فصل پنجم : پیامبر اکرم (ص) در میدان جنگ
1 - اصل تجاوز و اعتدال در میدان جنگ
هنگام رو در روئی با دشمن از نظر اسلام، دستورات معینی صادر شده است
که، قابل توجه و دقت است.
از نظر اسلام وظیفه این نیست که هنگام قرار گرفتن در میدان جنگ ، به
دشمن متجاوز حمله کنیم و کار جنگ را یکسره نمائیم. بلکه نخستین وظیفه تبلیغ وآگاه
کردن دشمن است.
باید با وسائل گوناگون و لازم حتی با دستگا ه های تبلیغاتی در میدان
جنگ،هدف از جنگ را برای سربازان دشمن توضیح داد، تا با آنها که حق را نیافته
اند،اتمام حجت شود وآنها که فریب خورده اند، مسائل واقعی برایشان روشن گردد، شاید
به حق باز گردند وکشته نشوند. و اگر از اهل کتاب هستند، باید شرائط قرار
گرفتن در پناه حکومت اسلامی برایشان بازگو گردد.علی (ع) نقل می کند: هنگامی که
پیامبر اکرم (ص) مرا برای جنگ به یمن فرستاد، به من فرمود: پیش از آن که آنها را به
اسلام دعوت کنی، با آنها نبرد مکن.(51)
امیرالمومنین (ع) شخصاً، هم درجنگ صفین و هم درجنگ جمل و هم درجنگ
نهروان، این عمل را انجام داد و تا دشمن را آگاه نمی فرمود، جنگ را آغاز نمی کرد.
با این حال اگر دشمن حق را نپذیرفت، و همچنان در سرسختی و لجاجت خود
باقی ماند، وظیفه آن است که شروع جنگ از ناحیه سربازان اسلام نباشد، بلکه صبر کند
تا جنگ از ناحیه دشمن اغاز گردد.
بنابراین جنگ نه برای تصاحب سر زمین دیگران است، نه برای به دست آوردن
مواد خام،نه برای در اختیار گرفتن مواضع نظامی و استراتژیکی، نه برای تسلط بر
انسانها و استثمار آنها، بلکه تنها برای بر داشتن مانع از سر راه آئین حق و حقیقت
است تا فرمان های الهی به انسانها برسد
وآنها بتوانند باانتخاب و عمل به آنها، رشد لازم خود را به دست آورند.
بنابراین هدف از جنگ یک هدف مقدس و با ارزشی است که همان هدایت
انسانها باشد. ولذا می بینیم پیامبر اکرم (ص) هنگامیکه علی (ع) را به سوی یمن بسیج
می کند، به ایشان می فرماید:
وَاَیمُ اللهِ اَنْ یهْدِی اللهُ عَزوَجَل عَلی یدَیک رَجُلًا خَیرٌ
لَک مِما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشمْسُ وَغَرُبَتْ.
سوگند به خدا، هرگاه خداوند به وسیله تویک انسان را هدایت کند ارزش آن
برای تو بیشتر است از آنچه خورشید برآن می تابد.
(52)
1 - توصیه های پیامبر اکرم در میدان جنگ
پیامبراکرم (ص) درجنگ ها توصیه می کردند: به افراد مجروح آسیبی
نرسانید وکاری نداشته باشد.
ویا با فلان پیرمردکه درجنگ شرکت نکرده است،کاری نداشته باشید.
باکودکانشان کاری نداشته باشید. آب را به روی آنها نبندید.
(53)
این سفارشات حتی شامل کفار قریش هم می شد که نه تنها دشمن بودند، بلکه
حدود بیست سال با پیامبراکرم (ص) در جنگ بودند و از هیچ کار وخصومتی، دریغ وکوتاهی
نکرده بودند، در مکه پیامبر اکرم (ص) و عزیزان او را چقدر اذیت و آزارکردند. دندان
و پیشانی مبارک آن حضرت را شکستند، ولی هنگامیکه مکه را فتح کردند و پیروزی مکه و
قدرت در دست مسلمانان است و بقایائی از دشمن در دست مسلمانان اسیر شدند، خداوند
متعال سوره مائده را بر پیامبرش نازل می کند و پیام می فرستد وچنین می فرماید: ای
اهل ایمان... ما می دانیم که دلهای شما از اینها پر از عقده است، پر از ناراحتی
است، ولی مبادا آن ناراحتی ها سبب شود که از حد اعتدال و عدالت خارج شوید، به عدالت
رفتار کنید که به تقوا و پرهیزکاری نزدیکتر است.
