تفسير نمونه جلد ۱۵
جمعي از فضلا
- ۱۷ -
آيه و ترجمه
من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون
(89)
و من جاء بالسيئة فكبت وجوههم فى النار هل تجزون إ لا ما كنتم تعملون
(90)
إ نـمـا أ مـرت أ ن أ عـبـد رب هـذه البـلدة الذى حـرمـهـا و له كل شى ء و أ مرت أ
ن أ كون من المسلمين
(91)
و أ ن أ تـلوا القـرءان فـمـن اهـتـدى فـإ نـمـا يـهـتـدى لنـفـسـه و مـن ضل فقل إ
نما أ نا من المنذرين
(92)
و قـل الحـمـد لله سـيـريـكـم ءايـاتـه فـتـعـرفـونـهـا و مـا ربـك بغافل عما
تعملون
(93)
|
ترجمه :
89 - كـسـانـى كـه كار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنها از
وحشت آن روز در امانند.
90 - و آنها كه اعمال بدى انجام دهند به رو در آتش افكنده مى شوند آيا جزائى جز
آنچه عمل مى كرديد خواهيد داشت .
91 - (بـگـو) مـن مـامـورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه ) را عبادت كنم همان كسى كه
اين شهر را حرمت بخشيده و همه چيز از آن اوست و من مامورم كه از مسلمين باشم .
92 - و ايـنكه قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براى خود هدايت شده و هر كس گمراه
گردد (گناهش به گردن خود اوست ) بگو من فقط از انذار كنندگانم .
93 - بـگـو حـمـد و ستايش مخصوص ذات خداست به زودى آياتش را به شما نشان مى دهد تـا
آنـرا بـشـنـاسـيـد و پـروردگـار تـو از آنـچـه انـجـام مـى دهـيـد غافل نيست .
تفسير:
آخرين ماموريت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در آيـات گـذشته سخنى از
اعمال بندگان و آگاهى خداوند نسبت به آن در ميان بود و در نخستين آيات مورد بحث سخن
از پاداش عمل و ايمنى آنها از فزع روز قيامت است .
مـى فرمايد: كسانى كه حسنه و كار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و
از وحشت آن روز در امان خواهند بود (من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ
آمنون ).
در اينكه منظور از حسنه چيست ؟ مفسران تعبيرات گوناگونى دارند:
بعضى آن را به كلمه توحيد و لا اله الا الله و ايمان به خدا تفسير كرده اند.
و بعضى آن را اشاره به ولايت امير مؤ منان على (عليه السلام ) و ائمه معصومين مى
دانند، و در روايات متعددى كه از طرق اهلبيت (عليهم السلام ) رسيده بر اين معنا
تاكيد شده است ، از جمله : در حديثى از امام باقر (عليه السلام ) مى خوانيم كه يكى
از ياران على (عليه السـلام ) بـنـام ابو عبدالله جدلى خدمتش آمد امام فرمود آيا از
معنى اين سخن خداوند من جاء بـالحـسـنـة فـله خير منها ... (تا پايان آيه بعد) به
تو خبر دهم ؟ عرض كرد آرى فدايت شـوم اى امـيـر مـؤ مـنـان ! فـرمـود: الحـسـنـه
مـعـرفـة الولايـة و حـبـنـا اهل البيت و السيئة انكار الولاية و بغضنا اهل البيت :
حسنه شناخت ولايت و دوستى ما
اهلبيت است ، و سيئه انكار ولايت و دشمنى ما اهلبيت مى باشد.
البـتـه هـمانگونه كه بارها گفته ايم معنى آيات وسيع و گسترده است حسنه و سيئه نيز
در اينجا مفهوم وسيعى دارند كه همه اعمال نيك را در بر مى گيرد، از جمله ايمان به
خدا و پيامبر اسلام و ولايت ائمه (عليهم السلام ) كه در راءس هر كار نيك قرار دارد
و مانع از آن نيست كه اعمال صالح ديگر نيز در آيه جمع باشد.
امـا ايـنـكـه بـعـضـى از اين عموميت بخاطر كلمه خير نگران شده اند و گفته اند مگر
چيزى بـهـتـر از ايـمـان بـه خـدا پيدا مى شود كه پاداش آن باشد؟ پاسخش روشن است
: زيرا رضـا و خـشـنـودى پروردگار از ايمان هم والاتر است ، و به تعبير ديگر همه
اينها مقدمه براى آن است و ذى المقدمه برتر از مقدمه باشد.
سـؤ ال ديگرى كه در اينجا مطرح مى شود اين است كه ظاهر بعضى از آيات (مانند آيه 2
سـوره حـج ) اين است كه وحشت رستاخيز همگان را فرا مى گيرد چگونه صاحبان حسنات از
آن مستثنى هستند؟.
