تفسير كاشف (جلد دوم)
سوره هاى آل عمران و نساء
علامه محمد جواد مغنيه مترجم : موسي دانش
- پىنوشتها -
1- قصص 28، آيه 56.
2- على عبدالواحد وافى ، الاسفار المقدسة
فى الاديان السابقة (تلخيص .)
3- تفصيل اين ماجرا در تفسير آيه 61 همين
سوره ، معروف به آيه مباهله ، آمده است . به آن جا مراجعه كنيد.
4- توحيد 112، آيه 1.
5- بقره 2، آيه 282.
6- نساء 4، آيه 40.
7- اعراف 7، آيه 28.
8- حج 22، آيه 7.
9- اعراف 7، آيه 137.
10- بقره 2، آيه 228.
11- مائده 5، آيه 38.
12- مائده 5، آيه 16.
13- مائده 5، آيه 74.
14- آل عمران 3، آيه 59.
15- حجر 15، آيه 29.
16- كهف 18، آيه 35.
17- مدثر 74، آيه 15.
18- سباء 34، آيه 35.
19- ص 38، آيه 32.
20- انفال 8، آيه 24.
21- حجر 15، آيه 92 - 93.
22- آل عمران 3، آيه 142.
23- فصلت 41، آيه 53.
24- انبياء 21، آيه 16.
25- روشن ترين نمونه اين مطلب آن چيزى است
كه ما در تفسير آيه 7 از اين سوره يادآور شديم ؛ زيرا خداوند در قرآن از يك طرف
تمام آيات آن را ((محكم )) معرفى مى
كند: ((كتاب اءحكمت آياته )) (هود
(11) آيه 1) و از طرفى ديگر تمام آيات قرآن را ((متشابه
)) مى داند:
الله نزل اءحسن
الحديث كتابا متشابها (زمر (39) آيه 23) و نيز در جاى ديگر برخى از آيات را
متشابه و بعضى ديگر را محكم مى شمارد:
منه آيات محكمات
هن ام الكتاب و اءخر متشابهات (آل عمران (3) آيه 7). به تفسير آيه اخير
بنگريد تا چگونگى جمع و هماهنگى آيات بالا را دريابيد.
26- يونس 10، آيه 71 - 72.
27- يوسف 12، آيه 101.
28- يونس 10، آيه 84.
29- مائده 5، آيه 111.
30- رعد 13، آيه 40.
31- رعد / 40.
32- قصص 28، آيه 5.
33- اعراف 7، آيه 54.
34- مائده 5، آيه 51.
35- مجادله 58، آيه 22.
36- ممتحنه 60 آيه 7 - 8.
37- نحل 16، آيه 106.
38- ج 2، ص 10، چاپ 1347 ه ق .
39- نك : محمد جواد مغنيه ، الشيعة و
الحاكمون ؛ مقاتل الطالبيين ؛ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ابتداى جزء سوم .
در اين كتابها انواع ستم هايى را كه ستمگران جور به شيعه روا مى داشتند، به گونه اى
كه عقل نمى تواند آنها را تصور كند، خواهيد ديد.
40- نساء 4، آيه 80.
41- آل عمران 3، آيه 97.
42- منظور اين است كه عبدالله ، در آيه
فوق پس از آل ابراهيم و آل عمران ، ((آل محمد))
را نيز به عنوان بخشى از آيه قرائت كرده است ((مترجم
)).
43- احزاب 33، آيه 33.
44- يوسف 12، آيه 109.
45- قصص 28، آيه 7.
46- جاثيه 45، آيه 16.
47- انعام 6، آيه 86.
48- نمل 27، آيه 23.
49- مريم 19، آيه 17.
50- بقره 2، آيه 238.
51- شعراء، 26، آيه 128 - 131.
52- هود 11، آيه 87 - 91.
53- هود 11، آيه 84 - 85.
54- قصص 28، آيه 77.
55- در تفسير آيه 61 از همين سوره خواهد
آمد كه هيئت نجرانى به نبوت حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) ايمان آوردند؛
ولى در عين حال به سبب اموالى كه از پادشاهان مى گرفتند، به آن اعتراف نكردند.
56- مائده 5، آيه 70.
57- انفال 8، آيه 30.
58- نمل 27، آيه 50.
59- يونس 10، آيه 21.
60- اعراف 7، آيه 99.
61- آنچه را گفتيم مى توانيد در تفسير آيه
158 سوره نساء ملاحظه كنيد.
