حضرت در سن كهولت ، همسران
متعدد اختيار كرد كه هر يك براى رعايت مصلحتى بوده است ، وگرنه لازم
نبود به سراغ پيرزنان سالخورده برود. بعضى از ازدواج ها براى تاءليف
قلوب بود و جنبه سياسى داشت و بعضى ديگر نيز مصلحت اخلاقى داشت . براى
نمونه ، پيامبر در مراسم عمره قضاء كه يك سال پيش از فتح مكه صورت گرفت
، با شكوه خاصى وارد مكه شد. ايشان شتران فراوانى همراه داشت و با
نهايت محبت با مردم مكه برخورد مى كرد و خلاصه آنچه را موجب جذب قلوب
مى شد، انجام داد. حتى زن بيوه اى از زنان مكه را كه با بعضى از سران
قريش ، خويشاوندى داشت ، به ازدواج خود درآورد تا به رسم عرب ، پيوند
خويشاوندى خود را با آنها محكم كند. اين پيوند نقش بسزايى در جلب عواطف
طايفه آن زن داشت . حتى پيامبر مى خواست براى ايجاد ارتباط بيشتر، براى
آن ازدواج ، وليمه و غذايى تهيه و جمعى را دعوت كند كه مشركان
نپذيرفتند. اين زن ، ميمونه دختر حارث از قبيله عامريه و نيز خواهر ام
الفضل ، همسر عباس (عموى پيامبر) بود(553).
65 - پذيرش شفاعت همسر
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به درخواست هاى مشروع و قابل
انجام همسران خويش ، پاسخ مثبت مى داد، چنان كه در مورد عبدالله بن ابى
اميه (برادر ام سلمه يكى از همسران رسول الله (صلى الله عليه و آله ))
آمده است كه او به استقبال پيامبر، از مكه خارج شد و به محضر رسول خدا
(صلى الله عليه و آله ) رسيد و سلام كرد. آن حضرت پاسخ سلام او را نداد
و به او اعتنا نفرمود. او نزد خواهرش ، ام سلمه ، همسر رسول خدا (صلى
الله عليه و آله ) كه آنجا بود، رفت و گفت : خواهرم ! رسول خدا( صلى
الله عليه و آله ) اسلام همه مردم را پذيرفته ، ولى اسلام مرا قبول
نكرده است .
وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نزد ام سلمه آمد، ام سلمه به آن
حضرت عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا، همه مردم به وسيله تو
به سعادت اسلام رسيدند، جز برادرم كه اسلام او را در بين قريش و عرب
، رد كردى و اسلام ديگران را پذيرفته اى . رسول اكرم (صلى الله عليه و
آله ) در پاسخ فرمود: اى ام سلمه ! برادر تو به گونه اى مرا تكذيب كرد
كه هيچ كسى از مردم اين گونه مرا تكذيب نكردند. او پيش از هجرت به من
گفت : ((و گفتند ما هرگز به تو ايمان نخواهيم
آورد، مگر اينكه از زمين براى ما از زمين چشمه اى خارج سازى يا اينكه
به آسمان بالا روى ، باز هم با به آسمان رفتنت ايمان نمى آوريم ! مگر
اينكه نامه اى براى ما نازل كنى كه آن را بخوانيم )).(اسراء:
90 - 93) ام سلمه عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا! آيا شما
نفرموديد كه :
ان
الاسلام يجب ما كان قبله ؛ ((با آمدن
اسلام ، آنچه پيش از اسلام كفر و [از] گناهان بود، قطع و محو مى شود))؟
در اين هنگام ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شفاعت ام سلمه را در
مورد برادرش پذيرفت و اسلام او را قبول كرد(554).
66 - همسردارى
حضرت محمد (صلى الله عليه و آله ) با وجود همه نيرو و نشاط
جوانى ، به خاطر عفت و علو همت ، هرگز تمايلات جوانى به دلش راه نيافت
. پيش از ازدواج با خديجه هيچ گاه ديده يا شنيده نشد كه با زنان انس و
الفت داشته باشد. چنان كه پس از هجرت به مدينه در سن پيرى ، همسران
متعددى اختيار كرد كه هر يك به خاطر مصلحتى بود. اگر قصد كام جويى داشت
، به سراغ پيرزنان سالخورده نمى رفت . آن حضرت كسانى را كه ازدواج را
فقط وسيله لذت جويى قرار مى دهند، محكوم كرده است
(555).
