1-
نهج البلاغه ، خطبه 130.
2-
ابن ابى الحديد در اين مورد قسمتى از انگيزه جوش و خروش ابوذر را
نقل كرده است . به همين جهت مناسب ديديم كه اين مطلب را از مورخ بزرگ ،
مسعودى (ابوالحسن على بن الحسين بن على مسعودى ، وفات 346 ه - ق ) نقل
كنيم . اين مورخ ، در كتاب معروف مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ سوم ،
السعادة ، المكتبة التجارية الكبرى ، ج 2، از ص 341 تا 343، چنين مى
گويد:
((عبدالله بن عتبه مى گويد: روزى كه عثمان كشته
شد، صد و پنجاه هزار دينار و هزار هزار (يك ميليون ) درهم در نزد خزانه
دار خود داشته ، و ارزش املاك او در وادى القرى و حنين و غير اين ها
صدهزار دينار و اسبان و شتران بسيارى از خود باقى گذاشت .))
در همين صفحه ، چهار سطر به آخر مانده چنين نقل مى كند:
((عثمان خانه ى بسيار مجلل و باشكوهى در مدينه
براى خود ساخت ، و اموال و باغها و چشمه هايى براى خود اندوخته بود. و
در روزگار عثمان جمعى از صحابه صاحب املاك و خانه ها شدند. زبير بن
عوام خانه خود را در بصره ساخت كه امروز هم معروف است (سال 332 ه).
(بزرگى اين خانه به قدرى است كه تجار و صاحبان اموال و دستگاه هاى
دريانوردان و غير از آنان ، در آن خانه فرود مى آيند. همچنين زبير بن
عوام خانه هايى در مصر و كوفه و اسكندريه ساخت . اين همه مال نقد زبير
بعد از مرگش پنجاه هزار دينار بوده و هزار اسب و هزار بنده و كنيز و
زمين هايى كه ما در شمار شهرها ذكر كرده ايم ، از خود باقى گذاشت . و
همچنين طلحة بن عبيدالله تيمى در كوفه خانه اى براى خود ساخت كه در اين
تاريخ مشهور است و معروف به كناسه مى باشد و قيمت غلات (خواربار مثل
گندم و جو) او كه از عراق به او مى رسد، هر روز هزار دينار نقل شده است
و گفته شده است قيمت غلات او از عراق بيش از اينها بوده است . اموال
طلحه در ناحيه شراة (يا سراة ) بيش از اينها بود كه متذكر شديم . طلحة
خانه خود را در مدينه با وسايلى ساخت كه در آن روزگار گران قيمت بود.
و همچنين عبدالرحمن بن عوف زهرى خانه اى براى خود ساخت و آن را توسعه
داد (اين توسعه بايد به قدرى بزرگ و با اهميت باشد كه بتواند به عنوان
يك ساختمان تاريخى مطرح گردد). عبدالرحمن در دامدارى خود صد راءس اسب و
هزار نفر شتر و ده هزار گوسفند داشته است و چهار هشتم مال (نقد)
عبدالرحمان 84000 (دينار يا درهم ) بوده است . سعد بن ابى وقاص خانه
خود را با عقيق ساخت و ديواره هاى آن را مرتفع و فضاى آن را وسيع و در
بالاى ديواره هاى خانه كنگره ها بنا كرد. سعد بن المسيب مى گويد:
هنگامى كه زيد بن ثابت از دنيا رفت ، طلا و نقره اى را كه از خود باقى
گذاشته بود با تبرها مى شكستند. و نقد و اراضى كه از خود گذاشت به قيمت
صد هزار دينار بوده است . و مقداد خانه خود را در مدينه در محلى كه آن
را جرف مى گفتند و در چند ميلى مدينه بود بنا كرد و در بالاى آن كنگره
ها ساخت و داخل و خارج آن را گچ كارى كرد (بايد تحقيق كرد كه آيا اين
مقداد، همان مقداد بن اسود كندرى است ؟ زيرا او مردى هم رديف عمار بود
و يا قيمت اين خانه اى كه نقل شده است ، كلان نبوده است ). يعلى بن
منبه مُرد و پانصد هزار دينار و اراضى و مطالباتى كه از مردم داشت
برجاى گذاشت و غير ذلك كه قيمت آن ها به سيصد هزار دينار بالغ مى شود.))
