تقديم به :
مبلّغ راستي و صداقت حضرت خاتم الأنبياء محمد ( صلی اللّه علیه و آله وسلم )
و منادي حق و عدالت امير المؤمنين علي ( علیه السلام )
و مدافع حريم ولايت امّ الأئمة النجباء حضرت فاطمة زهرا ( علیه السلام )
و فرزندان پاك و طاهرين آن حضرت، تبيين كنندگان حقيقي هدايت.
و تقديم به محضر مولا و مقتداي صالحان،
حضرت حجة بن الحسن المهدي ( عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشریف ) نجات بخش بشريّت از گمراهي و ضلالت.
وثواب آن بر روح پدر بزرگوارم مرحوم حاج ذبيح الله اسلامي فر و
همة شهداي اسلام، خصوصاً برادر شهيدم، محمد جواد اسلامي فر.
پيشگفتار
اهميت تبليغ دين
(الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ
وَلا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَكَفي بِاللَّهِ حَسِيباً)(1)
؛ همان كساني كه پيامهاي خدا را ابلاغ مي كنند و از او مي ترسند و از هيچ كس جز
خدا بيم ندارند. و خدا براي حسابرسي كفايت مي كند.
تبليغ و بيان احكام و معارف ديني براي مردم و آشنا كردن آنان با
پيام آسماني از وظايف مهم انبياي الهي بوده است. آنان زندگي خود را در راه تبليغ
پيام الهي و آشنا كردن مردم با خداوند و احكام پاك او گذراندهاند، چرا كه نجات و
سعادت انسانها در گرو انجام تكاليف و دوري از همة آفات و انحرافات ميباشد. اين
مهم يعني تبليغ معارف ديني در قرآن كريم نيز بهعنوان يكي از بهترين اعمال، شناخته
شده است و مبلّغان از مقام و جايگاه رفيعي برخوردار گشتهاند.
از ميان همة روشهايي كه براي تبليغ دين، امروزه در دسترس
ميباشد، روش مشافههاي و مستقيم اولي يا (داراي اولويت است.) به نظر ميرسد، اگرچه رسانهها و وسايل نرم افزاري جديد به شكلهاي
مختلف ميتواند مورد بهرهبرداري قرار گيرد ولي تذكر مستقيم و تبليغ معارف ديني
بهصورت دوستانه و در يك محفل انس ديني تأثيرات ويژهاي داشته كه هميشه مورد توجّه
بزرگان دين بوده است. استفادة صحيح از منابر و محافل ديني از تأثير گذارترين ابزار
تبليغ دين است.
از آنجا كه روحانيون و طلاب محترم در مواطن مختلف و زمانهاي
گوناگون به اين مهم مي پردازند، آگاهي از اسباب تأثير گذاري و يا علل عدم موفقيت
بهعنوان پيش نياز هر طلبه و مبلّغ لازم و ضروري است.
بسياري از روحانيون بهجهت وجود مشاغل خاص و گرفتاري در امور
اجرايي و يا تحصيل و تدريس گوشة انزوا را برگزيده و از اهميت تبليغ دين و وظيفة
اوّلية خود غافل گشتهاند.
در زماني كه افرادي هدفشان بي اعتقاد كردن جوانان، سست كردن
پايههاي اعتقادي مردم و وارونه جلوه دادن حقايق دين است، بايد فرصت استثنايي جواني
و تبليغ را غنيمت شمرد. حوزههاي علميه اگرچه تلاشهاي بي وقفهاي را در راستاي
تربيت جوانان مستعد و طلاب خوش فكر انجام دادهاند ليكن در ايجاد فضاي مطلوب براي
تعليم علم بيان و زمينهسازي براي پياده شدن دانستنيهاي فراوان در اين باب بايد
قدمهاي بيشتري را برداشته و طلاب جوان را با شيوههاي بهتر استفاده كردن از ابزار
مهمي مثل منبر و تبليغ رو در رو و همچنين در مرحلة بعدي استفاده از قلم و نوشتن
مقالات علمي ـ پژوهشي بيش از پيش آشنا سازند تا همگان در بيان احكام و معارف دين،
ممتاز و در نوشتن مقالات علمي و ثبت معلومات و تراوشات پاك ذهني موفق باشند.
