مقدمه
عصر كنونى را برخى عصر اتم، تكنولوژى، ماهواره و... مىنامند، اما
ما آن راعصر تهاجم مىناميم، تهاجمى همهجانبه بر فرهنگ، تمدن، دين و
آداب و رسومملتها، عصرى كه در آن عدهاى چپاولگر و زورگو در سايه
دولتها و تشكيلاتحكومتى، تمام امكانات مادى خود را براى بلعيدن جهان
به كار گرفته اند. آنان براىرسيدن به هدف شوم و ننگين خود از هيچ
كوششى دريغ نمىورزند، گاهى بااستفاده از سلاحهاى مخرب و كشتار جمعى
به قتل عام آزادى خواهان مىپردازند،زمانى يكى از شيطانكهاى خود را وا
مىدارند كه با كشورى كه خواهان آزادىاستبه جنگ درآيد تا شايد صداى
آزادى خواهى آنان را در سينه خفه كند، و گاه بادميدن در بوقهاى
تبليغاتى به تمام مقدسات كشورهاى مسلمان و آزادىخواهحمله مىكنند.
از ديگر راههاى شيطانى آنان اسطورهسازى است. آنان چنان به
توصيفانديشمندان خود مىپردازند كه گاهى ايشان را از پيامبران هم
بالاتر مىبرند. اما چرابسيارى از جوانان ما! بعضى از دانشمندان غربى
را بهتر از انديشمندان اسلامىمىشناسند؟ آيا ما در اين امر مقصر
نيستيم؟
هان اهل قلم، قلم تفنگ است امروز.
برخيز! زمان، زمان جنگ است امروز.
امروز كه استكبار جهانى تمام شيطانهاى كوچك و بزرگ خود را جمع كرده
تاهر يك به گونهاى به اسلام و انقلاب ضربه بزنند مسؤوليت نويسندگان و
متفكراناسلامى بسيار سنگين است.
وقت غنيمتشمار، ورنه چو فرصت نماند.
ناله كه را داشتسود، آه كى آمد به كار.
و ما نيز بر آن شديم تا گامى كوتاه درپى معرفى علما و بزرگان اسلام
و ايرانبرداريم و اينك سخن از رادمردى بزرگ، فرزانهاى نامور، فيلسوفى
والا، عارفىدانا، نويسندهاى توانا و فقيهى پارسا است، جاودانه مردى
كه در دوران سياه استبدادو استعمار درخشيد، آن كه در سنگر خطابه خطيب
بود و زبانش در تبليغ دين بليغ;در سنگر تدريس اديب بود و در سياست،
مسالهآموز چهرههايى همچون مدرس.
سائلى را گفت آن پير كهن.
چند از مردان حق گويى سخن.
گفتخوشآيد زبان را بر دوام.
تا بگويد حسن ايشان را مدام.
در اين مجموعه، نخست گوشهاى از زندگى خاندان ايشان را بررسى كرده
وآن گاه صفحات پرفراز و نشيب زندگانى وى را ورق مىزنيم.