پيشگفتار
حـم * تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ * كِتَـبٌ
فُصِّلَتْ ءَايَـتُهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لِّقَوْم يَعْلَمُون.[1]
«حاء، ميم. [قرآن] فرو فرستادهاى است از جانب [خداى]
رحمانِ رحيم. كتابى است كه آيات آن بهروشنى بيان شده. قرآنى است به زبان عربى
براى مردمى كه بدانند».
قرآن مجيد، يگانه كتاب آسمانى است كه دست تحريف، دامانِ
آن را نيالوده و جاودانگى اسلام را سندى است پر ارج و آخرين سفير آسمان را
معجزهاى است ابدى. كهنسالى، غبار كهنگى بر آن ننشانده. از سوى خدا و هميشه
پابرجاست. افسردگى را بدان راه نيست و تشنگان را از هر نسل و عصر، جامهاى
سرشار از طراوت دارد. كتابى است كه هيچ كژى و ناراستى را بر نمىتابد. استوار و
بىرخنه همه آنچه را كه بايسته هدايت آدميان است، پيش روى آنان نهاده است.
تشنگان معرفت را باران است و شيفتگان محبت را مهربان. عامى و عالم، از خوان
گسترده آن بهره دارند.
چنين كتابى را ستودن نتواند، مگر آن كه خود در دامانِ آن
پروريده و نهج بلاغت را از آن آموختهاست:
درمانگر دردها[2]،
نيكوترين اخبار، بهار قلبها و شفابخش دلهاست. سودمندترين ماجراها درآن است[3];
كتاب بينايى است[4] با
ظاهرى آراسته و باطنى ژرف، شگفتىهاى آن را پايان نيست و تاريكىها از آن
گريزان است[5]. چراغ
راه است[6]. سخنورى است
كه خستگى به زبان او در نمىپيچد و بنايى است كه هيچگاه فرو نمىريزد. عزيزى
است كه يارانش هرگز شكست ندارند.[7]
خيرخواه بىشائبه است و هرگز دروغ نمىگويد. اگر پناه دهد، استوار است و اگر
شفاعت كند، شفاعتش مقبولاست...[8]
قرآن مجيد، بى آنكه گذشت زمان، چيزى از آن بكاهد يا
مرور ايام آن را از پاى در آورد، و بى آن كه موجهاى تغيير و تبديل، لفظ و
معناى آن را آشفته سازد، همواره هدايتگر انسانها در همه ادوار تاريخ بوده است.
اين وحينامه الهى، با همان الفاظ ثابت كه از روز نخست به ميان آورد و با همان
ادبيات كهن و مرسوم، هميشه صدرنشين هر محفلى است كه در آن نكتهى تازه گفته
مىشود و يا دانش نو پرده از رخسار برمىدارد. آيا اعجازى از اين فراتر به
انديشه آدمى مىگنجد كه كتابى كهن، چنين تازه و شاداب، رهاوردهاى علمى، عقلى و
شهودى بشر را پذيرا است و همه آنها را تواند كه در دامان خود پرورد. ستيزه
جويان هر قدر كه آشوب كنند، نتوانند گردى بر دامانِ قرآن بنشانند و او است كه
همچنان هماورد مىخواهد.
تازگى و طراوت، نشانهاى از اعجاز قرآن است. و اين شگفتى
گويا هماره مايه اعجاب و پرسش فرهيختگان تاريخ بوده است; چنان كه از امام
صادق(عليه السلام) پرسيدهاند: چرا به رغم گذشت زمان، قرآن هر روز تازه و
تازهتر مىشود؟ امام(عليه السلام) در پاسخ فرمودند:
زيرا خداوند، قرآن را نه براى مردمى ويژه يا دورهاى
خاصّ، فرستاده است، بلكه اين كتاب، براى همه زمانها و همه انسانها است.[9]
آرى از آنجا كه شناخت قرآن و آشنايى با احكام و حِكَم و
اسرار مستور و رموز نهفته آن رزق گرانبهاى انسان در تمامى اعصار است، فرزانگان
عصر حاضر نيز بايد قرآن پژوهى را وجهه همّت خويش قرار داده، متناسب با نيازهاى
روز، معارف قرآنى را كشف و ارايه كنند و به رزق ويژه خويش دست يابند.
اكنون خداوند را سپاس مىگزاريم كه به مجموعه پژوهشگران
مركز فرهنگ و معارف قرآن توفيق داد كه دسترسى به «فرهنگ قرآن» و راهيابى به
موضوعات و مفاهيم قرآن را براى نسل فرزانه و جستجوگر امروز تسهيل نمايند. باشد
كه همه دلدادگان قرآن از چشمهسار زلال آن بهرهمند گردند.
