1 - هندو نام پيرو آئين هندوئيزم است يعنى آئينى كه سابقه
آن به چهارده قرن بيش از ميلاد مسيح مىرسد و داراى مبادى و اصولى است آميخته
افسانه و حقيقت و خرافه و معقول، اين اصول بر اثر بر خورد افكار مختلف جرح و
تعديلهائى كه در طول قرون در آن راه يافته در هر بخشى از زمان، به شكلى خاص و در
لباس آئينى خاص در آمده و نامهاى مختلف گرفته از آنجمله است: ودائى، برهمائى، مكتب
شانكهانا، فلسفهى يوگا (جوكى)، مكتب نتاو.. كه پيروان همه اين آئينها هم اكنون
موجود و بنام هندو ناميده مىشوند. در اين آئينها اصل
پذيرفته همان اعتقاد به محتويات كتب مقدسه اهاد دو تفسير آن بنام: برهمانا و او
پانيشادها است.
2 -
سيكها افراد يكى از فرقههاى جديد التأسيس هندوستانند. مؤسس اين فرقه كه
نانك nanak نام داشته (1538 - 1469) خواسته است دينى
جامع از اسلام و هندوئيزم و داراى مزاياى هر دو آئين بوجود آورد پيدايش فرقهى
كوچكى شده است در جنب دهها فرقهى مذهبى ديگر با يلاتى خاص و با تعصب فراوان.
3 -
وى از امراى شيعى مذهب هندوستان و مقر حكومتش استان ميسور
بوده است، در سال 1799 در پيكار با انگليسيها كشته شده مقبرهاش تاكنون موجود و
معروف است. رجوع كنيد به كتاب (دموكراسى و آزادى هند) تأليف سيف آزاد.
4 -
در تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس جلد 2 جريانى مربوط به قيام يكى از اميران
محلى هندوستان بر ضد حكومت انگليس و وساطت و ممانعت آقا خان محلاتى از اين اقدام و
نپذيرفتن آن امير... نقل كرده كه كاشف است از اينكه شورشهاى محلى هند منحصر به آنچه
در متن كتاب ياد شده، نبوده بلكه در همهى نواحى اين كشور جرياناتى از اين قبيل
اتفاق مىافتاده است.
5 -
آقاى مهندس بازرگان، نام اين پادشاه مغولى را شاه عالم
نوشته است (آزادى هند ص 33) و آقاى محمود محمود در كتاب تاريخ
روابط سياسى ايران و انگليس، ج 2 مىنويسد كه وى پير مردى نود ساله بوده و در ميدان
جنگ، خود و دو پسرش كشته شدهاند.
6 -
rangoon
7 -
burnia
8 -
ellenborough
9 -
sir.h.rawilinson
10 -
تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس جلد 2 ص 553 تاليف: محمود - محمود.
11 -
تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس. ج 2 ص 341.
12 -
با كمال تأسف در زبان فارسى مدارك كافى و مفصل براى تحقيق و تفحص در زندگى اين
قهرمان روحانى بزرگ مسلمان، دردست نيست و به همين دليل؛ اين چهرهى درخشنده و
افتخارآميز اسلامى براى بيشتر فارسى زبانان ناشناخته و غريب مانده است. اجمالى از
داستان جانسوز و اعجابآور شهادت او را در پاورقى صفحه 556 تاريخ روابط سياسى ايران
و انگليس (ج 2) ميتوان مطالعه كرد و اى كاش كه صاحب همتى كار آمد، با تحقيق و تتبعى
پيگير، غبار فراموشى از پروندهاى اين بزرگمرد روحانى بسترد و يكى از جلوههاى روح
فعال و پرتپش اسلام را به جامعه بنماياند.
13 -
پارسىها، زردشتيان ساكن هندوستانند كه در دوران طولانى نهضت، بسيارى از آنان در
شمار سرمايهداران بزرگ آن كشور بوده و با خاطر آسوده و زندگى مرفه، صحنهى نبرد را
از دور تماشا ميكردند
14 -
شرح حالى از اين شخص را نويسنده معروف هندى سيدابوالحسن ندوى
به زبان اردو نوشته است.
