عيد حقيقى ، توجه
به اشاره ى دست پيغمبر و بر طبق آن حركت كردن است
در دعـاى قـنـوت نـماز عيد فطر مى خوانيم كه :
((أَسْأَلُكَ
بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمـُسـْلِمـِينَ عِيداً
))؛ اين روز را خداى متعال عيد مسلمانان قرار
داده است ؛ يعنى روزى كـه بـراى مسلمانان همواره خاطره انگيز است : اجتماع مردم ،
آشنايى مردم با يكديگر و نو كردن روز و روزگار و روش زندگى . در دنباله ى اين جمله
مى خوانيم كه : ((وَ
لِمُحَمَّدٍ صـَلَوَاتـُكَ عـَلَيـْهِ وَ آلِهِ ذُخـْراً وَ شـَرَفَا وَ كَرامَتَا
وَ مَزِيدا
(171)))؛ براى پيغمبر ذخيره ، شرف
، كرامت و مزيد است ؛ مايه ى افزايش و گسترش ميراث معنوى پيغمبر است . ما امت
اسلامى چه زمانى مى توانيم اين روز را به معناى حقيقى خود براى خودمان عيد قرار
بـدهـيـم و بـراى پـيـامـبر مكرممان مايه ى شرف و سربلندى بسازيم ؟ آن وقتى كه به
اشاره ى دست پيغمبر توجه كنيم و بر طبق آن حركت نماييم .(172)
عـيـد فـطـرت ، بـراى كـسـانـى عـيـد
اسـت كـه مـورد مـغـفـرت الهـى قـرار گـرفـتـه باشند
گـذرانـدن مـاه رمـضـان بـا عـبـادت ، بـا روزه دارى ، بـا تـوسـل و ذكر و
خشوع و ورود در روز عيد فطر، براى مؤ من يك عيد به معناى حقيقى است . ايـن عـيد از
جنس جشنهاى مادى دنيوى نيست ؛ اين عيدِ رحمت خداست ؛ اين عيدِ مغفرت الهى است ؛ اين
عيدِ شكر و سپاس مردمى است كه موفق شده اند ماه رمضان را با عبادت حق و با ورود در
ضيافت پُرشكوه الهى به سلامت و عافيت بگذرانند و در ماه رمضان در حد وسع و توان و
امـكـان خـود، از ذكـر و دعـا و توسل و خشوع و روزه و نماز بهره ببرند. اين عيدِ
مسلمانانى اسـت كه پايان يك دوره ى عبادت و رياضت را با اميد مغفرت و پاداش الهى به
روز فطر رسانده اند.
روايتى است از ((سُوَيْدُ
بْنُ غَفَلَةَ )) ـ كه از دوستان اميرالمؤ منين
است و درباره ى او ايـن طـور گـفـته اند كه
((من كان من
اولياء اميرالمؤ منين ))؛ از نزديكان اميرالمؤ
مـنـيـن بـوده اسـت ـ كـه مـى گـويد روز عيد فطر در خانه ى اميرالمؤ منين بر او
وارد شدم . ((فـَإِذَا
عـِنـْدَهُ فـَاثـُورٌ))؛ در مـقـابـل او سـفـره
يـى گـسـتـرده شـده بود و حضرت مـشـغـول غـذا خـوردن بـودنـد.
((وَ
صـَحـْفـَةٌ فـِيهَا خَطِيفَةٌ وَ مِلْبَنَةٌ))؛
غذاى بسيار متواضعانه يى در مقابل حضرت گذاشته شده بود.
((خَطِيفَة
)) غذايى است كه در حـداقـل امـكـان بـراى كـسـى
تهيه مى شود؛ مثلا مقدارى شير و مقدارى آرد مخلوط مى كردند؛ غذاى كاملا فقيرانه .
((فَقُلْتُ يَا
أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَوْمُ عِيدٍ وَ خَطِيفَةً+؟))++؛
عرض كـردم يـا امـيـرالمـؤ مـنـيـن ! شـمـا روز عـيـد چـنـيـن غـذاى كـم اهـميت و
كم ارزشى مى خوريد؟ مـعـمول اين است كه در روزهاى عيد، مردم بهترين غذاهاى خود را
مى خورند؛ شما به اين غذا اكـتـفـا كرديد؟
((فَقَالَ
إِنَّمَا هَذَا عِيدُ مَنْ غُفِرَ لَهُ))؛ فرمود
امروز، روز عيد است ؛ اما بـراى كـسـانـى كـه مـورد مـغـفرت الهى قرار گرفته باشند.
يعنى عيد بودنِ امروز به خـوردن غـذاهـاى رنـگين و دل خوش كردن به شادى هاى كودكانه
نيست ؛ اين عيد واقعى است بـراى كـسـانـى كـه بـتـوانـنـد و تـوانـسـتـه بـاشـنـد
مـغـفـرت الهـى را بـراى خـودشـان تـحـصـيـل كـنـند. در يك جمله ى ديگر اميرالمؤ
منين فرمود: ((إِنَّمَا
هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صـِيـَامـَهُ وَ شـَكـَرَ قـِيَامَهُ))؛
عيد فطر، عيد است براى كسى كه خدا روزه ى او را مورد قـبـول قـرار دهـد و نماز و
عبادت او را مورد شكر و سپاس خود قرار دهد.
