ميدان جنگ خيبر
آن حضرت رفت ، و پس از موعظه و نصيحت عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو
نفر از مسلمانان را شهيد كردند. امير المؤ منين (عليه السلام ) بر آنها تاخته و
آنها را كشتند. آنگاه برادر مرحب با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد.
مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. امير المؤ منين (عليه السلام ) چنان با ذوالفقار
بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت .
صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از يهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ
پرداختند. امير المؤ منين (عليه السلام ) به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند
و عده اى به قلعه گريختند.
آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در قلعه را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از
خند عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى خندق به وسيله آن در عبور داد،
با اينكه از سه روز قبل ، آن حضرت گرسنه بود(443).
2. بازگشت جعفر طيار از حبشه
آمدن جناب جعفر بن ابى طالب (عليه السلام ) برادر امير المؤ منين (عليه
السلام ) از حبشه در روز فتح خيبر اتفاق افتاده است
(444).
25 رجب
1. شهادت موسى بن جعفر (عليه السلام )
در اين روز در سال 183 ه بنابر مشهور امام موسى بن جعفر (عليه السلام )، در
حبس سندى بن شاهك به شهادت رسيدند(445)
به روايت مرحوم كلينى روز شهادت حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) ششم رجب است
(446). هارون ملعون به ظاهر براى زيارت و در حقيقت براى دستگير
نمودن حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) و فرستادن آن حضرت از مدينه به بغداد به
مسجد النبى (صلى الله عليه و آله ) آمد(447).
خلفاى ظالم در دوران امامت حضرت
آن حضرت 20 سال داشتند كه امامت به ايشان منتقل شد و مدت 35 سال امامت
فرمودند. در اين مدت بعد از شهادت امام صادق (عليه السلام ) مقدارى همزمان با
ابوجعفر منصور بودند كه او متعرض آن حضرت نشد.
بعد از منصور قريب به ده سال ايام خلافت مهدى بود. او حضرت را به عراق طلبيد و حبس
كرد. شبى امير المؤ منين (عليه السلام ) را در خواب ديد كه به او فرمود:
فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الارض و تقطعوا اءرحامكم
(448) وقتى بيدار شد مراد حضرت را دانست و موسى بن جعفر
(عليه السلام ) را از زندان آزاد كرد.
پس از مهدى ، پسرش هادى خواست آن حضرت را محبوس كند ولى اجل او را مهلت نداد، چه
اينكه كمتر از يك سال بيشتر خلافت نكرد. خلافت به هارون كه رسيد امام (عليه السلام
) را از زندانى به زندان ديگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن
55 سالگى به زهر جفا شهيد كرد(449).
غسل و تدفين حضرت
پس از شهادت بدن شريف حضرت را طبق دستور هارون با جامه هاى كهنه ، جهت اهانت
به آن بزرگوار، روى نردبانى گذاردند و چهار حمال بر دوش گرفتند، و كسى جلوى جنازه
صدا مى زد: ((اين امام رافضيان است )).
امام رضا (عليه السلام ) قبلا متوجه غسل و كفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس
شيعيان آمدند و گل آوردند و احترام كردند و در محل فعلى حرم مطهر، بدن آن حضرت را
دفن كردند(450).
تعداد فرزندان آن حضرت 37 نفرند(451)
و مدت امامت آن حضرت 35 سال ، و عمر شريف امام (عليه السلام ) هنگام شهادت 55 سال
بود(452).
شهادت آن حضرت در 5 يا 6 رجب نيز ذكر شده است
(453).
26 رجب
1. وفات حضرت ابوطالب (عليه السلام )
سيد بطحاء حضرت ابوطالب (عليه السلام )(454)
سه سال قبل از هجرت و در سال 10 بعثت از دنيا رفت . بنا نقلى سن آن حضرت به هنگام
رحلت 81 سال بوده است
(455). اقوال ديگر در رحلت حضرت ابوطالب (عليه السلام ) عبارت است
از: 27 جمادى الاولى ، 26 و 29 رجب ، 7 و 18 ماه رمضان ، 15 و 17 شوال ، اول و دهم
ذى القعده ، اول ذى الحجه
(456).
