478 : در عصر ظهور كدامين مذهب حاكم است ؟
شكى نيست كه اسلام آخرين دين بشر از جانب خداوند متعال است . لذا خداوند متعال
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را به عنوان (( خاتم
النبيين )) توصيف كرده ، آن حضرت نيز تصريح به اين نموده كه
بعد از خود پيامبرى ديگر نخواهد بود. لكن سؤ ال اين است كه از بين مذاهب موجود
كدامين مذهب از مذاهب اسلامى به اجرا در خواهد آمد؟
پاسخ : مطابق آيات و روايات فراوان دين حاكم در عصر ظهور دين اسلام است
(1248) ، ولى با ضميمه كردن اين آيات به آيه اكمال پى مى بريم كه
مذهب رايج در عصر ظهور همان مذهب تشيع است .
خداوند متعال مى فرمايد:
اليوم اكلملت لكم
دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا
(1249) ؛ (( امروز دين شما را كامل كردم و
نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين [جاودان ] شما پذيرفتم .
))
در آن روز چه اتفاق افتاده است كه خداوند به سبب آن دين خود را بر مردم كامل كرده و
نعمت را بر آنان تمام نموده است و اسلام را همراه با آن پذيرفته است ؟ كليد فهم اين
سؤال ها بررسى شان نزول آيه و روشن شدن مصدق كلمه (( اليوم
)) در آيه شريفه است .
با مراجعه به روايات و بيان مفسرين در ذيل آيه فوق پى مى بريم كه شان نزول آيه قضيه
اى است كه در غدير خم روز هيجدهم ذى حجه اتفاق افتاده است . در آن روز پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله دست حضرت على عليه السلام را بلند كرده و او را به عنوان امام
و خليفه و جانشين بعد از خود معرفى كرده است . پس دين مرضى خداوند در عصر ظهور كه
بر همه اديان غالب خواهد شد همان دينى است كه در مذاهب تشيع يعنى پيروى از امام على
عليه السلام و يازده امام معصوم از فرزندان او متبلور شده است .
لذا خداوند متعال در سوره نور مى فرمايد:
... و ليمكنن لهم
دينهم الذى ارتضى لهم ...
(1250) ؛ (( و دينى را كه براى آنها پسنديده
است پياده خواهد نمود. ))
اين دين پسنديده همان دينى است كه در روز غدير خم با خط ولايت مستدام است .
479 : حضرت مهدى عليه السلام بعد از ظهور با انحرافات فكرى
چگونه برخوردار خواهد كرد؟
يكى از مشكلاتى كه امام مهدى عليه السلام با آن روبه رو مى شود مشكل انحراف ها و
برداشتها و تفسيرهاى نادرستى است كه در راه و روش هاى دين خدا و اصول و فروع احكام
الهى پديد آمده و قرن ها در ذهن جامعه اسلامى نفوذ و رسوخ كرده است . اين موضوع ،
مانع عظيمى بر سر راه امام مهدى عليه السلام است ؛ زيرا كفر و كافر به سلاحى مجهز
نيست و انسان بى اعتقاد ، حقى را به نام اسلام واژگون نياموخته است و براى او اصل
يا اصولى را نادرست تفسير نكرده و چيزى را به شكل انحرافى و نادرست به نام دين خدا
در ذهن مردم جاى نداده است و آيه يا حديثى را به راءى و دلخواه خويش معنى نكرده است
... اين كار آسانى است ، ليكن با مسلمان و مدعى خداشناسى كه تعاليم دين يا بخش هايى
از آن را به گونه اى انحرافى آموخته و معناى بسيارى از احاديث و آيات قرآنى را
برعكس فهميده است و ... چگونه مى توان روبه رو شد؟ و چه سان مى توان به اين طبقه
فهماند كه اين افكار و انديشه ها و تفسير و تاويل ها كه آنان و جامعه و پيشوايان و
مبلغان مذهبى ايشان به نام دين آموزش داده اند و سال ها بلكه قرن ها گفته و تكرار
كرده اند دين خدا نيست ؟ در اين جا مشكلاتى روى مى دهند كه در مورد كافران و بى
اعتقادان وجود ندارد؟ اين جريان يكى از موانع بزرگ بر سر راه امام مهدى عليه السلام
است ، زيرا در اين جريان امام تنها با توده هاى ناآگاه رو در رو نيست ، بلكه عاملين
اصلى توجيه ها و تاويل ها و انحراف ها و تحريف ها نيز پشت سر آنان قرار دارند و
همواره به تحريك افكار و فتنه گرى مشغول اند. عاملان اصلى بر عكس تفسير كردن قرآن و
حديث از سه جريان تشكيل مى شوند:
1- روحانيان دنيادار و وابسته .
2- سرمايه داران و اشراف .
3- حكومت هاى به ظاهر اسلامى .
شايد بخشى از برنامه هاى كشتار گسترده و فراگير امام مهدى عليه السلام در جامعه هاى
اسلامى در اين ارتباط باشد و به اين علت باشد كه مسلمانان به حربه اسلام انحرافى كه
در حقيقت ضد اسلام است به جنگ با امام بر مى خيزند و امام ناگزير با قاطعيت با آنان
روبه رو مى شود ، البته در صورتى كه از افكار و انديشه هاى نادرست خويش دست بر
ندارند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ان قائمنا اذا
قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول الله من جهال الجاهلية . قلت : و
كيف ذلك ؟ قال اءن رسول الله صلى الله عليه و آله اءتى الناس و هم يعبدون الحجارة
والصخور و العيدان و الخشب المنحوتة و ان قائمنا اذا قام اتى الناس وكلهم يتاول
عليه كتاب الله و يحتج عليه به ...
