الطلعة الرشيدة

سيد ابوالقاسم مولانا تابش

- ۴ -


روايات منقوله از حضرات معصومين در خصوص حضرت مهدي

1) بحار ج 51 ص 80 قال رسول الله صلي الله عليه و آله ليبعثن الله من عترتي رجلا افرق الثنايا اجلي الجبهه (الحديث) حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود: خداوند هر آينه البته از عترت من مردي را مبعوث (برانگيخته) مي کند ميان دندانهاي پيشين او فاصله است و پيشاني (آن بزرگوار) پهن و بزرگ است.

2) بحار ج 51 ص 91 قال رسول الله صلي الله عليه و آله المهدي طاووس اهل الجنه حضرت رسول صلي صلي الله عليه و آله فرمود: مهدي طاووس اهل بهشت است.

3) بحار ج 51 ص 95 عن حذيفه انه قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله المهدي رجل من ولدي (الي ان قال) علي خده الايمن خال کانه کوکب دري (الحديث) حضرت رسول صلي الله عليه و اله فرمود: مهدي مردي است از اولاد من بر گونه راستش خالي است همچون ستاره درخشان

4) ارشاد مفيد ره ص 324 قال رسول الله صلي الله عليه و آله
لن تنقضي الايام و الليالي حتي يبعث الله رجلا من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي يملاها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود روزها و شبها سپري نمي شود تا اينکه خداوند بر مي انگيزد مردي را از خاندان من که نامش همنام من است زمين را پر از عدل و داد مي کند چنان که از ستم پر شده باشد.

5) معج احاديث الامام المهدي عليه السلام ج 3 ص 46 قال امير المومنين عليه السلام المهدي رجل منا من ولد فاطمه رضي الله عنها حضرت اميرالمومنين عليه السلام فرمود: مهدي مردي است از ما، از فرزندان فاطمه رضي الله عنها

6) کشف الغمه ج 2 ص 448 عن جابر بن عبد الله الانصاري قال: دخلت علي فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و بين يديها لوح فيه اسماء الاوصياء و الائمه من ولدها، فعددت اثني عشر اسما آخرهم القائم من ولد فاطمه، ثلاثه منهم محمد، و اربعه منهم علي جابر بن عبدالله انصاري گفت خدمت دختر حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله حضرت فاطمه (سلام الله عليها) وارد شدم، ديدم پيش روي آن بزرگوار لوحي است که در آن نامهاي اوصياء و امامان از فرزندان حضرت فاطمه هست دوازده عدد شمردم که آخر آنها قائم عليه السلام بود از اولاد فاطمه و سه نفر از آنها محمد و چهار نفر از آنها علي بود.

7) معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام ج 3 ص 172 قال الحسن المجتبي عليه السلام الائمه عدد نقباء بني اسرائيل و منا مهدي هذه الامه حضرت حسن مجتبي عليه السلام فرمود: امامان بعدد نقباء بني اسرائيل هستند و از ما است مهدي اين امت.

8) معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام ج 3 ص 181 قال ابو عبد الله الحسين عليه السلام يظهر الله قائمنا فينتقم من الظالمين فقيل له: يابن رسول الله من قائمکم قال: من ولد ابني محمد بن علي، و هو الحجه بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي ابني و هو الذي يغيب مده طويله ثم يظهر و يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما حضرت امام حسين عليه السلام فرمود ظاهر مي کند خداوند قائم ما را پس (بوسيله او) از ظالمين انتقال مي کشد پس گفتند او را: اي فرزند رسول خدا قائم شما کيست فرمود: از اولاد پسرم محمد بن علي و او حجه بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي است پسرم و او (يعني حضرت قائم عليه السلام) کسي است که مدت طولاني غايب و سپس ظاهر مي شود و زمين را پر از داد و عدل مي کند چنان که از ستم و ظلم پر شده باشد.

9) غيبه نعماني ص 317 عن ابي عبد الله عليه السلام عن ابيه عن علي بن الحسين عليهما السلام انه قال: (اذا قام القائم اذهب الله عن کل مومن العاهه و رد اليه قوته) حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: وقتي قيام کند قائم (عليه السلام) خداوند از هر مومن آفت را مي برد و قوت او را بخود بر مي گرداند.

