تفسير مجمع البيان جلد ۱۲

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۳ -


/ سوره هود / آيه هاى 115 - 109

109 . فَلاتَكُ فى مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ اِلاَّ كَما يَعْبُدُ اباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَاِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ.

110 . وَلَقَدْ اتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ وَلَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَّبِّكَ لَقُضِىَ بَيْنَهُمْ وَاِنَّهُمْ لَفى شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ.

111 . وَاِنَّ كُلاًّ لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ اَعْمالَهُمْ اِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبيرٌ.

112 . فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ وَمَنْ تابَ مَعَكَ وَلاتَطْغَوْا اِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ.

113 . وَلاتَرْكَنُوا اِلىَ الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِياءَ ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ.

114 . وَاَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّليْلِ اِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرينَ.

115 . وَاصْبِرْ فَاِنَّ اللَّهَ لايُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنينَ.

ترجمه

109 - پس در باره [باطل و پوچ بودن ] آنچه آنان [كه شرك و كفر پيشه ساخته اند و ]مى پرستند، در ترديد مباش. آنان تنها همان گونه كه پيش از اين پدرانشان مى پرستيدند، [خدايان دروغين را به انگيزه دنباله روى از آن گمراهان ]مى پرستند. و ما نيز بهره آنان را [به طور] كامل و بى كم و كاست خواهيم داد.

110 - و به يقين ما به موسى كتاب [آسمانى ] ارزانى داشتيم، آنگاه در باره آن كشمكش گرديد. و اگر از سوى پروردگارت [وعده و ]سخنى پيشى نگرفته بود [كه كيفر عملكرد ظالمانه آنان را روى مصلحت تا روز رستاخيز به تأخير افكند]، بى گمان [در] ميان آنان داورى مى گرديد. و بى ترديد آنان در مورد [نويدها و هشدارهاى خدا] در ترديدى [سخت و ]بهتان آميزند.

111 - و پروردگارت [ثمره ] كارهاى هريك را به طور كامل [و بى كم و كاست ]به آنان خواهد داد؛ چرا كه او به آنچه [هر كدام از آنان ] انجام مى دهند آگاه است.

112 - پس همان گونه كه فرمان يافته اى پايدارى ورز، و هركس به همراه تو روى توبه به بارگاه خدا آورده است [نيز بايد پايدارى پيشه سازد]، و [با نا فرمانى خدا ]طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مى دهيد بيناست.

113 - و به كسانى كه [بيداد پيشه ساخته و] ستم كرده اند تكيه نكنيد كه آتش [شعله ور دوزخ ] به شما در مى رسد، و [آنگاه ] برايتان در برابر خدا [دوستان و ]يارانى نخواهد بود، و [از هيچ جا و از سوى هيچ كس نيز] يارى نخواهيد شد.

114 - و در دو سوى روز [كه آغاز و انجام آن باشد]، و [نيز ]آغازين ساعات شب نماز را برپا دار، چرا كه نيكيها [و كارهاى شايسته آثار] بديها را از ميان مى برد. اين [بيان ]براى پندگيرندگان [و كسانى كه درست مى انديشند]، پندى است.

115 - [و تو اى پيامبر ما] شكيبايى پيشه ساز كه خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى گرداند.

نگرشى بر واژه ها

«مِرية»: شك و ترديد.

«نصيب»: بهره.

«استقامت»: پايدارى در راه راست و منحرف نشدن از آن.

«طغيان»: تجاوز از مرزهاى عدالت و مقررات خدا و انحراف به سوى تباهى و بيداد.

«ركون»: تكيه و اعتماد نمودن به چيزى از روى تمايل و علاقه.

«بقية»: باقيمانده چيزى.

«اترفوا»: به رفاه و آسايش و خوشگذرانى عادت كردن.

تفسير

فرمان پايدارى و پايمردى

در اين آيات انسانساز آفريدگار هستى روى سخن را به پيامبر برگزيده اش مى كند و مى فرمايد:

فَلاتَكُ فى مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ

و تو اى پيامبر بسان هميشه هيچ ترديدى نداشته باش كه آنچه را اين شرك گرايان به جاى خدا مى پرستند، پوچ و بى اساس است، و از پى آن به آتش دوزخ گرفتار خواهند گرديد.

ما يَعْبُدُونَ اِلاَّ كَما يَعْبُدُ اباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ

و اين پرستش خدايان دروغين و ساختگى به وسيله شرك گرايان جز از روى دنباله روى از پدران و نياكان خودشان نيست.

وَاِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ.

و ما بهره و سزاى آنان را بدون كم و كاست و به طور كامل به آنان خواهيم داد و چيزى را كه در خور آن هستند نخواهيم كاست.

به باور مفسّران، خدا با اين فراز آنان را از عفو و بخشايش خود نوميد ساخته است. و «ابن زيد» مى گويد: منظور اين است كه: ما پس از اينكه بهره آنان را در برابر كارهاى نيك آنان به طور كامل داديم، در سراى آخرت نيز به همان اندازه اى كه در خور كيفرند، عذابشان خواهيم كرد.

در دومين آيه مورد بحث در راه آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر در مورد شرارت و حق ستيزى شرك گرايان، و دروغ انگاشتن قرآن و رسالت پيامبر از سوى آنان، مى فرمايد:

وَلَقَدْ اتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ

و به يقين ما به موسى كتاب آسمانى داديم، امّا افزون بر دشمنى و حق ستيزى فرعونيان با او و دعوت آسمانى اش، قوم او نيز در كتاب او به كشمكش پرداختند و گروهى در درستى و آسمانى بودن آن اختلاف كردند.

با اين بيان، آيه شريفه روشنگرى مى كند كه: هان اى پيامبر، اگر قوم تو قرآن را انكار كرده و تو را تكذيب مى كنند، قوم موسى نيز با او همين گونه رفتار كردند؛ بنابراين از عملكرد زشت و ظالمانه آنان اندوه به دل راه مده.

وَلَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَّبِّكَ لَقُضِىَ بَيْنَهُمْ

و اگر از سوى پروردگارت سخن و وعده اى پيش از اين نيامده بود كه كيفر عملكرد زشت و ظالمانه آنان را از روى مصلحت تا روز رستاخيز به تأخير افكند، بى گمان در ميان آنان به سرعت داورى مى شد و پاداش و كيفر هركس بى درنگ به او داده مى شد و بيدادگران به كيفر كارشان نابود مى شدند.

به باور پاره اى منظور اين است كه: اگر چنين نبود، كار ايمان آوردگان و كفر گرايان بى درنگ يكسره مى شد و در نتيجه، خدا ايمان آوردگان را نجات مى داد و كفر گرايان را نابود مى ساخت.

وَاِنَّهُمْ لَفى شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ.

و بى ترديد اين كفرگرايان و بيدادگران در نويدها و هشدارهاى خدا در ترديدى سخت وبهتان آميزند.

و به باور پاره اى منظور اين است كه قوم موسى در مورد رسالت آن حضرت در ترديد بودند.

در سوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَاِنَّ كُلاًّ لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ اَعْمالَهُمْ

و بى گمان پروردگارت سزاى كارهاى حق ستيزان و مخالفان وحى و رسالت را به طور كامل و بى كم و كاست به آنان خواهد داد. به باور پاره اى منظور اين است كه: پروردگارت پاداش و كيفر شايسته و بايسته هريك از دو گروه ايمان آوردگان و كفرگرايان رابه طور كامل و بى كم و كاست به آنان خواهد داد؛ از اين رو اگر عملكردشان خير است، پاداش آن را دريافت نموده و اگر زشت و ظالمانه باشد كيفر همان را خواهند ديد.

اِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبيرٌ.

چرا كه او به عملكرد آنان و به آنچه در خور آن مى باشند دانا و آگاه است و چيزى بر او پوشيده نمى ماند.

فرمان استقامت و پايدارى پس از ترسيم پرتوى ازسرگذشت پيامبران و راز ورمز سر فرازى آنان، اينك به پيامبر گرامى مى فرمايد:

فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ

هان اى پيامبر، بر رساندن پيام و اندرز و هشدار دادن به مردم و تمسّك به فرمانبردارى خدا و دعوت مردم به سوى او، پايدارى و استقامت پيشه ساز. و پايدارى و پايمردى واقعى همان رساندن شايسته پيام خدا به مردم و هشدار از گناهان و زشتى هاست.

وَمَنْ تابَ مَعَكَ

به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: همه كسانى كه به پيروى از تو، از شرك و بيداد دست شسته و راه توحيد وتقوا در پيش گرفته اند، بايد همان سان كه فرمان يافته اند پايدارى ورزند.

امّا به باور برخى منظور اين است كه: كسى كه به سوى خدا و پيامبرش روى آورده، بايد پايدارى ورزد، كه منظور مردم با ايمانند.

