع تاريخى نام وى در ميان مدفونين در باب الصغير ديده نشد ولى در سمت چپ مقابر سكينه و عبد الله و حدود دويست متر بالاتر از آنان يعنى پشت مقبره فضه ، حجره كوچكى است كه بر روى آن نام ابان بن عثمان ديده مى شود. و داخل آن قبرى بوده و بر بالاى حجره نيز گنبدى سبز است كه رنگ آن ريخته شده است .