(1251) ؛ (( آزارى كه قائم به هنگام رستاخيز
خويش از جاهلان آخرالزمان بيند بسى سخت تر است از آن همه آزار كه پيامبر صلى الله
عليه و آله از مردم جاهليت ديد. راوى مى گويد: گفتم اين چگونه مى شود؟ امام فرمود:
پيامبر به ميان مردم آمد در حالى كه ايشان سنگ و صخره و چوب و تخته هاى تراشيده را
مى پرستيدند و قائم ما كه قيام كند مردمان همه از كتاب خدا براى وى دليل مى آورند و
آيه هاى قرآن را تاويل و توجيه مى كنند. ))
مشكل امام زمان عليه السلام مشكل توده هاى جاهل و نادانى است كه در دوران عمر خود
گرفتار بدآموزى هاى گسترده در تعاليم دين بوده اند و به رهبرى و راهنمايى تزويرگران
عالم نما از سر جهل رو در روى امام و منجى خويش مى ايستند و با تحريك مدعيان دروغين
علم دين با امام بر حق به ستيز بر مى خيزند ، و درگيرى با حربه تاويل قرآن خواهد
بود.
كوشش امام و رسالت او تطبيق دست و دقيق تعاليم قرآن بر مسائل حيات بشرى و مشخص كردن
حد و مرزهاى تعاليم واقعى احكام است .
480 : آيا حكومت امام مهدى عليه السلام نژادى است ؟
گر چه برخى اديان منحرف و آيين هاى شبه دينى ، معتقد به برترى برخى عناصر و انسان
ها بر برخى ديگرند ، لكن مطابق ادله اى كه به آنها اشاره خواهيم كرد در حكومت و
دولت حضرت مهدى عليه السلام نژادپرستى جايگاهى ندارد:
1- دعوت حضرت بر اساس احكام اسلامى است ، و مى دانيم كه اسلام به طور صريح نژاد
پرستى را نفى مى كند ، آنجاكه مى فرمايد:
يا ايها الناس
انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا اءن اكرمكم عند الله
اتقيكم
(1252) ؛ (( اى مردم ما شما را از يك مرد و
زن آفريديم و شما را از تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد [ولى ]
گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست )) .
اسلام دين عموم مردم در عصر ظهور است و اختصاص به قوم و دسته خاصى ندارد ، خداوند
مى فرمايد: و ما
اءرسلناك الا كافة للناس بشيرا و نذيرا ولكن اكثر الناس لا يعلمون
(1253) ؛ (( ما تو را جز براى همه مردم
نفرستاديم تا بشارت دهى و بترسانى ولى بيشتر مردم نمى دانند ))
.
اسلام ملاك هاى جديدى را براى برترى جويى قرار داده است كه هيچ ارتباطى با
نژادپرستى و عنصريت دارد:
الف : علم : قل
هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوا الالباب
(1254) ؛ (( بگو آيا كسانى كه مى دانند با
كسانى كه نمى دانند يكسانند؟ تنها خردمندان متذكر مى شوند. ))
ب : تقوا : ان
اكرمكم عند الله اتقيكم
(1255) ؛ (( همانا گرامى ترين شما نزد خداوند
با تقواترين شماست . ))
ج : جهاد: لا
يستوى القاعدون من المومنين غير اولى الضرر و المجاهدين فى سبيل الله باموالهم و
انفسهم فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة ...
(1256) ؛ (( [هرگز] افراد با ايمانى كه بدون
بيمارى و ناراحتى از جهاد بازنشستند با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود
جهاد كردند يكسان نيستند خداوند مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند بر
قاعدان [ترك كنندگان جهاد] برترى مهمى بخشيده ... )) .
2- دعوت حضرت مهدى عليه السلام و دولت او جهانى است و اين نوع دعوت با نژادپرستى
سازگارى ندارد.
3- مطابق برخى از روايات دولت حضرت مهدى عليه السلام دولتى متعادل و مخالف با
نژادپرستى است .
الف : رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه حكم حضرت بر عرب شديد است .
(1257) و اگر قرار بر حكومت نژادپرستى باشد اين روايات متضافره بى
معنا خواهد بود.
ب : رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه اصحاب خالص حضرت از نژادهاى مختلف و از كشورهاى
مختلف هستند.
شيخ طوسى از ابى بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه درباره اصحاب قائم عليه
السلام فرمود: (( سيصد و سيزده نفر مرد به عدد اهل بدر از
مكان هاى مختلف به سوى او مى آيند )) .
(1258)
مطابق برخى از روايات حضرت به سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله عمل خواهند نمود.
و مى دانيم كه سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله نفى هر گونه نژادپرستى بوده است .
481 : آيا نوع حكومت حضرت مهدى عليه السلام همانند ساير
حكومت ها است ؟
مى توان به طور جزم ادعا كرد كه نوع حكومت حضرت مهدى عليه السلام شبيه هيچ يك از
كومت هاى موجود در دنيا نيست زيرا:
اولا : حضرت مهدى عليه السلام قرار است در عصر ظهورش اسلام را به تمام معنا به
عنوان برنامه حكومتى عادل پياده كند ، و مى دانيم كه برنامه هاى اسلامى با هيچ يك
از نظام هاى حكومتى جهان مطابقت و شابهت كامل ندارد.
