قرآن در آيينه احكام

- ۳ -


اخلاص در قرا ئت (ريا و عجب)

ريا

1- در نماز و ساير عبادات همچون قرائت قرآن، خالص بودن نيت از ريا شرط است؛ پس اگر آنها را به قصد ريا انجام دهد عمل باطل مى شود، بلكه ريا از گناهان كبيره مى باشد زيرا كه شرك به خداوند متعال است.
هرچند كه ريا (از نظر حكم تكليفى) حرام است اما (ازنظر حكم وضعى) مى توان آن را با تفصيلى كه در صفحه بعد خواهد آمد به دو قسم مبطل و غيرمبطل تقسيم نمود.
2- لازم به ذكراست كه به مجرد خطوربه قلب ريا محقق نمى شود، خصوصاً اگر شخص از اين خطور به قلب متأذى وناراحت شود و خود را ملامت كند.

عُجب(2)

3- عُجب بعد از عمل، مبطل آن نيست به خلاف عُجبى كه مقارن عمل باشد كه مبطل آن است بنابر احوط، اگرچه اقوى آن است كه عُجب مقارن عمل نيزمبطل نيست.

ريا در قرائت از ديدگاه روايات

1- از پيامبراكرم (ص) نقل شده است كه:.
مَن قَرَأَ القُرآنَ يُريدُ بِهِ سُمعَةً، أَوِِالتِماسَ النّاسِ لَقَى اللّهَ يَومَ القِيامَةِ وَجهُهُ عَظم لَيسَ فيهِ لَحم، وَزَجَّ القُرآنُ فى قَفاهُ حَتّى يُدخِلَهُ النّارَ و يَهوى فيها مَعَ مَن هَوى. و مَن قَرَءَ القُرآنَ ابتغاءَ وجه اللّهِ وتَفََقُهاًً فى الدينِ كانَ لَهُ مِنَ الثوابِ مثلَ جميعِ ما اُعطِىَ الملائكة و الانبياءُ والمرسلونُ.(4).
(كسى كه قرآن را از روى تظاهر و ريا و يا جلب توجه مردم بخواند، در روزقيامت محشور مى شود درحالى كه در صورت او جز استخوان چيزى نيست، و قرآن گريبان او را مى گيرد وكشان كشان به سوى آتش برده و در شعله ها رهايش مى سازد و درآتش داخل مى شود به همراه داخل شوندگان؛ و كسى كه قرآن را جهت خشنودى خداوند و آگاهى در دين قرائت نمايد براى او اجرى است همانند پاداشى كه به فرشتگان و پيامبران ورسولان عطا شده است.).
2- عن ابى عبدالله (ع) اَنّه قالَ: عَلَيكم بالقرآن فَتُعلّمُوهُ فاِنّ مِنَ الناس من يَتَعلَّمُ القرآنَ لِيُقالَ فلانُ قارىُ و مِنهُم مَن يَتَعلّمُهُ فَيَطلُبُ بِهِ الصّوتَ فَيقالُ فلانُ حَسَنُ الصّوتِ، ولَيسَ فى ذلكَ خَير و مِنهُم مَن يتعلَّمُهُ فَيَقُومُ به فى لَيلهِ و نَهارِهِ لايُبالى مَن عَلِمَ ذلِكَ وَمَن لَم يَعلَمه.(5).
امام صادق (ع) فرمود:.
(برشما باد به قرآن ، آن را بياموزيد، همانا برخى از مردم قرآن را فراگيرند براى شهرت تا مردم بگويند فلانى قارى قرآن است وبرخى از مردم آن را براى آوازه خوانى ياد گيرند تا بگويند فلانى خوش آواز است ودراين گونه يادگيرى هيچ خيرى نيست و برخى آن را ياد گيرند وشب وروز درعمل به آن قيام كنند و توجه ندارند كه كسى آن را بداند يا نداند.).

قرائت سُوَر عزائم و سجده تلاوت

1- درهريك از چهارسوره (فصّلت)، (سجده)، (نجم) و (علق) يك آيه سجده است كه اگر انسان آن را بخواند، يا به آن گوش دهد، بعد از اتمام آن آيه واجب است فوراً سجده كند ولى اگرگوش ندهد و صرفاً به گوشش بخورد، بنابراظهر سجده واجب نيست؛(6)ولى سزاوار نيست كه احتياط را ترك كند و سجده را انجام ندهد؛ اين آيات عبارتند از:.
1- جزء 21، سوره 32 (سجده)، آيه 15، وقتى كه به (وَلا يَستَكبِروُنَ) رسيد.
2- جزء 24، سوره 41 (فصلت)، آيه 37، وقتى كه به (ايّاه تَعبدونَ) رسيد.
3- جزء 27، سوره 53، (نجم)، آيه آخر، (آيه 62).
4- جزء 30، سوره 96، (علق)، آيه آخر، (آيه 19).
2- در يازده مورد سجده كردن مستحب است و بلكه سجده كردن درهرآيه اى كه در آن، امر به سجده شده باشد احوط و اولى است:.
1- جزء 8، سوره 7، (اعراف)، آيه آخرسوره.
2- جزء 13، سوره 13 (رعد)، آيه 15، وقتى به (ظِلالهم بالغدوّ وَالْأصال) رسيد.
3- جزء 14، سوره 16، (نحل)، آيه 50، وقتى به (ويَفعلونَ ما يُؤمرونَ) رسيد.
4- جزء 15، سوره 17، (بنى اسرائيل يا اسراء)، آيه 109، وقتى به (ويزيدهم خشوعاً) رسيد.
5- جزء 16، سوره 19، (مريم)، آيه 58، وقتى به (وخرّواسجّداً وبكيّاً) رسيد.
6- جزء 17، سوره 22، (حج)، آيه 18، وقتى به (يفعلُ مايشاء) رسيد.
7- جزء17، سوره 22، (حج)، آيه 77، وقتى به (افعلوا الخير) رسيد.
8- جزء 19، سوره 25، (فرقان)، آيه 60، وقتى به (وزادهم نفوراً) رسيد.
9- جزء 20، سوره 27، (نمل)، آيه 26، وقتى به (ربّ العرش العظيم) رسيد.
10- جزء 23، سوره 38، (ص)، آيه 24، وقتى به (وخرّ راكعاً وانابَ) رسيد.
11- جزء 30، سوره 84، (انشقاق)، آيه 21، وقتى به (اذاقرء) رسيد.
3- در آياتى كه سجده واجب دارند، خواندن يا گوش كردن به تمام آيه سبب وجوب سجده مى شود. بنابراين با خواندن مقدارى از آيه هرچند لفظ سجده آن باشد، سجده كردن واجب نمى شود گرچه موافق احتياط است.(7).
4- وجوب سجده فورى است وتأخيرآن جايز نيست، واگر فراموش كرد هروقت يادش آمد بايد سجده كند و چنانچه سجده را از روى معصيت ترك كند انجام آن در هر لحظه واجب فورى است و تأخيرآن حرام است.
5- بركسى كه آيات مذكور را بنويسد يا تصور نمايد يا آن كه نوشته آن را ببيند ويا به قلب او خطور كند، سجده واجب نمى شود.
6- اگر بخشى ازآيات مذكور را خودش قرائت كند و بقيه اش را بشنود، احتياط واجب آن است كه سجده كند.
7- اگر آيات مذكور را خودش غلط بخواند، يا قارى غلط بخواند و او بشنود احتياط واجب آن است كه سجده كند.
8- لازم است هنگام شنيدن، كلمات و حروف آيه را از هم تميزدهد؛ بنابراين با شنيدن همهمه، سجده واجب نمى شود، گرچه احوط آن است كه سجده كند.
9- با خواندن يا شنيدن ترجمه آيات مزبور ، سجده واجب نمى شود، گرچه به قصد ترجمه آيه باشد.
10- ظاهرآن است كه در وجوب سجده تلاوت برمستمع، معتبر است قارى قصد قرائت قرآن داشته باشد. بنابراين اگر شخصى به وسيله آيه اى سخن بگويد بدون آن كه قصد تلاوت قرآن را داشته باشد، با شنيدن‏(8) آن سجده واجب نمى شود(9)و همچنين اگرآيه سجده را از بچه غير مميز يا شخص خواب يا از ضبط صوت بشنود.(10) (گرچه احتياط آن است كه سجده نمايد خصوصاً درمورد شخص خواب‏(11).
11- اگرآيه سجده را از وسايلى مثل بلندگو يا راديو بشنود، چنانچه قرائت شخص مستقيماً پخش شود، سجده واجب مى شود، ولى اگراز نوار پخش شود واجب نمى شود.
12- اگرآيات سجده راغيرمكلف مثل صغير يا مجنون نيزبخواند اگر به قصد قرائت قرآن بخواند وكسى بشنود سجده بر او واجب است.
13- در صورتى كه سبب وجوب سجده پشت سرهم تكرار شود (مثلاً چندبار آيه را بخواند يا گوش دهد) بايستى سجده را نيزتكرار كند. (در صورتى كه براى دفعه قبلى سجده كرده باشد، واگر براى دفعه قبل سجده نكرده باشد وجوب تكرارسجده براى دفعات بعدى خالى از قوت نيست ولى اگر پشت سرهم نباشد (مثلاً همزمان به تلاوت چند آيه گوش كند) بعيد نيست كه تكرار سجده واجب نباشد.)(12).
14- اگر هنگام قرائت آيه سجده، از ديگرى هم آن را بشنود، چنانچه گوش داده، بايد دو سجده نمايد.(13)(و اگر به گوشش خورد يك سجده كافى است)(14) ولى اگر به قرائت جماعتى كه در يك زمان آيه را مى خوانند گوش دهد، عدم تكرار، خالى از قوت نيست.(15).
15- اگر بداند آيات سجده را مكرراً خوانده يا شنيده ولى درتعداد آنها شك كند (مثلاً نداند سه بار شنيده يا چهاربار) جايز است كه به كمتر (يعنى سه بار) اكتفا كند (و در فرض مذكور فقط سه سجده به جا آورد) ولى اگرعدد را بداند و شك كند دراين كه آيا به آن تعداد سجده كرده يا كمتر، بايد بنا را بركمتر گذارد، احتياط كند و باقى را نيز انجام دهد. (مثلاً اگربداند كه چهار سجده بر او واجب شده و پس از انجام چند سجده، شك كند كه آيا سه سجده به جا آورده يا چهارسجده، بايستى يك سجده ديگر نيز به جا آورد تا يقين كند چهار سجده را انجام داده.).
16- در سجده واجب قرآن بايد طورى عمل كند كه بگويند سجده كرده و درآن علاوه بر انجام اصل سجده، نيت ومباح بودن مكان هم معتبر است واحتياط آن است كه مواضع هفتگانه سجده را برزمين گذارد و پيشانى را برچيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد، گرچه اقوى آن است كه اين احتياط لازم نيست.(16).
اما احتياط آن است كه برخوردنيها و پوشيدنيها سجده نكنند، بلكه جايز نبودن سجده بر آنها، خالى از وجه نيست. ولى ساير شرايط سجده را كه در نماز است، مانند طهارت از حدث اصغر و اكبر، طهارت لباس و بدن، رو به قبله بودن، پاك بودن سجده گاه و ستر عورت، لازم نيست مراعات كند، و لذا جُنُب و حائض نيز اگر آيات سجده را بخوانند يا بشنوند مى توانند اين سجده را انجام دهند؛ و بلند نبودن سجده گاه از جاى پاى او به مقدار بيشتر از چهار انگشت پيوسته گرچه معتبر نيست‏(17) لكن بهتر است احتياط نموده آن را رعايت كند.
17- مستحب است انسان براى سجده تلاوت وضو بگيرد.
18- در اين سجده، تشهد و سلام و گفتن اللّه اكبر در اول آن، لازم نيست؛ اما وقتى كه سراز سجده بر مى دارد گفتن اللّه اكبر مستحب است. همانطور كه ذكر گفتن در سجده واجب نيست، بلكه مستحب است،(18) و هر نوع ذكرى كه باشد كفايت مى كند وبهتر است بگويد: (لااِلهَ الّااللّهُ حَقّاً حَقّاً، لااِلهَ الّااللّه ايماناً وتَصديقاً، لا اِله اِلّااللّه عُبوديَّةً وَ رِقّاً، سَجَدتُ لَكَ يا ربِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لا مُستَنكِفاً و لامُستكبِراً بَل اَنَا عبد ذليل ضَعيف خائف مستجير) يا بگويد:.
(سَجَدتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً و رِِقّاً لا مُستَكبِراً عَن عِبادَتِكَ وَ لامُستَنكِفاً و لامُستَعظِماً بَل اَنَا عَبد ذليل خائف مُستَجير) يا بگويد:.
(اِلهى آمَنّا بما كَفَرُوا وَعَرَفنا بكَ ما اَنكَروا وَاَجبناكَ اِلى ما دُعُوا، اِلهى فَالعَفو العَفوَ) يا بگويد آن چيزى را كه حضرت رسول (ص) در سجده سوره (علق) فرمودند و آن اين است: (اَعُوذُ بِرضِاكَ مِن سَخَطِك وَبمُعافاتِكَ عَن عُقُوبَتِكَ اَعوذُ بِكَ مِنكَ لا اُحصى ثَناءَ عليكَ كَما اَثنَيتَ عَلى نَفسِكَ).
19- ظاهراً لازم نيست نيت سجده را درحا ل نشستن يا ايستادن كرده باشد و بعد به سجده رود تا آن كه سرازير شدن نيز به قصد سجده باشد بلكه اگر اندكى قبل از گذاردن پيشانى بر زمين نيز نيت كند كافى است ، ولى اگر نيت مقارن با سجده باشد اقوى عدم كفايت آن است.(19).
20- در صورت وجوب تكرارسجده، مجرد برداشتن پيشانى از زمين و گذاردن مجدد آن به جهت سجده ديگر كافى است و لازم نيست بنشيند و باز به سجده رود، بلكه برداشتن ساير مواضع سجده هم معتبر نمى باشد اگرچه احوط برداشتن آنهاست.
21- اگر كسى درغيرنماز در حال سجده، آيه سجده را بخواند و يا گوش دهد واجب است سراز سجده بردارد و سپس به سجده رود و ادامه دادن همان سجده به قصد سجده واجب قرآن و يا كشيدن پيشانى از جاى سجده به طرف ديگركفايت نمى كند (همچنين است‏درجايى كه بدون قصد سجده، پيشانيش روى زمين باشد وآيه را گوش كند يا آن را بخواند)(20).

