جرعه ای از زلال قرآن ، جلد ۱

آيت الله ميرزا ابوالقاسم محمدی گلپايگانی ‌(ره)

- ۲ -


يش‌گفتار

«لقد منّ اللّه على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم يتلوا عليهم ءَايـته ويزكّيهم ويعلّمهم الكتـب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفى ضلـل مبين»‌؛ (آل‌عمران/ 164)

«هر آينه خداوند بر مؤمنان منت نهاد كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مى‌خواند و پاكشان مى‌سازد و كتاب و حكمتشان مى‌آموزد، در حالى كه پيش از آن هر آينه در گمراهى آشكارى بودند.»

خداى بخشنده براى رهايى انسان از گمراهى آشكارى كه سايه‌هاى آن، كره‌ى زمين را در ظلمات جهل پوشانده بود، رسولى مهربان از ميان آدميان برانگيخت‌؛ همان كه آيات الهى را بر مردم مى‌خواند و آنان را از پليدى كفر به پاكى ايمان مى‌آورد و كتاب و حكمت را بدانان مى‌آموخت، در حالى كه قبل از بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مردم در گمراهى به سر مى‌بردند.

اين دوران طلايى و ارزشمند، بيست و سه سال به طول انجاميد؛ دورانى كه پس از گذشت چهارده قرن، هنوز حلاوت و شيرينى خود را به همراه دارد؛ به‌گونه‌اى كه گاهى انسان امروز با خود مى‌گويد: اى كاش در آن دوران مى‌زيست و عطر حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) را‌استشمام مى‌كرد.

اين دوران با همه‌ى فراز و نشيب‌هايش به سرعت گذشت و پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) كه آيه آيه‌ى كلام‌خداوند را براى مردم قرائت مى‌كرد، چشم از جهان فانى فروبست؛ هولناك بود و سخت؛ اما چه بايد مى‌كرد؟ روح ملكوتى پيامبر در جنّت الهى مأوى گرفت و ثقلين از وى به يادگار ماند.

قرآن (ثقل اكبر) و معصومين(عليهم السلام) (ثقل اصغر) مانع از آن بودند تا مردم به گمراهى نخستين بازگردند؛ اينان در اين هزار و چهار صد سال، هماره انسان‌ها را به سرچشمه‌ى هدايت رهنمون ساخته‌اند.

در اين دوران پرتلاطم، قرآن در كنار انسان‌ها حضور داشته و ائمه‌ى معصومين(عليهم السلام) با تبيين و تأويل و تفسير آن، راهنماى انسان‌ها براى راهيابى به محضر قرآن شده‌اند.

عالمان دين نيز كه در مكتب قرآن و عترت پرورش يافته‌اند با بهره‌گيرى از كلام نورانى و ماندگار معصومين(عليهم السلام) كوشيده‌اند تا انسان‌ها را به سرچشمه‌ى نور هدايت كنند و «جرعه‌هايى از زلال قرآن» را به مردم بنوشانند.

از اين ميان «حضرت آيت‌اللّه ميرزا ابوالقاسم محمدى گلپايگانى(رحمه الله)» از مفسران و عالمان برجسته‌اى است كه با راه‌يابى به محضر قرآن، تشنگان را از زلال معارف آن سيراب مى‌ساخت.

تفسير «جرعه‌اى از زلال قرآن» اثر «حضرت آيت‌الله ميرزا ابوالقاسم محمدى گلپايگانى(رحمه الله)» كه تفسير بيست و يك سوره از قرآن كريم (از اسراء تا صافات) را دربر دارد و در دوران ستمشاهى در مسجد جامع شهر گلپايگان پس از نماز عشا و با بهره‌مندى از احاديث اخلاقى اهل بيت عصمت و طهارت، براى عموم نمازگزاران بيان مى‌شده است، به‌حق، جرعه‌اى گوارا از كلام الهى است كه با برخوردارى از بيانى سليس و روان براى عموم افراد بهويژه اقشار فرهنگى جامعه، سودمند و قابل استفاده‌است.