10) غيبه طوسي ص 114 قال الباقر عليه السلام المهدي رجل من ولد فاطمه و هو رجل آدم حضرت امام باقر عليه السلام فرمود مهدي مردي است از اولاد فاطمه و او مردي گندم گون است.

11) غيبت شيخ طوسي ره ص 276 (الفضل) عن محمد بن علي عن جعفر بن بشير عن خالد بن ابي عماره عن المفضل بن عمر (قال): ذکرنا القائم عليه السلام و من مات من اصحابنا تنتظره فقال لنا ابو عبد الله عليه السلام اذا قام اتي المومن في قبره فيقال له: يا هذا انه قد ظهر صاحبک فان تشاء ان تلحق به فالحق، و ان تشا ان تقيم في کرامه ربک فاقم. مفضل گويد از حضرت قائم عليه السلام و از آن کساني که انتظار ظهور آن بزرگوار را کشيدند و دنيا را وداع کردند در حال انتظار در محضر حضرت امام صادق عليه السلام ذکر کرديم حضرت صادق عليه السلام فرمودند: وقتي حضرت قيام کند مامور خداوند متعال مي آيد بقبر آن مومن و مي گويد اي مومن صاحب تو ظهور کرده اگر مي خواهي لاحق شوي بان بزرگوار لاحق بشو و اگر مي خواهي در کرامت خدايت بماني پس بمان. اين جانب گويد روايت را عميقا و دقيقا توجه کن که مومن چقدر عزيز است علاوه بر اينکه او را مخير مي سازند کرامت خداوند در حق مومن چقدر است که مي فرمايد و ان تشاء ان تقيم في کرامه ربک فاقم

12) اثباه الهداه ج 3 ص 477 قال موسي بن جعفر عليه السلام طوبي لشيعتنا المتمسکين بحبلنا في غيبه قائمنا الثابتين علي موالاتنا و البرائه من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمه و رضينا بهم شيعه فطوبي لهم، هم و الله معنا في درجتنا يوم القيامه
حضرت امام موسي بن جعفر (عليه السلام) در ضمن خبري فرمود: خوشا بحال شيعيان ما که در زمان غيبت قائم ما برشته ولايت ما چنگ مي زنند و بر ولايت ما ثابت مي باشند و نيز در بيزاري از دشمنان ما ثابت مي باشند آنها از ما و ما از ايشان هستيم آنها بامامت ما راضي شده اند و ما هم باينکه آنها شيعيان ما هستند راضي شده ايم پس خوشا بحال آنها و بخدا سوگند آنها در روز قيامت با ما و در کنار ما هستند.

13) کشف الغمه ج 2 ص 475 عن الرضا عليه السلام قال: الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي هو صاحب الزمان و هو المهدي. حضرت امام رضا عليه السلام فرمود جانشين صالح از اولاد حسن بن علي او صاحب الزمان است و او مهدي عليه السلام است.

14) اثبات الهداه ج 3 ص 544 قال الجواد عليه السلام القائم من الميعاد و الله لا يخلف الميعاد حضرت امام جواد عليه السلام در ضمن کلامي فرمود: قائم (عليه السلام) وعده خداوند است و خداوند بوعده خود خلاف نمي کند.

15) بحار الانوار ج 51 ص 158 عن ابي هاشم الجعفري قال: سمعت ابا الحسن صاحب العسکر عليه السلام يقول: الخلف
من بعدي الحسن فکيف لکم بالخلف من بعد الخلف (الخبر) ابوهاشم جعفري گفت: شنيدم از حضرت امام علي النقي عليه السلام مي فرمود: امام بعد از من پسرم (حضرت) حسن (عسکري عليه السلام) است پس چگونه باشد براي شما امام بعد از اين امام (که عبارت است از حجه بن الحسن العسکري عليهما السلام)

16) اثبات الهداه ج 3 ص 484 امام حسن عسکري عليه السلام در نامه اي به احمد بن اسحاق مي نويسد: ولد المولود، فليکن عندک مستورا، و عن جميع الناس مکتوما فانا لم نظهره الا للاقرب لقرابته، و المولي لولايته، احببنا اعلامک يسرک الله کما سرنا و السلام مولود بدنيا آمد اين خبر در نزد تو پوشيده باشد و نيز از همه مردم پوشيده باشد ما اين خبر را ظاهر نکرديم مگر براي نزديکترين خويشان براي خويشاونديش و نزديکترين دوستان براي دوستي و ولايتش دوست داشتيم اين خبر را بتو اعلام کنيم تا خداوند ترا مسرور کند چنانکه خداوند ما را مسرور و خوشحال فرمود. و السلام

17) بحار ج 51 ص 175 فانا يحيط علمنا بانبائکم و لا يعزب عنا شي‏ء من اخبارک حضرت مهدي عليه السلام فرمود:
همانا علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست.