اولين همسرش ، خديجه دختر خويلد اسدى است كه از خاندان سرشناس بود و
خود، بانوى اول قريش به شمار مى رفت . خديجه به عفت و شرافت آراسته بود
و بدين امتياز او را طاهره مى ناميدند(556).
خديجه يكى از ثروتمندان مكه بود و بارها بزرگان قريش از او خواستگارى
كرده بودند، ولى او چون مى دانست كه آنها به طمع ثروت به سراغش مى
آيند، به همه جواب رد مى داد. حسن شهرت و فضايل اخلاقى محمد امين ،
توجه خديجه را جلب كرد. خديجه گم گشته خود را در وجود او يافت و به
همسرى محمد درآمد.
وصلت آنان به هوس جاه و مال و جمال يا به عنوان معامله و تفاخر كه در
بيشتر پيوندهاى آن عصر متعارف بود، صورت نگرفت ، بلكه بر شالوده تجانس
اخلاقى و حب فضيلت و ائتلاف روحى و محبت متبادل استوار شده بود و
پايدار ماند. اين پيوند در پيشبرد دعوت اسلام و دلگرمى رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله ) بسيار سودمند افتاد. اين زن با فضيلت و فداكار، همه
جا شريك رنج و راحت و در تحمل سختى ها، يار و مددكار همسر خود بود. همه
ثروت و دارايى خود را در راه اعتلاى كلمه توحيد و كمك به مستمندان
بخشيد. خديجه ، اولين كسى است كه به دين اسلام گرويد و پشت سر همسر خود
به نماز ايستاد. تا او در قيد حيات بود، رسول اكرم (صلى الله عليه و
آله ) زن ديگرى اختيار نكرد.
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) با همسران خود با عطوفت و عدل رفتار
مى كرد، كسى را بر كسى ديگر ترجيح نمى داد. در مسافرت ها به نام هر
كدام از آنها قرعه مى افتاد، او را همراه مى برد(557).
ايشان هيچگاه خشونت اخلاقى نداشت . به ويژه در مورد زنان نهايت رفق
ومدارا را به كار مى برد و تندخويى و بدزبانى همسران خود را تحمل مى
كرد. چنان كه بعضى از آنها گستاخى را به جايى رساندند كه اسرار داخلى
او را فاش مى ساختند و با توطئه چينى و تبانى ، آزارش مى دادند. به
همين دليل ، آياتى از قرآن مجيد در تهديد و توبيخ آنها نازل شد.(تحريم
: 3 - 5)
پس از جنگ با بنى نصير و بنى قريظه ، بعضى از همسرانش به تصور اينكه
حالا ديگر گنجينه هاى يهود به تصرف رسول اكرم (صلى الله عليه و آله )
در آمده است ، به فكر زندگى اشرافى و تجملى افتادند و تقاضاى زر و زيور
كردند. او كه نمى خواست عدل اجتماعى و بيت المال عمومى را فداى درخواست
شخصى زنان خود كند، از پذيرش درخواست آنان خوددارى ورزيد و سخنان درشت
آنها را ناشنيده گرفت . ابوبكر و عمر كه از ماجرا خبر يافتند، درصدد
تنبيه و تاءديب دختران خود، عايشه و حفصه برآمدند، ولى رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله ) آنها را از اين كار بازداشت
(558). در اين ميان رسول الله (صلى الله عليه و آله )
تنها به كناره گيرى از همسران خود بسنده كرد.
پس از گذشت يك ماه ، با نزول آيات قرآن ، دستور رسيد كه زنان خود را
مخير كن تا يكى از اين دو راه را انتخاب كنند: هر كدام از آنها كه به
ادامه همسرى تو علاقه مند است ، بايد افزون طلبى را ترك كنند و به همين
زندگى ساده و قناعت آميز بسازد و به ثواب بيشترى اميدوار باشد. هر يك
از آنها نيز كه مال دنيا و زندگى پر تجمل را بر تو ترجيح بدهد، او را
با تجهيزات كافى و شايسته رها كن .(احزاب : 28 و 29)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) در دورانى كه زن را داراى روح انسانى
و حقوق بشرى نمى دانستند، مقام و مرتبه زن را به پايه يك انسان داراى
حق استقلال و تصرف در جان و مال خود بالا برد. حتى در لحظه هاى آخر
حياتش نيز مدارا با زنان و رعايت مقتضيات فطرت زن را يادآور شد. در
مقام توضيح و تمثيل فرمود:
زن به استخوان خميده دنده ها مى ماند و در همان وضعى كه هست ، سودمند
است و اگر بخواهند آن را راست كنند، مى شكند و ضايع مى شود(559).