الف. هدف و ضرورت تدوين
به حتم هيچ كتابى تاكنون، اين اندازه موضوع و محور
تحقيق و گزارش نبوده است. از دهها هزار كتابى كه قرآن را چون نگين در ميان خود
گرفته، چنين بر مىآيد كه قرآن هماره مورد توجّه انديشمندان و بزرگان علم و
معرفت بوده است. اين تحقيقات از دامنه اطلاعرسانى تا قلّه تفسير و تأويل، همگى
بر اين دعوى پاى مىفشارند كه قرآن مجيد مهمترين و جوشندهترين چشمه فيض الهى
است و ميوه معرفت را جز از شاخه آن نمىتوان چيد. هر چند تا عصر حاضر، معجمها،
فرهنگها و دائرةالمعارفهاى بسيارى، در كارنامه قرآن پژوهى ثبت شده است. امّا
هنوز گرههاى بسيارى است كه بايد گشود و راههاى درازى است كه بايست پيمود.
بسيارى از مفسران سخت كوش و ژرف انديش قرآن، هر يك از
موقفِ گرايش و ذائقه خود به قرآن نگريستهاند اين طبقه از دانشمندان اسلامى، هر
چند در تبيين ابعاد و زواياى فرهنگ قرآن، تلاش و مجاهدت ارزشمند بسيار
كردهاند، امّا هرگز نتوانستهاند گستره معارف قرآن را به شكل جامع و فراگير در
پيش روىِ مسلمانان نهند.در قرآن مجيد، تعاليم و آموزههايى است كه همچنان بكر
باقى مانده و دستِ تحقيق و تأليف، آنها را لمس نكرده است و شيفتگان بسيارى
مىتوانند هر روز بدان روى آورند و ساحتى از آن را تفرّج كنند و به سرزمينهاى
ناشناختهاى از معرفت پاى گذارند. اين نياز مقدس و اين راه دراز، بلند همتانى
را مىخواهد كه گرد هم آيند و با تلاشى تازه و با بهكارگيرى ابزار مدرن، راه
نپيموده را هموار كنند و راه ورود به عرصههاى گوناگون فرهنگ قرآن را بگشايند.
و حاصلِ جهادِ علمى خود را فرا روى مشتاقان قرار دهند و همه را به اين خوانِ
نعمت صلازنند.
آرى آثار سامان يافته قرآنى، با هدف اطلاع رسانى از
الفاظ قرآن، با همه تنوع و گستردگى قابل ستايش، تاكنون نتوانستهاند پاسخى عام
و جامع به نياز مسلمانان و قرآن پژوهان بدهند. معارف بسيار عظيم و عميق در
طومار گنجنامه وحى الهى نهفته است كه جويندگان را بدان دسترسى نيست. بر آوردن
اين نياز جز از رهگذر همدلى و هميارى گروهِ كاردان و قرآنشناسى كه فرصت و
فراغت لازم را داشته باشند. ممكن نيست، نخست بايد «شيوه و راه» درست را يافت،
آنگاه بدان راه و روش به فتح عرصههاى گوناگون پرداخت. اطلاعات و كتابهاى
موجود در مراكز علمى گواهند كه تلاشهاى تحسين برانگيزى در جنبههاى مختلف
كلامى، فلسفى، فقهى، حقوقى، سياسى، اجتماعى، اخلاقى و تربيتى و... صورت تدوين
يافته است. امّا همانها گواهى مىدهند كه فرهنگى جامع و فراگير كه همه اين
اطلاعات را به شيوه علمى گزارش كند، صورتِ تحقق نيافته است. مجموعه حاضر، گامى
است بدين سو.
در اين اثر پر برگ كوشيدهايم، آموزههاى زلال قرآن را
از متن آيات برآوريم و پيش ديدگان علاقهمندان به قرآنكريم نهيم.
