1) اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (اعراف - 179).
2) نهجالبلاغه نامهى 3.
3) تفسير نورالثقلين ج 4 ص 573 - تفسير صافى ذيل آيه 78 سورهى مؤمن.
4) مجمع البيان ج 10 ص 476.
5) و لقد ارسلنا رسلاً من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك
و ما كان لرسول ان ياتى بآية الا باذن الله فاذا جاء امر الله قضى بالحق و
خسر هنالك المبطلون (مؤمن 78).
6) قصهى كوتاه بعضى از پيامبران مثل خضر و اشموئيل نيز، بدون اسم در قرآن
ذكر شده است.
7) اصول كافى، ج 1 ص 16 (كتاب و العقل و الجهل حديث 12).
8) مدرك قبل.
9) سورهى جمعه، آيه 2 اين آيه با كمى تفاوت در سوره بقره آيه 129 نيز آمده
است.
10) قسط در اصل به معنى نصيب و سهم عادلانهاى است كه به افراد مىرسد
(مفردات راغب).
11) و اذ قال ربك للملائكة انى جائل فى الارض خليفه (بقره - 30).
12) بفرموده على (عليه السلام): دوست محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى
است كه از خدا پيروى كند هر چند خويشاوندى دور با او داشته باشد و دشمن
محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى است كه از خدا نافرمانى كند هر چند
از خويشان نزديك پيامبر باشد. (مجمعالبيان ج 2، ص 458).
13) بحار، ط جديد ج 76 ص 107.
14) و ما كان من المشركين (آل عمران - 67 - 95 و انعام 61 و نحل 124 و بقره
135).
15) آل عمران - 95.
16) جمله والذين معه در آيه 4 سوره ممتحنه قد كانت لكم
اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه شامل حضرت لوط نيز خواهد شد.
17) نور الثقلين ج 4 ص 33.
18) سبأ - 2 - و ما ارسلناك الا كافه للناس.
و ما كان محمد انا احد من رجالكم ولكن رسول الله و
خاتم النبين
(احزاب - 40)
19) بحار، ط قديم ج 5 ص 112 - 121 - 151 - قصص الأنبياء عبدالوهاب نجار ص
70.
20) مجمعالبيان ج 2 ص 458.
21) بحار، ج 5، ص 116 به بعد - قصص الانبياء صدر بلاغى، ص 44.
22) ناسخ التواريخ ج 1 ص 160.
23) تاريخ طبرى ج 1 ص 164 - 217.
24) بحار ط جديد ج 12 ص 14 تا 55.
25) مجمعالبيان، ج 4 ص 325، تفسير جامع ج 2 ص 319.
26) تفسيرالميزان ج 7 ص 176، نورالثقلين ج 1 ص 738.
27) مضمون و تفسير آيهى 74 سورهى انعام.
28) سورهى انعام آيهى 76
29) سورهى انعام آيهى 77.
30) سورهى انعام آيهى 78.
31) سورهى انعام، آيهى 79.
32) مضمون و تفسير آيهى 258 سورهى بقره.
33) مضمون و تفسير آيهى 258 سورهى بقره.
34) مضمون و تفسير آيه 260 سورهى بقره.
35) بابل شهر پر جمعيت و عروس شهرهاى باستانى در جنوب بغداد نزديك حله قرار
داشت و اكنون بين دجله و فرات را سرزمين بابل مىگويند (المنجد فى الاعلام)
36) از جمله آيهى 74 سوره انعام.
37) سورهى مريم، آيات 42 تا 47 - همانگونه كه گفتيم: آزر عمو يا استاد
نجارى ابراهيم بود، ولى به عنوان احترام و يا به خاطر اينكه آزر مدتى از او
سرپرستى مىكرد، او را پدر مىخواند:
38) سورهى مريم، آيهى 48 و 49.
39) سورهى انعام، آيهى 74.
