بخش سومتاريخ قرآن (2) نزول قرآن(2)
فصل چهارمآيه و سوره در قرآن
قرآن در قالب 114 سوره، و هر سوره شامل آياتى چند، صورت بسته است. در اين فصل به
بررسى معانى آيه، سوره، اسامى و دستهبندى سورههاى قرآن و نيز تعداد آيات و كلمات
قرآن مىپردازيم.
الف) معناى آيه(1)
آيه در لغت به معناى علامت و نشانه واضح و روشن است. ابن فارس مىگويد:
«الآية،
العلامة».(2)
راغب نيز گفته است: «الآية هى العلامة الظّاهرة».(3)
در استعمالات قرآن، همين معناى لغوى با رعايت جهات و حيثيّات مختلف بهكار رفته
است:
1. نشانه و علامت: قال ربِّ اجْعل لى آية؛(4)
گفت: «پروردگارا، نشانهاى براى من قرار ده.»
2. معجزه: هذه ناقةُ اللهِ لكم آية؛(5)
اين، ماده شتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است.
ولئن أتيتَ الذين اُوتوا الكتابَ بِكلّ آيةٍ ماتبعوا قِبلتَك؛(6)
اگر هر معجزهاى براى اهل كتاب بياورى، قبله تو را پيروى نمىكنند.
3. حكم: ما ننسخْ منْ آيةٍ او نُنسها نأتِ بخيرٍ منها أو مثلها؛(7)
هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به دست فراموشى بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را
مىآوريم.
4. آفريده: فأرسلْنا عليهم الطُوفانَ والجَرادَ والقمّلَ والضّفادعَ والدّمَ
آياتٍ مفصّلاتٍ؛(8)
پس بر آنان طوفان و ملخ و كنه ريز و غوكها و خون را به صورت نشانههاى آشكار
فرستاديم.
5. انبيا و اولياى الهى: لقدْ كانَ فى يوسفَ وإخوتِهِ آياتٌ لِلسّائلين؛(9)
به راستى در [سرگذشت] يوسف و برادرانش براى پرستندگان عبرتهاست.
معجزه، آيت و نشانهاى از جانب خداست بر صدق گفتار پيامبر و ناتوانى بشر از
انجامدادن مثل آن. احكام و تكاليف الهى، به اعتبار تقوا و تقرّبى كه به واسطه آنها
حاصل مىگردد، آيات و علايمند. موجودات خارجى از آن جهت كه وجود آنها خبر از وجود
صانع مىدهد، آيات الهىاند و در نهايت، پيامبران و اولياى الهى از آن رو كه قول و
فعل آنان مردم را به سوى خدا دعوت مىكند، آيات، عبرتها و نشانههاى عظمت
خداوندند.(10)
و امّا آيه در اصطلاح، ريشه قرآنى دارد و در مواردى چند به كار رفته است:
1. كتابٌ فُصِّلَتْ آياتُه قُرآناً عربيّاً لِقومٍ يَعلمون؛(11)
كتابى است كه آيات آن به روشنى بيان شده....
2. المر. تلكَ آياتُ الكتابِ؛(12)
الر. اين است آيات كتاب.
3. الر. تلكَ آياتُ الكتابِ الحكيم؛(13)
الر. اين است آيات كتاب حكمتآموز.
4. وإذا تُليت عليهِم آياتُه زادتْهم إيمانا؛(14)
و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد.
در موارد فوق، آيه به كلمه يا كلماتى از قرآن اطلاق مىگردد كه از قبل و بعد خود
جدا بوده و در ضمن سورهاى آمده باشد.
ب) معناى سوره
سُورةٌ أنزلْناها وفرضْناها وأنزلْنا فيها آياتٍ بيناتٍ؛(15)
سورهاى است كه آن را نازل و فرض گردانيديم و در آن آياتى روشن فرو فرستاديم.
«سوره» در لغت به صورت مهموز و غيرمهموز به كار رفته است.
1. در صورت اول از «سُؤْر» به معناى نيم خورده و باقىمانده آب يا هر چيز ديگرى
است و جمع آن اَسْآر است.
2. در صورت غيرمهموز بودن، گاه از ريشه «سور» به معناى بارو و ديوار است؛
همانگونه كه عرب به ديوارى كه شهر را احاطه مىكند «سور المدينه» مىگويد.
راغبمىگويد: «سورُ المدينةِ، حائِطُها المُشتمل عَليها و سورةُ القرآن تشبيهاً
بها لِكونه مُحاطاً بِها، إحاطةَ السُور بِالمدينةِ.»(16)
سور، به اين معنا به اَسوار و سيران جمع بسته مىشود.
3. سوره در اصل لغت به معناى علو و منزلت است. ابن فارس مىگويد: «السين و الواو
و الرّاء أصلٌ واحدٌ يدلُّ على علوٍّ و ارتفاعٍ.»
نابغه ذبيانى در شعرى خطاب به نعمان بن منذر گفته است:
ألم تر أن الله أعطاك سورة
ترى كل ملك دونها يَتَذَبْذَب
خداوند چنان جايگاهى و مقامى به تو داده است كه سلطنت پادشاهان دربرابر آن كوچك
است.
سوره آنگاه كه در معناى مقام و منزلت به كار رود به سُور، سُوَر، سُورات و
سُوَرات جمع بسته مىشود. هر يك از معانى سه گانه فوق با سوره در اصطلاح قرآن كه در
يك قالب خاص با بسمله شروع مىگردند، سازگارى دارند.
