امثال و حکم قرآن کریم

هاجر صداقت مهر (اندقانی)

- ۴ -


66 - قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً (296)

ترجمه آیه به نثر:

گفت: نفسهای شما، کاری را در چشم شما آواست.

ترجمه آیه به نظم:

چو نزد پدر گفته شد سر گذشت    همه شرح قصه بر او بر گذشت

بگفتا مگو بار دیگر شما    نمودید خود پیروی از هوی (297)

یکی را که عادت بود راستی     خطائی رود، در گذارند از او

وگر نامور شد به قول دروغ     وگر راست باور ندارند از او (298)

67 - کبُرَ مَقتاً عِندَاللهِ اَن تَقُولوا مَالَا تَفْعَلُونَ (299)

ترجمه آیه به نثر:

بزرگ دشمنی است نزد خدا که بگویید و نکنید.

ترجمه آیه به نظم:

بترسید اینک از این زشت کار     که در خشم می آورد کردگار

که گوئید چیزی به روی زبان     ولی در عمل عاجز آئید زآن (300)

واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند    چون به خلوت میروند آن کار دیگر می کنند

مشکلی دارم زدانشمندان مجلس باز پرس    توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند (301)

بار درخت علم نباشد مگر عمل     با علم اگر عمل نکنی شاخی بی بری (302)

نظیرش: الدّاعی بَلاعَمَلٍ کالرّامِی بلا وَتَرٍ. (303)

68 - کلُّ حزبٍ بَما لَدَیهِمْ فَرِحُونَ (304)

ترجمه آیه به نثر:

هر گروهی بخاطر آنچه در نزدشان است، خوشحال هستند.

ترجمه آیه به نظم:

که هر قوم هر چه پسندید خود    برآن گشت راضی و دلشاد شد (305)

زی هر کس آیین شهرش نکوست. (306)

69 - کلُّ نفسٍ بما کسبت رهینهٌ (307)

ترجمه آیه به نثر:

هر نفسی در گرو آن چیزی است که انجام داده است.

ترجمه آیه به نظم:

همه کس چو محشر بیاید به پیش    اسیر است در دست اعمال خویش (308)

اهل عالم همه کشاورزند    هر چه کارند همان دورند (309)

«ابن یمین»

نابرده رنج گنج میسر نمی شود    مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد (310)

خواهی قلمت به چرخ ساید     بی دود چراغ بر نیاید

از این بابست چندین رنج بردن    که بی رنج نخواهی گنج بردن (311)

«اسرار نامه»

آنچه دی کاشته ای میکنی امروز درو    طمع خوشه مکن از دانه جو (312) «ظهیر فاریابی»

مقام عیش میسر نمی شود بی رنج. (313)

نظیرش: بِاحتمالِ الهُوُنِ یجِبُ السُّوُدَدُ. (314)

زَرَعُوا النَجُورَ وَ حَصَدُوا الثَجُورَ. (315)

70 - کلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ (316)

ترجمه آیه به نثر:

هر نفسی چشاننده مرگ است.

ترجمه آیه به نظم :

هر آنکس که آمد به دار الفنا    چشد لاجرم شربت مرگ را

هر بهاری را خزانی در پی است و هر راهی را پایانی .

نظیرش: کلُّ مُ دّةٍ الی انتهاءِ. و کلُّ حَی فیها الی فناء. (317)

71 - کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ (318)

ترجمه آیه به نثر:

هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و خدای باجلال و عظمت باقی می ماند.

ترجمه آیه به نظم:

هر آنکس که روی زمین پابجاست     سرانجام او نیستی و فناست

خداوند با مجد صاحب جلال    بود زنده هرگز نیابد زوال

هر که آمد عمارت نو ساخت    رفت و منزل به دیگر پرداخت (319)

اگر چند بسیار مانی به جای    هم آخر سر آید سینجی سرای (320) «اسدی»

هر که آمد در جهان پرزشور     عاقبت می بایدش رفتن به گور

نظیرش ک لِدُوا لِلمَوتِ و اجْمَعُوا لِلْفَناءِ و ابنُوا لِلخراب (321)

کلُّ مُدّةِ فیها الی انتَهاءِ وکلُّ حَی فیها ال فناء (322)

اِنَّک طَرِیدُالمَوتِ الّذی لَا ینجُو مِنهُ هَارِبُهُ (323)

اِنَّ کلُّ شی ءٍ مُدّةً و اجَلاً. (324)

72 - کم من فِئَةٍ غَلَبَتْ فِئَةٍ کثیرةً والله مع الصابرینِ (325)

ترجمه آیه به نثر:

چه بسیار گروه کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند، و خداوند با صابران است.