15 -
متن گفتار غلام احمد در اينباره چنين است: وان الحرب حرمت على وسبق لى ان اضع الحرب
و لا اتوجه الى القتال .. فلاجهاد الاجهاد اللسان و الآيات و الاستدلال (خطبهى
الهاميه ص 7).
16 -
در مسلك بهائيت نيز كه از حيث ريشهى استعمارى و احكام جاهلانه و زمان پيدايش با
مسلك قادبانى داراى شباهت فراوان است، احكامى از اين قبيل ديده مىشود. از جمله
موضوع حرمت دخول در سياست است كه رهبران بهائيت نسبت به آن پافشارى زيادى دارند.
عباس افندى در لوحى كه خطاب به على اكبر ايادى دربارهى قصاياى مشروطه و محمد
عليشاه صادر كرده چنين دستور مىدهد: زنها را گر در امور سياسى
نفسى از احياء مداخله نمايد و يا آنكه كلمهئى بر زبان براند اين خود گواهى
است روشن بريشهى پليد و استعمارى اين مسلك.
17 -
نقل از مقدمهى مقالهى دانشمند مزبور در مجلهى المسلمون
مورخهى جمادى الآخر 1371 و مارس 1952.
18 -
وى در قريه نانوتا از توابع
سهارانپور بسال 1248ه (1832م) تولد يافت و در مدارس دينى
دهلى به تحصيل پرداخت و نزد علماى بزرگ اين شهر مراتب
علمى را طى كرد، در 25 سالگى در انقلاب هندوستان شركت جست و در سپاهى كه علماء گرد
آورده بودند، منصب فرماندهى كل بدو مفوض شد وى در اين جنگ پيروزيهائى نيز به دست
آورد، ولى هنگامى كه خبر فتح دهلى را بدست انگليسيها شنيد از جنگ دست كشيده و مخفى
گشت، پس از چندى مجددا ظاهر شد و بكمك همفكرانش شالودهى اين مدرسه را ريخت ولى اجل
بر او مهلت ادامه فعاليت نداد و بسال 1879 در حاليكه هنوز پنجاه سال از عمرش
نمىگذشت وفات يافت و در جوار همين مدرسه بخاك سپرده شد. او از رهبران بزرگ مذهبى و
جزو مبرزترين علماء بشمار مىرود و تاليفاتى نيز از خود به جاى گذارده كه در رشته
خود از مهمترين كتب است و هم اكنون در اختيار نوادهاى او
مولانا محمد طيب مىباشد.
19 -
در قريهى گنگواز توابع سهارانپور
در سال 1828 ميلادى تولد يافت، در مدارس دهلى و نزد
علمائى كه از خانوادهى شاه ولى الله دهلوى بودند به
كسب علم اشتغال يافت. در انقلاب بزرگ هندوستان شركت جست و دستگير شد 6 ماه در زندان
ماند و پس از آزادى به تاسيس اين مدرسه كمك كرد و در آنجا به تدريس پرداخت. وى تا
سال 1905 ميلادى به تدريس و ارشاد و هدايت مردم مشغول بود و مريدان و پيروان زيادى
گرد او جمع آمدند. در اين تاريخ كه مصادف با 1323 هجرى بود وفات يافت و در همان شهر
به خاك سپرده شد اينك فرزندان او در آن شهر معروفند تأليفات زيادى نيز از او باقى
است.
20 -
در برابر الازهر مصر كه از بزرگترين دانشگاههاى اسلامى
جهان است و بسال 361 در دوران حكومت المغزلدين الله فاطمى از خلفاى فاطمى شيعى مصر
بنا شده است.
21 -
و اين همان طرز فكر است كه تقريبا نيم قرن پس از اين تاريخ، توسط گاندى ترويج
مىشد. رجوع كنيد به كتاب مهاتماگاندى نوشتهى
رومن رولان، ترجمهى محمد قاضى.
22 -
اين اسم، مركب از دو كلمه على و
گره (به فتح گاف و سكون را بمعنى شهر) است.
23 -
به گفتگوى سيد طفيل احمد مورخ هندى عليگرى در كتاب
هندوستان كاروشن (آيندهى درخشان) ص 173 با همه تعصبى
كه نسبت به دانشگاه عليگره و مؤسس آن ميورزيده است.