لذا بر آن شديم تا با در نظر گرفتن همة جوانب، سبكها و روشهاي
پياده كردن يك منبر موفق را در قالب اين نوشتار به طلاب عزيز منتقل نموده و از اجر
و ثواب مبلّغين بهرهاي برده باشيم.
در زمينة سخن و شيوة بيان و وظايف مبلّغان كتابهاي متعددي
نگاشته شده است و هر كدام نيز در نوع خود قابل استفاده ميباشد و از آن جمله مي
توان كتاب «سخن و سخنوري»، نوشتة خطيب توانا و دانشمند شهير مرحوم حجةالاسلام و
المسلمين آقاي فلسفي و كتاب «تبليغ بر پاية قرآن و حديث» نوشتة حجةالاسلام و
المسلمين محمدي ري شهري را نام برد.
قبل از مطالعة كتاب، توجه به چند نكته ضروري است:
1ـ در بخش اول، از آنجا كه محور مباحث، هميشه قرآن و عترت است،
در ابتداي هر قسمت و بحث، آيهاي از قرآن و در انتهاي آن، احاديث معصومين ( علیهم السلام ) آورده شده است.
2ـ شرح و توضيح آيات به طلاب عزيز واگذار گرديده است تا با
مطالعة تفاسير به معلومات و معارف بيشتري دست يابند.
3ـ در بخش دوم، هدف، بيان روش و شيوه بوده است و مي طلبد تا
عزيزان طلبه در جلسات تمرين، ضمن پياده كردن شيوه ها، به غناي آن بيفزايند.
4 ـ در بخش سوم كتاب، تذكراتي در رابطه با مرثيه و مصيبتخواني
ارائه گرديده كه اميد است مورد توجه طلاب و مداحان محترم قرار گيرد.
ادب اقتضا دارد از دوستان عزيز حجةالاسلام سالم و حجةالاسلام
محمد قادري و برادر عزيز سيد ناصر ماهاني كه در جهت غناي بيشتر مباحث و تنظيم آن
اينجانب را ياري رساندند، تشكر و قدرداني نمايم.
جعفر اسلاميفر
بخش اوّل : بايستههاي مبلّغ دين
تذكّر
كسي كه هدفي دارد و در راه آن كوشش ميكند، براي رسيدن به هدف،
بايد ابزار مورد نياز و راههاي منتهي به هدف را بشناسد و تمامي آنچه در اين راه
ضروري است تهيه نمايد، ظرفيتهاي موجود را بهخوبي شناخته و بر مبناي آن
برنامهريزي كند و به قول بزرگان مقتضي را ايجاد و موانع را برطرف نمايد.
بعضي، در راه تبليغ، اين عدم موفقيت خود را، به موانع خارج از
خود نسبت ميدهند ولي بايد پرسيد آيا حقيقتاً طلاب عزيز و مبلّغين معارف ديني تمامي
مقتضيات را درخود ايجاد نمودهاند و آيا تمامي عيبهاي نهفته در نوع نگرش و نوع
بيان و سخن و غيره را برطرف كردهاند؟ تا زماني كه ما و مبلّغين معارف ديني
نتوانستهايم تمامي ظرفيتهاي خود را بهكار ببنديم و جميع موانع موجود در رفتار و
روشهاي خود را اصلاح كنيم هرگونه نسبت عدم موفقيت به خارج از خود، نوعي فرار از
مسئوليت است.
پس بر طلاب و مبلّغين عزيز است تا، بايدها و نبايدهاي تبليغي را
دانسته و در راه اصلاح خود و يا رشد بيش از پيش برآيند و در روشها و شيوههاي خود تجديد نظر كنند. ما در اين كتاب، بخش اول را به
اين موضوع اختصاص داده و بايدهاي فردي و اجتماعي و موارد لازم و ضروري در حين
سخنراني را يادآور شدهايم.
فصل اول : فردي
1-اخلاص
(قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ
الدِّينَ * وَأُمِرْتُ لأَِنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ)(2)
بگو: «من مأمورم كه خدا را - در حالي كه آيينم را براي او خالص
گردانيده ام- بپرستم. * و مأمورم كه نخستينِ مسلمانان باشم.»