اما اگر ريشه مهموز داشته باشند، از آن جهت كه قطعهاى از قرآن است به آن سوره
گفتهاند. يا آن كه سوره قرآن چون دژى تسخيرناپذير و غيرقابل نفوذ است؛ همانطور كه
برج و باروى شهر كه بر شهر و هر آنچه در آن است احاطه دارد، سوره نيز گرداگرد آيات
را فراگرفته و آنها را به هم ربط داده است.
در معناى سوم نيز چون سوره كلام خداست، داراى شرافت و منزلت و مقام رفيع است، و
يا آن كه قراءت و تلاوت آن موجب رفعت شأن و برترى مقام قارى مىگردد.
به نظر مىرسد از احتمالات سهگانه، احتمال سوم صحيحتر باشد؛ چرا كه سوره در
اصطلاح قرآن به سُوَر جمع بسته مىشود و اين جمع تنها در مورد احتمال و معناى سوم
به كار رفته است.
سوره در شكل مفرد در نُه مورد از قرآنكريم بهمعناى اصطلاحى آن ديده مىشود.
ج) فلسفه تقسيم قرآن به سورهها
در زمينه حكمت و علّت تقسيم قرآن به سورههاى مختلف كه كوچكترين آنها سوره كوثر
با سه آيه و بزرگترين آنها سوره بقره با 286 آيه است، قرآنشناسان فوايدى را
برشمردهاند. مسلماً اين كه خداوند چنين تقسيمى را در كتاب جاودان خويش به كار برده
است بدون حكمت و غايت نبوده است. در قرآن بالاترين دقّتها و ظرافتها به كار رفته
و حتى در تنظيم حروف و كلمات آن عنايت خاصى وجود داشته است.
ما برخى از فوايد تقسيم قرآن به سورهها را ذكر نموده و يادآور مىشويم كه قطعاً
فوايد به اين موارد محدود نمىگردند.
1. اهداف مختلف و موضوعات متفاوت در قرآن: در بسيارى از سورهها هدف خاصى مورد
نظر است كه محور همه آيات آن سوره است. حتى بعضى از مفسران عقيده دارند كه هر سوره
يك هدف خاصى را تعقيب مىكند.(17)
اين هدف خاص، آيات مربوط را در قالب يك سوره در كنار هم جاى داده است؛ به عنوان
مثال سوره يوسف و يا نمل و يا فيل و... در سرگذشت يك پيامبر و يا يك واقعه تاريخى
است.
2. سهولت در فراگيرى، قراءت و حفظ قرآن: تقسيم و تفكيك ميان سورهها تعليم و
تعلّم رابراى جويندگان و مشتاقان كلام خداوند آسانتر مىكند و آنان پس از آموختن
بخشى از كلام خداوند و يا حفظ آن چونان كسى كه يكى از مراحل سعادت را طىكرده و در
فتح آن توفيق يافته، نسبت به قسمتهاى ديگر قرآن مشتاقتر مىشوند. چون قارى قرآن
سورهاى را به پايان مىبرد، به شروع سوره ديگر راغبتر مىشود. اين امر به ويژه در
حفظ قرآن مشهودتر است؛ چرا كه تقسيم قرآن به قطعهها و سورههاى كوچك و بزرگ، مشكل
حفظ را حل نموده و اگر چنين نبود، هم انگيزه براى حفظ قرآن كمتر مىشد و هم حفظ آن
دشوارتر.
3. صيانت و حفاظت قرآن از تحريف: يكى از هنرمندىهاى قرآن و جنبههاى اعجاز آن
همين تقسيمبندى كتاب به قطعات مستقلى به نام سوره است. اين امر سبب گرديد تا حفظ
آنها بهويژه سورههاى مكى كه در آغاز نزول سورههايى كوچك و موزون بودند، به راحتى
صورت گيرد و لااقل هر مسلمانى تعدادى از اين سورهها را در خاطره و حافظه خويش
بايگانى كند. البته حافظان كل قرآن نيز - چنان كه در آينده ذكر خواهيم نمود - كم
نبودهاند.
4. مانند ناپذيرى حتى در كوچكترين سوره: تقسيم قرآن به سورههايى كه دامنه
اختلاف آيات آنها بسيار زياد است، خود پديده جالب ديگرى است؛ زيرا قرآن، كه در آيات
«تحدّى» همگان را به مبارزه دعوت كرده است، تا اگر مىتوانند حتى يك سوره همانند
قرآن بياورند، با تقسيم خود به سورههاى كوچك و بزرگ اشاره به اين حقيقت نموده كه
بلندى و كوتاهى سورهها، شرط اعجاز نيست و هر سوره هر قدر هم كوچك باشد در اوج
اعجاز و عظمت قرار دارد.
د) دستهبندى سورهها
قرآنشناسان در يك تقسيمبندى كلّى سورههاى قرآن را به چهار گروه عمده تقسيم
نموده و بر آن نام خاصى نهادهاند.
