پيشگفتار
تابستان سال هفتاد و هشت بود كه جهت تعطيلات تابستانى به زادگاهم زفره اصفهان
سفر كرده بودم، روزى در منزل يكى از بستگان كتابى را كه پيرامون علوم قرآنى مطالبى
داشت مورد مطالعه قرار دادم نكاتى بسيار عميق و ارزنده در آن درج شده بود كه توجّهم
را به خود جلب كرد.
اين كتاب ارزنده و گران قدر از مرحوم علامه طباطبايى(رحمه
الله) بود. با خودم گفتم خوب است كه در اين فرصت طلايى تعطيلات تابستانى
بنده هم كتابى پيرامون مطالب قرآنى بنويسم تا از اين راه هم خدمتى به مردم كرده و
هم دِين خود را نسبت به قرآن ادا كرده باشم.
از اين رو دست به كار تأليف كتابى پيرامون موضوعات قرآنى شده و آن را از چندين
كتابى كه پيرامون قرآن تدوين گرديده بود اقتباس كردم و نام آن را آشنايى با قرآن يا
دائرة المعارف قرآنى نهادم كه در واقع اگر كسى با قرآن آشنا شده و انس بگيرد در
دنيا و آخرت خوشبخت خواهد شد.
به اميد اينكه اين مجموعه نيز همچون تأليفات ديگر حقير براى همگان قابل استفاده
و براى حقير ره توشه قيامت باشد.
والسلام
قم، ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى
شروع تابستان 1378، پايان، آخر شهريور 1381 برابر با 13 رجب سال 1423 سال روز
ولادت هماى رحمت و بزرگ آيت حقّ مولا على (عليه السلام)
فصل اول : آشنايى با قرآن از ديدگاههاى مختلف
دورى از قرآن اولين عامل انحطاط
شروع انحطاط ملت اسلام پس از فاصله گرفتن آنها از عمل به دستورات قرآن مجيد بود.
كتابى كه جامع ترين و بهترين دستورات را براى زندگى مردم آورد و مهمترين سنگر براى
محفوظ ماندن آنان از گناه و مفاسد و عقب افتادگيها بود.
كتابى كه از مرده ترين ملتها بهترين جامعه را بوجود آورد و سيادت و آقايى آنان
را بر تمام جهانيان در سايه مفهوم «كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّة»
تضمين مى كند.
قرآن مجيد به عنوان كتاب روشنگر زندگى از طرف خداوند بزرگ به انسان عرضه شد و
وعده داد در سايه عمل به آن انسان به تمام معارف و حقايق عالى دست يابد.
جدايى از اين معدن گرانبها و سرشار و پر سرمايه اولين عامل عقب افتادگى ملت
اسلام از زمانهاى گذشته شد. و اين عقب ماندگى بتدريج از قرون قبل شروع شد تا امروز
كه توسعه همه جانبه يافته است.
بارى، قرآن راهنماى بشر بسوى سعادت و بازدارنده انسان از ذلت و شقاوت و بدبختى و
هلاكت است.
در سراسر جهان قرآن نه فقط به عنوان كتابى كه داراى احكام فقهى است شناخته شده
بلكه كتابى شناخته شده كه حاوى قوانين سياسى، قضايى جزايى، مدنى، اجتماعى، جسمى،
روحى، مادى، معنوى و اخلاقى است.