همة افراد جامعه نياز به زاد و توشه براي آخرت دارند و روحانيون
نيز از اين امر مستثني نيستند، اگر چه شكل ظاهري فعاليتهاي آنان در مسير دين و
الهي است، ولي روشن است كه بدون نيت پاك و خالص، حتي نماز كه بالاترين عبادت است
ارزش خود را از دست مي دهد. پس مبلّغ دين بايد بيش از ديگران در اين راه كوشا بوده
و نيت خود را براي ذات باري تعالي خالص گرداند.
جاودانگي و حيات طيبة انسان و ماندگاري سخنان او در قلبها و
بهرهمندي از آثار وضعي و دنيايي اعمال، همه و همه در گرو اخلاص و پاكي نيت است.
بايد دانست كه مخلَص شدن و از تيررس شيطان در امان گشتن و در مأمن و حصن الهي قرار
گرفتن زماني ميسر است كه آدمي خود و روح خود را مخلِص كرده باشد. او بايد در حد توان اخلاص را رعايت كند تا
امداد الهي و عنايات خاص پروردگار نيز شامل او شده و جزو مخلَصين و عبادالرحمان
قرار گيرد. ريا و خودنمايي و شهرت طلبي از راههاي نفوذ شيطان در مبلّغين دين
ميباشد.
روايات
1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:
«اَلْعُلَماءُ كُلُّهُمْ هَلْكي إلاَّ الْعامِلوُنَ
وَالْعامِلُونَ كُلُّهُمْ هَلْكي إلاَّ الْمُخْلِصُونَ وَالْمُخْلِصُونَ عَلي
خَطَر» (3)
علما نابود شوندهاند، مگر اينكه به علم خود عمل كنند و عاملين
به علم نابود شوندهاند مگر آنكه اخلاص در عمل داشته باشند و مخلصين در معرضا خطر
قرار دارند.
2ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:
«اِعمَلْ لِوَجْهٍ واحِدٍ يَكفِيكَ الْوُجُوهَ كُلَّه»
(4)
براي خداوند كارها را انجام بده، خداوند تو را از ديگران كفايت
خواهد نمود.
3ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:
«مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَرْبَعِينَ
صَبَاحاً إِلاَّ جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَي لِسَانِه»
(5)
هيچ بندهاي چهل روز اخلاص را رعايت نكرد، مگر اينكه چشمههاي
حكمت از قلب او بر زبانش جاري شد.
4ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
«فِي الاِِخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ» (6)
رهايي در قيامت، در گرو اخلاص در عمل است.
5ـ امام صادق ( علیه السلام )
فرمود:
«الإِبْقَاءُ عَلَي الْعَمَلِ حَتَّي يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ
الْعَمَلِ» (7)
حفظ عمل از ريا و بقاي بر اخلاص، سختتر از خود عمل است.
2-توكل
(وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ
تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلي رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ * اللَّهُ لا إِلهَ
إِلاَّ هُوَ وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ)(8)
و خدا را فرمان بريد و پيامبر [ او ]را اطاعت نماييد، و اگر روي
بگردانيد، بر پيامبر ما فقط پيام رسانيِ آشكار است. خدا [ ست كه ]جز او معبودي
نيست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا اعتماد كنند.
(وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ
اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ)(9)
و از جايي كه حسابش را نمي كند، به او روزي مي رساند، و هر كس
بر خدا اعتماد كند او براي وي بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به
راستي خدا براي هر چيزي اندازه اي مقرّر كرده است.
همگان براي انجام امور سخت به دنبال تكيهگاهي ميگردند تا در
زمان مواجهه با مشكل از او استمداد طلبيده و با كمك او مشكل را حل نمايند. هر چه
كار سخت تر باشد، نياز به تكيه گاهي قويتر و مطمئنتر بيشتر احساس ميشود.
تبليغ دين، ياري دين خداست و خداوند به كسي كه دين او را ياري
كند وعدة ياري داده است. پس اگر هدف مبلّغ، ياري دين خدا و رساندن پيام الهي به
مردم است بايد مطمئن باشد پروردگار او را ياري ميكند، زيرا او خلف وعده نميكند،
اين ما هستيم كه بايد در نيت خود اصلاحاتي را ايجاد كنيم و تكيهگاهي جز او را براي
خود انتخاب نكنيم. تكيهگاه مبلّغ بايد خدا باشد و بس. فكر، هوش و ذكاوت، جواني،
قدرت بيان و داشتن مطالب ناب و جالب توجه، هيچكدام نميتواند قابل اعتماد باشد، چرا
كه توجه به اينها آفات فراواني به بار مي آورد كه هر كدام در سقوط آدمي كافي است.