24 -
بنگريد به كتاب زعماء الاصلاح تاليف
احمدامين ص 131 متاسفانه وى در اين كتاب نسبت به
احمدخان تعصب ورزيده و گستاخانه به علماى هندوستان حمله كرده و سيد احمد را در هند
از جهت اصلاح دينى در رديف شيخ محمد عبده در مصر دانسته
است و در اين سخن هم نسبت به حقيقت و هم نسبت به محمد عبده خيانتى بزرگ است چنانچه
ديديم و خواهيم ديد.
25 -
كتاب جمال الدين الافغانى نوشتهى دكتر محمود قاسم ص
52.
26 -
درس 23 تا 27 كتاب آزادى هند نوشتهى آقاى مهندس
بازرگان مقايسهى جالبى ميان پادشاهان منعولى مسلمان و فرمانروايان انگليسى هند از
يك نويسندهى انگليسى نقل شده كه مطالعهاش براى آشنائى با نحوهى حكومتهاى
استعمارى و شناسائى بخشى از زيانهاى استعمار سودمند است.
27 -
lord elphinstone
28 -
محمد على جناح تاليف: استاد عباس عقاد.
29 -
sir jan Malcolm
30 -
نقل از كتاب آموزش دوران كمپانى نوشتهى
مچيرپاسو ص 247، كتاب روشن مستقبل
ص 132.
31 -
mohammadan anglo oriental defence
association of mppe india
32 -
كلمهى نواب لقب تشريفاتى فرد متشخص و احيانا حاكم
مسلمان است، در برابر مهاراجه كه عنوان چنين فردى در
هندوهاست.
33 -
كتاب محمد على جناح نوشته استاد
عقاد ص 102
34 -
sarujini noiduشاگرد گاندى و از رهبران معروف نهضت هندوستان كه در سال 1925 به
رياست كنگره برگزيده شد.
35 -
كتاب محمد على جناح نوشتهى استاد عقاد ص 125 - 124:
36 -
lord Muito
37 -
Morley _ muito نام طرحى است كه بوسيلهى لرد مورلى
وزير امور هندوستان و لرد ميتو نايبالسلطنه در سال
1906 تهيه شده و در سال 1909 به مورد اجراء در آمد. بر طبق اين طرح بر تعداد
شوراهاى دولتى در ايالت افزوده شده و در انتخاب اعضاى اين شوراها و همچنين اعضاى
شوراى امپراطورى، آزادى و اختيار نسبى - كه در عين حال فوقالعاده ناچيز و كوچك بود
- به ملت واگذار شده بود.
38 -
moslem leugue
39 -
نوشتهى لوتروپ آمريكائى ترجمهى
عجاج نويهض با حواشى امير شكيب ارسلان.
40 -
آئين ودائى از قديمىترين آئينهاى هندوستان و مربوط به اوائل ورود آريائيهاى مهاجم
به آن سرزمين است. اين آئين داراى كتابى است بنام ودا
كه مشتمل است بر چهار قسمت بنامهاى: ريگ ودا، ساماودا، ياجورودا و آثاروودا. كتاب
معروف اوپانيشادها كه از مكتب مقدس هندوها بشمار مىرود
شرح بر همين وداها مىباشد. براى تفضيل رجوع كنيد به تاريخ
جامع اديان تاليف جان ناس و ترجمهى على اصغر
حكمت ص 99 - 89.
41 -
كتاب المسلمون فى الهند تأليف استاد ابوالحسن ندوى
42 -
جينسيم jainisme از شاخههاى هندوئيزم قديم و در اصول و
اولى با آن آئين مشترك است. اين آيئن كه ساختهى شخصى بنام
مهاويرا mahavira(ق - م 527 - 599) است همچون آئين بودائى، در حقيقت عكسالعملى در
برابر افكار و تلقينات خرافى بر همنان كيش هندوئيزم و داراى نو آورىها و رفرمهاوى
در آن كيش است. اين آئين با بودائى جهت اشتراك فراوان دارد و امتياز آن به مبانى
اخلاقى قوى و طرفدارى از دو اصل معروف جنيزم است اين دو اصل عبارتند از: لزوم تحمل
رياضتهاى دشوار بريا نجات روح از بديها. پيروى از آهيمسا (يعنى نيازردن هيچ جان
دار) در حال حاضر جينها فرقهئى محدود و در حال توفيقند و تعداد آنان بالغ بر
1250000 است كه بيشتر در ناحيه بمبئى سكونت دارند. گاندى طرفدار اين مذهب بود.