و از ديدگاه پاره اى ديگر، منظور اين است كه، تو اى پيامبر، بايد در رساندن پيام خدا پايدارى ورزى و مردم با ايمان نيز در پذيرش آن.

وَلاتَطْغَوْا

و مباد با كم و زياد كردن آنچه بر آن فرمان يافته اى از قلمرو فرمان خدا بيرون رويد كه در آن صورت از مرز راه راست او نيز به انحراف كشيده مى شويد. به بيان ديگر مباد نعمت و رفاه، شما را به طغيان كشد و از مرز استقامت بيرون كند. و به باور پاره اى منظور اين است كه مباد نافرمانى خدا كنيد؛

اِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ.

چرا كه او به آنچه انجام مى دهيد بيناست وچيزى بر او پوشيده نخواهد ماند.

سخت ترين و مسئوليت آفرين ترين آيه در برخى از روايات آيه مورد بحث سخت ترين و مسئوليت سازترين آيه، در ميان همه آيات قرآن عنوان يافته است، هم براى پيامبر گرامى و هم ايمان آوردگان؛ براى نمونه:

1 - از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود:

لو صليتم حتى تكونوا كالحنايا، و صمتم حتى تكونوا كالأوتاد، ثم كان الاثنان احب اليكم من الواحد لم تبلغوا حدّ الاستقامة.(197)

اگر به اندازه اى نماز گزاريد كه پشت شما خم گردد، و از بسيارى روزه از نظر جسمى بسان ستون هاى بى روح و جان گرديد، آنگاه دو آفت خود كامگى و اجتهاد در برابر نصّ، نزد شما دوست داشتنى تر از گردن نهادن به مقررات خداى يكتا باشد، به مرز استقامت نرسيده ايد.

2 - و از «ابن عباس» آورده اند كه:

ما نزل على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آية كانت اشدّ عليه و لا اشقّ من هذه الاية، و لذلك قال لاصحابه - حين قالوا له اسرع اليك الشيب يا رسول الله - شَيَّتْنى هود و الواقعة.(198)

هيچ آيه اى بر پيامبر گرامى فرود نيامد كه سخت تر و طاقت فرساتر از اين آيه باشد؛ به همين دليل هنگامى كه ياران از پيرى زود رس آن گرانمايه عصرها و نسلها مى پرسيدند، مى فرمود: دو سوره «هود» و «واقعه» مرا پير كرد.

به بيدادگران تكيه نكنيد قرآن پس از فرمان پايدارى، اينك در اين آيه شريفه مردم را از خودنمايى و ظاهر سازى و روى آوردن به بيدادگران بر حذر داشته و مى فرمايد:

وَلاتَرْكَنُوا اِلىَ الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ

به كسانى كه بيداد، پيشه ساخته اند تكيه نكنيد كه آتش شعله ور دوزخ گريبانتان را مى گيرد.

«ابن عباس» در اين مورد مى گويد: منظور آيه شريفه اين است كه در هيچ يك از كارهاى دين و آيين خود به شرك گرايان و خودكامگان روى نياوريد كه آتش دوزخ به شما در مى رسد.

امّا «ابن زيد» و «سدى» بر آنند كه: با بيدادگران چاپلوسى ننماييد.

به باور پاره اى چون «قاضى»، منظور اين است كه در ظلم و بيداد آنان شركت نجوييد و به كارشان رضايت ندهيد و با آنان اظهار دوستى ننماييد امّا اگر كسى ناگزير گردد كه به منظور دفع شرارت آنان، از روى «تقيه» نزد آنان برود و با آنان معاشرت كند، جايز است.

گفتنى است كه در روايات رسيده از امامان راستين اهل بيت نيز، «ركون به ظالم» به مفهوم دوستى و فرمانبردارى و همراهى با آنان تفسير گرديده است.

وَما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِياءَ

و آنگاه جز خدا يار و ياورى نخواهيد داشت كه آن آتش و عذاب را از شما دور سازد.

ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ.

و بااين وصف روشن است كه در دنيا نيز بر ضد دشمنانتان يارى نخواهيد شد و بر آنها پيروز نخواهيد گشت؛ چرا كه يارى خدا نوعى پاداش است كه ويژه فرمانبرداران مى باشد و نه گناهكاران.