1. السَّبع الطُّوَل: (طُوَل جمع طُولى مؤنث اَطْول، مثل كُبَر جمع كُبرى) هفت
سوره بزرگ قرآن كه اكثر گفتهاند عبارتند از: بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام،
اعراف، امّا در مورد هفتمين سوره اختلاف است كه به نقل از سعيد بن جبير سوره يونس
است، و بعضى ديگر سوره كهف گفتهاند.(18)
2. المئون: اين سورهها از «طُوَل» كوتاهتر بوده، و آياتشان متجاوز از صد آيه
است كه عبارتند از: التوبه، النحل، هود، يوسف، الكهف، الاسراء، الانبياء، طه،
المؤمنون، الشعراء و الصّافات.
3. المثانى: سورههايى كه آياتشان از صد كمتر است كه تقريباً بيست سورهاند.
دليل آن كه اين سورهها را مثانى گفتهاند، قرار گرفتن اين سورهها پس از «مئون»
است. «ثَنْى» به معناى ميل و عطف است. وجوه ديگرى نيز براى معناى مثانى ذكر
كردهاند.
4. المفصّل: سورههاى كوتاه را مفصل ناميدهاند. چون كوتاهند و با «بسمله» از هم
فصل و جدا مىشوند. و يا آن كه فواصل آيات در اين سورهها به نسبت زيادتر است. در
اين كه آخرين سوره از مفصّل «ناس» است، اختلافى نيست. اما در مورد اولين سوره
مفصّل، اختلاف فراوانى است. سيوطى دوازده قول را نقل كرده كه از ميان آنها التمهيد
سوره «الرحمن» را انتخاب نموده است؛ در حالى كه مناهل العرفان و موجز علومالقرآن،
اولين سوره مفصّل را «حجرات» ذكر كردهاند.(19)
در حديثى از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود:
اُعْطيتُ مكانَ التوراةِ، السبعَ الطُوَل، و اُعطيت مكانَ الزَبورِ، المئين و
اُعطيتُ مكانَ الإنجيلِ، المثانى و فُضِّلْتُ بِالمفصّل؛(20)
به جاى تورات، هفت سوره بلند قرآن و به جاى زبور، سورههاى مئون و بهجاى انجيل،
سورههاى مثانى به من داده شد و با وجود سورههاى مفصّل بر ديگران برترى يافتم.
نوع ديگرى دستهبندى براى سورههاى قرآن ذكر نمودهاند؛ نظير سورههاى ممتحنات،
مسبّحات، حواميم (آنها كه با «حم» آغاز مىشوند) و سورههاى عزائم (سورههايى كه
سجده واجب دارند: سجده، فصّلت، نجم و علق).
در زمينه دستهبندى سورهها در بخش چهارم در بحث مربوط به خصوصيات مصاحف اصحاب
نيز سخن خواهيم گفت.
ه) عدد سورهها، آيهها و كلمات قرآن
1. عدد سورهها و آيهها
عدد سورههاى قرآن به اتفاق همگان 114 است. اما در شمار آيات قرآن اختلاف وجود
دارد. اين اختلاف هرگز به معناى كم يا زياد شدن آيات نيست، بلكه تنها به نحوه شمارش
آيات در سورهها برمىگردد. گفتهاند دليل اختلاف اين بوده است كه پيامبر اكرم(ص)
ابتدا در رأس هر آيه توقف كرده پس از معلوم شدن، آن آيه را به آيهاى ديگر وصل
مىفرمود. به همين جهت بعضى توهم مىكردند كه وصل آنحضرت دليل بر عدم اتمام آيه
است. اين امر سبب گرديد كه ميان مسلمانان درشمار آيات قرآن اختلاف به وجود آيد.(21)
علت ديگر اين اختلاف را مىتوان اختلاف سليقهها و تشخيصهاى متفاوت قاريان
دانست. گرچه عموم دانشمندان علوم قرآنى عقيده دارند كه تعيين آيات امرى توقيفى بوده
است، اما در هر صورت اختلاف در شمارش حروف مقطّعه به عنوان يك آيه مستقل و يا بعضى
از آيات كه امكان تفكيك آنها به دو آيه بوده است، منجر به بروز اختلاف در عدد آيات
قرآن گشته و مكاتب مختلفى در اين زمينه به وجود آمده است.
بار ديگر تأكيد مىكنيم كه اين اختلاف، صرفاً يك اختلاف شكلى و ظاهرى و شمارشى
است و در مورد اصل آيات و كلمات قرآن هيچ گونه اختلافى وجود ندارد.
هر يك از قاريان قرآن در شهرهاى مهمّ اسلامى، مكتب و عقيدهاى در مورد تعداد
آيات داشتند كه به عدد شهرشان معروف گشت. به عنوان مثال وقتى گفته مىشود، عدد مكّى
يعنى عدد آيات قرآن در نظر مردم و اهل مكه كه به يك يا چند تن از قاريان مشهور آن
شهر نسبت داده مىشده است.
كسانى كه تعداد آيات قرآن را 6236 آيه دانستهاند، عدد كوفى را بر ساير عددها
ترجيح دادهاند. اين عدد منسوب به حمزة بن حبيب زيّات و ابوالحسن كسائى و خلف بن
هشام است. حمزه گفته است، اين عدد را ابن ابى ليلى از ابوعبدالرحمن سُلَمى از
علىبنابىطالب(ع) نقل كرده است.(22)
2. عدد كلمات قرآن
در تعداد كلمات قرآن نيز ميان مفسّران و معجمنويسان اختلاف نظر وجود دارد. اين
اختلاف نيز تنها به جهت نحوه محاسبه كلمات قرآن مجيد است، نهچيزديگر. مقايسه ميان
ارقامى كه تفسيرنويسان، فرهنگ نويسان و تاريخ قرآن نويسان در كتب خويش ارائه
دادهاند، نشان مىدهد كه ميدان تغييرات (اختلاف بين بزرگترين و كوچكترين اندازه
متغير) براى كلمات قرآن بيش از 8000 كلمه است!