40) سورهى انبياء، آيهى 52 تا 58.
41) سورهى زخرف، آيهى 26.
42) سورهى مريم، آيهى 41 و 42.
43) سورهى توبه، آيهى 114.
44) سورهى انبياء، آيهى 52.
45) اقتباس از تفسير جامع، ج 2 ص 224.
46) سورهى انبياء، آيهى 56.
47) سورهى بقره، آيهى 260.
48) تفسير جامع، ج 2 ص 323 - قصص قرآن بلاغى ص 57، بعضى بر اساس روايتى،
اين مباحثه را بعد از ماجراى به آتش افكندن ابراهيم دانستهاند.
49) سورهى انبياء، آيهى 57.
50) سورهى صافات، آيهى 87 (انى سقيم).
51) امام صادق (عليه السلام) فرمود: آن روزى كه بتها به دست ابراهيم (عليه
السلام) شكسته شدند روز عيد نوروز بود (بحار، ط قديم، ج 5 ص 123).
52) سورهى انبياء آيه 57 فجعلهم جذاذاً الا كبيراً
له
53) سورهى انيباء، آيهى 61.
54) سورهى انبياء، آيهى 62.
55) سورهى انبياء، آيهى 64.
56) سورهى انبياء، آيهى 65.
57) سورهى انبياء، آيهى 66.
58) اقتباس از قصص قرآن بلاغى و مجمعالبيان ج 7 ص 54.
59) مجمعالبيان، ج 7 ص 55، امام صادق (عليه السلام) فرمود: وقتى كه
ابراهيم را در آتش افكندند عرض كرد: اللهم انى اسئلك
بحق محمد و آل محمد لما انجيتنى منها فجعلها الله برداً و سلاماً:
خدايا به حق محمد و آلش از درگاهت مىخواهم كه مرا از آتش نجات دهى، خداوند
آتش را براى او سرد و گوارا كرد (بحار ط جديد ج 26 ص 319).
60) اين تفسير از ابن عباس نقل شده است (مجمعالبيان ج 8، ص 451) - نگارنده
گويد: احتمال اين نيز هست كه آن ساختمان را كنار آتش بنا كردند، تا ابراهيم
را به بالاى آن برده و از آنجا به درون آتش بيفكنند - با توجه به اين كه از
ابن عباس نقل شده اين بناى عظيم (همچون برجى) به بلندى سى متر و عرض بيست
متر بود كه از سنگ ساخته بودند (مجمعالبيان، ج 8، ص 451).
61) سورهى توبه، آيهى 52.
62) يعنى جبرئيل گفت: آيا به من حاجتى دارى اى برگزيده خدا ابراهيم گفت:
اما به تو نه.
63) يعنى سخن در اينجا بىمورد است، علم خدا به حال من كافى است، ديگر چه
حاجت به سؤال؟
64) مجمعالبيان، ج 7 ص 54.
65) سورهى انيباء، آيهى 69.
66) اقتباس از مجمعالبيان ج 7 ص 54 - تفسير جامع ج 2 ص 325، داستانهاى
شگفتانگيز قرآن ص 170.
67) بيشتر به نظر مىرسد: ابراهيم، محبوب مردم بود، و نمرود با ايجاد مسائل
انحرافى مىخواست، مردم را سرگرم كند تا ابراهيم را فراموش كنند، و يا
مىخواست، وقت بگذراند و ابراهيم را با اينگونه مسائل ايذائى خسته كند (در
اين باره باز سخن خواهيم گفت).
68) اقتباس از مجمعالبيان ج 6 ص 356.
69) قد مكر الذين من قبلهم فاتى الله بنيانهم من القواعد فخر عليهم السقف
من فوقهم. (نحل - 26)
70) مجمعالبيان ج 6 ص 356.
71) اقتباس از بحار ط قديم ج 5 ص 123 - و اين نقشهها و مسائل انحرافى نيز
نتوانست نمرود را به هدف خود برساند.