ثانيا : اساس و بنياد حكومت هاى رايج در دنيا بر ظلم و تعدى استوار است حتى حكومت
دموكراسى كه بر اساس راى اكثريت استوار است در آن ظلم به اقليتى است كه حاكم و
حكومت او را نپذيرفته است ، در حالى كه امام زمان عليه السلام يكى از اهداف اصلى
حكومتش برچيدن ظلم و بى عدالتى و گسترش دل و داد در سطح كل جامعه است .
ثالثا : همه نظام ها و قوانين موجود در جهان بر ماديت و اسقاط عنصر الهى در امور
استوار است خواه به صراحت تصريح كرده باشند همانند ماركسيست ها يا ضمنا همانند هر
حكومتى ديگر ، در حالى كه نظام حكومتى حضرت مهدى عليه السلام بر پايه معنويت و ربط
انسان به خدا و تربيت جسم و روح استوار ست . لذا تمام قوانين حكومت حضرت قوانين
الهى خواهد بود.
رابعا : حكومت امام زمان عليه السلام نوع حكومتى است كه تمام خواسته هاى مادى و
معنوى بشر را كه در دوره هاى قبل و حكومت هاى پيشين برآورده نشده است تامين خواهد
كرد و مردم را از ياءس و نااميدى كه از ناكامى حكومت هاى پيشين پديد آمده برطرف مى
سازد. و لذا در روايات آمده است : (( همانا دولت ما آخرين
دولت است و براى هيچ اهل بيتى دولتى نيست جز آنكه قبل از ما مالك حكومت خواهند شد
تا اينكه وقتى كه سيره ما را ديدند نگويند: اگر ما مالك شده بوديم به مثل همين روش
عمل مى كرديم . و آن است گفتار خداوند متعال :
و العاقبة
للمتقين .
(1259)
482 : امام زمان عليه السلام در مقابله با ستمگران و اجراى
حدود و احكام الهى چگونه رفتارى دارند؟
امام مهدى عليه السلام در راه و روش خويش سازش ناپذير است و در اجراى حدود و احكام
الهى و مبارزه با ستمگران قاطعيتى خدايى دارد. چشم پوشى و مسامحه اى در راه و روش
او نيست . از ملامت ملامت گران نمى هراسد ، از هيچ مقام و قدرتى نمى ترسد و بدون
هيچ گونه ملاحظه اى تبهكاران را كيفر مى دهد.
قاطعيت ، خصلت همه رهبران راستين الهى است و در امام مهدى عليه السلام اين خلصت در
حد اوج و كمال است و معيار پاك سازى اجتماعات بشرى همين است .
امام باقر عليه السلام فرمود: (( قائم قيام مى كند ... بر
اعراب سختگير است و راه و روش او شمشير بوده و در راه اجراى برنامه هاى الهى از
ملامت ملامت گران بيم نمى كند )) .
(1260)
امام كاظم عليه السلام فرمود: (( خداوند براى دوازدهمين امام
از خاندان ما هر دشوارى را آسان مى گرداند و به دست او هر جبار سرسختى نابود مى شود
و هر شيطان سركشى هلاك مى گردد )) .
(1261)
483 : آيا در عصر ظهور ، زندگى بشر سامان مى يابد؟
در زيارت نامه ها و رواياتى كه درباره حضرت مهدى عليه السلام و عصر ظهور رسيده به
زندگى اصيل و درست انسان در پرتو فروغ جاودانه تعاليم امام مهدى عليه السلام اشاره
رفته است .
در زيارتى درباره حضرت مهدى عليه السلام مى خوانيم :
... السلام على
ربيع الانام و نضرة الايام ...
(1262) ؛ (( ... سلام بر بهاران زندگى مردمان
و طراوت روزگاران ... )) .
امام حسين عليه السلام فرمود؛
منا اثنى عشر
مهديا ... و آخرهم التاسع من ولدى و هو القائم بالحق يحيى الله به الارض بعد موتها
...
(1263) ؛ (( در خاندان ما دوازده مهدى است
... آخر آنان نهمين فرزند من است كه به حق قيام كند و خداوند ، زمين مرده را با به
دست او زنده كند ... )) .
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه
اعلموا ان الله
يحيى الارض بعد موتها ... فرمود: يعنى خداوند زمين را با عدل قائم در
رستاخيز ظهور او زنده مى گرداند پس از آنكه از ستم فرمانروايان ضلالت مرده باشد ...
))
(1264)
484 : سرلوحه برنامه هاى حضرت مهدى عليه السلام چيست ؟
گسترش عدالت در سراسر گيتى در راس آرمان هاى انقلاب امام مهدى عليه السلام قرار
دارد و از هدف هاى اساسى آن تحول عظيم جهانى است ، چنان كه اين اصل از نخستين هدف
ها و اصلى ترين برنامه هاى همه پيامبران بوده است ، كه در گذشته تاريخ ، اجتماعات و
مردمان را بدان فرا خوانده اند و در راه تحقق آن فداكارى هاى فراوان كرده اند. مى
توان گفت بيشترين درگيرى و مبارزه پيامبران بر سر اجراى عدالت بوده است ... .