نقشه خلقت و مرزهاى فطرت را نمى توان تغيير داد و آنچه در صلاحيت مردان
است ، از زنان ساخته نيست و در دستگاه آفرينش ، هر كدام موقعيت و مواهب
ويژه خود را دارد. ايشان بر حسن معاشرت با زنان تاءكيد فرمود و مى گفت
:
همه مردمان داراى خصلت هاى نيك و بد هستند و مرد نبايد تنها جنبه هاى
ناپسند را در نظر بگيرد و همسر خود را ترك كند؛ چون هر گاه از يك خصلت
او ناراضى مى شود، خلق ديگرش مايه خشنودى اوست و اين دو را بايد روى هم
به شمار آورد(560).
كسانى را كه از تلاش براى آسايش خانواده خودشان كوتاهى مى كنند، لعن و
نفرين مى كرد و مى فرمود:
از رحمت خدا دور باد كسى كه خانواده خود را ضايع كند و آنها را به حال
خود واگذارد(561).
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به مردان سفارش مى كرد:
كسى كه همسرى گرفته است ، بايد او را گرامى بدارد(562).
اگر مرد به زنش بگويد ((تو را دوست دارم
))، هرگز از دل زن بيرون نمى رود(563).
پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله )، محبت به زنان و چشم پوشى از
اشتباه هاى آنها را مستحب مى شمرد(564)
و مى فرمود:
بهترين شما كسانى هستند كه براى زنان خود بهترين باشند و من از همه شما
براى خانواده ام بهترم
(565).
همچنين مى فرمود:
هر مردى كه به همسرش سيلى بزند، آفريدگار بلندپايه به كليددار دوزخ
فرمان مى دهد كه هفتاد سيلى داغ از آتش دوزخ به او بزند(566).
نيز مى فرمايد: ((همسرانتان را با چوب كتك نزنيد
كه قصاص دارد(567))).
حضرت براى پاسدارى از حريم خانواده مى فرمود:
مردى كه با زنى نامحرم شوخى كند، پروردگار به خاطر هر واژه ، هزار سال
زندانى اش مى كند(568).
67 - كار در خانه
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) با وجود بر دوش داشتن
مسئوليت هاى اجتماعى ، از پذيرش مسئوليت در خانواده نيز دريغ نمى ورزيد
و با نشاط ويژه اى به امور خانوادگى همت مى گماشت . رسول الله (صلى
الله عليه و آله ) به مردان مى فرمود: ((خدمت
شما به همسرانتان صدقه به شمار مى آيد(569).))
ايشان در كلامى به حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
اى على ! از من بشنو و من جز آنچه خدايم فرمان داده است ، نمى گويم .
هر مردى كه همسرش را در (كار) خانه كمك كند، به تعداد موهاى اندامش ،
يك سال عبادت برايش به شمار مى آورند؛ سالى كه روزهايش روزه بوده و شب
هايش را به پاخاسته باشد. اى على ! كسى كه در خدمت خانواده اش در خانه
باشد و خودخواهى نورزد، آفريدگار، نامش را در ديوان شهيدان مى نگارد و
براى هر قدمش ، يك حج و يك عمره پاداش مى دهد. اى على ! ساعتى را در
اختيار همسر بودن ، برتر است از هزار سال پرستش و هزار حج و هزار عمره
و آزاد كردن هزار برده و شركت در هزار جهاد و عيادت هزار بيمار و حضور
در هزار نماز جمعه و شركت در هزار تشييع جنازه و سير كردن هزار گرسنه و
آزاد كردن هزار اسير. چنين كسى چشم از جهان فرو نخواهد بست ، جز آنكه
جايگاهش را در بهشت خواهد ديد. اى على ! خدمت به همسر، كفاره گناهان
بزرگ است و خشم پروردگار را فرو مى نشاند(570).
