طبقات مفسران شيعه ، جلد سوم

عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

- ۱۳ -


453 ـ تفسير شيروانى اصفهانى غروى .

(متوفى 1129 ه ق ). مـؤلـف آن , مـولـى حيدر على بن علا مه ميرزا محمد بن حسن شيروانى اصفهانى غروى (متوفى 1129) يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
نام تفسير او ((الايات النازلة في ذم الجائرين على اهل البيت عليهم السلام ))مى باشد.
ايـن تـفـسير بسيار موجز و مختصر مى باشد, و در بين كتابهاى مولى محمدعلى خوانسارى يافت مى شود ((435)) .

آثار و تاليفات او:

صـاحب معجم مؤلفي الشيعه پيرامون آثار و تاليفات او مى نويسد: ((حيدرعلى بن محمد اصفهانى غروى تاليفات زير را دارد: الايات النازلة , احكام الارضين , احكام المسافر, احوال الصحابة , استنباط الاحـكـام , الاسـلام و الايمان ,الامامة , تراجم السفرا, التوحيد, حاشية على الكافى , الرسائل الكثيره , رسـالـة فـي تـكـفير المنافقين , رسالة في تكفير غير الامامى , رسالة في حد القصر, شكوك الصلوة , رسـالـة فـى الـعـصمة , رسالة فى افضل البيت , رسالة في كفر المنافق الناصب من جميع طبقات الـمـسـلـمـين , رسالة في كيفية استنباط الاحكام من الاثار في زمن الغيبة , المجالس فى الامامة , كـتـاب الـمـزار, رسـالـة فـي مسائل الصوم و النسب , مناقب الحيدرية , المناقب و المثالب , ميزان الـمـقـاديـر, هـدايـت , وجـوب تـوقـير الذرية الطاهرة , رسالة في وجوب الصلاة عند ذكر النبى و آل ((436)).

454 ـ تفسير روح الارواح محمد على قادرى .

(زنده در سال 1130 ه ق ). مـؤلف آن , مولى محمد على قادرى گجراتى (زنده در 1130) يكى از اعيان تفسيرى شيعه هندى در قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
اين تفسير او, پيرامون سوره نود و سوم , برابر نوشته منزوى , ج 2 , ص 49 , شماره 491 مى باشد, كه نام ديگر آن , روح الارواح است .
اين تفسير در فهرست كتابخانه آصفيه حيدرآباد دكن , ج 3 , ص 230(احتمالا به خامه خود مؤلف ) موجود مى باشد ((437)) .

455و456 ـ تفاسير ملا عبداللّه افندى اصفهانى .

(متوفى 1130 ه ق ). مؤلف آنها, مورخ , مفسر معروف , محدث خبير, مرحوم حاج ميرزاعبداللّه افندى تبريزى اصفهانى , صاحب رياض العلما (متوفى 1130) يكى ازاعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف بـزرگـوار آن كه به سبب گردآورى و تاليف كتاب ((رياض العلما)),كه شامل شرح حال بيشترين رجال معاصر حيات خود مى باشد, بى نياز ازتعريف و غنى از توصيف است .
مرحوم آية اللّه سيد شهاب الدين مرعشى , معرفى مبسوط و گسترده اى در آغاز چاپ كتاب رياض از وى به عمل آورده است , كه اهل فضل را بى نياز از ديگر معرفيها مى سازد.
و خود او نيز در باب ((عين )), (ج3 ) شرح حال و اسامى تاليفات خود را آورده است .
از مـجـموعه تاليفات او چنين برمى آيد كه او فردى سياح , كنجكاو و اهل مطالعه بوده است , از اين رو آثار متعددى به يادگار گذاشته است كه از تنوع برخوردار مى باشد.
معرفى خويشتن :.
مـرحـوم ميرزا عبداللّه افندى , در جلد سوم رياض العلما, وقتى به كلمه ((عبداللّه )) مى رسد, شرح حال خود را اين چنين مى نويسد:.
((منشا و زادگاه من ((جيران )), و سكونتم در اصفهان بوده است .
پدرم يكى از افاضل عصر خويش بود كه در سن هفت سالگيم از دنيا رفت .
بـرادر بـزرگم مرا تربيت نمود او ضمن برشمردن اساتيدش , تاليفات خويش را مى شمارد, كه ذيلا خواهد آمد.
در مـورد كـارهاى قرآنى مى نويسد: ((تعليقه اى بر آيات الاحكام شيخ ‌جواد كاظمى , شاگرد شيخ بـهـايـى دارم , و تـعليقاتى بر سوره ((الواقعة )), و در آن برخى از اخبار وارده پيرامون اين سوره را آورده ام .
كـتـاب الامـان مـن الـنـيـران فـي تـفـسـيـر الـقرآن , شامل اخبار و احاديث پيرامون آيات قرآن مى باشد ((438)) .
سرآغاز تفسير:.
وى در سـرآغـاز تعليقه بر مسالك الافهام مى نويسد: ((مقصود مؤلف اين نيست كه هرگز پيرامون آيـات الاحـكـام كتابى در تفسير و گردآورى آن نگارش نيافته است , چون جمعى از گذشتگان و متاخرين در اين باب كتابهاى فراوانى راتاليف نموده اند كه ما در كتاب رجال خويش نام برده ايم .
برخى به فارسى , وبرخى به عربى بوده است .
بلكه مقصود آن است , كتابى در اين سطح ازگستردگى و جامعيت , توام با تحقيق و تنقيح نوشته نشده است )). پـايـان آن : (( اين كتاب به دست معصيت آلود و فناپذير, و اميدوار رحمت اللّه , فرزند مرحوم عيسى بيگ ((عبداللّه )) عصر روز پنجشنبه , ششم ماه جمادى الاولى , روز نوروز فرس سال 1098 به وقت تـحـويـل حـمـل در شـهـر ((زينان )) پايان پذيرفت , به هنگامى كه عازم عتبه بوسى امام رضا (ع ) بوديم ((439)).