آيه 103 سوره انبياء پاسخ اين سؤ ال را بيان مى كند چرا كه مى گويد مؤ منان صالح از
وحشت بزرگ در امانند.
و مـى دانيم كه وحشت بزرگ همان وحشت روز قيامت است وحشت ورود در دوزخ ، نه وحشتى كه
به هنگام نفخه صور پيدا مى شود (دقت كنيد) سـپـس بـه نقطه مقابل اين گروه پرداخته ،
مى گويد كسانى كه سيئه و كار بدى انجام دهند به رو در آتش افكنده مى شوند! (و من
جاء بالسيئة فكبت وجوههم فى النار).
و جـز ايـن تـوقـعـى نـمـى تـوانـنـد داشـتـه بـاشـنـد آيـا جـزائى جـز آنـچـه عمل
مى كرديد
خواهيد داشت ؟! (هل تجزون الا ما كنتم تعملون ).
كبت از ماده كب (بر وزن جد) در اصل به معنى افكندن چيزى به صورت بر زمين است وذكر
وجوه (صورتها) در آيه فوق از باب تاكيد است .
افكندن اين گروه را به صورت در آتش به عنوان بدترين نوع عذاب است . بعلاوه چون
آنـهـا هـنـگـامـى كـه مـواجـه بـا حـق مى شدند، صورت خود را بر مى گرداندند و با
همان صورت از گناه استقبال مى كردند اكنون بايد گرفتار چنين مجازاتى شوند.
جـمـله هـل تـجزون الا ما كنتم تعملون ممكن است پاسخ سؤ الى باشد كه در اينجا مطرح
مى شود و آن اينكه اگر كسى بگويد اين مجازات ، مجازات شديدى است ، در پاسخ گفته مى
شـود ايـن هـمـان اعـمال شما است كه دامانتان را گرفته شما جزائى جز اعمالتان
نداريد؟ (دقت كنيد).
سپس در سه آيه آخر اين سوره ، روى سخن را به پيامبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و
آله و سـلّم ) كـرده و حـقـايـقى را بازگو مى كند كه در واقع بيانگر اين واقعيت است
كه به آنها بگو من وظائف خودم را انجام مى دهم ، چه شما مشركان لجوج ايمان بياوريد
و چه نياوريد.
نـخـسـت مـى فـرمايد: من مامورم پروردگار اين شهر مقدس (شهر مكه ) را عبادت كنم !
(انما امرت ان اعبد رب هذه البلدة ).
ايـن شـهر مقدسى كه تمام افتخار شما و موجوديتتان در آن خلاصه مى شود، شهر مقدسى
كـه خـدا آن را با بركاتش به شما ارزانى داشته ولى شما بجاى شكر نعمتش كفران مى
كنيد.
شـهر مقدسى كه حرم امن خداست و شريفترين نقطه روى زمين ، و قديمى ترين معبد توحيد
است .
آرى من مامورم پروردگارى را عبادت كنم كه اين شهر را حرمت نهاده (الذى حرمها).
ويـژگـيـهـائى بـراى آن قـرار داده ، و احـتـرامـات و احكام خاص ، و ممنوعيتهائى كه
براى شهرهاى ديگر در جهان نيست .
امـا تـصـور نـكـنـيـد كـه فـقط اين سرزمين ملك خدا است بلكه همه چيز در عالم هستى
به او تعلق دارد (و له كل شى ء)
و دومـيـن دسـتـور كه به من داده شده اين است : من مامورم كه از مسلمين باشم تسليم
مطلق در برابر فرمان پروردگار و نه غير او (و امرت ان اكون من المسلمين ).
و بـه ايـن تـرتـيب دو ماموريت اصلى خود را كه پرستش خداوند يگانه و تسليم مطلق در
برابر فرمان او است بيان مى دارد.
سـپـس ابزار وصول به اين دو هدف را چنين بيان مى كند: من مامورم قرآن را تلاوت كنم
(و ان اتلو القرآن ).
از فروغ آن شعله گيرم ، و از چشمه آب حياتش جرعه ها بنوشم ، و در همه برنامه ها بر
راهـنـمائى آن تكيه كنم آرى اين وسيله من است براى رسيدن به آن دو هدف مقدس ، و
مبارزه با هر گونه شرك و انحراف و گمراهى .
و بـه دنـبـال آن اضـافـه مـى كـنـد: تـصـور نـكـنـيـد ايـمـان آوردن شـمـا سـودى
بـه حـال مـن و يـا از آن بـالاتر سودى براى خداوند بزرگ دارد، نه هر كس هدايت شود
براى خود هدايت شده (فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه ).
و تمام منافع هدايت چه در اين جهان و چه در جهان ديگر عائد خود او مى شود.