در سيره رسول الله (صلى الله عليه و آله )، كار مرد در خانه با ارزش
تلقى شده است و خود ايشان در خانه به همسرانش كمك مى كرد. نقل شده است
كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در خانه كار مى كرد و بيشتر
كارش دوزندگى بود. همچنين جامه خود را مى شست و گوسفندان را مى دوشيد
و كارهاى شخصى اش را خود انجام مى داد(571).
68 - احترام به زنان
در پرتو وحى الهى ، بسترهاى رشد و بالندگى در زندگى زنان گسترده
شد و آنان از ذلت بى هويتى ، تحقير، محدوديت و بردگى نجات يافتند. زنان
عصر رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در عرصه هاى اجتماعى ، سياسى و
حتى نظامى فرصت حضور پيدا كردند. در جنگ ها زنانى همراه سپاه اسلام
بودند كه در امداد رسانى و حتى دفاع شركت مى كردند. رسول الله (صلى
الله عليه و آله ) به زنان ، آزادى همراه با كرامت بخشيد و اين در حالى
بود كه زنان پيش از بعثت ، ارزش و منزلتى در جامعه عرب نداشتند.
پيامبر اسلام همواره به اداى حقوق زنان و بزرگداشت شخصيت آنها سفارش مى
كرد و در عمل نيز احترام خاصى براى بانوان قائل بود. سراسر زندگى آن
حضرت حكايتگر اين واقعيت است . از جمله امام صادق (عليه السلام) مى
فرمايد:
كان
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يسلم على النساء و يردون عليه السلام
و كان اميرالمؤمنين (عليه السلام) يسلم على النساء و كان يكره ان يسلم
على الشابه منهن و يقول : اءخاف ان يعجبنى صوتها فيدخل على اكثر مما
اطلب من الاءجر(572).
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به زنها سلام مى كرد. آنها نيز پاسخ
سلامش را مى دادند. اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به زن ها سلام مى
كرد، ولى كراهت داشت به زن هاى جوان سلام كند و مى فرمود: مى ترسم آهنگ
صداى آنها در من اثر كند. آن وقت ، زيان اين كار از پاداشى كه در نظر
دارم ، بيشتر شود.
سلام گفتن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به زنان ، نشان دهنده ارزش
و كرامت زنان پيش ايشان و توصيه پيروانش به چنين احترام گذاشتنى است .
نمونه ديگر اقدام پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) به بانوان ، يارى
رساندن به همسران خويش در محيط خانواده بود. پيامبر اكرم (صلى الله
عليه و آله ) در خانه ، لباس خود را مى دوخت ، در را باز مى كرد و
گوسفند و شتر را مى دوشيد. هر گاه خدمتكارش خسته مى شد، گندم يا جو
دستاس مى كرد. گوشت را قطعه قطعه مى كرد و در گرفتارى هاى خانواده اش
به آنان يارى مى رساند. به هنگام خواب ، آب وضوى خود را آماده مى ساخت
(573). پيامبر اسلام در مورد احترام به زنان مى فرمود:
الا
خيركم خيركم لنسائه (لاهله ) و انا خيركم لنسائى (لاهلى )(574).
آگاه باشد كه بهترين شما كسانى هستند كه با زنهاى خود مهربانتر باشند و
من از اين نظر بهترين شمايم .
69 - فرزند دارى
پيامبر گرامى اسلام مى فرمود: ((هر درختى
ميوه اى دارد و ميوه دل ، فرزند است
(575))). ((چون
صبح مى شد، بر سر فرزندان و نوه هايش دست (مهر) مى كشيد. بوى فرزند را
از بوى بهشت مى دانست و مى فرمود: فرزندانتان را زياد ببوسيد. روزى يكى
از فرزندان را روى زانوى خود نشانده بود و مى بوسيد و به او محبت مى
كرد. در اين هنگام ، مردى از اشراف خدمت حضرت رسيد و با ديدن اين صحنه
به حضرت عرض كرد: من ده پسر دارم و تا به حال هيچكدامشان را براى يك
بار نبوسيده ام . پيامبر از اين سخن چنان عصبانى شد كه رنگ صورتش
برافروخته و سرخ شد. آنگاه فرمود: كسى كه به ديگران رحم نكند، خدا نيز
به او رحم نخواهد كرد(576))).