43 -
اى كسانيكه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست ميگيريد. سوره ممتحنه.
44 -
romain roland
45 -
درباره كنفرانس خلافت در پاورقى صفحات آينده توضيح داده خواهد شد.
46 -
كتاب مهاتماگاندى ترجمهى محمد قاضى ص 90
47 -
بنگريد به صفحات 37 - 38 مدرك بالا،
48 -
نوعى چاشنى هندى كه براى خوش طعم شدن خوراك بكار ميبرند.
49 -
تجربيات من باراستى، يا سر گذشت گاندى بقلم خود وى، ص 281. ترجمه مسعود برزين.
50 -
سات در زبان سانسكريت بمعنى حقيقت و گراها بمعنى پايدارى است.
51 -
سوره ممتحنه
52 -
مجلهى فرهنگ هند شمارهى مارس 1953.
53 -
براى دريافت توضيح به پاورقى ص 96 بنگريد.
54 -
انجيل متى اولخر باب پنجم.
55 -
سوره فصلت: 24.
56 -
سوره شورى: 39.
57 -
سوره بقره: 191.
58 -
سوره حج: 41.
59 -
سوره شورى: 41 -42.
60 -
سوره بقره: 253.
61 -
سوره حج،
62 -
سرگذشت مهاتا گاندى بقلم خود او يا تجربات من باراستى
ترجمهى مسعود برزين. ص 407
63 -
در كتاب زندگى من ترجمهى محمود تفضلى ص 93 ببعد چاپ
اول.
64 -
نهضت خلافت نام نهضتى است كه بوسيلهى جمعى از مسلمانان روشنفكر و مبارز هندوستان
به پشتيبانى از خلافت عثمانى آغاز شده بود. پس از جنگ جهانى اول كه رژيم جمهورى
بوسيلهى مصطفى كمال پاشا در تركيه استقرار يافت خلافت
عثمانيها منقرض گشت، در بيشتر كشورهاى مسلمان - از جمله هندوستان - اقدامات اعتراض
آميزى از طرف مردم شروع شد. بنظر مىرسد كه اين اقدامات در هندوستان بيش از آنكه
جنبهى مذهبى محض داشته باشد، به انگيزهى دو موضوع مهم ديگر انجام مىشده است.
نخست ابراز يكنوع مخالفت با دولت انگليس كه در جريان سقوط خلافت عثمانى و تحميل
رژيم جمهورى مصطفى كمال، نقشى موثر و اساسى داشته است. در حقيقت، حمايت از خلافت
عثمانى يك شعار ضد انگليسى و همچون حربهئى بوده است كه مسلمانان روشنفكر و فعال
هند در مبارزات ناسيوناليستى و ضد استعمارى از آن استفاده ميكردهاند. عامل ديگرى
كه موجب پديد آمدن اين نهضت مىشده، آگاهى از نقش شيطانى استعمار، در انقراض خلافت
وتجزيهى قلمرو پهناور آن حكومت مقتدر مسلمان به دولتهاى دست نشانده و بىنفوذ بوده
است رهبران مسلمان هند كه اغلب از هشيارترين و با اخلاصترين رهبران مبارز ملتها
بودند، بخوبى درك مىكردهاند كه وجود يك قدرت بزرگ مسلمان تا چه پايه با اغراض
استعمارگران غربى داراى تضاد است و ميدانستهاند كه از هم پاشيدن اين قدرت بدست
استعمار، راه را براى انجام بسيارى از نقشهاى آن گشوده و بخش بزرگى از جهان اسلام
را در اختيار آنان قرار ميدهد. لذا با انگيزهى روح مسلمانى و با الهام از
روشنبينى و دقت نظر خود نهضت خلافت را براه انداخته و
به حمايت از دولت عثمانى برخاسته بودهاند.
65 -
bradoli
66 -
chauri _ chaura
67 -
در كتاب غاندى ص 247
68 -
كتاب تجربيات من باراستى ترجمه مسعود برزين.ص 406، و
كتاب مهاتماگاندى نوشته رومن رولان ترجمهى محمد قاضى ص
198.
69 -
تجربيات من باراستى صفحهى 186.
