فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۵۲ -


51- آية الله العظمى سيد محسن طباطبائى حكيم

(متولد1306-متوفى 1390 ه.ق)

يكى از فقهاء و مراجع نامدار شيعه در اعصار اخير،حضرت آية الله العظمى حاج‏سيد محسن طباطبائى حكيم مى‏باشند.

ولادت:

ايشان در سال‏1306ه.ق،در يك خاندان علم وتقوى متولد شدند.پدرعاليقدرش،حجة الاسلام والمسلمين علامه حاج سيدمهدى حكيم(متوفى‏1312)،و مادرش عفيفه‏تقيه،نواده علامه رجالى،آية‏الله آقا شيخ عبد النبى كاظمى،صاحب كتاب‏«تكملة‏الرجال‏»مى‏باشد.خاندان‏حكيم يكى از خاندانهاى‏اصيل و عريق در عراق‏مى‏باشد كه شخصيتهاى علمى و اجتماعى بزرگى از آن خاندان برخاسته‏اند.

اساتيد او:

او از محضر بزرگان و آيات عظام كه ذيلا نام برده مى‏شوند،تلمذ نموده است:

1-مرحوم آية الله العظمى حاج سيد محمد كاظم يزدى

2-مرحوم آية الله العظمى حاج شيخ محمد كاظم خراسانى

3-مرحوم آية الله سيد ابو تراب خوانسارى

4-مرحوم آية الله ميرزا حسين نائينى

5-مرحوم آية الله آقا ضياء الدين عراقى

6-مرحوم آية الله شيخ الشريعه اصفهانى

7-مرحوم آية الله سيد محمد سعيد حبوبى

8-مرحوم آية الله شيخ على باقر جواهرى

شاگردان ايشان:

مرحوم آية الله حكيم،بعد از رحلت آية الله العظمى بروجردى،مرجعيت عامه وزعامت‏شيعه را به دست گرفت و در تنظيم امور ادارى حوزه‏هاى علمى و تاسيس‏مدارس و تربيت مبلغين، سعى و كوشش بليغ مبذول داشت و در غنا بخشيدن به‏فرهنگ اسلامى،شاگردانى را تربيت نمود.اينك اسامى تعدادى از شاگردان ايشان ذكرمى‏شود:

آيات و حجج اسلام:

1-شيخ حسين وحيد خراسانى

2-شهيد سيد اسد الله مدنى

3-شهيد سيد محمد باقر صدر

4-مرحوم شيخ احمد فياض سدهى

5-شيخ محمد تقى جعفرى تبريزى

6-شيخ نصر الله شبسترى

7-سيد ابراهيم مرتضوى ميانجى

8-شيخ ابو الفضل نجفى

9-شيخ رضا توحيدى

10-شيخ على نجفى كاشانى

11-شيخ محمد على مدرس افغانى

12-شيخ محمد باقر محمودى

13-شيخ عبد اللطيف سماهى حائرى،معروف به تنكابنى

14-شيخ على طسوجى

15-شيخ قدير على مميز

16-سيد محمد حسين فضل الله(رهبر شيعيان لبنان)

17-شيخ محمد مهدى شمس الدين

18-شيخ محمد تقى فقيه عاملى

19-سيد حسين مكى عاملى

20-سيد سعيد حكيم

21-شيخ حسين مشكورى

22-شيخ حسن بهبهانى

23-شيخ حسين معقوق عاملى

24-سيد يوسف حكيم

25-سيد محمد على حكيم

26-شيخ مرتضى انصارى(مؤلف زندگانى و شخصيت‏شيخ انصارى)

27-سيد محمد تقى حكيم

تاليفات او:

او يكى از موفق‏ترين مراجع تقليد شيعه در امر تاليف و تصنيف بود.با وجود آن‏همه مشاغل مرجعيت،باز دست از تاليف و تصنيف برنمى‏داشت و آثار ارزشمندى ازخود به يادگار گذاشته است كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1-مستمسك العروة الوثقى:نخستين شرح استدلالى كتاب عروة الوثقى،كه‏يكى از كتابهاى مهم فقهى و متداول در بين مراجع و فقهاى شيعه مى‏باشد.مرحوم آية‏الله حكيم،كتاب عروه را به عنوان منبع تدريس قرار داده و آراء و نظرات فقهى خود راذيل نظريه‏هاى صاحب عروه، به صورت تفصيلى همراه با دليل خاص خويش آورده‏است.

