تفسير مجمع البيان جلد ۱۶

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۵ -


/ سوره طه / آيه هاى 130 - 126

126 . قالَ كَذلِكَ اَتَتْكَ اياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى.

127 . وَ كَذلِكَ نَجْزى مَنْ اَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِاياتِ رَبِّه وَ لَعَذابُ الْاخِرَةِ اَشَدُّ وَ اَبْقى.

128 . اَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ اَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فى مَساكِنِهِمْ اِنَّ فى ذلِكَ لاَياتٍ لِاُولِى النُّهى.

129 . وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَّبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَّ اَجَلٌ مُّسَمّىً.

130 . فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ انإِى اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى.

ترجمه

126 - [خدا در پاسخ او] مى فرمايد: [درست ] همان گونه كه [آيات و ]نشانه هاى يكتايى و قدرت ] ما بر تو آمد و آن را از ياد بردى، امروز همان سان از ياد مى روى.

127 - و اين گونه هركه را به [افراط و] اسراف روى آورده و به نشانه هاى پروردگارش ايمان نياورده است سزا مى دهيم؛ و بى ترديد عذاب سراى آخرت سخت تر و پايدارتر است.

128 - پس آيا براى هدايت آنان بسنده نبود كه [به سرنوشت بيدادگران پيشين بنگرند و ببينند كه ما] چه نسل ها را پيش از آنان نابود ساختيم كه [هم اكنون ديگران ]در سراهاى آنان [و شهر و ديارشان ] راه مى روند؟ راستى كه در اين [جايگزينى نسل ها ]براى خردمندان نشانه هايى [از قدرت و حكمت خدا] است.

129 - و اگر [سنّت و] سخنى از پروردگارت پيشى نگرفته و سرآمدى معيّن مقرّر نشده بود، بى گمان كيفر خدا بر آنان بايسته مى شد.

130 - پس بر آنچه [بدخواهان و نابخردان ] مى گويند، شكيبايى پيشه ساز، و پيش از برآمدن خورشيد و پيش از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت [او را ]تسبيح گوى، و نيز پاره اى از ساعت هاى شب و اطراف روز را با او به [راز و نياز و ]نيايش پرداز، باشد كه خشنود گردى.

نگرشى بر واژه ها

«قرون»: اين واژه جمع «قرن» به مفهوم مقدارى از زمان و يا مردمى است كه در روزگارى زندگى مى كنند.

«نُهى »: از ريشه «نهى» برگرفته شده و به مفهوم خرد مى باشد، چرا كه خرد انسان را از دست يازيدن به بيداد و گناه باز مى دارد.

«آناء»: به مفهوم ساعات است و مفرد آن «اَنى» آمده است.

تفسير

كيفر حق ناپذيرى در سراى آخرت

در نخستين آيه مورد بحث، قرآن سخن آفريدگار هستى را ترسيم مى كند كه در روز رستاخيز در پاسخ كسى كه از كورى خود مى پرسد، مى فرمايد:

قالَ كَذلِكَ اَتَتْكَ اياتُنا فَنَسيتَها

اين كورى امروزت، به خاطر آن است كه پيامبر ما محمد صلى الله عليه وآله با قرآن و دليل هاى روشن و روشنگر ما در زندگى ات به سوى تو آمد، امّا تو با حق ستيزى و خيره سرى همه را پشت سر افكندى و بدين وسيله خود را در معرض فراموشى قرار دادى.

اين تفسير بدان دليل است كه فراموشى كار اختيارى انسان نيست كه در خور كيفر باشد.

وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى.

و اين گونه است كه تو امروز بسان فراموش شدگان هستى و در عذاب هماره گرفتار خواهى بود.

به باور پاره اى منظور اين است كه: همان گونه كه تو در زندگى كوردل بودى و آيات و نشانه هاى مرا وانهادى و در آنها نينديشيدى، اينك تو را كور محشور مى سازم تا رسوا گردى؛ و همان گونه كه فرمان هاى ما را زير پا نهادى و فراموش شده انگاشتى، اينك امروز گرفتار عذاب مى گردى و بسان فراموش شدگان خواهى بود.