گفتار بزرگان در حق او:

او به علت اطلاعات وسيعى كه در علوم عقلى و نقلى داشته , يكى ازمشاهير دانشمندان اماميه در آن قـرن مـى بـاشـد, و از طرف بزرگان در مورد اومطالب فراوانى گفته شده است , كه به نقل و بازگويى سخنان چند نفر اكتفامى ورزيم :.
سيد عبداللّه جزايرى گويد: ((او فاضل , دانشمند, محقق , متبحر, پرحافظه وپرتتبع , مستحضر در احكام و مسائل عقلى و نقلى مى باشد.
وى از علا مه مجلسى روايت مى كند.
او از شـاگـردان عـلا مه مجلسى , ملا محمد باقر سبزوارى , محقق خوانسارى ,و ملا ميرزا محمد شيروانى بود ((440)) .
مـرحـوم خوانسارى صاحب روضات الجنات مى نويسد: ((او از علماى عصر مرحوم مجلسى دوم , و يـكـى از بـرگزيده ترين فضلاى محضر مقدس , بلكه به منزله خازن كتابهاى او, و هميشه همراه و همراز او در سفر و حضر بود.
اوبـصـيـرت كـامـل بـه سـرگـذشـت عـلماى اسلام , و انس و آشنايى كامل با تاليفات وآثار آنان داشت ((441)) .
تاليفات او:.
1 ـ الامان من النيران في تفسير القرآن .
2 ـ تعليقاتى بر كتاب مسالك الافهام فاضل جواد.
3 ـ رساله در وجوب عينى نماز جمعه .
4 ـ رساله خراجيه در احكام اراضى .
5 ـ رسم خطوط ساعات , و ترسيم نصف النهار.
6 ـ شرح شكل العروس از كتاب تحرير اقليدس .
7 ـ شرح مبسوط بر الفيه ابن مالك .
8 ـ اجازات قدما و متاخرين .
9 ـ رساله انفعاليه ما قليل .
10 ـ بساتين الخطبا, شامل خطبه هايى كه در اعياد و مناسبتها ايراد نموده است .
11 ـ ثمار المجالس و نثار العرائس .
12 ـ جاماسب نامه .
13 ـ حاشيه بر المختلف علا مه .
14 ـ روضة الشهدا.
15 ـ صحيفه ثالثه سجاديه .
16 ـ رياض العلما و حياض الفضلا (6 مجلد). 17 ـ لسان الواعظين و جنان المتعظين .
18 ـ وثيقة النجاة من ورطة الهلكات (در چند جلد). و تعدادى ديگر ((442)) .
روش تفسيرى او:.
خـود وى در مـورد سـبـك تـفسيرى خويش , در مورد تفسير الامان من النيران في تفسير القرآن گـويـد: ((ايـن كـتـاب مشتمل بر اغلب احاديث مروى ازارباب عصمت (ع ) پيرامون قرآن مجيد مى باشد((443)). به اين ترتيب , معلوم مى گردد مرحوم افندى داراى دو اثر قرآنى بوده است .

457 ـ تفسير سوره يوسف ميرزا كشميرى .

(متوفى 1134 ه ق ). مـؤلف آن , ميرزا ارجمند, پسر عبدالغنى كشميرى شاعر (م 1134), يكى از مفسران شيعى در قرن دوازدهم مى باشد.
او نخست , ((آزاد)) تخلص مى نمود, و سپس ((جنون )) را تخلص انتخاب كرد.
در الذريعه , ج 9 , ص 236 مى نويسد: ((دو شاعر متخلص به جنون در يك عصر زندگى مى كردند: 1 ـ جنون كشميرى , خواجه ابوالفتح خان , كه پيش ازعالمگير (1167) مى زيسته است .
2 ـ جنون كشميرى , ميرزا ارجمند پسرعبدالغنى , كه در آغاز تخلص ((آزاد)) داشت , و سپس كلمه ((جنون )) را جايگزين كرد, و سال مرگ وى 1134 مى باشد.
وى تـفـسير سوره يوسف را به روزگار پادشاه عالم شاه غازى (شاه عالم يكم 1118 ـ 1124 ه ق ) يا شاه عالم دوم (1173 ـ 1221) نگاشته است .
اين تفسير در خانقاه احمدى نگهدارى مى شود كه در فهرست آن , ص 530 , شماره 2 معرفى شده است ((444)) .

458 ـ تفسير محمد صادق اردستانى اصفهانى .

(متوفى 1134 ه ق ). مـؤلـف آن , حـكـيـم نـامدار, محمد صادق بن معز الدين اردستانى (متوفى1134 ), يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
وى فـرزنـد امـير معز الدين اردستانى , صاحب تفسير سوره هل اتى مى باشد, كه تحت كد 332 در همين جلد معرفى شده است .
او كه يكى از حكما و فلاسفه معروف قرن نامبرده است , شاگردان معروفى دارد, كه على حزين در كـتاب سوانح شرح حال او را به عنوان سلطان المحققين ,افضل الحكما الراسخين , المولى الاعلم , البحر الاعظم , مظهر المعارف و الخلائق ,مكمل علوم السوابق و اللواحق آورده است .
او در اصفهان سكونت مى ورزيد, ودر سال 1134 درگذشت ((445)) .

تعدادى از شاگردان او:

او شاگردان معروفى در فلسفه و حكمت داشته است , كه از ميان آنان مى توان از:.
1 ـ محمد صالح خلخالى , ابن محمد سعيد صاحب الابانة المرضية (الذريعه ,ج 1 , كد 294). 2 ـ ملا حمزه گيلانى اصفهانى , مدون الحكمة الصادقية (الذريعه , ج 6 , كد81 و ج 7 , 57). 3 ـ ملا صادق تفرشى (الذريعه , ج 9 , كد 3186). 4 ـ عبدالرحيم بن محمد يونس دماوندى , صاحب مفتاح اسرار حسينى (الذريعه , ج 21 , كد 5256) .
5 ـ قطب ذهبى , مؤلف فصل الخطاب (الذريعه , ج 16 , كد 898). تاليفات او:.
او تـاليفات متعددى در زمينه حكمت و فلسفه و علوم عقلى دارد, كه يكى از آنها همين تفسير آيه نـور مـى بـاشد, كه بر مبناى اشراق و ذوق عرفانى تفسيرنموده است , و در الذريعه , ج 4 , تحت كد 1427 معرفى شده است .
و ديگر الرسالة الجعلية او الوجود و الجعل , به زبان فارسى است , در بيان مفهوم فلسفى (الذريعه , ج 11 , كد معرفى 1033) و.
او در اواخـر, در محل تخت فولاد, نزديكى اصفهان زندگى را ادامه داده است , و در سال 1134 به رحمت ايزدى پيوسته است ((446)) .