62- قصص 28، آيه 11.
63- انفال 8، آيه 32.
64- هود 11، آيه 73.
65- بقره 2، آيه 89.
66- اين ياوه گويى ها در مقدمه كتاب
الاسلام ، سوانح و خواطر، تاءليف ((دو كاسترى
)) فرانسوى آمده است . نويسنده ، آن را از كتابهاى زيادى نقل كرده است ؛
كتابهايى كه غربيها آنها را به منظور دشنام و طعنه زدن به اسلام و پيامبر اسلام ،
جعل كرده اند. آن گاه ، اين مطالب را تكذيب و با دليل و منطق رد كرده است . خداوند
درست فرموده ، آن جا كه مى گويد: ((از ميان اهل كتاب كسى است
كه اگر او را امين شمرى و قنطارى به او بسپارى ، آن را به تو باز مى گرداند و از
ايشان كسى است كه اگر امينش شمرى و دينارى به او بسپارى ، جز به تقاضا آن را باز
نگرداند)). (آل عمران ، آيه 75.)
67- زمر 39، آيه 37.
68- نمى دانم ، آيا دولت هاى غربى كه ثروت
هاى ملل عرب را به غارت مى برند از نسل همان كسانى هستند كه گفتند:
((راه اعتراض مردم مكه بر ما بسته است ))؟
69- انعام 6، آيه 91.
70- بقره 2، آيه 75.
71- دخان 44، آيه 32.
72- مريم 19، آيه 12.
73- انعام 6؛ آيه 89.
74- صف 61، آيه 6.
75- اعراف 7، آيه 157.
76- غافر 40، ا يه 84.
77- بقره 2، آيه 126.
78- حجر 15، آيه 39.
79- تغابن 65، آيه 16.
80- توبه 9، آيه 111.
81- مومنون 23، آيه 65.
82- نور 24، آيه 22.
83- در تفسير المنار آمده است : روزى شيخ
محمد عبده در هنگام تدريس ، اين آيه را تفسير كرد: ((و لتكن
منكم امة ...)). از جمله مطالبى كه گفت ، اين بود: هر انسانى
بايد به قدر توانايى خويش امر به معروف كند. وى در اين باره طايفه شيعه را مثال
آورد و يادآور شد كه شيعيان خود را به اين اصل متعهد مى دانند و در هيچ حالتى آن را
ترك نمى كنند و هر وقت فرصتى پيش آيد امر به معروف مى كنند. او براى اثبات مدعاى
خود، خاطره اى از بيروت نقل كرد؛ بدين ترتيب كه وقتى در بيروت بوده ، به دايه اى
نياز پيدا مى كند تا دخترش را شير دهد. اتفاقا يك خانم شيعى را مى آورد، و اين خانم
همسران شيخ را به مذهب خود دعوت مى كرده است .
84- مائده 5، آيه 105.
85- رعد 13، آيه 40.
86- عنكبوت 29، آيه 48.
87- بقره 2، آيه 278.
88- آل عمران 3، آيه 103.
89- بقره 2، آيه 231.
90- آل عرمان 3، آيه 104.
91- آل عمران 3، آيه 105.
92- آگاهان در اين موضوع ، ده ها كتاب
نوشته اند كه برخى از مولفان آنها از بيگانگان هستند؛ بسيارى از اين كتابها و يا
بيشتر آنها وافى به مقصودند. كتابى كه از همه اينها - به نظر من - مفيدتر است ،
كتاب كوچكى به نام المساواة فى الاسلام تاءليف دكتر عبدالواحد وافى است كه على رغم
حجم كوچك آن ، بسيار پر محتوا و انباشته از برهان و آمار است .
93- بخارى اين حديث را در جزء چهارم ، باب
((قتال اليهود)). و مسلم در بخش دوم
از جزء دوم ، باب
لاتقوم الساعة
حتى يمر الرجل بقبر الرجل ، فيتمنى اءن يكون مكان الميت روايت كرده اند.
94- وى فردى سوئدى بود كه سازمان ملل متحد
او را در سال 1948 به عنوان پيك صلح و آشتى (به خاور ميانه ) فرستاد تا مصوبات
سازمان ملل را در مورد فلسطين به اجرا بگذارد، اما يهودى ها او را در قدس اشغالى ،
بعد از گذشت سه ماه از آغاز ماءموريتش ترور كردند.