امام زمان عليه السلام در برابر طبقات آگاه و عالمان و روشنفكرانى كه بخواهند به
گونه اى در برابر اجراى عدالت بايستند مقاومت مى كند ، و با كسانى كه با توجيه كلام
خدا و تاءويل آيات قرآن كريم ، قصد تضعيف مبانى انقلاب او را دارند درگير مى شود و
آنان را از جلو راه انقلاب بر مى دارد.
(( عدل )) به معناى رعايت دقيق حق و
حقوق مردم و برابرى همه آنها در برخوردارى از حقوق و منافع مشروع و معقول خويش است
، چنان كه (( ظلم )) زير پا نهادن حق
و حقوق ديگران و نابرابرى و تبعيض است . عدالت ، زمينه حيات اجتماعى تنها در بخش
ويژه اى از جامعه نيست بلكه در همه ابعاد حيات فردى و اجتماعى عامل اصلى حيات و
زندگى انسان ، اصل عدالت و عدل است . عدل حيات زندگى است و زندگى بى عدالت مرگى است
كه حيات پنداشته مى شود.
امام حسين عليه السلام فرمود:
لو لم يبق من
الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى فيملاها عدلا
و قسطا كما ملئت جورا و ظلما. كذلك سمعت رسول الله يقول
(1265) ؛ (( اگر از عمر دنيا تنها يك روز
باقى مانده باشد خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردى از فرزندان من قيام كند و
زمين را از عدل و داد بيا كند آن گونه كه از ستم و بيداد آكنده باشد. اين چنين از
پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم . ))
امام زمان در لحظات نخستين پس از تولد دهان به سخن گشود و عرض كرد:
... اللهم انجز
لى ما وعدتنى و اتمم لى امرى و ثبت و طاءتى و املا الارض بى عدلا و قسطا
(1266) ؛ (( خداوندا! به آنچه بر من وعده
دادى وفا كن و امر مرا به كمال برسان و گام هاى مرا استوار بدار و زمين را به دست
من آكنده از عدل و داد ساز. ))
امام على عليه السلام درباره عصر ظهور حضرت مهدى عليه السلام مى فرمايد:
... لينزعن عنك
قضاة السوء و ليقبضن عنكم المراضين و ليعزلن عنكم امراء الجور و ليطهرن الارض من كل
غاش
(1267) ؛ (( ... امام مهدى عليه السلام
قاضيان زشت كار را كنار مى گذارد و دست سازشكاران را از سرتان كوتاه مى كند و
حكمرانان ستم پيشه را عزل مى نمايد و زمين را از هر نادرست و خائنى پاك مى سازد.
))
485 : چه عواملى در موفقيت حضرت مهدى عليه السلام در گسترش
عدل تاءثيرگذار است ؟
اگر بخواهيم راز و رمز موفقت آن حضرت را در پياده كردن حكومت عدل در پهنه زندگى بشر
ترسيم كنيم مى توان گفت كه در آن روز هم فاعليت فاعل تام است و هم قابليت محل تكميل
شده است ؛ زيرا در نظام امامت كه عهده دار اجراى حق و عدالت است ، شخص امام كه در
راءس آن قرار دارد نمونه و الگوى اعلا و نمايش عملى و تجسم ظهور تمام برنامه هاى
اسلامى و تعليمات آن و نسخه سعادت بخش جامعه بشرى است . در اين نظام ، هم قوانينى
كه اساس عمل است به عدل حق و برقرارى توازن و تعادل نظر دارد و هم حاكم و نظام
حكومت و قوه مجريه اى كه اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق عدل منحرف نمى
شود.
عامل ديگر براى موفقيت حضرت مهدى عليه السلام در گسترش عدل در جامعه تكامل عقول بشر
در آن عصر است . كسانى با عدل و داد درگيرند كه عقلشان كامل نيست و وقتى مردم از
لحاظ عقل ضعيف باشند زير بار حكومت عدل نمى روند؛ زيرا طبق احاديث عدل از جنود عقل
به شمار مى آيد و جور از جنود و لشكريان جهل .
(1268)
لذا در روايتى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم :
اذا قام قائمنا
وضع الله يده على روؤس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم
(1269) ؛ (( هنگامى كه قائم ما قيام كند
خداوند دستش را بر سر بندگانش مى گذارد و بدين وسيله عقول آنها كامل و افكارشان را
پرورش مى دهد. ))
بنابراين ، عصر حضرت مهدى عليه السلام به جهت تكامل عقولشان و نيز عظمت نظام امامت
به سرعت تمام پذيراى حكومت آن حضرت خواهند بود.
486 : سيره عملى و روش شخصى حضرت مهدى عليه السلام بعد از
ظهور چگونه است ؟
امام مهدى عليه السلام مانند همه پيامبران و رهبران راستين و شايسته الهى بسيار
ساده زيست است لباس هاى درشت و كم بها مى پوشد خوراك خشك و ناگوار مى خورد ، و ...
؛ زيرا رهبرى جامعه انسانى چنين سيره و روشى را نيز لازم دارد و در فكر آسايش خلق
بودن و لحظه اى براى آنان نياسودن ، شرط اصلى آن است .
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما تستعجلون
بخروج القائم فوالله ما لباسه الا الغليظ و لا طعامه الا الجشب
(1270) ؛ (( به چه جهت درباره خروج قائم عجله
داريد؟ به خدا سوگند! او جامه اى درشت مى پوشد و خوراك خشك و ناگوار مى خورد ...