احكام قرائت قرآن درنماز

دراين قسمت به مطالب زير مى پردازيم:.

بخش اول: قرائت سور عزائم درنماز

1- خواندن يكى از چهار سوره اى كه سجده واجب دارند در نمازهاى واجب جايز نيست‏(21) پس اگر عمداً آنها را بخواند نمازش باطل است و بايد آن را از سر گيرد گرچه بخشى از آنها را خوانده باشد،(22) حتى (بسم اللّه الرحمن الرحيم) (23) يا قسمتى از آن را، البته در صورتى كه (بسم ا...) يا بعض آن را به قصد اينكه جزء يكى از سور عزائم است بخواند؛ ولى اگر چنين قصدى نداشته باشد، حكم به بطلان نماز قبل از انجام سجده تلاوت، مشكل است؛ و هرگاه سهواً بخواند، اگرپيش ازرسيدن به آيه سجده متوجه شود بايد آن سوره را رها كرده و سوره ديگرى بخواند، اگرچه از نصف آن سوره گذشته باشد، ولى اگر بعد از آيه سجده يا بعد از اتمام سوره، چه قبل از ركوع وچه بعد از ركوع، متوجه شود بنابر اقوى‏(24) بايستى با ايما و اشاره سجده كند واين سوره براى نماز كفايت مى كند واعاده نماز نيز لازم نيست و همچنين اگر بعد از قرائت آيه سجده نسياناً سجده كرده باشد، ظاهر آن است كه نماز صحيح است واعاده لازم نيست.
2- اگركسى در نماز، سوره اى از سور عزائم را نخواند ولكن عمداً آيه اى را كه سجده واجب دارد (به قصد اين كه جزء سور عزائم است)(25) بخواند، نماز او نيز باطل است واگر آيه سجده را نسياناً بخواند(26)، يا ديگرى بخواند و او درنماز گوش كند(27)، مى تواند براى سجده به اشاره كفايت كند و اعاده نماز هم لازم نيست.
3- خواندن سور عزائم در نمازهاى مستحبى اگرچه آن نماز با نذر و مانند آن واجب شده باشد جايز است، پس بعد از قرائت آيه سجده، در حال نماز سجده تلاوت را انجام مى دهد ونماز را ادامه مى دهد و تمام مى كند.

بخش دوم: قرائت واجب (حمد و سوره) درنماز

1- واجب است در ركعت اول و دوم از نمازهاى واجب يوميه، قرائت سوره حمد و پس از آن يك سوره كامل ديگر؛ البته جايز است ترك سوره در حال بيمارى وعجله داشتن، بلكه ترك سوره در موارد ضرورى مانند ضيق وقت، و ترس از(دزد يا درنده و مانند آن)، واجب است. اگر عمداً سوره را بر حمد مقدم داشت نمازش باطل است.(28) وبايد نمازش را اعاده كند. و اگرسهواً سوره را بر حمد مقدم داشت و قبل از ركوع يادش آمد پس اگر حمد را بعد از سوره نخوانده است بايد اول حمد را بخواند و بعد سوره را اعاده كند و اگر حمد را بعد از سوره خوانده باشد فقط سوره را اعاده نمايد.
2- سوره حمد هفت آيه و سوره توحيد چهار آيه است.(29).
3- كسى كه حمد و سوره را از حفظ نداشته باشد جايز است از روى قرآن بخواند، بلكه براى كسى كه حافظ قرآن باشد نيز بنابر اقوى جايز است. چنانكه جايز است براى وى متابعت از كسى كه او را آيه آيه، تلقين نمايد، لكن احوط اعتبار عجز ازحفظ واقتداست.
4- اگر زبان شخص، داراى نقصى باشد كه قادر به تلفظ نباشد بايد در دل خود قرائت كند(30) واحوط آن است كه زبان را به آنچه در دل مى گذرد حركت دهد.
5- شخص گنگ درقرائت بايد به مقدار قرائت زبان خود را حركت دهد و با دست خود به الفاظ آن اشاره كند.
6- كسى كه قرائتش صحيح نيست، واجب است ياد بگيرد(31) اگرچه متمّكن از اقتدا كردن نيزباشد(32) ... و اگر قادر هست و وقت تنگ باشد، در صورت امكان، احوط اقتدا كردن است و كسى كه قرائتش غلط است و قدرت بر تعلم صحيح هم نداشته باشد، مى تواند به آنچه كه مى داند اكتفا كند واقتدا كردن بر او واجب نيست اگرچه احوط است.
7- كسى كه قادر به يادگيرى (قرائت نماز) هست ولى وقت تنگ باشد، لازم است آنچه را كه از فاتحةالكتاب مى داند بخواند و عوض آنچه را كه نمى داند بنابراحوط از باقى قرآن بخواند، واحوط آن است كه همان قدر از فاتحةالكتاب را كه مى داند نيزبه مقدار باقى مانده تكراركند.
اما اگر هيچ چيز از فاتحةالكتاب را نيز نداند به قدرحروف آيات فاتحةالكتاب، از آيات ديگر قرآن بخواند، و هرگاه بطور كلى چيزى از آيات قرآن را نداند عوض فاتحةالكتاب به قدرحروف آن، تسبيح و تكبير ذكر بگويد واحوط آن است كه تسبيحات اربعه را اختيار نمايد.
يادگيرى سوره نيز واجب است لكن ظاهر آن است كه با ندانستن سوره و تنگى وقت، بدل آن چيزى واجب نمى شود اگرچه احوط انجام بدل است.
8- در بين قرائت اگر اسم مبارك حضرت رسول اكرم (ص) را بشنود، جايزاست بلكه مستحب است، همان جا صلوات بفرستد، و با صلوات، موالات قرائت به هم نمى خورد وهمچنين در ساير جاهاى نماز چنانكه اگر درحال قرائت و مانند آن كسى بر او سلام كند كه جواب او واجب باشد، واجب است جواب سلام و منافى موالات نيست.
9- قرائت سور طولانى در نماز، موجب محو صورت نماز نيست واشكالى ندارد.
10- قرائت سور طولانى در نماز واجب كه باعث گذشتن وقت نماز مى شود جايز نيست و اگر عمداً اين گونه سور را بخواند نمازش باطل مى شود، (در بطلان نمازش اشكال است)(33) واگر سهواً مشغول خواندن سوره طولانى شود درصورت وسعت وقت بايد به سوره كوچك برگردد و اگربعد از تمام شدن سوره طولانى متوجه شود و وقت هم گذشته باشد، بايد نمازش را تمام كند.
11- بنابر اقوى قرائت دو سوره يا بيشتردر هر ركعت از نماز، جايز است اما مكروه است واحوط ترك آن است، ولى در نماز نافله مكروه هم نيست.
12- سوره (فيل) و (ايلاف) با هم يك سوره است و همچنين سوره (وَالضُّحى) و (اَلَم نَشرَح) بنابر اين خواندن يكى از آنها (در نماز واجب) كفايت نمى كند، بلكه بايد با هم، به ترتيب و با (بسم الله الرحمن الرحيم) بين آنها خوانده شود.
13- در اول هرسوره (بسم الله الرحمن الرحيم) جزء آن سوره است و بايد آن را بخواند، غيراز سوره برائت كه (بسم الله) ندارد.
14- بنابر اقوى وقتى مى خواهد (بسم الله الرحمن الرحيم) بگويد واجب است سوره را تعيين كند(35) و چنانچه بسم الله را به قصد سوره معينى گفت، در صورتى كه از آن سوره به سوره ديگرى عدول نمود، به آن بسم الله نمى تواند اكتفا كند، بلكه واجب است بسم الله را (به نيت سوره جديد ) اعاده كند.
15- هرگاه بسم الله را براى سوره معينى خواند و بعد ازآن فراموش كرد كه كدام سوره را معين كرده، بايد براى هر سوره اى كه اختيار مى كند، بسم الله جداگانه اى بگويد.
16- چنانچه بسم الله را به قصد يكى از دو سوره (توحيد) يا (جحد) (كافرون) گفت و بعد از آن فراموش كرد كه كدام را قصد كرده بايد دوباره به قصد يك سوره معين از اين دو سوره، بسم الله بگويد و همان را بخواند و جايز نيست سوره ديگرى را اختيار كند.
17- احوط آن است كه در روزجمعه از سوره جمعه و منافقون به سوره ديگر، عدول نكند، اگرچه به نصف آن نرسيده باشد.
18- تا وقتى به نصف سوره نرسيده است، جايز است‏(36) از آن سوره به سوره ديگر عدول كند، بجز سوره (جحد) (كافرون) و سوره (توحيد) كه به مجرد شروع در آنها عدول از آنها به سوره ديگرجايز نيست، اگرچه فقط بسم الله آنها را شروع كرده باشد، بلى در خصوص روزجمعه در نمازظهر، يا نمازجمعه كه مستحب است در ركعت اول، سوره (جمعه) و در ركعت دوم، سوره (منافقون) بخواند اگر نسياناً شروع به سوره ديگرى نمايد حتى سوره (كافرون) و (توحيد) مادام كه به نصف آنها نرسيده، جايز است‏(37) از آن به جمعه و منافقون عدول كند و هرگاه عمداً شروع كند به سوره (كافرون) يا (توحيد) عدول از آنها جايز نيست بنابر احوط.
19- درنمازهاى مستحبى عدول از هر سوره به سوره ديگرجايز است حتى اگر به نصف آن رسيده باشد. (اگرچه احوط واولى آن است كه در نماز مستحبى نيز از (توحيد) و (جحد) عدول نكند.)(38).
20- در صدق تلفظ به تكبيرةالاحرام و غير آن از اذكار و ادعيه و قرآن، شرط است طورى آنها را بگويد كه خودش بشنود، تحقيقاً يا تقديراً (بدين معنى كه اگر مانعى براى شنيدن وجود نداشته باشد بتواند صدا را بشنود) پس اگر آهسته تر از اين مقدار تلفظ كند، باطل است.21- واجب است درقرائت(حمدو سوره) نمازظهر و عصر، غيراز (بسم الله الرحمن الرحيم) مابقى آهسته خوانده شود، و بر مردها واجب است در نماز صبح و در ركعت اول و دوم نماز مغرب وعشاء، قرائت حمد و سوره را بلند بخوانند، پس كسى كه عمداً به عكس عمل نمايد، نمازش باطل است، اما كسى كه اصلاً حكم مسأله را نمى دانسته و توجه به سؤال كردن ازآن هم نداشته، يا اينكه حكم را مى دانسته ولى فراموش كرده (مثلاً به جاى بلند خواندن آهسته مى خوانده) نمازش صحيح است، بلكه همچنين است حكم مطلق افرادى كه عمد ندارند؛ و بر زنان، بلند خواندن قرائت واجب نيست، بلكه در صورتى كه نامحرمى نباشد، زنان بين آهسته خواندن وبلند خواندن مخيّرند؛ و در مواردى كه بر مردان آهسته خواندن واجب است، زنان هم بايد آهسته بخوانند؛ و درمواردى كه مردها معذورند، آنان نيز معذورند.
22- براى مردها بلند گفتن (بسم الله الرحمن الرحيم) براى حمد و سوره در نمازظهر و عصرمستحب است، همچنان كه براى آنها بلند خواندن قرائت در نمازظهر روزجمعه مستحب است. ليكن احتياط درآهسته خواندن است.