و سرانجام به اسرافكاران و بيداد پيشگان هشدار مى دهد كه:

وَ كَذلِكَ نَجْزى مَنْ اَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِاياتِ رَبِّه

و ما كسانى را كه شرك ورزيده و به افراطكارى و زياده روى روى آورده و به آيات و كتاب هاى آسمانى و پيامبران ايمان نمى آورند، اين گونه كيفر مى دهيم.

وَ لَعَذابُ الْاخِرَةِ اَشَدُّ وَ اَبْقى.

و عذاب آن جهان از عذاب اين جهان و عذاب عالم قبر سخت تر و پايدارتر است چرا كه عذاب دنيا و عالم قبر پايان مى پذيرد، امّا عذاب سراى آخرت جاودانه است.

آيا از سرنوشت بيدادگران پيشين عبرت نمى گيرند؟

پس از ترسيم كيفر دردناكى كه در انتظار مجرمان و گناهكاران است، اينك در اين آيه براى بيدارى و هشيارى مردم، از آنان مى خواهد كه به سرنوشت عبرت انگيز و عبرت آموز بيدادگران پيشين بنگرند:

اَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ اَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِّنَ الْقُرُونِ

آيا براى حق پذيرى و هدايت شرك گرايان مكه بسنده نيست كه به سرنوشت حق ستيزان و مخالفان بعثت ها و پيامبران بنگرند، و نابودى آنان وسيله بيدارى و هشيارى و ايمان گردد؟

يَمْشُونَ فى مَساكِنِهِمْ.

اينان كه در سفرهاى تجارتى خود به شام، از سرزمين ها و شهرهاى ويران شده عاديان و ثموديان مى گذرند، و آثار برجاى مانده از جامعه هاى بيدادگر و حق ستيز را مى بينند، آيا نبايد با تماشاى اين صحنه ها به خود آيند و دست از حق ستيزى و مخالفت با وحى و رسالت برداشته و به شاهراه توحيد و عدالت گام سپارند و بترسند كه مبادا خودشان با همه بدانديشى ها و زشتكارى ها به همان سرنوشت شوم پيشينيان دچار شوند؟!

اِنَّ فى ذلِكَ لَاياتٍ لِاُولِى النُّهى.

راستى كه در اين شهرهاى ويران شده و آثار برجاى مانده از جامعه هاى نابود شده، براى خردمندان نشانه ها و درس هاى عبرت است.

در چهارمين آيه مورد بحث روشنگرى مى كند كه:

وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَّبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَّ اَجَلٌ مُّسَمّىً.

و اگر سنّت و روش و سخنى پيشى نگرفته و سرآمدى معيّن مقرر نشده بود كه عذاب را تا روز رستاخيز از اين كفرگرايان و ظالمان به تأخير افكند، هم اكنون عذاب دردناك خدا به كيفر بدانديشى ها و بيدادگرى هايشان دامان آنان را مى گرفت.

واژه «لزام» مصدرى است كه به مفهوم صفت آمده و عذاب را وصف مى كند.

در مورد «اجل مسمى» دو نظر است:

1 - به باور «قتاده» منظور رستاخيز است.

2 - امّا به باور ديگران منظور دوران عمر و مدتى است كه انسان بايد در اين سرا زندگى كند.

به باور گروهى از مفسّران عذاب بايسته كه از آن به «لزام» تعبير شده است، همان شكست و رسوايى تلخى بود كه در «بدر» گريبانگير سردمداران شرك و بيداد شد و سرهايشان به باد رفت.

آيه شريفه نشانگر اين واقعيت است كه اگر براى مردم ناسپاس سرآمدى مقرر نشده بود كه در اين جهان زندگى كنند، به كيفر بيداد و گناهانشان، همان عذاب «بدر» در ديگر زمان ها نيز دامانگيرشان مى گرديد و بر اثر آن نابود مى شدند.

در آخرين آيه مورد بحث، قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله نموده و او را به شكيبايى فرمان مى دهد:

فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ

هان اى پيامبر! اينك كه چنين است در برابر دروغ پردازى و آزار ناجوانمردانه آنان شكيبايى پيشه ساز.

وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها

و پيش از برآمدن آفتاب و پس از فرو شدن آن در سينه مغرب، با ستايش پروردگارت، او را تسبيح كن و نماز بامدادى و نماز عصر را به جا آور.

وَ مِنْ انإِى اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ

و نيز در ساعت هاى شب و اطراف روز، با خدا به راز و نياز و نيايش بپرداز و او را ستايش كن.