براى شناخت قرآن ديدگاههاى مختلفى وجود دارد كه توجه خوانندگان محترم را به
گوشه هايى از آن جلب مى كنيم:
1ـ عظمت قرآن از نگاه بيگانگان
براى نخستين بار قرآن كريم در قرن اول يا دوم هجرى به زبان بربر در مغرب آفريقا
و سپس به زبان فارسى و در قرن چهارم به زبان تركى ترجمه شد و در سال 1143 هجرى قمرى
روبرت كنت قرآن مجيد را از زبان عربى به لاتينى ترجمه، و سپس به زبانهاى زنده و
مشهور جهان از جمله فرانسوى، آلمانى، انگليسى، ايتاليايى، هلندى، روسى، و غيره نيز
ترجمه و انتشار يافت و از اين راه حقايق و مزاياى معنوى آن تا اندازه اى بر عالميان
ظاهر و ثابت گرديد و دانشمندان با انصاف اروپايى و مسيحيانى كه دنبال حقيقت رفته و
دم از انصاف و حق گويى زده اند، هر يك به نوبه خود به ميزان معلومات و استفاده از
درياى ژرف و بى پايان اين كتاب آسمانى اهميت و مقام آن را به نگارش در آورده اند كه
اسامى و نظريه بعضى از آنان به قرار زير است:
1ـ گوته شاعر معروف آلمانى مى گويد: ساليان دراز كشيشان
از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محروم كردند
ليكن در اثر پيشرفت علم و دانش پرده جهل و تعصب نابجا برداشته شد و اين كتاب
وصف ناپذير توجه افراد بشر را به خود جلب كرد و محور افكار مردم جهان گرديد.
2ـ توماس كارلايل دانشمند معروف و مورخ مشهور اسكاتلندى
مى گويد: اين نكته واضح است كه هر كلام درست و حقيقى در دلها نفوذ بخصوص دارد و حق
آن است كه تمام كتب اعم از آسمانى و غير آن در برابر قرآن كوچك و حقيرند.
3ـ لئون تولستوى فيلسوف بزرگ روسى مى گويد: قرآن مشتمل
بر تعليمات و حقايق روشن و آشكار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه مى توانند
از آن بهره مند گردند. و همچنين مى گويد: آيات قرآن بر پايگاه بلند آيين اسلام و
پاكى روانِ آوردنده اش دلالت دارد.
4ـ برنارد شاو فيلسوف معروف انگليسى، رسول اكرم(صلى
الله عليه وآله وسلم) را به حدى ستايش مى كند و مى گويد: كه او نجات دهنده جهان و بزرگترين پيامبران است و
چنانچه بر دنياى كنونى حكومت مى كرد تمام عقده ها و مشكلات بشريت را يكى پس از
ديگرى با سرانگشت حكمت و درايت خود حل مى كرد.
او مى گويد: دين محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)
يگانه دينى است كه با تمام ادوار زندگى بشرى مناسب است و قابليت آن را دارد كه هر
نسلى را به خود جلب كند و پيش بينى مى كنم كه اروپا در آينده دين و كتاب آسمانى
محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) را قبول خواهد كرد و
آثار آنهم اكنون نمايان است.
5ـ گوستاولبون فيلسوف بزرگ فرانسوى مى گويد: تعاليم
اخلاقى كه قرآن آورده است چكيده آداب عاليه و خلاصه مبادى اخلاق فاضله است و بر
بسيارى از آداب انجيل برترى دارد.
6ـ ويلز نويسنده بزرگ انگليسى مى گويد: ديانتِ حقّه اى
كه من آن را با مدنيّت همدوش و همراه يافتم تنها دين اسلام است و اگر كسى بخواهد آن
را بشناسد بايد قرآن و نظريات علمى و قوانين و نظامات اجتماعى آن را بخواند.
7ـ ودن هامر دانشمند آلمانى مى گويد: ما قرآن را به
عنوان كتاب محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)با همان عظمت
و اهميتى مى نگريم كه مسلمين آن را كتاب خداوند مى دانند.
8ـ ژان ژاك رسو دانشمند معروف فرانسوى مى گويد: اى محمد(صلى
الله عليه وآله وسلم)اى آورنده قرآن كجايى بيا و دست ما را بگير و به باغ و
صحرا و چمن يا هر جايى كه مى خواهى ببر كه اگر تو ما را ميان درياى بلا ببرى خواهيم
رفت، زيرا تو به حيات و زندگى ما بهتر از ما آگاهى.