آن حضرت مى فرمود: ((كودكان ، گل هاى خوشبوى
خداوندند.)) به همين دليل ، آنها را در دامن
خويش مى نشانيد و مى بوسيد. بسيار ديده مى شد كه بر دهانشان بوسه مى زد
و مى فرمود: ((فرزندانتان را بسيار ببوسيد. براى
هر بوسه تان در بهشت ، مقامى است . حتى فرشتگانى مى آيند و مرتبه هايى
برايتان به تعداد بوسه هايتان مى نويسند.))
ايشان بوى بچه ها را بويى بهشتى مى دانست
(577). مى فرمود:
كسى كه پسرش را شاد كند، گويا برده اى از تبار اسماعيل را آزاد كرده
است و كسى كه (با كارى يا هديه اى ) پسرش را خوشحال كند، گويا از هراس
خداوند گريسته است و هر گاه يكى از شما به پسرش وعده اى مى دهد، بايد
آن را انجام بدهد(578).
همچنين مى فرمود:
بهترين فرزندان شما، دختران هستند(579).
هيچ خانه اى نيست كه در آن دختران باشند، جز اينكه هر روز دوازده بركت
و رحمت از آسمان بر آن فرود مى آيد و ديدار فرشتگان از خانه قطع نمى
شود و هر روز و شب براى پدر آنان عبادت يك سال نوشته مى شود(580).
دادن هديه بايد از دختران آغاز شود، همانا پروردگار والا مرتبه با
دختران و زنان مهربان است و كسى كه با آنان مهربانتر باشد، بسان كسى
است كه از بيم خداوند والا مرتبه گريسته است
(581). كسى كه دخترى داشته باشد و او را نيازارد و
تحقير نكند و پسرانش را بر او برترى ندهد، خداوند او را وارد بهشت مى
كند(582).
آن كس كه سه دختر داشته باشد و آنان را تربيت كند و شوهر دهد و با آنان
به نيكى رفتار كند، پاداش وى بهشت است
(583).
پيامبر اسلام به والدين سفارش مى كرد:
با فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد، همان گونه كه دوست داريد با شما به
نيكى و مهربانى و عدالت رفتار شود(584).
روزى مردى را ديد كه يكى از دو فرزندش را مى بوسد و ديگرى را نمى بوسد.
فرمود: چرا با آنها به عدالت رفتار نمى كنى
(585)؟ در حديثى مى فرمايد: ((زمانى
كه به خردسالان وعده اى داديد، بدان وفا كنيد؛ چون آنان شما را روزى ده
خود مى پندارند(586))).
عبدالله بن عامر مى گويد: من كودك بودم كه حضرت به خانه ما آمد. رفتم
كه بازى كنم ، مادرم صدايم زد و گفت : عبدالله ، بيا تا چيزى به تو
بدهم . پيامبر فرمود: چه مى خواهى به او بدهى ؟ مادرم گفت : خرما. رسول
گرامى فرمود: اگر به او نمى دادى ، دروغگو به شمار مى آمدى
(587).
ايشان مى فرمود: ((فردى كه كودك دارد، بايد با
او كودكى كند(588).))
اصولا احترام و محبت به كوچكترها، عامل مهمى در جلوگيرى از آشفتگى روحى
و عقده اى بار آمدن آنهاست . تجربه نشان داده است كودكانى كه در خانه و
مدرسه و به طور كلى در محيط زندگى و جامعه مورد بى محبتى قرار مى
گيرند، روح پاك و لطيفشان جريحه دار مى شود. در نتيجه ، وقتى بزرگ مى
شوند، به انسانى بى تحرك و منحرف تبديل مى شوند. آن حضرت مى فرمود:
اكرموا اولادكم و اءحسنوا آدابهم ؛ ((فرزندان
خود را كرامت كنيد و با آداب نيكو با آنها معاشرت كنيد(589))).
پيامبر كرامت مى فرمايد:
اذا
سميتم الولد فاءكرموه و اءوسعوا له فى المجالس و لا تقبحوا له وجها(590).
وقتى نام فرزندتان را مى بريد، او را گرامى داريد و جاى نشستن را براى
او توسعه دهيد (احترامش كنيد) و نسبت به او ترش رو نباشيد.
