9. آيت الله شيخ حسنعلى نجابت شيرازى :
آيـت الله
شيخ حسنعلى نجابت شيرازى در سال 1296 ش . در شيراز به دنيا آمدند و پس از اتـمـام
دروس مـقـدمـات ، در سـن 15 سالگى عازم نجف اشرف شدند و پس از گذراندن دروس سطح ،
از محضر آيات عظام ، سيد ابوالحسن اصفهانى ، عبدالهادى شيرازى ، و سيد ابـوالقـاسـم
خـويـى اسـتـفـاده كـرده ، در 28 سـالگـى بـه درجـه اجـتـهـاد نـايـل آمـدنـد.
ايشان از اوان ورود به نجف اشرف ، بنا به سفارش آيت الله قاضى بناى دوستى استوارى
را با شهيد آيت الله دستغيب گذاشتند و اين دو دوست پس از رحلت استاد، از مـحضر
عرفانى آيت الله حاج شيخ محمد جواد انصارى همدانى استفاده نمودند، آيت الله نجابت
در بهمن ماه سال 1368، در شب شهادت امام على النقى عليه السلام به لقاءالله پيوست و
در كنار مزار يار ديرين خويش ، آيت الله شهيد دستغيب مدفون گرديد.(69)
10. آيت الله العظمى سيد محمد هادى ميلانى :
فـقـيـه بـزرگ و حـكـيـم الهـى ، حـاج سـيـد مـحـمـد هـادى مـيـلانـى در شـب هـفتم
محرم الحرام سـال 1313 ق . در نـجـف اشـرف ديـده بـه جـهـان گـشـود و در مـدت
كـوتـاهـى مـراحـل مـقـدمـاتـى عـلوم اسـلامـى را سـپـرى كـرد و تـحـصـيـل دروس
خـارج فـقـه و اصـول را در حـوزه درسـى فـقـه و اصـول آيـات عـظـام مـيـرزا محمد
حسين نائينى ، شيخ الشريعه اصفهانى ، آقا ضياءالدين عـراقـى و آقا شيخ محمد حسين
اصفهانى ادامه داد و زير نظر عارف اوحدى ، مرحوم آقا سيد عـلى قـاضـى طـبـاطـبـايـى
بـه تـزكـيـه نـفـس پـرداخـت ايـن عـالم وارسـتـه در سـال 1373 ق . عـازم مشهد مقدس
شد و در پاسخ به خواهش و پافشارى گروههاى مختلف مردم ، در آنجا اقامت كرد و 22 سال
به تدريس و ارشاد و تاءليف پرداخت و سرانجام روز جـمـعـه ، 30 رجـب سـال 1395 ق .
بـرابـر بـا 17 مـرداد سال 1354 ش . در سن 83 سالگى چشم از دنيا پوشيد.(70)
11. آيت الله محمدرضا مظفر:
آيـت الله شـيـخ
مـحـمـدرضـا مظفر در سال 1322 ق . در نجف اشرف ديده به جهان گشود. خـانـدان عـلمـى
و ادبـى ايـشـان كـه بـه آل مظفر معروف هستند، از خاندانهاى بنام و بسيار مشهور
شيعه مى باشند.(71)
مرحوم مظفر پس از طى مراحل مقدماتى و حضور در درس بزرگان حوزه ، همچون شيخ محمد
حـسـن مـظـفـر، ميرزاى نائينى ، محقق عراقى ، عبدالهادى شيرازى و محقق اصفهانى به
درجه والاى اجـتـهاد رسيد و نيز دروس عالى حكمت و فلسفه اسلامى را طى نمود و از
محضر حكيم مـتـاله و عـارف نـامـى سـيـد عـلى قـاضى بهره مند شد. آن بزرگوار در
كنار آموختن ، به تدريس نيز اشتغال داشت و فقه و اصول و حكمت اسلامى را به طالبان
مى آموخت و نيز از قـلمـى روان و طـبـع شـعـرى نـيـكـو بـرخـوردار بـود. كـتـاب
اصـول الفـقه ايشان هم اكنون يكى از كتابهاى رايج درسى در حوزه هاى علميه به شمار
مـى رود. آيـت الله مـظـفـر در 16 مـاه مـبـارك رمـضـان سال 1383 ق . در سن 62