نسب حضرت ابوطالب (عليه السلام )
نام مبارك آن حضرت عمران است ، و پدرشان جناب عبد المطلب ، و مادرشان فاطمه
بنت عمر و بن عائذ است . ابوطالب (صلى الله عليه و آله ) با عبد الله پدر پيامبر
(صلى الله عليه و آله ) و زبير بن عبد المطلب برادر ابوينى بودند، يعنى از طرف پدر
و مادر يكى بودند و ساير اولاد جناب عبد المطلب با اين سه بزرگوار فقط از پدر يكى
بودند.
ايمان حضرت ابوطالب (عليه السلام )
مجلسى (رحمه الله ) مى فرمايد: اماميه اتفاق دارند بر اسلام و ايمان جناب
ابوطالب (عليه السلام ) به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و اينكه هيچ گاه عبادت
بتى نكرده است . بلكه ابوطالب (عليه السلام ) يكى از اوصياء حضرت ابراهيم (عليه
السلام ) است و امر اسلام و ايمان او در شيعه مشهور است و علماى شيعه كتابها در
ايمان آن بزرگوار تاءليف كرده اند.
صدوق (عليه السلام ) مى فرمايد: در حديث آمده كه جناب عبد المطلب (عليه السلام )
حجت الهى و جناب ابوطالب (عليه السلام ) وصى ايشان بوده است . طبق روايت و دايع
انبياء، عصاى حضرت موسى (عليه السلام ) و انگشتر حضرت سليمان (عليه السلام ) و...
توسط عبد المطلب (عليه السلام ) به ابوطالب سپرده شد كه ايشان آنها را به خاتم
الانبياء (صلى الله عليه و آله ) سپردند.
ابن اثير جزرى شافعى مى گويد: اهل بيت (عليهم السلام ) بر ايمان ابو طالب (عليه
السلام ) اجماع دارند اجماع اهل بيت (عليهم السلام ) حجت است
(457).
كتب زيادى در ايمان حضرت ابوطالب (عليه السلام ) تاءليف شده كه اولين آنها در سال
630 ه نوشته شده است . از آن زمان تاكنون كتبى به زبانهاى مختلف در ايمان ، عظمت و
بزرگى آن بزرگوار تاءليف و چاپ شدهاست كه بر اهل تحقيق پوشيده نيست
(458).
حضرت رضا (عليه السلام ) مى فرمايند: ((كسى كه معتقد باشد
ابوطالب (عليه السلام ) با حالت كفر از دنيا رفته ، كافر است )).
اشعار حضرت ابوطالب (عليه السلام ) در حمايت از پيامبر (صلى الله عليه و آله )،
اشعار منسوب به امير المؤ منين (عليه السلام ) هنگام رحلت ابوطالب (عليه السلام ) و
كلمات آن بزرگوار به قريش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قريش نسبت به پيامبر (صلى
الله عليه و آله )، و كلمات آن حضرت هنگام رحلت ، كلمات آن حضرت در طلب باران همه
دلالت دارد بر اينكه داراى ايمانى منحصر بفرد بوده است كه در روايات تشبيه به ايمان
اصحاب كهف شده است . بعضى از ابيات امير المؤ منين (عليه السلام ) در مرثيه آن
بزرگوار نيز دلالت بر افضيلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.
اصبغ بن نباته مى گويد: اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: ((بخدا
قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نكرده اند)).
گفتند: پس چه را عبادت مى كردند؟فرمودند: به سوى كعبه نماز مى خواندند و بر دين
ابراهيم و به آن متمسك بودند.
ابن ابى الحديد در ضمن اشعارى مى گويد: اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دين اثرى
نبود كه اينچنين استوار شود. ابواطالب در مكه از پيامبر صلى الله عليه و آله )
حمايت كرد و پسرش در مدينه بى دريغ از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) حمايت و دفاع
مى نمود.(459)
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در
وفات ابوطالب (صلى الله عليه و آله )
هنگامى كه حضرت اميرالمومنين (عليه السلام ) خبر وفات ابوطالب (عليه السلام
) را به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و
فرمودند: ((يا على برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر
روى سرير نهادى به من خبر بده )). هنگامى كه آن حضرت دستورات
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روى سرير گذاشت ،
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) خودشان تشريف آوردند و چون نظر مباركشان بر نعش عموى
بزرگوار شان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: ((اى
عمو، صله رحم و مهربانى كردى و جزاى خير ديدى .اى عمو، در كوچكى مرا كفالت كردى و
در بزرگى مرا نصرت و حمايت نمودى .))