72) امام صادق (عليه السلام) فرمود: حب الشىء يعمى و
يصم: علاقه زياد به چيزى انسان را كور و كر مىكند.
73) شرح اين ماجرا در كتاب خزينةالجواهر نهاوندى ص 488 آمده است.
74) بارو يعنى حصار گرد قلعه.
75) ديوان پروين اعتصامى.
76) بحار ط، كمپانى ج 5 ص 120 عجيب اينكه عذاب لوط هم در روز چهارشنبه بوده
است (بحار ط جديد ج 12 ص 151) با توجه به اينكه قوم لوط قبلا جزء نمروديان
بودند. و چنانكه نقل مىكنند عبيدالله بن زياد عامل سفاك كشتار عاشورا، پس
از گذشت پنج سال از شهادت شهيدان كربلا، بدست ابراهيم فرزند مالك اشتر در
روز عاشوراى سال 66 در جنگ سپاه مختار با سپاه شام به هلاكت رسيد
(تتمهالمنتهى ص 62) - فاعتبروا يا اولى الابصار.
77) اقتباس از تاريخ روضةالصفا ج 1.
78) حيوةالقلوب مجلسى ج 1 ص 175.
79) و ارادوا به كيداً فجعلنا هم الاخسرين (انيباء 70).
80) بايد توجه داشت كه نمرود پس از حمله پشهها و عذاب الهى (چنانكه در فصل
قبل گفتيم) چهل سال ديگر زندگى كرد، و باقيماندگان از هلاكشدگان در اطراف
او بودند و از مخالفت با ابراهيم دست بر نمىداشتند.
81) الميزان ج 7 ص 240 و 241. فامرهم ان ينفوا ابراهيم
من بلاده.
82) و نجيناه و لوطا الى الارض التى باركنا فيها للعالمين. (انبياء، 71)
83) يكى از فرازهاى برجسته زندگى ابراهيم ازدواج با ساره دختر يكى از
پيامبران بنام لاحج است، كه ساره (همچون خديجه) اموال بسيار داشت و در
اختيار ابراهيم گذاشت و ابراهيم آن اموال را در راه خدا مصرف مىكرد
(ابراهيم در 37 سالگى با ساره ازدواج كرد - تاريخ طبرى ج 3 ص 218).
84) سورهى صافات، آيهى 99.
85) در حقيقت، حاكم مىخواست با اين كار از ساره، عذرخواهى كند و ساره او
را ببخشد.
86) در حقيقت، حاكم مىخواست با اين كار از ساره، عذرخواهى كند و ساره او
را ببخشد.
87) الميزان، ج 7 ص 241 - تفسير جامع ج 2 ص 328 - فقال
الملك اشهد ان الهك لرفيق كريم و انك ترغبنى فى دينك: گواهى مىدهم
كه خداى تو مهربان و بزرگوار است و تو مرا به دينت گرايش دادى (الميزان ج 7
ص 422)
88) سورهى توبه، آيهى 114.
89) در حقيقت رسالت ابراهيم عليهالسلام در بابل پايان نيافت، و اينك
لازم بود رسالتش را به نقاط ديگر توسعه دهد.
90) الميزان، ج 7 ص 243.
91) تفسير جامع، ج 2 ص 328 (مرقد پاك ابراهيم در شهر قدس خليل است).
92) رب هب لى من الصالحين. (صافات - 100).
93) فبشرناه بغلام حليم (صافات - 100).
94) از ابن عباس نقل شده هنگامى كه ابراهيم 99 سال داشت، اسماعيل متولد شد
و از بعضى نقل شده ابراهيم تا 177 سالگى فرزندى نداشت. (مجمعالبيان ج 6 ص
319)
95) درباره قوم لوط و عذاب آنها در بخش دوم، مشروحاً سخن خواهيم گفت.
96) سورهى ابراهيم، آيهى 38.
