ابراهيم و لوط (عليه السلام)

محمد محمدى اشتهاردى(ره)

- پى‏نوشت‏ها -


1) اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (اعراف - 179).
2) نهج‏البلاغه نامه‏ى 3.
3) تفسير نورالثقلين ج 4 ص 573 - تفسير صافى ذيل آيه 78 سوره‏ى مؤمن.
4) مجمع البيان ج 10 ص 476.
5) و لقد ارسلنا رسلاً من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك و ما كان لرسول ان ياتى بآية الا باذن الله فاذا جاء امر الله قضى بالحق و خسر هنالك المبطلون (مؤمن 78).
6) قصه‏ى كوتاه بعضى از پيامبران مثل خضر و اشموئيل نيز، بدون اسم در قرآن ذكر شده است.
7) اصول كافى، ج 1 ص 16 (كتاب و العقل و الجهل حديث 12).
8) مدرك قبل.
9) سوره‏ى جمعه، آيه 2 اين آيه با كمى تفاوت در سوره بقره آيه 129 نيز آمده است.
10) قسط در اصل به معنى نصيب و سهم عادلانه‏اى است كه به افراد مى‏رسد (مفردات راغب).
11) و اذ قال ربك للملائكة انى جائل فى الارض خليفه (بقره - 30).
12) بفرموده على (عليه السلام): دوست محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى است كه از خدا پيروى كند هر چند خويشاوندى دور با او داشته باشد و دشمن محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى است كه از خدا نافرمانى كند هر چند از خويشان نزديك پيامبر باشد. (مجمع‏البيان ج 2، ص 458).
13) بحار، ط جديد ج 76 ص 107.
14) و ما كان من المشركين (آل عمران - 67 - 95 و انعام 61 و نحل 124 و بقره 135).
15) آل عمران - 95.
16) جمله والذين معه در آيه 4 سوره ممتحنه قد كانت لكم اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه شامل حضرت لوط نيز خواهد شد.
17) نور الثقلين ج 4 ص 33.
18) سبأ - 2 - و ما ارسلناك الا كافه للناس.
و ما كان محمد انا احد من رجالكم ولكن رسول الله و خاتم النبين
(احزاب - 40)
19) بحار، ط قديم ج 5 ص 112 - 121 - 151 - قصص الأنبياء عبدالوهاب نجار ص 70.
20) مجمع‏البيان ج 2 ص 458.
21) بحار، ج 5، ص 116 به بعد - قصص الانبياء صدر بلاغى، ص 44.
22) ناسخ التواريخ ج 1 ص 160.
23) تاريخ طبرى ج 1 ص 164 - 217.
24) بحار ط جديد ج 12 ص 14 تا 55.
25) مجمع‏البيان، ج 4 ص 325، تفسير جامع ج 2 ص 319.
26) تفسيرالميزان ج 7 ص 176، نورالثقلين ج 1 ص 738.
27) مضمون و تفسير آيه‏ى 74 سوره‏ى انعام.
28) سوره‏ى انعام آيه‏ى 76
29) سوره‏ى انعام آيه‏ى 77.
30) سوره‏ى انعام آيه‏ى 78.
31) سوره‏ى انعام، آيه‏ى 79.
32) مضمون و تفسير آيه‏ى 258 سوره‏ى بقره.
33) مضمون و تفسير آيه‏ى 258 سوره‏ى بقره.
34) مضمون و تفسير آيه 260 سوره‏ى بقره.
35) بابل شهر پر جمعيت و عروس شهرهاى باستانى در جنوب بغداد نزديك حله قرار داشت و اكنون بين دجله و فرات را سرزمين بابل مى‏گويند (المنجد فى الاعلام)
36) از جمله آيه‏ى 74 سوره انعام.
37) سوره‏ى مريم، آيات 42 تا 47 - همانگونه كه گفتيم: آزر عمو يا استاد نجارى ابراهيم بود، ولى به عنوان احترام و يا به خاطر اينكه آزر مدتى از او سرپرستى مى‏كرد، او را پدر مى‏خواند:
38) سوره‏ى مريم، آيه‏ى 48 و 49.