(54)
2 - آیا تجاوز در میدان جنگ جایز است؟
بنابراین آیا می شودگفت که ازحد تجاوز کردن در مواردی جایز است؟!
هرگز، تجاوز در هیچ موردی جایز نیست و هر چیزی میزان وحدی دارد و به
آن حد که رسید، از آن نباید تجاوز کرد.
جنگ برای چیست، و اصولًا انسانها با دشمن برای چه می جنگند؟
اگر گفته شود برای آن می جنگند که عقده های دل را می خواهد خالی کند،
که این روش موافق دستورات اسلام نیست، واگر بگوید من با دشمن می جنگم، برای آنکه می
خواهم مانعی را از سر راه جوامع بشری بر دارم، در این صورت منع که برداشته شد کافی
است.
میزان فداکاری آن حضرت در راه دعوتش نشان می دهد که او بیش از هرکس به
این آئینی که آورده بود مؤمن و پای بند بود.
در بعضی از میدانهای جنگ که تازه مسلمانان فرارکردند اوسخت ایستاد،
ودرآنجا که دشمن گاه از راه تطمیع، وگاه از راه تهدیدوخلاصه از هر دری وارد می شد
آن حضرت بی اعتنا به همه این مسائل بر اعتقاد خود سخت پا فشاری می کرد و هرگز ضعف و
تردید نشان نداد.
3 - دعوت به سازش
بارها کوشیدند که آن حضرت را به سازش با منحرفان بکشانند، اما هرگز
تسلیم نشد، می فرمود: اگر خورشید را در یک دست من و ماه را در دست دیگرم بگذارید «و تمام منظومه شمسی را
زیرسیطره من قرار دهید که بخاطر آن دست از هدفم بردارم» هرگز دست بر دار نیستم.
4 - اعتدال در هر کاری لازم است
نتیجه اینکه اعتدال و میانه روی درهرکاری لازم و ضروری است.
واگر اعتدال در میدان جنگ باشد مناسبتر است، چون بسیاری از افراد
درمیدان جنگ، یا فریب خوردگان هستند و یا بی دفاع و ناتوان، و با بر خورد اسلامی
نسبت به آنها حتی نسبت به مجروحین نشانه ای از جوانمردی وگذشت می باشد.
به امیدآن روزی که رعایت اعتدال در جامعه و در همه امور زندگی به
مرحله اجرا در بیاید و به آن عمل نمائیم.
2 - اهمیت جنگ و جهاد اسلامی
همانطوری که می دانید اهمیت جهاد، به گونه ای است که شاید برای آنهائی
که صاحب فکر و اندیشه باشند، جای هیچگونه ابهامی برای آنها نباشد، و با این حال
توجه به این نکته لازم و ضروری است که، جهاد و اهمیت آن اختصاص به زندگی انسان ندارد.
بلکه اهمیت جهاد آن قدر مهم است که، حتی درگیاهان، حشرات وحیوانات نیز
وجود دارد.
چون تا زندگی و ادامه حیات است جهاد و مبارزه هم وجود دارد.
دلیلش هم روشن است. زیرا آن درختی که با تلاش و کوشش سرسختانه اش به
وسیله ریشه های موئی و ضعیف در دل خاک و احیاناً درقلب کوهها و صخره ها فرو می رود
تا مواد غذائی لازم را برای رشد خود فراهم کند، ویا می کوشد که علفهای هرزه
واشجارمزاحم را از سرراه بر دارد تا به رشد خویش ادامه دهد، و یا اینکه تلاش می کند
از لابه لای جنگل ها سر بر آورد و خود را در نقطه ای قرار دهدکه از نورخورشید
استفاده نماید، این خود یک نوع جهاد واقعی و مستمر قرار دارد. حیوانات و پرندگانی
که برای تهیه خوراک خود و یا با ابزار مخصوصی، ازخود و فرزندانشان در برابرحملات
دشمنان، سرسختانه دفاع می کنند، در طریق نوعی جهادند.
لیکن جهاد در زندگی انسانها نقش مهم و اساسی دارد. برای روشن شدن
حقیقت جهاد و برای اینکه اگر جهاد نبود زمین را فساد فرا می گرفت به سراغ آیات و
روایات می رویم و چند نمونه را به عرض خوانندگان محترم می رسانیم.