سالگى ديده از جهان فرو بست .(72)
12. آيت الله حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى :
عـالم
عـابـد و حـكـيـم زاهـد، آيـت الله سـبـزوارى در روز عـيـد سعيد غدير خم ، 18 ذى
حجه سـال 1328 يـا 1329 ق . در سـبـزوار ديـده بـه جـهـان گـشود. وى در سن 14 سالگى
بـراى كـسـب مـعـارف الهـى بـه مـشـهـد مـقـدس رفـت و ادبـيـات و سـطـوح عـالى
فـقـه و اصـول و حـكـمـت و فلسفه را فرا گرفت و در محضر آيت الله حاج شيخ حسنعلى
نخودكى اصـفـهـانـى بـه فـراگيرى تفسير پرداخت ، سپس به نجف اشرف هجرت كرد و از
محضر آيـات عـظـام ، سـيـد ابـوالحـسـن اصفهانى ، ميرزاى نائينى ، محقق عراقى و
محقق اصفهانى اسـتـفاده شايانى كرد و به تكميل دانش خود در رشته تفسير و فلسفه
پرداخت و اخلاق را از مـحـضـر مـرحـوم قاضى فرا گرفت . از ويژگى هاى آيت الله
سبزوارى ، فروتنى ، بـردبـارى ، خـامـوشـى و سكوت و ذكر بسيار خداوند بود و از آنجا
كه حافظ قرآن نيز بـود، هـر هـفـتـه يـك بـار قـرآن را خـتـم مـى نـمـود. بـه
دنـبـال نـهـضـت اسـلامـى مـردم ايران به رهبرى امام خمينى رضوان الله عليه ايشان
حمايت قـاطـع خـود را از انـقـلاب اسلامى اعلام نمود و چند بار درس خود را براى
حمايت از نهضت تـعـطـيـل كـرد و هـنـگـام هـمـه پـرسـى نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى
ايـران در سال 1358، پيامى صادر نمود. از تاءليفات آن فقيه بزرگوار، كتاب مهذب
الاحكام فى بيان الحلال و الحرام است كه دوره كاملى از فقه استدلالى در 30 جلد مى
باشد. آيت الله سـبـزوارى در تـاريـخ 27 صـفـر سـال 1414 ق . بـرابـر بـا 25 مـرداد
سال 1372 ق . در سن 83 سالگى رحلت نمود.(73)
13. آيت الله حاج ميرزا على غروى عليارى :
عالم
ربانى و فقيه صمدانى ، آيت الله حاج ميرزا على عليارى تبريزى در صبحگاه روز جـمـعـه
، 12 مـاه مبارك رمضان سال 1319 ق . ديده به جهان گشود. آن مرحوم مقدمات علوم حوزوى
و مرحله سطح را در تبريز، نزد جدش آيت الله شيخ محمد حسن عليارى فرا گرفت و در 22
سالگى عازم نجف اشرف شد و از محضر بزرگان روزگار خود كسب فيض نمود و در دوران جوانى
به دريافت اجازه اجتهاد و روايت از استادان بزرگى همچون آيات عظام ، ميرزاى نائينى
، محقق عراقى و سيد ابوالحسن اصفهانى شد. مرحوم آيت الله غروى فردى بـسـيـار
بـاتـقـوا، فـروتـن ، زاهـد، خـوش برخورد و خوش سخن بود و از رسيدگى به درماندگان و
تهيدستان فروگذار نمى كرد. حافظه آن مرد الهى بسيار شگفت آور بود و بـر مـسـايـل
جـزئى فـقـه احـاطـه كـامـل داشـت . آيـت الله غـروى در سـال 1350 ق . از تـمـامـى
سمتها و عنوانهايى كه مى توانست در حوزه نجف كسب كند چشم پـوشـيـد و بـه درخـواسـت
جـدش بـه تبريز بازگشت و به تحقيق ، تدريس ، تاءليف و اقـامـه جـمـاعـت پـرداخـت .