كبر يا حسادت نسبت به ديگران و غفلت از ذات احديت، هر كدام گناهي شكننده است و در
مقابل، توجه به خداوند و توكل بر او، اعتماد به نفس و آرامش روحي را براي مبلّغ به
ارمغان مي آورد.
روايات
1ـ «سَأَلَ النَّبِيُّ ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) عَنْ جَبْرَئِيلَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَي اللَّهِ عَزَّ
وَجَلَّ؟ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لا يَضُرُّ وَلا يَنْفَعُ وَلا
يُعْطِي وَلا يَمْنَعُ وَاسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْق» (10)
پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) از جبرئيل پرسيد: توكل چيست؟ گفت: علم به اينكه مخلوق ضرر و نفعي
نمي رسانند و بخشش و منع از جانب آنها نيست و حقيقتاً از خلق مأيوس و دل
بريده باشد.
2ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
«اَصْلُ قُوَّةِ الْقَلْبِ، اَلتَّوَكُّلُ عَلَي اللهِ»
(11)
ريشة قوت قلب، توكل بر خداست.
3ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
«كَـيْفَ يَتَخلَّصُ مِنْ عَناءِ الْحِِرْصِ مَنْ لَمْ
يَصْدُق تَوَكّلُه» (12)
چگونه از رنج و اسارت حرص خلاص مي شود كسي كه صادقانه توكل بر
خدا نكرده است؟
4ـ و باز امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
«مَنْ تَوَكَّلَ عَلَي اللهِ اَضاءَتْ لَهُ الشُّبَهاتِ.»
كسي كه توكل بر خدا كند، شبهات براي او روشن خواهد شد.
5ـ امام صادق ( علیه السلام )
فرمود:
«إِنَّ الْغِنَي وَالْعِزَّ يَجُولانِ فَإِذَا ظَفِرَا
بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَ».(13)
بينيازي و عزت در تكاپو هستند، وقتي موضع توكل را يافتند
همانجا آرام ميگيرند و ميمانند.
3-ايمان راسخ به رازقيت پروردگار (مناعت طبع)
(قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَما أَنَا مِنَ
الْمُتَكَلِّفِينَ)(14)
و تو اميدوار نبودي كه بر تو كتاب القا شود، بلكه اين رحمتي از
پروردگار تو بود. پس تو هرگز پشتيبان كافران مباش.
(وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ
إِلاَّ عَلي رَبِّ الْعالَمِينَ)(15)
و بر اين [ رسالت ]اجري از شما طلب نمي كنم. اجر من جز بر عهده
پروردگار جهانيان نيست.
خداوند بندگانش را آفريد و رزق آنان را ضمانت نمود. هر مخلوقي
نزد پروردگار رزقي دارد كه قطعاً به آن خواهد رسيد (چه كم و چه زياد). اگر چه
خداوند مسير طبيعي و اسباب و علل مادي را وسيلة ارتزاق قرار داده، ولي بر مبلّغ
ديني كه هدفش عالي و ابزارش قرآن و دين است وظيفه است كه اين امور را ابزاري براي
رسيدن به دنيا و يا دنياي بيشتر قرار ندهد.
البته امكان دارد كه خداوند رزق او را در همين مسير يعني بيان
معارف ديني قرار داده باشد ولي باز اعتماد به رازقيت او و توكل بر خالق هستي بيش از
پيش براي او لازم است تا از هر گونه چشم داشتي به مال مردم و يانظر به دست ديگران و
گاهي كوچك شدن و اظهار ذلت در برابر ديگران براي رسيدن به مقداري از مال دنيا پرهيز
داشته باشد. مبلّغ دين با خدا معامله مي كند و اجير اوست و نبايد اجر عظيم خود را
با ثمن بخس دنيايي عوض كند.