39) سوره‏ى انعام، آيه‏ى 74.
40) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 52 تا 58.
41) سوره‏ى زخرف، آيه‏ى 26.
42) سوره‏ى مريم، آيه‏ى 41 و 42.
43) سوره‏ى توبه، آيه‏ى 114.
44) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 52.
45) اقتباس از تفسير جامع، ج 2 ص 224.
46) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 56.
47) سوره‏ى بقره، آيه‏ى 260.
48) تفسير جامع، ج 2 ص 323 - قصص قرآن بلاغى ص 57، بعضى بر اساس روايتى، اين مباحثه را بعد از ماجراى به آتش افكندن ابراهيم دانسته‏اند.
49) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 57.
50) سوره‏ى صافات، آيه‏ى 87 (انى سقيم).
51) امام صادق (عليه السلام) فرمود: آن روزى كه بتها به دست ابراهيم (عليه السلام) شكسته شدند روز عيد نوروز بود (بحار، ط قديم، ج 5 ص 123).
52) سوره‏ى انبياء آيه 57 فجعلهم جذاذاً الا كبيراً له‏
53) سوره‏ى انيباء، آيه‏ى 61.
54) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 62.
55) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 64.
56) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 65.
57) سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 66.
58) اقتباس از قصص قرآن بلاغى و مجمع‏البيان ج 7 ص 54.
59) مجمع‏البيان، ج 7 ص 55، امام صادق (عليه السلام) فرمود: وقتى كه ابراهيم را در آتش افكندند عرض كرد: اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجيتنى منها فجعلها الله برداً و سلاماً: خدايا به حق محمد و آلش از درگاهت مى‏خواهم كه مرا از آتش نجات دهى، خداوند آتش را براى او سرد و گوارا كرد (بحار ط جديد ج 26 ص 319).
60) اين تفسير از ابن عباس نقل شده است (مجمع‏البيان ج 8، ص 451) - نگارنده گويد: احتمال اين نيز هست كه آن ساختمان را كنار آتش بنا كردند، تا ابراهيم را به بالاى آن برده و از آنجا به درون آتش بيفكنند - با توجه به اين كه از ابن عباس نقل شده اين بناى عظيم (همچون برجى) به بلندى سى متر و عرض بيست متر بود كه از سنگ ساخته بودند (مجمع‏البيان، ج 8، ص 451).
61) سوره‏ى توبه، آيه‏ى 52.
62) يعنى جبرئيل گفت: آيا به من حاجتى دارى اى برگزيده خدا ابراهيم گفت: اما به تو نه.
63) يعنى سخن در اينجا بى‏مورد است، علم خدا به حال من كافى است، ديگر چه حاجت به سؤال؟
64) مجمع‏البيان، ج 7 ص 54.
65) سوره‏ى انيباء، آيه‏ى 69.
66) اقتباس از مجمع‏البيان ج 7 ص 54 - تفسير جامع ج 2 ص 325، داستانهاى شگفت‏انگيز قرآن ص 170.
67) بيشتر به نظر مى‏رسد: ابراهيم، محبوب مردم بود، و نمرود با ايجاد مسائل انحرافى مى‏خواست، مردم را سرگرم كند تا ابراهيم را فراموش كنند، و يا مى‏خواست، وقت بگذراند و ابراهيم را با اينگونه مسائل ايذائى خسته كند (در اين باره باز سخن خواهيم گفت).
68) اقتباس از مجمع‏البيان ج 6 ص 356.
69) قد مكر الذين من قبلهم فاتى الله بنيانهم من القواعد فخر عليهم السقف من فوقهم. (نحل - 26)
70) مجمع‏البيان ج 6 ص 356.
71) اقتباس از بحار ط قديم ج 5 ص 123 - و اين نقشه‏ها و مسائل انحرافى نيز نتوانست نمرود را به هدف خود برساند.
