(متوفى 1408 ه ق ) .
مؤلف متاله آن استاد محمد تقى شريعتى يكى از طلايه داران اصلاح گرى در ايران و
يكى از پيشگامان تعليم و تربيت و از كاوشگران معارف قرآنى در قرن چهاردهم
واوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشند.
مؤلف محترم آن از پنجاه سال پيش به ضرورت اصلاح فكرى و اجتماعى دينى ,آگاهى
يافته و در اين راه با تاسيس ((كانون نشر حقايق اسلامى )) در مشهد گام هايى را
برداشته است .
قرار داده است .
اين تفسير كه شامل جز سى ام از قرآن ,جز عم قرآن مى باشد با زبان و بيانى ساده
, وشيوا, سوره هاى كـوتـاه و غالبا مكى آخرين جزقرآن را شرح و تفسير كرده است
ايشان طى شرح مبسوط, پيشگفتار تـفسيرى خود را در ارتباط بااثبات عدم تحريف و
اثبات , اعجاز و بلاغت قرآن مطرح ساخته است و آغاز سخن را با بيدارى مسلمين
شروع كرده است و گذشته ى پرافتخار آنان و اوضاع رقت بار فعلى آنان را موردعنايت
قرار داده است .
در اين تفسير نهايت كوشش به عمل آمده است كه براى عموم قابل فهم بوده باشد تا
مردم مسلمان با مانوس شدن با قرآن به صلاح و تقوى نزديك , و از فساد وجنايت ,
دور گردند.
تجديد چاپ , و در سطح وسيعى منتشر شده است .
قلم استاد محمدرضا حكيمى در مقام معرفى تفسير و مفسر آن نگاشته اند ذيلا,مى
آوريم :.
مؤلف آن كيست ؟.
((همه مردم خراسان و همه فضلاى ايران مرحوم استاد محمدتقى شريعتى مزينانى را مى
شناسند و لااقل , نامش را شنيده اند.
تـربـيـت ايـمـانـى جـوانان و مبارزه بى امان با جريانات مسموم فكرى سالهاى
1320 تا 1330ش و پرداخت عناصر مؤمن و فداكار براى انقلاب عظيم اسلامى بر همه
روشن است .
سقراط خطه خراسان , زاده خانواده علما و عارفان , در سال 1286 هجرى شمسى در
مزينان چشم به جهان گشود.
روحانى بلوك مزينان بود.
آباد, كك , كلاته , غنى آباد در امور شرعى و دينى خود, خدمت ايشان مى رسيدند, و
ازطرفى پدر و مادرش هم سيدى بزرگوار و صاحب كرامت بودند و پيداست كه ما حصل
چنين شجره اى مجاهد نستوهى بايد باشد كه مدافع سرسخت و آشتى ناپذير شريعت باشد
در مقابل هر تفكر و هر مكتبى كه بوى التقاط مى دهد و به راستى هم كه چنين شد.
جد استاد شريعتى مرحوم آخوند ملاقربانعلى , (رحمة اللّه عليه ), مى باشد كه از
مجالسان ومباحثان عـارف نـامـدار عـصر قاجار, مرحوم حاج ملاهادى سبزوارى ,
(رضوان اللّه عليه ),بوده وصف او در دفاتر مزينى در سينه مشهدى ها و مزينانى ها
و طالبان علم و معرفت به ثبت رسيده است .
قـريـب الاجتهاد و بعضا مجتهد مى شدند صاف و بى ريا, سنگين و خموش به سينه
پردردو مظلوم كـويـر بـاز مـى گـشـتند كمااينكه كوير هم هنوز كه هنوز است
جواهرات نامى اش رادر دفينه اى گرانبها به پيچ و خم كوچه هاى تاريخ محفوظ داشته
است .
در مـدرسـه علوم قديمه مزينان و در محضر پدر دانشمند و عموى وارسته اش مرحوم
آشيخ احمد شـريـعـتى دوره مكتبخانه را مى گذارند و پس از فراگيرى مقدمات : صرف
ونحو در سال 1303 عـازم مـشهد مى شود, توشه اش الفباى آموخته از محضر پدر, لباس
برتن , يك دست لباس اضافه و چهارتومان پول است .
هـمـراه بـرادرش در مـدرسـه فـاضل خان مشهد مشتاقانه و بى تاب با يك عطش كويرى
شروع به آموختن مى كند.
مى روند و بر روى كتاب بيدار مى شوند, اين مدرس جوان و اين غنچه تازه شكفته به
بارمى نشيند, در راه پر خطر زندگى كه آسان مى نمود اول به اولين دو راهى مى
رسد.
مى تواند آنچنان كه مى خواهند بماند و نه مى تواند آنچنان كه مى خواهد برود!.
اسـاتيد معروف او, مرحوم آشيخ هاشم قزوينى , مرحوم اديب بزرگ , مرحوم اديب ثانى
, مرحوم حاج شـيـخ كـاظم دامغانى , مرحوم حاج ميرزا احمد مدرس معروف به حاج
ميرزا احمد نهنگ , مرحوم ارتـضا, مرحوم ميرزاى اصفهانى هر كدام به نوبه خود
بابذل قطره اى از درياى علوم و معرفتشان , عطش اين كويرى سوخته دل را به اقل مى
رسانند كمااينكه اين عطش هميشه ماند و اغراق نيست اگر بگويم هميشه در مذاق اهل
دل باقى است .
