51- آية الله العظمى سيد محسن طباطبائى حكيم
(متولد1306-متوفى 1390 ه.ق)
يكى از فقهاء و مراجع نامدار شيعه در اعصار اخير،حضرت آية الله العظمى
حاجسيد محسن طباطبائى حكيم مىباشند.
ولادت:
ايشان در سال1306ه.ق،در يك خاندان علم وتقوى متولد
شدند.پدرعاليقدرش،حجة الاسلام والمسلمين علامه حاج سيدمهدى
حكيم(متوفى1312)،و مادرش عفيفهتقيه،نواده علامه رجالى،آيةالله آقا شيخ
عبد النبى كاظمى،صاحب كتاب«تكملةالرجال»مىباشد.خاندانحكيم يكى از
خاندانهاىاصيل و عريق در عراقمىباشد كه شخصيتهاى علمى و اجتماعى بزرگى
از آن خاندان برخاستهاند.
اساتيد او:
او از محضر بزرگان و آيات عظام كه ذيلا نام برده مىشوند،تلمذ نموده
است:
1-مرحوم آية الله العظمى حاج سيد محمد كاظم يزدى
2-مرحوم آية الله العظمى حاج شيخ محمد كاظم خراسانى
3-مرحوم آية الله سيد ابو تراب خوانسارى
4-مرحوم آية الله ميرزا حسين نائينى
5-مرحوم آية الله آقا ضياء الدين عراقى
6-مرحوم آية الله شيخ الشريعه اصفهانى
7-مرحوم آية الله سيد محمد سعيد حبوبى
8-مرحوم آية الله شيخ على باقر جواهرى
شاگردان ايشان:
مرحوم آية الله حكيم،بعد از رحلت آية الله العظمى بروجردى،مرجعيت عامه
وزعامتشيعه را به دست گرفت و در تنظيم امور ادارى حوزههاى علمى و
تاسيسمدارس و تربيت مبلغين، سعى و كوشش بليغ مبذول داشت و در غنا بخشيدن
بهفرهنگ اسلامى،شاگردانى را تربيت نمود.اينك اسامى تعدادى از شاگردان
ايشان ذكرمىشود:
آيات و حجج اسلام:
1-شيخ حسين وحيد خراسانى
2-شهيد سيد اسد الله مدنى
3-شهيد سيد محمد باقر صدر
4-مرحوم شيخ احمد فياض سدهى
5-شيخ محمد تقى جعفرى تبريزى
6-شيخ نصر الله شبسترى
7-سيد ابراهيم مرتضوى ميانجى
8-شيخ ابو الفضل نجفى
9-شيخ رضا توحيدى
10-شيخ على نجفى كاشانى
11-شيخ محمد على مدرس افغانى
12-شيخ محمد باقر محمودى
13-شيخ عبد اللطيف سماهى حائرى،معروف به تنكابنى
14-شيخ على طسوجى
15-شيخ قدير على مميز
16-سيد محمد حسين فضل الله(رهبر شيعيان لبنان)
17-شيخ محمد مهدى شمس الدين
18-شيخ محمد تقى فقيه عاملى
19-سيد حسين مكى عاملى
20-سيد سعيد حكيم
21-شيخ حسين مشكورى
22-شيخ حسن بهبهانى
23-شيخ حسين معقوق عاملى
24-سيد يوسف حكيم
25-سيد محمد على حكيم
26-شيخ مرتضى انصارى(مؤلف زندگانى و شخصيتشيخ انصارى)
27-سيد محمد تقى حكيم
تاليفات او:
او يكى از موفقترين مراجع تقليد شيعه در امر تاليف و تصنيف بود.با وجود
آنهمه مشاغل مرجعيت،باز دست از تاليف و تصنيف برنمىداشت و آثار ارزشمندى
ازخود به يادگار گذاشته است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
1-مستمسك العروة الوثقى:نخستين شرح استدلالى كتاب عروة الوثقى،كهيكى از
كتابهاى مهم فقهى و متداول در بين مراجع و فقهاى شيعه مىباشد.مرحوم
آيةالله حكيم،كتاب عروه را به عنوان منبع تدريس قرار داده و آراء و نظرات
فقهى خود راذيل نظريههاى صاحب عروه، به صورت تفصيلى همراه با دليل خاص
خويش آوردهاست.