70 -
تجربيات من باراستى ص 386 ببعد.
71 -
رومن رولان آمار سربازان هندى را كه در جنگ اول جهانى شركت كرده بودند 985000 نوشته
است.
72 -
اين سخن هر چند از زبان مسلمان غير هندى ممكن است قابل باور نباشد ولى از زبان نهرو
- پيرو و شاگرد فريفته گاندى - بدون شك پذيرفته و باور كردنى است. اينك به جملات
زير كه از كتاب اتوبيوگرافى نهرو ص 701 اقتباس شده توجه كنيد: روش گاندىجى اصولا
همچون مرتاضى است كه به دنيا و راههاى زندگى آن پشت كرده باشد و منكر زندگى باشد و
آنرا فقط بصورت رنج و زشتى ببيند. براى يك مرتاض اين طرز فكر، طبيعى است اما بيجا و
بيمورد خواهد بود كه اين روش را با زندگى ساير مردان و زنان جهان كه زندگى را
مىپذيرند و ميكوشند از آن حداكثر بهره را برگيرند نيز منطبق سازيم. گاندىجى براى
اجتناب از يك بدى، بديهاى فراوان و شديدتر بوجود مىآورد.
73 -
هند آزادى گرفت ترجمهى امير فريدون گركانى. ص 42 - 41.
74 -
هند آزادى گرفت ترجمهى امير فريدون گركانى ص 54 - 53.
75 -
lord lin lithgow نايب السلطنه هندوستان.
76 -
هند آزادى گرفت ص 58 - 57
77 -
مجلهى فرهنگ هندوستان شمارهى مورخهى مارس 1953.
78 -
در كتاب غندى ابوالهند ص 93 -92. (مولف)
79 -
اين سخن با آئينهاى: برهمائى، بودائى وجينى بيشتر منطبق است زيرا اين آئينها
تجاوز به هر جاندارى راولو موذى باشد حرام دانسته و بكار بردن زور و تخريب و
ويرانگرى را ممنوع ساختهاند.. ولى اسلام در اين موارد داراى اصول و احكامى مستقل و
خاص است.
80 -
اين قسمت و همچنين قسمتى كه در چند سطر بعد از نهرو نقل مىشود، در ترجمه فارسى شرح
زندگانى نهرو با تفصيل بيشتر و با اندكى اختلاف با متن عربى آمده است و ما فقط همان
ترجمه عربى را بفارسى برگردانديم.
81 -
صفحه 33 (هند آزادى گرفت) ترجمه امير فريدون گركانى.
82 -
dr.rajandra prasad
83 -
اين كتاب به نام (عند قدمى غاندى) به عربى ترجمه شده است.
84 -
lala lagpat rayاز رجال نهضت ملى هند و از رهبران با سابقه كنگره (1865 - 1928).
85 -
رجوع كنيد به فصل بين غاندى و تاجور ص 222 از كتاب
المهاتما غاندى تاليف فتحى رضوان (مؤلف) و نيز به صفحات
147 ببعد از كتاب مهاتما گاندى نوشته رومن رولان
ترجمهى محمد قاضى.
86 -
ص 138 زندگى من (چون ترجمهى عربى اين قسمت با ترجمهى
فارسى آن اندكى اختلاف داشت، عينا ترجمهى عربى بر گردانيده شد).
87 -
صفحه 53 كتاب مزبور،
88 -
lord lioyb
89 -
خود وى در چند مورد به اين حقيقت اشاره كرده است. بنگريد به كتاب
مهاتما گاندى نوشتهى رومن رولان و ترجمه محمد قاضى.
90 -
اين كتاب در سال 1964 ميلادى نوشته شده است.
91 -
زندگى من ص 198 چاپ دوم.
92 -
lord wavll
93 -
ص 90 كتاب غاندى ابوالهند تاليف
قدرى قلعجى (مؤلف)
94 -
در فصل آينده
95 -
در ص 131 همين كتاب.
96 -
تجربيات من باراستى ص 414.
97 -
رجوع كنيد به صفحات 352 ببعد و صفحات 425 - 412 از كتاب تاريخ
السلام فى الهند فصل: موقف العلماء من الانجليز
تاليف نويسندهى كتاب حاضر.