459 ـ الوجيز في تفسير القرآن العزيز عاملى .

(متولد 1070 ـ متوفى حدود 1135 ه ق ). مؤلف آن , عالم بزرگوار, على بن حسين بن محى الدين بن ابى جامع عاملى (متوفى حدود 1135), يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم مى باشد.
مـؤلـف آن عـالـم جـلـيل و نامدار, محدث بزرگوار و مفسر ارجمندى مى باشدكه تبار به علماى بزرگوار جبل عامل مى رساند.
او را به عنوان اديبى برومند, ومحدثى سخت كوش و مفسر, فقيه , اصولى دقيق النظر ستوده اند, و از آثار وى به استوارى و سودمندى ياد كرده اند.
نام تفسير وى ((الوجيز في تفسيرالقرآن العزيز)) مى باشد.
روش تفسيرى او, يك روش تفسيرى مزجى است كه مؤلف بزرگوار در نگارش آن گزيده گويى را پيشه ساخته , و به بسيارى از وجوه تفسير, و نكات بلاغى و ادبى اشاره نموده است .
در عين حال از وجوه اعراب و قرائات صرف نظر نكرده است .
بـخـش اول اين تفسير سالها پيش به امرحضرت آية اللّه العظمى مرحوم سيدمحسن حكيم (قدس سره ) چاپ شده است .
آغاز آن :.
الحمد للّه الذى انزل القرآن على عبده الفرقان هدى للناس .
مـرحـوم حـاج آقا بزرگ تهرانى مى نويسد: ((او روش ايجاز و اختصار را درنقل اقوال رعايت نموده است , و به پاره اى از نكات تفسيرى اشارتى دارد.
درشمارش عدد آيات , مسلك مشهور را پيش گرفته است , كه بسم اللّه را موردغفلت قرار داده اند.
هر چند كه اعتقاد بر اين است كه جزئى از هر سوره است ,جز سوره توبه .
نسخه اى از اين تفسير در دو مجلد, در كتابخانه مرحوم خوانسارى موجود است , كه جلد دوم آن با سـوره اسـرا شـروع مـى شـود, و ديـگـرى دركتابخانه شيخ على كاشف الغطا, و نسخه ديگرى در كتابخانه شيخ محمد امين دركاظمين به خط محمد بن نصار كه جهت ابراهيم بن عبداللّه در 18 رمـضان 1147استنساخ نموده است , و در ظهر آن صورت خط مصنف نقش است كه فراغت ازآن , روز جمعه 7 ربيع الاول سال 1118 صورت پذيرفته است ((447)) .
اين تفسير اخيرا از سوى دارالقرآن الكريم , با تحقيق و تتبع فاضل محترم ومعاصر, آقاى شيخ مالك مـحـمودى , كه يكى از محققين سخت كوش و ساعى حوزه مى باشند, در سه جلد به چاپ رسيده است .
محقق محترم , در پيشگفتار خود, در مقام معرفى اين تفسير اينگونه مى نويسد: ((اين كتاب يكى از آثـار و تـاليفات مهم و نامى عالم جليل القدر,محدث بزرگوار, مفسر ارجمند, على بن حسين بن محى الدين عاملى مى باشد.
وى از خاندان دانش و فضيلت بوده , و اجدادش در جبل عامل در خدمت اسلام بوده اند.
كثرت تاليفات و وفور آثار ارزنده اش بر بسيارى علم و فضيلت وى گواهى مى دهد.
عـلا مـه بـزرگـوار, مـرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در مقدمه اى كه بنا به درخواست مرحوم دكتر عبدالرزاق محى الدين بر اين تفسير شريف نگاشته است , درباره مؤلف آن چنين مى نويسد:.
(( تـالـيـفات گرانقدر او, نامش را زنده نگه داشته است و آثار به جا مانده ازوى , دلالت بر فضل و دانـش او دارد و مى رساند كه وى علامه اى بوده است جامع معقول و منقول كه در تفسير, حديث , فقه , اصول , نحو, منطق , رياضى ,هيات , ادب و شعر, زبردستى و مهارت بسيار داشته است .
ايـن تـفـسير گرانمايه , ساليان دراز به صورت خطى در دست علما و بزرگان قرار داشته است تا ايـنـكـه يـكى از نوادگان مؤلف , مرحوم دكتر عبدالرزاق محى الدين در سفرى به نجف اشرف , به مـحضر مرحوم آية اللّه العظمى سيد محسن حكيم (قدس سره ) مى رسد و آن مرجع بزرگوار از او مى خواهد كه به چاپ ونشر تفسير الوجيز اقدام نمايد.
دكـتـر عـبدالرزاق محى الدين مى پذيرد و شروع به كار مى كند و قسمت اول (تا سوره نحل ) را در سال 1953 ميلادى به چاپ مى رساند.
(بدون تحقيق ). پـس از آن بـه عـلـلى كه براى ما روشن نيست , كار به پايان نمى رسد و بقيه به صورت خطى باقى مى ماند.
در ايـنجا بايد گفته شود كه تاكيد آية اللّه العظمى سيد محسن حكيم (قدس سره ) بر چاپ و نشر اين تفسير نفيس , بيانگر آن است كه اين تفسير, اثرى است پرارزش و سودمند.