2-نهج الفقاهه در دو جلد:اين كتاب حاشيه‏اى است‏بر مباحث‏بيع،از كتاب‏مكاسب مرحوم شيخ انصارى.جلد اول در 450 صفحه به چاپ رسيده و حدودا درسال 1340 تاليف شده است. او تا اول عقد مكره،شرح عبارات مكاسب و تعليق بر اين‏كتاب است،ولى از اين به بعد تا اول باب خيارات ادامه دارد،و جلد دوم كه مقدار خيلى‏كمى از آن در آخر جلد اول آمده است،از اول مباحث‏خيارات مى‏باشد و هنوز خطى‏است و به چاپ نرسيده است.

3-حقايق الاصول:شرح سودمندى است‏بر كفاية الاصول آخوند خراسانى.

4-دليل المناسك:شرح استدلالى مختصرى است‏بر كتاب مناسك حج استادبزرگوارش،آية الله ميرزا حسين نائينى

5-رسالة في ارث الزوجة من الزوج كه از نخستين آثار قلمى آن عالم ربانى‏است.

6-تعليقه‏اى بر كتاب رياض از بحث اجاره تا نكاح

7-رساله مختصرى در درايه

8-مختصر منهاج الصالحين

9-حواشى بر نجاة العباد

10-شرح تبصره علامه حلى در دو جلد

11-حاشيه بر رساله صلاتية كه در سال 1371 به چاپ رسيده است.

و ديگر تاليفات و آثار قلمى كه در جاى خود مبسوطا بيان شده است.

فعاليتهاى سياسى او:

مى‏گويند از آية الله حكيم پرسيدند:«نظر شما درباره سياست و دخالت علماء درآن چيست؟ »او با صراحت تمام فرمود:«اگر معنى سياست اصلاح امور مردم روى‏اصول صحيح عقلائى و رفاه حال و آسايش بندگان خدا باشد،(كما اين كه ظاهر امر آن‏است كه معنى صحيح سياست همين باشد)اسلام تمامش همين است و جز سياست‏چيز ديگرى نيست و علماء غير از اين كار ديگرى ندارند...و اگر منظور معنى ديگرى‏باشد،اسلام از آن بيگانه و دور است.»به همين دليل او در امور جارى سياسى واجتماعى دخالت داشت كه چند مورد از آنها آورده مى‏شود:

1-حضور شجاعانه در جبهه:

نخستين بار هنگامى كه دولت انگلستان به قصد استعمار عراق لشكر خود را دردهانه‏«فاو»در خليج فارس پياده كرد و هواپيماهاى آن دولت،بمب بر سر مردم بى‏پناه‏عراق مى‏ريختند، استاد آن مرحوم،آية الله سيد محمد سعيد حبوبى،فرمان جهاد و دفاع‏صادر كرد و خود او شخصا به جبهه ناصريه قدم گذاشت.آية الله حكيم نيز همراه استادو در التزام او قدم به جبهه جنگ نهاد و شهامت و استقامت عجيبى از خود نشان داد.اومى‏فرمود:«در تمام مدتى كه در جبهه جنگ بودم،هرگز نترسيدم.»

2-تكفير حزب شيوعى و اشتراكى:

هنگامى كه كمونيستها رخنه فوق العاده‏اى در تمام دستگاههاى عراق كرده بودندو با رهبرى عبد الكريم قاسم محيطى پر از وحشت و رعب در همه جا ايجاد نموده بودند،با صدور فتواى معروف‏«الشيوعية كفر و الحاد»قدرت آنان را درهم شكست،واز خطرى كه عراق و مقدسات آن را تهديد مى‏نمود،جلوگيرى به عمل آورد.درمسافرتهاى مكررى كه به هنگام بروز حوادث ناگوار سياسى به كاظمين و كربلامى‏فرمود،موجى از تظاهرات سراسر عراق را فرا مى‏گرفت و در چند مرتبه باپيروزيهاى چشم‏گيرى قرين گرديد.

ضمنا،او پيش از آنكه چهره منحوس حكام عفلقى به اين روشنى و صراحت،روشن و واضح گردد،و هتاكيها و سفاكيهاى آن به صورت روز روشن پديدار گردد،باآن نور الهى و ذكاوت و شعور ايمانى،چهره كريه آنان را علنى ساخت و به ماهيت آنان‏كاملا پى برد.(المؤمن ينظر بنور الله)

3-كمك به جنبشهاى آزادى‏بخش:

او در كمك به جنبشهاى آزادى‏بخش اسلامى فعال بود و در همين ارتباطمسلمانان را به كمك و پشتيبانى از برادران مسلمان فلسطينى تشويق مى‏نمود.