72) امام صادق (عليه السلام) فرمود: حب الشى‏ء يعمى و يصم: علاقه زياد به چيزى انسان را كور و كر مى‏كند.
73) شرح اين ماجرا در كتاب خزينةالجواهر نهاوندى ص 488 آمده است.
74) بارو يعنى حصار گرد قلعه.
75) ديوان پروين اعتصامى.
76) بحار ط، كمپانى ج 5 ص 120 عجيب اينكه عذاب لوط هم در روز چهارشنبه بوده است (بحار ط جديد ج 12 ص 151) با توجه به اينكه قوم لوط قبلا جزء نمروديان بودند. و چنانكه نقل مى‏كنند عبيدالله بن زياد عامل سفاك كشتار عاشورا، پس از گذشت پنج سال از شهادت شهيدان كربلا، بدست ابراهيم فرزند مالك اشتر در روز عاشوراى سال 66 در جنگ سپاه مختار با سپاه شام به هلاكت رسيد (تتمه‏المنتهى ص 62) - فاعتبروا يا اولى الابصار.
77) اقتباس از تاريخ روضةالصفا ج 1.
78) حيوةالقلوب مجلسى ج 1 ص 175.
79) و ارادوا به كيداً فجعلنا هم الاخسرين (انيباء 70).
80) بايد توجه داشت كه نمرود پس از حمله پشه‏ها و عذاب الهى (چنانكه در فصل قبل گفتيم) چهل سال ديگر زندگى كرد، و باقيماندگان از هلاك‏شدگان در اطراف او بودند و از مخالفت با ابراهيم دست بر نمى‏داشتند.
81) الميزان ج 7 ص 240 و 241. فامرهم ان ينفوا ابراهيم من بلاده.
82) و نجيناه و لوطا الى الارض التى باركنا فيها للعالمين. (انبياء، 71)
83) يكى از فرازهاى برجسته زندگى ابراهيم ازدواج با ساره دختر يكى از پيامبران بنام لاحج است، كه ساره (همچون خديجه) اموال بسيار داشت و در اختيار ابراهيم گذاشت و ابراهيم آن اموال را در راه خدا مصرف مى‏كرد (ابراهيم در 37 سالگى با ساره ازدواج كرد - تاريخ طبرى ج 3 ص 218).
84) سوره‏ى صافات، آيه‏ى 99.
85) در حقيقت، حاكم مى‏خواست با اين كار از ساره، عذرخواهى كند و ساره او را ببخشد.
86) در حقيقت، حاكم مى‏خواست با اين كار از ساره، عذرخواهى كند و ساره او را ببخشد.
87) الميزان، ج 7 ص 241 - تفسير جامع ج 2 ص 328 - فقال الملك اشهد ان الهك لرفيق كريم و انك ترغبنى فى دينك: گواهى مى‏دهم كه خداى تو مهربان و بزرگوار است و تو مرا به دينت گرايش دادى (الميزان ج 7 ص 422)
88) سوره‏ى توبه، آيه‏ى 114.
89) در حقيقت رسالت ابراهيم عليه‏السلام در بابل پايان نيافت، و اينك لازم بود رسالتش را به نقاط ديگر توسعه دهد.
90) الميزان، ج 7 ص 243.
91) تفسير جامع، ج 2 ص 328 (مرقد پاك ابراهيم در شهر قدس خليل است).
92) رب هب لى من الصالحين. (صافات - 100).
93) فبشرناه بغلام حليم (صافات - 100).
94) از ابن عباس نقل شده هنگامى كه ابراهيم 99 سال داشت، اسماعيل متولد شد و از بعضى نقل شده ابراهيم تا 177 سالگى فرزندى نداشت. (مجمع‏البيان ج 6 ص 319)
95) درباره قوم لوط و عذاب آنها در بخش دوم، مشروحاً سخن خواهيم گفت.
96) سوره‏ى ابراهيم، آيه‏ى 38.