سنگ نخست اين بناى رفيع را همتِ دولتمردى فرهيخته و
قرآنپژوهى آشنا با زمان و مقتضيات آن نهاد. آيتالله هاشمى رفسنجانى ـ دام
عزّه ـ در پس اين انديشه و باور كه تنها علائم معارفِ قرآن الفاظ و كلمات آن
نيست. و بسا معرفتها و حكمتهايى كه در قرآن به لفظ بازگو نشده است، طرحى نو
در افكندند. در اين طرح، كاخى سر بر آورد كه بسى بلندتر از معجمهاى لفظىِ قرآن
است; زيرا بهبازگفتن و ثبت معارفى كه در قرآن، لفظى براى آن آمده است، بسنده
نشده و ناگفتههاى ديگرى را نيز به تحقيق مىگيرد. ايشان از اينكه مأخذ معتبر
و فرهنگِ آسانيابى كه به بهترين شيوه اطلاع رسانى كند، وجود ندارد اظهار تأسف
كرده و مىنويسند:
گاه اتفاق مىافتاد كه براى پى بردن به نظر قرآن درباره
يك موضوع ناگزير از مطالعه تمامى آن مىشدم ... متأسف بودم كه چرا امّت اسلامى،
طى قرنها، آنگونه كه بايد براى اين كتاب ... سرمايهگذارى بايستهاى نكرده و
در طول روزگار طولانى، دائرة المعارفى قرآنى تدوين نشده است تا جويندگانِ معرفت
و حكمت ... به آسانى از آن بهره گيرند.[10]
ايشان سالها در پى فرصتِ مناسبى بودند كه بتوانند
انديشه بلند خود را جامه عمل بپوشانند; تا اين كه در سال 1354 دستگير و روانه
زندان شدند. پس از محاكمه، معلوم شد كه توقف معظم له در زندان طولانى خواهد
بود. بنابراين فرصت مناسبى را كه در پى آن بودند در زندان يافتند و همان جا عزم
خود را براى سامان دادن به تحقيقى كه پيشتر بدان مىانديشيدند، جزم كردند.[11]
نخستين هدف اين اثر، گردآورى همه اطلاعات براساس مفاهيم،
و در نهايت طبقهبندى آنها براى استفاده آسان و سريع خواننده است. در اين شيوه،
آيات قرآن بر اساس معنا و محتواى آنها، فيشبردارى و نمايهسازى مىشود و سپس
زير عناوين و موضوعات كلى و يا نسبتاً كلى قرارمىگيرد.
سى و يك هزار فيش و بيش از هشتاد هزار موضوع رهآورد
تلاشهاى چندين سالهاى است كه براى بارورى و شكوفايى آن فكر بكر هزينه شد.
اين يادداشتها، يك بار پس از آزادى ايشان از زندان و
تحت نظارت خودشان، طبقه بندى و تفكيك شد. امّا حضور دائمى و مفيد معظم له در
متن رويدادهاى انقلاب و كشور، تكميل و عرضه مناسب آنها را امكان ظهور نمىداد.
از همينرو، اين مهم از سوى ايشان به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واگذار
شد. اين دفتر نيز براى پيشرفت دقيق و سريع كار، واحد ويژهاى را بنيان گذاشت كه
موسوم به «مركز فرهنگ و معارف قرآن» گرديد. مركز نامبرده، عهدهدار تكميل،
تنظيم و انتشار يادداشتهاى پيش گفته شد و اينك بدين كار اشتغال دارد. آنچه
اينك پيش روى خوانندگان گرامى و پژوهشگران ارجمند است، حاصل تلاش همكاران مركز
براى پيشبرد هدف ياد شده است. اين مركز، نخست، اطلاعات موجود را به چندين برابر
افزايش داد و مدخلهاىِ جديدى را بر آن افزود. سپس همه آنها را بدينسان كه در
كتاب آمده است، سامان داد. از جمله تلاشهاى مركز، برگرفتن شيوهاى نوين و
كارآمد در عناوين، ترتيب موضوعات، ويرايش و صفحهآرايى آنها است.
ب. اصول و ضوابط
فراهم آوردن معجمى از قرآن كريم كه جامع و آسانياب
به شمار آيد و به عنوان يك كتاب مرجع و قابل اعتماد تلقى شود، كارى بسيار دشوار
و ظريف است.
نخست بايد كليد واژهها و مدخلهاى مأنوس با ذهن مخاطب
گردآورى و شناسايى شده و با رعايت اصول و ضوابطى گزينش شود آنگاه با احتياط و
بيم از دراُفتادن در ورطه تفسير به رأى مبانى و محدوده برداشت از آيات قرآن به
روشنى تبيين گردد و در نهايت همه برداشتها براى سهولت در دستيابى با ملاحظه
اصول و ضوابطى طبقهبندى مىشود.
يك. اصول و ضوابط مدخلگزينى
تهيه كليد واژهها و مدخلها، ضرورىترين و نخستين
مرحله از مراحل تدوين هر معجمى است. كشف كليد واژهها، تبيين روابط ميان آنها و
گزينش مدخلهاى شناخته شده، اساسىترين اركان يك معجم و دائرة المعارف است.
اصول مورد توجّه در گزينش مدخلها به شرح ذيل است:
1. ملاك انتخاب در مدخلها، قرآنى بودن و داشتن اطلاعات
ـ هر چند اندك ـ است، به طورى كه ذيل برخى از مدخلها، يك آيه و يا حتى فرازى
كوتاه از يك آيه آمده است.
2. در فارسى و يا عربى بودن بيشتر به شناخته بودن آنها
براى خوانندگان توجّه شده است. ازاينرو برخى مدخلها عربى و پارهاى فارسى
است; زيرا ملاك، آشنا بودن و شهرت آن واژهها است. البته در مواردى كه هر دو
مدخل فارسى و قرآنى گزينش شده است. مدخل فارسى به قرآنى ارجاع شده و اطلاعات
ذيل مدخل قرآنى آمده است.