9ـ گينت گريگ مى گويد: من عقيده دارم كه ملل اسلامى اگر
بخواهند آئين خود را به ملل ديگر بشناسانند بزرگترين مستند اسلام، قرآن است.
10ـ جان ديون پورت در صفحه 98 كتاب «عذر تقصير»
مى گويد: احكام و اوامر قرآن منحصر به وظايف دينى و اخلاقى نيست.
11ـ گييون مى گويد: قرآن نه فقط قانون فقهى است بلكه
قانون اساسى، قضايى، جزايى و مدنى نيز هست كه بشر را مى تواند اداره كند.(1)
12ـ دكتر ماركسى انگليسى مى گويد: قرآن شامل تمام
پيامهاى خدايى است كه در همه كتب مقدسه براى جميع ملل آمده است.
13ـ دكتر موريس فرانسوى مى گويد: قرآن بهترين كتابى است
كه دست صناعت ازلى، آن را براى بشر پرداخته است.
14ـ كارلايل انگليسى مى گويد: قطع نظر از اينكه قرآن
كتاب وحى مبارك الهى است از حيث لفظ و تركيب نيز بليغ ترين كتابهاست و اين كتاب
وابسته به اصلى حقيقى و پيوسته به مبدأى عالى و مقدس است كه تمام كتب در برابر قرآن
حقيرند و اين كتاب از هر گونه اصول ناپسند پاكيزه و مبرّاست.
15ـ ساوارى نويسنده فرانسوى مى گويد: قرآن داراى تأثير
خاص و جاذبيتى مخصوص است كه هيچ يك از كتابها آن را ندارد.
16ـ لومانس آمريكايى مى گويد: قرآن بزرگترين نور است و
آن نور خداست كه جز شفقت و رحمت نخواهد بود.
17ـ ژول لابوم محقق فرانسوى مى گويد: قرآن بيشتر متضمن
وعظ و زجر و ترقيب وترهيب است.
18ـ سديو مستشرق اروپايى مى گويد: قرآن متضمن همه اصول
پاكيزگى و رستگارى است و برنامه اش هدايت در راه حق و جلوگيرى از رفتار باطل و خروج
از تاريكى پستى به سوى انوار فضائل و كمال است پس بر تو باد كه به فرمان قرآن مجيد
و آيات روشن آن كه عرب را از رسوايى ها و زشتى ها بازداشت و به راه راست هدايت كرد
عمل نمايى.
19ـ كازيمرسكى خاور شناس خارجى مى گويد: قرآن مجموعه اى
است دل چسب زيرا در آن اخلاق، مدنيّت، علوم و سياست و وعد و وعيد وجود دارد.
20ـ كوسن دوپر سوال مى گويد: مردم شرق عموماً اعتراف
دارند كه فكر بشر از آوردن مانند قرآن از حيث لفظ و معنا ناتوان خواهد بود، و آن
آياتى است كه وقتى جعفر بن ابى طالب آن را براى نجاشى خواند اشك از ديدگان پادشاه
حبشه سرازير گرديد، خردها به شگفتى مى افتد كه چگونه اين آيات روشن حكمت آميز از
زبان مردى درس نخوانده بيرون آمده باشد.(2)
21ـ ناپلئون در كتاب هماى سعادت ص96 آمده است كه روزى
ناپلئون درباره مسلمين فكر كرد و پرسيد: مركز آنان كجاست؟ گفتند: مصر.
وقتى با يك مترجم به كشور مصر مسافرت كرد، و به كتابخانه آنجا وارد شد. مترجم
قرآن را باز كرد و اين آيه آمد: «براستى كه اين قرآن هدايت مى كند به آنچه درست و
محكم تر است و بر مؤمنان بشارت مى دهد»(3)، وقتى مترجم اين آيه را براى
او خواند و ترجمه كرد، از كتابخانه بيرون آمد و شب تا به صبح به فكر اين آيه بود.
صبح باز به كتابخانه آمد و مترجم آياتى ديگر از قرآن را برايش ترجمه كرد.
