39- آية الله شيخ الشريعة اصفهانى
(متولد1266-متوفى1339 ه.ق)
از مرزداران فقه و فقاهت و حماسهداران علوم آل محمد(ص)سخن مىگوييم.
آنان حلقههاى ارتباط بندگان با خداى متعال،و واسطهها و عوامل فيض
ربانى و الهىهستند. آنان كه عمرهاى خويش را در راه آشنا ساختن مردم با
احكام از حلال و حرام ومباح و مكروه صرف مىكنند و خود الگو و مظهر
تربيتهاى احكام الهى مىگردند و آيتىاز آيات الهى.
ولادت و رشد و نماى او:
استاد فقهاى معاصر و مرجع تقليد عصر،ميرزا فتح الله فرزند محمد جواد
نمازىشيرازى، معروف به«شيخ الشريعة اصفهانى نجفى»،در 12 ماه ربيع الاول
سال1266ه.ق در اصفهان،در يك خانواده علم و دانش و فقه و فقاهت متولد گرديد
و تحصيلاتابتدايى را در همان شهر از اساتيدى مانند:شيخ جواد خراسانى،مولى
حيدر علىاصفهانى،ملا احمد سبزوارى،شيخ محمد صادق تنكابنى و شيخ محمد تقى
اصفهانىفرا گرفت.سپس در راه پىگيرى تحصيلات و كسب فيض از انوار امامت،به
مشهدهجرت كرد.مدتى در آن آستان قدس رضوى اقامت گزيد،سپس به موطن اصلى
خودبازگشت و به تحصيل و تدريس اشتغال ورزيد و درس و بحثهاى او مورد اعجاب
وشگفت همدورهها و اساتيد قرار گرفت.ولى حوزه اصفهان آن روز، نتوانست
نيازروحى او را اشباع كند،ناچار پس از مدتى اقامت در اصفهان،در سال 1295،به
حوزهنجف(حوزه علميه بزرگ اسلام)مهاجرت نمود و زانوى ادب را به عنوان كسب
معلومات بيشتر پيش اساتيد عظام آن حوزه به زمين زد،و شب و روز در پى
فراگيرىعلوم اسلامى تلاش و جهد به خرج داد و از محضر بزرگانى مانند:عالم
ورع وپرهيزكار،حاج ميرزا حبيب الله رشتى و شيخ محمد حسين كاظمى و ديگر
بزرگان واساطين فقه و فقاهت،كسب علم نمود تا به مقام عالى اجتهاد نايل آمد.
سفر حج:
او در سال1313 ه.ق به قصد انجام مناسك حج و زيارت قبر رسول اكرم(ص)به
مكه و مدينه مشرف شد.پس از بازگشتبه تاليف و تصنيف و تدريس
اشتغالورزيد،به حدى كه درس او يكى از حوزههاى بزرگ و پرجمعيتحوزه علميه
نجفگرديد كه صدها دانشجو و طالب علم را در بر مىگرفت و افرادى كه به شرح
حال وى،پرداختهاند،عموما اتفاق نظر دارند كه او صدها تن از شاگردان فقه و
اصول را تربيت،ورجال نامى اسلامى را تحويل جامعه داد.
امتيازات شيخ شريعت:
شخصيت مورد ترجمه ما با داشتن اطلاعات و معلومات وسيع،و با داشتنحافظه
قوى و سرشار،در فراگيرى علوم مختلف و متنوع،معروف و ممتاز بود.
او تنها به فقه و اصول(رشته اختصاصى خود)نمىپرداخت،بلكه در كنار تبحردر
آن دو،به كلام، عقايد،فلسفه،تفسير،ادبيات،رياضيات،طب و...نيز پرداخته
بود،به حدى كه در هر كدام از اين رشتهها كتاب يا رسالهاى تاليف نموده
بود.
او در علم تفسير كتاب«قرائت مالك و ملك»و اختلاف آراء در آن موضوع
رانگاشت،آن چنان كه در حديث،«القول الصراح»را تدوين نمود كه دقت نظر او را
دراحاطه به مسائل علم حديث مىرساند،به حدى كه شاگرد بزرگوارش مرحوم حاج
آقابزرگ تهرانى در كتاب«مصفى المقال»مىنويسد:«او پس از استاد بزرگوار
ما،شيخنورى،عالمترين و داناترين استاد در علم حديث و رجال بوده كه درك
كردهام.»او به موازات تبحر در علوم اختصاصى خويش،به طب و رياضيات نيز
پرداخته بود.برخىاز بزرگان گفتهاند هنگامى كه در حال مريضى،يكى از پزشكان
به بالين سر او آمد،با اودر مورد مرض خود از كتاب قانون ابن سينا مطلبى
بيان داشت.پزشك معالج تصوركرد كه او مبحثخاصى را مورد مطالعه قرار داده
است،ولى با تشريح و توضيح بيشترمعلوم گرديد كه او اغلب ابواب كتاب قانون را
مورد مطالعه قرار داده است و احاطهكامل به مباحث و فصول آن دارد.