3. واژههايى از قرآن كه در زبان و ادبيات فارسى، شناخته
شده و مشهورند ـ به طورى كه نياز به تبديل آنها به معادلهاى فارسى نبود ـ به
عنوان مدخل از آنها استفاده شده است. همچنين اصطلاحات قرآنى كه معناى خاصى را
به دوش مىكشند، به همان هيأت عربى آمدهاند.
4. اقسامِ عنوان كلى، چنانچه خود، اصطلاح باشند،
جداگانه مدخل قرار مىگيرند; مانند نمازجمعه; در عين حال، عنوان كلّى نيز
جداگانه، مدخل خواهد بود; مانند نماز.
5. در مدخل، مفرد بودن، كوتاهى، و بساطت لحاظ مىشود،
مگر آنكه مدخلهاى غير مفرد، چندكلمهاى، و مركب به همين شكل، مصطلح و داراى
معناى مستقل باشند.
6. اَعلامى كه در اين اثر مدخل قرار مىگيرند; شامل نام
اشخاص، اشياء، مكانها، زمانها، حوادث و گروههاى خاص است.
7. هم اَعلام مصرّح در قرآن، مدخل قرار مىگيرند و هم
اَعلام غير مصرّح كه بر اساس روايات و كتابهاى تفسير و اسباب نزول، مُرادِ
اشارههاى قرآن هستند; مانند ابوجهل كه بر اساس روايات «كان الكافر» (فرقان/
25، 55) به او اشاره دارد.
8. عنوانهايى كه به اعلام، اضافه مىشوند، در صورتى كه
از اشخاص بوده و از شهرت برخوردار باشند، مدخل قرار مىگيرند، مانند برادران
يوسف.
9. در بخش اعلام افراد عناوين كلى مدخل قرار نمىگيرند و
به عنوان جامع اكتفا مىشود، مثلاً «تلميخا» كه از افراد «اصحاب كهف» است مدخل
قرار نمىگيرد.
10. موضوعات علوم قرآن كه در قرآنكريم به آنها اشاره
شده باشد و از مفاهيم قرآنى قلمداد شوند مدخل قرار مىگيرند، مانند محكم و
متشابه، نسخ و...
11. اسماء و صفات خداوند، چون غفور و حليم چنانچه در
قرآن شريف به آنها تصريح شده باشد، مدخل قرار مىگيرند. اسماء و صفات غير
مصرّح مثل آمِر نيز اگر از افعال منسوب به خداوند در قرآن انتزاع يابند ـ مشروط
به اينكه در بيان معصوم(عليه السلام) به آنها تصريح شده باشد ـ يا در كتابهاى
كلامى از آنها بحث شده باشد، مانند متكلّم، مدخل قرار مىگيرند. شايان ذكر است
كه مقصود از اسماء و صفات در اين بخش، اصطلاحى است; يعنى تحقّق ملاك اسم و صفت
كه «واجد بودن كمال» است، مدّنظر است; پس به هيچ وجه قصد نامگذارى خداوند در
كار نيست و به اين ترتيب طرح اسماء و صفاتى از قبيل بانى با مبناى «توقيفيّت
اسماء» ناسازگار نخواهد بود.
دو. اصول و ضوابط برداشت از آيات
از ابتداى كار، اين دغدغه، ذهن و همتِ تدوين كنندگان
را به خود مشغول كرده بود كه چگونه اثرى مىتواند در برگيرنده بيشترين بخشها
از معارف قرآن باشد. و چگونه مىتوان با استنباطى معتبر و استظهاراتى منطبق با
اصول تفسير فراهم آورد، و در همان حال سخنى نو و تازه ارائه داد. اين همه در
حالى است كه سخت از در اُفتادن در ورطه تفسير به رأى بيم داشتيم. به هر روى
آنچه در پى مىآيد، اصول و ضوابطى است كه در برداشت از آيات و تدوين معجم حاضر،
در نظر بوده است:
1. در برداشت از آيات، چينش و نظم كنونى آيات در بسيارى
از موارد مورد توجه بوده است چنانكه برخى روايات نظم فعلى آيات را توقيفى
مىداند.[12]
2. در برداشتها از روايات تفسيرى نيز استفاده مىشود
البته مشروط به آن كه با مبانى شناختهشده دينى سازگارى داشته باشد.
3. از روايات شأن نزول در صورتى كه در منابع معتبر آمده
باشد و با آموزههاى پذيرفته شده سازگارى داشته باشد استفاده مىشود البته با
اين توجّه كه شأن نزول، آيه را در مفهوم خاصى منحصر نمىكند; و آيه را از كليت
خود خارج نمىسازد.