بعد به مردم رو كردند و فرمودند: ((سوگند به خدا كه اذن
شفاعت مى دهم در روز قيامت به عمويم كه جن و انس از آن شفاعت تعجب كنند)).
با رحلت ابوطالب (عليه السلام ) جبرئيل نازل شده به پيامبر (صلى الله عليه و آله )
عرض كرد: ((ياور تو از دنيا رفت ، هجرت كن
(460 ))).
اميرالمومنين (عليه السلام ) در زمان حيات خود نائب مى گرفت كه براى عبدالله و آمنه
و ابوطالب (عليه السلام ) حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصيت فرمودند
مكه نايب براى حج از طرف آن بزرگواران بگيرند.(461)
27 رجب
1. بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله )
مبعث مبارك پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در سن 40 سالگى و آغاز نزول قرآن
بر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در اين روز بوده است .(462)
اين روز يكى از اعياد بزرگ است ، و روزى است كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله )
به رسالت مبعوث گرديد و جبرئيل (عليه السلام ) بر پيامبرى آن حضرت نازل شد.(463)
غير شيعه مبعث را در 17 يا 18 يا 24 ماه رمضان و بعضى در 12 ربيع الاول مى دانند.
در اين روز صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و اهل بيت آن حضرت و نيز زيارت
آن حضرت و اميرالمومنين (عليه السلام ) وارد شده است .(464)
ساليان سال بود كه از بعثت انبيا (عليه السلام ) مى گذشت ، و هر قوم و قبيله اى با
عقيده هاى مختلف خود زندگى مى كردند و در حجاز و مكه آن روز بيار بت مى پرستيدند:
بت سنگى ، فلزى ، چوبى ، و گاهى از جنس خرما. دختران را زنده به گور مى كردند.
اكثر قبايل در حال جنگ و خونريزى بودند. دنيا غرق در گمراهى و ضلالت بود. تا اينكه
چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمد بن عبدالله (صلى
الله عليه و آله ) گذشت . خداوند آن حضرت را به پيامبرى مبعوص فرمود، و جبرئيل بر
آن حضرت نازل شد و وحى هاى الهى را با آداب و مراسمى مخصوص به آن حضرت رسانيد كه در
كتب روايى با سندهاى مختلف ذكر شده است .
طبق بعضى روايات
(465) هنگامى كه آن حضرت از كوه حرا بر مى گشتند انوار جال و عظمت
ايشان را فرا گرفته بود، بحدى بود كه هيچكس را ياراى آن نبود كه به آن حضرت نظر
كند. از كنار هر درخت و گياه و سنگ كه مى گذشت در برابر آن حضرت خم مى شدند و به
زبان فصيح مى گفتند: ((السلام عليك يا نبى الله ، السلام
عليك يا رسول الله )).
هنگامى كه آن حضرت داخل خانه حضرت خديجه (عليه السلام ) شدند، از شعاع انوار جمال
آن حضرت خانه منور شد. خديجه (عليه السلام ) عرض كرد:اى محمد، اين چه نور است كه از
شما مشاهده مى كنم ؟ آن حضرت فرمودند: اين نور پيامبرى است . سپس خطاب به حضرت
خديجه (عليه السلام ) فرمودند: بگو: لا اله الا الله محمد رسول الله
)). خديجه (عليه السلام ) عرض كرد: سالهاست من پيامبرى شما را مى دانم . سپس
به وحدانيت خداوند متعال و رسالت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شهادت داد.