97) سوره هود آيه 68 تا 75 (مجمع البيان ج 5 ص 175) در اين باره در فصل 2 بخش 2 سخن به ميان خواهد آمد.
98) سوره‏ى هود آيه‏ى 81 - 82.
99) كامل ابن اثير ج 2 ص 103.
100) جالب اينكه طبق روايات، حضرت ولى عصر (عج) هنگام ظهور، در همين محل ذى طوى به مناجات و دعا مى‏پردازد، و منتظر 313 نفر از ياران مخصوصش مى‏شود تا بيايند و با هم كنار كعبه روند، آن حضرت اين دعا را (كه در قرآن آمده) مى‏خواند: امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السو. (بحار ط جديد ج 52 ص 304)
101) بحار ج 5 ط قديم - تفسر نمونه ج 10 ص 370 و 404 - و قصص قرآن صدر بلاغى.
102) بنابر قول ديگر (چنانكه خواهيم گفت) هاجر پس از پايان ساختمان كعبه از دنيا رفت.
103) ناگفته نماند كه: ابراهيم با تجربه، كه در مورد همسر نيز تجربه كافى داشت، در اين ملاقات با همسر اول اسماعيل، فهميد كه او شايسته نيست و قابل تربيت نيز نمى‏باشد، لذا آن دستور را داد، وگرنه در بسيارى از موارد، زنها قابل اصلاح هستند و نبايد با مختصر پيش‏آمدى به فكر طلاق افتاد.
104) بحار، ج 5 ط قديم ص 142.
105) سوره‏ى آل عمران، آيه‏ى 96.
106) چنانكه از آيه 37 سوره ابراهيم چنين استفاده مى‏شود.
107) سظوره‏ى بقره آيه‏ى 127.
108) و اذن فى الناس بالحج ياتوك... ليشهدوا منافع لهم (حج، 28 - 29).
109) مجمع‏البيان ج 7 ص 80.
110) توضيح اينكه: ابراهيم مى‏خواست قلبش مالامال از اطمينان شود، و احتياط مى‏كرد كه مبادا وسوسه‏اى در كار باشد. با توجه به اين كه پاى كشتن و قربانى كردن در ميان بود.
111) گر چه قبلاً گفتيم هاجر از دنيا رفت، ولى قول ديگر اين است كه هاجر در اين وقت زنده بود. و اين مطلب به همين اساس است - ضمناً بعضى معتقدند كه ذبيح، اسحاق بوده نه اسماعيل، بنابراين قول، ساره زنده بوده و در جريان ذبح بوده است، ولى اكثر علماى اسلام معتقدند كه ذبيح، همان اسماعيل بوده است و اين موضوع از امام صادق عليه‏السلام سؤال شد، فرمود: اسماعيل بود (نورالثقلين ج 4 ص 424) و سخن معروف پيامبر صلى الله عليه و آله انا ابن الذبيحين (من پسر دو قربانى هستم) با توجه به اينكه ترديدى نيست آن حضرت از نوادگان اسماعيل است، نيز اين مطلب را تاييد مى‏كند، اما در تورات، اسحاق به عنوان ذبيح معرفى شده، گوئى مطالب تورات وارد روايات اسلامى شده است.
112) هم اكنون در مراسم حج در منى، سه ستون (بنامهاى جمره اولى و وسطى و اخرى) بياد اين خاطره سنگباران مى‏شوند.
113) يا ابت افعل ما تؤمر ستجدنى انشاءالله من الصابرين (صافات - 102).
114) مجمع‏البيان، ج 7 ص 452 - تفسير ابوالفتوح ج 9 ص 320 - معراج‏السعادة ص 491.
115) معراج‏السعادة ص 491، مجمع‏البيان ج 8 ص 453.
116) صافات، آيه 109 - 111.
117) تفسير ابوالفتوح رازى ج 9 ص 320 - 324 گرچه قبلاً وصيت اسماعيل را ذكر كرديم‏و با ترسيم فوق كمى تفاوت داشت، ولى ترسيم فوق نيز نقل شده، ما هر دو را نقل كرديم تا در اين جهت، مطلب تكميل گردد.