سـرانـجـام آن فـقـيـه زاهـد، روز دوشـنـبـه ، اول ارديـبـهـشـت سـال 1376 ش .
بـرابـر بـا 13 ذيـحـجـه سال 1417 ق . در سن 98 سالگى ديده از جهان فرو بست و پس از
تشييع دوباره پيكر مـطـهـرش در قـم و اقـامـه نـماز به وسيله آيت الله العظمى بهجت
، در صحن مطهر حضرت معصومه عليه السلام به خاك سپرده شد. از آن مرحوم تاءليفات
متعددى در زمينه هاى فقه ، اصول ، رجال ، تفسير، اخلاق و تاريخ به يادگار مانده است
.(74)
14. آيت الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى :
ايـشـان در صـبـح روز پـنجشنبه ، 20 صفر سال 1315 ق . در نجف اشرف ديده به جهان
گـشـود و در هـمـان شـهـر ادبـيـات عـرب ، علم تجويد و قرائت قرآن ، علم انساب و
فقه و اصـول را از استادان نجف اشرف فرا گرفت و مدت زيادى نيز از محضر آيت الله
قاضى طـبـاطـبـايى استفاده كرد؛ سپس عازم تهران شد و در حلقه درس مرحوم آيت الله
ميرزا مهدى آشـتـيـانـى و مـيـرزا طـاهـر تـنـكـابـنـى حـاضـر شـد و حـكـمت اسلامى
را فرا گرفت . به دنـبـال تـاسـيـس حـوزه عـلميه قم به دست مرحوم آيت الله حائرى
يزدى ، آيت الله مرعشى نـجـفـى رهـسـپـار آن شهر گرديد و به درخواست مرحوم حائرى در
آن شهر اقامت كرد و تا زمـان وفـات خـويـش ، بـه تـدريس ، تاءليف و تحقيق پرداخت .
از مهمترين خدمات علمى آن مـرجـع وارسـتـه ، گـردآورى هـزاران جلد كتاب و تاسيس
كتابخانه ارزشمندى است كه در نـوع خـود بـى نظير است . در اين كتابخانه صدها كتاب
خطى و بسيار نفيس نگهدارى مى شـود كـه آن مـرحـوم در مـدت 50 سـال آنـهـا را
گـردآورى فـرمـود و بـديـن تـرتيب بخش بـزرگـى از مـيراث فرهنگى شيعه را از دستبرد
سوداگران نجات داد. سرانجام آيت الله العـظـمـى مـرعـشـى نـجفى پس از اقامه نماز
مغرب و عشا در صحن مطهر حضرت معصومه ، يعنى مكانى كه ساليان سال هنگام گشوده شدن
دربهاى آن در بامدادان پيش از همه شاهد حضور آن مرجع وارسته بود، در منزل دچار
بيمارى قلبى شد و در سن 95 سالگى ديده از جـهـان فـرو بـسـت و جـهـان علم و دانش را
سوگوار كرد. آيت الله مرعشى نجفى بنا به وصيت خويش در كتابخانه اى كه خود بنياد
گذارى كرده بود دفن گرديد.(75)
15. آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم خويى :
در شـب
15 رجـب سـال 1317 ق . در شـهـر خـوى بـه دنـيـا آمـدنـد و در سال 1330 ق . به نجف
اشرف مهاجرت نمودند و پس از گذراندن مرحله مقدمات و سطح ، در دروس آيـات عـظـام
شـيخ الشريعه اصفهانى ، شيخ مهدى مازندرانى ، شيخ محمد حسين غـروى اصـفـهـانـى ،
شـيخ محمد حسين نائينى و آقا ضياءالدين عراقى حاضر شدند و به زودى بـه كـرسـى
تـدريـس نـشـسـتـنـد. آن عـالم بـزرگ در زمره عالمانى است كه از جهت تـدريـس
بـسـيـار نـمـونه هستند و تقريرات فراوانى از دروس ايشان به رشته تحرير درآمـده
اسـت كـه بـرخـى از آنـهـا چـاپ رسـيـده اسـت . كـتـاب هـاى مـعـجـم رجـال الحـديـث
، البـيان فى تفسير القرآن ، منهاج الصالحين و اجود التقريرات از جمله تـاءليـفـات
ايـشـان است و كتابهاى تنقيح العروة الوثقى ، مستند العروة الوثقى ، مبانى العروة
الوثقى و مصباح الفقاهة نيز بعضى از تقريراتى است كه به وسيله شاگردان ايشان چاپ
شده است .