صاحب كتاب اعيان الشيعه درباره او گويد:
«او در فنون فلسفه قديم،حكمت الهى،كلام،درايه،و شناخت اقوال و آراء
ومقالات ديگران عالم و متبحر بود.» (1)
تاليفات او:
تاليفات و كتابهاى بازمانده از دانشمندان،بهترين نمايانگر معلومات و
دانشهاىآنان مىباشند،از اين رو مرحوم شيخ شريعت نيز كتابها و تاليفات
گرانبهايى به يادگارگذارده است كه هر كدام نشانگر تبحر و وسعت اطلاعات او
در علوم اسلامى است كهاز آن ميان مىتوان اسامى كتابهاى زير را آورد:
1-انارة الحالك في قرائة ملك و مالك
2-ارث الزوجة من ثمن العقار
3-صيانة الابانة عن وصمة الرطانه
4-افاضة التقدير في احكام العصير(مطبوع در قم،1370)
5-قاعدة لا ضرر
6-قاعدة طهارت
7-قاعدة الواحد البسيط
8-رسالهاى در متمم كر
9-رسالهاى در جلود سباع
و كتابها و رسالههاى ديگر كه بالغ بر 15 جلد مىگردد.
شاگردان او:
حوزه درسى او يكى از حوزههاى پربركت از نظر تربيتشاگردان دانشمند بود
وصدها تن از عاشقان علم و تشنگان معرفت در حوزه درس فقه و اصول او
شركتمىجستند كه از آن جمع مىتوان:
1-آية الله سيد محمد حجت كوهكمرى(مؤسس مدرسه حجتيه قم)
2-آية الله سيد صدر الدين صدر
3-آية الله سيد محمد تقى خوانسارى
اين سه فقيه بزرگوار،زعماى حوزه علميه قم در دوران فترت پس از رحلت
آيةالله حائرى و تشريف فرمايى آية الله بروجردى به حوزه علميه قم مىباشند
و خدماتبس ارزندهاى در آن موقعيتحساس حوزه انجام دادهاند.روحشان شاد
باد.
4-آية الله شيخ محمد حسين سبحانى تبريزى خيابانى(م 1392)را نام برد.
مرجعيت او:
شهرت علمى و فضيلت و تقواى او در محافل علمى نجف و اصفهان،مردممسلمان
را واداشت كه در مسائل دين از او تقليد نمايند.پس از فوت استاد
بزرگوارشمرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى،مردم به او مراجعه كردند.در اثناء
مرجعيت او بود كهانقلاب عراق شروع گرديد.او همراه ديگر علماء اسلام بر ضد
استعمار بريتانيا شركتجست و در اثناء سفر به مرض ختسينه درد ابتلاء پيدا
كرد و زمينگير گرديد،به حدى كه روز به روز بر شدت مرض او افزوده مىگشت.تا
اينكه در سال1339 ه.قدر ماه ربيع الثانى به فيض لقاء پروردگار خود شتافت
و در صحن غروى،در يكى ازغرفههاى شرقى آن مدفون گرديد.
رحمة الله عليه رحمة واسعه
پىنوشتها:
1- مطالبى كه در مورد اين مرد بزرگ فقه و فقاهت گذشت،اجمالى بود
از آنچه كه تفصيل آن را مىتوان دركتابهاى:اعيان الشيعه،ج
42،ص257- معارف رجال،ج 2،ص 154- احسن الوديعة،ج 1،ص 171- علاء
ساجدين،ص 122- مصفى المقال،ص193- ريحانة الادب،ج3، ص206-
الاعلام،ج 5،ص332- معجم المؤلفين،ج 8،ص 52- الذريعه- و پيشگفتار
سيد احمد حسينى اشكورى بر كتب نخبةالازهار في احكام الخيار،ص13
تاليف آية الله شيخ محمد حسين سبحانى(ره)والد استاد
سبحانى،مطالعهنمود.