روز سوم هم مترجم از قرآن براى او ترجمه كرد و خواند. ناپلئون از قرآن سئوال
كرد، مترجم گفت: اينان معتقدند كه خداوند قرآن را بر پيامبر آخر الزمان محمد(صلى
الله عليه وآله وسلم)نازل كرده است و تا قيامت كتاب هدايت آنان است.
ناپلئون گفت: آنچه من از اين كتاب استفاده كردم اينطور احساس نمودم كه اولا اگر
مسلمين از دستورات جامع اين كتاب استفاده كنند، هرگز روى ذلت را نخواهند ديد. و
ثانياً تا زمانيكه قرآن بين آنها حكومت مى كند، مسلمانان تسليم ما غربى ها نخواهند
شد; مگر بين آنها و قرآن جدايى بيفكنيم.(4)
2ـ ترجمه قرآن به زبانهاى اروپايى
1ـ در ابتدا هيچكس به ترجمه قرآن مبادرت ننمود مگر بعد
از اينكه كتب لغت و فرهنگ ها زياد گرديد، و اولين ترجمه قرآن به زبان لاتين كه
ابتدا زبان علمى اروپا بود در سال 1143 به قلم روبرت كنت
انجام گرفت.
2ـ اربانيوس: كه از دانشمندان قرن هفدهم است، در سال
1613 ميلادى در ليدن كتابى در اصول و قواعد زبان عربى نوشته و در همين اوقات قرآن
مجيد را هم ترجمه كرده است.
3ـ انكلمان ابراهام: يكى از اروپائيان است كه در چاپ
كلام الله مجيد اهتمام نموده و اين كتاب مقدس را با مقدمه لاتينى در سال 1694
ميلادى در هامبورك به طبع رسانيد.
4ـ بارتلمى سنت هيلر: مرد سياسى و فيلسوف و خاورشناس
معروف قرآن كريم را در سال 1865 به چاپ رسانيد و در همين سال كتاب «محمد و قرآن» را
نوشته و در پاريس چاپ كرد.
5ـ كازيمرسكى: مستشرق لهستانى قرآن مجيد را به زبان
فرانسه ترجمه و در سال 1840 به چاپ رسانيد.
6ـ گالاندانتون: از خاورشناسان فرانسه كه مترجم كتبى
چند از فارسى و عربى است، قرآن مجيد را هم به زبان فرانسه ترجمه نموده است.
7ـ گوستاولوبون: دانشمند و فيلسوف معروف كه در كتاب خود
بنام «تمدن عرب» قسمتى از آيات قرآنى را به فرانسه ترجمه كرده و در اطراف قرآن بحث
و مطالعاتى نموده است.
8ـ پالمر: دانشمند و خاورشناس انگليسى و استاد دانشگاه
كمبريج كه قرآن مجيد را به انگليسى ترجمه نموده، و آن را منتشر كرده است.
9ـ ساوارى: دانشمند اروپايى نيز قرآن مجيد را ترجمه و
به چاپ رسانده است.
10ـ مارديس: خاورشناس و يكى از دانشمندان آگاه به زبان
قرآن بوده و اين كتاب ارزشمند يعنى قرآن كريم را ترجمه كرده.(5)
3ـ اعجاز قرآن از جهات مختلف
«مرحوم علامه طباطبايى» در كتاب شريف تفسير الميزان مى نويسد: مهم اين است كه
قرآن نه تنها از جنبه بلاغت و ارزشِ سخن، معجزه است، بلكه اين معجزه و تحّدى شامل
همه امورى است كه برترى قرآن در آن احساس مى شود.
قرآن براى همگان معجزه است يعنى براى سخن سنجان از نظر بلاغت، براى حكيمان از
جنبه حكمت، براى دانشمندان از لحاظ مراتب علمى، براى جامعه شناسان از نظر اجتماعى،
براى قانون گذاران از چهره قوانين علمى، براى سياستمداران از نظر موارد سياسى، براى
هيئت هاى حاكمه از نظر حكومت، و بالاخره براى همه جهانيان از نظر امورى كه بدانها
دسترسى ندارند، مانند علوم غيبى و احتراز از تناقض در احكام و بيانات، معجزه است.