در خبر ديگرى وارد شده است كه پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) مردم
را به نماز دعوت كرد. حسن ، نوه خردسالش نيز با آن حضرت بود. پيامبر
كودك را كنار خود نشاند و به نماز ايستاد. در ميانه نماز، يكى از سجده
ها را خيلى طول داد. راوى حديث گويد: من سر از سجده برداشتم و ديدم كه
حسن از جاى خود برخاسته و روى دوش پيامبر نشسته است . وقتى نماز تمام
شد، مردم گفتند: اى رسول خدا! چنين سجده اى از شما نديده بوديم . گمان
كرديم وحى به شما رسيده است . فرمود: وحى نرسيده بود. فرزندم حسن در
حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم شتاب كنم و كودك را بر زمين گذارم .
آنقدر صبر كردم تا خود از شانه ام پايين آمد(591).
يعلى عامرى از محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خارج شد تا در
مجلسى كه دعوت داشت ، شركت كند. جلو خانه ، حسين (عليه السلام) را ديد
كه با كودكان سرگرم بازى است . چيزى نگذشت كه رسول اكرم (صلى الله عليه
و آله ) نيز همراه اصحاب از خانه بيرون آمد. وقتى حسين را ديد، دست
هايش را باز كرد و از ياران خود جدا شد. به طرف كودك رفت تا او را
بگيرد. كودك ، خنده كنان از اين طرف به آن طرف مى گريخت و رسول خدا
(صلى الله عليه و آله ) از پى او روان بود. بچه را گرفت . دستى زير
چانه كودك و دست دگرش پشت گردن او گذاشت ، لب بر لبش نهاد و او را
بوسيد(592).
پيشواى بزرگ اسلام در حضور مردم با فرزندش چنين برخورد مى كرد تا علاوه
بر انجام وظيفه ، آنان را در راه تربيت فرزندان ، به شاد كردن كودكان و
بازى با آنها توجه دهد.
70 - رعايت عدالت ميان
فرزندان
پيامبر عدالت به تمام معنا در تحقق اين ارزش اساسى مى كوشيد و
آن را در گستره اجتماعى و خانوادگى پاس مى داشت . در گفتار و كردار
پيامبر رحمت ، نشانه هاى فراوانى از اين پاسداشت ديده مى شود. ايشان
حساسيت خاصى به رعايت عدالت ميان فرزندان نشان مى داد و تبعيض و
نابرابرى را ويرانگر روح و روان فرزند مى دانست .
روزى مردى با دو فرزند خود به محضر رسول اكرم (صلى الله عليه و آله )
شرف ياب شد. پيامبر ديد كه آن مرد، يكى از فرزندان خود را بوسيد و به
فرزند ديگر اعتنايى نكرد. حضرت وقتى اين رفتار نادرست را ديد، به او
فرمود: چرا با فرزندان خود به طور مساوى برخورد نمى كنى ؟ و فرمود: بين
فرزندان خود به عدالت رفتار كنيد، همان طور كه مايليد فرزندان شما و
مردم ، بين شما به عدل و داد رفتار كنند(593).
نيز آورده اند كه زنى با دو فرزند كوچكش بر عايشه همسر رسول خدا (صلى
الله عليه و آله ) وارد شد. عايشه ، سه دانه خرما به زن داد. مادر به
هر يك از بچه هايش ، يك دانه خرما داد و خرماى ديگر را نيز نصف كرد و
باز به هر يك از بچه ها نيمى از آن را داد. وقتى پيامبر به خانه بازگشت
، عايشه جريان را براى آن حضرت تعريف كرد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه
و آله ) فرمود: آيا از عمل آن زن تعجب كردى ؟ خدا به خاطر رعايت عدالت
و مساوات ، آن زن را به بهشت خواهد برد(594).
همچنين نعمان بن بشير مى گويد: روزى پدرم به من هديه اى داد و به ديگر
برادران و خواهرانم چيزى نداد. مادرم ، عمره بن رواحه به پدرم گفت : من
به اين تبعيض راضى نمى شوم ، مگر آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله )
درستى عمل تو را گواهى كند! پس پدرم به محضر پيامبر شرف ياب شد و عرض
كرد: اى رسول خدا! من به فرزندم هديه اى داده ام و همسرم مرا واداشته
است كه شما را بر صحت آن گواه گيرم . پيامبر پرسيد: آيا به همه
فرزندانت چنين هديه اى داده اى ؟ گفت : نه . حضرت فرمود: پس از خدا
بترسيد و بين فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد. من بر كار ظالمانه گواهى
نمى دهم
(595).