در اين هنگام آن حضرت فرمودند: ((اى خديجه ، احساس سرما مى
كنم . جامه اى بر من بپوشان )). حضرت جامعه بر خود كشيد و
خوابيد. از جانب حقتعالى ندا رسيد: ((يا ايها المدثر، قم
فانذر و ربك فكبر...(466):
((اى جامه به خود پيچيده ، بر خيز و بترسان مردم را از عذاب
پروردگار خود، و تكبير بگو و پروردگارت را به بزرگى ياد كن ))
آن حضرت برخاست و انگشت مبارك در گوش خود گذاشت و فرمود: ((الله
اكبر، الله اكبر)) پس صداى آن حضرت به همه موجودات رسيد، و
همه با او موافقت كردند.(467)
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سه سال پنهانى مردم را به خداى يكتا دعوت مى فرمود،
و پس از سه سال جبرئيل آمد و عرض كرد: ((خداوند متعال امر
فرموده كه دعوت خويش را آشكار فرمايى )). سپس آن حضرت از كوه
صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علنى نمودند.(468)
28 رجب
1. خروج امام حسين (عليه السلام ) از مدينه به سوى مكه
در اين روز در سال 60 ه امام حسين (عليه السلام ) از مدينه منوره متوجه مكه
شدند.(469)
بنابر قولى شب 29 رجب آن حضرت از مدينه خارج شدند.(470)
در اين سفر همراه ايشان عقيله بنى هاشم زينب كبرى ، برادرشان حضرت ابوالفضل العباس
، ام كلثوم ، على اكبر و ديگر اهل بيت (عليه السلام ) بودند. خواهران حضرت سيد
الشهدا، (عليه السلام ) با عقيله بنى هاشم وام كلثوم (عليه السلام ) 13 نفر بودند.
بانوان ديگر از منسوبين حضرت ، عليا مخدره ام كلثوم صغرى دختر زينب كبرى (عليه
السلام ) كه با شوهرش به كربلا آمد و ديگرى خواهد اميرالمومنين (عليه السلام )
جمانه دختر ابوطالب (عليه السلام ). همچنين 9 كنيز با حضرت از مدينه خارج شدند و 10
نفر غلام با حضرت بودند. چند نفر از همسران امام مجتبى (عليه السلام ) و 16 نفر از
اولاد دختر و پسر امام مجتبى (عليه السلام ) و خانواده مسلم بن عقيل (عليه السلام )
و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند.
لوازم و سوارى هايى كه همراه داشتند عبارت بود از 250 اسب ، 250 ناقه . از اين
تعداد، 70 ناقه براى حمله خيمه ها، 40 ناقه براى حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق ، 30
ناقه براى حمل مشكهاى آب ، 12 ناقه براى جامه ها و دراهم و دنانير، 50 ناقه براى
حمل 50 هودج تعبيه شده براى حمل مخدرات و علويات و اطفال و ذرارى و خدمتگزاران و
كنيزان ، و بقيه شتران براى حمل وسايل مختلف كه مورد لزوم بود.(471)
2. اولين اقامه نماز در اسلام
در اين روز اولين كسى كه بعد از بعثت با پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نماز
خواند، اميرالمومنين (عليه السلام ) بود. روز دوشنبه 27 رجب پيامبر (صلى الله عليه
و آله ) مبعوث شدند و در 28 رجب حضرت اميرالمومنين (عليه السلام ) با آن حضرت نماز
اقامه فرمودند.(472)
آخر رجب
1. مرگ ابوحنيفه
در اين روز(473)
در سال 150 ه(474)
نعمان بن ثابت مشهور به ابو حنيفه رئيس حنفى ها در بغداد مرد و در همان شهر دفن شد.
2. مرگ شافعى
در روز جمعه آخر ماه رجب سال 204 ه محمد بن ادريس شافعى در مصر مرد(475).
او مدت 4 سال در شكم مادر بود و در روز وفات ابو حنيفه به دنيا آمد. جاى تعجب است
كه پدر شافعى چهار سال قبل از ولادت او مرده بود و او در ولادت به احترام حيات ابو
حنيفه تاءخير كرد.(476)
تتمه رجب
1. هجرت مسلمانان به حبشه
در اين ماه بعد از بعثت به امر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مسلمانان به
سرپرستى جعفر بن ابى طالب (عليه السلام ) به حبشه هجرت نمودند.(477)
2. غزوه نخله
در آخر اين ماه در سال دوم غزوه نخله به وقوع پيوست .(478)
3. وفات نجاشى پادشاه حبشه
در اين ماه در سال 9 ه نجاشى پادشاه حبشه رحلت نمود.(479)
در آن روز پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((امروز
مردى صالح از جهان رحلت نمود. برخيزيد تا بر او نماز بگذاريم )).