97) سوره هود آيه 68 تا 75 (مجمع البيان ج 5 ص 175) در اين باره در فصل 2
بخش 2 سخن به ميان خواهد آمد.
98) سورهى هود آيهى 81 - 82.
99) كامل ابن اثير ج 2 ص 103.
100) جالب اينكه طبق روايات، حضرت ولى عصر (عج) هنگام ظهور، در همين محل ذى
طوى به مناجات و دعا مىپردازد، و منتظر 313 نفر از ياران مخصوصش مىشود تا
بيايند و با هم كنار كعبه روند، آن حضرت اين دعا را (كه در قرآن آمده)
مىخواند: امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السو.
(بحار ط جديد ج 52 ص 304)
101) بحار ج 5 ط قديم - تفسر نمونه ج 10 ص 370 و 404 - و قصص قرآن صدر
بلاغى.
102) بنابر قول ديگر (چنانكه خواهيم گفت) هاجر پس از پايان ساختمان كعبه از
دنيا رفت.
103) ناگفته نماند كه: ابراهيم با تجربه، كه در مورد همسر نيز تجربه كافى
داشت، در اين ملاقات با همسر اول اسماعيل، فهميد كه او شايسته نيست و قابل
تربيت نيز نمىباشد، لذا آن دستور را داد، وگرنه در بسيارى از موارد، زنها
قابل اصلاح هستند و نبايد با مختصر پيشآمدى به فكر طلاق افتاد.
104) بحار، ج 5 ط قديم ص 142.
105) سورهى آل عمران، آيهى 96.
106) چنانكه از آيه 37 سوره ابراهيم چنين استفاده مىشود.
107) سظورهى بقره آيهى 127.
108) و اذن فى الناس بالحج ياتوك... ليشهدوا منافع لهم (حج، 28 - 29).
109) مجمعالبيان ج 7 ص 80.
110) توضيح اينكه: ابراهيم مىخواست قلبش مالامال از اطمينان شود، و
احتياط مىكرد كه مبادا وسوسهاى در كار باشد. با توجه به اين كه پاى كشتن
و قربانى كردن در ميان بود.
111) گر چه قبلاً گفتيم هاجر از دنيا رفت، ولى قول ديگر اين است كه هاجر در
اين وقت زنده بود. و اين مطلب به همين اساس است - ضمناً بعضى معتقدند كه
ذبيح، اسحاق بوده نه اسماعيل، بنابراين قول، ساره زنده بوده و در جريان ذبح
بوده است، ولى اكثر علماى اسلام معتقدند كه ذبيح، همان اسماعيل بوده است و
اين موضوع از امام صادق عليهالسلام سؤال شد، فرمود: اسماعيل بود
(نورالثقلين ج 4 ص 424) و سخن معروف پيامبر صلى الله عليه و آله انا ابن
الذبيحين (من پسر دو قربانى هستم) با توجه به اينكه ترديدى نيست آن حضرت از
نوادگان اسماعيل است، نيز اين مطلب را تاييد مىكند، اما در تورات، اسحاق
به عنوان ذبيح معرفى شده، گوئى مطالب تورات وارد روايات اسلامى شده است.
112) هم اكنون در مراسم حج در منى، سه ستون (بنامهاى جمره اولى و وسطى و
اخرى) بياد اين خاطره سنگباران مىشوند.
113) يا ابت افعل ما تؤمر ستجدنى انشاءالله من الصابرين (صافات - 102).
114) مجمعالبيان، ج 7 ص 452 - تفسير ابوالفتوح ج 9 ص 320 - معراجالسعادة
ص 491.
115) معراجالسعادة ص 491، مجمعالبيان ج 8 ص 453.
116) صافات، آيه 109 - 111.