)) .
487 : وضعيت امنيت اجتماعى در عصر ظهور چگونه است ؟
امنيت اجتماعى ، امنيت در بخش هاى گوناگون زندگى اجتماعى را شامل مى شود. يعنى
امنيت در بخش هاى اقتصادى ، سياسى ، دفاعى ، فرهنگى و غيره . امنيت اجتماعى زمينه
همه فعاليت هاى درست و مفيد اجتماعى و شرط لازم رشد و تكامل فرد و جامعه است .
امام مهدى عليه السلام پديدآورنده امنيت اجتماعى است ، امنيتى كه بشريت در تمام
دوران تاريخ خود مانند آن را نديده است .
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه
وعد الله الذين
آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و
ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا ...
(1271) ، فرمود: اين آيه درباره قائم و يارانش نازل شده است .
488 : در عصر ظهور ، رشد عقلى و تكامل علمى انسان چگونه است
؟
نقش اصلى دعوت پيامبران در گسترش دانايى و آموزش و تجربه و تعليم است و ايمان از
شاخه هاى دانايى و شناخت به شمار مى رود. پيامبران به انسان ها راه و رسم زندگى هدف
و نتيجه آن را مى آموختند.
از سوى ديگر چون هدف از خلقت انسان رشد و تكامل معرفت و شناخت اوست بايد روزى اين
هدف تحقق يابد و روزگار دانش هاى راستين و پيروزى خرد بر مجهولات فرا رسد. از اين
رو در دوران ظهور كه روزگار تحقق همه آرمان هاى انسانى و الهى است ، شناخت انسان به
تكامل نهايى مى رسد و در ابعاد گوناگون دانايى ، از جهان شناسى ، انسان شناسى و
خداشناسى ، عروج لازم را مى يابد.
در دوران امام زمان عليه السلام همه مسائل بشرى به هدف اصلى و مرز نهايى مى رسد ، و
بشريت در تلاش اعصار و قرون به محضر استاد و معلمى راه مى يابد كه نكته اى از ديد
ژرف نگر و حقيقت بين او پوشيده نيست و هدف او پرده بردارى از حقايق و مجهولات است و
تا سرحد امكان و توان انسان ها ، آنان را به اوج تكامل علمى مى رساند. اين موضوع از
مهم ترين برنامه ها و اقدام هاى حضرت مهدى عليه السلام است و از اين رهگذر دو محور
اساسى تحقق مى پذيرد.
1- با گسترش شناخت و كشف اسرار كائنات پايه هاى خداشناسى استوار مى گردد.
2- گسترش شناخت و دانايى ، تشكيل جامعه انسانى و بسامان و مرفه را ممكن مى سازد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
... تاسعهم
قائمهم الذى يملا الله عزوجل به الارض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و علما بعد
جهلها ...
(1272) ؛ (( نهمين از آنان قائم است كه
خداوند به دست او سرزمين تاريك [ زندگى ] را نورانى و روشن مى كند و از عدل مى آكند
، پس از [ دوران ] ظلم و علم و دانايى را فراگير مى سازد پس از [ دوران ] جهل و
نادانى ... )) .
امام باقر عليه السلام فرمود:
اذا قام قائمنا
وضع يده على روؤس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به احلامهم
(1273) ؛ (( قائم ما به هنگام رستاخيز خويش
نيروهاى عقلانى توده ها را تمركز دهد و خردها و دريافت هاى خلق را به كمال رساند.
))
489 : عصر ظهور حضرت مهدى عليه السلام از حيث رشد تربيتى
چگونه است ؟
تكامل تربيت و بلوغ روحى انسان از جمله برنامه هاى مهم قيام امام مهدى عليه السلام
است . حضرت برنامه خود را از اين نقطه زيربنايى آغاز مى كند تا برنامه هاى ديگر او
به شايستگى انجام يابد و زمينه ها و شرايط و عوامل اصلى صلاح ، شايستگى ، بسامانى ،
رفاه ، عدالت ، دادگرى ، قانون شناسى ، تعهدپذيرى ، مهرورزى ، محبت ، ايثار و
فداكارى در سطح جامعه ها پديدار گردد.
امام على عليه السلام فرمود:
... و لو قد قام
قائمنا لذهبت الشحنآء من قلوب العباد ...
(1274) ؛ (( چون قائم ما قيام كند كينه ها از
دل ها بيرون رود. ))
امام باقر عليه السلام فرمود:
اذا قام قائمنا
وضع يده على روؤس العباد ... و اكمل به اخلاقهم
(1275) ؛ (( هنگامى كه قائم ما رستاخيز كند
دستش را بر سر مردم مى گذارد ... و اخلاق آنان را تكامل بخشد. ))
490 : حضرت مهدى عليه السلام در تقسيم اموال چگونه رفتار
خواهد كرد؟
از جمله برنامه هاى حضرت مهدى عليه السلام اجراى اصل مساوات است . اين اصل در آيات
قرآن و احاديث پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهم السلام فراوان مورد تاكيد قرار
گرفته و ابعاد و جوانب آن شكافته شده و تبيين گشته است .