2-نهج الفقاهه در دو جلد:اين كتاب حاشيهاى استبر مباحثبيع،از
كتابمكاسب مرحوم شيخ انصارى.جلد اول در 450 صفحه به چاپ رسيده و حدودا
درسال 1340 تاليف شده است. او تا اول عقد مكره،شرح عبارات مكاسب و تعليق بر
اينكتاب است،ولى از اين به بعد تا اول باب خيارات ادامه دارد،و جلد دوم كه
مقدار خيلىكمى از آن در آخر جلد اول آمده است،از اول مباحثخيارات مىباشد
و هنوز خطىاست و به چاپ نرسيده است.
3-حقايق الاصول:شرح سودمندى استبر كفاية الاصول آخوند خراسانى.
4-دليل المناسك:شرح استدلالى مختصرى استبر كتاب مناسك حج
استادبزرگوارش،آية الله ميرزا حسين نائينى
5-رسالة في ارث الزوجة من الزوج كه از نخستين آثار قلمى آن عالم
ربانىاست.
6-تعليقهاى بر كتاب رياض از بحث اجاره تا نكاح
7-رساله مختصرى در درايه
8-مختصر منهاج الصالحين
9-حواشى بر نجاة العباد
10-شرح تبصره علامه حلى در دو جلد
11-حاشيه بر رساله صلاتية كه در سال 1371 به چاپ رسيده است.
و ديگر تاليفات و آثار قلمى كه در جاى خود مبسوطا بيان شده است.
فعاليتهاى سياسى او:
مىگويند از آية الله حكيم پرسيدند:«نظر شما درباره سياست و دخالت علماء
درآن چيست؟ »او با صراحت تمام فرمود:«اگر معنى سياست اصلاح امور مردم
روىاصول صحيح عقلائى و رفاه حال و آسايش بندگان خدا باشد،(كما اين كه ظاهر
امر آناست كه معنى صحيح سياست همين باشد)اسلام تمامش همين است و جز
سياستچيز ديگرى نيست و علماء غير از اين كار ديگرى ندارند...و اگر منظور
معنى ديگرىباشد،اسلام از آن بيگانه و دور است.»به همين دليل او در امور
جارى سياسى واجتماعى دخالت داشت كه چند مورد از آنها آورده مىشود:
1-حضور شجاعانه در جبهه:
نخستين بار هنگامى كه دولت انگلستان به قصد استعمار عراق لشكر خود را
دردهانه«فاو»در خليج فارس پياده كرد و هواپيماهاى آن دولت،بمب بر سر مردم
بىپناهعراق مىريختند، استاد آن مرحوم،آية الله سيد محمد سعيد
حبوبى،فرمان جهاد و دفاعصادر كرد و خود او شخصا به جبهه ناصريه قدم
گذاشت.آية الله حكيم نيز همراه استادو در التزام او قدم به جبهه جنگ نهاد و
شهامت و استقامت عجيبى از خود نشان داد.اومىفرمود:«در تمام مدتى كه در
جبهه جنگ بودم،هرگز نترسيدم.»
2-تكفير حزب شيوعى و اشتراكى:
هنگامى كه كمونيستها رخنه فوق العادهاى در تمام دستگاههاى عراق كرده
بودندو با رهبرى عبد الكريم قاسم محيطى پر از وحشت و رعب در همه جا ايجاد
نموده بودند،با صدور فتواى معروف«الشيوعية كفر و الحاد»قدرت آنان را درهم
شكست،واز خطرى كه عراق و مقدسات آن را تهديد مىنمود،جلوگيرى به عمل
آورد.درمسافرتهاى مكررى كه به هنگام بروز حوادث ناگوار سياسى به كاظمين و
كربلامىفرمود،موجى از تظاهرات سراسر عراق را فرا مىگرفت و در چند مرتبه
باپيروزيهاى چشمگيرى قرين گرديد.
ضمنا،او پيش از آنكه چهره منحوس حكام عفلقى به اين روشنى و صراحت،روشن و
واضح گردد،و هتاكيها و سفاكيهاى آن به صورت روز روشن پديدار گردد،باآن نور
الهى و ذكاوت و شعور ايمانى،چهره كريه آنان را علنى ساخت و به ماهيت
آنانكاملا پى برد.(المؤمن ينظر بنور الله)
3-كمك به جنبشهاى آزادىبخش:
او در كمك به جنبشهاى آزادىبخش اسلامى فعال بود و در همين
ارتباطمسلمانان را به كمك و پشتيبانى از برادران مسلمان فلسطينى تشويق
مىنمود.
