حالتهاى مثبت قلب
حالتهاى مثبتى كه بر اثر تزكيه و تقواى عملى براى قلب انسان حاصل مى گردد:
1 - شرح صدر
فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلَمِ (1) .
هر كس را كه خدا بخواهد كه هدايت كند، دلش را براى اسلام مى گشايد.
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى (2) .
گفت: اى پروردگار من، سينه مرا براى من گشاده گردان.
من وصاياالنّبي(ص) لابن مسعود : ياابن مسعودفمن شرح اللَّه صدره للإسلام فهو على
نور من ربّه،فإنّ النور اذا وقع في القلب انشرح وانفسح ، فقيل : يا رسول اللَّه فهل
لذلك من علامة؟ قال : نعم التجافي عن دارالغرور، والانابة إلى دارالخلود،
والاستعداد للموت قبل نزول الفوت، فمن زهد في الدّنيا قصّر أمله فيها وتركها لأهلها
(3) . از سفارشات پيامبر(ص) به ابن مسعود اين بود كه فرمود: «خداوند قلب هر كسى را
كه آماده پذيرفتن اسلام نمايد، از جانب پروردگار خويش، داراى نور و روشنى خواهد
بود؛ زيرا هرگاه نور در قلبى قرار گيرد، آن قلب وسعت و آمادگى مى يابد. از رسول
خدا(ص) در مورد علامت آن سؤال شد، حضرت فرمود: دل بريدن از دنيا و بى توجهى به آن.
توجه به سوى آخرت و آمادگى براى مرگ پيش از آنكه فرصت از دست برود. هر كه در دنيا
زهد پيشه كند آرزويش را كوتاه گرداند و دنيا را به اهلش وا مى گذارد.
إنّ القلب يتلجلج في الجوف يطلب الحقّ فاذا أصابه إطمأنّ و قرّ، ثم تلى: «فمن
يرد اللَّه أن يهديه يشرح صدره للإسلام» (4) .
قلب در باطن انسان در حال اضطراب و در جستجوى حق است، هرگاه بدان دست يابد،
اطمينان و استقرار مى يابد. سپس حضرت، اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: «فمن يردالله
ان يهديه يشرح صدره للاسلام».
في تفسير مجمع البيان : قد وردت الرواية الصحيحة أنّه لمّا نزلت هذه الآية،
يعنى: «فمن يرد اللَّه أن يهديه...» سُئل رسول اللَّه(ص) عن شرح الصّدر ما هو؟ فقال
: نور يقذفه اللَّه في قلب المؤمن فينشرح له صدره وينفسح.
در تفسير مجمع البيان آمده است كه: روايت صحيح داريم كه چون آيه شريفه: «فمن
يردالله...» نازل شد از پيامبر(ص) در مورد شرح صدر سؤال شد حضرت فرمود: شرح صدر
همان نورى است كه خداوند در قلب مؤمن قرار مى دهد تا قلبش وسعت مى يابد و براى
«ايمان» به خداوند آمادگى پيدا مى كند.
قالوا : فهل لذلك من أمارة يعرف بها ؟ قال(ص) : نعم، الإنابة إلى دار الخلود،
والتجافي عن دار الغرور، والاستعداد للموت قبل نزول الموت (5) .
سپس در مورد نشانه آن سؤال شد، حضرت فرمود: [نشانه آن اين است:] توجه به جهان
جاويدان و دل بريدن از دنياى پر فريب و آمادگى براى مرگ پيش از فرا رسيدن آن.
2 - قوت قلب و قدرت اراده
وَ رَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ
السَّموتِ وَ الأَرْضِ لَنْ نَّدْعُوَاْ مِنْ دُونِهِ إِلَهاً لَّقَدْ قُلْنَآ
إِذاً شَطَطاً (6) .
بر دلهايشان نيرو بخشيديم، آن گاه كه برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار
آسمان و زمين است.
وَ لِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ (7) .
و دلهايتان را قوى گرداند و قدمهاتان را استوار سازد.