در اين هنگام جنازه نجاشى بر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ظاهر شد و آن حضرت با
اصحاب بر او نماز گذاردند.(480)
شعبان المعظم
ماه شعبان ماه سرور شيعه به قدوم امامان معصوم (عليهم السلام ) است . روزهاى
2،3،4،5،9،10،11،14،15،18،19 اين ماه روزهاى مهمى از تاريخ اسلام است .
ولادت امام حسين (عليه السلام )، امام زين العابدين (عليه السلام )، حضرت بقيه الله
الاعظم ، حضرت عباس (عليه السلام ) و حضرت على اكبر (عليه السلام ) مهم ترين اخبار
سراسر سرور در اين ماه هستند. مرگ حفصه و مغيره بن شعبه نيز دو خبر مسرورر كننده در
اين ماه اند.
از سوى ديگر شهادت سعيد بن جبير، وفات على بن محمد سمرى و حسين بن روح نوبختى دو
نايب امام زمان (عليه السلام ) روزهاى حزن اين ماه اند.
جنگ بنى سعد جنگ رخ داده در اين ماه است . آغاز و جوب روزه يك روز تاريخى در زمينه
احكام اسلامى است . ورود امام حسين (عليه السلام ) به مكه ، آخرين توقيع امام زمان
(عليه السلام ) و شناساندن امام زمان (عليه السلام ) به شيعيان نيز سر آغاز تحولات
عظيمى در تاريخ اسلام اند.
2 شعبان
1. آغاز وجوب روزه
در اين روز در سال دوم هجرى روزه ماه مبارك رمضان واجب شد(481).
2. مرگ معتز عباسى
در اين روز در سال 255 ه معتز بالله به درك واصل شد. نام او زبير يا محمد
بود كه بعد از پسر عمويش مستعين به خلافت رسيد. از بزرگترين جرائم او اين بود كه
امام هادى (عليه السلام ) را به شهادت رساند؛ و چون ترس آن داشت كه مؤ يد بر ضد او
قيام كند او را در لحاف مسموم پيچيد و دو طرف آن را بست تا در 23 رجب مرد.
او پيوسته سركردگان اتراك را مى كشت تا در روز مبعث سال 255 ه عده اى به سركردگى
صالح بن وصيف دور معتز را گرفتند و توبيخ و سرزنش كردند و از او مطلبه اموال كردن و
او را از حجره بيرون كشيدند و در آفتاب گرم بپاى داشتند كه از شدت گرما تكيه بر يك
پا مى كرد و او را پيوسته مى زدند تا اينكه در 27 رجب خود را از خلافت خلع كرد. سپس
سه روز به او آب و غذا ندادند تا مرد؛ و به قولى ديگر او را با آب جوش تنقيه كردند.
بعضى گفته اند: او را پنج روز در گرمابه بدون آب و غذا حبس كردند و روز آخر آب نمك
يا آب برفى به او دادند و به اين سبب كشته شد(482).
3 شعبان
1. ولادت امام حسين (عليه السلام )
در اين روز در سال 4 ه آقاى شهيدان و سرور و سالار شيعيان و دلباختگان ،
اشك هر مؤ من ، امام زاهد عباد، شهيد غريب ، عطشان نينوا حضرت ابا عبدالله الحسين
الشهيد (عليه السلام ) عالم را به نور خود منور فرمود(483).
اقوال ديگر در ولادت آن حضرت پنجم شعبان
(484) و سى ام ربيع الاول
(485) و دوازدهم رجب است
(486).
القاب امام حسين (عليه السلام )
نام مبارك آن حضرت در تورات شبير و در انجيل طاب است
(487). پدرشان مولانا و مقتدانا امير المؤ منين على بن ابى طالب
(عليه السلام ) و مادرشان حضرت وليه الله و حبيبته خاتون دو سرا صديقه كبرى فاطمه
زهرا (عليها السلام ) است .
كنيه آن حضرت ابوعبدالله و كنيه خاص آن حضرت ابو على است
(488). القاب حضرت الشهيد، السعيد، السبط الثانى ، الامام الثالث ،
الرشيد، الطيب ، الوفى ، السيد، الزكى ، المبارك ، تابع لمرضات الله است
(489).