مرحوم آيت الله العظمى خويى همواره از طرف حزب بعث تحت فشار قرار داشت
و بعثيان ، فـرزنـد آن عـالم ربـانـى ، يـعـنـى سـيد ابراهيم خويى را ربودند كه
هنوز از سرنوشت ايـشـان اطـلاعـى در دسـت نـيـسـت . سـرانـجـام آن مـرجـع بـزرگ ،
عـصـر روز 8 صـفـر سال 1413 ق . رحلت نمود و خبر درگذشت ايشان پس از ساعتها تاخير
در عراق اعلام شد و پـيـكـر ايـشـان بـدون آنـكـه تـشـييع شود، تنها با حضور تعداد
اندكى از شاگردان و فـرزنـدش سـيـد مـحـمـد تـقـى خـويـى در مـسـجـد الخـضـراء محل
تدريس ايشان دفن گرديد.(76)
مـرحـوم آيـت الله خـويـى در ايـام جوانى به محضر مرحوم قاضى مشرف مى شود و از آيت
الله قـاضى دستوراتى دريافت مى كند و پس از انجام آنها، نزد ايشان بازمى گردد. در
ايـن هـنگام آن عارف وارسته ، آينده اين جوان مستعد را به وى نشان مى دهند، به گونه
اى كه آيت الله خويى مشاهده مى نمايد كه از بالاى مناره اى خبر رحلت خود ايشان به
گوش مى رسد.(77)
16. آيت الله حاج شيخ ابوالفضل خوانسارى :
آيـت
الله حـاج شـيـخ ابـوالفـضل خوانسارى در سال 1296 ش . در محله بيد آباد اصفهان
مـتـولد شـدنـد و تـحـصـيـلات مـقدماتى را در همان شهر سپرى كردند و پس از آن به
نجف اشرف مهاجرت فرمودند. ايشان در آن حوزه بابركت ، از محضر استادان روزگار خويش ،
آيـات عـظـام سـيـد ابـوالحـسـن اصـفـهـانى ، محقق اصفهانى ، آقا ضياءالدين عراقى ،
سيد ابـوالقـاسم خويى ، شيخ صدر بادكوبه اى و نيز آيت الله سيد على قاضى طباطبايى
بـهـره هـاى فـراوانـى بردند و سپس به ايران بازگشتند. آيت الله خوانسارى همواره در
تـايـيد نظام جمهورى اسلامى ايران و بنيان گذار آن ، آيت الله العظمى امام خمينى
(قدس سره ) مى كوشيدند و به عضويت مجلس خبرگان قانون اساسى و خبرگان رهبرى نيز در
آمـدنـد. آن عـالم ربـانـى در شـهر اراك حوزه علميه اى تاسيس فرمودند و به ترويج
دين پـرداخـتـنـد و نيز از طرف امام خمينى به امامت جمعه آن شهر برگزيده شدند. حضرت
آيت الله خـوانـسـارى اكـنـون سـاكـن قـم مـى بـاشـنـد. از خـداونـد طول عمر و دوام
توفيقات ايشان را خواهانيم .(78)
17. آيت الله حاج شيخ عبدالحسين حجت انصارى :
مـرحـوم حـاج عـبـدالحـسـيـن حـجـت انـصـارى لاهـيـجـى در سـال 1290 در شـهـرسـتـان
لاهيجان متولد شد و تحصيلات مقدماتى را نزد پدرش ، آقاى شـيـخ عـبـدالرسول مجتهد
لاهيجى آغاز نمود. پس از آن عازم شهرستان قم شد و تحصيلات خـود را ادامـه داد و
سـال 1306 ق . بـه نـجف اشرف مهاجرت فرمود و از محضر بزرگان حـوزه نـجـف اسـتـفـاده