ترجمه آیه به نظم:

چه بسیار بوده که اندک قشون     به یاری حق بر سپاهی فزون

بگشتند پیروز درکار زار     خداوند باصابران است یار (326)

دیدیم بسی ز سر چشمه خود    چون بیشتر آم شتر و بار ببرد (327)

که دشمن اگر چه بود خوار و خرد    مراو را به نادان نباید شمرد (328) «خواجه عبدالله انصاری»

دشمن هر چند حقیر باشد خرد مگیر.

73 - کلُوا واشربوا و لا تسرفوا (329)

ترجمه آیه به نثر:

بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.

ترجمه آیه به نظم:

زدریای الطاف پروردگار    خورید و بنوشید در روزگار

نورزید اسراف اما دران     که بنود خدا دوست با مسرفان (330)

آب را چه همه زلال خیزد    از خوردن آن ملال خیزد

اندرون از طعام خالی دار    تا در او نور معرفت بینی (331)

تهی از حکمتی به علت آن     که پری ازطعام تابینی (332)

پر خوری ژنده پیل باشی تو    کم خوری جبرئیل باشی تو (333)

«سنایی»

کم بخور همیشه بخور.

74 - لَا تُبطِلوا صَدَقَاتِکم بالمَنِّ و الأَزَی (334)

ترجمه آیه به نثر:

صدقه هایتان را به امنت و اذیت باطل نکنید.

ترجمه آیه به نظم:

مبادا دهید اجر انفاق را    به آزار و منت به باد فنا (335)

دگر گر با کسی کردی نکویی    نباشد نیکویی گر باز گویی (336)

نیکویی گر کنی منت منه زان    که باطل شد زمنت جود و احسان (337)

«ناصر خسرو»

75 - لا تَجعَل یدک منلوقة الی عنقک و لا تبسطها کلّ البسط فتعقد ملومأ محورا (338)

ترجمه آیه به نثر:

هر که دستت را برگردنت زنجیر مکن. و بیش از حد دست خود رامگشای که مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی.

ترجمه آیه به نظم :

نه هرگز خیان دست خود بسته ای     که مانند از بخششت برکنار

نه بسیار می باش گسترده بال    که بسیار بخشی از اموال و مال

اگرخودنمایی یکی زین دو کار     به حسرت نشینی سر انجام، زار (339)

کرم به جای فرو ماندگان چونتوانی    موت است نه چندان که خود مانی

چنان خور که نایدت در دوگداز    چنان بخش کت نفکند در نیاز (340) «اسدی»

اگر چه احسان نکوست از کم و بیش     ظلم باشد به غیر موضع خویش (341)

زکار زمانه میانه گزین    چه خواهی که یابی ز خلق آفرین

همه نیز نیکی بهاندازه کن     زمرد جهاندیده بشنو سخن

«فردوسی»

میانه گزینی درهمه کار کرد     به پیوستگی هم به جنگ و نبرد

میان گزینی بمانی به جای     خردمند خواندت پاکیزه رأی (342)

همه اخلاق نیکو درمیان است    کهاز افراط و تفریطش کران است

میانه چون صراط المستقیم است     زهر دوجانبش قعر جهیم است

76 - لَا تُطع مَنْ اَغْفَلنَا قَبْلَهُ عَنْ ذِکرِنا واتّبَع هَوَاه وَ کان أَمرُهُ فُرُطاً (343)

ترجمه آیه به نثر:

از کسانی که قلبشان را از یاد خدا غافل ساختیم،اطاعت مکن همانا کهازهوای نفس پیروی کردند، وکارهایشان افراطی است.