اعلاميه‏هاى متعدد و مهمى در ارتباط با مساله فلسطين و وحدت مسلمين جهان براى‏نجات مسجد الاقصى صادر نمود.همچنين موضع دولت عراق را در قبال تظاهرات‏مردم در محكوميت تجاوز سه‏گانه سال‏1956 م عليه مصر به شدت محكوم كرد و ازبرگزارى نماز جماعت امتناع ورزيد،تا آنكه پادشاه وقت،مجبور به عذر خواهى شد.

وى به سال‏1963 م،با حكومت عفلقيان به مقابله پرداخت،و با اقدامات خود در دوران‏«عارف‏»، موجب سقوط آنان گرديد.

4-شركت در نهضت اسلامى ايران:

در آن اوج گير و دار مبارزات روحانيت كه از سال 1340 ه.ش با مساله‏انجمنهاى ايالتى و ولايتى شروع شده بود،و در آن روزگار اوج قدرت نظام ستمشاهى‏كه سايه بر شرق و غرب و عرب و عجم افكنده بود،و نيروهاى‏«سيا»و«ساواك‏»در اقصى نقاط جهان پراكنده و منتشر بودند،آية الله حكيم،با شجاعت و صراحت تمام ازحركتهاى اسلامى روحانيت ايران،علنا حمايت نمود،و از مواضع حساس آنان،اعلام‏پشتيبانى كرد.ما ذيلا چند نمونه از اعلاميه‏هاى آن مرحوم را كه در مناسبتهاى مختلف‏در اين ارتباط صادر نموده است،مى‏آوريم:

الف-تلگراف ايشان به مرحوم آية الله بهبهانى:

بسم الله الرحمن الرحيم،حضرت آية الله بهبهانى دامت‏بركاته،تهران‏قبلا به وسيله نامه به حضرت عالى تذكر دادم،تلگراف و نامه‏هاى زيادى ازعلماء(دامت‏بركاتهم)و مسئولين ولايات ايران به اينجانب رسيده،و انزجار مؤمنين رااز آن لايحه مى‏رساند.لذا لازم ديدم بدين وسيله مجددا تذكر دهم كه به اولياى امورابلاغ كنيد كه از تصويب اين گونه قوانين كافره كه بر خلاف قوانين مقدسه اسلام ومذهب حقه جعفرى است،جلوگيرى نمايند.و اين مركز اسلامى را(ايران)كه مطمح‏انظار مؤمنين جهان است،به رايگان از دست نداده و به طوفان بلاهاى گوناگون‏نيندازند،و از جريانات اخيره ممالك اسلامى،عبرت و پند گيرند.

ذلك بان الله لم يك‏مغيرا نعمة انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم و ان الله سميع عليم

محسن الطباطبائى الحكيم

ب-تلگراف دعوت از مراجع عظام قم:

آن مرحوم،طى تلگرافهاى متعدد از مراجع عظام قم براى هجرت به نجف‏اشرف،بعد از واقعه تاسف انگيز حمله مزدوران رژيم شاه به مدرسه فيضيه(1342ه.ش)انجام دادند كه متن برخى از آنها چنين است:

قم-حضرت آية الله آقاى...دامت‏بركاته.

حوادث مولمه پى در پى و فجايع غم انگيز به ساحت علماى اعلام و روحانيت‏قم،قلوب مؤمنين و متدينين را جريحه‏دار،و موجب تاثر شديد اينجانب گرديده است./و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون/حضرات علماء،دست جمعى به عتبات‏عاليات مهاجرت نمايند،تا بتوانم راى خود را درباره دولت صادر كنم.

8 ذيقعده 1382-محسن الطباطبائى الحكيم

ج-محكوم نمودن عوامل فاجعه 15 خرداد:

پس از فاجعه دلخراش 15 خرداد 1342 ه.ش كه جمعى از مؤمنين پاكباخته رابه خاك و خون كشاند،اين تلگراف از طرف آن مرحوم به آية الله آشتيانى در تهران‏مخابره شد:

تهران-آية الله آشتيانى دامت‏بركاته

خبر حوادث خونين ايران را كه همواره موجب شدت يافتن زخمهاى حوادث‏گذشته بسيار نزديك مى‏باشد،دريافت داشتم.يقين دارم اصرار مسئولين امور در پيروى‏از سياست كوبيدن و ارعاب مردم در فاصله‏هاى پى در پى،كاشف از عجز آنها در اداره‏امور مملكت است.بايد از اين گونه سياست‏بازى بهراسند كه به طور قطع آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت،و انديشه بد دامنگير صاحبش خواهد شد.نفرت واستنكار شديد ما را به مسئولين امور از اين نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنين،به‏خصوص طبقه روحانيون ابلاغ نمائيد.