((وَ كُلُّ
يَوْمٍ لَا تـَعـْصـِي اللَّهَ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ))؛
آن روزى كه من و شما اين توفيق را پيدا كنيم كه هيچ معصيتى از ما سر نزند، روز عيد
و شادمانى است .
البـته گفته شده است در عيد فطر به يكديگر تحيت بگوييد، لباسهاى تازه ى خود را
بـپـوشيد، آن روز را روز عيد و شادمانى بدانيد؛ اما جوهر اين عيد عبارت است از توجه
به معنويت و طلب مغفرت و درخواست رحمت پروردگار.(173)
كـلام امـيـرالمـؤ مـنـيـن (عـليـه
الصـّلاة والسـّلام ) در يـكـى از خـطـبـه هـاى روز عـيـد فطر
اميرالمؤ منين (عليه الصّلاة والسّلام ) در يكى از خطبه هاى روز عيد فطر
چنين فرمود:
((أَيُّهَا
النّاسُ، إِنَّ يَوْمَكُمْ هذَا يُثَابُ فيهِ الْمُحْسِنُونَ.
اى مـردم ، امـروز روزى اسـت كـه در آن نـيـكـوكـاران پـاداش واجـر خـود را از
خـداى مـتـعـال مـى گـيرند، اجر روزه ، اجر عبادات ماه رمضان ، اجر امساكها و
جلوگيرى ها از هواى نفس .
وَ يَخْسَرُ فيهِ الْمُبْطِلُونَ.
و كـسـانـى كـه حـركـت و عمل نادرست داشته اند، در چنين روزى ، خسارت بدكارگى خود
را خواهند يافت . امروز، روز جزاست .
وَ هُوَ أَشْبَهُ يَوْمٍ بِيَوْمِ قِيَامِكُمْ.
امروز، شبيه روز قيامت است .
فَاذْكُرُوا بِخُرُوجِكُمْ مِنْ مَنَازِلِكُمْ إِلى مُصَلاّكُمْ خُرُوجَكُمْ مِنَ
الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّكُمْ.
از خـانـه كه به طرف مصلاى نماز عيد فطر خارج مى شويد، به ياد بياوريد هنگامى را
كـه از قـبـرهـاى خـود در روز قـيـامـت خـارج مـى شـويـد تـا بـه طـرف مـيـدان
عـظيم قيامت و محل ثواب وعقاب الهى روانه گرديد.
وَ اذْكُرُوا بِوُقُوفِكُمْ في مُصَلاّكُمْ وُقُوفَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّكُمْ.
در مـصـلا كـه بـراى نـماز مى ايستيد، به ياد بياوريد هنگامى را كه در قيامت ، در
پيشگاه پروردگار ايستاده ايد و براى حساب و كتاب آماده مى شويد.
وَ اذْكُرُوا بِرُجُوعِكُمْ إِلى مَنَازِلِكُمْ رَجُوعَكُمْ إِلى مَنَازِلِكُمْ فِي
الْجَنَّةِ أَوِ النّارِ.
از مـصلا كه به خانه هاى خود برمى گرديد، به ياد بياوريد وقتى را كه از عرصه ى
قيامت به سوى منازل بهشتى خود روانه مى شويد تا درآنها سكنا گزينيد.
بعد فرمود :
((وَ اعْلَمُوا، عِبَادَ اللّهِ،))
اى بندگان خدا،
((أَنَّ أَدْنى مَا لِلصّائِمينَ وَ الصّائِمَاتِ.))
كـمـتـريـن كـه خـداى مـتـعـال بـراى مـردان و زنـان روزه دار در مثل امروز يا در
مثل روز آخر ماه رمضان عطا خواهد كرد، اين است كه :
((أَنْ يُنَاديهِمْ مَلَكٌ في آخِرِ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ
رَمَضَانَ)):
فرشته اى در آخرين روز ماه رمضان ، آنها را مخاطب قرار دهد و گويد :
((أَبْشِرُوا، عِبَادَ اللّهِ.))
بشارت بر شما باد، اى بندگان خدا
((فَقَدْ غَفَرَ اللّهُ لَكُمْ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِكُمْ.))
گناهان شما آمرزيده شد.
ايـن ، پـاداش مـاه رمـضـان اسـت . بـه يـك روزه ى درسـت ، يـك عمل پر مغز و يك
عبادت خالصانه و مخلصانه ، در آخرين دقايق ماه رمضان و آخرين ساعات آن ماه عزيز،
اين گونه پاداش داده مى شود
فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم .
آمرزش گناهان گذشته ، پاداش كمى نيست
((فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ فيمَا تَسْتَأْنِفُونَ.))