ابتداء می رویم سراغ آیات. اکنون چند نمونه از آیات قرآن مجیدرا بازگو
می کنیم.
3 - جهاد در قرآن مجید
1- قرآن مجید پس ازنقل داستان جریان نبرد طالوت با جالوت اینگونه سخن
گفته و می فرماید:
وَ لَوْلادَفْعُ اللهِ الناسَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ
اْلاَرْضُ...
اگرنبودکه خداوند بعضی از انسانهای ظالم را به وسیله
بعضی دیگر دفع می نمود، زمین را فساد فرا می گرفت.
(55)
این آیه اشاره دارد که مبارزه و جهاد موجب از بین رفتن افراد فاسد
وجلوگیری از فساد در روی زمین است. و با مراجعه به آیات و روایات مختلف در باب
اهمیت جهاد و نقش آن در زندگی انسانها واضع وروشن می سازدکه جهاد اهمیت ویژه ای
دارد که ما از ذکر همه آنها خود داری می کنیم.
2 - قرآن مجید می فرماید: بگو اگر پدرانتان، فرزندانتان، برادرانتان، همسرانتان هم عشیره و قبیله تان و اموالی که گرد آورده
اید، تجارتی که ازکسادی آن وحشت دارید و خانه ها و منازل مورد علاقه تان در پیش شما
محبو بتر از خدا و رسولش وجهاد در راهش می باشد، صبرکنید تا فرمان خداوند برسد و
خداوند فاسقان را هدایت نمی کند.
(56)
می بینیم که خداوند در این آیه شریفه تمام هستی و وابستگی های انسانها
را در یک طرف و محبت خدا و رسولش وجهاد در راهش را در طرف دیگر قرار داده و در
پایان آیه هم تهدید نموده است که خداوند فاسقان را هدایت نمی کند، یعنی اگر کفه
وابستگی ها بچرخد، انسان در گرو فاسقان قرار می گیرد و همین برای اهمیت جهاد، کفایت
می کند.
3 - خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری می کند که درمقابل
به آنان بهشت عنایت کند، ازآنها که در راه خدا پیکارمی کنند می کشند وکشته می شوند،
وعده ای است مسلم برعهده خداوندکه هم درتورات آمده وهم در انجیل وهم در قرآن، چه
کسی از خداوند به عهدش وفادارتر است؟
بنابراین نسبت به این معامله ای که کرده اید به خویشتن بشارت دهید و این همان فوز عظیم است.
(57)
می بینیم که فوز عظیم در این آیه شریفه یعنی رستگاری بزرگ برای کسانی
است که در راه خدا جهاد می کنند، و این اهمیت جهاد را به خوبی می رساند.
4 - خداوندکسانی را دوست می دارد که در راه او همچون بنیانی مرصوص و
محکم مانند سرب ریخته شده می جنگند «سوره صف آیه4» دراین آیه خداوند محبت خویش را
نسبت به مجاهدان پرتوان در راهش با صراحت بیان کرده است.
4 - جهاد در روایات اسلامی
بعد از بیان نقل آیات قرآن مجید درباره جهاد اسلامی اکنون می رویم
سراغ روایاتی که درباره جهاد وارد شده است.
روایات فراوانی وجود دارد که اهمیت ویژه جهاد را با صراحت بیان می
کند.
امیرالمومنین (ع) نیز در نهج البلاغه کراراً در این مورد سخن گفته
است.
اکنون چند نمونه از این روایات را نیز بازگو می کنیم.
1- پیامبراکرم (ص) درخصوص جنگ بوسیله شمشیر می فرماید:
اَلْخَیرُ کلهُ فی السیفِ و تَحْتَ ظِلِ السیفِ وَلایقیمُ الناسُ اِلا
السیفُ والسیوُفُ مَقالیدُ الجَنه والنار.
خوبی ها همه درشمشیرودر زیرسایه شمشیر است و جامعه جز با شمشیر قوام
نمی پذیرد.
شمشیرکلید بهشت و دوزخ است(58).
شمشیر که سمبل جهاد و مبارزه است، در گفتار پیامبر اکرم (ص) به عنوان این که همه
خوبی ها در آن جمع است، آمده و همین شمشیر است که می تواند هرگونه بدی را در جامعه
از بین ببرد.
این که می بینیم شمشیر در روایات هم به عنوان کلید بهشت و هم کلید
دوزخ نام برده شده به خاطر چگونگی استفاده از آن است.