استفتاهايى از حضرت امام خمينى (ره)

23- س: حمد و سوره و آيه اى كه درنماز خوانده مى شود آيا به قصد انشاء بايد خوانده شود يا به قصد حكايت.
ج: بايد به قصد حمد و سوره قرآن بخواند.
24- س: حكم نمازگزار نسبت به قرائت چيست آيا در هنگام قرائت بايد قصد كند مخاطب قراردادن خداوند در مثل (ايّاك نعبدوايّاك نستعين ... ) يا فقط به قصد قرآن بخواند و خواندن به قصد دعا جايز نيست.
ج: بايد به قصد قرائت واجبه در نماز بخواند.
25- س: در نماز واجب براى توجه بيشتر يا جبران عدم توجه، مى توان سوره مباركه (حمد) را دوباره قرائت كرد.
ج: به قصد قرائت قرآن نه به قصد جزء، مانع ندارد.
26- س: درنمازها، واجب است كه در ركعت اول و دوم يكى ازسوره هاى قرآن كريم را بخوانيم آيا هر سوره بجز چهار سوره كه سجده واجب دارد مى توانيم بخوانيم يا خير حتى بقره.
ج: اختيار داريد.
27- س: اگركسى قرائت نماز را به خوبى نمى داند مثلاً (ح) را (ه) بخواند يا به عكس يا ... آيا واجب است درنماز جماعت شركت كند.
ج: شركت درنماز جماعت واجب نيست بايد سعى كند قرائت را به نحو صحيح ياد بگيرد.
28- س: اگرشخصى در نمازظهر سهواً حمد و سوره را بلند بخواند يا درنماز مغرب سهواً حمد و سوره را آهسته بخواند نمازش باطل است يا صحيح.
ج: در فرض مرقوم نماز صحيح است.

استفتاهايى از آيتالله العظمى گلپايگانى (ره)

29- س: شخصى دراوايل تكليفش، درنماز، سوره (قل هوالله احد) مى خوانده و از جهت جهل وتقصير هاء (هو) را به لام (قل) و واو (هو) را به (الله) متصل مى نموده كه (قله والله) مى شد دراين صورت نمازهايى كه با اين كيفيت خوانده قضا دارد يا نه.
ج: با تمكن از تصحيح، احتياط لازم آن است كه نمازهايى كه به اين نحو خوانده قضا نمايد.
30- س: هرگاه كسى در بسم الله از جهتى شك نمود كه صحيح گفته يا نه حتى از جهت جهر واخفات، دراين صورت ،اعاده آن چه صورت دارد.
ج: اگر بعداز فراغ از كلمه، شك در صحت نمايد اعتنا نكند واگر در حين ادا، با شك در صحت ادا شود، تكرار كند؛ و در هر دو صورت اگر رجاءً بسم الله را تكرار نمايد اشكال ندارد.
31- س: بنده درنماز در ركعت اول بعد از حمد، سوره توحيد را مى خوانم و در ركعت دوم هميشه بعد از حمد، بسم الله مى گويم و هرسوره اى كه برزبانم جارى شد مى خوانم، معيّن نمى كنم كه بسم الله براى اين سوره بالخصوص باشد، در اين صورت نمازهايم باطل بوده و بايد قضا كنم يا نه.
ج: به نظرحقير خلاف احتياط واقع شده واحتياطاً قضا لازم است ولى مى توانيد در اين مسأله به كسى كه تعيين بسم الله را لازم نمى داند و يا جهل به حكم اعاده نمى داند رجوع كنيد.
32- س: اگر كسى به واسطه جهل به مسأله به جاى سوره (قل هوالله احد) چند آيه از قرآن بخواند نمازش چه صورت دارد.
ج: در فرض مسأله نماز باطل است وقضاى آن را بايد به جا آورد.

بخش سوم: احكام قرائت غيرواجب

قرائت قرآن در هر جاى نماز

1- در تمام حالات نماز، ذكر گفتن و دعا كردن به غيرحرام، و همچنين قرائت قرآن غيراز آنچه موجب سجده مى شود، اشكال ندارد.
2- در قرائت قرآن ( در حال نماز) معتبر است قصد قرآنيت نمايد، پس اگر كلامى بگويد كه مشترك باشد بين قرآن و غيرقرآن بدون اين كه قصد قرآن نمايد و بدون اين كه دعا باشد نمازش باطل است بلكه اگر آيه مختص به قرآن را به قصد غيرقرآن بخواند نيز مبطل است و همچنين است خواندن چيزى كه نمى داند از قرآن است.
3- اگر در نماز چيزى بخواند به گمان آن كه ذكر يا قرآن يا دعاست و معلوم شود كه كلام آدمى بوده، احوط آن است كه دو سجده سهو براى آن به جا آورد، لكن بنابر ظاهر واجب نيست.(39).
4- قرائت آيات قرآن و ادعيه ديگر در نماز ميّت مادامى كه صورت نماز محفوظ بماند جايز است.
- اگر ذكر يا دعاى غير حرام باشد مبطل نماز نيست.
- غير از آن چه كه موجب سجده واجب مى شود اشكالى ندارد.
تكلم در تمام - قرائت قرآن - اگر مشترك باشد بين قرآن و غير قرآن بدون قصد.
حالات نماز قرآن يا دعا مبطل اشت.
- اگر آيه مختص به قرآن را به قصد غير قرآن بخواند نيز مبطل است.
- خواندن چيزى كه نمى داند از قرآن است يا غيرقرآن، مبطل است.
- اگر چيزى را به گمان آن كه ذكر يا قرآن يا دعاست، بخواند، ولى بعد معلوم شود كه كلام آدمى بوده احوط آن است كه دو سجده سهو به جا آورد.

حديثى درباب قرائت قرآن در نماز

قال النبىُّ صلى اللّه عليه وآله:.
قَراءَةُ القُرآنِ فِى الصّلوةِ اَفضَلُ مِن قَراءَةِ القُرآنِ فِى غَيرِ الصّلوةِ؛ وَ قَراءَةُ القُرآنِ فِى غَيرِالصّلوةِ اَفضَلُ مِن ذِكرِاللّهِ.(40).
رسول خدا (ص) فرمود: خواندن قرآن در نماز فضيلت بيشترى از خواندن قرآن در غير نماز دارد، و فضيلت قرائت قرآن در غير نماز، از ذكر خدا بيشتر است.

قرائت قرآن در ركوع، سجود و قنوت

1- قرائت قرآن در ركوع و سجود مكروه است.
2- قرائت قرآن در قنوت جايز است خصوصاً آياتى كه مشتمل بر دعا باشد مانند اين آيه شريفه:.
(رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا بَعدَ اذ هَدَيتَنا وَ هَب لَنا مِن لَدُنكَ رحمَةً اِنَّكَ أنتَ الوَهّاب)(41).
استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره).
3- س: در قنوت نماز، از سوره هاى قرآنى مى شود يك سوره تمام و يا چند آيه از يك سوره خواند يا فقط دعاهاى وارده را بايد نمازگزار، در قنوت بخواند.
ج: اگر بخواهد به قصد ورود بخواند، بايد دعاهايى كه وارد شده بخواند ولى اگر غير اينها از قرآن يا دعاهاى ديگر را به قصد قربت مطلقه بخواند، اشكال ندارد.

قرائت در نمازهاى مستحبي

1- حكم قرائت در نمازهاى مستحبى از چند جهت با قرائت در نمازهاى واجب متفاوت است ، از جمله:.
1- خواندن سوره در نمازهاى مستحبى لازم نيست مگر در بعضى نمازهاى مخصوص كه بايد با كيفيت خاصى خوانده شوند.(42).
2- در نماز مستحبى مى توان به خواندن بخشى از يك سوره اكتفا كرد.
3- خواندن بيش از يك سوره در اين نمازها (بدون كراهت) جايز است.
4- خواندن سوره هاى عزائم در اين نمازها جايز است.
5- مطلقاً جايز است عدول از هر سوره به سوره ديگر. (جواز عدول خالى از اشكال نيست)(43).