«ابن عباس» مى گويد: منظور از ستايش شبانه، نماز شب است. و منظور از اطراف روز نيز، نيمروز است كه در آن هنگام بايد نماز ظهر را به جا آورد.

و بدان دليل به ظهر و يا نيمروز، اطراف روز گفته مى شود كه آن هنگام، هنگامه زوال خورشيد و متمايل شدن آن به سوى مغرب مى باشد كه هم طرف نصف اوّل روز و هم يك سوى بخش دوّم از روز است.

كسانى كه واژه «تسبيح» را به ظاهر آن معنا كرده اند، بر اين باورند كه منظور از آن ستايش هماره و در همه حال آفريدگار هستى است.

لَعَلَّكَ تَرْضى.

آرى، اى پيامبر! اگر چنين كنى، آنگاه است كه به مقام والاى شفاعت نايل آمده و خشنود خواهى شد.

به باور پاره اى منظور اين است كه ثمره شيرين اين كارها آن است كه خدا به وعده هاى خود در مورد تو و دين و آيين ات وفا مى كند و در نتيجه راه و رسم تو در دنيا عزّت و اقتدار يافته و دل ها را جذب مى كند، و در سراى آخرت نيز به مقام پرفراز شفاعت نايل آمده و خشنود خواهى شد.

/ سوره طه / آيه هاى 135 - 131

131 . وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلى ما مَتَّعْنا بِه اَزْواجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَالْحَيوةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَّ اَبْقى.

132 . وَأْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى .

133 . وَ قالُوا لَوْ لا يَاْتينا بِايَةٍ مِّنْ رَّبِّه اَوَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِى الصُّحُفِ الاُْولى .

134 . وَ لَوْ اَنَّا اَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِّنْ قَبْلِه لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا اَرْسَلْتَ اِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ اياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَّذِلَّ وَ نَخْزى .

135 . قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ اصْحابُ الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى .

ترجمه

131 - و ديدگاه خود را به سوى آنچه گروه هايى از آنان را بهره ور ساخته ايم - [وآن چيزها تنها] زينت [و آراستگى فناپذير] زندگى اين جهان است تا آنان را [بدين وسيله ]بيازماييم - خيره نساز. و [هماره به خاطر داشته باش كه ] روزىِ پروردگار تو بهتر و ماندگارتر است.

132 - [و خاندان ] و كسانِ خود را به [برپاداشتن ] نماز فرمان ده، و خود بر [انجام شايسته و بايسته و تحقق فرهنگ ] آن شكيبايى پيشه ساز. ما از تو [اى پيامبر! ]روزى نمى خواهيم، [بلكه ] ما به تو روزى مى دهيم، و فرجام [خوش و پرشكوه ] براى پروا [و پرواپيشگان ] است.

133 - و [شرك گرايان و بهانه جويان ] گفتند: چرا [محمد صلى الله عليه وآله بسان ديگر پيامبران ]از سوى پروردگارش معجزه اى [دلخواه ] براى ما نمى آورد؟ آيا [در اين قرآنِ پرشكوه ]آنچه در كتاب هاى پيشين [آسمانى ] است، براى [آگاهى و بيدارى ]آنان نيامده است؟

134 - و اگر ما آنان را [كه در كفر و بيداد خيره سرى مى كنند] پيش از [فرود اين آيات ] به وسيله عذابى [مرگبار] نابود مى ساختيم، [در آن صورت ]مى گفتند: پروردگارا! چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آن كه [به وسيله عذاب ]خوار و [در دوزخ ]رسوا گرديم، از آيات تو پيروى نماييم؟

135 - [هان اى پيامبر!] بگو: همه انتظار مى برند، پس شما هم در انتظار باشيد، و به زودى خواهيد دانست كه ياران [و رهروان ] راه راست [و خداپسندانه ]كيانند، و [درخواهيد يافت كه ] چه كسى راه يافته است [ما يا شما كفرگرايان و ظالمان ].