درباره دوران ظهور و تحقق اصل مساوات و گسترش برادرى و برابرى در سراسر اجتماعات
احاديثى رسيده است كه از بيان و محتواى آنها مى توان كشف كرد كه در دوران امام زمان
عليه السلام مساوات اجتماعى در سطحى بسيار عالى عينيت مى يابد كه شايد چگونگى آن و
فراگيرى و عمق نفوذ آن در اين روزگاران براى ما- با ذهنيت هاى موجود - پذيرفتنى
نباشد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
ابشركم بالمهدى
يبعث فى امتى ... يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض يقسم المال صحاحا. فقال له
رجال : و ما صحاحا؟ قال : التسوية بين الناس
(1276) ؛ (( به مهدى بشارتتان مى دهم او از
ميان امت من برانگيخته مى شود ... ساكنان آسمان و زمين از او خشنود خواهند بود. او
مال را درست تقسيم مى كند. مردى پرسيدن درست چيست ؟ فرمود: ميان همه به طور مساوى .
))
491 : وضعيت مردم در عصر ظهور از حيث رفاه اقتصادى چگونه است
؟
از برنامه ها و اقدام هاى امام مهدى عليه السلام پديد آوردن رفاه اقتصادى در سطح كل
جامعه بشرى است . بخش عظيم و مهمى از مسائل عقب ماندگى و وابستگى و كمبود مواد
غذايى به دو عامل بستگى دارد كه با يكديگر ارتباط دارند:
1- نظام اقتصادى استعمارگر حاكم بر جهان .
2- نظام سياسى حاكم بر جامعه كه همواره به زيان ملت هاى خود گام بر مى دارند.
در رستاخيز ظهور حضرت مهدى عليه السلام اين بندها و دام ها از سر راه برداشته مى
شود و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد و سياست جهانى و كشورها نابود مى گردد.
احاديث درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور بسيار است و شايد از جمله مسائلى باشد كه
بيشترين تاكيد بر آن شده است ، و شايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد كه در آن
دوران در جامعه پديد مى آيد. و اين دو با يكديگر پيوندى ناگسستنى دارند؛ زيرا كه
اجراى عدالت براى از ميان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماكول است تا اقويا
حق ضعيفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراين ، رفاه اقتصادى براى همه با
اجراى اصل عدالت اجتماعى و بر پايى قسط قرآنى امكان پذير است ، بلكه رفاه و بى
نيازى از ميوه هاى درخت تناور عدل است و امام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى و
عدالت اجتماعى همگان را به زندگى درست و سازمان يافته مى رساند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
ان قائمنا اذا
قام اشرقت الارض بنور ربها ، ... و يطلب الرجل منكم من يصله بماله و ياخذ من زكاته
لا يوجد احد يقبل منه ذلك . استغنى الناس بما رزقهم الله من فضله
(1277) ؛ (( هنگام رستاخيز قائم ما ، زمين با
نور خدايى بدرخشد و شما به جست و جوى اشخاصى بر مى آييد كه مال يا زكات بگيرند ، و
كسى را نمى يابيد كه از شما قبول كند و مردمان همه به فضل الهى بى نياز مى گردند.
))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: (( امت من در زمان
مهدى عليه السلام به نعمت هايى دست يابند كه پيش از آن و در هيچ دوره اى دست نيافته
بودند. در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمين روييدنى را در دل خود نگاه
ندارد )) .
(1278)
در حديثى ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ((
... خداوند براى قائم عليه السلام گنج ها و معادن زمين را آشكار مى سازد ...
)) .
(1279)
امام باقر عليه السلام فرمود:
... تطوى له
الارض ... فلا يبقى فى الارض خراب الا قد عمر ...
(1280) ؛ (( ... زمين براى قائم ما در هم
پيچيده مى شود و ... در زمين جاى ناآبادى باقى نمى ماند ... ))
.
همچنين امام باقر عليه السلام فرمود:
و تظهر له الكنوز
...
(1281) ؛ (( ... براى قائم ما گنج ها آشكار
مى گردد ... )) .
492 : كثرت اموال در عصر ظهور از چه راهى حاصل مى شود؟
در مورد سوال فوق چند احتمال وجود دارد:
1- اينكه كثرت اموال در دست مردم از راه معجزه و به بركت وجود امام زمان عليه
السلام در ميان مردم اشد. اين احتمال از جهاتى قابل مناقشه است :
اولا : اين نظريه خلاف قانون معجزات است ، زيرا قرار نيست كه همه كارها با معجزه
صورت پذيرد. سعادت نسان كه عصر ظهور زمينه ساز آن است در اين است كه از راه طبيعى
به كمال خود برسد.
ثانيا : سياق روايات در اين باب به تشكيل نظامى اقتصادى عادل اشاره دارد كه بشر مى
تواند در پرتو آن درآمد كافى و وافر داشته باشد. و اين معنا با اعجاز سازگارى
ندارد.
2- اينكه وفور مال و نعمت ها به جهت گسترش زراعت و كشاورزى و تجارت است ، گر چه
الطاف خداوند متعال نيز در توفير اين گونه نعمت ها موثر است .
3- اينكه توفير مال به جهت دسترسى و سيطره بر بانك هاى بزرگ در عالم باشد ، به جهت
آن كه بيشتر اموالى كه در آنها نهفته اند غصبى و حرام و نامشروع است ، لذا حكومت
عدل جهانى آنها را به طور مساوات بين مردم تقسيم مى كند.