95- اعراف 7، آيه 158.
96- انفال 8، آيه 24.
97- ادله نبوت را در هنگام تفسير آيه 23 -
25 سوره بقره آورديم . بخشى از اخلاق رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) را در
هنگام تفسير آيه 160 از همين سوره ذكر خواهيم كرد.
98- اسراء 17، آيه 15.
99- قوانين ، ج 2، ص 160 و 164.
100- از آن جمله است : ((لئو
پولد وايس )) كه خود را محمد اسد ناميد و كتاب : الاسلام على
مفترق الطرق را تاءليف كرد. همچنين خانم ((واگليرى
)) ايتاليايى صاحب كتاب دفاع عن الاسلام . و نيز افراد ديگرى
كه من نام هاى آنان را نمى دانم . شنيدم يكى از ايرانيها كتابى درباره نام غربى هاء
اسلام آورده ، كه گروه بسيارى هستند، نوشته است .
101- آل عمران 3، آيه 73.
102- مريم 19، آيه 17.
103- اسراء 17، آيه 32.
104- نساء 4، آيه 69.
105- زاد المعاد، ج 2، ص 253.
106- زاد المعاد ج 2، ص 254.
107- اعراف 7، آيه 34.
108- نساء 4، آيه 93.
109- بقره 2، آيه 200 - 202.
110- اسراء 17، آيه 18 - 19.
111- صافات 37، آيه 103 - 104.
112- آل عمران 3، آيه 128.
113- رعد 13، آيه 7.
114- توبه 9، آيه 26.
115- اين حديث را طبرى در تفسير و نيز در
تاريخ خود (چاپ قديم ) روايت كرده است . همچنين ثعلبى در تفسير خود و نسائى در
خصائص . محمد حسنين هيكل آن را در كتاب حياة محمد، چاپ اول ، ذكر نموده ، لكن در
چاپ دوم ، آن را حذف كرده است . (اعيان الشيعه ، ص 98، چاپ 1950.)
116- سباء 34، آيه 28.
117- اعراف 7، آيه 158.
118- انبيا 21، آيه 107.
119- اعراف 7، آيه 57.
120- قصص 28، آيه 8.
121- فصلت 41، آيه 30.
122- مجادله 58، آيه 19.
123- مائده 5، آيه 27.
124- توبه 9، آيه 35.
125- پس از پايان اين فصل ، فصل
((ايمان به خداوند و مشكل زندگى )) را
در ذيل تفسير آيه 5 از سوره نساء مطالعه كنيد؛ زيرا آن فصل به اين بحث ارتباط دارد.
126- توبه 9، آيه 41.
127- نساء 4، آيه 2.
128- نحل 16، آيه 72.
129- بقره 2، آيه 245.
130- مائده 5، آيه 62 - 64.
131- هود 11، آيه 109.
132- بقره 2، آيه 159.
133- انبيا 21، آيه 104.
134- المواقف ، ج 8، ص 202.
135- نساء 4، آيه 58.
136- نساء 4، آيه 127.
137- حج 22، آيه 5.
138- آل عمران 3، آيه 59.
139- روم 30، آيه 21.
140- روم 30، آيه 20.
141- لقمان 31، آيه 14.
142- بقره 2، آيه 61.
143- بقره 2، آيه 108.
144- جن 72، آيه 15.
145- شمس 91، آيه 5.
146- كافرون 109، آيه 5.
147- نساء 4، آيه 36.
148- نور 24، آيه 45.
149- نساء 4، آيه 128.
150- نساء 4، آيه 20.
151- قصص 28، آيه 29.
152- العاديات 100، آيه 8.
153- نور 24، آيه 59.
154- حاشيه ابن عابدين ، ج 5، باب حجر.
155- احزاب 33، ا يه 4.
156- انفال 8، آيه 75 و احزاب 33، آيه 6.
157- سيد محن امين در نقض الوشيعه
((بخش تعصيب )) گفته است : حتى خود
طاووس منكر شده كه راوى اين حديث باشد. وى (طاووس ) گفته است : كسى كه اين سخن را
به او نسبت داده ، شيطان آن را بر زبانش جارى كرده است . سيد امين آن را به راويان
اهل سنت نسبت داده است .
158- نساء 4، آيه 11.
159- مريم 19، آيه 35.
160- مغنى ابن قدامة .
161- بقره 2، آيه 67.
162- هود 11، آيه 46.