نسخه شناسى :

پـنـج سال پيش دارالقرآن الكريم بر آن شد كه اين تفسير شريف را ازانزواى كتابهاى خطى بيرون كشد و پس از تصحيح و تحقيق , به دوستداران وعلاقمندان علوم قرآن تقديم نمايد.
پس از مشورت با بزرگان و صاحبنظران ,نخست نسخه هاى خطى تفسير شناسايى و از آنها عكس تهيه گرديد كه عبارتنداز:.
الف : نسخه كتابخانه آية اللّه العظمى مرعشى (قدس سره ) در قم , به شماره6499 , به قطع رقعى , داراى 204 ورقه كه در تفسير, با رمز ((ا)) مشخص گرديده است .
ب : نـسـخـه آسـتـان قـدس رضوى كه داراى 464 ورقه است و در تفسير, بارمز ((ب )) مشخص گرديده است .
ج : نـسخه كتابخانه حضرت آية اللّه العظمى گلپايگانى (قدس سره ), داراى736 صفحه , كه پايان تاليف آن 1118 يا 1120 و با قطع رحلى مى باشد.
سـپـس بـا عنايت پروردگار جهان , كار استنساخ , مقابله , تصحيح و تحقيق ,با دقت و امانت انجام يافت و تفسير با كيفيتى مطلوب و مناسب در سه جلد آماده چاپ و نشر گرديد.
امتيازات و ويژگيهاى تفسير:.
تـفـسـير گرانقدر ((الوجيز)) داراى ويژگيهايى است كه مرحوم دكترعبدالرزاق محى الدين در مـقـدمـه خـود, بـه بـرخـى از آنها اشاره مى كند, ما عين عبارات وى را ترجمه كرده و در اختيار خوانندگان قرار مى دهيم :.
1 ـ بـرداشـت مـفـسـر از آيـات قـرآن , بـرداشـتى است اديبانه كه باعث گرديده اثر او از بسيارى تفسيرهاى ديگر متمايز باشد, چرا كه بيشتر مفسران , آيات راچنان با فرهنگ خويش درآميخته اند كـه نـوعـى تـكـلف و ساختگى در آن به چشم مى خورد! در نتيجه , شگفتيهايى را كه نشانه اعجاز قـرآنـنـد از بـيـن برده اند,همان اعجازى كه بارزترين و استوارترين ويژگى قرآن مجيد به شمار مى رود.
2 ـ مفسر, نظريه هاى گوناگون مفسران گذشته را با دقت و امانت و بدون تعصب و پايمال كردن انديشه اى يا برترى دادن به انديشه ديگر, بيان نموده وسپس با آرامش خاطر, نظريه خويش را ابراز كرده است .
3 ـ مؤلف بحث را نه چندان گسترده و وسيع مطرح كرده و نه آن را كوتاه ونارسا رها ساخته , بلكه كـوشيده است مطالب را با فشردگى مناسبى بيان نمايد, وبر اين اساس , قرائات , شان نزول آيات , لغت , قواعد نحوى , بلاغت , احكام فقهى , مسائل كلامى , حوادث تاريخى , همه و همه را يكسان مورد توجه قرارداده است و بى گمان در هنر نگارش , همگان از اين ويژگى ارزشمند برخوردارنيستند.
ايـن شـيـوه بيان , گوياى اين حقيقت است كه مفسر به علوم عربى ومباحث اسلامى تسلط كامل داشته است , تسلطى كه وى را در چيرگى بر قلم خويش توانا ساخته است .
4 ـ اخـتـصـار از ديـدگـاه مؤلف , اختصار در انديشه ها نيست , بلكه اختصاردر رساندن مفاهيم و مطالب است , به عبارت ديگر: اين اختصار به گونه اى است كه اگر توضيح مطلبى را در كتابهاى مـفـصـل جـسـتـجـو كـنـيـد, بـه بيش از آنچه در اين اثر به آن اشاره رفته است , دست نخواهيد يافت ((448)) .
ديگر تاليفات او:.
از ديگر تاليفات او: توقيف السائل ـ الاربعون حديثا, و ارشاد المتعلم رامى توان نام برد.
مهم ترين اثر او, همين تفسير الوجيز مى باشد.
اين تفسير درفهرست كتابهاى اهدائى استاد مشكوة به دانشگاه تهران , ج 1 , ص 240 , تحت شماره 18 , و فـهرست كتابخانه آية اللّه گلپايگانى (قدس سره ), ج 3 , ص 25 , تحت شماره 1716 معرفى شده است ((449)) .

460 ـ عروة المتقين محمد اشرف ورنوسفادرانى .

(متوفى 1135 ه ق ). مـؤلـف آن , مولى محمد اشرف بن محمد حيدر على بن كلب بن على بن ملا محمد ميسى عاملى (متوفى 1135) يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
اين تفسير شريف پيرامون آية الكرسى , آيه 256 سوره بقره , و به زبان فارسى تحرير شده است .
نـزديـك 5000 بـيت , داراى يك مقدمه و سه باب و يك خاتمه مى باشد, و تاريخ كتابت و تحرير آن , 1150 ه ق است .
ايـن تـفسير ازموقوفات مرحوم حاج عماد فهرسى , متولى كتابخانه آستان قدس رضوى (ع ) به آن كتابخانه مى باشد, كه تحت شماره 1525 ثبت شده است .
(چنانكه گذشت ,مرحوم حاج عماد مدتى رئيس و سرپرست كتابخانه رضوى بوده است .
). در اين تفسير, در هر بابى , يك سوم آية الكرسى را شرح و تفسير نموده است .
(چنانچه مى دانيد آية الكرسى داراى سه آيه شريفه مى باشد.
) و درقسمت پايانى (خاتمه ) نكاتى درباره فضائل قرآن , و فضيلت و ثواب قارى ومستمع به نگارش درآمده است ((450)) .
ورنوسفادران , از قراى سده اصفهان (شهرضاى فعلى ) مى باشد.
چاپ اين تفسير در اصفهان , در سال 1368 انجام پذيرفته است .
نسخه اصلى پيش محمدصادق نورانى اصفهانى بوده است ((451)) .