ترجمه آیه به نظم:

از ان قوم هرگز اطاعت مکن    که غافل بگشتند از بیخ و بن

بکردیمشان غافل از یادخویش     ره نفس خود را گرفتند پیش

بگشتند مشغول کار تباه     فتادند درظلمت و درگناه (344)

شاه عطا کرده به ما حاکم فلفل نمکی     نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی (345)

گفتند: بیش نیا که می افتی، آنقدر پس رفت که از آن طرف افتاد (346)

نظیرش: لَا یزَی الجَاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اوْ مُفرَطاً. (347)

77 - لَا تُلْقُوا بِایدیکمْ اِلَی التّهْلکهِ (348)

ترجمه آیه به نثر:

خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید.

ترجمه آیه به نظم:

نه آنقدر کاید شما را ضرر    بیفتید در مهلکه در خطر (349)

گر چه کس بی اجل نخواهد مرد    تو مرو در همان اژدها (350)

«سعدی»

78 - لاتیأسوا من روح اللهِ (351)

ترجمه آیه به نثر:

از رحمت خدا مأیوس نشوید.

ترجمه آیه به نظم:

مباشید مأیوس هرگز شما    ز الطاف بیانتهای خدا (352)

چو نومید گردد زیروان کسی    از اونیک بختی نیاید بسی (353)

«فردوسی»

اگرامید رنجوری نماید    ز نومیدی بسی نومیدی آید (354)

«ویس ورامین»

79 - لَئِنْ شَکرْتُمْ لَاَزیدَنَّکمْ (355)

ترجمه آیه به نثر:

اگرشکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود .

ترجمه آیه به نظم:

اگر خود بگویید حق راسپاس    بهدل لطف او رابدارید پاس

شمارا کنم تعمت خویش بیش     فزون تر کنم نعمت خود ز بیش (356)

در نعمت خدای بگشاید    شکر کن تا خدا بیفزاید (357)

«انوری»

شکر نعمت نعمتت افزون کند    کفر نعمت از کفت بیرون کند (358)

«مولوی»

نظیرش:وامّا بنعمَةِ رَبِّک فَحَدِّثْ. (359)

اِذَا وَصَلَتْ الیکمْ اَطْرافُ النِّعمِ فَلَا تُنَفِّروااقْصَا بقلّةِ الشُکرِ. (360)

الشُکرُ زینةُ الغِنی. (361)

80 - لَا یدْخُلونَ الجَنَّةَ حَتّی یلِجَ الجَمَلُ فِی سَمِّ الخِیاطِ (362)

ترجمه آیه بهنثر: داخل بهشت نخواهند شد، مگر این که شتر از سوراخ سوزن بگذرد!

ترجمه آیه به نظم:

نیاید هرگز به باغ بهشت    کهامر محالی است این سر نوشت

چو سوراخ سوزن کهتنک است و خود     طنابی در ان کی تواند ببرد!

بر اینگونه افراد برگشته بخت    مجازات را نیم بسیار سخت (363)

راه حق تنگ است چون سم خیاط     ما مثال رشته بکتا می رویم (364)

81 - لایکلِفُ الله نَفسً اِلّا وُسْعَها (365)

ترجمه آیه به نثر:

خداوند هیچ کس را، جز بهاندازه تواناییش تکلیف نمی کند.

ترجمه آیه به نظم:

به اندازه طاقت هر نفر     خدا داده تکلیف نه بیشتر (366)

زوتو هر چه نتوانی ایزد نخواست    توآن کن که فرموده از راه راست (367)

«اسدی»

خدا سرما را به قدر بالاپوش می دهد. (368)آنقدر بارکن که بکشد نه آنقدر که بکشد. (369)

نظیرش: ینْزِلُ الصَّبرُ عَلَی قَدْرِ المُصیبَةِ. (370)

82 - لَعَلَّ اللّه یحَدِّثُ بَعْدَ ذَلِک امراً (371)

ترجمه آیه به نثر:

شاید خداوند بعد از این وضع تازه فراهم کند.