118) سفينةالبحار، ج 1 ص 74 - بحار ط جديد، ج 12 ص 155.
119) حيوةالقلوب ج 1 ص 167.
120) سوره‏ى هود، آيه‏ى 72 (قبلاً داستانش ذكر شد).
121) كتاب موش و گربه شيخ بهائى.
122) سوره‏ى توبه، آيه‏ى 14 - سوره‏ى هود، آيه‏ى 75.
123) بظحار ط قديم ج 5 ص 111.
124) مجمع‏البيان ج 1 ص 200.
125) مدرك قبل ج 5 ذيل آيه 14 توبه.
126) حيوةالقلوب ج 1 ص 167.
127) معراج‏السعادة، ص 491.
128) بحار، ط قديم ج 5 ص 113.
129) الاوائل ص 487 - 518 - 351 - 358.
130) مواعظالعدديه ص 223.
131) خليل به معنى توجه به اسرار جهان و به معنى نياز، در گفتار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله (در مناظره با مسيحيان) آمده است (احتجاج طبرسى ج 1 ص 16 تا 24).
132) تفسير برهان ج 1 ص 417.
133) بحار ط قديم ج 5 ص 111.
134) سفينةالبحار ج 1 ص 74.
135) بعضى گويند ابراهيم را از اين رو ابراهيم خوانند لانه هم و بر(زيرا او با همت خود كسب روزى مى‏كرد و در اره مستضعفان مصرف مى‏نمود (بحار ط قديم ج 5 ص 111).
136) همان مدرك.
137) مجمع‏البيان، ج 3 ص 117
138) بحار ط قديم ج 5 ص 111.
139) او عابدى بود بنام ماريا فرزند اوس كه 660 سال عمر كرد.
140) بحار، ط قديم، ج 5 ص 133.
141) بحار، ط قديم، ج 5، ص 114.
142) مدرك قبل، ص 130.
143) بحار، ج 5 ص 131.
144) عن الصادق (عليه السلام): اثا فى الاسلام ثلاثة الصلاة و الزكاة و الولاية، لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتيها (اصول كافى، ج 2 باب دعائم‏الاسلام حديث 4).
145) مدرك قبل حديث 5.
146) ناگفته نماند چنانكه قبلاً گفتيم: وقتى كه لجاجت و عدم شايستگى پدر براى اصلاح، براى ابراهيم ثابت شد از او بيزارى جست، و اين مطلب در آيه 114 سوره توبه آمده است.
147) اصول كافى، ج 2 ص 38 (باب فضل الدعاء و الحث عليه حديث 3).
148) سفينةالبحار ج 1 ص 446.
149) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448 و 449 آمده است.
150) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448 و 449 آمده است.
151) همان مدرك - روايات ديگرى نيز در اين باره در سفينةالبحار، ج 1، ص 448 و 449 آمده است.
152) تفسير صافى، ذيل آيه 60 سوره‏ى مؤمن.
153) سفينةالبحار.
154) سوره‏ى بقره، آيه‏ى 127.
155) عبدالملك بن قريب بن عبدالملك بن على بن اصمع، معروف به اصمعى شخصى اديب و خوش ذوق و شاعر و سخنور بوده، حافظه قوى داشته كه گويند دوازده هزار قصيده به حفظ داشته است، وقتى به جائى مسافرت مى‏كرد، كتابهايش را با 18 صندوق حمل مى‏كردند، او از آنجا كه خوش‏مشرب و شاددل بود، تا شصت سالگى، نشانه‏ى پيرى در او نبود، او بالغ بر نود سال عمر كرد و تا زمان مأمون عباسى بود (الكنى و الاقاب ج 2 ص 37).