با همّتى كه دكتر محمود روحانى در تدوين فرهنگ آمارى قرآن كريم (المعجم الاحصائى
للقرآن الكريم) انجام داده همه اين اختلافات از ميان برداشته شده است. اين مجموعه
كمنظير كه با دقتى تمام به انجام رسيده است، بىگمان دقيقترين معجم و فرهنگى است
كه آمار كلمات و واژههاى قرآنى را در زمينههاى مختلف به دست مىدهد.
شمارش كلمات قرآن در اين فرهنگ به دو روش مختلف صورت گرفته است:
1. شمارش مستقيم (كلمه شمارى): در اين روش تمام كلمات قرآن، آيه به آيه در هر
سوره براساس جداول مختلف شمارش شده و در نتيجه تعداد كل كلمات قرآن 77807 بوده است.
2. شمارش غيرمستقيم (شمارش كلمات مشتق و غيرمشتق): كه در دو مرحله به شرح زير
صورت گرفته است:
الف) شمارش كلمات مشتق: در اين مرحله كليه كلمات مشتق قرآن، بر حسب حرف اول
مادّه آنها، آيه به آيه در هر سوره مورد شمارش قرار گرفته است.
ب) شمارش كلمات غيرمشتق: در اين مرحله كليه كلمات غيرمشتق قرآن، آيه به آيه در
هر سوره شمرده شده و با استفاده از اطلاعات مربوط به كلمات مشتق، آمار كلمات مشتق و
غيرمشتقِ قرآن تنظيم شده است.
به اين ترتيب از مقايسه دو روش پيشگفته و انطباق نتايج آنها با يكديگر، اطمينان
حاصل شده است كه آمار به دست آمده، يعنى:
مىتواند از اعتبار علمى كافى برخوردار باشد.
در اين فرهنگ ضمن اشاره به چند نكته در نحوه محاسبه آيات و كلمات، بهخاطر
هماهنگى با ساير معاجم قرآنى آمار آيه «بسمله» فقط در سوره حمد بهحساب آمده است.
نظر به ارزش علمى و عملى فرهنگ آمارى قرآن كريم، آمار آيات و كلمات قرآن را كه
از منابع مختلف نقل شده و ميان آنها مقايسه گرديده عيناً از اين كتاب در قسمت
مطالعه آزاد نقل مىكنيم.(23)
و) اسامى سورههاى قرآن
بسيارى از سورههاى قرآن كريم داراى يك عنوان و اسمند و تعدادى ديگر دو يا چند
نام دارند؛ مثلاً برخى از سورههايى كه دو نام دارند، عبارتند از: حم عسق = شورى؛
جاثيه = الشريعة؛ قتال = محمد؛ الرحمن = عروس القرآن.
سورههايى كه سه نام دارند: مائده= العقود= المنقذه؛ غافر= الطّول = المؤمن.
نمونهاى از سورههايى كه براى آنها چندين نام ذكر گرديدهاست: براءة = التوبة =
الفاضحه = الحافره. جلال الدين سيوطى براى اين سوره بيش از ده اسم ذكر كرده است.(24)
براى سوره مباركه «حمد» بيش از بيست نام به شرح ذيل ذكر كردهاند: الحمد، فاتحة
الكتاب، أمّالكتاب، فاتحةالقرآن، أمّالقرآن، القرآن العظيم، السّبع المثانى،
الوافيه، الكنز، الكافية، الاساس، النّور، الشّكر، الحمدالأولى، الحمد القصرى،
الرّاقيه، الشفاء، الشافيه، الصّلوة، الدّعاء، السّؤال، المناجاة و التفويض.(25)
در تسميه و نامگذارى سورههاى قرآن جهات مختلفى مورد نظر بوده است.
1. نامگذارى به اعتبار موضوعى كه سوره از آن بحث مىكند: مثل سوره نساء، حج،
توحيد، انبياء، احزاب، مؤمنون، منافقون و كافرون.
2. نامگذارى سورهها به نام پيامبران يا اشخاصى كه داستان آنها در سورهها
آمدهاست؛ مثل سورههاى نوح، هود، ابراهيم، يونس، يوسف، سليمان، محمد، لقمان، مريم،
آل عمران، مؤمن و كهف.
3. نامگذارى سورهها به اعتبار حروف مقطّعهاى كه در اول سوره وجود دارد: مثل
سورههاى ق، ص، يس و طه.
4. نامگذارى سورهها به نام بعضى از حيوانات كه در هر مورد ويژگى خاصى مورد نظر
بوده است: نظير سورههاى بقره، نحل، نمل و عنكبوت.
5. نامگذارى سوره براساس مهمترين قسمت سوره: مانند سورههاى جمعه، فتح، واقعه،
حديد و مطفّفين.
6. نامگذارى براساس اولين نامى كه در سوره به آن سوگند خورده شدهاست: مانند
سورههاى الفجر، الشمس، الضّحى، التّين و العاديات.