493 : در عصر ظهور وضع مساجد چگونه خواهد بود؟
در دوران ظهور دين و مذهب به سوى هدف اصلى هدايت مى شود و جهت گيرى و حركت مذهبى در
راه سعادت و رفاه و تعالى انسان قرار مى گيرد ، و از قشرى گرى و سطحى نگرى و تجمل
گرايى زايد - كه كار مذاهب باطل يا منحرف است - دور مى گردد. از اين رو امام مهدى
عليه السلام در آغاز رستاخيز خويش به پيرايش و آبادى ها از مظاهر تجمل گرايى ها و
مصرف زدگى ها به ويژه در سازمان ها و موسسات مذهبى مى پردازد. امام همه امكانات و
نيروها را صرف هدف هاى اصلى مذهب مى كند؛ يعنى برپايى عدالت و رفاه عمومى و نجات
انسان ها از چنگال اهريمنى ظلم و محروميت براى تحقق اين آرمان ها به ضرورت تزيين
معابد و مساجد و ظاهرسازى هاى بى محتوا و تشكيلات عريض و طويل به نام مذهب و دين
ممنوع مى گردد و همه مظاهر اين گونه معابد ويران مى شود و معابد به صورت ساده و بى
آرايش و دور از هر گونه تزيين و تجمل در مى آيد.
عمر بن جميع از امام باقر عليه السلام سؤال كرد: نماز گزاردن در مساجدى كه نقش و
نگار دارد (آيينه كارى ، كاشى كارى و تزيينات دارد) چگونه است ؟ امام فرمود:
اكره ذلك و لكن
لا يضركم اليوم و لو قد قام العدل لرايتم كيف يصنع فى ذلك
(1282) ؛ (( اين كار را خوش ندارم و در اين
روزگار اين موضوع ضررى براى شما ندارد ، ليكن اگر عدالت حاكم گردد خواهيد ديد كه در
اين امور چگونه عمل مى كند. ))
494 : آيا حضرت مهدى عليه السلام بعد از ظهور مسجد الحرام و
مسجد النبى را تغيير خواهد داد؟
كلينى و مفيد با سند خود از ابو بصير و او نيز از امام صادق عليه السلام نقل كرده
كه فرمود: ان
القائم عليه السلام اذا قام رد البيت الحرام الى اساسه و مسجد الرسول الى اساسه ...
(1283) ؛ (( هنگامى كه قائم قيام كند مسجد
الاحرام را به اساس خود باز مى گرداند و نيز مسجد نبوى را به اساس خود باز مى
گرداند ... )) .
پاسخ :
1- شيخ مفيد اين روايت را مرسلا از ابى بصير نقل كرده و كلينى نيز با اين سند آن را
نقل نموده است :
احمد بن محمد ، عمن حدثه ، عن محمد بن الحسين عن وهيب بن حفص عن ابى بصير ...
؛ و معلوم است كه سند ارسال دارد زيرا راوى از محمد بن حسين مشخص نيست .
شيخ طوسى رحمة الله عليه نيز در كتاب (( الغيبة
))
(1284) حديث فوق را نقل كرده ولى در سند آن على بن ابى حمزه بطائنى
است كه از سردمداران واقفى ها و از دشمنان امام رضا عليه السلام به حساب مى آيد.
نتيجه اينكه اين روايت هيچ سند معتبرى ندارد كه قابل احتجاج باشد.
2- حضرت مهدى عليه السلام كسى است كه مورد اعتماد شيعه و اهل سنت است و شيعه علاوه
بر اعتماد ، او را معصوم نيز مى داند. او كسى است كه مطابق روايات فريقين سيره اى
پسنديده دارد و بعد از ظهورش زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. كسى كه چنين
اوصافى دارد هرگز شك و تريدى در عملكرد او نخواهد شد ، در صورتى كه مسجد الحرام و
مسجد النبى را براى مصالحى خراب كرده و به اساس آن باز گرداند.
3- بر فرض صحت روايت ممكن است كه توجيه آن اين باشد: از آنجا كه برخى از نواحى اين
دو مسجد به توسط سلاطين جور به جهت ريا و ديگر اهداف و يا با مال حرام و غصبى ساخته
شده است ، براى آنكه آثار ظالمين باقى نماند آنها را خراب مى كند به جاى اصلى آن
باز مى گرداند.
4- مطابق روايت صحيح مسلم پيامبر صلى الله عليه و آله قصد داشت كه كعبه را خراب
كرده و از نو بنا كند ، ولى به جهت آنكه مردم تازه مسلمان بودند از اين كار صرف نظر
كرد.
مسلم در صحيح خود از عبدالله بن زبير از عايشه نقل كرده كه رسول خدا صلى الله عليه
و آله فرمود: يا
عائشة لولا ان قومك حديثو عهد بشرك لهدمت الكعبة فالزقتها بالارض و جعلت لها بابين
: بابا شرقيا و بابا غربيا وزدت فيها ستة اذرع من الحجر فان قريشا اقتصرتها حيث بنت
الكعبة .
(1285) حديث ديگرى نيز مسلم در همين باب نقل كرده است كه برخى از
سلاطين كعبه را خراب كرده و دوباره بازسازى كردند.
(1286)
495 : آيا امام زمان عليه السلام بعد از ظهور از ابوبكر و
عمر انتقام خواهد گرفت ؟
مجلسى به سندش از بشير نبال از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود:
هل تدرى اول ما
يبده له القائم عليه السلام ؟ قلت : لا. قال : يخرج هذين رطبين غضين فيحرقهما ...