شأن نزول

«ابو رافع» در شأن نزول و داستان فرود نخستين آيه مورد بحث آورده است كه: براى پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله ميهمانى نابهنگام رسيد و آن حضرت به دليل فشار و كمبود مواد غذايى مرا نزد يكى از يهود گسيل داشت تا مقدارى مواد غذايى بگيرم و به او خاطرنشان سازم كه آغاز ماه رجب بهاى آن را خواهم آورد، و يا از او به صورت قرضى مواد مورد نياز را دريافت دارم؛ امّا هنگامى كه نزد او رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم، نه حاضر به فروش مواد غذايى گرديد و نه قرض داد، و من با دستى تهى باز آمدم و موضوع را به آن حضرت گفتم.

پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آزرده خاطر گرديد و فرمود: شگفتا! چرا اين گونه؟! آيا نه اين كه من در زمين و آسمان امانتدار شناخته شده ام؟! به خداى سوگند حساب او را به هنگامه مقرر مى پرداختم، چرا او اين گونه رفتار كرد؟!

و آنگاه فرمود: اينك كه چنين است زره مرا ببر و مواد غذايى فراهم آر.

درست آن جا بود كه اين آيه شريفه در جهت آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر، در اين مورد و بيان موقعيت دنيا و ارزش هاى مادّى، فرود آمد: و لا تمدنّ...

تفسير

فرجام خوش از آن پرواپيشگان است

در نخستين آيه مورد بحث، قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله نموده و مى فرمايد:

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلى ما مَتَّعْنا بِه اَزْواجاً مِّنْهُمْ

هان اى پيامبر! ديدگانت را به آنچه از زر و زيور دنيا كه به گروه هايى از مردم داده ايم، خيره مساز.

«ابى بن كعب» مى گويد: از اين آيه شريفه اين نكته دريافت مى گردد كه هر كس به ذات پاك خدا دل نبندد، حسرت دنيا او را از پا در مى آرود و هر كس چشم طمع به دارايى ديگران بدوزد، اندوهش پايدار مى شود و خشمش فرو نمى نشيند؛ و هر كس نعمت خدا را تنها در خوردنى ها و نوشيدنى ها بنگرد، دانش او اندك و عذابش نزديك است.

از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده اند كه پس از فرود اين آيه بر قلب مباركش، نشست و سخنانى را كه از «ابن كعب» آورده اند، بيان فرمود، و او اين بيان حكيمانه و درس آموز را از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آموخته است كه فرمود:

من لم يتعزّ بعزاء اللّه تقطّعت نفسه حسرات على الدنيا،

و من يتبع بصره ما فى ايدى النّاس يطل حزنه و لا يشفى غيظه،

و من لم ير للّه عليه نعمة الاّ فى مطعمه و مشربه نقص علمه و دنا عذابه.(285)

هر كس به خدا و عزّت و اقتدار او دل نبندد، حسرت دنيا او را نابود مى سازد...

در ادامه آيه شريفه مى فرمايد:

زَهْرَةَالْحَيوةِ الدُّنْيا

و مباد كه طراوت و تازگى زندگى زودگذر دنيا و منظره هاى دلپذير و ديدنى آن تو را به خود مشغول سازد، كه اينها زيور و زينت زندگى اين جهان است.

به باور «ابن عباس» و «قتاده»، منظور زر و زيور زندگى زودگذر دنياست.

لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ

اين نعمت هاى خيره كننده را به آنان ارزانى داشته ايم تا آنان را مورد آزمون قرار دهيم و در ميدان عمل و رعايت حقوق، حقيقت آنان آشكار گردد.

به باور پاره اى، منظور اين است كه: ما بر آن هستيم كه با ارزانى داشتن اين ثروت ها بر آنان سختگيرى نماييم تا معلوم داريم كه آنان با اين همه ثروت و نعمت از تو پيروى مى كنند يا نه؟

و به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: ما مى خواهيم بدين وسيله آنان را كيفر كنيم، چرا كه گاه گسترش نعمت و توسعه روزى، نوعى عذاب و كيفر است.

بر اين اساس است كه حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

«لو كانت الدّنيا تزن عند اللّه جناح بعوضة ما سقى منها كافراً شربة ماء».(286)

اگر اين دنيا در پيشگاه خدا به اندازه بال مگسى ارزش داشت، به انسان كفرگرا و بيدادپيشه، به اندازه خوردن آبى از آن هم نمى داد.

وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَّ اَبْقى.

و روزى پروردگارت در سراى آخرت از آنچه در اين سرا به آنان داده ايم، بهتر و پايدارتر است.