به همين جهت با صداى رسا همه مردم جهان را به معارضه و مقابله دعوت كرده است.(6)
اعجاز قرآن از نظر بيگانگان
قرآن كتابى است بى مانند كه هيچ كتابى را در هيچ زمان و مكانى نميتوان در حد آن
و يا نزديك به آن و قابل مقايسه با آن يافت. و به قول دكتر موريس مترلينگ فرانسوى
كه مى گويد: «حقيقتاً قرآن بهترين و برترين كتابى است كه قلم صنع و دست هنر ازلى
براى بشر ظاهر ساخته است. و بدون كوچكترين اغراق و مبالغه با تعصب بايد گفت: از همه
جهت معجزه است.»
در اعجاز قرآن همين قدر بس كه خطاب به تمام انسانها حتى جنّيان مى فرمايد:«قُل
لَئِنِ اِجتَمَعتِ الاِْنسُ وَ الجِنُّ عَلى اَن يأتوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ لا
يَأتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهيراً». «اسراء 88» يعنى
اى پيامبر به مردم بگو اگر تمام آدميان و جنيان همه جمع شده دست به دست هم بدهند كه
كتابى همچون قرآن بياورند هرگز نخواهند توانست ولو اينكه در آوردن آن يكديگر را كمك
و يارى نمايند.
مسلمان شدن يك آلمانى به خاطر يك آيه قرآن
از جمله معجزات قرآن مجيد بيان مطالب علمى آن است كه از باب نمونه مى توان به
تفسير آيه 4 سوره قيامت كه مى فرمايد: «بَلى قادِرينَ عَلى اَن
نُسَوِّىَ بَنانَه» يعنى ما قادريم كه (مردگان را زنده و همچون اول) سر
انگشتان او را بسازيم.
يعنى اگر كفّار خيال مى كنند كه استخوانهاى پوسيده را نمى توان دوباره ساخت و
زنده كرد، سخت در اشتباهند زيرا قدرت ما بقدرى است كه با حفظ شخصيت افراد حتى در
جزئيات بدن مى توانيم آنها را باز گردانيم به گونه اى كه خطوط سرانگشت هر فردى كه
منحصر به خود اوست در او ايجاد و به حالت اول برگردانيم.
طنطاوى در تفسيرش ذيل همين آيه مى گويد: حكمت ذكر سر انگشتان فقط در عصر ما
معلوم شد و كسى تا اين اواخر نمى دانست كه خطوط سرانگشت هر فردى منحصر به خود اوست
و در اين جهت ميان دو نفر هيچگونه شباهتى نيست و انگشت نگارى به همين علت مرسوم و
متداول شد. و در آلمان يك نفر مسيحى با اطلاع از اين آيه مسلمان مى شود.(7)
يك معجزه تاريخى قرآن
يكى از سوره هاى بسيار كوچك قرآن سوره كوثر است سوره اى است مشتمل بر چندين
معجزه ظاهره به غير از فصاحت و بلاغت آن.
در روايت آمده است كه هنگامى كه عبدالله فرزند پيغمبر از دنيا رفت دشمنان و
مخالفين رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) با خوشحالى
هر چه تمام تر گفتند: «محمّد ابتر است» يعنى فرزند ندارد و در نتيجه بدون نسل خواهد
بود.
حقتعالى سوره كوثر را در ردّ گفته هاى مخالفين نازل كرد:
«اِنّا اَعْطَيْناكَ الْكُوثَرَ» يعنى اى پيامبر ما به تو كوثر (يعنى خير
فراوان) عطا كرديم.
مرحوم مجلسى در كتاب حيات القلوب جلد دوم قسمت اعجاز قرآن مى فرمايد: خير
فراوانى كه در معناى كوثر آمده عبارت است از:
1ـ علم و كمال آنحضرت كه از همه خلق بيشتر بود.