مبلّغ بايد وظيفهاش را انجام دهد، رزق او و فرزندانش برعهدة
خداوند است و خداوند با حفظ عزّت وي، رزق او را از جايي كه گمان نمي برد تأمين
خواهد كرد، اما معالأسف مشاهده ميشود عزيزاني از روحانيون، خود را تحقير كرده و
براي مقدار كمي از مال دنيا، عزت بهدست آمده از سلف صالح را فدا ميكنند. بايد اين
جمله را باور داشت كه:
(وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً *
وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ)(16)
و هر كس از خدا پروا كند، [ خدا ]براي او راه بيرون شدني قرار
مي دهد. و از جايي كه حسابش را نمي كند، به او روزي مي رساند،
روايات
1ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
«مَنْ عَمِلَ لِدِينِهِ كَفَاهُ اللَّهُ دُنْيَاهُ» (17)
كسي كه براي دين عمل كند خدا دنياي او را كفايت ميكند.
2ـ امام باقر ( علیه السلام )
فرمود:
«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) ... وَرَجُلًا احْتَاجَ النَّاسُ إِلَيْهِ
لِفِقْهِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَةَ» (18)
پيامبر خدا چند گروه را لعنت كردند كه از آن جمله مردي است كه
مردم به علم و فقاهت او نياز دارند و او از مردم طلب رشوه (پول) كند.
4-توسل به اهل بيت ( علیهم السلام )
به ويژه به امام زمان ( عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشریف )
(فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ
مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا
الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ)(19)
پس چون [ برادران ]بر او وارد شدند، گفتند: «اي عزيز، به ما و
خانواده ما آسيب رسيده است و سرمايه اي ناچيز آورده ايم. بنابراين پيمانه ما را
تمام بده و بر ما تصدّق كن كه خدا صدقه دهندگان را پاداش مي دهد.»
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ
وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ
تُفْلِحُونَ)(20)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد؛ و به او [ توسل
و ] تقرب جوييد; و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
مبلّغ دين قبل از اينكه مبلّغ و رسانندة پيام باشد، بايد مدافع
خوبي از حريم اهل بيت ( علیهم السلام ) باشد زيرا
او ميخواهد مظلوميت امامان معصوم را به مردم برساند وحقانيت ايشان را ثابت كند.
او در واقع يكي از شاگردان اين مكتب است؛
پس بايد از اهلبيت ( علیهم السلام ) طلب ياري كند و از ايشان بخواهد تا در دعاهاي خود او را ياد
كنند و براي موفقيت او در مسير ارشاد و هدايت ديگران دعا نمايند، مخصوصاً از حضرت
حجة بن الحسن العسكري ( علیه السلام ) كه او واسطة
فيض از جانب خداست.
آنها امانت داران اميني هستند كه اگر كسي قبل از تبليغ و يا قبل
از شروع بحث، خود را و فكر و نفس خود را به آنها بسپارد و از آنها بخواهد تا در هر
زمان از منبر و سخن گفتن آنچه را خير او و مردم است به ذهن و فكر او حواله كنند تا
بر زبانش جاري شود قطعاً امامان معصوم ( علیهم السلام )
اين حاجت اخروي و ديني او را برآورده خواهند كرد.
آنان براي هدايت انسانها آمدهاند و وظيفة خود را هدايت به
صراط مستقيم ميدانند و اگر كسي از آنها طلب هدايت كند قطعاً زودتر از هر حاجت ديگر
به او لبيك خواهند گفت؛ لذا توسل به اهلبيت ( علیهم السلام ) هميشه بايد مد نظر مبلّغ دين باشد.
توسل به اهل بيت ( علیهم السلام )
عامل مؤثري در موفقيت مبلّغ است.
روايات
در صلوات مرويه از امام سجاد ( علیه السلام ) در ماه شعبان آمده است:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَغِيَاثِ الْمُضْطَرِّينَ وَمَلْجَإِ الْهَارِبِينَ
وَمُنْجِي الْخَائِفِينَ وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِين...»
و در زيارت جامعة كبيره، امام هادي ( علیه السلام ) فرموده:
«يَا مَواليَّ إِنَّ بَيْنِي وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ
ذُنُوباً لا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلاَّ رضااكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَي
سِرِّهِ وَاسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَقَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِه...»
و در جاي ديگر مي فرمايد: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَبِكُمْ
يَخْتِم».