117) تفسير ابوالفتوح رازى ج 9 ص 320 - 324 گرچه قبلاً وصيت اسماعيل را ذكر
كرديمو با ترسيم فوق كمى تفاوت داشت، ولى ترسيم فوق نيز نقل شده، ما هر دو
را نقل كرديم تا در اين جهت، مطلب تكميل گردد.
118) سفينةالبحار، ج 1 ص 74 - بحار ط جديد، ج 12 ص 155.
119) حيوةالقلوب ج 1 ص 167.
120) سورهى هود، آيهى 72 (قبلاً داستانش ذكر شد).
121) كتاب موش و گربه شيخ بهائى.
122) سورهى توبه، آيهى 14 - سورهى هود، آيهى 75.
123) بظحار ط قديم ج 5 ص 111.
124) مجمعالبيان ج 1 ص 200.
125) مدرك قبل ج 5 ذيل آيه 14 توبه.
126) حيوةالقلوب ج 1 ص 167.
127) معراجالسعادة، ص 491.
128) بحار، ط قديم ج 5 ص 113.
129) الاوائل ص 487 - 518 - 351 - 358.
130) مواعظالعدديه ص 223.
131) خليل به معنى توجه به اسرار جهان و به معنى نياز، در گفتار پيامبر
اسلام صلى الله عليه و آله (در مناظره با مسيحيان) آمده است (احتجاج طبرسى
ج 1 ص 16 تا 24).
132) تفسير برهان ج 1 ص 417.
133) بحار ط قديم ج 5 ص 111.
134) سفينةالبحار ج 1 ص 74.
135) بعضى گويند ابراهيم را از اين رو ابراهيم خوانند
لانه هم و بر(زيرا او با همت خود كسب روزى مىكرد و در اره مستضعفان
مصرف مىنمود (بحار ط قديم ج 5 ص 111).
136) همان مدرك.
137) مجمعالبيان، ج 3 ص 117
138) بحار ط قديم ج 5 ص 111.
139) او عابدى بود بنام ماريا فرزند اوس كه 660 سال عمر كرد.
140) بحار، ط قديم، ج 5 ص 133.
141) بحار، ط قديم، ج 5، ص 114.
142) مدرك قبل، ص 130.
143) بحار، ج 5 ص 131.
144) عن الصادق (عليه السلام): اثا فى الاسلام ثلاثة الصلاة و الزكاة و
الولاية، لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتيها (اصول كافى، ج 2 باب
دعائمالاسلام حديث 4).
145) مدرك قبل حديث 5.
146) ناگفته نماند چنانكه قبلاً گفتيم: وقتى كه لجاجت و عدم شايستگى
پدر براى اصلاح، براى ابراهيم ثابت شد از او بيزارى جست، و اين مطلب در آيه
114 سوره توبه آمده است.
147) اصول كافى، ج 2 ص 38 (باب فضل الدعاء و الحث عليه حديث 3).
148) سفينةالبحار ج 1 ص 446.
149) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448
و 449 آمده است.
150) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448
و 449 آمده است.
151) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448
و 449 آمده است.
152) تفسير صافى، ذيل آيه 60 سورهى مؤمن.
153) سفينةالبحار.
154) سورهى بقره، آيهى 127.
155) عبدالملك بن قريب بن عبدالملك بن على بن اصمع، معروف به اصمعى شخصى
اديب و خوش ذوق و شاعر و سخنور بوده، حافظه قوى داشته كه گويند دوازده هزار
قصيده به حفظ داشته است، وقتى به جائى مسافرت مىكرد، كتابهايش را با 18
صندوق حمل مىكردند، او از آنجا كه خوشمشرب و شاددل بود، تا شصت سالگى،
نشانهى پيرى در او نبود، او بالغ بر نود سال عمر كرد و تا زمان مأمون
عباسى بود (الكنى و الاقاب ج 2 ص 37).