(1287) ؛ (( آيا ميدانى كه اولين كاى كه قائم
انجام مى دهد چيست ؟ بشير گفت : خير. حضرت فرمود: آن دو نفر را در حالى كه تر و
تازه هستند خارج كرده و هر دو را آتش خواهد زد. ))
پاسخ :
1- مجلسى رحمة الله عليه اين حديث را از كتاب فضل بن شاذان به سندش از بشير نبال
نقل كرده است . ولى توثيقى در كتب رجال براى بشير نبال نرسيده و لذا روايت از اين
جهت ضعيف السند بوده و قابل احتجاج نيست .
2- بر فرض صحت سند روايت ، همان گونه كه اشاره شد مهم ترين كار امام مهدى عليه
السلام اقامه حق و عدل است و اين عمل مصداق بارز آن به حساب مى آيد.
3- در روايت تصريح نشده كه مقصود از آن دو نفر كيست لذا ممكن است كه مقصود برخى از
خلفاى بنى اميه يا بنى عباس باشند.
4- در صورت صحت حديث از آنجا كه امام مهدى عليه السلام معصوم بوده و عمل او عين عدل
و حق است بايد اهل سنت نسبت به اين دو خليفه تجديد نظر كرده و با ديد ديگرى به آنان
نظر كنند.
5- مكانى كه اين دو نفر در آن دفن شده اند حجره پيامبر صلى الله عليه و آله به حساب
مى آيد و هرگز حقى نداشتند كه در آن دفن شوند ، و از آنجا كه كار حضرت اقامه عدل
است لذا جسد آن دو را از آن مكان بيرون مى آورد.
496 : چرا امام زمان عليه السلام بعد از ظهور به حكم داوود
عمل مى كند؟
كلينى به سندش از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه خطاب به ابا عبيده فرمود:
... يا ابا عبيده
اذا قام قائم آل محمد صلى الله عليه و آله حكم بحكم داوود و سليمان لا يسال البينه
(1288) ؛ (( ... اى ابا عبيده هر گاه كه قائم
آل محمد صلى الله عليه و آله قيام كن به حكم داوود و سليمان حكم خواهد كرد و لذا از
دليل و شاهد سؤال نمى كند. ))
نعمانى از ابان بن تغلب نقل كرده كه گفت : من با جعفر بن محمد صلى الله عليه و آله
در مسجد كوفه بوديم كه او دست مرا گرفته بود و فرمود: اى ابان زود است كه خداوند
سيصد و سيزده مرد را در اين مسجد شما حاضر كند ... آن گاه به منادى امر مى كند كه
ندا دهد: اين مهدى است كه به حكم داوود و سليمان قضاوت خواهد نمود كه در قضاوتش از
بينه سؤال نمى كند ... )) .
(1289)
پاسخ :
1- ظاهر روايات آن است كه امام زمان عليه السلام بعد از ظهور به علم خود در هر
واقعه اى حكم مى كند نه به بينه ، بر خلاف آنچه كه امامان سابق بر او انجام مى
دادند. شيخ مفيد رحمة الله عليه در كتاب المسائل مى گويد: ((
امام عليه السلام مى تواند به علم خود حكم كند همان طورى كه به ظاهر شهادت ها نيز
مى تواند چنين كند و هر گاه شهادت را باطل ببيند بر علم خود حكم خواهد كرد ...
)) .
(1290)
علامه مجلسى رحمة الله عليه در (( مرآة العقول
)) مى فرمايد: (( و اين اختلاف در
سيره اهل بيت عليهم السلام از قبيل نسخ نيست تا كسى اشكال كند كه بعد از پيامبر
نسخى نيست ، بلكه با به اعتبار تقيه در برخى موارد است و يا به جهت اختلاف اوضاع و
احوال در زمان ها است ... )) .
(1291)
2- از آنجا كه وظيفه امام زمان عليه السلام بعد از ظهور پر كردن زمين از عدل و داد
است لذا طبيعى است كه به واقع حكم نمايد تا اينكه حقوق به صاحبان اصلى اش باز گردد
، و مقتضاى آن اين است كه حضرت به علم خود كه از جانب خدا به او الهام شده حكم
نمايد و اين همان حكم داوود است .
3- حكم حاكم به علمش بدون اتكا بر بينه و قسم ، نه تنها مورد اتفاق علماى شيعه است
بلكه برخى از علماى اهل سنت نيز آن را جايز شمرده اند.
ابن قدامه مى گويد: (( ... از احمد بنا بر نقلى شنيده شده كه
حكم حاكم به علمش جايز است و اين قول ابو يوسف و ابو ثور و راى دوم شافعى و اختيار
مزنى است ، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله در موردى كه ذكر مى كند بدون بينه و
اقرار و تنها با علم به گفتار مدعى حكم صادر كرد.
آن گاه مى گويد حاكم كه به قول دو گواه حكم مى كند به حهت غلبه بر ظن اوست پس در
مورد علم و قطع اولى به جواز حكم است .
و ديگر اينكه حاكم مى تواند در تعديل و جرح شهود به علم خود عمل كند ، پس در ثبوت
حق به طريق ولى مى تواند به علم خود حكم نمايد )) .
(1292)
نتيجه اينكه :
هيچ استبعادى ندارد كه حضرت مهدى عليه السلام در قضايا به علمى كه از جانب خداوند
به او الهام شده حكم نمايد.