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در
ولادت امام حسين (عليه السلام )
هنگامى كه خبر ولادت آن حضرت به پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله ) رسيد،
به خانه امير المؤ منين (عليه السلام ) آمدند و به اسماء فرمودند تا مولود را
بياورد. اسماء حضرت را در پارچه اى سفيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (صلى الله عليه و
آله ) آورد. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ
اقامه فرمودند(490).
روز اول يا هفتم ولادت امين وحى الهى جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: ((سلام
خداوند بر تو باد اى پيامبر، اين نوزاد را را به نام پسر كوچك هارون شبير نام
بگذار، كه به عربى حسين گفته مى شود. چون على (عليه السلام ) براى شما بسان هارون
براى موسى بن عمران است ، جز آنكه شما خاتم پيامبرانى
(491))).
به اين ترتيب نام پر عظمت ((حسين ))
از جانب پروردگار براى دومين فرزند فاطمه (عليها السلام ) انتخاب شد. در اين رز
ملائكه آسمانها براى عرض تهنيت به مناسب اين ولادت خدمت پيامبر (صلى الله عليه و
آله ) رسيدند و از خاك قبر آن بزرگوار براى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آوردند و
به آن حضرت تعزيت نيز گفتند.
يكى از معجزات روز ولادت آن حضرت اين بود كه فطرس ملك يا دردائيل پناه به آن امام
مظلوم برد و خداوند او را بخشيد و او را به مقام قبلى اش بازگردانيد(492).
دوران زندگى امام حسين (عليه السلام )
آن حضرت شش سال و چند ماه با جد گرامى خود رسول اكرم (صلى الله عليه و آله )
بود. مدت سى سال با پدر بزرگوار خود مولاى متقيان امير المؤ منان (عليه السلام )
زندگى كرد، و در جمل ، صفين و نهروان شركت داشت
(493).
در دوران زمامدارى غاصبانه عمر، امام حسين (عليه السلام ) در سن ده سالگى وارد مسجد
شد و خليفه دم را به منبر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مشاهده كرد كه سخن مى گفت
. از منبر بالا رفت و فرياد زد: ((از منبر پدرم فرود آى
(494)))!
بعد از شهادت امير المؤ منين (عليه السلام ) همراه و شريك رنجهاى امام حسين (عليه
السلام ) بود، و شاهد بود كه معاويه و ديگر منافقين و كافران چگونه دهان آلوده خود
را به بدگويى پدر بزرگوارش امير المؤ منين و برادرش امام حسن (عليه السلام ) مى
گشايند.
پس از آنكه امام مجتبى (عليه السلام ) را مظلومانه شهيد كردند؛ امامت به آن وجود
سراپا جود رسيد، و بعد از مصائب و اذيتها و زخم زبانها، در روز عاشورا آن حضرت را
به شهادت رسانيدند(495).
در اين روز توقيع مبارك از ناحيه امام زمان (عليه السلام ) در رابطه با ولادت امام
حسين (عليه السلام ) به قاسم بن علاء همدانى صادر شد(496
).
2. ورود امام حسين (عليه السلام ) به
مكه
در شب جمعه سوم شعبان سال 60 ه امام حسين (عليه السلام ) وارد مكه شدند و
تا ذى الحجه در آنجا اقامت داشتند(497).
4 شعبان
1. ولادت حضرت عباس (عليه السلام )
در اين روز در سال 26 ه علمدار كربلا سقاى نينوا حضرت قمر منير بنى هاشم
ابوالفضل العباس (عليه السلام ) به دنيا آمد(498).
نام مشهور آن حضرت عباس (عليه السلام ) است . به آن حضرت ابوالفضل ، ابو القربه ،
قمر بنى هاشم ، باب الحوائج ، عبد صالح و سقا مى گويند(499).
پدرشان حرت امير المؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام )، و مادرشان حضرت ام
البنين فاطمه (عليها السلام ) دختر حزام كلابيه است .
آن حضرت خوش سيما و زيبارو بود و به همين جهت به ماه بنى هاشم ملقب شد. قامتى بلند
و بازوهايى قوى داشت و بر اسب كه مى نشست و پا در ركاب مى نمود زانوى آن حضرت
تاگردن اسب مى رسيد. مظهر جلال و جبروت حضرت كردگار بود، و در شجاعت و صفات بعد از
امام حسن و امام حسين (عليهم السلام ) سرآمد اولاد امير المؤ منين (عليه السلام )
بود. آن حضرت سپهسالار و علمدار مظلوم كربلا بود(500).