156) اى خدائى كه دعاى مضطر را در تاريكيها اجابت مىكنى، اى برطرفكنندهى
گرفتاريها و بلاها و بيماريها، در كنار كعبه، آنانكه به مهمانى تو آمدهاند
بعضى در خوابند و بعضى بيدار شدهاند اما چشم جود و كرم تو را اى خداى
قيوم، خواب نمىگيرد. اگر تنها اهل فضيلت به وجود و كرامتت، اميدوار باشند،
پس به گنهكار چه كسى كرم و لطف كند؟!
157) يعنى تو بسيار آمرزندهاى، از درگاهت مغفرت و آمرزش براى من لطف كن و
با جود و كرمت مرا ببخش.
مرا به جودت ببخش همچون فضل و لطف از روى شرف، اى خدائى كه خلق در حرم به
سوى او اشاره و التجاء مىكنند.
158) يعنى اى پروردگار جهانيان به سوى تو آمدهام، در حالى خدائى كه خلق در
حرم كنار گذاشته تنها پناه به درگاهت آوردهام.
از روى قصد و نيت اى خداى من به سوى تو آمدهام، تو مورد حاجت و پناه
گنهكاران هستى. به خانه عفو تو در آمدهام اى خداى من، تا به فضل و كرمت به
من رحم كنى اى ياور همه. تو حقاً خداى صاحب كرمهاى زياد هستى و تو مونس
وحشتزدگان مىباشى.
159) يعنى اى خدائى كه در هر ساعتى مورد آرزوى ما هستى، گرفتاريم را به تو
شكايت مىكننم به شكايتم رحم كن.
اى خدا و اى اميد من تو برطرفكنندهى اندوهم هستى، همهى گناهانم را ببخش
و حاجتم را روا فرما.
زاد و توشهام كم است مرا به مقصد نمىرساند، گريهام براى اين است، يا
براى دورى مسافت (سفر آخرت) است با اعمال زشت به درگاهت رو آوردهام، هيچ
كسى همچون من، گنهكار نيست.
اگر مرا در آتش بسوزانى اى آخرين اميد آرزومندان، در اين صورت اميدم و ترسم
به تو كجا خواهد رفت من غريب و تنهايم و شكرم كم است، گرفتاريم را به درگاه
تو شكايت مىكنم، شكايتم را بپذير.
اى خداى من اگر قبل از ميل من به من لطف مىكنى آن را اى سرورم باز در
رساندن راحتى من شامل حالم كن و لحظهى مرگم را توام با لطفت زود برسان.
160) نقل از بحرالمحبه فى اسرار المودة غزالى 41 تا 44.
161) آل عمران، آيه 32.
162) واجعل لى لسان صدق فى الاخرين (شعراء - 84)
163) رياض الاحزان قزوينى، ص 31.
164) بحار ط قديم ج 5، حيوة القلوب ج 1 ص 93.
165) فلا تموتن الا و انتم مسلمون (بقره - 132).
166) بحار، ط قديم ج 5.
167) قصص الانبياء عبدالوهاب نجار، ص 111.
168) مدرك قبلى ص 109 (اين نيز يكى از پاداشهاى عظيم هاجر و اسماعيل است كه
قبرش كنار كعبه قرار دارد.)
169) بحار، ط قديم ج 5.
170) مفردات راغب (لوط) ص 456.
171) الاوائل ص 487 - 518.
172) فامن له لوط و قال انى مهاجر الى ربى (عنكبوت - 26).
173) سفينة البحار ج 2 ص 516 - سرگذشت لوط در بحار ط جديد ج 12 صفحه 140 تا
171 آمده است.
174) و نجيناء و لوطا الى الارض التى باركنا للعالمين (انبياء - 71).
175) بحار ط جديد ج 12 ص 163 و 155.
176) بحار ط جديد ج 12 ص 163 و 155.
177) بحار ط جديد ج 12 ص 155.
178) بحار ط جديد ج 12 ص 151 - خصال ج 1، ص 160.
179) سفينة البحار ج 1 ص 597.
180) تفسير قمى ص 496.