«مركز فرهنگ و معارف قرآن» با استقبال از ارائه‌ى متن اصلى به وسيله فرزند گرامى مؤلف، رسيدگى به آن را در «گروه پژوهش‌هاى نوآمد قرآنى» در قالب «پژوهش‌هاى موردى» آغاز كرد و با اهتمام درخور ستايش مصحح محترم، در مدت حدود دو سال كار تصحيح و تعليق و فهرست‌نگارى آن را به انجام رساند.

با توجه به مخاطب عام كتاب، حجم مجلدات، نسبتاً كم در نظر گرفته شده تا براى خوانندگان، همراه داشتن آن آسان بوده، قشرهاى مختلف بتوانند با همراه داشتن آن‌بيشترين بهره را از آن ببرند.

نگاهى به زندگى مفسر

«حضرت آيت‌الله ميرزا ابوالقاسم محمدى گلپايگانى(رحمه الله)» در ربيع‌المولود 1325 هـ.‌ق در قريه‌ى «اسفرنجان» گلپايگان در خانه‌ى علم و تقوا ديده به جهان گشود. پدر ايشان «مرحوم آيت‌الله ميرزا محمدمهدى محمدى» از عالمان برجسته و طراز اول آن سامان و از شاگردان ممتاز «مرحوم آيت‌الله العظمى آخوند خراسانى» بود؛ در وصف ايشان «مرحوم آيت‌الله العظمى آقاى بروجردى(رحمه الله)» گفته است:

«عجيب است كه در محيط كوچكى مانند گلپايگان، شخصيت بزرگى مانند حاج ميرزا آقا محمدمهدى پرورش يابد.»

آن مرحوم بعد از درگذشت عموى بزرگوارش «مرحوم آيت‌الله حاج ميرزا عبدالكريم» در سال 1330‌هـ‌.‌ق كه در كتاب شريف «الذريعه» از وى به بزرگى نام برده شده است متكفل امور دينى و اجتماعى آن منطقه شد. مفسر بزرگوار در كنار چنين پدرى پرورش يافت و با هجرت به اصفهان و بهره‌مندى از حوزه‌ى علميه‌ى پربركت آن شهر و استفاده از اساتيد برجسته‌ى حوزه‌ى غنى اصفهان از جمله «مرحوم آيت‌الله آقاى حاج آقا رحيم ارباب» مدارج علمى را طى نمود؛ سپس براى استفاده‌ى بيشتر و تكميل مراتب علمى به نجف‌اشرف هجرت كرد.

آن مرحوم به مدت هفت سال از محضر درس اساتيد بزرگوارى همچون «مرحوم آيت‌الله العظمى حاج آقا ضياءالدين عراقى» و «مرحوم آيت‌الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى» «رضوان الله تعالى عليهما» بهره جست و پس از دريافت اجازه‌ى اجتهاد از اين دو بزرگوار به زادگاه خود مراجعت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به رتق و فتق امور دينى و اجتماعى مردم پرداخت و سرانجام بعد از فوت پدر، تمام وقت خود را مصروف خدمات دينى و اجتماعى كرد و سال‌هايى به اقامه‌ى نماز جمعه ـ كه در آن زمان مهجور بود ـ پرداخت. در اين فاصله، «مرحوم آيت‌الله العظمى بروجردى» «طاب ثراه» در سال‌هاى 1329 و 1330 شمسى در انديشه‌ى اعزام نماينده‌اى از جانب خويش به اروپا بود؛ جالب آن‌كه با وجود دانشمندان و علماى برجسته و بزرگى كه در قم حضور داشتند براساس شناختى كه از ايشان و مراتب علمى و صلاحيت‌هاى اخلاقى وى داشتند نامبرده را انتخاب و به آلمان اعزام كردند. شايان ذكر است آن مرحوم در دوران تحصيل در نجف اشرف مخفيانه يك دوره زبان انگليسى را فرا گرفت كه براى آن مأموريت بسيار مفيد بود.