163- انعام 6، آيه 54.
164- دخان 44، آيه 12.
165- مائده 5، آيه 95.
166- بقره 2، آيه 15.
167- مائده 5، آيه 5.
168- طه 20، آيه 82.
169- هود 11، آيه 3.
170- بقره 2، آيه 222.
171- كهف 18، آيه 105.
172-
على زوجها الماضى تنوح و اننى |
|
على زوجتى الاءخرى كذاك اءنوح |
173- بقره 2، آيه 237.
174- نساء 4، آيه 22.
175- نساء 4، آيه 22.
176- نساء 4، آيه 3.
177- نساء 4، آيه 3.
178- نور 24، آيه 45.
179- ر.ك : تفسير المنار، آيات 165 - 167
سوره بقره .
180- نساء 4، آيه 155.
181- صحيح مسلم ، ج 2، ص 623، باب نكاح
المتعه (چاپ 1348 ق .)
182- حشر 59، آيه 7.
183- نام مكانى است و محل يكى از غزوات
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده است .
184- خبر متواتر آن است كه آن را گروهى
روايت كنند كه از لحاظ كثرت به حدى باشند كه معمولا اتفاقشان بر كذب ممتنع باشد.
خبر واحد آن است كه به حد تواتر نرسد؛ خواه راوى آن يك نفر باشد و خواه چند نفر.
185- نور 24، آيه 2.
186- توبه 9، آيه 22.
187- بقره 2، آيه 185.
188- حتج 22، آيه 78.
189- كذب و مين در معنا مترادفند.
((م )).
190- نساء 4، آيه 48.
191- مائده 5، آيه 72.
192- يوسف 12، آيه 78.
193- اعراف 7، آيه 99.
194- مريم 19، آيه 32.
195- نساء 4، آيه 93.
196- نور 24، آيه 23.
197- نساء 4، آيه 10.
198- انفال 8، آيه 16.
199- بقره 2، آيه 275.
200- بقره 2، آيه 279.
201- بقره 2، آيه 102.
202- فرقان 25، آيه 67 - 68.
203- آل عمران 3، آيه 77.
204- آل عمران 3، آيه 161.
205- توبه 9، آيه 35.
206- بقره 2، آيه 283.
207- رعد 13، آيه 25.
208- اگر ما نيز مانند ديگران
((لكل انسان )) در تقدير بگيريم ،
موالى از جمله تركه انسان خواهد بود و در اين صورت معنى فقط با تقدير محذوف درست
خواهد شد؛ اما اگر ((لكل مال )) در
تقدير بگيريم ، معنى بدون هيچ حذفى درست خواهد بود.
209- بقره 2، آيه 201.
210- آل عمران 3، آيه 195.
211- نجم 53، آيه 39.
212- احزاب (33)، آيه 6.
213- بقره 2، آيه 228.
214- ضحى 93، آيه 11.
215- نساء 4، آيه 120.
216- انعام 6، آيات 22 - 23.
217- محمد جواد بلاغى از بزرگان علماى
اماميه است . او در طلب دانش و تحقيق و تاءليف ، فردى خستگى ناپذير و بسيار جدى
بوده و شب و روز از آن غفلت نمى كرده است . او زبان عبرى را به خوبى مى دانست و
اسرار يهوديت را مى شناخت و بسيارى از عيب ها و نقايص آن را منتشر كرد. كتابهاى
الهدى الى دين المصطفى ، الاعاجيب الاكاذيب ، التوحيد و التثليث ، و الرحلة
المدرسية و غير اينها از جمله آثار اوست . از علايم تواضع و توجه او به خدا آن است
كه اجازه نداد نامش روى جلد كتابهايش نوشته شود. وقتى سبب اين كار را از وى
پرسيدند، در پاسخ گفت : شايد من در بعضى از گفته هايم اشتباه كنم و در نتيجه ، به
خاطر من ، كسى كه قلبش بيمار است ، به مذهبى كه من به آنها منسوب هستم ، طعنه زند.
او به سال 1352 ه ق درگذشت .
218- احكام القرآن ، ج 1، ص 176، چاپ 1331
ه ق .
219- علماى مسلمان كتابهاى بسيارى درباره
اعجاز قرآن كريم تاءليف كرده و انواع اين اعجاز را متذكر شده اند، لكن وصفى را كه
قرآن از روش و ماهيت يهودى ارائه مى دهد، از جمله اين اعجازها به شمار نياورده اند،
با اين كه اين اعجاز از ديگر اعجازهاى قرآن كمتر نيست .