181) عنكبوت، 29.
182) عنكبوت، 30.
183) تفسير نمونه، ج 16 ص 254.
184) تهذيب الاحكام شيخ طوسى (ره) ط جديد ج 3 ص 262.
185) سفينه البحار ج 2 ص 516.
186) بحار ط جديد ج 12 ص 115.
187) سفينة البحار ج 2 ص 517 - در اينجا ذكر اين مطلب بجا است كه در اسلام
عمل لوط از گناهان كبيره است، و حد آن براى هر دو در صورتى كه از روى
اختيار بوده يا اعدام با شمشير (و اسلحه ديگر) است و يا دست و پاى او را
بستن از كوه به طرف زمين پرت كردن و يا در آتش، سوازندن است، و ضمنا مادر و
خواهر و دختر كسى كه لوط داده بر لوط كننده حرام ابدى مىشود.
در حالى كه اسلام اين چنين با اين عمل زشت، بر خورد شديد كرده، دنياى غرب
از جمله انگستان آنچنان در شهوتپرستى، مسخ شده است كه همجنيس بازى و حتى
جواز ازدواج پسر با پسر را در مجلس شوارى خود به تصويب رساندهاند، با توجه
به اين مطلب در قرن بيستم، ديگر جاى تعجب نيست كه در زمان لوط آنچنان غوطه
ور در آلودگى بودند!.
188) تعبير به برادر، حاكى از كمال دلسوزى نسبت به قومش است.
189) سوره انبياء، آيه 174.
190) در فصل 13 بخش اول در اين باره سخن به ميان آمد.
191) تفسير برهان ج 2 ص 226.
192) بحار ط جديد ج 12 ص 156.
193) سوره هود، آيه 77.
194) الميزان ج 10 ص 362.
195) سوره هود، آيه 78.
196) سوره هود، آيه 78 - 79.
197) سوره هود، آيه 80. (بحار ج 12 ط جديد ص 157 و 158).
198) قصص و قرآن بلاغى ص 76.
199) بحار ط جديد ج 12 ص 158 - تفسير برهان ج 2 ص 228.
200) سوره هود، آيه 81.
201) تفسير آيه 37سورهى قمر.
202) سورهى هود، آيه 81.
203) سورهى هود، آيه 81 تا 83 - بحار ط جديد ج 11 ص 168.
204) بحار ط جديد ج 12 ص 195.
205) تفسير نمونه، ج ص 180 به نقل از مجمع البيان ذيل آيه 80 سورهى هود.
206) بحار جديد، ج 12 ص 151 به نقل از خصال ج 1 ص 156.
207) بحار ط جديد ج 12 ص 153.
208) بحار، ط جديد ج 12 ص 152.
209) خوب بود به جاى جمله جفا پيشه حملهى جزا پيشه مىگفت (نگارنده).
210) بحار ط جديد ج 12 ص 152.
211) نهج البلاغه خطبه 223.
212) تفسير ابوالفتح رازى ج9 ص 208.
213) اين سد به دستور بلقيس در ميان دو كوه عظيمى ساخته شده بود كه داراى
سه در روى هم بود، و از آنها دوازده راه آب درست كرده بودند كه به سوى آنها
باغها و مزارع مىرفت (تفسير ابوالفتح ج9 ص 209 - تفسير برهان ج 3 ص 347.
214) آيه 14 تا 18 سورهى سبا.
215) تفسير صافى ص 440 ذيل آيه 18 سورهى سبا - تفسير ابوالفتح رازى ج9 ص
207.
216) نور الثقلين ج 2 ص 333.
217) بحار طبع جديد 14 ص 146.
218) سفينه البحار ج 2 ص 176 - بحار ط قديم ج 5 ص 94.
219) اثباه الهداء شيخ حر عاملى ج 7 ص 482.
220) مجمعالبيان، ج 5 ص 49.
221) درك قبلى.