در هـمـان روزهـايـى كه قزاقهاى رضاخانى هواى نابودى حوزه هاى علميه را
درسرداشتند و در اعمالشان بسى كوشا و عصبانى بودند, استاد به خدمت فرهنگ ! در
مى آيد.
در سـال 1306, چـه شبهاى سرد و چه روزهاى گرم و طاقت فرسايى را كوچه هاى مشهد
ازتردد اسـتـاد بـه يـاد دارند... چه لحظه هاى سنگين و صعب العبورى كه استاد
عرق ريزان سخنرانيهاى آگاهى بخش و سازنده اش را به گوش جوانان مى رساند تا جوهر
شعورى اسلام ناب محمدى (ص ) را به درك نسلهابدهد.
از 1309 تـا 1311 در مـدرسـه ى ((شرافت )) مشهد تدريس مى كند و در همان هنگام
به دبيرستان ((ابن يمين )) مى رود و نظامات هفتصد الى هشتصد دانش آموز را عهده
دارمى شود.
مـى شـود كـه از خـانـه بـيـرون بيايد, سلامى به حضرت رضا (ع ) بدهد, در درس
مكاسب مرحوم سبزوارى حاضر شود و سپس به مدرسه برود و به معناى واقعى كلمه
فعاليت كند.
سال 1320ـ اوج فعاليتهاى مخرب و التقاطى توده اى ها فرا مى رسد.
مبارزه تك سوارى چابك مى خواهد كه سربازى كند و از جان , مايه گذارد و استاد
چنين مى كند.
انـواع طـرق راه را بـر استاد مى بندند تا مگر اين سنگر كليدى مدافع دين را فتح
كنند ولى مرحوم شريعتى با اينكه در ظاهر امر مزايا و معيارهاى اجتماعى فراوانى
را از دست مى دهد از قبيل رتبه , و حقوق و مزايا ولى در سنگر خويش مى ماند.
ايـنـجا ديگر درياى اشتياق استاد به جوش مى آيد و روزى هجده ساعت كلاس مى گيرد
و جالبتر اينكه دوازده ساعتش مجانى است .
بـه اهـداف پليد خود را در نفوذ به دانشسرا ديده است از اين رو استاد چهار ساعت
اضافى در هفته در دانشسرا تدريس مى كند.
مـبـارزه بـا خـط انـحـرافى كسروى گرى و كسروى گرايى , به موازات مبارزه باتوده
اى ها شروع مى شود و به حق استاد شريعتى در اين راه هرچه توان دارد مى تازد.
يحب المجاهدين فى سبيله .
حـضـور مـرجـع تـقليد شيعيان جهان مرحوم آيت اللّه بروجردى (ره ) چنين پيشنهادى
رامطرح مـى كنند و اين نقل از استاد است كه : ((واللّه , واعظ و منبرى خيلى
زياد است , ولى دردبيرستان و دانشگاه كسى نيست و من فكر مى كنم كه حضورم در
فرهنگ و دانشگاه ودبيرستانها لازمتر باشد تـا ايـنـكه عبا و عمامه بگذارم و
بيايم در مسجد گوهر شاد منبربروم .
و مرحوم آيت اللّه بروجردى ضمن دعاى خير براى استاد مى فرمايند: ((راهى كه خودت
دارى , ادامه بده .
رويش مسائل فرهنگى مضحكى چون پيشاهنگى و تنيس ... در فضاى آموزشى ,استاد شريعتى
را بر آن مى دارد تا در سال 1330 تصميم بگيرد كه نان دولت را نخورد وچنين هم مى
كند.
در سـال 1336 بـراى اولين بار مرحوم شريعتى به همراه شانزده تن ديگر ازهمفكرانش
و از جمله شـهـيد دكتر على شريعتى دستگير و بازداشت و سپس راهى تهران مى شود و
نخستين محبس او يك ماه و اندى به طول مى انجامد.
ايـادى شاه , هرگاه دستشان به دكتر نمى رسد به سراغ پدرش مى آيند و همين
امرموجب مى شود بـراى دومـيـن بـار بـه مـدت يـك سال و سيزده روز در قزل قلعه
تهران , استادرا به جرم تفكر و آزاديـخـواهـى و روشـنـگرى , حبس كنند, طيف وسيع
و پهناورايدئولوژيكى كه استاد با حركات , انـديـشه ها, برخوردها و مقاومتهاى
خود ايجادمى نمايند تشنگان فراوانى را به كنار درياى بيكران ايشان , جذب مى
كند.
سالهاى 1332 تا 1350 استاد نگارش تفسيرنوين , وحى و نبوت , خلافت و ولايت ,
فايده و لزوم دين , را به پايان مى رسانند.
تهران بيايند و هفت , هشت جلسه , سخنرانى كنند.
سـخـنرانى داشته باشند و بعد مدت اين فعاليت تا مرز چهار سال و اندى ادامه پيدا
مى كندكه در ايـن مـدت مرحوم آيت اللّه طالقانى زندانى مى شوند و استاد برنامه
هاى مسجدهدايت را هم انجام مـى دهـند وكتب وحى و نبوت , خلافت و ولايت ,
اصلاحاتى بر تفسيركه از آثار منتشر نشده ايشان مى باشد در همين مدت به چاپ مى
رسند.