نماز يا برترين مرواريد درياى بندگى در اين آيه شريفه به نماز - كه ياد خدا وبرترين مرواريد درياى بندگى و آرام بخش قلب انسانها و اصلاحگر فرد و جامعه است - فرمان مى دهد و مى فرمايد:

وَاَقِمِ الصَّلوةَ

و نماز را به پا دار. منظور اين است كه ركوع و سجده و ديگر كارها و واجبات آن را آن گونه كه شايسته است انجام ده.

امّا به باور پاره اى منظور اين است كه ايستاده نماز بگزار.

و از ديدگاه پاره اى ديگر منظور اين است كه نماز را پيوسته انجام ده و كارهايش را يكى پس از ديگرى بجا آور.

طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّليْلِ

1 - به باور «ابن عباس» و «ابن زيد» منظور از «دو سوى روز» در آيه شريفه زمان نماز صبح و مغرب، و منظور از «پاسى از شب»، وقت نماز «عشاء» است؛ و واژه «زلف» به مفهوم «آغازين ساعات» شب مى باشد. و قرآن به دو دليل، از نماز ظهر و عصر سخن به ميان نمى آورد؛ نخست آنكه اين دو نماز بدان دليل كه نمازهاى روز هستند، روشن و اشكار بوده و نياز به بيان ندارند، و اين شيوه سخن مانند آن است كه قرآن بگويد: نماز را در دو سوى روز، به همراه آن دو نمازى كه در روز خوانده مى شود به پا دار. ديگر آنكه اين دو نماز در ضمن يكى از طرف روز - كه طرف عصر باشد - بيان شده است؛ چرا كه زمان نماز ظهر و عصر پس از گذشتن نيمروز است كه به طرف آخر روز نزديكتر مى باشد؛ و قرآن در اين مورد مى فرمايد: نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب بر پا دار اقم الصّلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل...(199)

ياد آورى مى گردد كه واژه «دلوك» به مفهوم «زوال آفتاب» است كه در روايت رسيده از حضرت باقر عليه السلام نيز به همين معنا آمده است.

2 - امّا به باور گروهى از جمله «حسن» و «زجاج»، منظور از نمازِ «دو سوى روز» همان نماز صبح و ظهر و عصر، و منظور از نمازِ «پاسى از شب»، نماز مغرب و عشا است؛ چرا كه طرفِ يك چيز بايد جزء آن باشد و روشن است كه نماز مغرب جزء روز نيست. و از پيامبر گرامى نيز روايتى رسيده است كه آن حضرت فرمود: نمازِ «پاسى از شب» نماز مغرب و عشا است.

3 - و پاره اى نيز بر آنند كه منظور از نماز دو طرف روز، نماز صبح و عصر است.

اِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ

به يقين كارهاى نيك و شايسته اثر زيانبارِ، كارهاى بد را از ميان مى برد.

در اين مورد كه منظور از «حسنات» چيست؟ ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور بيشتر مفسّران از جمله «ابن عباس» منظور نمازهاى پنجگانه است كه اگر بشايستگى خوانده شود، گناهانى را كه ميان آنها از انسان سر مى زند از ميان مى برد، چرا كه «ال» در «الحسنات»، الف و لام تعريف است كه به واژه «الصّلوة» باز مى گردد. لازم به ياد آورى است كه اين ديدگاه را روايات رسيده نيز تأييد مى كند.

چند نمونه از روايات

1 - «ابوعثمان» در اين مورد آورده است كه: من و سلمان در سايه درختى نشسته بوديم، كه او شاخه اى خشك از آن درخت برگرفت و آن را حركت داد تا برگهاى خشكيده آن بر زمين ريخت، آنگاه گفت: هان اى ابوعثمان آيا نمى پرسى چرا چنين كردم؟

پرسيدم: بگو چرا؟

گفت: من يك بار به همراه پيامبر بودم كه چنين كرد و از من پرسيد كه: هان اى سلمان، مى دانى چرا چنين كردم؟ من پاسخ منفى دادم، آنگاه از آن حضرت دليل كارش را پرسيدم، فرمود: زمانى كه مسلمانى به خوبى وضو مى سازد و نمازهاى پنجگانه را به شايستگى به جا مى آورد، گناهانش بسان اين برگهاى خشك فرو مى ريزد، و از پى آن به تلاوت اين آيه پرداخت. «انّ المسلم اذا توضّأ فاحسن الوضوء ثم صلى صلوات الْخَمس تحاتت خطاياه كما يتحات هذا الورق، ثم قراء هذه الاية: و اقم الصلوة... ان الحسنات يذهبن السَّيّئات...»(200)