به طور كلى مىتوان گفت معيار عمده در نامگذارى، مهمترين موضوعى بوده است كه در
سوره مطرح شده و يا جالبترين چيزى كه در سوره محور آيات قرار گرفته است.
ز) نامگذارى: توقيف؛ اجتهاد
برخى بر اين عقيدهاند كه نامگذارى سورهها توقيفى است؛ به اين معنا كه تنها
بايد از جانب پيامبر صورت گرفته باشد و ديگران مجاز به تعيين نام براى سورههاى
قرآن نيستند.
سيوطى مىگويد:
در بسيارى از سورهها كه داستان انبيا و يا داستان اقوام مختلف وجودداشته، سوره
به نام آنها نام گرفتهاست! ولى در قرآن سورهاى به نام «موسى» يا «آدم» وجودندارد،
با آن كه نام موسى و داستان آن حضرت بهصورت گسترده در قرآن ذكر شده است. تا آن جا
كه بعضى گفتهاند همه قرآن در مورد حضرت موسى است! داستان حضرت آدم نيز در سورههاى
متعدد آمده است. همين امر نشان مىدهد كه نامگذارى توقيفى بوده و گرنه شايسته بود
مسلمانان يكى از سورههاى طه، قصص و اعراف را، كه داستان حضرت موسى در آنها به صورت
مفصل آمده، به نام آن حضرت نامگذارى كنند.(26)
زركشى در البرهان نيز عقيده دارد كه اسامى سورهها توقيفىاند.(27)
علاّمه طباطبائى معتقد است روشهاى نامگذارى سورهها، توقيفى بودن آنها را نفى
مىكند. بسيارى از اين نامها در عصر پيامبر در اثر كثرت استعمال تعيّن
پيداكردهاند و هيچ گونه توقيف شرعى ندارند.(28)
مطالعه آزاد
براساس اقوال مكتبهاى مختلف (كوفى، مكّى، مدنى، بصرى و شامى) براى تعداد آيات
قرآن اعداد متفاوتى به شرح زير ذكر شده است
6000 ... ... الجامع لأحكام القرآن: 1/ 64؛ البرهان: 1/ 249؛ الاتقان: 1/ 67.
6170 ... ... الفهرست: 46.
6177 ... ... البرهان: 1/ 251.
6204 ... ... مقدّمتان:250ù247؛ التّبيان:10/ 438؛كشف الأسرار:10/ 682؛
روحالجنان: 5/ 613.
6205 ... ... ترجمه تفسير طبرى: 1/ 7؛ مناهل العرفان: 1/ 336.
6210 ... ... الفهرست: 46؛ مقدّمتان: 246 و 247.
6211 ... ... ترجمه تفسير طبرى: 1/ 7.
6212 ... ... مقدّمتان: 247؛ البرهان: 1/ 251.
6213 ... ... ترجمه تفسير طبرى: 1/ 7.
6214 ... ... التّبيان:10/ 438؛روحالجنان:5/ 613؛الجامعلاحكامالقرآن:1/ 65؛
البرهان: 1/ 249.
6216 ... ... مقدّمتان: 246؛ الاتقان 1/ 67.
6217 ... ... مقدّمتان: 246؛ التّبيان: 10/ 438؛ روحالجنان: 5/ 613.
6218 ... ... مقدّمتان: 246؛ البرهان: 1/ 249.
6219 ... ... الجامع لأحكام القرآن: 1/ 65؛ البرهان: 1/ 251.
6220 ... ... مقدّمتان: 250.
6225 ... ... الجامع لأحكام القرآن: 1/ 65؛ البرهان: 1/ 249؛ الاتقان: 1/ 67.
6226 ... ... الفهرست: 47؛ مقدّمتان: 247؛ البرهان: 1/ 249.
6236 ... ... مقدّمتان: 247؛ التّبيان: 10/ 438؛ كشف الأسرار: 10/ 682؛
روحالجنان: 5/ 613.
... ... مجمع البيان: 5/ 406؛ الجامع لأحكام القرآن: 1/ 65؛ البرهان: 1/ 249.
6247 ... ... قرآن به كوشش رهنما: ص11.
6263 ... ... الوافى: 2/ 274.
6360 ... ... قرآن به كوشش رهنما: ص11.
6616 ... ... الاتقان: 1/ 67.
6666 ... ... كشف الأسرار: 10/ 682.
:
علاوه بر اعداد فوق، كتاب سير تحوّل قرآن (ج 1، ص 127، جدول شماره 14) برپايه
محاسبه فراوانى تجمّعى(29)،
آيات نازل شده در دوران بعثت را 6372 بهدست مىدهد. همچنين براساس جدول شماره 2
صفحه 18 اين كتاب مىتوان عدد 6228 را بهدست آورد.
تفسير مجمع البيان (ج 1، ص11) با ذكر اين كه: «عدد اهل الكوفة أصحّ الأعداد و
أعلاها إسناداً؛ لأنّه مأخوذ من أميرالمؤمنين على بن أبى طالب(ع)»، عدد 6236 را
مرجّح مىداند.
كتاب الدّليل الكامل لآيات القرآن الكريم نيز در جدولى و همچنين معجم القرآن
الكريم المفهرس تعداد آيات قرآن را 6236 به دست مىدهند. ضمناً حدّاقل آيات 6123 و
حدّاكثر آن 6328 است.