اگراز شمشیر در جهاد در راه خدا از آن استفاده شود، کلید بهشت است و
اگر در راه طاغوت استفاده شود کلید دوزخ است.
2- در روایت دیگری از پیامبر اکرم (ص) وارد شده است که آن حضرت فرمود:
بهشت دَرِ مخصوصی دارد که به بابُ المجاهدین معروف است، مجاهدان به سوی آن دَر، حرکت می کنند در حالی که شمشیر ها
و سلاح ها بردوش دارند، ناگهان این دَر به روی آنان گشوده می گردد و فرشتگان به
آنها آفرین وخوش آمد می گویند، در حالی که هنوز دیگران در صحنه محشر منتظر حساب
هستند.(59)
3- امام علی (ع) در ساعات آخر عمرش در ضمن مهمترین وصایای خود در مورد
مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و عبادی به فرزند انش در باره جهاد چنین
فرمود است: خدا را خدا را در مورد جهاد در راه خدا با اموال، جان ها و زبان هایتان
یاری کنید مبادا در این راه سستی به خرج دهید.
و بر شما باد که پیوند ها را محکم کنید و از بذل و بخشش به هم مخصوصاً
در راه جهاد هیچ فروگذار نکنید.(60)
آنچه تا به حال ذکر شده دور نمائی از اهمیت جهاد بود. آثار و فوائد
جهاد نیز به ما می فهماند که این مسأله از مسائل مهم زندگی بشر است و زندگی جوامع
بشری در صورتی تحقق پیدا می کند که مجاهدان راه خدا بوسیله شمشیر که سمبل جهاد و
مبارزه است در تمام صحنه ها حضور فعال داشته باشند.
5 - آیا تشکیل حکومت اسلامی لازم است؟
همه ما می دانیم که آئین مقدس اسلام دین توحید و تسلیم شدن در برابر
حق تعالی است و پیامبران الهی آمده اند تا انسانی موحد و مسلمان تربیت کنند و
هرگونه شرک را از همه زوایای زندگی انسان بزدایند.
اسلام با هرگونه شرک و طاغوت پرستی در هر لباس و قیافه ای که باشد
مبارزه می کند و به هیچ و جه اجازه نمی دهد که یک فرد مسلمان خود را بنده غیر خدا
وطاغوت سازد.
حاکمیت غیر خدا در هر جامعه ای چه در مرحله و ضع احکام، و چه در مرحله
اجرای احکام، و چه در مرحله قضاوت و داوری حاکمیت شرک بخدا و طاغوت است، و پیروی از
آن اطاعت غیر خدا می باشد، پیامبران الهی آمده اند تاتمامی بندهای شرک و عبودیت غیر
خدا را از دست و پای انسان ها بردارند، و آنها را از قید بندگی دیگران آزاد سازند.
بنابراین با چند دلیل تشکیل حکومت اسلامی لازم است.
6 - الف: برقراری توحید و نفی شرک
پیامبران الهی آمده اند تا در میان جامعه برقراری توحید و نفی شرک
کنند. قرآن مجید در این خصوص می فرماید: فریاد همه انبیای الهی این بوده است که خدا
را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید(61)
بنابراین باید به حاکمیت طاغوت پایان داد و نظامی براساس توحید و نفی
شرک در جامعه بوجود آورد تا اهداف پیامبران الهی تحقق یابد.
7 - ب: ایجاد عدالت اجتماعی و رفع هرگونه ظلم و ستم
یکی از موضوعاتی که فطرت پاک تمامی انسان ها از آن بیزار است مسئله
ظلم وستم می باشد. و مبارزه با آن را لازم و ضروری می داند، و درسرلوهه دستورات و
برنامه های انبیای الهی قرارگرفته است.
چنانچه موسی بن عمران مأمور می شودکه بسوی فرعون رود و با او مبارزه کند.
(62)
دراسلام هرگونه ستم و ستم پذیری مردود شمرده شده است و قرآن مجید در این رابطه چنین می فرماید:
لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُونَ. نه ستم کنید و نه زیر بارظلم بروید.(63)
ومسلمانان مأمور هستند غیر از مبارزه با ستمگران، از هرگونه همکاری با آنها دوری
نمایند.
چنانچه رسول اکرم (ص) می فرماید: کسیکه بسوی ظالمی برود تا به اوکمک
کند درحالیکه میداند او ظالم است از اسلام خارج شده است.