98 -
سوره ممتحنه: 1
99 -
سوره مائده: 51.
100 -
در صفحهى 37 همين كتاب.
101 -
رولات نام مقررات ظالمانه و شديدى بود كه در سال 1918
از طرف انگليسيها وضع شده بود و ملت ستمديدهى هند را در شرائط دشوارى قرار ميداد.
اين مقررات مدت سه سال در هند قدرت قانونى داشت ولى بخاطر مخالفت يكپارچهى ملت و
نارضائى شديد عمومى هرگز مورد عمل قرار نگرفت. كميتهئى كه در متن بآن اشاره شده،
مطرح ظالمانهئى پيشنهاد كرده بود كه بموجب آن، دولت انگليسى هند ميتوانست هر نوع
انتقاد و مخالفتى را با خشونت محو كند، و كسانى را كه بر ضد سياست وى اقدام ميكنند
يا دست به عمليات خصمانه ميزنند، بدون حضور يكنفره قاضى توقيف و محكوم كند.
102 -
براى توضيح رجوع كنيد به حاشيه ص 9
103 -
lord chelmsford
104 -
فصل دوم اين كتاب.
105 -
رجوع كنيد به صفحات 90 و 187 كتاب مهاتما گاندى نوشته:
رومن رولان ترجمهى: محمد قاضى.
106 -
در ص 247 كتاب از زندان تارياست ترجمه عربى.
107 -
در فصل دوم.
108 -
شماره مخصوص مجاهدات آزاديخواهانه مسلمانان شبه قارهى هند
مورخه مارس 1957.
109 -
گواهى اين مطلب در ص 15 اين كتاب از گفتار راجندرا پرساد
رئيس جمهور اسبق هند، آورده شد براى آگاهى بيشتر به ترجمهى عربى كتاب وى 161
مراجعه كنيد.
110 -
Sis gore ouseley
111 -
متن انگليسى اين گزارش را در كتاب امير كبير و ايران
تأليف فريدون آدميت. چاپ اول ج 3 ص 712 - 713 به بينيد.
112 -
RAWLINSON
113 -
England and Russia in the East. P.39
114 -
تاريخ سياسى ايران و انگليس. جلد 2 ص 565.
115 -
lukamanya tilak
116 -
Aunie Besantيكنفر زن انگليسى بود كه بر اثر فريفتگى شديدى كه نسبت به فلسفهى هندى
داشت، پشت پا به معتقدات مسيحى زده و حتى به نجات هندوستان شتافته بود. مجاهدات اين
زن بزرگ در تاريخ معاصر هند كاملا بر جسته است و بر همين مجاهدات هم بود كه در سال
1917 به رياست كنگره ملى برگزييده شد.
117 -
ترجمهى فارسى كتاب زندگى من ص 190 (چاپ اول) با اندكى
اختلاف.
118 -
lord lioyb
119 -
كتاب غاندى تأليف استاد فتحى رضوان ص 292 - 293.
120 -
كتاب غاندى نوشتهى فتحى رضوان.
121 -
رجوع كنيد به كتاب مهاتما گاندى نوشتهى
رومن رولان ترجمهى محمد قاضى ص 157 ببعد.
122 -
دو تن از رهبران معروف هندو يعنى لچيت راى و
داس نيز در شمار مخالفان روش عدم همكارى بودند. نگاه
كنيد. به شرح زندگى نهرو ص 116 (چاپ اول)
123 -
گاندى نيز در خاطرات خود از اين واقعهى جالب ياد مىكند رجوع كنيد به فصل:
آن هفتهى فراموش نشدنى از كتاب
تجربيات من باراستى يا شرح زندگى گاندى بقلم خودش ص 399.
124 -
كتاب زندگى من ترجمهى محمود تفضلى ص 136 و 137 (چاپ
اول)
125 -
ص 124 زندگى من چاپ اول (چون ترجمهى عربى با ترجمهى
فارسى اختلاف داشت عينا ترجمهى عربى بر گردانيده شد.)
126 -
زندگى من ترجمهى محمود تفضلى ص 137 (چاپ اول)
127 -
ص 136 همان كتاب.
128 -
كتاب قائد اعظم نوشتهى هكتور
بوليتو ترجمهى سيد غلامرضا سعيدى. ص 129.