18) انا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللواء و اصطلمکم الاعداء فتقوا الله جل جلاله. حضرت مهدي عليه السلام فرمود: ما شما را واگذار نمي کنيم و از ياد نمي بريم و گر نه بلاي سختي بشما مي رسيد و دشمنان شما را مستصل و نابود مي کردند پس از خداوند جل جلاله بترسيد.

19) بحار ج 53 ص 176 فليعمل کل امرء منکم ما يقرب به من محبنا و ليتجنب ما يدنيه من کراهتنا و سخطنا. حضرت مهدي عليه السلام فرمود پس هر يک از شما بايد بانچه بوسيله آن بدوستي ما نزديک مي شود عمل کند و بايد از آنچه بوسيله آن بناخشنودي و خشم ما مي رسد بپرهيزد.

20) ترجمه از الانصاف [6] صدوق در کتاب نصوص از مجاهد از عبدالله بن عباس حديث کند که گفت: مردي يهودي که نامش نعثل بود بر پيغمبر (ص) وارد شد و عرض کرد: اي محمد مطالبي است که مدتهاست در سينه من خلجان مي کند و مي خواهم آنها را از شما بپرسم اگر جواب گفتي بدستت اسلام آورم، فرمود: اي ابا عماره بپرس، عرض کرد: اي محمد خدا را برايم وصف کنيد، فرمود: آفريدگار توصيف نشود مگر بانچه خودش بان خود را وصف کرده، چگونه وصف شود آفريدگاري که عاجز است حواس از درک او، و خيالها از رسيدن به (کنه ذات) او، و لحظات از محدود کردنش، و ديدگان از احاطه باو، منزه است از بيان، در عين نزديکي دور است، و در حين دوري نزديک، بوجود آورنده کيفيات است، و نتوان گفت چگونه است، پديد آورنده مکانها است و نتوان گفت در کجاست، کيفيت و مکان درباره او منقطع است. او همچنانکه خودش بيان فرموده يکتا و صمد است، و هيچ کس را نرسد که او را وصف کند، نه زائيده و نه زائيده شده و کسي همتايش نبوده، (يهودي) گفت: اي محمد راست گفتي پس خبر ده مرا از گفتارت که او يکتا است و شبيه ندارد، آيا خدا يکتا نيست چنانچه انسان يکتا است، و يکتائيش شباهت به يکتائي انسان ندارد، فرمود: خداوند يکتاي در معني است ولي انسان در معني دو تا است مرکب از جسم و عرض و روح و بدن است، و فقط تشبيه در معناي يکتائي است و بس، گفت: اي محمد راست گفتي اکنون مرا خبر ده که وصي تو کيست؟ زيرا هيچ پيغمبري نيست مگر اينکه براي او وصيي است، و پيغمبر ما موسي بن عمران بيوشع بن نون وصيت کرد. فرمود: آري وصي و خليفه بعد از من علي بن ابي طالب و پس از او دو سبطم حسن و حسين و پس از ايشان نه تن از صلب حسين امامان نيکوکار هستند، عرض کرد: اي محمد نامشان را برايم بيان فرما، فرمود: آري چون حسين برود فرزندش علي، و چون علي بگذرد فرزندش محمد، و چون محمد برود فرزندش جعفر و چون جعفر بگذرد فرزندش موسي، و چون موسي بگذرد فرزندش علي، و چون علي برود فرزندش محمد و چون محمد بگذرد فرزندش علي و چون علي برود فرزندش حسن، و بعد از حسن حجه بن الحسن، ايشانند دوازده امام بشماره نقيبان بني اسرائيل، عرض کرد، جاي ايشان در کجاي بهشت است، فرمود: همراه و در درجه منند، عرض کرد: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له گواهي مي دهم که پروردگاري جز خداي يگانه نيست، اشهد ان محمدا عبده و رسوله گواهي دهم که محمد بنده و فرستاده اوست و گواهي مي دهم که ايشانند اوصياء پس از تو و اين مطلب را در کتابهاي گذشته ديده ام، و در آنچه موسي بن عمران عليه السلام بما سفارش فرموده چنين است: که چون آخر الزمان شود پيغمبري که نامش احمد است بيايد و او خاتم پيمبران است و پس از او پيغمبري نيست. از صلب او بشماره سبطهاي بني اسرائيل اماماني نيکوکار بيرون آيند، فرمود: اي ابا عماره سبطهاي بني اسرائيل را مي شناسي؟ عرض کرد: آري اي رسول خدا ايشان دوازده نفر بودند فرمود: در آنها لاوي بن ارخيا بود؟ عرض کرد: اي رسول خدا او را مي شناسم و او کسي بود که از بني اسرائيل پنهان شد سپس برگشت و شريعتش را پس از کهنگي آشکار کرد و با قرسطياي پادشاه جنگ کرد تا کشته شد، فرمود: هر چه در بني اسرائيل بوده در امت من نيز بدون کم و زياد خواهد شد، و دوازدهمين فرزندم پنهان شود که ديگر ديده نشود، و روزگاري بر امتم بيايد که از اسلام جز نامش، و از قرآن جز نشانه اش باقي نماند، در آن هنگام خداوند اجازه خروجش دهد، پس ظاهر شود و اسلام ر ا آشکار و دين را تجديد کند، سپس فرمود: خوشا بحال کسي که ايشان را دوست بدارد و خوشا بحال آنکه به ايشان چنگ زند، و واي بحال کسي که ايشان را دشمن دارد. پس نعثل از جا جست و جلوي روي رسول خدا (ص) ايستاده اشعاري (که ترجمه اش اينست) انشاء کرد:
1 - درود خداي بزرگ بر تو باد اي بهترين مردمان
2 - توئي پيغمبر برکزيده و هاشمي مفتخر
3 - بوسيله تو پروردگار ما را راهنمائي فرمود و درباره تو اميد دستوراتش را داريم.
4 - و درباره امامان دوازده گانه که نامبردي
5 - خداوند (امامت را) بايشان عطا فرموده و از تيرگي پاکيزه شان فرمود.
6 - هر که ايشان را دوست بدارد تحقيقا رستگار شده، و هر که با (آن) ستارگان نوراني دشمني کرد خسارت و زيان برد.
7 - آخرينشان تشنگان (علم و دانش و اصلاح عالم) را سيراب کند و او امام منتظر (مهدي) است.
8 - براي عترت برگزيده ات و پيروانشان که بهر چه خواهند مرا دستور دهند.
9 - هر که از شما دور گردد خداوند در قيامت آتش دوزخ را باو بچشاند.