امام صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوارش روايت كرده است كه شبى رسول
خدا (صلى الله عليه و آله ) در حالى كه امام حسن و امام حسين (عليه
السلام) با او بودند، به خانه فاطمه (عليها السلام ) وارد شد و به آنان
فرمود: برخيزيد و با يكديگر كشتى بگيريد! آنان به كشتى گرفتن پرداختند.
فاطمه زهرا (عليها السلام ) براى بعضى از كارهاى خود بيرون رفته بود.
چون بازگشت ، شنيد كه پيامبر مى فرمود: جانم حسن ! حسين را سخت بگير و
به زمين بزن ! فاطمه (عليها السلام ) عرض كرد: پدر جان ! عجيب است كه
اين را بر آن جرئت مى دهى ، آيا بزرگتر را بر كوچكتر دلير مى كنى ؟
پيامبر فرمود: دخترم ! آيا راضى نيستى كه من به حسن ، چنين مى گويم و
اين دوستم جبرئيل است كه مى گويد: جانم حسين ! حسن را محكم بگير و بر
زمين بيفكن (يعنى من حسن را تشويق مى كنم و جبرئيل ، حسين را(596)).
فصل سوم : اخلاق اجتماعى
روابط اجتماعى در پرتو اخلاق اسلامى معنا و مفهومى ديگر مى
يابد. هم زيستى يكى از ويژگى هاى پسنديده اخلاقى است كه روابط جوامع
بشرى را مستحكم مى كند و زندگى را براى همه انسان ها دلنشين و رضايت
بخش مى سازد. پيامبر گرامى اسلام نيز آن را يكى از عوامل خوشبختى و
بهزيستى همه انسانها مى دانست . در پرتو احساس مسئوليت در برابر جامعه
، رعايت حقوق ديگران معنا مى يابد. انسان ، آزاد نيست كه هر گونه
بخواهد زندگى كند و هر رفتارى را انجام دهد. در اين ميان ، سيره
اجتماعى پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) الگوى مناسبى براى همگان
است . منش رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در ارتباط اجتماعى با مردم
نكته هاى بسيار آموزنده دارد كه به پاره اى از آنان اشاره خواهد شد.
71 - احترام به ديگران
پيامبر گرامى اسلام به حفظ حرمت و شخصيت افراد، بى نهايت توجه
داشت . براى نمونه ، در روايات آمد است كه :
ما
قعد الى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) رجل قط فقام حتى يقوم
(597).
اگر مردى وارد مى شد و در خدمت پيامبر مى نشست ، هرگز حضرت از مجلس
بلند نمى شد تا وقتى كه خود آن شخص بلند مى شد.
همچنين در روايتى ديگر نقل است :
پيامبر براى احترام به شخصيت اصحاب و به دست آوردن دلهايشان ، آنان را
به كنيه صدا مى زد و كسانى كه كنيه نداشتند، برايشان كنيه قرار مى داد
و مردم نيز به همان كنيه صدايشان مى كردند و براى زنان اولاددار و بى
اولاد و حتى بچه ها كنيه تعيين مى كرد(598).
نوع نشست و برخاست رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در برابر ديگران ،
از منظر امام على (عليه السلام) چنين ترسيم شده است :
((ديده نشد كه پيامبر خدا پيش روى كسى پايش را دراز كند(599))).
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در تمام ابعاد زندگى ، اسوه و الگوى
ديگران است . وارد شده است كه خداى سبحان ، نيكوترين ادب ها را به رسول
و نبى خود آموخته است :
ان
الله عزوجل ادب نبيه فاءحسن اءدبه ؛ ((خداى
سبحان ، پيامبرش را نيكو ادب كرده است
(600))).
او با انسانها يكسان برخورد مى كرد و خارج از معيارها و ارزش ها تفاوت
ايجاد نمى كرد. ميان تهى دستان و ثروتمندان فرق نمى گذاشت :
يصافح الفقير و الغنى
(601). پيامبر اسلام حتى با خدمت گزار خويش نيز
به ادب و احترام رفتار مى كرد. از انس بن مالك نقل است :
به آن خدايى كه او را به حق مبعوث كرد، هيچگاه نشد كارى كه خوشايند آن
جناب نبود، به من فرموده باشد كه چرا چنين كردى و هر گاه زنان آن حضرت
، مرا ملامت مى كردند، مى فرمود: ((كارى نداشته
باشيد، مقدر چنين بوده است
(602))).