2ـ امت و پيروان او را دو برابر امت جميع پيغمبران گردانيد.
3ـ ذريه و اولاد او را بيشمار قرار داد، كه با وجود اينكه دشمنان آنها زياد
بودند و آنها را شهيد مى كردند با اين همه سراسر جهان را سادات و ذريه پيامبر فرا
گرفته.
4ـ شفاعت آن حضرت در قيامت بيش از همه پيامبران است.
5ـ نهرى بنام كوثر به او عطا كرده كه در قيامت جميع خلايق به آن محتاج باشند.
6ـ درجات او و اوصياء و امت او را از تمام خلق بيشتر و بلندتر گردانيد. و خلاصه
هر كمال و درجه اى كه بشر بتواند به آن دست يابد، خداوند به پيغمبر عطا فرمود.
اما آنكه معجزه تاريخى و روشن اين سوره است اينست كه مى فرمايد: اى رسول خدا
(بدان و آنهاييكه از مرگ فرزند تو خوشحالند نيز بدانند كه) دشمنان و بد خواهان تو
«ابتر» و بلاعقبند. و اكنون بالعيان مى بينيم كه سادات و
ذريه حضرت زهر (عليه السلام) سراسر جهان را فرا گرفته
ولى از دشمنان آنها كه بنى اميه و بنى عباس بودند اثرى باقى نمانده و يا به چشم
نمى خورد با اينكه جمعيت آنها از كثرت افراد قابل شمار نبود(8)
4ـ اهميت قرآن از ديدگاه قرآن
خداوند متعال در سوره اسراء آيه 9 درباره اهميت قرآن چنين مى فرمايد:
«اِنَّ هذَا القُرانَ يَهدى لِلَّتى هِىَ اَقوَمُ» يعنى
بدرستيكه اين قرآن هدايت و راهنمايى مى كند انسان را به دين و ديانت محكم و مستقيم
و در سوره بقره آيه 1 مى فرمايد: «الم ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ
فيهَ هُدىً لِلمُتَقينِ» يعنى شكى نيست كه اين كتاب (اسمانى يعنى قرآن)
هدايت كننده پرهيزكاران است.
و شايد معنى آيه اول هدايت همگانى و آيه دوم به معنى بهره مندى متقين از هدايت
قرآنى باشد. به اين معنى كه قرآن هدايت كننده همه مردم است ولى پرهيزكاران از آن
بهره مند مى شوند.
5ـ اهميت قرآن در روايات
نظر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
درباره قرآن
در نهج الفصاحه روايات چندى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه
وآله وسلم) درباره اهميت قرآن نقل شده كه توجه خوانندگان عزيز را به
گوشه هايى از آن جلب مى كنيم:
1ـ بوسيله قرآن نان نخوريد
«اِقْرَؤا القُرآنَ وَ اعمَلوُا بِهِ وَ لا تَجفُوا عَنهُ
وَ لا تَغلُوا فيهِ وَ لا تأكُلُوا بِهِ وَ لا تَستَكثِروا بِهِ.» يعنى قرآن
را بخوانيد و بدان عمل كنيد و از آن دور نشويد و در آن غلو نكنيد و بوسيله آن نان
نخوريد و به كمك آن فزونى مجوييد.
2ـ بهترين قاريان قرآن
«خَيرُكُم مَن تَعَّلَمَ القُرآنَ وَ عَلَمَّهُ»
يعنى بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و بعد آن را به ديگران تعليم دهد.
3ـ اجر و پاداش شنونده قرآن با قارى قرآن مساوى است
«اَلقارِى وَ المُستَمِعُ فِى الاَجرِ شَريكانِ»
يعنى قارى قرآن و شنونده آن در اجر و ثواب با هم مساوى هستند (بنابراين لازم است كه
شنوندگان قرآن مطابق فرمايش قرآن كه مى فرمايد: «اِذا قُرِءَ
القُرآنُ فَاستَمِعُوا لَهُ وَ اَنصِتُوا لَعَلَّكُم تُرحَمُون» يعنى هرگاه
ديديد قرآن تلاوت مى شود شما نيز گوش فرا دهيد و ساكت باشيد شايد مورد لطف و عنايت
الهى قرار گيريد. به جاست سكوت را مراعات فرمايند.