اعلاميههاى متعدد و مهمى در ارتباط با مساله فلسطين و وحدت مسلمين جهان
براىنجات مسجد الاقصى صادر نمود.همچنين موضع دولت عراق را در قبال
تظاهراتمردم در محكوميت تجاوز سهگانه سال1956 م عليه مصر به شدت محكوم
كرد و ازبرگزارى نماز جماعت امتناع ورزيد،تا آنكه پادشاه وقت،مجبور به عذر
خواهى شد.
وى به سال1963 م،با حكومت عفلقيان به مقابله پرداخت،و با اقدامات خود
در دوران«عارف»، موجب سقوط آنان گرديد.
4-شركت در نهضت اسلامى ايران:
در آن اوج گير و دار مبارزات روحانيت كه از سال 1340 ه.ش با
مسالهانجمنهاى ايالتى و ولايتى شروع شده بود،و در آن روزگار اوج قدرت نظام
ستمشاهىكه سايه بر شرق و غرب و عرب و عجم افكنده بود،و
نيروهاى«سيا»و«ساواك»در اقصى نقاط جهان پراكنده و منتشر بودند،آية الله
حكيم،با شجاعت و صراحت تمام ازحركتهاى اسلامى روحانيت ايران،علنا حمايت
نمود،و از مواضع حساس آنان،اعلامپشتيبانى كرد.ما ذيلا چند نمونه از
اعلاميههاى آن مرحوم را كه در مناسبتهاى مختلفدر اين ارتباط صادر نموده
است،مىآوريم:
الف-تلگراف ايشان به مرحوم آية الله بهبهانى:
بسم الله الرحمن الرحيم،حضرت آية الله بهبهانى دامتبركاته،تهرانقبلا
به وسيله نامه به حضرت عالى تذكر دادم،تلگراف و نامههاى زيادى
ازعلماء(دامتبركاتهم)و مسئولين ولايات ايران به اينجانب رسيده،و انزجار
مؤمنين رااز آن لايحه مىرساند.لذا لازم ديدم بدين وسيله مجددا تذكر دهم كه
به اولياى امورابلاغ كنيد كه از تصويب اين گونه قوانين كافره كه بر خلاف
قوانين مقدسه اسلام ومذهب حقه جعفرى است،جلوگيرى نمايند.و اين مركز اسلامى
را(ايران)كه مطمحانظار مؤمنين جهان است،به رايگان از دست نداده و به طوفان
بلاهاى گوناگوننيندازند،و از جريانات اخيره ممالك اسلامى،عبرت و پند
گيرند.
ذلك بان الله لم يكمغيرا نعمة انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم و
ان الله سميع عليم
محسن الطباطبائى الحكيم
ب-تلگراف دعوت از مراجع عظام قم:
آن مرحوم،طى تلگرافهاى متعدد از مراجع عظام قم براى هجرت به
نجفاشرف،بعد از واقعه تاسف انگيز حمله مزدوران رژيم شاه به مدرسه
فيضيه(1342ه.ش)انجام دادند كه متن برخى از آنها چنين است:
قم-حضرت آية الله آقاى...دامتبركاته.
حوادث مولمه پى در پى و فجايع غم انگيز به ساحت علماى اعلام و
روحانيتقم،قلوب مؤمنين و متدينين را جريحهدار،و موجب تاثر شديد اينجانب
گرديده است./و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون/حضرات علماء،دست جمعى به
عتباتعاليات مهاجرت نمايند،تا بتوانم راى خود را درباره دولت صادر كنم.
8 ذيقعده 1382-محسن الطباطبائى الحكيم
ج-محكوم نمودن عوامل فاجعه 15 خرداد:
پس از فاجعه دلخراش 15 خرداد 1342 ه.ش كه جمعى از مؤمنين پاكباخته رابه
خاك و خون كشاند،اين تلگراف از طرف آن مرحوم به آية الله آشتيانى در
تهرانمخابره شد:
تهران-آية الله آشتيانى دامتبركاته
خبر حوادث خونين ايران را كه همواره موجب شدت يافتن زخمهاى حوادثگذشته
بسيار نزديك مىباشد،دريافت داشتم.يقين دارم اصرار مسئولين امور در
پيروىاز سياست كوبيدن و ارعاب مردم در فاصلههاى پى در پى،كاشف از عجز
آنها در ادارهامور مملكت است.بايد از اين گونه سياستبازى بهراسند كه به
طور قطع آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت،و انديشه بد دامنگير
صاحبش خواهد شد.نفرت واستنكار شديد ما را به مسئولين امور از اين نحو رفتار
ناهنجار به عموم مؤمنين،بهخصوص طبقه روحانيون ابلاغ نمائيد.