استفتايى از حضرت امام خمينى (ره)

2- س: آيا در نوافل هم بعد از حمد در صورتى كه بخواهد سوره اى بخواند، بايد آن سوره را كامل بخواند يا مى شود به چند آيه از يك سوره اكتفا كرد.
ج: لازم نيست يك سوره كامله بخواند.
دو نماز مستحبى كه لازم است با آيات خاصى خوانده شوند.
3- نماز غفيله: كه دو ركعت است و بعد از نماز مغرب تا وقتى كه سرخى طرف مغرب از بين برود خوانده مى شود؛ كه در ركعت اول نماز بعد از حمد اين آيه خوانده مى شود:.
(وَذَا النّونِ اذ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادى فى الظّلمات اَن لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّالمين فاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَيَّناهُ مِنَ الغَمِّ وَ كذلِكَ نُنجِى المُؤمنينَ).(44).
و در ركعت دوم بعد از حمد خوانده مى شود:(وَ عِندِهُ مفاتحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها اِلاّ هُوَ و يَعلَمُ ما فىِ البَرِّ وَالبَحرِ وَما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ اِلاّ يَعلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الَارضَ وَ لا رَطبٍ وَ لا يابسٍ اِلاّ فى كِتابٍ مُبينٍ).(45)و سپس در قنوت دعاى وارده را بخواند.
4- نماز ليلة الدفن، (وحشت) و آن هديه اى است كه مستحب است در شب اول دفن، براى ميت خوانده شود. و كيفيت آن بدين قرار است: در ركعت اول بعد از سوره حمد، دو مرتبه سوره توحيد، و در ركعت دوم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره تكاثر و بعد از سلام بگويد:(اَللّهُمَّ صَلِ‏ّ عَلى مُحِمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ ابعَث ثَوابَها الَى قَبرِ فَلانِ بنِ فلان).
و بنا بر روايت ديگر، در ركعت اول بعد از سوره حمد، آيت الكرسى، و در ركعت دوم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره (اِنّا اَنزَلناهُ‏َ) و سپس سلام بگويدو دعاى مذكوره را بخواند. و احتياط آن است كه آيت الكرسى را تا (هُم فيها خالِدونَ) بخواند.

بخش چهارم: تجويد و آداب قرائت در نماز

الف) اداى صحيح حروف و كلمات در قرائت

1- واجب است كه قرائت (نماز) صحيح باشد، پس اگر عمداً به چيزى از كلمات يا حروف حمد و سوره خلل وارد كند، يا حرفى را به حرف ديگر تبديل كند، حتى (ضاد) را به (ظاء) يا بالعكس ، نمازش باطل است، و همچنين اگر اخلال در حركت بنايى يا اعرابى يا مد واجب يا تشديد يا سكون لازم باشد يا حرفى را از غير مخرج ادا كند بطورى كه در عرف عرب از صدق آن حرف، بيرون رود، نماز باطل است.
2- واجب نيست مخارج حروف را مطابق آنچه علماى تجويد ذكر كرده اند بداند، بلكه همين قدر كه حروف از مخارج بيرون آيند، اگر چه ملتفت آن نيز نباشد كافى است؛ بلكه بيرون آمدن حروف از مخارج آن نيز لازم نيست و صدق عرفى آن حرف كفايت مى كند (يعنى بطورى ادا كند كه اهل اين زبان بگويد فلان حرف را ادا كرده نه حرف ديگر را) اگر چه از غير مخرجى كه علماى تجويد معين كرده اند بيرون آيد، مثلاً اگر (ضاد) را طبق قاعده تلفظ كند لكن نه بطورى كه علماى تجويد گفته اند كه در (ضاد) بايد طرف راست يا چپ زبان را به دندانهاى بالا گذارد، نمازش صحيح است و مناط، صدق آن حرف است در عرف عرب، و همچنين است در ساير حروف؛ پس آنچه علماى تجويد در مخارج حروف ذكر كرده اند، مبنى بر غالب است.
3- اگر ِاعراب يا بنا يا بعضى از حروف كلمه را نداند كه مثلاً (صاد) است يا (سين)، (ذال) است يا (زاء)، (غين) است يا (قاف) و ... واجب است كه ياد بگيرد و در نماز، جايز نيست كه كلمه را دو مرتبه بگويد، مثلاً يك دفعه با (سين) و يك دفعه با (صاد) زيرا يكى از آن دو غلط و غيرقرآنى بوده و تكلم به آن مبطل نماز مى باشد. يادگيرى اعراب آخر كلمه نيز در صورتى كه شخص بخواهد آن كلمه را به ما بعد وصل كند لازم است مثلاً اگر بخواهد (العالمينَ) را به (الرّحمن الرّحيم) وصل كند بايد بداند كه نون (العالمينَ) مفتوح است؛ بلى در صورتى كه سر هر آيه وقف مى كند واجب نيست حركت آخر كلمه را بداند.
4- اگر در حركت كلمه اى شك داشته باشد (كه مثلاً مفتوح است يا مكسور) يا در مخرج حرفى شك داشته باشد، در صورتى كه بداند يا شك داشته باشد كه يكى از آن دو وجه باطل است جايز نيست به هر دو وجه بخواند لكن اگر يكى از آن دو وجه را اختيار كند و بنا داشته باشد كه پس از نماز بپرسد و در صورت باطل بودن نمازش را اعاده كند، اشكال ندارد.
5- اگر پس از قرائت آيه يا كلمه اى در صحت قرائت آن آيه يا كلمه شك كند در صورتى كه از محل آن نگذشته باشد بايد آن را اعاده كند و اگر از محل آن گذشته باشد بايد به شكش اعتنا نكرده و بگذرد؛ گرچه جايز است به قصد احتياط آن را اعاده كند و اگر مكرراً در آيه يا كلمه اى شك كند تكرار آن اگر از روى وسواس نباشد اشكال ندارد ولى در تكرار از روى وسواس قائل شدن به صحت مشكل است.(46).

خلاصه مطالب

6- هر گاه اعتقاد به شكل خاصى از اعراب، بنا، يا مخرج حرفى پيدا كند و مدتى به همان نحو نماز بخواند و بعد معلوم شود كه غلط بوده، احوط اعاده يا قضاى آن است،(47)اگر چه اقوى عدم وجوب آن است.
7- كسى كه قرائتش صحيح نيست، يعنى نمى تواند حروف را از مخارجشان ادا كند، يا حرفى را به حرف ديگر تبديل مى كند يا حتى غلط اِعرابى دارد، اگر چه توانايى بر اداى صحيح آنها را نيز نداشته باشد، چنين شخصى جايز نيست براى كسى كه قرائتش صحيح است، امام جماعت شود.8- (با تعدّد ائمه جماعت و اختلاف آنها در جلو فرستادن ديگرى هر كدام را كه مأمومين ترجيح دهند، مقدّم داشته مى شود و به او اقتدا مى كنند و) در صورتى كه بين مامومين، اختلاف نظر باشد يا كسى را جلو نفرستند بايد كسى كه فقيه جامع الشرايط است براى امامت جلو رود و اگر چنين فقيهى نباشد يا متعدد باشند كسى كه قرائتش بهتر است جلو رود و....

استفتاهايى از حضرت امام خمينى (ره)

9- س: آيا ادا كردن كلمات در نماز از مخرج واقعيشان واجب است.
ج: بايد كلمات طورى ادا شود كه عرف عرب آن را صحيح بداند.
10- س: اگر كسى در موردقرائت صحيح در نماز اطلاعى نداشته و كسى براى او نگفته است و تاكنون نماز را از نظر قرائتِ صحيحِ حروف، غلط خوانده بايد نمازهاى قبلى را قضا نمايد و آيا اين حكم در مورد عامه مردم كه تاكنون نماز را غلط خوانده اند نيز صادق است.
ج: اگر در وقت خواندن، آنها را صحيح مى دانسته نمازش صحيح است.
11- س: تكليف كسى كه تا به حال نمازش از نظر اداى مخارج صحيح حروف، اشكال داشته چيست با توجه به اين كه در بعضى از رساله ها حكم به اعاده و يا قضا شده است.
ج: اگر موقع خواندن نماز، قرائت خود را صحيح مى دانسته و بعداً معلوم شده اشتباه بوده، نماز صحيح است و اعاده و قضا ندارد، اگر چه احوط استحبابى اعاده است.
12- س: شخصى حمد و سوره و اذكار نماز را بلد بوده ولى مدتى نمازش را بدون رعايت مخارج حروف مى خوانده و تذكر ديگران نيز در او تاثيرى نداشته و حتى او را در مورد غلط بودن نمازش به شك نينداخته، ولى حالا كه متوجه شده، اين مساله برايش پيش آمده كه آيا قضاى نمازهايى كه تا به حال خوانده بر او واجب است يا نه.
ج: در صورتى كه از جهت غفلت و عدم التفات اشتباهى در قرائت و يا ذكر شده، قضا واجب نيست.
13- س: با توجه به اين كه براى تلفظ حرف (ض) در تجويد چند قول است، بفرماييد شما به كدام قول عمل مى كنيد يك قول مى گويد: كه برخورد نوك زبان به دندان آسيا و يك قول مى گويد: كه برخورد كناره بن زبان با دندان آسيا.
ج: شناختن مخارج حروف طبق قول علماى تجويد واجب نيست بايد تلفظ هر حرف به نحوى باشد كه در عرف صدق كند آن حرف ادا شد.

استفتاهايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

14- س: اشخاصى كه سواد ندارند و يادگرفتن تجويد قرائت برايشان مشكل است و همچنين بعد از يادگرفتن هم به واسطه عدم توجه؛ زود فراموش مى نمايند؛ در اين صورت به همان نحو عبارتى كه بدون غلط باشد بخوانند چه صورت دارد.
ج: اگر طورى بخوانند كه غلط باشد و قدرت بر يادگرفتن داشته باشند نمازشان باطل است، ولكن محسنات تجويدى را لازم نيست مراعات كنند.
15- س: نظر به اين كه حضور در نماز جماعت بر كسى كه نمى تواند حمد و سوره را صحيح بخواند واجب است، تكليف زن در اين خصوص با در نظر گرفتن اينكه شوهر، اجازه حضور به جماعت ندهد چيست.
ج: با فرض عدم تمكن از يادگرفتن نماز صحيح، احتياط لازم آن است كه نماز را به جماعت بخواند و در اين صورت اطاعت شوهر لازم نيست.

ب) رعايت يكى از قرائات سبعه

1- احوط(48) قرائت به يكى از قرائات هفتگانه است؛ اگر چه اقوى عدم وجوب آن است بلكه قرائت به طريقه عربى‏(49) كافى است، اگر چه در حركت بنا يا اعراب مخالف قرائات هفتگانه باشد. چنانچه احوط، آن است كه از قرائتى كه در قرآن كريم بين مسلمين موجود است تخلف ننمايد هر چند تخلف در بعضى كلمات مثل (مَلِكَ يوم الدين) و (كفواً اَحَد) ضررى نمى رساند بلكه بعيد نيست كه قرائت بر طبق يكى از قرائتهاى ديگر (غير از قرائتهاى هفتگانه نيز) جايز باشد.
2- قرائت (مالك يوم الدين) و (مَلِك يوم الدين) هر دو جايز است و بعيد نيست كه قرائت اول بهتر باشد. و همچنين در (صِراط) جايز است با (صاد) يا با (سين) خوانده شود وبا (صاد) بهتر است و در (كفواً احد) چهار وجه جايز است: مضموم بودن فاء يا ساكن بودن آن، و هر يك از اين دو، با همزه يا با واو (1- كُفُواًً، 2- كُفواً 3- كُفُواً 4- كُفواً) (و بعيد نيست كه مضموم بودن (فاء) با قرائت (واو) (يعنى وجه سوم) از بقيه بهتر باشد)(50).
3- در (ايّاك نعبد وايّاك نستعين) كه همزه آن اشباع مى باشد جايز است بدون اشباع خوانده شود.