156) اى خدائى كه دعاى مضطر را در تاريكيها اجابت مى‏كنى، اى برطرف‏كننده‏ى گرفتاريها و بلاها و بيماريها، در كنار كعبه، آنانكه به مهمانى تو آمده‏اند بعضى در خوابند و بعضى بيدار شده‏اند اما چشم جود و كرم تو را اى خداى قيوم، خواب نمى‏گيرد. اگر تنها اهل فضيلت به وجود و كرامتت، اميدوار باشند، پس به گنهكار چه كسى كرم و لطف كند؟!
157) يعنى تو بسيار آمرزنده‏اى، از درگاهت مغفرت و آمرزش براى من لطف كن و با جود و كرمت مرا ببخش.
مرا به جودت ببخش همچون فضل و لطف از روى شرف، اى خدائى كه خلق در حرم به سوى او اشاره و التجاء مى‏كنند.
158) يعنى اى پروردگار جهانيان به سوى تو آمده‏ام، در حالى خدائى كه خلق در حرم كنار گذاشته تنها پناه به درگاهت آورده‏ام.
از روى قصد و نيت اى خداى من به سوى تو آمده‏ام، تو مورد حاجت و پناه گنهكاران هستى. به خانه عفو تو در آمده‏ام اى خداى من، تا به فضل و كرمت به من رحم كنى اى ياور همه. تو حقاً خداى صاحب كرمهاى زياد هستى و تو مونس وحشت‏زدگان مى‏باشى.
159) يعنى اى خدائى كه در هر ساعتى مورد آرزوى ما هستى، گرفتاريم را به تو شكايت مى‏كننم به شكايتم رحم كن.
اى خدا و اى اميد من تو برطرف‏كننده‏ى اندوهم هستى، همه‏ى گناهانم را ببخش و حاجتم را روا فرما.
زاد و توشه‏ام كم است مرا به مقصد نمى‏رساند، گريه‏ام براى اين است، يا براى دورى مسافت (سفر آخرت) است با اعمال زشت به درگاهت رو آورده‏ام، هيچ كسى همچون من، گنهكار نيست.
اگر مرا در آتش بسوزانى اى آخرين اميد آرزومندان، در اين صورت اميدم و ترسم به تو كجا خواهد رفت من غريب و تنهايم و شكرم كم است، گرفتاريم را به درگاه تو شكايت مى‏كنم، شكايتم را بپذير.
اى خداى من اگر قبل از ميل من به من لطف مى‏كنى آن را اى سرورم باز در رساندن راحتى من شامل حالم كن و لحظه‏ى مرگم را توام با لطفت زود برسان.
160) نقل از بحرالمحبه فى اسرار المودة غزالى 41 تا 44.
161) آل عمران، آيه 32.
162) واجعل لى لسان صدق فى الاخرين (شعراء - 84)
163) رياض الاحزان قزوينى، ص 31.
164) بحار ط قديم ج 5، حيوة القلوب ج 1 ص 93.
165) فلا تموتن الا و انتم مسلمون (بقره - 132).
166) بحار، ط قديم ج 5.
167) قصص الانبياء عبدالوهاب نجار، ص 111.
168) مدرك قبلى ص 109 (اين نيز يكى از پاداشهاى عظيم هاجر و اسماعيل است كه قبرش كنار كعبه قرار دارد.)
169) بحار، ط قديم ج 5.
170) مفردات راغب (لوط) ص 456.
171) الاوائل ص 487 - 518.
172) فامن له لوط و قال انى مهاجر الى ربى (عنكبوت - 26).
173) سفينة البحار ج 2 ص 516 - سرگذشت لوط در بحار ط جديد ج 12 صفحه 140 تا 171 آمده است.
174) و نجيناء و لوطا الى الارض التى باركنا للعالمين (انبياء - 71).
175) بحار ط جديد ج 12 ص 163 و 155.
176) بحار ط جديد ج 12 ص 163 و 155.
177) بحار ط جديد ج 12 ص 155.
178) بحار ط جديد ج 12 ص 151 - خصال ج 1، ص 160.
179) سفينة البحار ج 1 ص 597.