نواب اربعه

نواب مخصوص آن بزرگوار در زمان غيبت صغري چهار نفر بودند نائل اول عثمان بن سعيد عمري رحمه الله عليه بود. اين مرد بزرگوار اول از اصحاب حضرت امام علي النقي عليه السلام بود بعد از رحلت آن بزرگوار از اصحاب حضرت امام حسن عسکري عليه السلام بشمار مي رفت بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام از طرف حضرت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بمقام سفارت کبري منصوب گرديد او از طايفه بني اسد بود - شيخ طوسي رحمه الله عليه در کتاب الغيبه ص 214 گويد و يقال له السمان لانه کان يتجر في السمن تغطيه علي الامر ترجمه اينکه او را سمان (روغن فروش) مي گفتند زيرا او براي پوشيدن امر خود بتجارت روغن اشتغال داشت، نيابت او از سال 260 قمري تا سال 280 ادامه داشت و جواب مسائل، و توقيعات را از طرف حضرت حجه بن الحسن العسکري عليه السلام بمردم مي رساند، او در بغداد برحمت ايزدي پيوست و قبر او در آنجا مشهور و داراي قبه و صندوق کوچکي است و مزار و محل استفاضه مردم مي باشد. نائب دوم محمد بن عثمان رحمه الله عليه بود بعد از وفات عثمان بن سيد رحمه الله عليه فرزندش محمد بمقام سفارت رسيد و دستخطي از حضرت حجه بن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه الشريف درباره او صادر شد (و اما محمد بن عثمان العمري رضي الله عنه و عن ابيه من قبل فانه ثقتي و کتابه کتابي) اما محمد بن عثمان عمري خدا از او و پيش از اين از پدر او راضي شود محل وثوق من است و نوشته او نوشته من است. چون در جمادي الاولي سنه 305 محمد بن عثمان رحمه الله عليه بيمار شد جماعتي از وجوه شيعه نزد او آمدند و باو گفتند اگر تو وفات کني بجاي تو چه کسي منصوب خواهد شد او اشاره به ابوالقاسم حسين بن روح نمود که بعد از من در مهمات خود باو رجوع کنيد که من بان مامور شده ام و اينک ابلاغ رسالت کردم.