گفتار صاحب ادبيات :

در ادبـيـات فـارسـى بـر مـبـناى استورى , در مقام معرفى اين تفسير مى نويسد:((عروة المتقين تفسيرى است شيعى بر آية الكرسى , آيه 256 از سوره بقره , و دوآيه پس از آن , در سه باب .
تـالـيـف مـحـمـد بن حيدرعلى , معروف به اشرف ورنوسفادرانى , كه يكى از دانشمندان و اميران روزگار شاه سلطان حسين صفوى بود, و در اصفهان مى زيسته است , و در سال 1135 در آن شهر درگذشته است ((452)) .

461 ـ تفسير البحر المواج فاضل هندى .

(متولد 1062 ـ متوفى 1137 ه ق ). مـؤلـف آن , فقيه نامدار شيعه , بها الدين محمد بن تاج الدين حسن بن محمداصفهانى , معروف به ((فـاضـل هـندى )), مؤلف كشف اللثام در فقه (متوفى 1137),يكى از چهره هاى بارز تفسيرى در قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف بزرگوار آن , صاحب تاليفات و آثار مهمه اى در فقه و كلام مى باشد, و ما شرح حال او را در كـتـاب ((فـقـهـاى نامدار شيعه )) (چاپ دوم , ص 264), در عداد فقهاى نامدار شيعه , به تفصيل آورده ايم .
در اينجا به عنوان مفسر, او را مى آوريم .
تفسير او به ترتيب منظم سوره ها و آيه ها, همراه با ترجمه دقيق آيات , بابهره گيرى از كتب اخبار و احـاديث , و با مراجعه به تفاسير عامه و خاصه , و حتى نقل قول برخى از گفتارها و اقوال حكيمانى چون ابن سينا, و خواجه نصير الدين طوسى فراهم آمده است ((453)) .
فراغت از تاليف آن , در تاريخ روز سه شنبه , هشتم جمادى الاول به سال1113 انجام پذيرفته است .
مـرحـوم عـلا مـه تـهرانى , صاحب الذريعه , تفسير او رابه عنوان تفسير بزرگ و گسترده توصيف مى نمايد.
و او در كـتـاب فـقهى كشف اللثام , از خويشتن به عنوان ((محمد بن حسن صاحب كشف اللثام )) تعبير آورده است ((454)). مـرحـوم خـوانسارى در روضات الجنات نيز از تفسير او به عنوان تفسيربزرگ مفصل تعبير آورده است , و از خود او به عنوان ((محمد بن حسن كاشف اللثام )) نام مى برد, و همين عنوان را در اجازه مختصرى كه به شاگرد خود, شيخ ‌احمد حلى داده است , نيز به كار مى برد((455)). الـبـته تصريح به نام تفسير وى كه موسوم به ((البحر المواج )) مى باشد, دربرخى از منابع و تذكره احوال او قيد شده است ((456)). صـاحـب ايـضاح المكنون , در عداد تفاسير قرآن , به اين تفسير اشاره مى كندو مى گويد: ((تفسير القرآن , تاليف بها الدين محمد بن تاج الدين حسن اصفهانى ,معروف به فاضل هندى شيعى , كه در اصفهان به صورت مقتول در سال 1137 ازدنيا رفته است ((457)). نـكته اى كه در اين منبع وجود دارد, مقتول بودن او و تعيين قاطع تاريخ ‌رحلت او مى باشد, كه به صورت قطعى در سال 1137 اعلام شده است .
ظاهرامر اين است كه قتل او توسط افغانيهاى مهاجم به هنگام اشغال اصفهان رخ داده باشد.
صاحب مفسران شيعه , با توجه به معرفى صاحب الذريعه , در جلد چهارم آن موسوعه , تفسير البحر الـمـواج را در عداد تفاسير قرن دوازده آورده است , وگويد: ((او تاليفات متعددى داشته است , از آن ميان :.
1 ـ اماطة اللثام في شرح قواعد الاحكام .
2 ـ المناهج السوية في شرح اللمعة الدمشقية .
3 ـ تلخيص كتاب الشفا در حكمت .
4 ـ شرح عوامل در نحو.
5 ـ كشف اللثام در فقه .
6 ـ شرح كافيه در نحو.
7 ـ شرح قصيده سيد حميرى در ادب .
8 ـ رساله فارسى كليد بهشت در اصول دين (كلام ). 9 ـ رساله مثاليه .
10 ـ تفسير فارسى , به نام البحر المواج .
ايـن تـفسير از تفاسير بسيار خوب فارسى , و مؤلف آن از كتب اخبار اماميه , و تفاسير خاصه و عامه بـسيار نقل قول نموده است , و روش تفسيرى او از آغاز قرآن اين است كه آيات را جمله به جمله به فـارسـى تـرجـمـه , سپس مطابق اخبار بر تفسير آن آيات مى پردازد, و به مناسبت اقوالى از فقها و مفسرين و حكما, مانند ابن سينا, فخر رازى و خواجه نصيرالدين طوسى نقل مى كند.
نسخه اى از اين تفسير در كتابخانه مجلس موجوداست .
الـبـتـه در آن نـسخه , نامى از مؤلف نيست , ولى به قرائن مسلم كه در جلددوم فهرست كتابخانه مدرسه سپهسالار ذكر گرديده است , مؤلف اين تفسيرفاضل هندى است ((458)) .
صـاحـب مـعجم مؤلفي الشيعه نيز با توجه به معرفيهاى صاحب الذريعه ,تاليفات فوق را, به علاوه برخى ديگر از كتابهاى فقهى او, مى آورد ((459)) .
ايـن تفسير در فهرست كتابخانه عمومى آية اللّه گلپايگانى (قدس سره ), ج1 , ص 197 نيز معرفى شده است .

462 ـ مرآة الانوار عاملى اصفهانى .