4ـ آژير خطر براى قاريان قرآن
«اَلزَّبانيَّةُ اِلى فَسَقَةِ حَمَلَةِ القُرآنِ اَسرَعُ
مِنهُم اِلى عَبَدَةِ الأَوثانِ، فَيَقُولُونَ: يُبدَءُ بِنا قَبلَ عَبَدَةِ
الأَوثانِ؟ فَيُقالُ لَهُم: لَيسَ مَن يَعلَمُ كَمَن لا يَعلَمُ» يعنى
مأمورين عذاب فاسقان قرآن خوان را زودتر از بت پرستان به جهنّم مى برند، آنها
مى گويند: آيا ما را زودتر از بت پرستان به جهنّم مى بريد؟ در جواب مى گويند: دانا
و نادان هرگز با هم مساوى نيستند (كنايه از اينكه شما مى دانستيد نبايد گناه كنيد و
كرديد ولى آنها نمى دانستند و نرفتند ياد بگيرند. آنها از اين كه نمى دانستند و
نرفتند ياد بگيرند به جهنّم خواهند رفت امّا با تأخير و شما با دانستن و گناه كردن
به جهنّم خواهيد رفت با تعجيل.
5ـ قرآن خواندن بى نتيجه
«اِقرَءَ القُرآنَ ما نَهاكَ فَاِذا لَم يَنهَكَ فَلَستَ
تَقرأهُ» يعنى اگر خواندن قرآن تو را از كار زشت باز ندارد، در حقيقت گويا
قرآن نخوانده اى.(9)
6ـ برترى قرآن بر ساير كلام ه
در بحار جلد 92 ص19 از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله
وسلم) روايت شده كه فرمود: فضيلت و برترى قرآن بر ساير كلام ها مانند فضيلت
و برترى خداوند است بر ساير مخلوقات.
نظر على (عليه السلام) درباره قرآن
على (عليه السلام) درباره قرآن كريم مى فرمايد: قرآن
چراغ فروزانى است كه در تاريكى جهل راهنماى گم گشتگان و هادى گمراهان است.
در اين نظام متين و استوار الهى كسرى و كاستى نيست، حلال را بيان مى كند و حرام
را توضيح مى دهد و از واجبات سخن مى گويد و از حقايق نيز پرده برمى دارد.
ناسخ را از منسوخ و ويژه را از ناويژه جدا مى كند و گاهى به داستان هاى گذشته
پرداخته و از گم شدگان قرون قبل حكايت مى كند.
قرآن كريم به دردهاى زمان گذشته درمان مى بخشد و بر جراحت هاى مهلك قلب مرهم
مى گذارد.
قرآن مجيد از همه جهت سخن گفته تا آنجا كه كلمه اى را ناگفته نگذاشته و گذشته ها
را بياد مى آورد. آينده بشريت را به سعادت و سلامت تضمين كرده به شرط اينكه فرمان
وى را بپذيرند و راه خوشبختى را از وى بجويند.
اين بود قسمتى از نظريه على (عليه السلام) پيرامون
سازندگى قرآن، در كتاب پرمايه نهج البلاغه.
نظر امام صادق (عليه السلام) درباره اهميت قرآن
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: قرآن مجيد را
نيكو فرا بگيريد، چرا كه نيكوترين حديث است، در آن با فكر و انديشه بررسى كنيد چون
كه آن بهار دلها است.