و از پى اين هشدار و روشنگرى مى فرمايد:

وَاْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلوةِ

و خاندان و پيروانت را به برپايى نماز و فرهنگ آن فرمان ده.

«ابو سعيد خدرى» مى گويد: از هنگامه فرود اين آيه شريفه تا نه ماه پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله به وقت نماز در سراى «على» و «فاطمه» عليهما السلام مى ايستاد و مى فرمود:

الصلوة رحمكم اللّه! انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً: (287)

نماز، نماز، هان كه بخشايش و مهر خدا بر شما باد! جز اين نيست كه خدا مى خواهد تا پليدى را از شما خاندان بزدايد و شما را آن گونه كه خود مى پسندد پاك و پاكيزه بارگاه خويش سازد.

اين روايت را، «ابن عقده» از راه هاى فراوانى از امامان معصوم و از ديگران، همچون «ابو رافع» و ابو برزه روايت كرده است.

حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد:

امره اللّه تعالى ان يخصّ اهله دون الناس ليعلم الناس انّ لاهله عند اللّه منزلة ليست للناس فامرهم مع النّاس عامة ثم امرهم خاصّة. (288)

خدا به پيامبر فرمان داد كه تنها خاندانش را اين گونه به نماز و نيايش با خدا فرمان دهد تا همگان بدانند كه خاندانش نزد خدا مقامى والا و ويژه دارند، كه ديگر مردمان چنين مقامى ندارند. آرى، پيامبر نخست آنان را با همه مردم به برپا داشتن نماز فرمان داد و آنگاه خود و خاندانش را به تنهايى.

وَاصْطَبِرْ عَلَيْها

و خود نيز بر نماز و دعوت به آن شكيبا باش.

لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً

ما روزى تو و آفريده هاى خود را از تو نمى خواهيم، بلكه از تو مى خواهيم كه عبادت كنى و پيام ما را به مردم برسانى و خود ضامن روزى همگان هستيم.

نَحْنُ نَرزُقُكَ

ما به همه روزى مى دهيم و از كسى چيزى نمى خواهيم، به همه سود مى رسانيم و از كسى سود نمى خواهيم، و بدين سان اين در اظهار امتنان رساتر است.

وَالْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى.

و فرجام خوش از آن پروا و پرواپيشگان است.

«ابن عباس» مى گويد: منظور اين است كه آن كسانى كه تو و قرآن را گواهى كنند و از من حساب برند و پروا پيشه سازند، فرجام خوش براى آنان است.

در روايت است كه «عروة بن زبير» هنگامى كه سردمدار و دارنده زر و زيورى را مى ديد، به خانه اش مى رفت و اين آيه شريفه را تلاوت مى كرد كه: و لا تمّدن عينيك...

و آنگاه رو به خانواده اش مى كرد و مى گفت: الصلوة! الصلوة! رحمكم اللّه!

در سومين آيه مورد بحث، در اشاره به بهانه جويى هاى شرك گرايان و پاسخ آنان مى فرمايد:

وَ قالُوا لَوْ لا يَاْتينا بِايَةٍ مِّنْ رَّبِّه

و شرك گرايان گفتند: چرا همان گونه كه پيامبر خدا «صالح» به خواست مردم آن ماده شتر را آورد، اين پيامبر به دلخواه ما معجزه اى نمى آورد تا ما عبرت گيريم؟!

اَوَ لَمْ تَاْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِى الصُّحُفِ الاُْولى.

آيا همين قرآن كه بيانگر مفاهيم و حقايق كتاب هاى آسمانى پيشين و سرگذشت جامعه هايى است كه نشانه و معجزه خواستند و پس از آمدن آنها، كفر ورزيدند و نابود شدند، براى اينان نيامده است؟

اينك چه چيزى اينان را امنيّت بخشيده است كه بسان آنان بهانه جويى مى كنند؟ آيا نمى ترسند كه به سرنوشت آنان دچار گردند؟

در ادامه سخن در اين مورد مى افزايد:

وَ لَوْ اَنَّا اَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِّنْ قَبْلِه لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا اَرْسَلْتَ اِلَيْنا رَسُولاً

اگر اين شرك گرايان و ظالمان را پيش از بعثت پيامبر و فرود قرآن نابود مى ساختيم، روز رستاخيز مى گفتند: خدايا چرا پيامبرى به سوى ما گسيل نداشتى كه ما را به فرمانبردارى تو فراخواند و به راه راست رهبرى كند.