أصل قوّة القلب التوكّل على اللَّه (8) .
ريشه قوت يافتن قلب، توكل بر خداوند است.
«أَحى قلبك بالموعظة، وأمته بالزّهادة، وقوّه باليقين... (9) »
قلبت را با موعظه و اندرز زنده كن (و هواى نفست را) با زهد و بى اعتنايى بميران
و با يقين نيرومند ساز.
قال الصادق (ع): إنّ قوّة المؤمن في قلبه ألا ترون أنّكم تجدونه ضعيف البدن نحيف
الجسم و هو يقوم باللّيل ويصوم النّهار (10) .
امام صادق(ع) فرمود: نيرو و توان مؤمن در قلب او نهفته است؛ آيا نمى بينيد با
اين كه داراى بدنى ضعيف و جسمى لاغر است، به شب زنده دارى و روزه گرفتن مى پردازد.
3 - رقت و نرمى
اللَّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الْحَدِيثِ كِتباً مُّتَشبِهاً مَّثَانِىَ تَقْشَعِرُّ
مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ
قُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ (11) .
خدا بهترين سخن را نازل كرده است. كتابى متشابه و دو تا دو تا، آنان كه از
پروردگارشان مى ترسند پوست بدنشان از آن به لرزه مى افتد، سپس تن و جانشان به ياد
خدا نرم مى گردد.
وَ جَعَلْنَا فِى قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً (12) .
و در دل پيروانش رأفت و رحمت نهاديم.
قال الباقر (ع): تعرّض لرقة القلب بكثرة الذّكر في الخلوات (13) .
با ياد كردن فراوان خدا در جاهاى خلوت، نرمدلى را به دست آور.
إنّ رجلاً شكى إلى النبى(ص) قساوة قلبه فقال : إذا أردت أن يلين قلبك فأطعم
المسكين وأمسح رأس اليتيم (14) .
مردى پيش پيامبر(ص) از سنگدلى خود شكايت كرد؛ حضرت فرمود: اگر مى خواهى نرمدل
گردى، بيچارگان را اطعام كن و دست محبت بر سر يتيمان بكش.
4 - مطيع و تسليم حق بودن
يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ * إلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ
سَلِيمٍ (15) .
روزى كه نه مال سود مى دهد و نه فرزندان، مگر آن كس كه با قلبى رسته از شرك به
نزدخدا بيايد.
قال الصادق (ع) : صاحب النيّة الصادقة صاحب القلب السليم، لأنّ سلامة القلب من
هواجس المذكورات تخلص النية للَّه في الأمور كلّها (16) .
امام صادق(ع) فرمود: كسى كه نيت صادق داشته باشد، داراى قلب سليم است. زيرا
سلامت قلب از هواهاى نفسانى، نيت را در همه كارها خالص مى گرداند.
قال الباقر (ع): لا علم كطلب السلامة ولا سلامة كسلامة القلب (17) .
امام باقر(ع) فرمود: هيچ علمى همانند جستجوى سلامتى نيست و هيچ سلامتى چون سلامت
قلب نيست.
قال على(ع) : لا يسلم لك قلبك حتى تحب للمؤمنين ما تحبّ لنفسك (18) .
سلامت قلب برايت حاصل نگردد، جزاين كه هر چه راكه براى خود دوست مى دارى، براى
مؤمنان هم دوست بدارى.
إذا أحبّ اللَّه عبداً رزقه قلباً سليماً وخُلقاً قويماً (19) .
هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، سلامت قلب و خُلقى استوار روزى او مى كند.
عن النبى(ص) انه سُئل : ما القلب السليم ؟ فقال : دين بلا شك وهوى، وعمل بلا
سمعةٍ ورياءٍ (20) .
از پيامبر بزرگوار(ص) سؤال شد كه قلب سليم چيست؟ فرمود: دينداريى كه شك و هواى
نفس در آن نباشد و عملى كه خالى از تظاهر و ريا باشد.