و هـر كـس گـمـراه شـود، وزر و وبـالش بـه گـردن خـود او اسـت ، بـگو من فقط از
انذار كنندگان و بيم دهندگانم (و من ضل فقل انما انا من المنذرين ).
و عـواقـب شـوم آن دامـن مـرا نـمـى گـيـرد، وظيفه من بلاغ مبين و ابلاغ آشكار است
، وظيفه من ارائه طـريـق و اصـرار بـر پـيـمـودن راه اسـت امـا آن كـس كـه مايل است
در گمراهى بماند، تنها خويشتن را بدبخت كرده .
جالب اينكه در مورد هدايت مى گويد هر كسى هدايت شود به سود خويش است ولى در مورد
ضلالت نمى گويد به زيان خود او است ، بلكه مى گويد: من از منذرين هستم اين تفاوت
تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه من در برابر گمراهان هرگز سكوت نمى كنم ، و
آنـهـا را بـه حال خود رها نمى سازم ، بلكه پيوسته انذار مى كنم و به اين كار ادامه
مى دهم و خسته نمى شوم ، چرا كه من انذار كننده ام . (البته در بعضى ديگر از آيات
قرآن هر دو تـعـبـيـر، مـشابه آمده است ولى مى دانيم تفاوت تعبيرات هماهنگ با تفاوت
مقامات است و گاه براى القاى معانى مختلف و متفاوت مى باشد).
قـابـل تـوجـه ايـنكه اين سوره با ذكر اهميت قرآن آغاز شده و با تاكيد بر تلاوت
قرآن پايان مى گيرد و ابتدا و انتها، قرآن است .
و سـرانـجـام در آخرين آيه به پيامبر دستور مى دهد كه خدا را در برابر اينهمه
نعمتهاى بـزرگ مـخـصـوصـا نـعمت هدايت حمد و ستايش كند مى فرمايد: بگو حمد براى خدا
است (و قل الحمد لله ).
ايـن حـمد و ستايش هم به نعمت قرآن باز مى گردد، هم هدايت الهى و هم مى تواند مقدمه
اى براى جمله بعد باشد كه مى گويد:
به زودى خداوند آياتش را به شما نشان مى دهد تا آن را بشناسيد (سيريكم آياتى
فتعرفونها).
اين تعبير اشاره به آن است كه با گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش و خرد آدمى ، هر
روز پرده از آيات جديد و اسرار تازه اى از عالم هستى برداشته مى شود، و روز به روز
به عظمت قدرت و عمق حكمت پروردگار آشناتر مى شويد، و اين ارائه آيات هرگز قطع نمى
شود و در طول عمر بشر همچنان ادامه دارد.
اما اگر با اينهمه ، باز راه خلاف و انحراف به پيمائيد، بدانيد پروردگار شما هرگز
از كـارهـائى كـه انـجـام مـى دهـيـد غـافـل نـيـسـت (و مـا ربـك بغافل عما تعملون
).
گـمـان نـكـنـيـد اگـر خـداونـد كـيـفـر شـمـا را بـه لطـفـش تـاخـيـر مـى انـدازد
دليل اين است كه از اعمالتان آگاه نيست و يا حساب و كتاب آن محفوظ نمى ماند.
جـمـله و مـا ربك بغافل عما تعملون كه عينا - يا با كمى تفاوت - در نه مورد از قرآن
مجيد تكرار شده جمله اى است كوتاه و تهديدى است پر معنا و هشدارى است به همه
انسانها.
بـا آخـريـن آيه سوره نمل جلد 15 تفسير نمونه پايان مى گيرد و الان غروب آخرين روز
ماه شعبان 1403 و نزديك طلوع هلال ماه مبارك رمضان است .
پروردگارا: به حرمت اين ماههاى عزيزت سوگندت مى دهيم كه توفيق بندگى خالص و تسليم
مطلق در برابر فرمانت و تلاوت آيات قرآن مجيدت را به ما مرحمت فرما.
خـداوندا! هر روز گوشه تازه اى از آيات عظمتت را بما نشان ده تا تو را هر روز بهتر
و بيشتر بشناسيم ، و به شكر اينهمه مواهبى كه نصيب ما كرده اى بپردازيم .
بارالها! انبوهى از مشكلات جامعه اسلامى ما را فرا گرفته و دشمنان
در داخل و خارج سخت تلاشى مى كنند تا نور تو را خاموش سازند.
تـوئى كـه بـه سـليمان آنهمه قدرت بخشيدى و به موسى در برابر فرعونيان آنهمه قـوت
دادى ، مـا را بـر ايـن دشـمـنـان پـيـروز بـگـردان و آنـهـا را كـه قابل هدايت
نيستند همچون قوم عاد و هود و ثمود و قوم لوط درهم بشكن !
|