و لا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون

محسن الطباطبائى الحكيم

اينها مواردى از اقدامات بى‏شمار و متعدد آن بزرگوار در مبارزه با ظلم و ستم ودخالت در امور سياسى و اجتماعى مسلمين بود كه به اختصار نقل گرديد.

آثار و ابنيه:

آية الله حكيم،علاقه شديدى به تاسيس مدارس،و راه انداختن كتابخانه‏هاى‏مساجد و ديگر بناهاى علمى و دينى داشت،از اين رو آثار متعدد دينى از آن بزرگوار به‏يادگار مانده است. كتابخانه معروف او كه به نام‏«مكتبة الامام الحكيم‏»در نجف اشرف‏تاسيس شده است،يكى از مجهزترين و مدرن‏ترين كتابخانه‏هاى اسلامى است،وجالب توجه آنكه اين كتابخانه بيش از يكصد شعبه در سراسر عراق دارد.به فرمان اين‏پيشواى بزرگ،مدارس و مساجد متعددى در نجف اشرف،بغداد،بصره و ساير نقاط‏عراق و ديگر كشورهاى اسلامى ساخته شد كه هميشه نام آن فقيد سعيد را در خاطره‏هازنده مى‏سازد.مرحوم آية الله حكيم براى اداره امور مرجعيت‏خود،نظم و سازمان‏خاصى ايجاد كرده بود و براى هر قسمت مسئول معينى انتخاب نموده بود،و از افرادمطلع در اداره اين تشكيلات كمك مى‏گرفت،به همين دليل تشكيلات او با نظم خاص‏و آبرومندى اداره مى‏شد و اين امر در نوع خود در تشكيلات روحانيت‏بى‏سابقه بود.

فرزندان آن مرحوم:

از مرحوم آية الله حكيم،فرزندان برومند،عالم،و لايق باقى مانده است.آنان دردوران زعامت پدر بزرگوار خود،از معاونت و يارى او خوددارى نكردند،و پس ازرحلت آن بزرگوار،اغلب آنان به دست دژخيمان نظام عفلقى به فيض شهادت نائل آمدند،و خاندان حكيم يكى از كانونهاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار مى‏آيد.

وفات آن بزرگوار:

اين عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و كوشش در راه اسلام و قرآن،سرانجام‏در27 ربيع الاول 1390 ه.ق،به ملكوت اعلى پيوست،و در تشييع پيكر پاك او،صدهاهزار نفر شركت جستند،و تشييع جنازه او از بغداد تا نجف،در اثر ازدحام مردم دو روزطول كشيد و عملا به تظاهراتى وسيع عليه رژيم خون آشام بعث عراق مبدل گشت.

نماز ايشان را فرزند برومندش آية الله سيد يوسف حكيم برگزار نمودند.مدفن آن‏مرحوم در نجف،در مقبره مخصوص،جنب كتابخانه خود مى‏باشد. (1)

رضوان خدا بر او باد

پى‏نوشتها:‌


1- منابع و مآخذ:مجله مكتب اسلام،سال 11،شماره‏7،شماره مسلسل‏127،صفحه 2 تا7- مجله نورعلم،دوره دوم،شماره 12،ص 62 تا 80- علاوه بر منابع فوق،مى‏توان از:الذريعه،ج 14، ص‏296 و209،و ج‏6،ص 221- معارف الرجال،ج 2،ص 192- مشاهير دانشمندان اسلام،ج 4، ص‏389،بخش استدراكات- مؤلفين كتب چاپى،ج 5،ص 218- گنجينه دانشمندان،ج‏7، ص‏276- اختران‏تابناك،ج 1،ص 492- پندهايى از رفتار علماء اسلام،ص‏23- نهضت روحانيون ايران،به قلم على دوانى- الامام الحكيم،السيد محسن الطباطبائى الحكيم- آثار تاريخى آية الله العظمى طباطبائى حكيم،شهيد سيدمحمد على قاضى طباطبائى- جامعة النجف،شيخ محمد تقى فقيه- مجلة العالم،سال سوم،26 ربيع الاول‏1407،ص‏37- معجم رجال الفكر و الادب في النجف،ص 131- زندگينامه آية الله العظمى آقاى حكيم،مرحوم سيد عباس اهرى- ستارگان درخشان،ص‏336 استفاده نمود.