129 -
مهاتما گاندى نوشتهى رومن رولان. ترجمهى محمد قاضى. ص
94.
130 -
كتاب مهاتما گاندى رومن رولان.ص 94.
131 -
common wealth
132 -
ص 132 همين كتاب.
133 -
بنظر مىرسد كه ماجراى ترور اين شخص در سال 1926 كه نهرو بالحنى تلخ از آن ياد
مىكند. با اقدام جنايت آميزى كه در متن كتاب به وى نسبت داده شده بى ارتباط نبوده
است، باين معنى كه يكفرد وطنپرست هندى كه به مصالح ميهن خويش و اتحاد فرقههاى
مذهبى عشق مىورزيده و از طرفى جريان بالا را در مورد شرادانند مىدانسته است، به
انگيزهى انتقام از روى به اين كار دست زده است. گواينكه نهرو بر طبق روش خاص خود
در اين مورد نيز مىكوشد همه گناه را به گردن تمايلات مذهبى بيندازد ولى با توجه به
اينكه شرادانند خود يكفرد كاملا مذهبى و داراى تمايلات
تند هندوئى بوده است، اين اظهار نظر چندان صحيح بنظر نمىرسد.
134 -
بگفتهى جواهر لعل نهرو در خاطرات زندگيش، اين شخص از معروفترين رهبران حزب
مهاسبهاى هندو يعنى همان حزبى كه باز نهرو از آن بعنوان
سازمانى متعصب و ارتجاعى نام مىبرد و عمليات تعصبآميز آن را موجب عكسالعملهاى
فرقهئى مسلمانان ميداند، بوده است. شگفت آنكه با اين وصف نامبرده در كتاب خود كوشش
فراوانى بكار ميبرد كه چهرهئى حق بجانب و در خود ستايش براى اين شخص ترسيم كند!..
رجوع كنيد به اتوبيوگرافى نهرو چاپ اول ص 231 ببعد.
135 -
قائد اعظم نوشتهى هكتوربوليتو
ترجمه سيد غلامرضا سعيدى.ص 198.
136 -
هند آزادى گرفت ترجمهى امير فريدون گركانى.ص 37
137 -
بىمناسبت نيست ياد آورى شود كه گاندى رهبر ملى هند، چند ماه پس از استقلال بدست
يكى از اعضاى همين حزب كشته شد فقط به اين جرم كه از كشتار دسته جمعى و وحشيانه
مسلمانان بىپناه هند بدست هندوها، شديدا ابراز تنفر كرده و براى جلوگيرى از اين
تركتازيهاى ننگين و شرمآور به روزه مرگ متوسل شده بود.
138 -
قائد اعظم نوشتهى هكتوربوليتو. ترجمهى سيد غلامرضا
سعيدى ص 100.
139 -
كتاب زندگى من ترجمهى محمود تفضلى ص 322 چاپ دوم.
140 -
اين موضوع هر چند ممكن است به نظر برخى افراد سطحى و ساده لوح، امرى گزافه و دور از
حقيقت جلوه كند ولى بررسى و دقت در رويدادهاى دوران چندين ده ساله مبارزات هند
مىتواند از غرابت آن بكاهد. بيشك در اين مورد، سخن ابوالكلام آزاد كه از پيروان
وفادار و سرسخت سياست كنگره و از مخالفان تاسيس پاكستان
بوده است، حجتى قاطع مىباشد وى در ياداشتهاى خود بطور غير مستقيم به سياست يكطرفه
و تعصبآميز كنگره اشاره كرده و در داستان پس زدن نريمان پارسى
در تشكيل دولتهاى محلى ايالات و انتخاب بى، جى، كهر به
جاى او، به اين موضوع تأسف آور اعتراف نموده است. (براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به
كتاب هند آزادى گرفت ص 29).
141 -
هكتوربوليتو تاريخ انعقاد اين مجمع را مارس 1927 نوشته و معتقد است كه در
پيشنهادهاى مسلمانان، نشان بارزى از حسن نيت آنان نسبت به - هندوها وجود داشته است
(رجوع كنيد به قائد اعظم ص 160.)