2 - و نيز آورده اند كه: آن حضرت در ميان ياران نشسته بود كه مردى از راه رسيد و گفت: اى پيامبر خدا، من گناهى كرده ام، اينك حدّ يا كيفر آن را بر من جارى ساز. آن حضرت فرمود: آيا با ما نماز نمى خوانى؟

گفت: چرا

فرمود: خدا، حدّ تو و يا گناه تو را مورد آمرزش قرار داد. فانّ الله قد غفر لك حدّك او قال ذنبك.(201)

3 - و از اميرمؤمنان آورده اند كه فرمود: در كنار پيامبر خدا به انتظار نماز نشسته بوديم كه مردى از جا برخاست و گفت: اى پيامبر خدا، گناهى از من سر زده است، مرا از آن گناه پاك ساز؛ «كنّا مع رسول الله فى المسجد ننتظر الصلوة، فقام رجل فقال: يار سول الله، إنّى اصبت ذنباً...»

پيامبر سخن او را نشنيده گرفت تا نماز به پا شد؛ و پس از نماز هنگامى كه آن مرد دگر باره گفتارش را تكرار كرد، فرمود: «أَليس قد صليت معنا هذه الصّلوة و أحسنت لها الطّهور؟» آيا اين نماز را با ما نخواندى و وضوى آن را نيكو نگرفتى؟

پاسخ داد: چرا.

فرمود: همين كفّاره گناه تو است؛ فانّها كفارة ذنبك.(202)

4 - «ابراهيم كرخى» آورده است كه در حضور حضرت صادق عليه السلام بودم كه مردى وارد شد و آن بزرگوار از او پرسيد كه از كجا آمده است؟

آنگاه فرمود: تو مى گويى از اينجا و يا آنجا آمده اى، در صورتى كه در اين راه نه در پى معاش بودى و نه ثواب و پاداش براى سراى آخرت؛ هان اى بنده خدا، بنگر كه شبانه روز تو چگونه سپرى مى گردد؛ و به هوش باش كه فرشته گرانقدرى بر تو مراقب است كه هر آنچه انجام دهى، همه را ثبت مى كند و به رازهاى درونى ات كه آنها را از مردم پوشيده ميدارى آگاه است. بنابراين حيا را پيشه ساز و هيچ گناهى را كوچك و ناچيز مشمار كه روزى باعث ناراحتى تو خواهد شد. و نيز هيچ كار خوبى را هرچند به نظرت حقير باشد كوچك و بى مقدار مشمار، كه روزى تو را شادمان خواهد ساخت. و به ياد داشته باش كه در فرجام كار، چيزى زيانبخش تر از گناه نيست و چيزى زودتر از گناه، ندامت و پشيمانى را دامانگير انسان نمى سازد و براى جبران آن نيز چيزى بهتر و سريع تر از كار شايسته نيست؛ چرا كه كار نيك، گناه را مى زدايد و خطا را جبران مى كند و پس از ثبت آن به وسيله فرشتگان، آن را محو مى سازد؛ مگر نه اينكه خدا مى فرمايد: «انّ الحسنات يذهبن السيّئات...»

اميد بخش ترين آيه «ابوحمزه ثمالى» از يكى از دو امام گرانقدر حضرت باقر و يا صادق - كه درود خدا بر آنان باد - آورده است كه مى فرمود: روزى اميرمؤمنان رو به مردم نمود كه هان اى بندگان خدا، كدامين آيه از همه آيات اميدبخش تر است؟

در پاسخ پرسش آن حضرت، يكى گفت: اين آيه شريفه كه مى فرمايد: «اِنّ الله لايغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء»،(203) خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى آمرزد و فروتر از آن را براى هر كه بخواهد مى آمرزد. آن حضرت فرمود: اين آيه بسيار اميد بخش است امّا پاسخ من نيست.

ديگرى گفت: اين آيه شريفه پاسخ شماست كه مى فرمايد: و هركس كار بدى كند و يا به خويشتن ستم روا دارد آنگاه از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت. «و من يعمل سوءً...»(204)

اميرمؤمنان فرمود: اين هم اميدبخش است امّا پاسخ من نيست.

نفر سوّم گفت: پاسخ مورد نظر شما اين آيه است كه مى فرمايد: «قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا...»(205)

بگو هان اى بندگان من كه بر خود زياده روى نموده ايد، از رحمت خدا نوميد نشويد.

حضرت فرمود: اين آيه نيز اميد بخش است، امّا پاسخ پرسش من نيست.