5 شعبان
1. ولادت امام زين العابدين (عليه السلام )
در اين روز در سال 38 ه در زمان امير المؤ منين (عليه السلام ) آقا و
مولايمان حضرت سيد الساجدين زين العابدين (ع ) بن الحسين (عليه السلام ) به دنيا
آمدند(501).
نام آن حضرت ((على )) است ، و مشهور
ترين لقب مباركش زين العابدين و سجاد است
(502). پدرشان سرور شهيدان حضرت اباعبد الله الحسين (عليه السلام )،
و مادرشان حضرت شهربانو است .
امام سجاد (عليه السلام ) دو سال از عمر بابركتش را به جدش امير المؤ منين (عليه
السلام ) بود، و بقيه عمر شريفش همراه عموى مكرم و مظلومش امام مجتبى (عليه السلام
) و پدر والامقامش امام حسين (عليه السلام ) سپرى شد. در واقعه جانسوز كربلا شاهد
شهادت پدر، برادر، عمو و بستگان و اصحاب (عليهم السلام ) بود، همراه با عمه اش زينب
كبرى (عليهم السلام ) و ديگر اسرا به كوفه و شام رفتند. در كوفه و شام جسارتها به
آن حضرت و اهل بيت (عليهم السلام ) نمودند، ولى با خطبه هايى نورانى از مامت و عصمت
اهل بيت (عليهم السلام ) دفاع فرمود. در كاخ يزيد در حاليكه با چند تن ديگر از
خاندان امامت به يك ريسمان بسته شده بودند، رو به يزيد كرده فرمودند:
ما ظنك برسول الله لو رانا موثقين فى الحبال ...:
((اى يزيد، چه گمان به پيامبر مى برى اگر آن حضرت ما را اين
چنين در بند ببيند(503)))؟
در ولادت آن حضرت اقوال ديگرى به اين ترتيب وجود دارد: 8 ربيع الاول ، 15 جمادى
الاولى
(504)، 15 جمادى الاخر، 5 رجب ، 11 رجب ، 7 شعبان ، 9 شعبان
(505)، 15 شعبان ، 5 رمضان
(506) در روز ولادت هم اختلاف است كه يكشنبه بوده يا سه شنبه يا
پنجشنبه يا جمعه
(507)؟ در سال ولادت هم اختلاف است كه 36 يا 37 يا 38 ه بوده است
(508).
9 شعبان
1. عقيقه براى امام حسين (عليه السلام )
در اين روز كه هفتمين روز ولادت امام حسين (عليه السلام ) است ، حضرت رسول
(صلى الله عليه و آله ) گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه قربانى كرد. سپس سر
آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد(509).
10 شعبان
1. توقيع امام زمان (عليه السلام ) براى شيعيان
در اين روز ابوجعفر سمرى شش روز قبل از رحلتش ، توقيعى از ناحيه مقدسه حضرت
صاحب الامر (عليه السلام ) براى شيعيان آورد(510).
11 شعبان
1. ولادت حضرت على اكبر (عليه السلام )
در سال 33 ه شبيه ترين مردم به خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) حضرت
على اكبر (عليه السلام ) به دنيا آمد. نام آن حضرت ((على
))، پدرشان حضرت سيد الشهداء (عليه السلام )، مادرشان ليلى
بنت مره ثقفى است
(511). كنيه آن حضرت طبق فرمايش حضرت صادق (عليه السلام )
((اباالحسن )) است
(512).
روايت بزنطى هم دلالت دارد كه آن حضرت ازدواج كرده بودند(513)
در زيارت وارده از حضرت صادق (عليه السلام ) هم مى خوانيم :
صلى الله عليك و على عترتك و اهل بيتك و ابائك و اءبنائك و امهاتك الاءخيار الذين
اءذهب الله عنهم الرجس و طهر هم تطهيرا و لفظ اءبناء در زيارت دلالت بر اين
دارد كه آن حضرت حتى بيشتر از دو فرزند داشته است
(514). در واقعه كربلا نزديك 27 سال از عمر مبارك آن حضرت گذشته بود(515).