و در حديث ديگرى مى فرمايد: پيروان ما كسانى هستند كه رفتار و كردارشان همانند
ما باشد نه آنكه رفتارشان مخالف با رفتار ما باشد آنگاه خود را به ما نسبت دهند، ما
از اين گروه و طايفه بيزاريم.(10)
در روايت مفصلى امام صادق (عليه السلام) قرآن را به
يكصد و ده قسم تقسيم كرده، سپس مى فرمايد: اين دليل روشنى است كه كلام خداوند متعال هيچگونه شباهتى به كلام
بشر ندارد همانگونه كه افعال خداوندى نيز شباهتى به افعال ساير مخلوقاتش ندارد.
بدين جهت است كه كسى نمى تواند به عمق كلام الهى و حقيقت تفسير آن پى ببرد. مگر
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين(عليهم
السلام).(11)
6ـ اهميت دادن مسلمين صدر اسلام به قرآن مجيد
مسلمين صدر اسلام براى حفظ و مواظبت قرآن كريم از تحريف، جديت و كوشش فراوانى به
خرج مى دادند تا جاييكه هر كسى سعى و كوشش مى كرد براى خود از قرآن مجيد نسخه اى
داشته باشد. و چنانچه مشاهده مى كردند كه كسى مى خواهد حرفى از قرآن را كم يا زياد
كند در مقابلش ايستادگى مى كردند.
مرحوم علامه طباطبايى در كتاب قرآن در اسلام به نقل از تفسير دُرّالمنثور ج3
ص232 مى نويسد در جمع آورى قرآن در زمان عثمان مى خواستند: (واو)
«وَ الَّذينَ يَكنِزونَ الذَهَبَ وَ الفِضَّةَ» را در
سوره توبه آيه 34 بردارند و بدون واو بنويسند عده اى از صحابه از انجام چنين عملى
مانع شده از جمله ابى بن كعب صحابى در مقام تهديد سوگند ياد كرد كه اگر واو را ساقط
كنيد با شمشير كشيده با شما خواهم جنگيد و اين پافشارى او باعث شد كه واو را ثبت
كردند.(12)
7ـ موقعيت قرآن در دوره آخر الزمان
در كتاب كنز العمال جلد10 ص272 از على (عليه السلام)
روايت شده كه فرمود: اى حافظان و قاريان قرآن (تنها به خواندن قرآن اكتفا نكنيد
بلكه به آنچه از قرآن فراگرفته ايد) به آن عمل نماييد زيرا عالم واقعى كسى است كه
به آنچه از قرآن فرا گرفته عمل نمايد و (به عبارت ديگر) علم و عملش با يكديگر مطابقت نمايد، و زود
باشد كه بيايد زمانى كه مردم علم را فرا بگيرند ولى از گلو تجاوز نكند(يعنى عمل به
علم نكنند).
ظاهر و باطنشان يكى نباشد، علمشان با عمل توأم نبوده و در جلسات گرد يكديگر حلقه
مى زنند و در علوم با يكديگر مسابقه مى گذارند تا جاييكه جلسه آنها به جدال و نزاع
و كينه و كدورت تبديل مى شود، اينان بدانند كه رفتارشان مورد رضاى خدا قرار
نمى گيرد.
و نيز در كتاب مستدرك حاكم جلد4 ص457 از پيامبر اكرم(صلى
الله عليه وآله وسلم)روايت شده كه فرمود: روزى بر امت من خواهد آمد كه فقط
قرآن خوان زياد شود و قرآن فهم، كم و بازار علم هم رو به كسادى گذارد (يعنى تحصيل
علم هم كم شود) ولى در عوض هَرْج زياد شود. سئوال شد هَرْج چيست يا رسول الله؟
فرمود: كُشت و كُشتار است.
در كنز العمال جلد1 ص271 انس بن مالك از پيامبر اكرم(صلى
الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند كه فرمود: به خدا پناه ببريد از قاريان
قرآن متكبر و فخر فروش چرا كه تكبّر و فخر فروشى آنها به مراتب از حكام ستمگر
شديدتر است و هيچكس در نزد خدا از قاريان متكبر و فخر فروش مغبوض تر و منفورتر
نيست.(13)