4. ظاهر كلمات قرآن براساس فهم عرف داراى حجيّت و قابل
استناد است. دعوت قرآن از مردم براى انديشه در آيههاى خود و توصيه به آنان
براى عمل به مفاد آنها، همچنين آن دسته از رواياتى كه مسلمانان را به مراجعه به
قرآن و سنجش روايات بر اساس آيات[13]،
دعوت مىكنند، دليل گويايى بر اين مبنا است. چنين دريافتى از قرآن، آنچنان
متعارف و عقل پسند است در تمام جهان اسلام جز شمار اندكى از فرقهها ـ مانند
اخباريان و آنان كه از كلمات قرآن تلقى نماد و سمبل دارند ـ بر آن تسالم دارند.
اين شيوه، مبنا و اساس تفسير در دورههاى گذشته بوده و جز در پارهاى از
تفسيرهاى تأويلگرايانه و باطنى گروىهاى افراطى، از آن تخطى نشده است.
5. در اين اثر سعى بر آن است كه به همه ابعاد كار كرد
زبان عربى توجّه شود و چيزى از نظر پوشيده نماند. از جمله قابليتهايى كه
براساس قواعد نحو و اصول بلاغت در ادبيات عرب، وجوددارد و مىتوان از آنها به
آرايهها و يا شگردهاى زبان ياد كرد، موارد زير است:
ذكر جملههاى معترضه; كاربرد متفاوت حروف عطف، استثناى
مفرّغ، حذف مفعول و... ترقى و اعراض از مفهومى به مفهوم ديگر; التفات; تغليب;
صنعت قلب; آوردن ماضى در جاى مضارع يا به عكس; كنايه; مجاز; استعاره; تمثيل و
تشبيه; استخدام; اشاره و تلميح و ديگر صنايع لفظى ومعنوى.
از اين نوع فنون و صنايع ادبى، در زبان عربى آنچنان
فراوان است كه مىتوان ادبيات عرب را باشكوهترين زبان براى جولان دانست.
بديهى است كه به كار گرفتن هر يك از قوانين بلاغت و صنعتهاى لفظى و معنوى،
چيزى بر معنا مىافزايد و يا زينتى بر آن مىآويزد.
اين گونه كاركردهاى زبانى، به مدلولها و مضمونهاى خاصى
مىانجامد و توجّه به ظرافتهاى آنها، محقق را در فهم دقيقتر و عميق آيات يارى
مىدهد. گفتنى است بيان احتمالهاى تفسيرى، چنانچه مبتنى بر قواعد ادبى و نحوى
آيات هم باشد. لزوماً به معناى گزينش آخرين معناى آيه نيست; بلكه بيشتر براى
توجّه به ابعاد و گستره معنايى قرآنكريم است. بسا كه همين احتمالهاى معنايى و
چندگانگى در تركيب يك عبارت، راه پژوهشگر را به سوى ژرفاى قرآن بگشايد و دست او
را در راه يافتن به مقصد مطلوب بگيرد. اگر چنين است. پس سزاوار آن است كه به هر
يك از احتمالهاى موجود در تركيب و فهم آيات، توجّه كافى شود و به راحتى از
آنها نگذريم. كوشش مؤلفان اين مجموعه، همگى بر آن بوده است كه چيزى از اين
ظرايف و لطايف را فرو نگذارند و تا آنجا كه در توان و فهم آنان است، به همه
سويههاى معنايى يك آيه، عطف نظر داشته باشند.
6. سياق آيات در برداشتها مورد توجّه بوده است زيرا
سياق از جمله عواملى است كه ميزان اهميت موضوعى را مىتوان از طريق آن سنجيد.
مثلاً وقتى موضوعى در كنار پر اهميتترين مطالب و معارف قرار مىگيرد. اين
همسايگى و هم جوارى، از اهميت موضوع حكايت مىكند. در قرآنكريم، خداوند سبحان،
اطاعت از پيامبر را در كنار اطاعت از خود بيان كرده و به هر دو امر فرموده است.
اين گونه بيان مطالب، جهت تسرّى اهميت يكى به ديگرى است. توجّه به سياق آيات،
فوايد ديگرى نيز دارد. از جمله مخاطب را به مطالبى كه فراتر از مدلول الفاظ و
جملات است راهنمايى مىكند مثلاً از كنار هم آمدن آياتِ مربوط به دوزخ و بهشت و
يا در هم آميخته بودن وعدههاى الهى با وعيدهاى او، براى نگاهداشتن مؤمن ميان
خوف و رجاء، و بيم و اميد استفاده مىشود.
7. گاه قرآنكريم اشخاص را با بيان اوصافى مدح يا ذم
كرده است در اين گونه موارد اگر آن مورد خصوصيتى نداشته باشد الغاى خصوصيت
مىشود.