و هم چنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید: آنگاه که روز قیامت بر پا شود
ندا دهنده ای فریاد می کند که ستمگران و یاران آنها کجایند؟
حتی کسیکه برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه(64)
ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود.
سپس پیامبراکرم (ص) فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می کنند سپس
همگی آنها را در جهنم می افکنند.(65)
به همین دلیل است که،گفتن کلمه حق در برابر سلطان ستمگر بالاترین امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
قرآن مجید دراین خصوص می فرماید:
لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَاَنْزَلنا مَعَهُمُ
الْکتابَ وَالْمِیزان لِیقُومَ الناسُ بِالْقِسْطِ.
ما یقیناً
پیامبران را با نشانه های آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان دادیم تا شما مردم
برای بر پائی قسط و عدل بپا خیزید.(66)
اکنون با توجه به دو مطلب فوق یعنی یکی نفی ظلم وستم ودیگری ایجاد قسط
و عدالت که لازم و ملزوم یکدیگرند، درمی یابیم که عدالت اجتماعی نمی تواند پیاده
شود مگراینکه حاکمیت طاغوت و دیکتاتوری از میان برود، زیرا با وجود احکام غیر الهی
در جوامع بشری و اجرای آن مسلماً بر انسانها ظلم می شود، چون این دستورات بر مبنای
سیر انسان به سوی حق و نیازهای فطری او نیست و چه ظلمی از ممانعت و جلوگیری سیر
انسان در راه خدا بالاتر و مهمتر است.
و از جهت دیگر تاریخ گویای این حقیقت است که پادشاهان و حاکمان غیر
الهی حتی آنان که لقب عادل را نیز یدک می کشیدند جز ستم نسبت به طبقات محروم و غارت اموال مردم وکشتار
بی گناهان کاری نکردند.
لذا اسلام که هرگونه ظلمی را منع می کند و ظالمین را منفور درگاه حق
می شمرد هیچگاه نمی تواند اجازه دهد چنین ستمهائی ادامه یابد و مسلمانان نیز دست
روی دست گذاشته تماشاگر وستم پذیر باشند، بلکه فرمان الهی این است که مسلمانان
برعلیه ستمگران و به نفع مستضعفین وارد جنگ شده و به ستم آنان پایان دهند.
8 - ج: نظام غیراسلامی، نظامی شرک آمیز است
همانطوری که گفته شد اساس عدالت اجتماعی بر محوریت دو چیز استوار است
یکی نفی هر گونه ظلم و ستم و دیگری ایجاد قسط وعدل. و با این وجود، عدالت اجتماعی
نمی تواند تحقق پیدا کند مگر اینکه حاکمیت نظام های غیر اسلامی از میان بر داشته
شود زیرا با وجود قوانین غیر اسلامی در جوامع بشری مسلماً بر انسانها ستم می شود،
چون تامین کننده نیازهای جامعه نیست.
چنانکه حضرت امام خمینی «ره» که خود، با عنایت خداوند و با کمک و
ایثار مردم مسلمان و قهرمان ایران، توانست حکومت اسلامی را به وجود آورد، امام
خمینی «ره» در این باره چنین می فرماید: ما باید به این وظیفه قیام کنیم همانگونه که حضرت
ابراهیم (ع) بتها را وحضرت موسی (ع) گوساله سامری را ورسول اکرم (ص) تمام آثار شرک
را محو نمود، و از جهت دیگر، هرگاه درجامعه ای طاغوت حکومت کند و احکام غیر الهی به
اجرا درآید منافع و منابع جامعه در اختیار همه قرار نمی گیرد و اختلاف طبقاتی به
وجود می آید.
دسته ای که حاکمان جامعه را تشکیل می دهند تمامی ثروتهای جامعه را
دراختیار خود و نزدیکان خویش قرار می دهند، و برای استمرار حکومت خود دیکتاتوری و
اختناق برقرار می نمایند، وجلوآزادی افراد راگرفته و مانع رشد آنها می شوند که
تمامی اینها ازآثار حاکمیت شرک درجامعه است.