فَنَتَّبِعَ اياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَّذِلَّ وَ نَخْزى.

اگر چنين مى شد، ما به فرمان تو - پيش از آن كه به عذاب، خوار و رسوا گرديم و در دوزخ گرفتار شويم - عمل مى كرديم و از رهنمودهايت پيروى مى نموديم. آرى، ما بدين وسيله با فرستادن پيامبر و قرآن بهانه را از دست آنان گرفتيم و دستاويزى برايشان باقى ننهاديم.

در آخرين آيه مورد بحث كه پايان بخش اين سوره است، قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله نموده و مى فرمايد:

قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ

هان اى پيامبر! به آنان بگو: همه ما و شما در انتظار هستيم.

ما در انتظار آن هستيم كه وعده خدا در مورد كيفر شما فرارسد، و شما نيز در انتظار شكست و گرفتارى ما هستيد.

فَتَرَبَّصُوا

اينك كه چنين است، پس انتظار بريد...

گفتنى است كه اين جمله براى هشدار است.

فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ اصْحابُ الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى .

به زودى خواهيد دانست كه رهروان راه راست و دين و آيين درست و خداپسندانه چه كسانى هستند؟ و كدامين ما و شما به سوى حق راه يافته ايم؟

رهنمود آيه شريفه

از چهارمين آيه مورد بحث (289) اين نكته دريافت مى گردد كه خدا پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله را به خاطر وجوب لطف فرستاده است، و اگر نمى فرستاد مردم حق اعتراض داشتند، و خدا بدين وسيله هم مهر و لطف خود را نسبت به بندگان كامل فرموده و هم دستاويز و بهانه اى براى حق ناپذيران باقى نگذاشته است.

پرتوى از سوره

در پرتو مهر و لطف خدا ترجمه و تفسير اين سوره نيز به پايان رسيد و ما به مسافرى مى مانيم كه از كنار مزرعه مزرعه گل هاى عطرآگين و خرمن خرمن لاله هاى زيبا و جانبخش و مزرعه مزرعه شكوفه ها و سنبل هاى دل انگيز مفاهيم بلند و معارف انسانساز آيات يكصد و سى پنجگانه اين سوره آمده است.

اگر بخواهيم شمارى از اين مرواريدهاى غلطان را كنار هم بچينيم با اين مفاهيم و عناوين روبه رو مى گرديم:

هان اى آزاد مرد!

هدف از فرود قرآن،

پوشيده تر از راز،

آيا سرگذشت موسى به تو رسيده است؟!

فروغى نورافشان،

دو معجزه بزرگ رسالت موسى،

به سوى فرعون،

دعاها و خواسته هاى هفتگانه موسى،

هدف از اين خواسته ها،

ولادت و نجات اعجازآميز او،

رويارويى پيشوايان آزادى با سردمداران استبداد،

پروردگار شما كيست؟

پاسخ تفكرانگيز او!

روز رويارويى...

نترس كه تو برترى!

واكنش استبداد،

پايدارى تحسين برانگيز،

فرجام سياه كفر و بيداد،

و تا آيندگان عبرت گيرند...

نعمت آزادى و استقلال،

فتنه سامرى،

پايدارى هارون در برابر غوغاى سامرى،

سرنوشت كوه ها در آستانه رستاخيز،

سرنوشت زمين،

خفّت و خوارى سردمداران ستم،

سرگذشت آدم،

آدم و وسوسه هاى شيطان،

كيفر حق ناپذيرى در سراى آخرت،

آيا از سرنوشت بيدادگران عبرت نمى گيرند؟

و ده ها موضوع جالب و درس آموز ديگر...

بار خدايا! به ما نيّتى خالص، گامى استوار، همتى بلند، و توفيقى هماره در گام سپردن در راه قرآن و عترت ارزانى بدار.

پروردگارا! ما را در اين سرا به زيارت خالصانه و عاشقانه مرقد پاك پيامبر و خاندان گرانقدرش و به افتخار پيروى واقعى از آنان، و در سراى آخرت نيز به شفاعت آنان سرفراز بدار.