مـطـهـرى در مـورد كـتـاب وحـى و نـبـوت فـرمـوده اند: ((تا حدودى كه من مطالعه
دارم اين كتاب جامعترين و كاملترين كتاب در نوع خود است .
بـحـث در مـورد آثـار مـرحـوم محمدتقى شريعتى آسان نيست چرا كه علما و فضلا
ودانشمندان بيشمارى با نظرها و گفته هاى خود, بر آثار استاد صحه نهاده اند.
كتابى كه از ايشان چاپ شد بين سالهاى 1321 و 1322 بود به نام ((اصول عقايد و
اخلاق شريعتى )) كـه اين كتاب براى كلاسهاى پنجم و ششم آن روزگار و به منظور
آشنايى دانش آموزان با اصول اعتقادى و اخلاقى دين مبين اسلام نگاشته شد.
پـس از آن دو كـتاب ديگر به نامهاى ((عباسه خواهر هارون )) و ((خوارى برمكيان
)) كه از جرجى زيدان مصرى بود توسط استاد ترجمه مى شود.
تـعداد تاليفات منتشره استاد شريعتى تا سال 61 حدود چهارده جلد مى باشد كه مى
توان از آنها به امامت در نهج البلاغه , وحى و نبوت در پرتو قرآن اشاره كرد.
تـفـسـيرى استاد در تفسيرهاى منتشره شان جنبه كليدى قرآن را دارد هر كس كه كتب
تفسيرى استاد را مطالعه كند به اين مورد رجا واثق خواهد يافت .
خلاقيت , و هوش سرشار مرحوم شريعتى به تمامى آثار ايشان موقعيت و عظمت خاصى مى
دهد.
بيدارند و به دنبال روزنه اى براى نفوذ.
باقى است .
سـراسـر ارشـاد و مـبارزه حضرت امام خمينى (ره ) چراغى است كه چراغ معرفت است و
ازبركت روشنايى اين چراغ , شاهراه سعى و اقليم سعادت , پيداست
((109)).
معارف اسلام در سوره يس مظاهرى .
(چـاپ 1408 هـ ق ) .
مـؤلـف عـالـيـقدر آن استاد اخلاق و تربيت و سرپرست كنونى حوزه علميه اصفهان
آية اللّه شيخ حسين مظاهرى يكى از اعلام عصر حاضر مى باشد.
ايـن كـتاب شريف كه پيرامون قلب قرآن و عروس تربيت ((سوره يس )) آن در 335صفحه
وزيرى در سـال 1408 هـ ق از سـوى انـتشارات شفق قم چاپ و نشر يافته است يقينابا
توجه به روحيه ى اخـلاقـى مـؤلـف اين تفسير شريف داراى مفاهيم اخلاقى و
برداشتهاى تربيتى مى باشد كه از اين سوره مباركه دريافت و در اختيار شيفتگان و
علاقه مندان قرارداده اند.
نويسنده , انگيزه نگارش اين تفسير را چنين بيان مى كند:.
((آنـچـه مرا به انتخاب اين سوره واداشت ,آن بود كه در سوره ((يس )) يك دوره
معارف استدلالى بـيان شده است و علاوه بر آن كه وجودصانع , نبوت و معاد به خوبى
در اين سوره به اثبات رسيده , مساله توحيد و امامت نيز به طورضمنى در آن , مطرح
و ثابت گرديده است .
مفسر در بحث هاى تفسيرى , نخست اقوال لغويان را در توضيح كلمه , به شرح بررسى
مى شد.
و ذكـر اقـوال مـفـسـران مـى پردازد و در پايان , اقوال بزرگان از جمله ملاصدرا
را نقل وبررسى مى كند.
مطالب ديگر, ياد مى كند و در خاتمه , به اثبات ديدگاه خويش مى پردازد
((110)).
تفسر سوره صف محمد مهدى حائرى .
(چـاپ 1408 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن عالم بارع آقاى محمد مهدى حائرى آرام يكى از اعيان تفسيرى
قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اين اثر تفسيرى در ايام جنگ ايران و عراق بر اساس ايده هاى جهادى مؤلف نوشته
شده است .
توضيح آن مى پردازد در توضيح آيه به نكات ادبى كمتر توجه مى كند در مواردى كه
شان نزول وى را در گرفتن نتيجه مطلوب از آيه ى مورد بحث كمك و يارى نكند از آن
ياد مى كند.
پـيامبر (ص ) را نقل مى كند و در مواردى هم از گفته هاى ملاصدرا مى آورد ولى در
هيچ مورد در صدد نقل اقول ديگران بر نيامده است .
مورد نظر خويش نقل مى كند.
نيز بدون ذكر سند در برخى موارد آورده است .
اين كتاب در سال 1368 ه.
چاپ رسيده است
((111)).
انسان در پويه تاريخ سيد مجتبى حسينى .
(چـاپ 1408 هـ ق ) .
مـؤلـف آن دانـشـمـند محترم حجة الاسلام آقاى سيد مجتبى حسينى يكى ازكاوشگران
معارف قرآنى در قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اثـر تـالـيـفى او برداشت هايى از سوره ((العلق )) پيرامون خلقت انسان و سير
تطور آن مى باشد كه توسط انتشارات بعثت تهران در سال 1367 ه.
چاپ رسيده است
((112)).