))؛ ببينيد از امروز كه مى خواهيد روزى نو را
شروع كنيد، چگونه شروع خواهيد كرد. مبادا خيال كنيد و با خود بگوييد كه ما گناه
كنيم ، تا در ماه رمضان ديگر، آمرزيده شويم . هـيـچ كـس نـمـى دانـد كـه تـا مـاه
رمـضـان ديـگـر زنـده خـواهـد مـانـد يـا نـه . سـال گـذشـتـه ، در هـمـيـن نـمـاز
عـيـد و در هـمـيـن مـصـلّى ، كـسـانـى حـضـور داشـتـنـد، كه امسال نيستند. سال
آينده هم معلوم نيست كدام از ما باشيم و كدام نباشيم . به علاوه ، گناهى كـه از روى
تجرّى و تعمد انجام گيرد، دل انسان را سياه وتاريك مى كند. از چنين انسانى ، ديـگـر
عبادت خالصانه ، به آسانى سر نمى زند، تا گناه وى ، به خاطر آن عبادت ، آمـرزيـده
شـود. سـعـى كـنـيـد و سـعـى كـنـيـم كـه از گـنـاهـان اجـتـنـاب نـمـايـيـم و عمل
صالح انجام دهيم . اين است خصوصيتى كه يك انسان را سعادتمند مى كند.(174)
روايت امام مجتبى (عليه السّلام )
روز عـيـد فـطـر، خـودِ روز مـورد تـوجـه پـروردگـار و روز نـزول مـغـفـرت و
رحـمـت الهـى بـر مـؤ مـنـان اسـت . ايـن روز را هـم بـايـد مـثـل ايام ماه مبارك
رمضان ، قدردانى كرد. امام مجتبى (عليه السّلام ) ـ طبق روايتى ـ در روز عـيـد
فـطـر، از راهـى عـبـور مـى كـرد. ديـد جـمـعـيـتـى ايـسـتـاده اند و بازى مى كنند
و بى خـيـال و بـى توجه به اهميت اين روز، با غفلت خودشان سرگرم اند و مى خندند.
كنار آن جمعيت ايستاد و فرمود:
(( اِنَّ
اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانِ مِضْمارا لِخَلْقِهِ))؛
خداوند، ماه رمضان را ميدان مسابقه اى براى بندگانش قرار داده است .
((فـَيـَسـْتـَبـِقـُونَ
فيهِ بِطاعَتِهِ اِلى مَرْضاتِهِ))؛ كه در اين
ميدان مسابقه ، به وسـيـله ى اطاعت او، به سوى رضايت او با يكديگر مسابقه بگذارند و
از يكديگر پيشى گيرند.
((فَسَبَقَ
قَوْمٌ فَفازُوا))؛ در اين ماه رمضانى كه گذشت ،
عده اى توانستند پيشى بگيرند و از ديگران جلو بيفتند، و اينها پيروز و موفق شدند.
((وَ قَصُرَ
آخَرُونَ فَخابُوا))؛ اما عده ى ديگرى ، در همين
ماه رمضان كوتاهى كردند. آنها نتوانستند خود را به درگاه رحمت الهى برسانند، و
ماءيوس و نوميد شدند.
((فـَالْعـَجـَبُ
كـُلُّ الْعـَجـَبِ مـَنْ ضاحَكَ لاعَبَ فىِ الْيَوْمِ الَّذى يُثابُ فيهِ
الْمُحْسِنُونُ وَ يـُخـْسـِرُ فـيـهِ الْمـُبـْطـِلُون ))؛
تـعـجـب اسـت از كـسـانـى كـه بـى خـيـال مـى خـندند و به لعب مشغول مى شوند. در آن
روزى كه نيكوكاران خرمنهاى ثواب را مـى چـيـنـنـد و مـى بـرنـد، و مـحـرومـان ،
خـسـارت خـود را تـحـويـل مـى گـيـرنـد، خـسـارتـهـاى آنـان دامـنـگـيـرشـان مـى
شـود. روز بـزرگى است . مثل روز قيامت است . در اين روز، كسانى كه در ماه رمضان
توانسته اند رضاى الهى را به دسـت بـيـاورنـد، پاداش خود را از خداى متعال خواهند
گرفت . امروز روزى نيست كه انسان بتواند در آن ، به غفلت سركند. سپس در ادامه
فرمود:
((لَوْ
كـُشـِفَ الْغـِطـاءُ لَعـَلِمـُوا اَنَّ الْمـُحـْسـِنَ مـَشـْغـُولٌ
بـِاحـْسانِهِ، وَ الْمُسى ءُ مَشْغُولٌ بـِاسـائَتـِه
(175)))؛ اگـر چشم بصيرت ، نافذ
مى شد و پرده ى حجاب مادى از مـقـابـل چـشـمـهـاى مـا كـنـار مـى رفـت ، مـى
ديـديـم كـه نـيـكـان مـشـغـول جـمـع آورى پـاداش خـودنـد و بـه بـرداشـتـن ثـواب
، مـشـغول و سرگرمند، چنان كه بدان سرگرم به نتايج كوتاهيهاى خودشان هستند.(176
)