ترجمه آیه به نظم:

چه دانی شاید که یکتا خدا    پس از آن که گشتند از هم جدا

دگر باره در قلب آنان پدید    کند میل بر بازگشتی جدید (372)

آنچه دیدی برقرار خودنماند    وآنچه بینی هم نماند بر قرار (373)

خدا اگر زرحمت ببندد دری     ز رحمت گشاید در دیگری (374)

درانداز سیبی به بالا و گیر    دگرگون شود کار کاید بزیر (375)

«نظامی»

همی تا بگردانی انگشتری    جهان رادگرگون شود داوری (376)

از این ستون به آن ستون فرج است. سیب را چون به هوا اندازی تا به زمین بیاید چندین چرخ می زند.

نظیرش: لَاتَیأَسُوا مِنْ روح اللهِ. (377)

83 - لِکلِّ نبأٍ مُستقرٌ (378)

ترجمه آیه به نثر:

هر خبری قرارگاهی دارد.

ترجمه ایه به نظم :

هر آنچیز پیغمبران خدا    چبدادند از آن خبر برشما

به دقت معین بیاید وجود    ز صدقش بگردید آگاه زود (379)

هر سخنی را جایی است. (380)

84 - لکم دینکم ولی دین (381)

ترجمه آیه به نثر:

آئین شما برای خودتان، و آئین من برای خودم.

ترجمه آیه به نظم:

شما پس همان شرک گیرد پیش    که توحید من نیز از آن خویش (382)

عیسی به دین خویش موسی به دین خویش

نظیرش: لااکراه فی الدین

85 - لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ

ترجمه آیه به نثر:

چرا می گویید آنچه راکه انجام نمی دهید.

ترجمه آیه به نظم :

چرا می نمایید چیزی بیان    که هزگز نسازید انجام کار

دو صد گفته چون نیم کردار نیست    بزرگی سراسر بهگفتار نیست (383)

«فردوسی»

کسی کو به دانش توانگر بود    ز گفتار کردار بهتر بود (384)

«فردوسی»

گشاده شد ان کس که او لب بست    زبان بسته باید گشاده دودست (385)

«فردوسی»

86 - لَوْ یعَجَلُ اللّهُ لُلنّاسِ الشَرَّ اسْتعجَالهم بالخیر لَقضِی الیهم أجَلُهُمْ فَنَذَرُ الذینَ لَایرجُونَ لقاءَنا فی طُ غیانهم یعْمَهُونَ (386)

ترجمه آیه به نثر:

اگر همانگونه که مردم در به دست آوردن خوبیها عجله دارند، خداونددر مجازاتشان شتاب می کرد، عمرشان به پایان می رسید، ولی کسانی را که ایمان به لقای ما ندارند، به حال خود رها می کنیم تا درطغیانشان سر گردان شوند.

ترجمه به نظم:

خداوند گر می نمودی شتاب     که بر زشتکاری براند عذاب

چو بهر جواب دهای شر    که در حق خودمی کند این بشر

چو خیرات تعجیل می کرد زود    دعاهایشان را روان می نمود

همه مردمان سر به سر روی خاک    بگشتند محکوم مرگ وهلاک

ولی آن کسان را که امیدوار    نباشند بر دیدن کردگار

نماییم بر حال طغیان رها    که یابند مهلک زیکتا خدا (387)

نه گردنکشان را بگیرد به خود    نه عذر آوران رابراند به جور (388)

نظیرش: اِنَّما غُلعی لَهُمْ لِیزْدادوا ظلماً. (389)

87 - لَیعْمِلُنَّ أَثقَالاً مع اثقالهم و لَیسْئَلُنَّ یوْمَ القیامَةِ عمّا کانُوا یفتَروُنَ (390)

ترجمه آیه به نثر:

آنهابار سنگین (گناهان)خویش را بر دوش می کشند و بارهای سنگین دیگری رااضافه بر بارهای سنگین خود، در روز قیامت یقیناً ازتهمتهایی که می بستند سؤال خواهند شد.

ترجمه آیه به نظم:

فزون برگناهی که خودکرده اند    به همراه خوداز جهان برده اند

بگیرند بردوش بار گناه     کسی راکه کردند گمره ز راه

که پرسید کردند روز جزا    ز گفت دروغ و از آن افترا (391) قوزی بالا قوزم آمد ببین چه به روزم آمد. (392)

درد روی درد، گرفتاری روی گرفتاری

نظیرش: حَمّال خَطایاهُ غیره (393)