تفسير سيد على نقى فيض الاسلام .
(3 جـلـد) .
(وفـات 1408 ق ) .
مـؤلـف محترم آن حجة الاسلام والمسلمين حاج سيدعلينقى فيض الاسـلام اصفهانى از
پيشگامان ترجمه ى فارسى نهج البلاغه و صحيفه سجاديه (ع ) و قرآن درايران يكى از
كاوشگران مسائل قرآنى در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
او كه آن يكى از نخستين مترجمين و مطرح كنندگان نهج البلاغه , صحيفه سجاديه و
قرآن مجيد به زبان فارسى در بين اقشار فارسى زبان مى باشد.
ترجمه هاى متون , زحمات و تلاش هاى گسترده اى انجام داده است .
آن طـراوت و شادابى لازم را ندارد ولى پيش كسوتى و مبتكر بودن او در اين زمينه
ها جاى ترديد و انكار احدى نيست .
تـفـسـير و ترجمه قرآن او به سبك شرح مزجى به سان نهج البلاغه صورت گرفته است
باتوضيح اجمالى در مورد آيات , اين ترجمه وتفسير در 3 جلد مجموعا در 1672 صفحه
وزيرى , چاپ و نشر يـافـته است و همانندديگر آثار او به خط طاهر خوشنويس تبريزى
مى باشد و ناشر آن معمولا خود مؤلف هستند.
سبك تفسيرى :.
مفسر محترم بيش از چهارده سال عمر ارزشمند خود را صرف تاليف اين كتاب مقدس
نموده است و با تصحيح و تنقيح آقاى ميرحبيب شهلافر در سال 1389 چاپ وانتشار
يافته است .
پيش گفتار مفسر:.
مـفسر محترم در آغاز كتاب مى نويسد: ((ترجمه و تفسير قرآن كريم , و شرح نهج
البلاغه و صحيفه سـجـاديـه مردم را به وظيفه دينى خود آشنا مى سازد از اينرونهج
البلاغه را در شش جز ترجمه و شـرح كـردم سـپس درصدد برآمدم قرآن كريم را
درپانزده مجلد تفسير نمايم و براى نمونه سوره ((فـاتـحـة الـكـتاب )) را ترجمه
و تفسير نموده دردسترس گذاردم ... اينك به خواهش برخى از دوستان تصميم گرفته شد
كه ترجمه وخلاصه تفسير را طبق روايات رسيده از ائمه طاهرين (ع ) نشر دهم پس از
آن به نوشتن تفسير كامل بپردازم .
((113)) .
گرچه ترجمه و تفسير مرحوم فيض الاسـلام نـثـر سـاده و احـيـانا ابتدائى را دارد
و درپاره اى از موارد خالى از سهو و خطانيست ولى پـيشگامى ايشان و عشق و علاقه
شان به نشر آثار اهل بيت (ع ) در آن روزگار وانفسا! حقيقتا قابل ستايش و تقدير
مى باشد.
مشكور و عملهم مقبول و جزائه الى اللّه تعالى صاحب الايات و البينات .
تفسير موضوعى پيام قرآن آية اللّه مكارم .
(آغـاز كـار 1408 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحترم آن استاد عاليقدر حوزه علميه قم حضرت آيت اللّه ناصر مكارم
شيرازى با همكارى جمعى از فضلا و كاوشگران معارف قرآنى در اواخر قرن چهاردهم و
اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
پس از پايان موفقيت آميز تفسير ((نمونه )) كه مقطع حساس و تاريخى در
روندتفسيرنگارى شيعى پـس از تـفـسـير بزرگ ((الميزان )) بود دست اندركاران
تفسير به راهنمائى و ارشاد استاد و مربى مـنظم و دلسوز با كوله بارى از تجربيات
و اندوخته هاى ارزشمندعلمى و فنى و با تجربه اندوزى و آمـادگى لازم , دست به
كار تاليف يك دوره اصول اعتقادى و كلامى درپرتو قرآن و با الهام از پيام نورانى
آن مى زنند كه تحت عنوان ((پيام قرآن )) موسوم مى گردد.
اين تفسير كار و فعاليت خود را از 26 محرم 1408 برابر با 29 شهريور 1366 ه.
آغاز و جلد دهم آن در تاريخ 1374 ه.
احتمالا مجلداتى نيز درپى داشته باشد.
((قـرآن مـجيد كتاب شريفى است كه آيات نورانى آن در طول 23 سال دوران رسالت
پيامبراسلام (ص ) در مـكـه و مدينه با توجه به شرائط ونيازها و حوادث گوناگون ,
نازل شده است و همگام با پيشرفت جامعه ى اسلامى پيشروى كرده است .
نـازل شده است عمدتا ناظر به تحكيم پايه هاى ايمانى و اعتقادى نسبت به توحيد,
معاد ومبارزه با شرك و نفاق و بت پرستى مى باشد در حالى كه آيات مدنى ناظر به
احكام عبادى ,سياسى , اجتماعى و تـشـكـيل بيت المال و نظام اقتصادى و طبعا بعد
از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه بوده است بـسـيـار روشـن اسـت هـيـچكدام از اين
مسائل به صورت يك رساله عمليه يا يك كتاب درسى و كـلاسـيـكـى مطرح نگشته بلكه
طبق نيازها و مناسبتها وضرورتها, آيات مناسب آن , نازل گشته اسـت مثلا احكام
مربوط به جهاد و دستورهاى جنگى و عهدنامه ها و اسيران و غرامتهاى جنگى به طور
پراكنده در هر غزوه , به مناسبت آن غزوه , نازل شده است , درست مانند نسخه هاى
يك طبيب ماهر, كه هر روز به تناسب حال مزاجى بيمار صادر مى شود تا او رابه
سلامت كامل خود, برساند.