220- ر.ك : المنار، ج 5، ص 141، چاپ 1328
ه ق .
221- اسراء 17، آيه 16.
222- مائده 5، آيه 38.
223- طه 20، آيه 82.
224- انبيا 21، آيه 22.
225- زمر 39، آيه 22.
226- حديد 57، آيه 26.
227- انفال 8، آيه 27.
228- در برخى نسخه هاى نهج البلاغه ، اين
جمله چنين آمده است : (((والامامة نظاما للاءمة ؛ خداوند امامت را براى پايدارى
نظام امت قرار داد))) (((م ))).
229- نساء 4، آيه 80.
230- حشر 59، آيه 7.
231- نساء 4، آيه 141.
232- احزاب 33، آيه 33.
233- انديشه عصمت تنها به شيعه و سنى
اختصاص ندارد؛ زيرا به عنوان مثال : مسيحيان به عصمت پاپ ، كمونيست ها به عصمت
ماركس و لنين ، چينى ها به عصمت مائوتسه تونگ ، اخوان المسلمين به عصمت حسن البنا،
پان عربيست هاى سورى به عصمت آنتوان سعاده و نيز هر گروهى به عصمت رئيس ، موسس و
بنيانگذار اصول خود اعتقاد دارند. ما در هنگام تفسير آيه 124 سوره بقره ، تحت عنوان
((امامت و انديشه عصمت )) در جلد اول
اين كتاب به تفصيل سخن گفتيم .
234- البته رجوع به حكم عقل ، روش علماى
شيعه در دوران كنونى است ؛ اما در نامه على (عليه السلام ) به مال اشتر آمده است :
مراد از رد به سوى خدا، عمل به نص صريحى است كه در كتاب خدا وجود دارد و مراد از رد
به سوى رسول (صلى الله عليه و آله و سلم )، عمل به سنت او مى باشد؛ سنتى كه تمام
مسلمانان در صدور آن از وى اتفاق نظر داشته باشند.
235- انعام 6، آيه 136.
236- تغابن 64، آيه 7.
237- طه 20، آيه 44.
238- زمر 39، آيه 53.
239- حج 22، آيه 78.
240- انفال 8، آيه 24.
241- احزاب 33، آيه 71.
242- انعام 6، آيه 98.
243- در حال حاضر، چهل ماهواره در اطراف
زمين به بهانه تحقيقات فضايى در گردشند؛ لكن وظيفه اصلى آنها جاسوسى است . تنها
آمريكا سى ماهواره جاسوسى و نيز به همين منظور، دو هزار ايستگاه در زمين دارد.
244- يوسف 12، آيه 106.
245- ضرب المثلى است حاكى از اين كه
تعبيرات و توصيفات انسان درباره چيزى فراوان است ، در صورتى كه بازگشت همه آنها به
يك وصف است . ((م )).
246- سباء 34، آيه 28.
247- اعراف 7، آيه 131.
248- انفال 8، آيه 25.
249- فلاسفه از اين نمونه و امثال آن به
ناتوانى در مقدور تعبير مى كنند، نه در قادر.
250- غاشيه 88، آيه 25 - 26.
251- كهف 18، آيه 110.
252- انفال 8، آيه 62.
253- حشر 59، آيه 23.
254- ابوبكر اندلسى ، احكام القرآن .
255- ابراهيم 14، آيه 48.
256- نساء 4، آيه 87.
257- احقاف 46، آيه 33.
258- اين شعر از متبنى شاعر بلند آوازه
عرب است . ((آن كس كه دريا را ببيند، جويباران را اندك مى
شمارد)). ((م ))
.
259- فاطر 35، آيه 9.
260- اسراء 17، آيه 51.
261- بقره 2، آيه 55 - 56.
262- بقره 2، آيه 73.
263- بقره 2، آيه 259.
264- بقره ، آيه 260.
265- كهف 18، آيه 19.
266- زمر 39، آيه 27.
267- نحل 16، آيه 128.
268- شورى 42. آيه 23.
269- ما، هنگام تفسير آيه 26 - 27 سوره
بقره ، در جلد اول به هنگام بحث از ((تكوين و تشريع
)) درباره اراده تكوينى و تشريعى خداوند سخن گفتيم .
270- شورى 42، آيه 42.