براى تعداد كلمات قرآن اعداد زير ذكر شده است:
امّا در اين تحقيق، ما عدد 77807 را به دست آوردهايم.
به علاوه اين مقايسه با چند كتاب ديگر نيز به عمل آمد كه تفاوتهاى جزئى به شرح
زير در آنها به نظر رسيد:
اعداد ذكر شده براى كلمات هريك از سورهها، در تاريخ قرآن و پژوهشى در تاريخ
قرآن كريم عيناً بر يكديگر منطبق است؛ جز در مورد تعداد كلمات سوره الاسراء كه
بهجاى 1533، 1433 كلمه در تاريخ قرآن ثبت شده است. لذا بر پايه آمار اين كتاب
تعداد كل كلمات قرآن 82687 است.
در جدول السّور ملحق به قرآن مبين (ص 1030 - 1033) اعداد ذكر شده عيناً همان
اعداد مذكور در پژوهشى در تاريخ قرآن كريم است؛ جز در مورد سوره انعام كه به جاى
3860، 3850 كلمه احصا شده است. بنابراين بر پايه آمار مآخذ، تعداد كلمات قرآن 82777
به دست مىآيد.
نتيجه محاسبه تعداد كلمات قرآن مجيد براساس چند مأخذ به ترتيب صعودى:
اكنون با استفاده از جدول فوق(30)
اين پرسش را مطرح مىكنيم:
اختلاف در تعداد كلمات قرآن كريم از كجاست؟
زركشى و سيوطى اين اختلاف را ناشى از «حقيقت و مجاز» و «لفظ و رسم» كلمه
مىدانند.
اما آيا ميدان تغييرات(31)
مشهود براى تعداد كلمات قرآن (75666- 83679) يعنى 8013 كلمه، چنان كه زركشى و سيوطى
خاطر نشان كردهاند واقعاً مىتواند معلول حقيقت و مجاز و لفظ و رسم باشد؟
آيا اين تفاوت صرفاً به سبب انتخاب (تعبير و تفسير) گوناگون واحد آمارى از طرف
احصا كنندگان است(32)
يا آن كه اصولاً طريق شمارش كلمات، مثلاً شمارش با دانههاى جو و يا احتمالاً تواتر
نقل قول غيردقيق از شمارشهاى پيشينيان، موجب اين قبيل اختلافات شده است؟
براى تشريح اين سؤال، بد نيست ميدان تغييرات را بيشتر مورد بررسى قرار دهيم.
اگر اختلافهايى نظير:
را با توجه به تعداد زياد كلمات اين سورهها بتوانيم ناشى از انتخاب (تميز و
تعيين) واحد آمارى از طرف شمارش كنندگان بدانيم، آيا تفاوتهاى فاحشى را- از قبيل
آنچه در زير مىآيد - مىتوان به اين گونه عوامل مربوط دانست؟
گزيده مطالب
1. آيه در لغت به معناى علامت و نشانه است و در قرآن در معانى ديگرى هم نظير
معجزه، حُكم، عبرت، موجودات، پيامبران و... به كار رفته است.
2. آيه در اصطلاحقرآنى بهكلمه ياكلماتى گفته مىشود كه از قبلو بعد خود جدا
بوده و در ضمنسورهاى آمده باشد.
3. سوره به معناى علو و منزلت است. به مجموعهاى ازآيات قرآن كه با «بسمله» آغاز
مىگردند (به استثناى سوره توبه) سوره گفته مىشود؛ زيرا كلام خدا و داراى منزلت
است و يا از آن رو كه تلاوت آن موجب برترى مقام و منزلت قارى مىگردد.
4. بعضى از علل تقسيم قرآن به سورهها عبارتند از: موضوعات مختلف در سورهها،
سهولت در فراگيرى، قراءت و حفظ قرآن، حفاظت قرآن از تحريف و بيان اعجاز قرآن حتى در
سورههاى كوچك.
5. برخى از سورههاى قرآن يك نام و بعضى دو يا چند نام دارند. گرچه نام بسيارى
از سورهها در زمان حيات پيامبر شايع بودهاست، اما نامگذارى سورهها توقيفى نيست.
6. سورههاى قرآن به چهار دسته بزرگ «السّبع الطُوَل»، «المئون»، «المثانى» و
«المفصل» تقسيم شدهاند.
7. براساس آمار دقيقى كه فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم ارائه داده است، قرآن
داراى 114 سوره، 6236 آيه و 77807 كلمه است.
فصل پنجمآيه و سوره، اولين و آخرين
الف) اوّلين آيه و سوره
شناسايى نخستين آيه و سورهاى كه نازل شدهاست، براى آنان كه سير نزول آيات
قرآنى را پى مىگيرند و نيز آيات مربوط به هر موضوعى را از جهت تقديم و تأخير زمانى
ملاحظه مىنمايند، بسيار مفيد و لازم است. تقريباً همه دانشوران علوم قرآنى در
مباحث نزول قرآن، به اين مسأله با دقت بسيار پرداختهاند. اضافه بر فايده عملى،
بايد همه آفاق قرآن روشن باشد و در هيچ زمينهاى نقطه مبهمى در آن وجود نداشته
باشد. از اين رو، حتى در جزئيات مربوط به قرآن، دقتهاى فراوان به كار رفته است.