ج) احكام ادغام

1- هر گاه در يك كلمه دو حرف مماثل (يعنى دو حرف هم جنس) جمع شوند واجب است كه حرف اول را ساكن و در حرف دوم ادغام كرد، چه آن دو حرف متحرك باشند مثل رَدَّ و مَدَّ كه فعل ماضى اند و چه ساكن مثل رَدّ و مَدّ كه مصدرند.
2- ادغام كردن (لام) الف و لام (ال) در چهارده حرف لازم است و آن حروف عبارتند از (تاء)، (ثاء)، (دال)، (ذال)، (راء)، (زاء)، (سين)، (شين)، (صاد)، (ضاد)، (طاء) (ظاء)، (لام) ، (نون) و در بقيه حروف لازم است (لام) را اظهار كرد، پس مثلاً در (اللّه) و (اَلرّحمن) و (اَلرّحيم) و (الصّراط) و (الضّالين) ادغام لازم است. و در (اَلحمد) و (اَلعالمين) و (والمستقيم) و امثال آن اظهار لازم است.
3- تنوين يا نون ساكن هرگاه به يكى از شش حرف (يرملون) برسد، احوط در غير (لام) و (راء) ادغام كردن با غُنّه، و در (راء) و (لام) ادغام كردن بدون غنّه است؛ لكن اقوى عدم وجوب آن است.
4- دو حرف متماثل، هرگاه در دو كلمه واقع شوند و حرف اول ساكن باشد مثل (اِذهَب بِكتابى) و (يُدرِككُم) ادغام حرف اول در دوم احوط است؛ اگر چه اقوى عدم وجوب آن است.
5- رعايت ادغام كبير لازم نيست و آن عبارت از اين است كه (حرف) متحرك را ساكن نموده و در حرف مماثل خود كه در كلمه ديگر است ادغام كنند، مثلاً در (يَعلَمُ ما بَينَ اَيديهِمَ) ميم اول را پس از ساكن نمودن در ميم (مابَينَ) ادغام كنند و يا اينكه حرفى را پس از ساكن نمودن و تبديل به حرف متقارب، در آن حرف متقارب ادغام كنند، گرچه هر دو در يك كلمه باشند. مثلاً در (يَرزُقُكُم) (قاف) را در (كاف) و يا در (زُحزِحَ عَنِ النّارِ) (حاء) را در (عين) ادغام كنند بلكه احتياط آن است كه ادغام كبير را خصوصاً در حرف مقارب ترك كنند و حتى رعايت بعضى از اقسام ادغام صغير نيز لازم نيست، مثل ادغام حرفى كه در اصل ساكن است، در حرف متقارب خودش مثل اين كه در (مِن رَّبِّكَ) (نون) را در (راء) ادغام نمايند.

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى(ره)

6- س: اگر كسى در موقع خواندن سوره (قُل هُوَاللّهُ اَحَد) نون (يَكُن) را در لام (لَهُ) و همچنين در تشهد، نون (اَن) را در لام (لا) ادغام نكرد، نمازش چه صورت دارد.
ج: نمازهايى كه به اين نحو خوانده، صحيح است، ولى از اين به بعد ادغام را در مواضع مذكور رعايت نمايد.

د) احكام مدّ

1- احوط آن است كه درقرائت مراعات مدّ لازم را بنمايد گرچه بنابر اقوى مراعات آن لازم نيست. و مدّ لازم آن است كه حرف مدّ و دو سبب آن يعنى (همزه و سكون)، در يك كلمه جمع شده باشند مثل: (ج‏آء)، (سو)، (جى)، (دآبّة)، (ق)، (ص).
2- در مدّ كشيدن به مقدار دو الف كافى است و كاملتر آن است كه به مقدار چهار الف بكشد، و چنانچه در مدّ لازم يا غيرلازم بيش از حد متعارف مدّ دهد مانعى ندارد و مبطل نيست مگر اينكه كلمه از صدق آن كلمه بودن خارج شود.

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

3- س: بعد از حروف مدّ اگر حرف بعد از آنها را به خاطر وقف كردن، ساكن تلفظ نماييم مثل: (نستعين)، (رحيم)، (مستقيم) آيا مدّ واجب است يا مستحب.
ج: در فرض سؤال مدّ واجب نيست.

ه) احكام وقف و وصل

1- قبلاً گذشت در صورتى كه كسى بخواهد كلمه اى را به ما بعدش وصل كند لازم است كه حركت آخر آن را بداند؛ مثلاً اگر بخواهد (العالَمين) را به (الرّحمن الرّحيم) وصل كند بايد بداند كه نون العالمين مفتوح است و همينطور در ساير كلمات ولى اگر سر هر آيه وقف كند واجب نيست حركت آخر آيه را بداند.
2- احوط آن است كه وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد اگر چه اقوى جواز آن است‏(51).
3- هرگاه بين حروف كلمه اى آنقدر فاصله بيندازد كه از صدق يك كلمه بودن خارج شود، در صورتى كه عمداً چنين كرده نماز باطل است و در صورت اضطرار، اعاده آن كلمه واجب است.
4- اگر در هنگام گفتن (اَلصِّراطَ المُستَقيمَ) بعد از آن كه لام (المستقيم) را گفت نفس او قطع شود؛ آيا واجب است بعد از آن (المستقيم) را با (الف و لام) بگويد يا گفتن مستقيم بدون الف و لام نيز كفايت مى كند در چنين حالتى احوط گفتن با الف و لام است و احوط از آن اين است كه (الصراط) را نيز اعاده كند و همچنين اگر كلمه (الف و لام) دار را غلط بگويد احوط اعاده (الف ولام) است و همچنين اگر مضاف اليه را غلط بگويد، احوط آن است كه مضاف را هم اعاده كند، مثلاً اگر (المضغوب) را غلط بگويد احوط آن است كه در هنگام اعاده لفظ (غير) را نيز اعاده كند.
5- هرگاه اعراب آخر كلمه را بگويد به قصد آن كه به ما بعد آن وصل كند ولى نفس او قطع شود و وقف به حركت شود احوط(52) اعاده آن كلمه است و اگر فاصله زياد نباشد اكتفا به آن جايز است.

و) احكام همزه وصل و قطع

1- هرگاه (در نماز) همزه وصل در اثناى قرائت قرار گيرد، بنابر احتياط واجب بايد حذف شده وخوانده نشود، مثل همزه (اللّه) و همزه (اِهدنا) ولى همزه قطع ثابت مانده و خوانده شود مثل همزه (اَنعمتَ).

استفتايى از آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره)

2- س: در موقع خواندن حمد و سوره در نماز مراعات كردن همزه هاى وصل در درج كلام لازم است يا نه.
ج: بلى اسقاط همزه وصل در حال وصل لازم است.

ز) رعايت محسّنات تجويدي

1- شايسته است رعايت بعضى مطالب تجويدى همچون اظهار تنوين يا نون ساكن در صورتى كه بعد از آنها يكى از حروف حلقى باشد و يا قلب كردن تنوين و نون ساكن به ميم در صورتى كه بعد از آنها (باء) باشد، و يا ادغام آنها در صورتى كه بعد از آنها يكى از حروف (يرملون) باشد، و يا اخفاى آنها در صورتى كه بعد از آنها يكى از حروف ديگر باشد. لكن رعايت هيچ يك از اين موارد واجب نيست حتى ادغام در (يرملون).
2- رعايت محسّنات قرائت كه علماء تجويد ذكر كرده اند مثل (اماله، اشباع، تفخيم، ترقيق، شدّ ت، رخوت، استعلا) و امثال آن در نماز، واجب نيست اگر چه رعايت كردن آنها بهتر است.
3- در تكبيرة الاحرام نماز، احتياط آن است كه (لام) و (راء) را با تفخيم ادا شودند، هر چند بنابر اقوى ترك تفخيم جايز است.
4- سزاوار است كلمات قرائت را متمايز و جداى از يكديگر بخواند و به نحوى قرائت نكند كه از بين دو كلمه، كلمه مهملى (بى معنايى) متولد شود؛ مثلاً در (الحمدُلِلّه) لفظ (دُلل) و در (لِلّه ربّ) لفظ (هِرَب) و در (مالك يوم الدين) لفظ (كِيَو) و در (ايّاك نعبد) لفظ (كَنَع) و در (اياك نستعين) لفظ (كَنَس) و در (انعمت عليهم) لفظ (تَعَ) و در (مغضوب عليهم) لفظ (بِعَ) متولّد شود.
5- اگر در (قل هوالله احد) بر (احد) وقف نكرد احوط آن است كه در حال وصل تنوين را حذف نكند و (اَحَدُاللّه الصَّمد) به حذف تنوين‏(53)نخواند، بلكه بگويد (اَحَد نِ الله الصَّمد) به كسر نون تنوين و بنابراين فرض سزاوار است لام (اللّه) را ترقيق كند؛ بنابروجه اول سزاوار بود لام (اللّه) را تفخيم كند، چنانچه قاعده كلّى در لام چنين است كه اگر حرف قبل از آن مفتوح يا مضموم باشد لام را تفخيم و اگر مكسور باشد ترقيق كنند.(54).

استفتاهايى از حضرت امام خمينى (ره)

6- س: آخر بعضى از كلمات مكسوراست آيا مى توانيم در نماز آنها را به صورتى اشباع كنيم كه صداى ياء توليد شود مثلاً (مغضوب) را (مغضوبى) بخوانيم.
ج: بايد به كسره خوانده شود و اگر كمى اشباع شود بدون تبديل به ياء مانع ندارد.
7- س: در بعضى از كلمات نماز مانند: (عَلَيهِم)، (عَلَينا)، (غير) و(لَيلَة)، حرف ماقبل ياء مفتوح است ولى عده اى از افراد حتى بعضى از عربها حرف ماقبل ياء را به صورت مكسور مى خوانند مانند: (عَلِيهم) و (غِير) در صورتى كه در زبان عرب، ياء ماقبل مكسور را به صورت اشباع بايد خواند و اين چنين تلفظى از نظر لغت صحيح نيست، به هر حال منتظر نظر شريف حضرتعالى هستيم.
ج: بايد به فتحه خوانده شود و چنانچه به نحوى بخواند كه نزد عرف عرب صحيح باشد اشكال ندارد.

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

8- س: كلماتى مانند (يَوم) و (فَوق) و (فِرعَون) در قرآن و غير قرآن مثل ادعيه هست كه بعضى به ضَمّه - البته بدون اشباع - مى خوانند حال اگر در حال نماز باشد مثل اين كه : (مالك يوم الدين) را اين طور بخوانند آيا موجب بطلان مى شود يا نه.
ج: صحت آن بدون اشباع بعيد نيست اگر چه فتحه كاملاً ظاهر نشده، لكن چنانچه فتحه را كاملاً اظهار كنند اَوفقِ به قواعد و اَحسن است ولى با اشباع، غلط است.

قرائت قرآن در اذان و اقامه

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

1- س: (آيا) در بين اذان و اقامه جايز است فصل به كلمات آدمى و بعضى از دعاها يا عباراتى مثل اينكه بين دو (حَىَّ عَلى الصلوة) بگويد: (اِنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر) يا نمى شود و فقط همين عبارات اذان و اقامه را بايد گفت.
ج: فصل بين اذان واقامه به كلمات آدمى، ننمايد و قرآن يا دعا اگر طولانى نشود مضّر نيست لكن به قصد ورود نخوانند.

قرائت در حجّ

الف) قرائت قرآن در طواف.

1- قرائت قرآن، دعا و ذكر خداى متعال در هنگام طواف مستحب است.

ب) صحيح بودن قرائت در حج

استفتايى از حضرت امام خمينى (ره)

2- س: آيا به كسى كه قرائت نماز او صحيح نيست ولى در مقام اصلاح است مى شود نيابت حج واگذار كرد.
ج: اگر در وقت عمل قرائت خود را درست كند و صحيح بخواند مانع ندارد.