(متولد 1070 ـ متوفى 1138 ه ق ). مـؤلـف آن فقيه بزرگوار, ابوالحسن الشريف بن محمد طاهر فتونى نباطى (متوفى 1138) يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
نام كامل اثر تفسيرى او, ((مرآة الانوار و مشكوة الاسرار في تفسيرالقرآن )) است .
صـاحـب الـذريـعه مى نويسد: ((اين تفسير كه گاهى به آن ((مشكوة الانوار))نيز گفته مى شود, تفسير بزرگ و ارزشمندى است كه اكتفا به ماثورات از متون اخبار نموده است .
ولـى فـقط مقدمات اين تفسير تمام شده است , و آن در نسخه اى پيش شيخ و استاد ما, شيخ نورى (قـدس سـره ) مـوجود است , كه از اوائل سوره فاتحه , تا اواسط سوره بقره در يك مجلد بزرگ قرار گـرفـتـه اسـت , و در نسخه ديگر, تا آيه چهارم از سوره نسا آمده است , آيه شريفه (مثنى و ثلاث و رباع ). مجلد اول آن , در سال 1303 در ايران به طبع رسيده است , و آن بيش ازبيست هزار بيت مى باشد, و چاپ آن به شيخ عبداللطيف كازرونى نسبت داده شده است , چون مباشر طبع آن اطلاع نداشته است .
اما خود تفسير, من از آن دونسخه ديده ام :.
1 ـ نسخه شيخ بزرگوار ما كه به خط خود شيخ حسين نورى است , كه آن را از نسخه خزانه غرويه اسـتـنـسـاخ نـموده است , و آن در كتابخانه آية مجددشيرازى بوده , و سپس آية اللّه ميرزا محمد تهرانى عسكرى ابتياع نموده اند, و آن تفسير امروز در كتابخانه سامرا موجود است .
مجلد اول آن كه قريب به بيست هزار بيت است , مشتمل بر مقدمات سه گانه مى باشد, كه نظير آن نوشته نشده است .
2 ـ نـسـخه ديگرى كه من ديده ام , و آن نيز تا آيه چهارم از سوره نسااست , با خط نا مطلوب نوشته شـده است , و آن وقف ميرزا ابوالقاسم كلباسى , درسال 1307 هجرى است , كه اكنون در كتابخانه علا مه شيخ على كاشف الغطاموجود مى باشد ((460)) .
ديگر تاليفات او:.
از آثار ديگر او:.
1 ـ شرح الكفاية .
2 ـ شريعة الشيعة و دلائل الشريعة .
3 ـ الفوائد الغروية .
4 ـ ديوان شعر در مراثى و مداى ((461)) .

گفتار صاحب ريحانة الادب :

مرحوم مدرس مى نويسد: ((تفسير مرآة الانوار, از اول قرآن تا اواسطسوره بقره مى باشد.
تفسيرى است متين و استوار.
خـود مـقدمات تفسير, كتابى نافع و پرفايده , در حدود 20 هزار سطر مى باشد, و در تهران , به سال 1295 به چاپ رسيده است , و آن را اشتباها به مقدمه تفسير برهان بحرانى شهرت داده اند, و تاليف آن را به شيخ عبداللطيف كازرونى نسبت داده اند.
شـريـف ابـوالحسن , جد عالى مادرى شيخ باقر, پدر صاحب جواهر مى باشد, و عنوان شريف , جهت سيادت مادرش سيده آمنه است , كه از سادات عالى درجات ,خواهر امير محمد صالح خاتون آبادى , داماد مجلسى است ((462)) .

گفتار صاحب معارف الرجال :

صـاحـب مـعـارف الرجال مى نويسد: ((او تاليفاتى دارد, يكى ضيا العالمين در امامت (مخطوط) و ديـگـرى كـتـاب مرآة الانوار در تفسير, ناتمام تا اواسط سوره بقره , نزديك 20 هزار سطر و مملو او فوايد فراوان مى باشد, و در سال 1295 درتهران به چاپ رسيده است .
شايع نموده اند كه مقدمه تفسير البرهان مى باشد كه به آن الحاق شده است .
و بـاز گـفته اند صاحب آن عبداللطيف كازرونى مى باشد, وحق اين است كه آن , تاليف ابوالحسن الشريف مى باشد كه در سال 1138 از دنيارخت بربسته است ((463)) .

گفتار آقاى اشكورى :

فـهـرسـت نـگـار مـحـترم كتابخانه آية اللّه مرعشى , آقاى حسينى اشكورى , درمعرفى اين تفسير مـى نـويـسد: ((تفسير مختصرى است , در شرح و تفسير لغات قرآن , و آياتى كه احتياج به تفسير و توضيح دارند.
به كمك برخى از احاديثى كه تناسب با آيه ها داشته باشد.
وى تمام آيات قرآنى را تفسير نكرده است .
ايـن تـفسير بنا بر آنچه كه روى برگ اول آن نوشته شده است , برابر است با آنچه كه در تفسير مرآة الانـوار مـؤلـف , مـعـروف به مشكوة الانوار آمده است , و گمان مى رود كه اين تفسير را مؤلف در ابـتـداى امـر نـوشته است , سپس به تفصيل به آن پرداخته است , و آن تفسير تفصيلى ناتمام مانده است .
ايـن نـسـخـه مـشـتـمـل برمقدمات و تفسير قرآن , تا سوره صافات مى باشد, و از آغاز و انجام آن افتاده است ((464)) .
چاپ جديد:.
ايـن تـفـسـير شريف , به عنوان مقدمه اى بر تفسير محدث بحرانى توسط عمدة الاخيار, آقاى حاج ابوالقاسم مشهور به سالك به چاپ رسيده است , و مصحح آن , فاضل محترم , آقاى سيد محمود بن سيد جعفر موسوى زرندى , به تصحيح آن پرداخته است .
مـقـدمـه طـى 362 صـفـحـه به قطع نيم ورقى مى باشد, اما خود تفسير تااوايل سوره بقره ادامه دارد ((465)) .
.