ايشان اولين روحانى شيعه‌اى بود كه از طرف مرجعيت بزرگ شيعه به اروپا اعزام شد. وى با فعاليت مستمر خود در مدت كوتاهى توانست قلوب مسلمانان آن ديار را متوجه اسلام ناب كند و مورد توجه آنان قرار گيرد؛ اما از آن‌جا كه آلمان، حكومت نازى‌ها را تازه از سر گذرانده و تابع سياست‌هاى متفقين بود، به دلايل سياسى، اجازه‌ى اقامت او را تمديد نكرد و ايشان را به ترك آن كشور مجبور نمود.[1]

ناگفته نماند در همين مدت كوتاه، حضرت آيت‌الله محمدى گلپايگانى موفق شدند مقدمات ايجاد پايگاهى براى اسلام و تشيع را فراهم كنند و در نهايت، به‌احداث «مسجد هامبورگ» منجر گرديد كه تا قبل از انقلاب شكوهمند اسلامى براى مدتى «آيت‌الله محقق» و سپس «شهيد بزرگوار آيت‌اللّه دكتر بهشتى» اداره‌ى آن را برعهده داشتند و اكنون مركز فعّال و زنده‌اى براى عالم اسلام و تشيّع گرديده و نماينده‌ى مقام معظم رهبرى ـ مدظله‌العالى ـ در آن مركز به انجام دادن امور مذهبى مسلمين اشتغال دارد.

«آيت الله محمدى گلپايگانى» بعد از مراجعت تا پايان عمر شريف خود در وطن مألوف زندگى كرد. ايشان در گلپايگان با اقامه‌ى نماز جمعه و جماعت در مسجد تاريخى شهر[2] فعاليّت خود را استمرار و اين بنا را كه رو به ويرانى مى‌رفت، آبادانى بخشيد.

يكى از بركات اقامه‌ى نماز جماعت ايشان در مسجد جامع، درس تفسيرى بود كه شب‌ها بعد از اقامه‌ى نماز بدان مى‌پرداخت و در آن سال‌هاى خفقان دوران طاغوت ـ‌كه حتى بيان تفسير قرآن در حوزه‌هاى علمى نيز متروك بود ـ از سرچشمه‌ى زلال وحى، تشنگان درياى معارف قرآنى را سيراب مى‌كرد.

زبان گويا و بيان جذّاب آن عالم ربانى ـ كه به تناسب مخاطبان و نمازگزاران مسجد به ايراد سخن مى‌پرداخت و غالباً برگرفته از‌كلام دل‌انگيز ائمه‌ى معصومين(عليهم السلام) در تفسير آيات الهى بود ـ آن‌چنان كششى داشت كه حضّار با همه‌ى تفاوتى كه در درك و فهم مطالب داشتند، به گوش جان استماع كرده، بهره‌ى فراوان مى‌بردند. سال‌ها اين برنامه ادامه داشت؛ اما متأسفانه همه آنچه در آن محافل نورانى بيان شد، در دسترس نيست و آنچه موجود است، از ابتداى سوره‌ى «اسراء» تا‌پايان سوره‌ى «صافات» است.

از صفات برجسته اين مرد بزرگ، ارادت و عشق عجيبى بود كه به آستان مقدس حضرت اباعبدالله الحسين(عليه السلام) داشت؛ به‌گونه‌اى كه در تمام دوران عمر، شب‌ها به پشت بام منزل رفته، سالار شهيدان را زيارت مى‌كرد و سرما يا گرما و برف و باران او را از اجراى اين مهم باز نمى‌داشت. مراتب ارادت او به حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) به حدى بود كه همه‌ى پسران خود را با نام حسين نامگذارى كرد و در وصيت خويش هم فرزندانش را سفارش‌كرد كه حداقل يكى از فرزندانشان را به آن اسم مبارك نامگذارى كنند.