وي در همان ماه و همان سال (ماه جمادي الاولي سنه 305 (برحمت ايزدي پيوست و در نزد مادرش در خيابان باب الکوفه بغداد در قبري که براي خودش مهيا کرده بود مدفون گرديد و قبر او داراي بقعه و صحني است و معروف به شيخ خلاني است. نيابت او بعد از وفات پدرش از حضرت امام زمان عليه السلام از سال 280 تا سال 305 قمري ادامه داشت. ناگفته نماند که محمد بن عثمان رحمه الله عليه از حضرت امام حسن عسکري عليه السلام نيز نيابت داشت. نائب سوم او حسين بن روح رحمه الله است. بعد از وفات محمد بن عثمان رحمه الله امر نيابت به حسين بن روح رحمه الله تفويض گرديد. شيخ طوسي عليه الرحمه در کتاب الغيبه گويد ابوالقاسم حسين بن روح در نزد شيعه و سني دانشمندترين مردم بود و با آنها با تقيه رفتار مي نمود آن بزرگوار در سال 326 در بغداد وفات کرد و در محله نوبختيه مدفون گرديد. سفارت آن جناب از سال 305 تا سال 326 ادامه داشت. نائب چهارم علي بن محمد سمري رحمه الله است. پس از حسين بن روح منصب نيابت خاصه بدستور حضرت بقيه الله عجل الله تعالي فرجه الشريف به علي بن محمد سمري رسيد و اين مرد آخرين سفيري است که پس از او باب سفارت مسدود و غيبت کبري آغاز گرديد و اين مرد جليل القدر از مفاخر علماي عصر خود بشمار مي رفت و داراي کمالات و کراماتي بوده که مورد تجليل اهل زمان خود بوده است و سفارت او از سال 326 تا سال 329 ادامه داشت و در سال 329 در بغداد برحمت ايزدي پيوست. آخرين توقيعي که از طرف امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شش روز قبل از وفات او بنام اين رادمرد صادر شد باين مضمون بود بنام خداوند رحمان و رحيم اي علي بن محمد سمري خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند تو شش روز ديگر خواهي مرد پس بکارهاي خود رسيدگي کن و به هيچ کس بعنوان جانشين خود وصيت مکن و غيبت کامل واقع شده است. من آشکار نمي شوم مگر باجازه پروردگار و اين هم بعد از گذشت زمانها و قساوت دلها و پر شدن زمين از ستم خواهد بود عن قريب در ميان شيعيان کساني پيدا مي شوند که ادعا مي کنند مرا ديده اند. هر کس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعا کند مرا ديده است دروغگو است و افترا مي بندد و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. راوي گويد اين توقيع را نوشيتم و از نزد وي بيرون رفتيم و چون روز ششم رسيد بنزد او برگشتيم (ديديم) در حالي که او در حال احتضار بود باو گفته شد که وصي تو کيست جواب داد لله امر هو بالغه و قضي فهذا آخر کلام سمع منه رضي الله عنه و ارضاه: خدا را امري است بايد آن را با تمام برساند، اين را گفت و وفات کرد و اين آخر کلام او بود که از وي شنيده شد، خداوند از او راضي باشد و راضي کند او را. اين توقيع شريف منافات ندارد با حکايات بسياري که دلالت دارند بتشرف بعضي از مومنين در زمان غيبت کبري بحضور حضرت بقيه الله صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و درک فيوضات از محضر مقدس آن بزرگوار. علامه مجلسي عليه الرحمه در بحارالانوار ج 52 در باب من ادعي الرويه ص 151 فرمايد: بيان لعله محمول علي من يدعي المشاهده مع النيابه و ايصال الاخبار من جانبه عليه السلام الي الشيعه مثال السفراء شايد آن (يعني ادعاي رويت که ممنوع است) محمول است بر کسي که ادعاي مشاهده کند با نيابت خاصه و رسانيدن اخبار بشيعه مثل سفراء زمان غيبت صغري.