8. قرائت مورد استفاده در اين مجموعه، همان قرائت
مشهور، يعنى روايت حفص از عاصم است. و به قرائتهاى ديگر توجّه و اشاره نشده
است.
9. مفاهيم قابل استفاده از جمله، كه يكى از مهمترين
مباحث الفاظ و عرصه معنى شناختى است مورد توجّه بوده است.
10. در گزارشهاى قرآنى از پيشينيان، باور و مبنا بر آن
است كه هر آنچه قرآن نقل كرده و آن را نقد نكرده است مورد پذيرش قرآن بوده
است. مگر آن كه قرآن خود به ناصواب بودن و خطاآميزبودن آن سخن گوشزد كرده
باشد.
11. برخى از دريافتها و برداشتها، با نظر به روايات،
شأن نزولها، لغت، احتمالها، تقديم و تأخير آيهها، قرار گرفتن جملهاى در
سياق جمله و يا جملههايى ديگر، الغاى خصوصيت و مانند آنها استفاده شده است.
به همين جهت دليل برداشت از آيه به صراحت بيان شده تا ابهامى باقىنماند.
سه. اصول و ضوابط طبقهبندى
اطلاعات
گرچه طبقهبندى شايسته اطلاعات با توجه به گستردگى و
ژرفاى معارف قرآن كار بسيار مشكلى است ولى در پروژه بزرگ فرهنگ قرآن تلاش شده
است تا شيوههايى اتخاذ شود كه هرچه بيشتر امر اطلاعرسانى را تسهيل نمايد بر
اين اساس مجموعه اطلاعات حاضر به روش ذيل سامان يافته است:
1 ـ مدخلها در اين مجموعه به صورت الفبايى تنظيم شده
است.
2 ـ در ذيل مدخلها سرفصلهاى اصلى نيز به روش الفبايى
طبقهبندى مىشود. بسيارى از سرفصلهاى اصلى عناوين جامعى هستند كه عناوين فرعى
در ذيل آن قرار مىگيرد، مثلاً «نقش آب» يك سرفصل اصلى است كه در ذيل آن عناوين
فرعى «آب و آبادانى»، «آب و افزايش قدرت» و آب و بهداشت و... آمده است.
3 ـ عناوين فرعى ذيل سرفصلهاى اصلى نيز به روش الفبايى
تنظيم شده است.
4 ـ در بسيارى از موارد عناوين فرعى در رديف سرفصلهاى
اصلى در جايگاه الفبايى خود آمده و ارجاع شده است. مثلاً «آب و آبادانى» گرچه
فرعى «نقش آب» است ولى به دليل اهميت در جايگاه الفبايى خود آمده و به «نقش آب»
ارجاع شده است.
5 ـ در ذيل برخى از مدخلهاى عام مانند «آشاميدنيها» و
«اخلاق» كه خود مشتمل بر مدخلهاى متعددى است فقط به ارائه اطلاعات كلى مدخلهاى
مربوط پرداخته مىشود و مباحث مربوط به مصاديق و مدخلهاى ريز به مدخلهاى مربوطه
ارجاع مىشود، مثلاً اطلاعات آب، شراب، و... در آشاميدنيها نمىآيد چنانكه
اطلاعات دروغ، غيبت، و... در «اخلاق» نمىآيد. بلكه به جايگاه الفبايى خود
ارجاع مىشود.
ج. ويژگىهاى صورى
1. پس از مشاوره با صاحبنظران و بررسى آثار مشابه،
بر آن شديم تا اين اثر را جهت سهولت در استفاده با قطع وزيرى به چاپ رسانيم.
2. در آغاز اغلب مدخلها در يادداشت دامنهاى به معناى
لغوى، معناى اصطلاحى، حدود و چهارچوب مدخل، كليد واژههاى اصلى قرآنى و اهم
مباحث آن موضوع پرداخته مىشود.
3. در مدخلهاى اعلام غير مصرّح از فيشنگارى پرهيز شده و
فقط به گزارش شأن نزولها بسنده شده است; زيرا غالب شأن نزولهاى نقل شده درباره
اعلام غير مصرّح قطعى نيست.
4. گاهى در پاورقىها، عبارات و توضيحاتى افزوده شده
است، اين روش گرچه خلاف شيوه معجمنگارى است، ولى بيشتر بدان جهت است كه
استفاده همگانى از اين مجموعه ممكن گردد. و همچنين عناوين و موضوعات به ابهام و
اجمال نگرايند.