سرانجام اين روحانى خدمتگزار در ماه مبارك رمضان سال 1399‌هـ‌. ق به لقاءالله پيوست و در «قبرستان شيخان» در شهر مقدس قم به خاك سپرده شد. «عاش سعيداً و مات سعيداً.»

شايان ياد است، اين تفسير به همت برخى از شاگردان آن مرحوم، از جمله «آقاى جعفر‌توكلى» ضبط و تقرير و بازنويسى شده و آنچه به مركز سپرده شده همان متنى است كه ايشان ثبت نموده‌اند و به اين وسيله از زحمات اين شاگرد قدرشناس، تشكر و تقدير مى‌شود.

«مركز فرهنگ و معارف قرآن» در تصحيح اين اثر امور ذيل را مد نظر قرار داده است:

1. مستندسازى روايات و آيات مورد استناد از سوره‌هاى ديگر و ديدگاه‌هاى تفسيرى. در اين زمينه سعى‌شده بيشتر از تفسير گرانسنگ «مجمع‌البيان» استفاده شود.

2. توضيح اعلام؛

3. عنوان‌بندى؛

4. ويرايش؛ تا آن‌جا كه اسلوب مرحوم مفسر در تفسير حفظ شود.

5‌. استفاده از ترجمه‌ى «مرحوم آقاى سيدجلال‌الدين مجتبوى» در پاورقى‌ها و مواردى كه مناسب تشخيص داده شده و نيز استفاده از ترجمه‌ى «آقاى فولادوند» در برخى موارد؛

6‌. نمايه‌سازى؛ كه يك‌جا و در پايان تفسير ارائه شده است.

در پايان از سعى و تلاش خالصانه‌ى همه‌ى دست‌اندركاران، بهويژه فرزند بزرگوار آن مرحوم، «حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين جناب آقاى غلامحسين محمدى گلپايگانى» مسئول محترم دفتر مقام معظم رهبرى مدظله‌العالى كه اين تفسير را در اختيار مركز فرهنگ و معارف قرآن قرار‌داده و همكارى لازم را نموده‌اند، و از اهتمام و پشتيبانى رئيس محترم دفتر تبليغات اسلامى «حجت‌الاسلام و المسلمين جناب حاج آقاى جعفرى گيلانى» سپاسگزارى مى‌شود.

همچنين از تلاش حجج‌اسلام:

اسماعيل محمدى كرمانشاهى (مصحح)،

على محمد يزدى (ناظر)،

محمود مهدى‌پور (مشاور)،

ابوالحسن احمدى شاهرختى (ويراستار)

و آقايان: سيد هادى ابراهيمى (حروفچين)، سيد شكرالله حسينى و سيد رحيم حسينى (نمونه‌خوان‌ها) تقدير و تشكر مى‌شود.

اميد است كه همه‌ى دست‌اندركاران خدمت به اسلام و مسلمين و تلاشگران عرصه‌ى فرهنگ و معارف قرآنى، در دنيا و آخرت از هدايت و شفاعت قرآن و عترت(عليهم السلام)بهره‌مند بوده، همواره موفق و مؤيد و منصور باشند.

و من الله التوفيق و عليه التَّكلان

«مصطفى محامى»

مركز فرهنگ و معارف قرآن

دفتر تبليغات اسلامى حوزه‌ى علميه‌ى قم

آذر 1380 مطابق با رمضان المبارك 1422

پى‏نوشتها:‌


[1]‌. استاد على دوانى در كتاب ارزشمند «آيت‌الله بروجردى» به شرح ماجرا اشاره كرده است.
[2]. اين مسجد، عظيم‌ترين مسجد آن منطقه است و در هيچ يك از شهرهاى مجاور، چنين مسجدى وجود ندارد. قدمت آن به حدود يك هزار سال قبل، يعنى زمان «محمدبن‌ملكشاه‌سلجوقى» مى‌رسد و از آثار ارزشمند تاريخى كشور و مورد توجّه جهانگردان است.