استفتايى از آيت الله العظمى اراكى (ره)

3- س: (در مناسك حجّ) تكليف كسى كه قرائت او صحيح نيست چنانچه در تصحيح نكردن قرائت مقصر باشد چيست.
ج: در تصحيح كردن قرائت نبايد كوتاهى كند و در مقام تصحيح قرائت خود بر آيد و تا مادامى كه قرائت او درست نشده نماز را به همان قسم كه مى تواند، بخواند و احتياطاً نايب هم بگيرد و اگر مى تواند به جماعت هم بخواند.

استفتاهايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

4- س: شخصى كه قرائت و يا اذكار واجب نمازش صحيح نيست آيا جايز است كه نيابت حجّ را قبول نمايد و بعد از اينكه خودش نماز طواف را خواند ديگرى را نيز نايب كند يا نه و بر فرض عدم جواز چون جاهل به مسأله بوده و چنين كارى كرده تكليفش چيست.
ج: استيجار چنين شخصى خلاف احتياط است و در فرض بعد هم احوط اين است كه از مستاجر استرضا كند و يا وجه را مسترد دارد.
5- س: آيا كسى كه قرائت نماز او و همچنين اعراب تلبيه او صحيح نيست مى تواند به نيابت ديگرى حج به جا آورد يا نه و به فرض عدم جواز، آيا مى تواند اجير شود ولكن شرط كند براى نماز و تلبيه، كسى را اجير نمايد يا اين كه تحت نظر معلم تلبيه بگويد يا نه.
ج: در فرض سؤال اگر با تلقين معلم بتواند صحيح بخواند نيابت او جايز است و در غير اين صورت ، محل اشكال است.

حفظ نمودن قرآن

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

1- س: حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى چون اين جانب سيدعبدالرضا ... موفق به حفظ تمام قرآن مجيد شده ام و مدت سه سال تمام است كه از تشويق حضرت مستطاب عالى بهره مند هستم بعد از تشكر ... براى تشويق ساير طلاب مقتضى است كتباً هم حقير را بدست خط شريف تشويق فرمائيد.ج: موفقيت جنابعالى در حفظ تمام قرآن مجيد موجب خوشوقتى و كمال تقدير است انشاء الله تعالى، با تلاوت مكرّر آن نمى گذاريد فراموشتان شود، اميدوارم خداوند متعال همانطور كه توفيق حفظ متن قرآن را به شما عطا فرموده توفيق فراگرفتن معارف و علوم قرآن مجيد را به شما عنايت فرمايد.

استفتايى از دفتر آيت الله العظمى اراكى (ره)

2- س: حفظ كردن قرآن كريم و فراموش كردن آن از نظر فقهى چه حكمى دارد.
ج: اگر منظور حرمت فراموش كردن است ثابت نيست.

احاديثى درباب حفظ نمودن قرآن كريم

عن على (عليه السلام):.
اقرأوا القرآنَ وَ استظهرَوهُ، فَاِنَّ اللّه تعالى لا يُعذّب قلباً وَعَى القرآن.
و قال (عليه السلام): مَن استظهَر القرآنَ و حَفِظَه و اَحلّ حَلاله، وَ حَرَّمَ حَرامه، أَدخَلَه اللّهُ به الجنّة وَ شَفّعَه فى عَشرة مِن اَهلِ بَيتِه، كُلّهُم قَد وَجَبَ لَهُ النارُ(55).
از على (عليه السلام) نقل است كه فرمود:.
(قرآن بخوانيد و آن را از حفظ كنيد، همانا خداوند متعال، قلبى را كه حافظ و دربرگيرنده قرآن باشد عذاب نمى كند.) و حضرت فرمود:( كسى كه قرآن را از حفظ كند وآن را نگاه دارد و حلال آن را حلال و حرامش را حرام شمارد، خداوند به واسطه اين عمل او را در بهشت وارد نموده و او را شفيع ده تن از خانواده اش كه آتش بر همه آنها واجب بوده مى گرداند.).
عن ابى عبدالله (عليه السلام): اِنَّ الذى يعالج القرآن و يَحفَظُهُ بمَشِِقّةٍ منه و قِلَّةِ حفظٍ لَهُ اَجران (56).
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:( به راستى آن كس كه با قرآن همدم است و آنر ا به مشقت حفظ مى كند اجر مضاعف دارد).
عن ابى عبدالله (عليه السلام): مَن نَسِىَ سورة من القرآن مُثِّلَت لَهُ فى صورة حسنة و دَرَجَة رفيعة فى الجنّة. فاذا رَآها قالَ: ما اَنتَ ما اَحسَنَكَ لَيتَكَ لى فيقول: أمَا تَعرِفُنى أنا سورة كذا و كذا وَ لَولَم تَنسَنى رَفَعتُكَ الى هذا (57).
از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه:( هر كس سوره اى از قرآن را فراموش كند، آن سوره براى او در صورتى زيبا و درجه اى بلند در بهشت نمودار مى شود و چون شخص آن را ببيند گويد توكيستى و چقدر زيبايى اى كاش از آن من بودى! او در پاسخ گويد: آيا تو مرا نمى شناسى من فلان سوره ام و اگر مرا فراموش نكرده بودى تو را به اين مقام بالا مى آوردم.).

قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و مجالس عزا و قرائت به زبان عربي

استفتاهايى از حضرت امام خمينى (ره)

1- س: اين جانب مى توانم عربى بخوانم، ولى معناى آن را درك نمى كنم ولى انگليسى را به خوبى متوجه مى شوم؛ بر اساس حديث نبوى كه هر كس يك آيه از قرآن در ماه رمضان بخواند مانند مطالعه تمامى قرآن است؛ آيا اگر به انگليسى هم خوانده شود همينطور است اگر كسى قرآن را به عربى بخواند و معنى آن را نفهمد باز هم ثواب خواهد داشت.
ج: ثواب قرائت منوط به درك معناى آن نيست؛ اگر چه خوب است سعى شود تا معنى آن را درك نمايد تا از ارشاد و علوم آن بهره مند گردد.
2- س: آيا مى توان اعمال شب قدر را به زبان غير عربى انجام داد.
ج: مانعى ندارد؛ ولى قرائت سور و آيات قرآن و ادعيه ماثوره به نيت تحصيل ثواب مخصوص منوط به قرائت متن عربى است.
3- س: عده اى با خواندن زيارت و دعا و شركت در مجالس عزادارى مخالفت مى كنند و مى گويند قرآن خواندن در صورت نفهميدن معانى آيات فايده اى ندارد و با خواندن قرآن در مجالس ترحيم نيز مخالفت مى نمايند نظر امام چيست.
ج: خواندن زيارات، ادعيه ماثوره و عزادارى براى سيدمظلومان و صلوات بر پيغمبر وآل، از افضل قربات و آدم ساز است و قرائت قرآن از مستحبات و اهداى آن به اموات موجب مثوبت است.

استفتايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

4- س: به نظر حضرت عالى چرا نماز را حتماً به عربى صحيح بايد خواند، ولى نيت آن را به هر زبانى مى توان گفت.
ج: نيت امرى است قلبى و به زبان آوردن آن لازم نيست و قرائت و اذكار به حكم خدا و رسول بايد به همان الفاظ مخصوصه عربى خوانده شود.

شخص روزه دار و غلط خواندن قرآن

استفتايى از حضرت امام خمينى (ره)

1- س: اگر كسى در ماه مبارك رمضان آيه قرآن و يا حديثى را كه مى خواهد از قول امام معصوم نقل كند غلط بخواند وقصدش اين بوده صحيح بخواند ليكن در ضمن اين كه مى خواند متوجه مى شود دارد غلط مى خواند آيا وقتى كه فهميد دارد غلط مى خواند اگر ادامه بدهد روزه اش باطل مى شود يا نه و در صورتى كه متوجه روزه اش نباشد حكم روزه اش چيست.
ج: اگر غلط خواندن موجب تغيير معنى شود و آن معنى غلط را بخواهد نسبت به خدا ورسول دهد، حرام است و موجب بطلان روزه مى شود.

استفتاهايى از آيت الله العظمى گلپايگانى (ره)

2- س: غلط خواندن قرآن در ماه مبارك رمضان روزه را باطل مى كند يا خير.
ج: روزه را باطل نمى كند.
3- س: اگر شخص روزه دارى قرآن را غلط درس دهد و عده اى از روزه داران نيز كلام او را گوش دهند آيا روزه او و كسانى كه گوش مى دهند باطل مى شود يا نه.
ج: اما قارى قرآن، اگر خبر دهد كه آنچه را مى خواند قرآن است و از روى عمد وعلم غلط قرائت كند روزه اش باطل مى شود و اما اگر غلط بخواند بدون اينكه خبر دهد قرآن است پس بطلان روزه او محل اشكال است و احتياطاً چنين قرائتى را ترك كند و اما اگر به گمان صحّت، غلط بخواند پس روزه اش باطل نمى شود، و اما مستمعين، روزه شان باطل نمى شود، مگرآنكه خبر دهند به اين كه آنچه خوانده مى شود قرآن است با اين كه علم دارند غلط است.

غنا در قرائت

1- انجام دادن و شنيدن غنا و كسب كردن با آن حرام است وغنا تنها زيبا كردن صدا نيست بلكه عبارت است از كشيدن و برگرداندن صدا با كيفيت خاصى كه طرب آور و مناسب مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسيقى باشد، و فرقى نيست كه آن را در كلام حق مانند قرائت قرآن، دعا و مرثيه به كارگيرند يا در غير آن، چون شعر يا نثر؛ بلكه اگر آن را در چيزى كه خداوند متعال به آن اطاعت مى شود به كار گيرند عقابش مضاعف است.

استفتايى از حضرت امام خمينى (ره)

2- س: خواندن آيات قرآن به صورت سرود و آهنگ دار جايز است يا نه.
ج: اگر مطرب باشد جايز نيست.

احاديث غنا در قرائت

از پيامبر اكرم (ص) نقل است كه فرمود:.
اقرءوا القرآن بِاَلحانِ العَرَبِ و اَصواتِها وَ اِيّاكُم وَ لُحُونَ اَهل الفسق وَ اَهلِ الكبائرِ فَاِنّهُ سَيَجيى‏ء بَعدى اقوام يُرَجعّونَ القرآنَ تَرجيعَ الغِناءِ و النَّوح و الرُهبانيّة، لا يَجوُزُ تَرقيهم، قُلوبُهُم مَقلوبة و قلوبُ مَن يُعجبُهُ شانُهم‏(58).
(قرآن را با لحنها و آواز عرب بخوانيد واز لحن فاسقان و گنهكاران دورى كنيد، زيرا پس از من مردمانى بيايند كه قرآن رادر گلو بچرخانند، مانند خوانندگى، نوحه خوانى و خواندن كشيشان كه چنين قرائتى از گلوى آنها نگذرد (و مقبول درگاه خدواند واقع نگردد)؛ دلهاى آنها و هر كس كه از خواندن ايشان خوشش آيد وارونه است.).

زن و قرائت قرآن.

1- اقوى آن است كه شنيدن صداى زن بيگانه مادامى كه با تلذّذ و ريبه نباشد جايز است و همچنين براى زن جايز است - در صورتى كه ترس از فتنه نباشد - صدايش را به گوش مردان بيگانه برساند، اگر چه احوط در غير مقام ضرورت ترك آن است خصوصاً اگر زن جوان باشد، و عده اى از علما، شنيدن و شنواندن را حرام دانسته اند ولى اين قول ضعيف است، البته بر زن حرام است كه با مردان با كيفت هيجان انگيز و نازك نمودن گفتار و نرم نمودن سخن و زيبا كردن صدا صحبت كند زيرا كسى كه در قلبش مرض است طمع مى كند(59).
2- س: هنگامى كه در مراسم صبحگاهى مدرسه، يكى از خواهران قرآن را با صوت تلاوت مى كند دبيران مرد صداى وى را مى شنوند آيا بطور كلى تلاوت قرآن در صورت شنيدن نامحرم توسط خواهران گناه است.
ج: اشكال ندارد مگر آنكه موجب تحريك و مفسده باشد.