در زمينه اوّلين آيه و سورهاى كه نازل شده محققان و قرآنشناسان عقيده دارند كه
اولين سوره، سوره علق بوده كه پنج آيه اول آن در آغاز بعثت پيامبر نازل شده است.
روايات نيز اين قول را تأييد مىكند: از امام صادق(ع) نقل شده است: أوّلُ ما نُزّل
عَلى رسولِ اللَّه(ص)، بسماللَّه الرحمن الرحيم اِقْرأ بِاسمِ ربِّك....(33)
بخارى و مسلم در صحيح خود از عايشه حديثى را نقل كردهاند كه اولين وحى بر
پيامبر را همراه با آيات اول سوره علق و رجوع پيامبر به خانه خديجه و ترديد آنحضرت
در نبوّت خود و رفتن به سوى ورقة بن نوفل و... تشريح مىكند. متأسفانه اين حديث را
غالب نگارندگان تاريخ قرآن از جمله سيوطى در الاتقان و زرقانى در مناهلالعرفان نقل
كردهاند. حتى التمهيد كه خود در بحث مربوط به وحى، قصّه ورقةبننوفل را در حديثى
مشابه نقل كرده و به شدت آن را رد مىنمايد، براى اثبات اين كه سوره علق اوّلين
سوره است در دو قسمت به چنين حديثى استناد مىكند!(34)
باتوجه به بديهى بودن اين قضيه كه همراه با بعثت پيامبر بوده است، اساساً نيازى
بهتمسّك به چنين احاديث مجعولى نيست.
بعضى گفتهاند: سوره «فاتحةالكتاب» نخستين سوره مُنزَل است.(35)
زمخشرى در كشاف ضمن آن كه از ابن عباس و مجاهد همين قول را نقل كرده، گفته است:
«اكثر مفسّران عقيده دارند اولين سورهاى كه نازل شده، سوره فاتحةالكتاب است.»(36)
امّا اين سخن صحيح نيست؛ زيرا اوّلاً اين افراد بسيار اندكند و ثانياً دانشمندان
علوم قرآنى گفتهاند: سوره «حمد» اوّلين سوره كاملى است كه نازل شدهاست؛ امّا به
اعتبار نزول آيات، پيشتر پنج آيه سوره علق نازل شده است.(37)
سوره «فاتحةالكتاب» در ترتيب نزول براساس روايت جابر بن زيد پنجمين سوره، يعنى
در شمار نخستين سورههايى است كه نازل شدهاند. براساس نقل كتب تاريخ و سيره،
پيغمبر از همان آغاز بعثت خويش، نماز مىخواند و جمعى چون حضرت على و خديجه به او
اقتدا مىكردند. در روايات نيز آمده است: لاصلاة إلّا بفاتحة الكتاب. بنابراين،
سوره فاتحه از عتائق سورههاى قرآنى است كه در اول بعثت به طور كامل نازل گشته است.
ب) آخرين آيه و سوره
در مورد آخرين آيهاى كه نازل گشته است، اختلاف فراوانى وجود دارد. زرقانى در
مناهل العرفان ده قول در اين زمينه نقل كرده است.(38)
برخى از اقوال عبارتند از:
1. آيه: واتَّقوا يَوماً تُرجعون فيهِ إلى اللهِ....(39)
(به نقل از ابن عباس و ابى حاتم)
2. آيه: يا ايُّها الذينَ آمَنوا اتقُوا اللهَ وذَروا مابقىَ منَ الرّبوا.(40)
(به نقل از ابن عباس و ابن عمر)
3. آيه: يا أيّها الذين آمَنوا إذا تداينتُم بدينٍ إلى أجلٍ مُسمّى فاكْتُبوه.(41)
سيوطى مىگويد:
ميان رواياتى كه اين سه آيه را به عنوان آخرين آيه ذكر نمودهاند، منافاتى وجود
ندارد؛ زيرا اين آيات همه يكباره نازل شدهاند. همان گونه كه در ترتيب مصحف به
دنبال هم هستند و داستان آنها نيز يكى است. هر يك ازراويان بعضى از اين آيات را
آخرين آيه دانستهاند كه در جاى خود صحيح است.(42)
زرقانى در مناهل العرفان، آيه 281 بقره را آخرين آيه نازل شده مىداند. وى
مىنويسد: «در روايت ابن عباس نقل شده پيامبر پس از نزول اين آيه فقط نه شب زندگى
كرد.»
4. آيه: الْيوم اكْملتُ لكُم دينَكم وأتْممتُ عليكم نعمتى ورضيتُ لَكمُ الإسلامَ
ديناً.(43)
يعقوبى گفته است: آخرين آيه، همين بوده است كه نزولش در غديرخم هنگام نصب علىبن
ابىطالب به امامت بودهاست. صاحب التمهيد، نظر يعقوبى را ترجيح مىدهد؛ زيرا اين
آيه، اعلامى براى به كمال رسيدن دين و انذارى براى به پايان رسيدن وحى بوده است.
وجه جمع ميان آيات پايانىِ سوره بقره و اين آيه اين است كه بگوييم آن آيات، آخرينِ
آيات الاحكام بوده كه نازل شده، اما اين آيه آخرين آيات وحى بوده است.(44)
امّا در مورد آخرين سورهاى كه نازل شده است، سه قول وجود دارد:
1. سوره مائده. 2. سوره براءة. 3. سوره نصر.