5. از آنجا كه در تدوين و تنظيم مطالب، مدار بر مدخلها
بود، گاه نيازى به ذكر كامل يك آيه ديدهنمىشد و تنها بخشى از آن آيه كه مربوط
به مدخلِ خود مىشد، ذكر گرديده است. ازاينرو گاهاز بخشهاى يك آيه در ذيل
مدخلهاى متفاوت استفاده شده است. تكرار آيات در ذيل مدخلهاى متفاوت، به دليل
ربط يك آيه با چندين عنوان و مدخل بوده است. امّا در مواردى كه ارجاع ممكنبوده
از ذكر آيه خوددارى شده و به همان ارجاع بسنده شده است. تقطيع آيات و
بسندهكردن به ارجاع در جايى كه ممكن باشد، اين حُسن را نيز دارد كه از حجيمتر
شدن مجلداتكتاب، جلوگيرى مىكند.
6. توضيحات مشابه درباره چند آيه، تنها يك جا نوشته شده
و در باقى موارد به همان مورد اول ارجاع داده شدهاست.
7. برداشتهايى كه ريشه در سياق آيات دارد ـ نه در ظهور
آنها ـ توضيح داده شده و نحوه استفاده آن از آيه بيان شده است. اين توضيح و
بيان موجب بىنيازى از ذكر همه آياتى شده كه چنين برداشتى را موجب گشته است.
8. غالباً واژههايى كه به عنوان مدخل انتخاب شدهاند
در سرفصلهاى اصلى و فرعى، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
9. مدخلها به صورت الفبايى ـ موضوعى، ردهبندى شده و
همه اطلاعات يك موضوع در ذيل مدخل آن به صورت الفبايى ترتيب يافته است.
بنابراين براى دست يافتن به موضوع مورد نظر در ذيل هر مدخل، كافى است به
اطلاعات همان مدخل مراجعه شود.
د. گردش كار و مراحل تحقيق[14]
1. گزينش مدخل
كشف كليد واژهها، تبيين روابط ميان آنها و گزينش
مدخلهاى شناخته شده، نخستين مرحله از مراحل تدوين هر معجمى است.
دستمايه اولى براى پيدا كردن مدخلها، برنامه نرمافزارى
تبيان3، تهيه شده در مركز فرهنگ و معارف قرآن، و نيز كارهاى انجام شده در تفسير
راهنما بود. آنگاه همكاران با پژوهشى گسترده در واژههاى قرآن و مراجعه به
معجمهاى قرآنى و فهرست تفاسير و نيز مطالعه كتابهاى مربوط به شأن نزول و اعلام
قرآن، براى دستيابى به مدخلهاى جديد كوشش فراوانى به عمل آوردند.
2. تشكيل پرونده علمى
مدخلها پس از گزينش و تصويب در اختيار پژوهشگران بخش
پرونده علمى قرار مىگيرد و آنها براساس اصول شناخته شده پيش گفته، (ب. اصول و
ضوابط) و زيرنظر بخشهاى علمى تحقيقات دامنهدارى را براى تشكيل پرونده علمى
آغاز مىكنند. منابع مورد استفاده در اين مرحله، نوعاً از مآخذ مهم و اصيل
بودند. غير از اين، محققان كوشيدهاند كه به هر احتمال درخورى، توجّه كنند و بر
جامعيت اثر بيفزايند.
آنان به منظور استفاده از تحقيقات انجام گرفته، منابع
بسيارى از جمله: تفسير راهنما، معجمهاى مختلف لفظى، تكنگاريها و منابع تفسيرى
را از نظر گذرانده و از آنجا كه اساس و محور كار، قرآن بوده است براى دستيابى
به اطلاعات بيشتر درباره يك موضوع، چندين بار قرآن از ابتدا تا انتها، خوانده
شده است. مراجعه به تمامى آيات، بيشتر از آنروست كه مباحث مربوط به مدخلهايى
كه در قرآن لفظ خاصى براى آنها نيامده است، كشف و ضبط شود. پس از جمع آورى آيات
و اطلاعات لازم درباره هر يك از مدخلها، پژوهشگر براساس مبانى پذيرفته شده به
فيش نگارى و طبقهبندى اطلاعات مىپردازد.
3. بررسى و تصويب
فيشهاى فراهم شده جهت ارزيابى و تصويب در اختيار
هستههاى علمى قرار مىگيرد و آنان نيز براى اطمينان كامل همه برداشتهاى انجام
شده را با دقت بازبينى و كنترل مىكنند كه در اين مرحله معمولاً بر تعداد فيشها
و نيز آيات افزوده مىشود.
4. هماهنگى سرفصلها
با توجّه به اينكه فيشها و نمايهها در بخشهاى علمى
مختلفى بررسى مىشود كميتهاى ويژه مسئوليت هماهنگسازى نمايههاى همه موضوعات
را بر عهده دارد.
5. ويرايش
در اين مرحله فيشهاى برداشت شده و نيز يادداشت
دامنه و توضيحات ارائه شده براساس آئيننامه ويرايش مصوب، ويرايش مىشود.