حـال اگـر آيـات قـرآن را كـه در هر سوره از سوره ها نازل شده است به ترتيب
تفسيرشود نام آن ((تفسير ترتيبى )) خواهد بود و اگر آيات مربوط به يك موضوع را
از تمام قرآن گردآورى نموده و در كـنـار هـم بـه چـيـنـيـم و آنـرا فصل بندى
نموده و تفسير نمائيم نام اين نوع تفسير, ((تفسير موضوعى )) خواهد بود ((114)).
مزاياى تفسير موضوعى :
تـفـسـيـر مـوضـوعـى داراى مزايا و محاسنى است كه به چند مزيت آن , به صورت
اجمال اشارتى مى رود:.
1ـ ابعاد پراكنده يك موضوع را كه در آيات مختلف آمده است در كنار هم قرارمى دهد
و موضوعات را به صورت چند بعدى و جامع مى نگرد.
2ـ ابهاماتى را كه در بدو امر به چشم مى خورد با توجه به اصل ((القرآن يفسر
بعضه بعضا)) برطرف مى سازد.
3ـ جهان بينى اسلام , و نگرش عمومى آنرا در هر مساله و هر موضوع آشكار وروشن مى
سازد.
4ـ بـسيارى از اسرار و رموز نهفته قرآن را تنها با روش تفسير موضوعى مى توان
آشكار ساخت و به ژرفـاى آيات تا آنجا كه در حوصله و استعداد انسانهاست , توان
دست يافت با توجه به اين مزايا است كـه تـفـسير موضوعى ((پيام قرآن )) پديد آمد
كه باروش تازه وابتكارى به صورت موضوعى آيات قرآنى را مورد شرح و تفسير قرار
دهد و گامهاى جديدى را در پيمودن فهم آيات بردارد.
ايـن تـفـسير نيز از سوى آية اللّه مكارم شيرازى و هيئت تحريريه ى زير نظر او,
در ده مجلد وزيرى , تنظيم و با موضوعات و محتويات زير انتشار يافته است :.
جـلـد اول : پـيـرامـون عـلـم و مـعرفت در قرآن مجيد شناخت و ابزار وعوامل و
آفات .
جلد دوم : خـداجوئى و خداشناسى در قرآن مجيد, براهين برهان نظم , برهان فطرت و
آيات آن : خداشناسى در عوامل خلقت .
جلد سوم : راههاى معرفت و شناخت خدا, برهان تغيير و حركت ,برهان وجوب و امكان ,
برهان علت و مـعـلـول , بـرهـان صديقين , برهان فطرت (راهى ازدرون ), دليل فيض
وهدايت , صرف الوجود, برهان تركب .
جلد چهارم : صفات جمال و جلال در قرآن .
اعظم , تقسيم صفات خدا, علم خدا, شاخه هاى علم , سميع , بصير, اراده و مشيت
خداوند ـ حكمت الـهـى ـ قدرت بى پايان خدا, حيات و حقيقت آن ـ صفات فعل رحمت
واسعه , عدل الهى ـ پاسخ به پديده هاى ناگوار مسئله خير و شر.
جلد پنجم : معاد در قرآن مجيد, تعبيرات كلى درباره معاد ورستاخيز, هفتاد نام
قيامت در قرآن ـ دلائل معاد ـ امكان و وجوب ـ آفرينش نخستين ـقدرت مطلقه ـ آيات
احيا ارض ـ تطورات جنين ـ رستاخيز در جهان انرژيها نمونه هاى عينى و تاريخى
معاد: ابراهيم و عزيز و داستان اصحاب كهف ـ بـرهـان فـطـرى ـ بـرهان حركت ,
برهان عدالت ـ برهان هدف ـ برهان رحمت ـ برهان وحدت ـ بـرهـان بقا روح ـاستقلال
ارواح ـ شبهات منكران معاد جسمانى و پاسخ آنان ـ برزخ و خصوصيات آن .
جلد ششم : منزلگاههاى قيامت ـ نشانه هاى رستاخيز - نشانه هاى پايان جهان ـ نامه
عمل چيست ؟ تـجـسـم اعمال ـ بهشت و بهشتيان ـ نعمتهاى جسمانى بهشت ـ لذات
روحانى ـ درهاى بهشت ـ مقامات بهشتى و دوزخى ـ كافران و منافقان ـگناهان كبيره
چيست ؟ و كدام هستند ـ جاودانگى كـيـفـرهـا ـ مـسـئله شفاعت و ...جلد هفتم :
نبوت عامه در قرآن ـ فلسفه ى بعثت انبيا (ص ) ـ 1ـ 2ـتعليم و تربيت , 3ـ اقامه
ى قسط آزادى انسانها ـ نجات از ظلمات , بشارت و انذار ـ اتمام حجت ـ رفـع
اخـتـلاف ـ تذكر و يادآورى ـ دعوت به حيات انسانى ـ قانونگزارى ـ شرايطرسالت ـ
تقوى و عصمت ـ تنزيه انبيا (ص ) اقوالى در عصمت انبيا (ص ) مقام علمى انسان .