271- ممتحنه 60، آيه 8.
272- انفال 8، آيه 61.
273- حشره اى است كوچك ، سياه و بدبو.
((م )).
274- بقره 2، آيه 190.
275- بقره 2، آيه 193.
276- هر آيه اى كه حكم شرعى از آن استخراج
شود، از آيات احكام است ؛ نظير آيات حج ، روزه ، ازدواج ، ارث و چيزهايى كه خوردن
آنها حرام است و تعداد اين آيات به پانصد آيه مى رسد. فقهاى شيعه و سنى كتابهاى
جداگانه اى را در اين باره تاءليف كرده اند. از كتابهاى اهل سنت آيات الاحكام اثر
جصاص است و از جمله كتابهاى شيعى در اين زمينه ، كنزالعرفان فى آيات الاحكام اثر
مقداد.
277- يس 79، آيه 79.
278- يونس 10، آيه 34.
279- يونس 10، آيه 38.
280- رعد 13، آيه 16.
281- انعام 6، آيه 68.
282- بقره 2، آيه 268.
283- بقره 2، آيه 158.
284- محمد 47، آيه 35.
285- يس 36، آيه 59.
286- نحل 16، آيه 43.
287- كهف 18، آيه 30.
288- فصلت 41، آيه 33.
289- اسراء 17، آيه 40.
290- ذاريات 51، آيه 56.
291- بلد 90، آيه 10.
292- مفوضه گروهى هستند كه مى گويند: بنده
در در تمام افعال خود، مستقل است و خدا در آن هيچ دخالتى ندارد. بر خلاف مجبره كه
مى گويند: خدا افعال بنده را مى آفريند و بنده ، هيچ نقشى در آن ندارد. اما عدليه
مى گويند: نه جبر و نه تفويض ، بلكه حد وسط آن دو.
293- انعام 6، آيه 80.
294- آل عمران 3، آيه 68.
295- نساء 4، آيه 4.
296- به جلد اول و نيز به تفسير آيه 116 و
126 از همين سوره رجوع شود.
297- بقره 2، ا يه 45.
298- بقره 2، آيه 45.
299- حجرات 49، آيه 12.
300- اعراف 7، آيه 44.
301- اين سخنان را در زمانى مى نگارم كه
روز 28/4/1968 است و اسرائيل تصميم دارد كه يك مانور نظامى بزرگ در شهر قدس اشغالى
در تاريخ 2/5/1968 برگزار كند، على رغم اين كه شوراى امنيت به اتفاق آرا قطعنامه اى
صادر كرده است كه اين مانور بايد لغو گردد.
302- مائده 5، آيه 117.
303- نحل 16، آيه 89.
304- سباء 34، آيه 28.
305- انبياء 21، آيه 107.
306- كتاب محمد فى الاءسفار العالمية ، به
زبان انگليسى چاپ شده است و عقاد در كتاب العبقريات الاسلامية ، تحت عنوان
((پيش گويى ها)) مطلب فوق را از اين
كتاب نقل كرده است و ما نيز از عقاد نقل كرده ايم .
307- طه 20، آيه 134.
308- غافر 40، آيه 57.
309- آل عمران 3، آيه 45.
310- ص 38، آيه 70 - 72.
311- مائده 5، آيه 73.
312- آل عمران 3، آيه 71.
313- از همه آنچه خواندم شگفت آورتر، اين
سخن برخى از مبلغان مسيحى و خاورشناسان است كه ، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم )
تعاليم خود را از انجيل و رهبران مسيحيت گرفته است ! ما از اين گروه مى پرسيم : آيا
محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) دو آيه فوق و ديگر آيات و احاديثى كه نصارا را
تكفير كرد و عقيده آنان و تحريفى را كه نسبت به دين مسيح (عليه السلام ) انجام داده
اند وصف كرده است ، از انجيل و رهبران كليساى عصر خود گرفته است ؟ در اين صورت آنان
به كفر خود اعتراف كرده اند.
314- احقاف 46، آيه 9.
315- آل عمران 3، آيه 31.
316- مومنون 23، آيه 71.
317- مترجم نيز خدا را سپاس مى گويد كه به
او توفيق داد كه ترجمه اين اثر ارزشمند را به پايان برساند و نيز عاجزانه از خداى
توانا تقاضا دارد كه به او توفيق دهد تا ترجمه جلدهاى ديگر را به اتمام برساند.
|