180) تفسير قمى ص 496.
181) عنكبوت، 29.
182) عنكبوت، 30.
183) تفسير نمونه، ج 16 ص 254.
184) تهذيب الاحكام شيخ طوسى (ره) ط جديد ج 3 ص 262.
185) سفينه البحار ج 2 ص 516.
186) بحار ط جديد ج 12 ص 115.
187) سفينة البحار ج 2 ص 517 - در اينجا ذكر اين مطلب بجا است كه در اسلام عمل لوط از گناهان كبيره است، و حد آن براى هر دو در صورتى كه از روى اختيار بوده يا اعدام با شمشير (و اسلحه ديگر) است و يا دست و پاى او را بستن از كوه به طرف زمين پرت كردن و يا در آتش، سوازندن است، و ضمنا مادر و خواهر و دختر كسى كه لوط داده بر لوط كننده حرام ابدى مى‏شود.
در حالى كه اسلام اين چنين با اين عمل زشت، بر خورد شديد كرده، دنياى غرب از جمله انگستان آنچنان در شهوت‏پرستى، مسخ شده است كه همجنيس بازى و حتى جواز ازدواج پسر با پسر را در مجلس شوارى خود به تصويب رسانده‏اند، با توجه به اين مطلب در قرن بيستم، ديگر جاى تعجب نيست كه در زمان لوط آنچنان غوطه ور در آلودگى بودند!.
188) تعبير به برادر، حاكى از كمال دلسوزى نسبت به قومش است.
189) سوره انبياء، آيه 174.
190) در فصل 13 بخش اول در اين باره سخن به ميان آمد.
191) تفسير برهان ج 2 ص 226.
192) بحار ط جديد ج 12 ص 156.
193) سوره هود، آيه 77.
194) الميزان ج 10 ص 362.
195) سوره هود، آيه 78.
196) سوره هود، آيه 78 - 79.
197) سوره هود، آيه 80. (بحار ج 12 ط جديد ص 157 و 158).
198) قصص و قرآن بلاغى ص 76.
199) بحار ط جديد ج 12 ص 158 - تفسير برهان ج 2 ص 228.
200) سوره هود، آيه 81.
201) تفسير آيه 37سوره‏ى قمر.
202) سوره‏ى هود، آيه 81.
203) سوره‏ى هود، آيه 81 تا 83 - بحار ط جديد ج 11 ص 168.
204) بحار ط جديد ج 12 ص 195.
205) تفسير نمونه، ج ص 180 به نقل از مجمع البيان ذيل آيه 80 سوره‏ى هود.
206) بحار جديد، ج 12 ص 151 به نقل از خصال ج 1 ص 156.
207) بحار ط جديد ج 12 ص 153.
208) بحار، ط جديد ج 12 ص 152.
209) خوب بود به جاى جمله جفا پيشه حمله‏ى جزا پيشه مى‏گفت (نگارنده).
210) بحار ط جديد ج 12 ص 152.
211) نهج البلاغه خطبه 223.
212) تفسير ابوالفتح رازى ج‏9 ص 208.
213) اين سد به دستور بلقيس در ميان دو كوه عظيمى ساخته شده بود كه داراى سه در روى هم بود، و از آنها دوازده راه آب درست كرده بودند كه به سوى آنها باغها و مزارع مى‏رفت (تفسير ابوالفتح ج‏9 ص 209 - تفسير برهان ج 3 ص 347.
214) آيه 14 تا 18 سوره‏ى سبا.
215) تفسير صافى ص 440 ذيل آيه 18 سوره‏ى سبا - تفسير ابوالفتح رازى ج‏9 ص 207.
216) نور الثقلين ج 2 ص 333.
217) بحار طبع جديد 14 ص 146.
218) سفينه البحار ج 2 ص 176 - بحار ط قديم ج 5 ص 94.
219) اثباه الهداء شيخ حر عاملى ج 7 ص 482.
220) مجمع‏البيان، ج 5 ص 49.
221) درك قبلى.