در این جامعه شرائط مناسب برای تربیت افراد مؤمن و پاکدامن و شایسته
وجود ندارد، و این جامعه نمی تواند در راه رسیدن به خدا حرکت نماید، لذا موظفیم
شرائط اجتماعی مساعدی برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم، و این شرائط
درست ضد شرائط حاکمیت طاغوت و قدرت های نارواست.(67)
9 - د: قرآن مجید و خطاب به همه مردم
قرآن مجید با فریاد بلند دراین رابطه خطاب می کند به مردم و می
فرماید: شما را چه شده است که در راه خدا جهاد و جنگ نمی کنید و برای نجات مستضعفین
از مردان و زنان وکودکانی که می گویند پروردگارا ما را از این سرزمین که اهلش
ستمگرند رها ساز، و ازسوی خودت برای ما ولی و یاری کننده قرار ده.(68)
10 - امام علی (ع) و تشکیل حکومت اسلامی
امام علی درسال 35 هجری پس از خلافت عثمان، مسلمین همگی به درخانه آن
حضرت هجوم آوردند و از حضرت که تنها فرد شایسته حکومت بود خواستند تا این کار را بر
عهده بگیرد، زیرا بخوبی می دانستند که امام علی (ع) مرد حق و عدالت است، واگربرمسند
حکومت بنشیند حق مظلومان را از چنگال ظالمان باز خواهد گرفت، اموال تاراج رفته بیت
المال را برخواهدگرداند، دیگراحدی نمی تواند در جامعه و حق مردم تجاوز کند، دیگر
دوران امتیاز طبقاتی سپری خواهد شد، دیگراجازه نمی دهد به اسم اسلام و دین حقایق
تحریف شود.
1 - علت پذیرش حکومت
امام علی (ع) درآغاز از پذیرش حکومت خود داری می کرد و پس ازاصرار
زیاد بسیاری از مردم آن را قبول نمود، و در یکی از خطابه های معروف خود دلیل قبول
حکومت و پذیرش خود را چنین توضیح می دهد و می فرماید که: سوگند بر آن کس که دانه را
شکافت و انسان را خلق نمود، اگر این افراد حاضر نمی شدند، و به سبب وجود یاران حجت
تمام نمی شد، وخدا ازدانشمندان پیمان نگرفته بود که، بر سیری و پر خوری ظالم
وگرسنگی مظلوم راضی نشوند، افسار شترخلافت را بر کوهان آن می انداختم ورهایش می
کردم...(69)
امام علی (ع) شخص طالب ریاست و قدرت نبود، بلکه امام انسانی خدا ترس و پرهیزکار
بود. و لذا هیچگاه بخاطر دنیا و منافع آن حاضر نبود کاری را انجام دهدکه مورد
خوشایند دیگران واقع شود.
امام علت قبول این مسئولیت بزرگ را فقط وظیفه و تکلیف الهی می شمرد،
وآن تکلیف همان پیمان حق تعالی است که نباید در برابر ستمها و ستمگریها سکوت اختیار
کرد.
2 - اسلام و رئیس حکومت اسلامی
حضرت امام خمینی «ره» نیز در این رابطه چنین فرمودند که: علمای اسلام
موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده
کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر وحرام خوار در ناز و نعمت بسر ببرند.
(70)
بنابر این تاریخ انبیاء الهی از جمله زندگی پیامبراسلام (ص) خود
بزرگترین دلیل بر این سخن است که پیامبران، حاکمان بر حق جامعه هستند وآنها تشکیل
حکومت داده اند، چنانکه پیامبراکرم (ص) در مدینه تشکیل حکومت داد و خود به اداره آن
جامعه پرداخت، و برای جهاد لشگر بسیج می کرد، و مالیات را جمع آوری می کرد و اجرای
حدود و قضاوت بین افراد می پرداخت.
در اسلام رئیس حکومت، پیامبراکرم (ص) است، و در زمان پیامبر نه تنها
مقام دینی با رهبری سیاسی یکی بود، بلکه رهبری دینی پایه و اساس رهبری سیاسی بشمار
می رفت.
11 - پیامبر اکرم (ص) و محاسبه نفس
هرعمل وکرداری که از انسان صادر می شود، خواه نیکووشایسته باشد وخواه
زشت و بد، باید هر روز محاسبه کند عمل خودش را، اگر کار خوبی انجام داده است باید توفیق بیشتری را در
انجام دادن کارها از خدا بخواهد، وخودش را موفق تربداند، واگرکار بد و خلافی را
مرتکب شده است باید از خداوند طلب آمرزش بخواهد.
پیامبر بزرگوارحضرت محمد (ص) فرمود:
حاسِبُوا اَنْفُسَکمْ َقبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا.