463 ـ ايناس سلطان المؤمنين , سيد محمد عاملى .

(متولد 1071 ـ متوفى 1139 ه ق ). مؤلف آن , سيد محمد بن على بن حيدر موسوى عاملى مكى , معروف به سيد محمد حيدر (متوفى 1139), يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
نـام تفصيلى تفسير او, ((ايناس سلطان المؤمنين باقتباس علوم الدين من النبراس المعجز المبين في تفسير الايات القرآنية التي هي الاحكام الاصلية والفرعية )), و نام تلخيصى آن ((آيات الاحكام )) است .
مؤلف آن , شاگرد ابوالحسن الشريف عاملى , و مجاز از ناحيه وى مى باشد.
يـكـى از تاليفات او ((تنبيه وسن العين في تنزيه الحسن و الحسين (ع ))) مى باشد, كه در پايان آن كتاب , نسب خود را تا امام موسى بن جعفر (ع ) مى رساند.
پسرش سيد رضى الدين در اجازه اى كه به سيد نصر اللّه مدرس حائرى شهيد داده است ,نام تفسير را ((اقـتـباس علوم الدين )) ذكر كرده است , و گفته است كه آن در يك مجلد بزرگ مى باشد, كه نظير آن در جامعيت به مبانى اصولى و فروع فقهى تدوين نشده است .
صـاحـب الذريعه پس از نقل قول فوق گويد: ((نسخه اى از آن تفسير, دركتابخانه شيخ ابوالمجد الـرضـا, شهير به آقا رضا بن الفقيه المفسر الشيخ محمد حسين الاصفهانى المعاصر يافت مى شود, كـه آن را بـه نام شاه سلطان حسين صفوى تاليف نموده است , و مقصود از سلطان المؤمنين , وى مى باشد((466)). وى هـمچنين در الكواكب المنتشره در مورد او آورده است : ((او مؤلف تنبيه وسن العين في تنزيه الـحـسـن و الحسين (الذريعه , ج 4 , كد 2007) مى باشد, كه فراغت از نگارش آن در روز جمعه 25 شعبان 1128 رخ داده است .
در آن كـتـاب از عـمدة الطالب انتقاد نموده است , كه فرزندان امام حسن (ع ) را بر ديگران ترجيح داده است .
او در پـايـان كـتاب , نسب خود را نيز نگاشته است , كه محمد بن على بن حيدر بن محمد بن نجم مى باشد, و با اين جد آخرى اين خاندان , به عنوان خاندان نجم نيز شناخته مى گردند.
مرحوم سماهيجى , شاگرد او, وى را به عنوان فاضل محقق , به ويژه درعلوم عربى و كلام , نجوم و فلك توصيف نموده است , و گويد: ((از تاليفات او,كتابى پيرامون امامت , حاشيه مدارك , و تفسير آيه (رب اجعلنى على خزائن الارض ) در سوره يوسف مى باشد.
او از ابوالحسن فتونى شريف روايت مى كند ((467))

و ((468)) .
صاحب كتاب نزهة الجليس در مورد آن تفسير گفته است : ((آن اقيانوس علم انبوهى است كه به كناره هاى خويش , گوهرهاى گرانبها را بيرون مى ريزد.
آن حقيقتا دست انبوى اهل حجاز مى باشد.
مـؤلـف آن مـجـتـهـدى اسـت كـه مـردم به سوى او شد رحال مى بندند, صاحب نظم و نثر قوى مى باشد ((469)) .
صاحب اللؤلؤة نيز او را با اوصاف فاضل , محقق و مدقق بودن توصيف مى نمايد ((470)) .
سرآغاز تفسير: ((بعد البسمله و الحمد, اتم محامده الوفية الصفية على الدولة العلوية الصفوية )). پايان : (( و هو مختلف في ثبوته لمن قال ابوحيان من تقسيم البحر ((471)) .
محل نگهدارى :.
نـسخه اى از مجلد اول آن , در كتابخانه مجلس شورا در تهران , تحت شماره3902 موجود است كه در فهرست آن , ج 10 , بخش چهارم , ص 1926 آمده است .
از آثـار ديـگـر مـؤلف , رجل الطاوس اذا تبختر القاموس ـ نجح اثبات الادب المبارك في فتح قرب المولى شبير بن المبارك ـ تنبيه وسن العين كه در مجلدات 10/163 و 24/67 و 4/449 الذريعه الى تصانيف الشيعه معرفى شده اند ((472)) .

464 ـ تعليقه مختارى بر آيات الاحكام اردبيلى .

(متولد 1080 ـ متوفى حدود 1140 ه ق ). مـؤلـف آن , سيد بها الدين محمد بن محمد باقر حسينى مختارى نائينى اصفهانى , (متوفى حدود 1140) يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
خـود مـؤلف محترم , اين تعليقه را كه بر آيات الاحكام اردبيلى نگاشته اند,در فهرست تاليفات خود معرفى نموده است .
مرحوم حاج آقا بزرگ مى نويسد: ((نسب نامه او را با خط خودش درپشت كتاب من لايحضره الفقيه ديدم , كه پس از كلمه نائينى , سبزوارى را نيزافزوده بود.
از تاليفات او, امان الايمان مى باشد.
وى اجـازه نامه هاى علا مه مجلسى و فاضل هندى را با خط خودشان , به ترتيب يكى در سال 1104 وديـگـرى در سـال 1109 , آورده بود, كه اجازه فاضل هندى را در مورد ناصرالدين سيد احمد بن مـحمد بن روح الامين عبيدلى سبزوارى , كه در سال 1130انجام پذيرفته است , پشت كتاب لوامع النجوم رؤيت نمودم ((473)) .
صـاحب روضات الجنات در حق او گويد: ((او از اعيان علما و اركان فقها, و اكابر متكلمين , اديب ماهر, جليل القدر, و بزرگوار, حكيم متكلم ,خوش عبارت , نيكواشارت بودند.
از بـرخى از تاليفات شريف ايشان به دست مى آيد كه تا حدود 1130 حيات داشته اند, و گفته شده اسـت بين 30 و 40 , بعداز 1100 از دنيا رفته است , و در اصفهان مدفون مى باشد, ولى من تا كنون قبر اورا در اصفهان پيدا نكرده ام .
شايد آن قبر نيز در فتنه سپاهيان افغان از بين رفته باشد ((474)) .
مـرحـوم مـدرس , تـاليفات او را به اين ترتيب مى آورد: ((ارتشاف الشافى ـانارة الطروس في شرح عـبـارة الـدروس ـ تعليقات اشباه و نظاير سيوطى ـتعليقات شرح صحيفه سيد على خان مدنى ـ تـفـريـح الـقاصد لتوضيح المقاصد (كه شرح كتاب توضيح شيخ بهايى است ) ـ ظواهر الجواهر في نـوادر الـزواجـر ـ شرح بداية الهداية شيخ حر عاملى ـ شرح صمديه شيخ بهائى ـ صفوة الصافى من رغوة الشافى (كه تلخيص كتاب الشافى علم الهدى (قدس سره ) مى باشد)((475)).