ـ طرق شناخت سفيران الهى : اعجاز, محتواى دعوت ـ گردآورى قرائن ـ گواهى
پيامبران پيشين ـ مساله وحى ـ اصول كلى دعوت انبيا (ص ) فرق بين رسول دينى ـ
تكامل اديان انبيا.
جـلـد هـشـتم : نبوت خاصه پيامبر اسلام (ص ) درقرآن ـ فشار بر تازه مسلمانان ـ
تهمت و استهزا ـ هـجـرت بـه حـبـشه ـ محاصره اقتصادى شروع تبليغ جديد ـبيعت
عقبه اول ـ بيعت عقبه دوم ـ هجرت فصل نوين ـ حديبيه فتح بزرگ و آشكار ـ نامه به
سران حكومت ها ـ پيامبر اسلام در قرآن ـ محيط دعوت پيامبر (ص ) ـ آغاز كودكى
پيامبر (ص ) آغاز دوران بعثت ـ داستان يوم الدار ـ ماههاى آخـر عـمـر مبارك
پيامبر (ص )دلائل صدق پيامبر نفوذ و جاذبه ى بى نظير قرآن ـ داستان هائى از
نـفـوذ عـميق قرآن ـشاخه هاى اعجاز ـ اعجاز قرآن از ديدگاه علوم روز ـ اعجاز
قرآن از ديدگاه تاريخ ـ اعجازقرآن در وضع قانون ـ اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى
ـ اعجاز قرآن از نظر علوم تضاد واختلاف ـ گردآورى قرائن يك راه مطمئن ـ بشارات
و اشارات ـ چند سوال درباره خاتميت .
جـلد نهم : پيرامون امامت و ولايت در قرآن مجيد ـ امامت چيست ؟ولايت و امامت
عامه در قرآن ـ ولايـت و امـامـت عامه در سنت ـ حديث ثقلين ـ نكات مورد استفاده
ـ حديث سفينه نوح ـ حديث نـجـوم ـ حديث امامان اثنى عشر ـ شرائط وصفات ويژه
امام ـ علم امام ـ آگاهى از كتاب و قرآن ـ وراثـت از پـيامبر (ص ) ـ ارتباط
بافرشتگان ـ القاى روح القدس ـ نور الهى ـ معصوم بودن امامان ـ اهـل بـيت چه
كسانى اند ـولايت تكوينى پيامبران و امامان (ع ) ولايت و امامت خاصه ـ آيه
تبليغ ـ تـفـسـيـر ولايت ومولى در حديث غدير آيه اولى الامر ـ آيه قربى ـ آيه
مباهله ـ آيه خير البرية ـ آيه صـالـح الـمـؤمـنـيـن ـ آيـه وزارت و آيـات 25
گـانـه ـ امـامان دوازده گانه - آيه نور و بيوت ـ صراطمستقيم ـ امام مهدى (عج )
حكومت صالحان در روى زمين فلسفه انتظار ـ حقيقت انتظارو آثار سازنده آن ـ
منتظران راستين )). جـلد دهم : در حكومت اسلامى ـ پيوند امامت و حكومت ـ انواع
حكومت ـ اهداف حكومت ـ ماهيت حـكـومـت اسـلامى ـ نظام اجرائى ـ صفات و
شرائطمسئولان اجرايى ـ ركن سوم نظام قضائى در حـكومت اسلامى ـ صفات قاضى ـ
اداره حسبه و امر به معروف ـ ركن چهارم تعليم و تربيت ـ نقش مطبوعات در حكومت
اسلامى ـ نيروهاى مسلح در حكومت اسلامى ـ انواع جهاد ـ رابطه اقليتهاى مـذهـبـى
ـحـكـومـت اسـلامـى وسـازمـانـهـاى اطـلاعات ـ استراق سمع ـ آيه هدف وسيله را
توجيه مى كند؟.
تفسير ((پيام قرآن )) يقينا در ده مجلد متوقف نمى ماند و همچنان در مسائل
اخلاقى وتربيتى كه مهم ترين هدف قرآن مجيد مى باشد ادامه ى راه مى دهد و شايد
همانند تفسيرنمونه در 27 مجلد يا 30 جلد اختتام يابد.
تفسير مرحوم محدث امير خيزى تبريزى .
(مـتوفى 1409 ه ق ) .
مؤلف آن مرحوم آية اللّه حاج ميرزا على اكبر محدث امير خيزى تبريزى يكى ازاعيان
تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى از ديار آذربايجان مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
صـديـق مكرم فاضل محترم جناب آقاى دكتر بهرام محمديان از شاگردان درس تفسيرى
ايشان , مـطـالب كوتاهى را پيرامون زندگى استاد خود ارسال فرموده اند كه با
تشكر از معظم له در اينجا درج مى گردد.
متن نوشتار:.
((ايـشان به تاريخ 1299 در تبريز متولد,پدرشان مرحوم ملاعليقلى از روحانيون
مورداحترام اهالى تبريز بوده است .