5 - آرامش دل
هُوَ الَّذى أنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ المُؤْمِنينَ ليَزْدادُواْ ايماناً
مَعَ ايمانِهِمْ (21) .
اوست كه بر دلهاى مؤمنان آرامش فرستاد تا بر ايمانشان پيوسته بيفزايد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ
اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (22) .
آنان كه ايمان آورده اند دلهايشان به ياد خدا آرامش مى يابد، آگاه باشيد كه دلها
(تنها) به ياد خدا آرامش مى يابد.
6 - خشوع و فروتنى
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ
(23) .
آيا مؤمنان را وقت آن نرسيده است كه دلهايشان در برابر ياد خدا خاشع شود (24) ؟
وَ بَشِّرِ الُْمخْبِتِينَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
(25) .
وتواضع كنندگان رابشارت ده، آنان كه چون نام خدا برده شود در دل بترسند.
إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
(26) .
مؤمنان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود، خوف بر دلهاشان چيره گردد.
7 - تقواى قلبى
وَ مَنْ يُعَظَّمُ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (27) .
كسانى كه شعاير خدا را بزرگ مى شمارند كارشان نشان پرهيزگارى دلهايشان باشد (28)
.
8 - دوست داشتن مردم
إِذْ كُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ
إِخَوناً (29) .
[به ياد آوريد] آن هنگام را كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را به هم مهربان
ساخت و به لطف او برادر شديد.
9 - انابه و زارى به درگاه خداوند
مَّنْ خَشِىَ الَّرحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جَآءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ* ادْخُلُوهَا
بِسَلَمٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (30) .
آنهايى را كه در نهان از خداى رحمان مى ترسند و با دلى توبه كار به درگاه خدا
آمده اند. (خطاب شود:) با تحيت و سلام به بهشت داخل شويد امروز ديگر، روز جاويدانى
است.
پىنوشتها:
1- انعام (6) آيه 125.
2- طه (20) آيه 25.
3- بحار، ج 77، ص 93.
4- بحار، ج 70، ص 57.
5- مجمع البيان، ج 4، ص 363؛ بحار، ج 77، ص 93.
6- كهف (18) آيه 14.
7- انفال (8) آيه 11.
8- غرر الحكم.
9- نهج البلاغه، نامه 31.
10- من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 365.
11- زمر (39) آيه 23.
12- حديد (57) آيه 27.
13- بحار، ج 78، ص 164.
14- مشكاة الأنوار، ص 167.
15- شعراء (26) آيه 88-89
16- تفسير نور الثقلين.
17- بحار، ج 78، ص 164.
18- بحار، ج 78، ص 8.
19- غرر الحكم.
20- بحار، ج 78، ص 8.
21- فتح (48) آيه 4.
22- رعد (13) آيه 28.
23- حديد (57) آيه 16.
24- طوبى للمتواضعين في الدنيا أولئك يرثون منابر الملك يوم القيامة. (بحار، ج 14،
283)
- آفرين بر فروتنان در دنيا كه آنان در قيامت، وارث منابر پادشاهى خواهند گشت.
25- حج (22) آيه 35.
26- انفال (8) آيه 2.
27- حج (22) آيه 32.
28- «فإنّ تقوى اللَّه دواء داء قلوبكم، و بصر عَمَى أفئدتكم، وشفاء مرض أجسادكم ،
وصلاح فساد صدوركم، وطهور دنس أنفسكم، و جلاء عَشا أبصاركم...» (نهج البلاغه، خطبه
198)
تقوا و ترس از خدا، داروى قلبها و بينايى دلها، شفاى آلام جسمانى، بهبود تباهى
درونى، پاكيزه كننده آلودگى جانها و جلاى [رفع كننده ] نابينايى چشمهاست.
- طوبى للمطهّرة قلوبهم أولئك يزورون اللَّه يوم القيامة. (بحار، ج 14، ص 283)
- آفرين بر پاكدلان! آنان در قيامت به زيارت خداوند خواهند رفت.
29- آل عمران (3) آيه 103.
30- ق (50) آيه 33 - 34.