نفر چهارم گفت: پاسخ پرسش شما اين آيه است كه مى فرمايد: «و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم...»(206)

و آنانكه چون به كار زشتى دست يازند يا برخود ستم روا دارند، خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند.

آن بزرگوار فرمود: اين آيه نيز بسيار اميدبخش است امّا پاسخ من نيست. اينجا بود كه ديگر كسى پاسخى نداشت تا بگويد، و آنگاه اميرمؤمنان رو به مردم كرد و فرمود: چرا پاسخ نمى دهيد؟!

گفتند: به خداى سوگند ديگر چيزى نمى دانيم.

سپس خود آن گرانمايه عصرها ونسلها فرمود: از شخصيت محبوب و گرانمايه ام پيامبر شنيدم كه مى فرمود: اميد بخش ترين آيه قرآن اين آيه شريفه است كه مى فرمايد: و نماز را در دو سوى روز و نيز آغازين ساعات شب بر پادار؛ چرا كه نيكيها، بديها را از ميان مى برد. «انّ عليّاعليه السلام اقبل على الناس فَقالَ: اَيّة آية ارجى عندكم؟ فقال بعضهم: اِنّ الله لايغفر أَنْ يشرك به... قال: سمعت حبيبى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول: ارجى آية فى كتاب الله: و اقم الصلوة طرفى النهار و زلفاً من الليل ان الحسنات يُذهبن السيّئات...»(207)

و آنگاه پيامبر خدا رو به من كرد و فرمود: على جان، به خدايى كه مرا به رسالت برگزيد، هر يك از شما مردم براى وضوى نماز به پاخيزد، گناهانش فرو مى ريزد؛ و هنگامى كه به بارگاه خدا رو آورد، و با دل و جان نماز را به پا دارد، چيزى از گناهانش نمى ماند، و پس از نماز بسان روزى مى شود كه تازه از مادر ولادت يافته است. و اگر ميان دو نماز گناهى از او سر زند، با نماز دوّم آمرزيده مى شود و همين گونه تا نماز پنجم.

سپس فرمود: يا على انّما منزلة الصلوات الخمس لأُمتى كنهر جار عَلى باب احدكم... على جان! موقعيت نمازهاى شبانه روزى براى جامعه و امت من، بسان نهر و جويبارِ لبريز از آبى است كه بر درخانه شما روان است. شما در مورد كسى كه در بدن او گرد و غبارى باشد و روزى پنج مرتبه در چنين جويبارى خود را شستشو دهد، چه مى پنداريد؟ آيا باز هم در بدن او گرد و چركى مى ماند؟ به خداى سوگند كه نمازهاى پنجگانه و نقش پاك كننده آنها اين گونه است. فكذلك و اللّه الصّلوات الخمس.(208)

بازگشت به بحث

خاطرنشان گرديد كه در تفسير آيه مورد بحث، سه نظر آمده است كه ديدگاه نخست طرح گرديد و ازپى آن به نمونه هايى از روايات نگريستيم، اينك دو ديدگاه ديگر در اين مورد:

2 - به باور پاره اى منظور از «نيكى ها» اين است كه: هركس به كارهاى شايسته همت گمارد، اثر آن اين است كه به تدريج گناهان را ترك مى كند، و به جايى مى رسد كه ديگر دست به گناه نمى زند؛ بر اين اساس است كه قرآن مى فرمايد: نيكيها، گناهان را از ميان مى برد.

3 - و به باور پاره اى ديگر تفسير اين فراز از آيه اين است كه: منظور از «حسنات» توبه مى باشد، و مى دانيم كه توبه واقعى گناهان را مى زدايد.

ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرينَ.

و در اين سخن جاودانه براى پند گيرندگان و كسانى كه درست مى انديشند، پند و اندرزى است.

وَاصْبِرْ فَاِنَّ اللَّهَ لايُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنينَ.

در تفسير اين آيه نيز دو نظر است:

1 - به باور گروهى منظور اين است كه: در انجام شايسته و بايسته نماز، پايدار باش كه خدا پاداش نمازگزاران را ضايع نمى سازد.

3 - امّا به باور گروهى ديگر منظور اين است كه: هان اى پيامبر در برابر شرارت و آزار و تكذيب بيدادگران شكيبايى قهرمانانه پيشه ساز، كه خدا پاداش نيكوكرداران را ضايع نمى سازد و به آنان كامل ترين و پر شكوه ترين پاداش را ارزانى مى دارد.