تـربـيـت مى رسند در مدارس جديد شروع به تحصيل نموده و تا اخذ مدرك ديپلم در آن
مدارس ادامـه مـى دهـنـد ولـى با توجه به علاقه اى كه به علوم دينى داشته اند
در مدرسه طالبيه ى تبريز مشغول تحصيل مى شوندو دوره مقدمات را در آنجا سپرى مى
كنند.
محمد آشيانه مى گيرند و به تكميل دروس مى پردازند.
درگذشت پدر او را مجبور به عزيمت به تبريز مى كند تا كفالت خانواده را به عهده
گيرد.
بـعـد از سـر و سامان دادن به زندگى مجددا عازم جهاد و اجتهاد قم مى شود و از
محضرحضرات آيـات عـظـام : آقـا سيد محمد حجت تبريزى و آقا سيد حسين بروجردى
رضوان اللّه تعالى عليهما استفاده مى برند.
اية اللّه مشكينى , آية اللّه چراندابى (مقيم تهران ) جناب آقاى قزلجه اى
مباحثه و مراوده داشته اند.
وظـايـف ديـنـيـه و ارشـاد و تـبليغ و تربيت محصلين و اقامه ى جماعت و سعى در
قضاى حوائج مؤمنين , مشغول مى گردد.
نموده و اجازه ى رسيدگى به امور شرعيه و حسبيه را از سوى ايشان تنفيذ نموده
اند.
آن ميان :.
حضرت آية اللّه العظمى سيد ابوالحسن موسوى اصفهانى .
حضرت آية اللّه العظمى سيد محمد هادى ميلانى .
حضرت آية اللّه العظمى سيد محسن حكيم .
حضرت آية اللّه العظمى سيد محمد حجت كوهكمراى .
حضرت آية اللّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى .
حضرت آية اللّه العظمى سيد عبدالهادى شيرازى .
حضرت آية اللّه العظمى سيد حسين بروجردى (اعلى اللّه مقامهم )
((115)).
مـرحـوم مـحـدث تـبـريـزى آراسته به فضائل و محاسن اخلاقى بوده اند, مجالستش
روح بخش و طلب انگيز و شوق افزاى بود و مواعظش دلنشين و اثرگذار, جملاتش كوتاه
و پرمعنا و نگاهش نافذ و گيرا.
عرب يد طولا داشت و با توجه به فقه اللغه و فقه و اجتهاد برداشت هاى لطيف و
ظريف ودقيقى را از آيات مى نمود.
سال آن تفسير قيم و شريف را در محضرش به مباحثه و تلمذ نشست .
چهره ى آن بزرگ در غربت تدريس به يك نفر را مشاهده ننمود.
و خـامـوشـى حـوزه علميه تبريز بود او چراغ پرنور تفسير قرآن را در حوزه , مسجد
و منزل خويش روشن نگه مى داشت .
عـشـا در مـسجد خود تفسير را براى عموم مى گفت او در فقه و اصول نيز كارآمد بود
امامجهول القدر در تبريز.
پـيـروزى انـقـلاب بعضى از دانشجويان متدين در حضورش درس اخلاق مى آموختند
هرچند كه اخلاق عملى ايشان , به تنهايى چون مدرسه پرجاذبه و پرتاثيرى مى ماند.
تكلف آنچه را از او مى خواستند مى آموخت وقتى مى پرسيدند جواب مى داد.
اوقـات مـراجـعـانـش شهر را زير پا مى گذاشتند تا بر ايشان استخاره اى كند يا
دعائى رابخواند او محجوب بود و در برابر مراجعان شرم حضور داشت .
اسلامى على رغم كهولت سن و مقام علمى و اجتماعى كه داشت عنوان مسئوليت ادارى را
پذيرفت .
الائمـه (ع ) تبريز را بنيان نهاد و رئيس هيئت مديره كلينيك هاى اسلامى استان و
جمعيت حمايت از بيماران كليوى بود.
شوراى عالى نظارت بر حوزه هاى استان آذربايجان بود.
بـه امام (رضوان اللّه تعالى عليه ) عشق مى ورزيد و اين جمله را از مرحوم علامه
امينى نقل مى كرد كـه بـه بعضى از اصدقا فرموده بودند كه از اين مرد (آية اللّه
خمينى ) حمايت كنيدكه ((الخمينى ذخيرة اللّه للشيعه پايان گفتار.
گفتار مرحوم غروى :.
مـرحـوم آيـة اللّه شـيـخ عبدالحسين غروى كه مدتى با وى مؤانست و مراوده داشته
است در حق صديق از دست رفته ى خود مى گويد:.
((جـنـاب مـسـتطاب حجة الاسلام و المسلمين مرحوم مبرور آقا ميرزا على اكبرمحدث
تبريزى طـالـب ثراه از علماى محترم تبريز بودند و در ادبيات و تفسير و حديث
وفقه و اصول سهم وافرى داشتند و پس از استفاده از اساتيد تبريز به قم مشرف و
مدتى ازبيانات و افادات دو مرجع عاليقدر آيـة اللّه الـعـظمى آقاى بروجردى و
آية اللّه العظمى آقاى سيد محمد حجت كوه كمرى (اعلى اللّه تـعـالى مقامها)
استفاده نموده و پس از مراجعت به تبريز به وظايف دينيه : ارشاد مؤمنين و تربيت
مـحـصلين علوم دينيه و اقامه نماز جماعت و سعى در قضا حوائج برادران دينى ,
اشتغال داشتند و آراسته به فضائل و محاسن اخلاقى بودند و در تاريخ 29 مهرماه
1367 داعى حق را اجابت نمودند و در قبرستان ((وادى رحمت )) مدفون شدند.