465 ـ تفسير صوافى الصافى بختيارى .

(زنده در سال 1140 ه ق ). مـؤلـف آن عـالـم وارسته , مرحوم شيخ يعقوب بن ابراهيم بختيارى (زنده درسال 1140), يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
اين تفسير كه برگزيده هايى از تفسير الصافى فيض كاشانى است , در يك مجلد بزرگ قرار گرفته است , و فراغت از تحرير و استنساخ آن , در غره ذى قعدة الحرام 1140 صورت پذيرفته است .
مـرحـوم حـاج آقا بزرگ تهرانى در موردمحل نگهدارى آن مى نويسند: ((نسخه اصلى اين تفسير, پيش ابوالمجد آقا رضا دراصفهان يافت مى شود.
گـويا اخيرا از كتابخانه ايشان , به كتابخانه آقاى سيد محمدعلى روضاتى در اصفهان انتقال يافته است .
و ديگر در كتابخانه حاج ملا باقرشوشترى يافت مى شود ((476)) .
از نـام تـفـسير وى استفاده مى شود, كه برگزيده هايى از تفسير شريف الصافي مى باشد, كه جهت تعميم استفاده مردم از آن تفسير, انتخاب و گزينش نموده است .

466 ـ مجمع التفاسير ابن النجار.

(متوفى 1141 ه ق ). مـؤلف آن , مولى محمد بن على نجار شوشترى (متوفى 1141), يكى ازاعيان تفسيرى قرن دوازده هجرى مى باشد.
او عـالـم , محدث , متكلم , واعظ وخطيب , از شاگردان مرحوم محدث جزايرى مى باشد, آنچنانكه سيد عبداللّه جزايرى در اجازه كبيره اش , شرح حال و تاريخ زندگى او را آورده است , و گفته است او تفسير كبيرى دارد, و در ضمن از دو برادر عالم و فاضل او, مرحومان ملا على و ملا مقصودعلى نـام بـه مـيـان آورده اسـت , و مى گويد: ((آن دو پيش سيدنورالدين بن المحدث الجزائرى تلمذ نـمـوده انـد بـيـوگرافى او را همراه شرح حال فرزندش عالم جليل , ملا عبداللّه بن محمد, معاصر خويش و مصاحب وى درسال 1164 نيز آورده است .
از كـتـاب تـذكـره استفاده مى شود كه تفسير او به نام ((مجمع التفاسير)) ناميده مى شده است , و گمان مى رود اگر تفسيرى باقى مانده باشد, پيش نوادگان حاج شيخ جعفر بن ملا حسن تسترى بـاشـد, چـون ملا حسين و عموى او ملا محمد ازشاگردان سيد مجاهد بوده اند, و پدر ايشان ملا حسن بن مولى برادر ملا محمدصاحب اين تفسير مى باشد((477)). صـاحـب ريـحانة الادب , او را به نام محمد بن على نجار شوشترى , با اوصاف عالم , مفسر, محدث , خـطـيـب و واعـظ مـى ستايد, و گويد: ((تفسيرى بر قرآن مجيددارد, كه به نام مجمع التفاسير مى باشد.
گاهى او را ابن نجار متاخر مى گويند ((478)) .
علا مه تهرانى در جلد بيستم الذريعه مى نويسد: ((مجمع التفاسير, تفسيربس بزرگى است , تاليف مـولـى مـحـمد بن على نجار شوشترى , متوفى 1141 ازشاگردان سيد نعمة اللّه محدث جزايرى , آنچنانكه سيد عبداللّه جزايرى در تذكره آورده است ((479)).

467 ـ تفسير آيات الاحكام نادرى

(مربوط به سال 1145 ه ق ). تفسير آيات الاحكام نادرى , بدون شرح و تفسير, بلكه ترتيب آيات برحسب ابواب فقهى , از طهارت تـا ديـات , و آوردن آيـات مـربـوطـه و شرح و تفسيرآن , كتابى است كه سلطان نادر شاه افشار به كـتـابـخانه آستان قدس رضوى مشهد(على مشرفه السلام ) در سال 1145 ه ق وقف و اهدا نموده است , و در هر باب از ابواب فقهى آن دوازده آيه آورده شده است , و معانى آنها را به زبان فارسى در بين سطور در 142 صفحه آورده است .
اين ترجمه و تفسير, هم اكنون در كتابخانه آستان قدس رضوى (ع )نگهدارى مى شود ((480)) .
چون نام گردآورنده و مترجم آن مشخص نبود, ما به عنوان واقف و به مناسبت نام اهداكننده اين مجموعه , آن را به نام ((آيات الاحكام نادرى )) موسوم نموديم , هرچند نادر و همكاران و هم قطاران او, فـاصـلـه طـولانـى با اين آيات وبينات و احكام نورانى قرآن داشتند, و در طول تاريخ اين آيات شريفه بيشترين ضربه ها و صدمه ها را از ناحيه سلاطين و امرا تحمل نموده اند.