142 -
من خود در دوران اقامتم در هندوستان، ميانه سالهاى 1956 و 1958 باتتبعى كه در احوال
مسلمانان آن ديار كردم، چهل و پنج ميليون مسلمان را دستخوش ستمى جانگزا و خانمانسوز
ديدم. هندوها گاه با بهانهئى ناچيز، نفوس و اموالى بيشمار را قربانى مىساختند هر
چند نهرو و ديگر رهبران در برابر اين جنايات ساكت نمىنشستند ولى اقدامات و
پيشگيرىهاى آن بدون استثنا بىنتيجه بود. حوادثى كه در اواخر سال 1963 اوائل 1964
اتفاق افتاد و ماجراهاى تلخى كه بياد آورد، گواه صادقى بود بر حال تباه مسلمانان
هند در زمان حاضر و در آينده.
143 -
ص 247 كتاب از زندان تا رياست ترجمهى عربى.
144 -
با توجه به استدلال و منطق قوى اقبال و هم به بيان مستدل جناح كه در فصل آينده ياد
خواهد شد، قضاوت آنانكه تز جدائى و دو ملت بودن هندو و مسلمان را غير قابل دفاع و
خلاف آزمايشات گذشته ميدانند.بسى عجيب و دور از تحقيق بنظر مىرسد.از اين آقايان
بايد پرسيد: آيا از آزمايشات گذشته چيزى جز تاييد اين تزاستفاده شده است؟!.
145 -
رجوع كنيد به ص 220 همين كتاب.
146 -
براى آنكه رفتار خودخواهانه و تحكيم آميز كنگره نسبت به مسلمانان كاملا روشن شود،
توجه خواننده را به هكتوربوليتو جلب مىكنيم. وى پس از
نقل جريان بالا مىنويسد: پانديت نهرو و كنگره اين صدا را با
اشمئز از خاطر تلقى كردند از شنيدن كار كردن بعنوان شركاى متساوى الحقوقتجاهل
كردند. سرپرستى والگريفيت رهبر سابق جمعيت اروپائى در هيئت قانونگذارى مركزى، راجع
به اين اشتباه تاكتيكى بزرگ نوشته است: مقام عالى فرماندهى كنگره از همكارى با مسلم
ليگ امتناع ورزيد در ايالاتى كه هندوها اكثريت داشتند هيئت وزراء فقط از رجال كنگره
تشكيل مىشد، مثلا در ايالات متحده، نمايندگان مسلمين به كار دعوت شدند ولى فقط
مشروط به اينكه عضويت حزب كنگره را بپذيرند و حزب مسلم ليگ از بين برود. در ساير
ايالات نيز همين شرائط، تحميل مىشد و با يك استثناء اعضاى مسلمليگ از دستگاه خارج
مىشدند (كتاب قائد اعظم ترجمهى سيد غلامرضا سعيدى ص 195).
147 -
Sir Stafford Cripps
148 -
قائد اعظم ترجمهى فارسى ص 214.
149 -
صفحهى 214 و 215 قائد اعظم.
150 -
ص 216 قائد اعظم
151 -
اين كلمه مركب است از (علامت نفى) و هيمسا (بمعنى بدى و
تعددى و اين كلمه از اصول مهم مذهب برهمائى و جائينى است و منظور از آن تعدى نكردن
به هر جان دار است.
152 -
نهرو و نيز: در آنجا كه با ملالت خاطر از آميخته شدن نهضت هند به مسائل مذهبى
(اسلامى و هندوئى) سخن مىگويد به اين واقعيت اشاره مىكند. عين گفتار وى در
اينباره چنين است: حتى بعضى از فورمولها و نظريات گاندى جى هم
مرا ناراحت مىكرد. مثلا او بارها به عصر راماراج كه يكى از دورانهاى باستانى تمدن
هند است، اشاره ميكرد و آن را در نظر مردم همچون يك عصر طلائى جلوهگر مىساخت كه
دوباره آن را باز خواهند يافت... (زندگى من چاپ اول ص 127).
153 -
اين متن گزارش لردالن برو يكى از فرمانروايان انگليسى
هند است. براى توضيح بيشتر، بنگريد به صفحات 25 تا 28 همين كتاب.
154 -
lord wavll
155 -
دولتهاى مشترك المنافع بريتانيا،
156 -
ما در جزوهئى بنام داورى در مسئله كشمير جزئيات ماجراى
غمانگيز كشمير را بيان خواهيم كرد.