استفتاهايى از آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره)

3- س: شخصى مى ميرد مجلس عزاى مردانه و زنانه در يك حياط تشكيل مى شود اگر زنى با سواد در مجلس زنانه، قرآن، روضه، مصيبت و نوحه بخواند بطورى كه مردهايى كه آن جا هستند صداى او را بشنوند چه صورت دارد.
ج: با اين كه خداوند متعال مى فرمايد: (فَاسئَلوهُنَّ مِن وراء حجاب) خوب است كه مجلس زنانه طورى باشد كه كاملاً مراعات عفت شود.
4- س: آيا زن اجنبيه مى تواند قرائت نماز و احكام دينى و مسائل واجبه اش را نزد مرد عالمى فراگيرد و در اين قبيل موارد هم، اذن شوهر، شرط است يا خير.
ج: ياد گرفتن مسائل مورد ابتلاء و حاجت بر زن و مرد هر دو واجب است و اذن شوهر در صورتى لازم است كه ياد گرفتن مسائل متوقف بر خروج از خانه نباشد به اين كه در خانه نيز تعلم امكان داشته باشد و فراگرفتن آن از مرد اجنبى در صورتى جايز است كه معرض فساد و گناه نباشد.
5- س:آيا مرد مى تواند در يك جلسه اى كه گروهى از بانوان و دختران مسلمان هستند قرآن را تعليم كند و همچنين خود استاد كه با صوت، قرآن را مى خواند در موقع پس گرفتن درس آيا بانوان و دختران مى توانند با صوت، قرآن را براى اين استاد بخوانند تا اين كه اشكالات آنها را از لحاظ اعراب و قواعد تجويد برطرف كند و يا اينكه خواندن خانمها و دختران با صوت اشكال شرعى دارد.
ج: چنانچه تعليم قرآن مجيد مستلزم ارتكاب محرَّم نباشد اشكال ندارد ولى بانوان و دختران نزد نامحرم قرآن را با صدا نخوانند و همچنين با صدا خواندن مرد چنانچه موجب تلذّذ بانوان باشد اشكال دارد؛ خوب است معلم بانوان زن باشد تا موجب ارتكاب خلاف شرع نشود و ارتكاب خلاف شرع به عنوان تعليم قرآن خلاف شرع ديگر است. .

فهرست منابع فصل دوم

اخلاص در قرائت.

1- عروه، ج‏1، القول فى نية الصلوة، م 8 و9؛ تحرير، ج 1، فى النية ، م‏2.
2- عروه، ج‏1، القول فى نية الصلوة، م‏8.
3- عروه، ج‏1، القول فى نية الصلوة، م‏10.

قرائت سور عزائم و سجده تلاوت.

1- عروه، ج‏1، فى سايراقسام السجود، م‏2؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏1؛ رساله، م‏1093؛ هدايه، ج‏1، ص‏162، م‏812.
2- عروه، ج‏1، فى ساير اقسام السجود، م‏2.
3- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏4؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏1؛ هدايه، ج‏1، ص‏162، م‏812.
4- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏5؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏1؛رساله، م‏1093.
5- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏3.
6- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏6.
7- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ،7.
8- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏14؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏5؛ هدايه، ج‏1، ص‏163، م‏816.
9- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه ، م‏1.
10- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏13؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏4؛ رساله، م‏1096؛ هدايه، ج‏1، ص‏162، م‏815.
11- تحرير، ج‏1، فى مسائل المستحدثه، م‏4؛ رساله، م‏1096.
12- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏9.
13- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏8؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏2؛ هدايه، ج‏1، ص‏162، م‏813.
14- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏8؛رساله، م‏1094.
15- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏19.
16- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏16؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏6؛ رساله، م‏1097؛ هدايه، ج‏1، ص‏163، م‏817.
17- عروه، ج‏1، فى الوضوئات المستحبه، م‏1.
18- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏18؛ تحرير، ج‏1،فى سجدة التلاوه، م‏7؛ رساله، م‏1099؛هدايه، ج‏1، ص‏163، م‏818.
19- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏12.
20- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏20.
21- عروه، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏11؛ تحرير، ج‏1، فى سجدة التلاوه، م‏3؛ رساله، م‏1095،؛هدايه، ج‏1، ص‏162، م‏814.

قرائت سورعزائم درنماز.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏3؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏4؛ رساله، م‏983 و 984؛ هدايه، ج‏1، ص‏150،م‏561.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏4؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏4؛ رساله، م‏985؛ هدايه، ج‏1، ص‏150،م‏761.
3- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏6.

قرائت واجب در نماز.

1- عروه، ج‏1، فصل فى القرائة؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائةوالذكر، ص‏164؛ رساله، م‏987، 979، 980؛ هدايه، ج‏1، ص‏150.
2- عروه، ج‏1، فى مستحبات القرائة، م‏7.
3- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏29.
4- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏30.
5- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏31.
6- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏32 و33؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏16.
7- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏34.
8- عروه، ج‏1، فى مستحبات القرائة، م‏10.
9- عروه، ج‏1، فصل فى الموالاة.
10- تحرير، ج‏1، القول فى القرائة والذكر، م‏4؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر.
11- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏10؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏3؛ هدايه، ج‏1ص‏150، م‏3.
12- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏9؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏6.
13- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏8؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏5؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏762.
14- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏11، تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏7، هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏7.
15- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏12؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏5؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏762.
16- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏12.
17- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏17.
18- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏16؛ تحرير، ج‏1،القول فى القرائة،م‏8 ؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏766.
19- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏18.
20- عروه، ج‏1، فصل فى تكبيرةالاحرام، م‏5.
21- تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏9؛ هدايه، ج‏1، فى القرائة، م‏768 - 767.
22- تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏10.
23- استفتائات، ج‏1، ص‏156، س‏103.
24- استفتائات، ج‏1، ص‏156، س‏104 (ترجمه ).
25- استفتائات، ج‏1، ص‏157، س‏106.
26- استفتائات، ج‏1، ص‏157، س‏108.
27- استفتائات، ج‏1، ص‏161، س‏123.
28- استفتائات، ج‏1، ص‏157، س‏109.
29- مجمع، ج‏1، ص‏170، س‏174.
30- مجمع، ج‏1، ص‏170، س‏175.
31- مجمع، ج‏1، ص‏166، س‏159.
32- مجمع، ج‏1، ص‏167، س‏161.

قرائت قرآن در هر جاى نماز.

1- عروه، ج‏1، فى مبطلات الصلوة، م‏9؛ تحرير، ج‏1، فى مبطلات الصلوة، م‏1؛ رساله، م‏1135؛ هدايه، ج‏1، م‏843.
2- عروه، ج‏1، فى مبطلات الصلوة، م‏11.
3- عروه، ج‏2، ختام فى مسائل متفرقه، م‏61.
4- عروه، ج‏1، فى كيفية صلوة الميت، م‏2.

قرائت قرآن در ركوع و سجود و قنوت.

1- عروه، ج‏1، فصل فى مستحبات السجود، م‏3و فصل فى مستحبات الركوع و مكروهاته، م‏27؛ رساله، م‏1092.
2- عروه، ج‏1، فصل فى القنوت، م‏1؛ تحرير، ج‏1، القول فى القنوت، م‏2.
3- مجمع، ج‏1، م‏437.

قرائت در نمازهاى مستحبي.

1- عروه، ج‏2؛صل‏66، م‏7.
2- استفتائات، ج‏1، ص‏157، س‏107.
3- تحرير، ج‏1، فى مقدمات الصلوة، مقدمه اولى، م‏2؛ هدايه، ج‏1، فى بعض الصلوات المندوبه، م‏1100.
4- تحرير، ج‏1، فى استحباب صلوة الوحشة؛ هدايه، ج‏1، صلوة ليلة الدفن، م‏455.

تجويد و آداب قرائت در نماز.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏37؛ تحرير، فى القرائة، م‏12؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏771.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏41، تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13، هدايه، ج‏1، ص‏152 القرائة والذكر، م‏772.
3- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏40،م‏59.
4- عروه، ج‏1، فى مستحبات القرائة، م‏15.
5- عروه، ج‏1، فى مستحبات القرائة، م‏12؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏23.
6- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏60.
7- تحرير، ج‏1، فى شرائط امام الجماعة، م‏4؛ هدايه،ج‏1، شروط امام الجماعة، م‏1250.
8- تحرير، ج‏1، فى شرائط امام الجماعة، م‏8؛ هدايه، ج‏1، شروط امام الجماعة، م‏1255.
9- استفتائات، ج‏1، ص‏158، س‏113.
10- استفتائات، ج‏1، ص‏158، س‏114.
11- استفتائات، ج‏1، ص‏159، س‏115.
12- استفتائات، ج‏1، ص‏159، س‏116.
13- استفتائات، ج‏1، ص‏160، س‏119.
14- مجمع، ج‏1، ص‏170، س‏173.
15- مجمع، ج‏1، ص‏233، س‏14.

رعايت يكى از قرائات سبعه.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏50؛ تحرير، ج‏1، القول فى القرائة، م‏14؛ هدايه، ج‏1، ص‏153، م‏774.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏57، 58،؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏15.
3- عروه، ج‏1، فى مستحبات القرائة، م‏14.

احكام ادغام.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏48.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏51.
3- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏49.
4- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏52.
5- تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13؛هدايه، ج‏1، ص‏152، م‏773.
6- مجمع، ج‏1، ص‏167، س‏163.

احكام مدّ.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏37و 47؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏43 و44.
3- مجمع، ج‏1، ص‏168، س‏167.

احكام وقف و وصل.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏40.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏39؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13؛ رساله، م‏1004؛ هدايه، ج‏1، ص‏153، م‏773.
3- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏45.
4- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏47.
5- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏46.

احكام همزه وصل و قطع.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏38؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏772.
2- مجمع، ج‏1، س‏151.

رعايت محسنات تجويدي.

1- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏54.
2- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏53؛ تحرير، ج‏1، فى القرائة، م‏13؛ هدايه، ج‏1، القرائة والذكر، م‏773.
3- تحرير، ج‏1، القول فى تكبيرة الاحرام، م‏1؛ هدايه، ج‏1، تكبيرة الاحرام، م‏743، ص‏147.
4- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏55.
5- عروه، ج‏1، فى احكام القرائة، م‏56.
6- استفتائات، ج‏1، ص‏159، س‏117.
7- استفتائات، ج‏1، ص‏160، س‏118.
8- مجمع، ج‏1، ص‏167، س‏165.

قرائت قرآن در اذان و اقامه.

1- مجمع، ج‏1، ص‏161، س‏135.

قرائت در حج.

1- تحرير، ج‏1، فى واجبات الطواف، م‏26.
2- استفتائات، ج‏1، ص‏448، س‏38.
3- استفتائات ويژه از حضرت آيت الله العظمى اراكى، ص‏23، س‏64.
4- مجمع، ج‏1، ص‏443، س‏16.
5- مجمع، ج‏1، ص‏447، س‏33.

حفظ نمودن قرآن.

1- استفتاء مستقل به شماره‏3365.
2- استفتاء مستقل.

قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و مجالس عزا و قرائت به زبان عربي.