بايد گفت : همه آن چه را كه ابوذر غفارى از پيامبر اكرم (ص ) نقل كرده
است ، بدون كمترين ترديد صدق محض است ، زيرا اين جمله كه
ما اءظلت الخضراء ولا اءقلت الغبراء على ذى لهجة
اءصدق من اءبى ذر به طور متواتر از هر دو فرقه شيعه و سنى نقل
شده است . از آن جمله الاستيعاب ، ابن عبدالبرج ، ج 2، ص 665 و
كنزالعمال ، ج 6، ص 169 و الاصابه ، ابن حجر عسقلانى ، ج 3، ص 64 و ج
3، ص 622 و سيد مرتضى علم الهدى از واقدى (بنابه نقل از محقق خوبى در
شرح كلام اميرالمؤ منين عليه السلام به ابوذر، ج 8، ص 247) روايت فوق
را از اصحاب حديث از بزرگان آن ها با تفاوتى جزيى نقل كرده اند. مرحوم
علامه امينى در كتاب الغدير، ج 8، ص 313 از شخصيت هاى ذيل نقل مى كند:
ابن سعد (صاحب الطبقات )، ج 4، ص 168، چاپ ليدن . صحيح ، ترمذى ، ج 2،
ص 221، سنن ابن ماجد، ج 1، ص 68. سند، احمد بن حنبل ، ج 2، ص 163، 175،
223 و ج 5، ص 197 و ج 6، ص 442. مستدرك ، الحاكم ، ج 3، ص 342، ذهبى هم
اين حديث را صحيح دانسته و آن را پذيرفته است (يا تصحيح كرده است ) و
مصابيح السنة ، ج 2، ص 228 و صفوة الصفوة ، ج 1، ص 240 و تميزالطيب ،
ابن الديبع ، ص 137 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 329، يك حديث ديگر هم
درباره ابوذر بسيار مشهور است . و آن كلام رسول خدا (ص ) است كه فرموده
است : ابوذر فى امتى شبيه عيسى بن مريم فى زهده
الاستيعاب ، ابن عبدالبرج ، ج 1، ص 83 و اسدالغابة ، ج 1، ص 301.
3-
سوره مجادله ، آيه 4.
4-
سوره توبه ، آيه 34.
5-
شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 8، صص 252 تا 255.
6-
نهج البلاغه ، خطبه 130.
7-
نهج البلاغه ، خطبه 130.
8-
سوره يس ، آيات 13 تا 19.
9-
((فرعون به آن ساحران گفت : آيا به موسى
ايمان آورديد پيش از آنكه من به شما اذن دهم ؟ قطعا موسى دسته ى شماست
كه سحر را به شما تعليم كرده است . من حتما دست ها و پاهاى شما را به
طور خلاف (دست راست با پاى چپ و بالعكس ) مى برّم و شما را از شاخه هاى
نخل به دار مى زنم ، (در نتيجه قطعا) مى فهميد كه كدام يك از ما مبتلا
به عذاب شديدتر و پايدارتريم . (ساحران فرعون ) گفتند: ما تو را (و
خواسته هاى تو را) هرگز بر آن دلايل روشنى كه براى ما رسيده است و بر
آن خدايى كه ما را آفريده است ، برترى نخواهيم داد. هر حكمى كه درباره
ما بخواهى صادر كن ، زيرا جز اين نيست كه حكم تو فقط در اين زندگى
دنيوى است . ما به خدا ايمان آوريم ، باشد كه خطاهاى ما و آن سحرى را
كه با اكراه و سلطه گرى تو در برابر موسى انجام داديم ، ببخشيد و خدا
بهتر و پايدارتر از همه چيز است .)) (سوره طه
آيات 71 تا 73).
10- سوره توبه ، آيه 34.
11- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 8، صص 258، 259، تاريخ
يعقوبى ، ج 2، ص 172.
12- نهج البلاغه ، خطبه 130.
13- نهج البلاغه ، خطبه 130.
14- اينجانب به منظور شروع جمله با خطاب ، افعال بيت فوق را مخاطب
آوردم . اصل بيت به قرار زير است :
روز و شب با ديدن صياد مستم در قفس |
|
بس كه مستم نيست معلومم كه هستم در قفس |
15- نهج البلاغه ، خطبه 130.
16- در كتاب مثنوى ، كلمه ابتداى دو مصرع صوفى است ، ولى با نظر به
مقام شامخ دين و عرفان ابوذر، ما كلمه عارف را مناسب تر ديديم .
17- نهج البلاغه ، خطبه 130.