صلوات اللّه تعالى و سلامه عليهم اجمعين حرر الاحقر عبدالحسين الغروى .
اثـر تفسيرى او به صورت موضوعى در يك مجلد يا چند مجلد مى باشد ويادداشت هايى
در حاشيه مـجـمـع البيان و جوامع الجوامع تصحيح شده ى مرحوم آية اللّه شهيد
قاضى (ره ) نيز تنظيم و به چاپ رسيده است .
تفسير احسن القصص هاشمى .
(چـاپ 1409 هـ ق ) .
مـؤلف محترم آن سيد محمد صادق هاشمى يكى از كاوشگران معارف قرآنى درقرن چهاردهم
و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
تـفـسـيـر فـوق پرامون سوره هاى يوسف , يس , الرحمن , جمعه , قيامت , مطنفقين
وزلزال به زبان فارسى در 232 صفحه وزيرى از سوى انتشارات مسجد جامع چهل ستون در
سال 1367 ه.
لئالى منثوره در سوره نور نبوى قمى .
(متوفى 1409 ه ق ) .
مؤلف آن واعظ نامى مرحوم سيد ابوالفضل بن حاج سيد على نبوى قمى يكى ازكاوشگران
معارف قرآنى در قرن چهادرهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
تـفـسـيـر او پـيـرامـون سـوره نـور مـى باشد كه در سال فوق در 300 صفحه چاپ و
انتشاريافته است
((117)).
غرة المتقين شيج محمد اشرف جبل عاملى .
(مـتـوفـى 1409 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحترم آن شيخ محمد اشرف جبل عاملى از اعلام تفسيرى قرن چهاردهم واوايل
قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
ايـن تـفسير پيرامون آيه شريفه آية الكرسى مى باشد كه از سوى مطبوعاتى خندان
اصفهان به سال 1368 ه.
ارزش ها وضد ارزش ها آية اللّه تجليل تبريزى .
(چـاپ 1409 هـ ق ) .
مـؤلف عاليقدر آن آية اللّه شيخ ابوطالب تجليل تبريزى يكى از اركان درايتى
وحديثى حوزه علميه قم و يكى از كاوشگران معارف قرآنى در قرن چهاردهم و اوايل
قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
نـام كامل كتاب او ((ارزش ها و ضد ارزش ها از ديدگاه قرآن )) مى باشد كه
پيرامون اخلاق و روش زندگى در قرآن بحث و گفتگو مى نمايد.
رفتار و كردار خود مؤلف مهذب , نشانگر وابستگى عميق او, به ارزش هاى اسلامى و
قرآنى مى باشد.
صحفه وزيرى از سوى انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسن حوزه علميه قم در سال
1368ه.
از مؤلف محترم كتاب هايى در زمينه علم رجال و كتاب ديگرى پيرامون زندگى امام
المهدى (ع ) و مشاركت در احيا و بازسازى احقاق الحق به جا مانده است .
كنگره قرآن مجيد دار القرآن الكريم آية اللّه گلپايگانى از ايشان در دست داريم
((118)).
تفسير سوره حمد و علق امام خمينى .
(ره ) .
(مـتـوفـى 1409 ه ق ) .
مؤلف عاليقدر آن قائد ثوره اسلامى و رهبرعظيم الشان امت اسلامى حـضـرت آية
اللّه العظمى امام خمينى (قدس سره الشريف ) يكى از اعيان فقهى , عرفانى , سياسى
و تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
در ايـران اسلامى پس از پيروزى انقلاب شكوهمند, بازگشت به قرآن در تمام سطوح
جامعه انجام گرفت شايد نخستين فردى كه به صورت همگانى و در سطح عمومى از طريق
تلويزيون و راديو و رسـانه هاى عمومى ومطبوعاتى مطرح ساختند شخص رهبر عاليقدر
انقلاب اسلامى بودند كه در چـنـدجـلـسـه تـدريـس و تـفـسـيـر ايـشـان از
تـلـويزيون پخش گرديد اين تفسير مشتمل بر جنبه هاى عرفانى و حكمى سوره فاتحه و
علق بود كه تاكنون بارها به چاپ رسيده است
((119)).
گـرچه بحث تفسيرى ايشان با توجه به محتواى سرشار از عرفان و حكمت وفلسفه در سطح
فهم هـمـگـانى نبود نه تنها عموم مردم بلكه در سطح فهم تمام فضلا وتحصيل كرده
ها هم نبود صرفا تـفـسـيرى بود كه در سطح فهم عرفا و فلاسفه ودانشجويان دوره
هاى عالى فلسفه و عرفان قابل فهم و هضم بود و اين بيانات ارزنده بيشتر از هر
چيز عمق بينش عرفانى آن بزرگوار را مى رساند كـه در چـه سـطح و در چه پايه اى
قرار دارد به همين جهت هم ادامه پيدا نكرد ولى همين بيانات كـوتـاه و
چـنـدهـفـته اى باب ورود به تفسير و تفاسير را بازگشود و باعث اقبال عمومى و
توجه همگانى نسبت به اين علم مهجور و مظلوم گرديد.