1- استفتائات، ج‏1، ص‏137، س‏103.
2- استفتائات، ج‏1، ص‏337، س‏104.
3- استفتائات، ج‏2، ص‏78، س‏78.
4- مجمع، ج‏1، ص‏169، س‏172.

شخص روزه دار و غلط خواندن قرآن.

1- استفتائات، ج‏1، ص‏309، س‏18.
2- مجمع، ج‏1، ص‏266، س‏17.
3- مجمع، ج‏1، ص‏264، س‏10.

غنا در قرائت.

1- تحرير، ج‏1، فى المكاسب المحرمه، م‏13؛ هدايه، ج‏1، ص‏340، م‏1698.
2- استفتائات، ج‏2، ص‏14، س‏32.

زن و قرائت قرآن.

1- تحرير، ج‏2، كتاب النكاح، م‏29.
2- كتاب احكام بانوان، ص‏24، س‏5.
3- مجمع، ج‏1، ص‏111، س‏112.
4- مجمع، ج‏2، ص‏230، س‏651.
5- مجمع، ج‏2، ص‏230، س‏652.


پى‏نوشتها:

1. عُجب در لغت به معناى خودبينى و خودپسندى، و ريا به معناى تظاهر كردن به نيكوكارى و پاكدامنى و خود را به نيكوكارى جلوه دادن مى باشد. (فرهنگ صبا) براى توضيح بيشتر به بخش اصطلاحات مراجعه شود.
2. با تامل در تقسيم فوق، كه از كتاب عروة الوثقى (بحث نيت، مسأله 8و9) استخراج شده آشكار مى شود كه ريا، فقط در صورتى مبطل است كه به خود عمل بازگشت نموده و بااصل عمل متحد باشد، برخلاف رياهاى غيرمبطل كه به مقدمات، مؤخرات ويا امور خارج از عمل بازگشت مى نمايند و چون اصل عمل ريايى نبوده باطل نيست.
3. عقاب الاعمال، ص.
4. اصول كافى، ج‏4، ص‏420، ح.
5. گلپايگانى واراكى(ره): در اين صورت سجده كردن مستحب است. (عروه).
- خوئى (ره): و ظاهر اين است كه درشنيدن بدون اختيار، سجده واجب نيست، اگرچه سجده نمودن بهتر است. (رساله، م 1102).
6. گلپايگانى (ره): خصوصاً اگرلفظ (سجده) آيات باشد. (هدايه).
7. خوئى (ره): يا گوش دادن (رساله، م 1105).
8. اراكى(ره): بنابراحتياط واجب، سجده كردن لازم است و همچنين اگراز مثل گرامافون وضبط صوت آيه سجده را بشنود. (رساله، م 1088).
9. گلپايگانى (ره): اگر انسان از بچه غير مميز كه خوب و بد رانمى فهمد يا ازكسى كه قصد خواندن قرآن ندارد، آيه سجده را بشنود احتياط واجب است كه سجده كند، اگر قرائت صدق كند، و همچنين است اگر از مثل نوار، آيه سجده را بشنود. (رساله، م 1105).
10. امام خمينى (ره).
11. امام خمينى (ره). گلپايگانى (ره): در دو صورت اخير (1- تكرار سبب، پشت سرهم نباشد. 2- تكرار پشت سرهم باشد ولى براى دفعه قبلى سجده نكرده باشد.) بنابر احتياط واجب، تكرار لازم است. (هدايه).
12. گلپايگانى (ره): اگر انسان در موقعى كه آيه سجده را مى خواند از ديگرى هم بشنود، بنابراحتياط واجب، بايد دو سجده نمايد. (رساله، م 103).
- خوئى (ره): اگر انسان موقعى كه آيه سجده را گوش دهد خودش نيز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد دو سجده نمايد. (رساله، م 103).
13. امام خمينى و اراكى (ره).
14. خوئى (ره): بنابر ظاهر اكتفاء كردن به يك سجده جايز است.
- اراكى وگلپايگانى(ره): بنابراحوط تكرار سجده لازم نيست. (عروه).
15. گلپايگانى (ره): احتياط واجب آن است كه درسجده واجب قرآن پيشانى را برمهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بنابراحتياط مستحب جاهاى ديگر بدن را بر زمين بگذارد. (رساله، م 1107).
- خوئى (ره): احتياط واجب آن است كه در سجده واجب قرآن پيشانى را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است گذاشته و جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد برزمين بگذارد. (رساله، م 1107).
- اراكى(ره): احتياط آن است كه مواضع هفتگانه را برزمين بگذارد وپيشانى را برچيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد. (عروه).
16. گلپايگانى (ره): بنابر احتياط بلند نبودن محل سجده از جاى پا به مقدار بيشتر از چهارانگشت معتبر است. و اقوى اكتفا كردن به صِرف سجده است. (عروه).
- خوئى (ره): بنابر احتياط واجب جاى پيشانى او از جاى سرانگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد. (رساله، 1106).
- اراكى(ره): جاى پيشانى از جاى زانوها و سرانگشتان بيش از چهارانگشت بسته نبايد بلند باشد. (رساله، م‏1089).
17. گلپايگانى (ره): و همچنين موافق با احتياط است. (عروه).
18. گلپايگانى (ره): مقارنت كافى نيست و حتماً بايد نيت مقدم باشد. (عروه).
- خوئى واراكى(ره): مقارنت نيت با سجده هم كفايت مى كند. (عروه).
19. امام خمينى (ره) و گلپايگانى (ره).
20. خوئى (ره): بنابراحوط، ولى اگرخواند، حكم به صحت نماز خالى از وجه نيست. (عروه).
21. گلپايگانى (ره): باطل شدن نماز با خواندن غيرآيات سجده (آيات ديگر سور عزائم) محل اشكال است پس بايد احتياطاً نماز را تمام كند و بعداً هم آن را اعاده كند. (هدايه).
22. خوئى، اراكى وگلپايگانى (ره): در صورتى كه در هنگام شروع، قصد اتمام سوره، يا خواندن تا بعد از آيه سجده را داشته باشد.
23. گلپايگانى (ره): بنابراحتياط براى سجده واجب، اشاره كند و سوره را تمام كند وبعد يك سوره ديگر احتياطاً به قصد قربت مطلقه بخواند و به ركوع رود و نماز را تمام كند و بعد از نماز بنابر احتياط سجده آن را به جا آورد. (رساله، م 993).
- اراكى(ره): بنابر احتياط واجب بايد در بين نماز با اشاره سجده آن را به جا آورد و سپس سوره را تمام كرده و سوره ديگرى هم به قصد قربت بخواند و پس از خاتمه نماز را اعاده كند. (رساله، م 976).
- خوئى (ره): بنابر اظهر جايز است به همين سوره اكتفا ونماز را تمام كند واحوط اين است كه در نماز با اشاره، سجده كند و پس از نماز نيز سجده را انجام دهد. (عروه).
24. از امام خمينى (ره). (عروه).
25. تمامى اختلاف نظرها و فتاواى مذكور در تعليقه شماره‏4 مسأله قبل در اين قسمت از مسأله نيز جارى است.
26. خوئى (ره): اگر در نماز آيه سجده را گوش دهد نمازش صحيح است و بنابراحتياط به سجده، اشاره نمايد و بعد از نماز، سجده آن را به جا آورد. (رساله، م 994).
- اراكى(ره): اگر در نماز آيه سجده را گوش دهد احتياط واجب آن است كه به اشاره يا بطور عادى سجده كند و نماز را تمام كند و سپس سجده را اعاده نمايد. (رساله، م 977).
- گلپايگانى (ره): اگر در نماز آيه سجده را گوش دهد نمازش صحيح است و بنابر احتياط براى سجده واجب، اشاره كند و بعد از نماز هم سجده را به جا آورد. (رساله، م 994).
27. گلپايگانى(ره): احتياط واجب است كه در اين صورت ترتيب را تدارك نمايد و نماز را تمام كند، سپس آن را اعاده نمايد. (عروه).
28. خوئى (ره): بلكه سوره توحيد نزد معظم اماميه پنج آيه مى باشد. (عروه).
29. خوئى (ره): بنا بر احتياط واجب در دل خود قرائت كند ولو توهّماً. (عروه).
30. گلپايگانى (ره): بنابر احتياط واجب ياد بگيرد. (عروه).
31. خوئى (ره): در صورتى كه متمّكن است با اقتدا كردن نماز را صحيح به جا آورد و وجهى براى وجوب تعلم نيست. (عروه).
- اراكى(ره): در صورت تمكن از اقتدا، واجب بودن تعلم، محل نظر بلكه منع است. (عروه).
32. امام خمينى (ره).
33. امام خمينى (ره).
34. گلپايگانى (ره): احتياط واجب آن است كه سوره را تعيين كند. (عروه).
35. اراكى(ره): بلكه مادامى كه از نصف تجاوز نكرده باشد.(عروه).
36. اراكى(ره): بلكه مادامى كه از نصف تجاوز نكرده باشد. (عروه).
37. امام خمينى (ره).(عروه).
38. امام خمينى، اراكى، گلپايگانى(ره): احتياط ترك نشود. (عروه).
- خوئى(ره): اگر اقوى نباشد، احوط آن است كه ترك نشود. (عروه).
39. جامع الاخبار، ج‏1،ص.
40. سوره انفال (8)، آيه.
41. در صفحه بعدى به دو نمونه از اين نمازها اشاره مى شود.
42. امام خمينى .(ره).
43. سوره انبياء (21)، آيه.
44. سوره انعام (6)، آيه.
45. خوئى (ره): حكم به صحت، بعيد نيست. (عروه).
46. گلپايگانى (ره) و اراكى(ره): بلكه اقوى آن است كه اعاده يا قضا نمايد. (عروه).
47. امام خمينى (ره): احتياط ترك نشود. (عروه).
48. خوئى (ره): قرائت به طريقه عربى كفايت نمى كند زيرا آنچه واجب است خصوص قرائت قرآن مى باشد نه آنچه كه قرائت عربى صحيح بر آن صدق كند، بلى ظاهراً خواندن به يكى از قرائات متعارف نزد مردم كفايت مى كند هر چند از غير قرائات هفتگانه باشد. (عروه).
49. امام خمينى(ره).
- گلپايگانى (ره): قرائت به همزه با ضمّ (فاء) بهتر است. (هدايه، ج‏1،م‏775).
50. گلپايگانى (ره)و خوئى (ره): احتياط واجب ترك وقف بر متحرك و وصل به سكون است. (رساله).
51. امام خمينى (ره): اگرچه عدم وجوب خالى از قوت نيست. بلكه عدم لزوم رعايت وقف به حركت و وصل به سكون خالى از قوت نيست. (عروه).
52. اراكى و گلپايگانى (ره): اين نحو قرائت (يعنى حذف تنوين) اشكال دارد.
- خوئى (ره): اين نحو قرائت (يعنى حذف تنوين) اشكال دارد و احوط عدم حذف تنوين است. (عروه).
53. در اين مسأله با قدرى تغيير در عبارت فتواى مرحرم سيدكاظم يزدى در عروه سعى شده متن را متناسب با فتواى حضرت امام (ره) و حواشى مراجع ديگر تنظيم نمائيم.
54. جامع الاخبار و الآثار، ج‏1، ص‏354، ح‏5؛ بحارالانوار، ج‏92، ص.
55. اصول كافى، ج‏4، ص‏417، ح.
56. اصول كافى، ج‏4، ص‏418، ح.
57. ترجمه اصول كافى، ج‏4، ص.
58. اشاره به آيت شريفه: ( ... فَلا تَخضَعنَ بالقولِ فَيَطمَعَ الذّى فى قَلبه مَرَض) احزاب (33) آيه 32.