و لا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون
محسن الطباطبائى الحكيم
اينها مواردى از اقدامات بىشمار و متعدد آن بزرگوار در مبارزه با ظلم و
ستم ودخالت در امور سياسى و اجتماعى مسلمين بود كه به اختصار نقل گرديد.
آثار و ابنيه:
آية الله حكيم،علاقه شديدى به تاسيس مدارس،و راه انداختن
كتابخانههاىمساجد و ديگر بناهاى علمى و دينى داشت،از اين رو آثار متعدد
دينى از آن بزرگوار بهيادگار مانده است. كتابخانه معروف او كه به
نام«مكتبة الامام الحكيم»در نجف اشرفتاسيس شده است،يكى از مجهزترين و
مدرنترين كتابخانههاى اسلامى است،وجالب توجه آنكه اين كتابخانه بيش از
يكصد شعبه در سراسر عراق دارد.به فرمان اينپيشواى بزرگ،مدارس و مساجد
متعددى در نجف اشرف،بغداد،بصره و ساير نقاطعراق و ديگر كشورهاى اسلامى
ساخته شد كه هميشه نام آن فقيد سعيد را در خاطرههازنده مىسازد.مرحوم آية
الله حكيم براى اداره امور مرجعيتخود،نظم و سازمانخاصى ايجاد كرده بود و
براى هر قسمت مسئول معينى انتخاب نموده بود،و از افرادمطلع در اداره اين
تشكيلات كمك مىگرفت،به همين دليل تشكيلات او با نظم خاصو آبرومندى اداره
مىشد و اين امر در نوع خود در تشكيلات روحانيتبىسابقه بود.
فرزندان آن مرحوم:
از مرحوم آية الله حكيم،فرزندان برومند،عالم،و لايق باقى مانده است.آنان
دردوران زعامت پدر بزرگوار خود،از معاونت و يارى او خوددارى نكردند،و پس
ازرحلت آن بزرگوار،اغلب آنان به دست دژخيمان نظام عفلقى به فيض شهادت نائل
آمدند،و خاندان حكيم يكى از كانونهاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار
مىآيد.
وفات آن بزرگوار:
اين عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و كوشش در راه اسلام و
قرآن،سرانجامدر27 ربيع الاول 1390 ه.ق،به ملكوت اعلى پيوست،و در تشييع
پيكر پاك او،صدهاهزار نفر شركت جستند،و تشييع جنازه او از بغداد تا نجف،در
اثر ازدحام مردم دو روزطول كشيد و عملا به تظاهراتى وسيع عليه رژيم خون
آشام بعث عراق مبدل گشت.
نماز ايشان را فرزند برومندش آية الله سيد يوسف حكيم برگزار نمودند.مدفن
آنمرحوم در نجف،در مقبره مخصوص،جنب كتابخانه خود مىباشد. (1)
رضوان خدا بر او باد
پىنوشتها:
1- منابع و مآخذ:مجله مكتب اسلام،سال 11،شماره7،شماره
مسلسل127،صفحه 2 تا7- مجله نورعلم،دوره دوم،شماره 12،ص 62 تا 80-
علاوه بر منابع فوق،مىتوان از:الذريعه،ج 14، ص296 و209،و ج6،ص
221- معارف الرجال،ج 2،ص 192- مشاهير دانشمندان اسلام،ج 4،
ص389،بخش استدراكات- مؤلفين كتب چاپى،ج 5،ص 218- گنجينه
دانشمندان،ج7، ص276- اخترانتابناك،ج 1،ص 492- پندهايى از رفتار
علماء اسلام،ص23- نهضت روحانيون ايران،به قلم على دوانى- الامام
الحكيم،السيد محسن الطباطبائى الحكيم- آثار تاريخى آية الله العظمى
طباطبائى حكيم،شهيد سيدمحمد على قاضى طباطبائى- جامعة النجف،شيخ
محمد تقى فقيه- مجلة العالم،سال سوم،26 ربيع الاول1407،ص37- معجم
رجال الفكر و الادب في النجف،ص 131- زندگينامه آية الله العظمى
آقاى حكيم،مرحوم سيد عباس اهرى- ستارگان درخشان،ص336 استفاده
نمود.