یعنی به حساب خویش برسید قبل از آن که به حساب شما برسند.
پیامبراکرم (ص) در روزهای آخر عمرش در حالی که بشدت مریض و بیمار بود،
به مسجد رفت و با مسلمانان سخن گفت.
بعدازآنکه به نزدیکی ومرگ خویش اشاره کرد، فرمود: خداوند بنده ای
مخیرکرد بین دنیا و بین آنچه را که نزد خدا است، آن بنده چیزی را که نزد خدا است را
برگزید. سپس با مردم وداع کرد و فرمود: ای مردم آدمی را از مرگ گریزی نیست، اما بعد
ازمرگ حسابی درکار است که در آن بر هیچ کس نخواهند بخشید.
اکنون اگرکسی هست که بر من حقی داشته باشد بر خیزد وحق خودش را بگیرد
و قصاص کند.
در این هنگام هنوز صدای پیامبر خدا تمام نشده بود که در مسجد صدائی برخواست وگفت: ای پیامبر! آیا می دانید در فلان وقت که شما
سوار بر شتری بودی و می خواستی تازیانه به شتری بزنی، تازیانه ات به پشت من خورد.
اکنون می خواهم که بجای آن تازیانه تازیانه ات بزنم؟.
حاضران در مسجد چون این سخن را شنیدند، در بهت و حیرت فرو رفتند. آن
شخص تازیانه را بر داشت، اطرافیان آن حضرت مخالفت کردند، حضرت فرمود: اجازه بدهید
که بیاید.
درحالی که تازیانه در دست داشت و اشک می ریخت آمد کنار پیامبر خدا و
بردوش مبارک آن حضرت بجای تازیانه بوسه زد، و براین بوسه افتخار کرد.
(71)
شما ملاحظه کنیدکه، این اندازه دقت و نگرانی از حساب روز جزا و قیامت
آن هم از جانب کسی که در مقام نبوت قرار دارد، درسی است بزرگ و سرنوشت ساز برای
افراد امت تا قبل از فوت و مرگ خویش فرصت پیدا کنند و به حساب خویش برسند. و از
روزی که در پیشگاه خداوند به حساب خو اهند ایستاد بهراسند وآن را سهل و ساده
نپندارند .
(72)
12 - پیامبر اکرم (ص) و بی اعتنائی به مادیات
حاکم و رهبر اسلامی باید زندگی خود را در سطح پائین ترین افراد جامعه
قرار دهد تا هم درد دردمندان را دریابد و هم آنان با دیدن او شاد و امیدوار گردند.
این چنین زندگی یک وظیفه است نه یک پیشنهاد اخلاقی.این چنین زندگی یک
حقیقتی است که در زندگی حاکمان اسلامی وجود داشته و دارد.
پیامبر بزرگ اسلام، نمونه این چنین زندگی ساده ای بودند.زیرا آن حضرت
روزهای متوالی غذا نمی خورد و سنگ بر شکم مبارک خود می بست و در میان مردم همچون
یکی از آنها زندگی می کرد و هیچ امتیازی نداشت که حضرت را از دیگران جدا سازند.
پیامبراکرم (ص) زندگی را بدون اندوخته های مادی ترک فرمود ولی آئین
محکم و استواری ازخود به یادگار گذاشت، که شعاع عظمت وگسترش آن هر روز اوج می گیرد
و به دورترین نقاط جهان گسترش یافت.
اوتوانست در اندک زمانی به مدت 23سال قید و بندهای بردگی و اسارت و
اوهام و تعصب را کنار زند و تارهای وحشی گری را از دست و پای مردم و اجتماع باز گشاید، و ملت عقب مانده و
سرکوب شده را از هیچ به همه چیز برساند، حکومت سروری، آزادگی وآزاد اندیشی را به
مردم مسلمان و معتقد به ارمغان آورد.
و به تعبیر بلند وزیبای قرآن کریم که در این خصوص می فرماید:
و َیضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ و َالْاَغْلالَ التی کانَتْ
عَلَیهِمْ.
آن غل و زنجیر اسارت باری که بنا حق برگردنشان انداخته
بودند را بردارد.(73)
پیامبراکرم (ص) قهرمان بزرگ الهی بود که توانست با نیروی خلاق، ایمان
و پشتکار خود قبایل متفرق و وحشی جزیره العرب را متحد و نیرومند سازد که یارای
مقابله با امپراطوری های پر جلال و پر شکوه روم و ایران را در خویش احساس کند وآنها
را در هم شکند. و صفوف ملت مسلمان را در برابر قانون وآرمان متحد و برابر سازد.