روايت منقول از امام صادق(ع) چنين است:
أولُ ما نزل على رسولِ اللهِ(ص)، بسمالله الرحمن الرحيم اقرأ باسمِ ربِّك،
وآخرُ مانزل عليهِ، إذا جاءَ نصرُ اللهِ والفتحُ.(45)
بسيارى عقيده دارند كه سورههاى مائده و براءة آخرين سورههاى نازل شده بالقول
المطلق نيستند، بلكه سوره توبه به اعتبار آيات آغازينش آخرين سوره بوده است.
آخرين سورهاى كه به طور كامل نازل شده، سوره نصر است.
ابن عباس گفته است: إذا جاء نصر الله آخرين سورهاى بوده است كه تماماً نازل
گشته است.
روايت شده وقتى سوره «نصر» نازل گشت، پيامبر آن را بر اصحاب قراءت كرد، همه
شادمان شدند. عباس عموى پيامبر سوره را شنيد و گريست. پيامبر سبب گريه را پرسيدند.
عباس جواب داد: گمان مىكنم اين سوره اعلام رحلت شماست.(46)
گزيده مطالب
1. پنج آيه اول سوره مباركه علق اولين آياتى بوده كه نازل شده است.
2. سوره فاتحة الكتاب اوّلين و سوره نصر آخرين سورههايى هستند كه به طور كامل
نازل شدهاند.
پىنوشتها:
1 . ر.ك: مناهل العرفان، ج1، ص391-338؛ دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص549.
2 . مقاييس اللغة.
3 . مفردات.
4 . مريم (19) آيه 10
5 . اعراف (7) آيه 73.
6 . بقره (2) آيه 145.
7 . همان، آيه 106.
8 .اعراف (7) آيه 133.
9 . يوسف (12) آيه 7.
10 . الميزان، ج1، ص250.
11 . فصّلت (41) آيه 3.
12 . رعد (13) آيه 1.
13 . يونس (10) آيه 1.
14 . انفال (8) آيه 2.
15 . نور (24) آيه 1.
16 . مفردات؛ الاتقان، ج1، ص165.
17 . ر.ك: كتب تفسير از جمله الميزان در اوايل تفسير سورهها.
18 . الاتقان، ج1، ص199، نوع 18.
19 . ر.ك: همان، ص200، نوع 18؛ التمهيد، ج1، ص251؛ مناهل العرفان، ج1،
ص352؛ موجز علوم القرآن، ص180.
20 . الاتقان، ج1، ص180، نوع 17.
21 . همان، ص21، نوع 19؛ موجز علوم القرآن، ص181.
22 . الاتقان، ج1، ص211.
23 . ر.ك: المعجم الاحصائى، ج1، ص25 به بعد.
24 . الاتقان، ج1، ص172 و173.
25 . ر.ك: همان، ص171-167، با تفصيل كامل آيات؛ پژوهشى در تاريخ قرآن، ص 100؛
البرهان، ج1، ص367.
26 . الاتقان، ج1، ص178.
27 . البرهان، ج1، ص368 و 369.
28 . ر.ك: قرآن در اسلام، ص219.
29 . فراوانى تجمّعى (Cumulative Frequency) كه به آن فراوانى جمعى، انباشته،
بسامد تراكمى و... نيز گفته مىشود، عبارت است از: مجموع فراوانىهاى مطلق، كه در
اين مورد، حاصل جمع آيات نازله دوران بعثت است.
30 . در اين جدول فقط به مآخذى تكيه شده است كه تعداد كلمات قرآن را سوره به
سوره ذكر كردهاند و متعرض ساير مآخذى كه امكان مقايسه تعداد كلمات سوره به سوره را
نمىدهند نشدهايم.
31 . در اصطلاح آمارى، اختلاف بين بزرگترين و كوچكترين اندازه متغير را، دامنه
گستردگى يا ميدان تغييرات مىنامند و آن را با حرف R (حرف اول واژه Range به معناى
دامنه تغييرات) نشان مىدهند.
32 . براى نمونه در كتاب سير تحوّل قرآن (ج1، ص 18) در پارهاى موارد، حروف لا،
لم، هل، جزء كلمه متّصل به آن و روى هم به عنوان يك واحد آمارى شمارش شده است؛ در
صورتى كه در آمار ما هريك از اين حروف به عنوان كلمهاى مستقل به حساب آمده است.
33 . ر.ك: فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم، ج1، ص34-28.
34 . التمهيد، ج1، ص124؛ الميزان، ج20، ص378.
35 . ر.ك: التمهيد، ج1، ص56 و 124.
36 . ر.ك: صحيح بخارى، ج1، باب كيف كان بدءالوحى؛ الاتقان، ج1، ص76؛ مناهل
العرفان، ج1، ص93.
37 . كشاف، ج4، ص270.
38 . دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص592.
39 . مناهل العرفان، ج1، ص100-97.
40 . بقره (2) آيه 281.
41 . همان، آيه 278.
42 . همان، آيه 282.
43 . الاتقان، ج1، ص87.
44 . مائده (5) آيه 3.
45 . ر.ك: التمهيد، ج1، ص128 و129.
46 . الميزان، ج20، ص378.
47 . ر.ك: مناهل العرفان، ج1، ص100؛ التمهيد، ج1، ص129؛ مجمع البيان، ج10،
ص844؛ الميزان، ج20، ص378.