كـرد و خـيـلى زود بـه درجـات عـالى فـقـه نايل آمد. آن عالم ربانى يكى از شاگردان
خصوصى مرحوم قاضى طباطبايى بود و پس از بـازگـشـت بـه ايـران نـيـز در مـحـضـر شـيخ
على اكبر الهيان تنكابنى به كسب فيض پـرداخـت . از ويژگى هاى مرحوم آيت الله حجت
انصارى پرهيز از شهرت طلبى بود، به گونه اى كه كسى كلمه من را از ايشان نشنيد.(79)
18. آيت الله شيخ ابراهيم زابلى :
آيـت الله شـيـخ
ابـراهـيـم زابـلى در شـهـرسـتـان زابـل ديـده بـه جـهـان گـشـود و پس از تـكـميل
دروس مقدماتى و سطح در شهرستان زابل و مشهد مقدس ، به نجف اشرف رفت و از علماى آن
حوزه بزرگ استفاده كرد و از دروس اخلاقى و عرفانى مرحوم آيت الله سيد على قـاضـى
طـبـاطـبـايـى بـهـره مـنـد شـد و بـه افـتـخـار دامـادى ايـشـان نـيـز نـايـل
آمـد. آيـت الله زابـلى پـس از مـراجـعـت بـه ايـران ، در سال 1392 ق . ديده از
جهان فرو بست .(80)
19. آيت الله حاج شيخ عباس قوچانى :
مـرحـوم حـاج
شـيـخ عباس قوچانى از دانشمندان برخاسته از استان خراسان مى باشند كه پـس از
گذراندن مراحل مقدماتى و دوره سطح در قوچان ، زادگاه خويش و نيز مشهد مقدس ، عـازم
نـجف اشرف شدند و در آنجا تحصيلات خود را ادامه دادند و مدارج عالى علمى و عملى را
سـپـرى كـردند. آن مرحوم از محضر عالم ربانى ، آيت الله قاضى نيز بهره فراوانى برد
و مرحوم قاضى نيز ايشان را به عنوان وصى خويش معرفى نمود.
فـرزنـد آن عـالم
فـرزانـه ، حـجت الاسلام و المسلمين آقا شيخ محمود قوچانى نماينده ولى فقيه در
نيروهاى مسلح در بيان ويژگى هاى ايشان مى فرمايند:
آنـچـه كـه از سـخـنـان
پـراكـنـده ايـشـان بـه خـاطـر دارم آن اسـت كـه ايـشـان دو سال در قوچان تحصيل
كرده و سپس به مشهد آمده بودند و دوره سطح را در مشهد گذرانده بـودنـد. فـلسـفـه را
در خـدمـت مـرحـوم آقـاى بـزرگ (شـهـيـدى ) تـكـمـيـل كـرده بودند و بعدا كه به نجف
رفته بودند، در درس مرحوم آيت الله حاج شيخ مـحـمـد حـسـيـن اصـفهانى ، معروف به
كمپانى شركت مى كردند. كه البته مرحوم كـمـپـانى در حدود يك سال پس از
ميرزاى نائينى مرحوم شدند و اولين دوره درس خارج آيت الله العظمى خويى را هم ديده
بودند. از مراجع و آقايان اجازاتى داشتند و پس از وفات مـرحـوم قاضى وقتى كه وصيت
نامه ايشان را ملاحظه كرده و متوجه شده بودند كه ايشان را وصـى كـرده انـد و در
هـمـان جـا تـصـريـح بـه اجـتـهـاد ايـشـان كـرده انـد، خـوشـحـال بـودنـد كـه
شخصيتى مثل مرحوم قاضى هم به ايشان اجازه اجتهاد دادند. عبارت مـرحـوم قـاضـى ايـن
طور است : اما وصى اين جانب در امر طريقت ، آقاى حاج شيخ
عباس مجتهد قوچانى .