پیامبراکرم (ص) نمونه بارز و روشن استقامت، پایداری و ایثار، الگوی
تصمیم و اراده بود که عالیترین تجلی آن در سخنی که با عموی بزرگوار خود ابوطالب در میان نهاده،
جلوه گر نموده و تا آنجائیکه
می فرماید: به خدا اگر اعراب قدرت داشته باشند، آفتاب را در دست راست و ماه را در
دست چپ من قراردهند هر گز از دعوت توحیدی خود دست بر نخواهم داشت.
واین سخن پیامبرخدا (ص) حاکی از اراده آهنین و عزم الهی و معنوی اواست
و نشانگر اهمیتی است که او به مرام و هدف والای خود اعتقاد و ایمان و عشق می ورزید.
او پایه گذار میراث بس بزرگ و پیام ارزشمند معنوی اسلام است که همواره
شاداب و نوید بخش وحرکت آفرین خواهد بود.
و درهرعصر و زمان می تواند آغاز و انجام حیات را ترسیم و مشخص سازد و
به زندگی انسانها هدف، جهت وغایت بخشد و فردواجتماع را از امواج سهمگین طوفان حوادث
مادی، صحیح وسالم و با آرامش خیال به ساحل نجات برساند.
اوپایه گذار فرهنگ ایثاروشهادت است که در میدان های جنگ مرز اعتدال و
تجاوز را مشخص نموده وکشته شدن در راه خدا را افتخاری بس بزرگ می دانست و هدف از
جنگ و شهادت را آزادگی و گسترش اسلام عزیز می دانست.
اوپایه گذار علم و عمل است وهرگز بدی را با بدی پاسخ نمی داد وبا این
حال هنگامی که به حدود خدا و حریم دین خدا
تجاوز و یا هتک حرمت می شد هرگز نرمش نشان نمی داد و حکم خدا را در
همه جا و در باره همه کس جاری می نمود.
و خلاصه اینکه او مرد رحمت و مهربانی است که زندگی پر افتخارش سرتا
سردرس وایثار وعبرت است برای همه انسان ها.
13 - رهبری آن حضرت از جنبه های سیاسی و نظامی
پیامبر بزرگواراسلام نه تنها رهبری سیاسی و مذهبی مردم را بر عهده
داشت، بلکه ازجنبه های مختلف زندگی عهده دار پیشوائی مردم، در زمینه های فرهنگی،
اجتماعی، سیاسی و نظامی بود.
رهبری آن حضرت در تمام زمینه ها، بر اساس عهد و پیمان الهی استوار بود
که الهام گرفته از وحی آسمانی صورت می پذیرد.
ودراین مسیر دشوار وحادثه خیز از هیچ گونه تلاش وکوششی فرو گذار نکرد.
مانند کوه در برابر سختی ها و حوادث ایستادگی می کرد. ودر برابر خواسته های نا
مشروع فرد و یا جامعه ایستادگی کرده و مقاومت بخرج می داد.
قرآن مجید در این زمینه چنین می فرماید: وَاْستَقِمْ
کما اُمِرْتَ و َلا تَتبِعْ اَهْوائَهُمْ. یعنی ای پیامبر (ص) همه را به دین
اسلام وکلمه توحید دعوت کن چنانچه مأموری واز هوای نفس مردم پیروی نکن. «سوره شوری
آیه 15» . جنگ های آن حضرت در راه آزادی وگسترش اسلام بوده، هدفش درجنگ ودرمیدان
های نبرد تنها زمینه سازی برای گسترش هدف های عالیه اسلام بوده است، نه چیز دیگر،
یعنی هدف در میدان های جنگ فتح و پیروزی شهرها و قصبات نبوده زیرا آن حضرت چراغ
روشنگر و پیام آور جهانیان است. و با این حال آن حضرت درمیدان های جنگ نه شخص ضعیفی
را کشت و نه فردی را ناقص العضو نمود و نه به عهد و پیمانی را که بسته بود شکست.
آن حضرت رسالت بزرگ رهبری را بر دوش گرفته، بر نامه زندگی و اجتماعی و
اقتصادی مردم را تأمین نمود و میان مسلمانان پیمان اخوت و برادری و پیمان همکاری و
همبستگی را منعقد نمود.