6. مقابله و بازبينى
براى اطمينان بيشتر فيشها يكبار ديگر مقابله و
بازبينى مىشود تا از اجراى شيوهنامه در مراحل گوناگون كار اطمينان حاصل شود.
همچنين در اين مرحله يادداشت دامنهها، پاورقيها، منابع و مآخذ و نيز آيات و
آدرس آنها كنترل مىشود.
7. كنترل نهايى
كار پس از طى همه مراحل به رؤيت بخش علمى مربوطه
مىرسد و پس از تأييد جهت تصويب نهائى به شوراى علمى گروه دائرة المعارفها و پس
از آن به شوراى پژوهش مركز ارسال مىشود.
هـ. همكاران
مركز فرهنگ و معارف قرآن، سپاس و تقدير خود را نثار
قلمها و همتهاى بلندى مىكند كه چون جويبارهايى زلال، به اين رودخانه پيوستند
و هر يك گوشهاى از اين جمال را آراستند. بسيارندكسانى كه در ظهور اين معجم
بزرگ، سهم دارند و دريغا كه آراستن اين مقدمه به نام يكايكآنان ميسور نيست.
در اينجا سزاوار است به صورت خاص از فاضل گرامى جانب
آقاى محمّد مرادى كه از ابتداى كار تا پايان سال 80 مسئوليّت پروژه را عهدهدار
بودند و براى راهاندازى پروژه تلاش فراوان كردند و نيز از حجتالاسلام و
المسلمين جناب آقاى على خراسانى مسئول محترم گروه دائرةالمعارفهاى قرآنى مركز
و حجةالاسلام والمسلمين جناب آقاى عيسى عيسىزاده كه در ادامه از سال 1381
مسئوليّت پروژه را عهدهدار شدند تشكر شود.
همكاران علمى:
1. گزينش مدخل
آقايان: مرتضى اورعى، مصطفى پاينده، لطفاللّه
خراسانى، عليرضا ملاحسنى
2. تحقيق
آقايان: احمد باقريان، حامد بهرامى، علىاصغر
جعفرزاده، احمد خيرخواه، سيّدتقى حسينى، عبدالامير سلطانى، حسن شيرزاد كمانگر،
سيّد ابوالفضل طباطبايى، احمدعلى نقىپور، سيّدمحمّدفاطمى ابهرى
3. ارزيابى علمى و تدوين
آقايان: مصطفى پاينده، على رضايى، عيسى عيسىزاده،
محمّدمهدى فيروزمهر، علىجانكريمى، عباس كوثرى، محمّد مرادى، حمزه مهدىزاده،
فرجاللّه ميرعرب، ابوالفضليغمايى، محمّدصادق يوسفى مقدّم
4. كميته هماهنگسازى
سرفصلها
آقايان: سيّدعلى سادات فخر، احمد علىنقىپور، عيسى
عيسىزاده، محمّدحسين هادى
5. ويرايش
آقاى حسين دهنوى
6. مقابله و بازبينى
آقايان: قاسم حسينزاده، محمّد سحرخوان
7. هيأت علمى گروه
دائرةالمعارفها
آقايان: سيّدرضا اسحاقنيا، على اسلامى(مدبّر)، على
خراسانى، على رضايى، عباس كوثرى
همكاران پشتيبانى علمى:
ـ آقاى سيّد محمّدعلى رضايى امور اجرايى و حروف
نگار
ـ آقاى سيّد على سادات فخر مدير خدمات پژوهشى
ـ آقايان سيّد محمّد مهدى محسنىنيا و سيّد هادى
ابراهيمى حروف نگار
در پايان، بذل توجّه و عنايات ويژه آيةاللّه هاشمى
رفسنجانى ـ دامت افاضاته ـ را عرض امتنان و سپاس داريم. بىگمان رهنمودها و
تشويقهاى ايشان در به ثمر نشستن اين نهال، سهمى مهم دارد و از خداى رحمان
خواستاريم كه آن بزرگوار را همواره در راه خدمت به قرآن و معارف اهل بيت(عليهم
السلام)توفيق روز افزون عنايت فرمايد.
همچنين از حمايت و اهتمام حجةالاسلام والمسلمين جناب
آقاى جعفرى گيلانى ـ زيد عزه ـ رئيس وقت دفتر تبليغات اسلامى تقدير و تشكر
مىنماييم.
آرزومنديم كه همه خادمان قرآن و همه آنان كه به
خدمتگزارى در ساحت مقدس وحى كوشا و بىدريغاند، پيوسته از عنايات و مراحم
ويژه حضرت حق برخوردار بوده و در سراى ديگر، جمال دلافروز شاهدِ وحى شفاعتگر
ايشان باشد.
مصطفى محامى
مسؤول مركز فرهنگ و معارف قرآن
دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم
مهر 1382 ـ شعبان 1424