يـكـى از خـصـوصـيـات ايـشان بود كه تا آخر عمر مى
فرمودند: من هيچى نيستم !
كـوچـكـتـريـن ادعايى نداشتند؛ درست مثل مرحوم قاضى . در اواخر عمر مرحوم قاضى ،
خدمت ايشان رسيده و عرض كرده بودند كه : پس از شما چه بايد
كنيم ؟ مرحوم قاضى وصـيـت نـامه خود را به ايشان داده بودند و مشاهده كرده
بودند كه آقاى قاضى او را به عـنـوان وصـى مـعرفى كرده اند. عرض كرده بودند كه :
اين چطور ممكن است ! با دست خـالى كـه نـمـى شـود اين مسووليت را بر عهده گرفت !
هميشه نسبت به اقدام مرحوم قـاضـى اظـهـار تـعـجـب مـى كـردنـد. بـه يـكـى از
آقـايـان اظـهار تعجب مرحوم والد را كه نـقل كرده بودند، ايشان فرموده بودند كه
اينكه مرحوم قاضى ايشان را وصى خود كرده انـد نكته اش همين است كه ايشان ادعا
ندارد. در عين تربيت افراد و شاگردان ، هيچ ادعايى نداشتند.(81)
مرحوم حاج شيخ عباس قوچانى در سال 1368 ش . در نجف اشرف ديده از جهان فرو بست .
20. آيت الله شيخ على اكبر مرندى :
فـقـيـه و
عـارف بـزرگ ، حـاج شـيـخ عـلى اكـبـر مـرنـدى در سال 1314 ق . در يك خانواده علمى
در شهرستان مرند به دنيا آمد. ايشان پس از آغاز به تحصيل و گذراندن دروس مقدماتى در
زادگاه خويش ، عازم تبريز و سپس نجف اشرف شد و مـراحـل عـالى را سـپـرى كـرد.
مـرحـوم مـرنـدى بـه مـدت 10 سـال به همراه دوست صميمى و هم حجره خويش ، علامه
طباطبايى ، از محضر آيت الله سيد حسين كوه كمرى ، آيت الله بادكوبه اى و مرحوم آيت
الله سيد على قاضى طباطبايى بهره مـنـد شـد. آيـت الله مـرنـدى عـلاوه بـر تـسـلط
كـامـل بـر فـقـه و اصـول ، در تفسير و عرفان و احاديث اهل بيت عليه السلام نيز
چيره دست بود و بزرگان حـوزه عـلمـيه قم و نجف مقام علمى ايشان را مى ستودند. آن
عالم ربانى پس از يك قرن عمر بـابـركـت ، سـحـرگـاه روز سـه شـنـبـه 19 فـرورديـن
سال 1373 ش ، برابر با سال 1414 ق . در حالى كه ذكر لا اله الا الله بر لب داشت
ديده از جهان فرو بست .(82)
21. آيت الله سيد حسن مسقطى :
عـارف الهـى ، آقـا
سـيـد حـسن مسقطى يكى از شاگردان ويژه مرحوم قاضى به شمار مى رفـت . ايـشان در بحث
و تدريس حكمت و عرفان بسيار چيره دست بود و در صحن حرم مطهر اميرالمؤ منين ، على
عليه السلام ، به طالبان عرفان مى آموخت و آشكارا مخالفان عرفان را بـه عـدم درك
حـقـايـق متهم مى كرد. از آنجا كه جو عمومى حوزه نجف اشرف با عرفان و فـلسـفـه
مـوافـق نـبـود، روش ايشان مورد اعتراض قرار گرفت و سرانجام آيت الله سيد
ابـوالحـسـن اصـفـهانى به وى امر كردند از نجف خارج شده ، به مسقط برود؛ اما دورى
از اسـتـاد و مـرادش ، مرحوم قاضى بر او ناگوار بود؛ از اين رو از آن حكيم اجازه
خواست تا به تدريس خويش ادامه دهد؛ اما مرحوم قاضى از وى خواستند به فرمان سيد گردن
نهد و او را بـه عـنـايـات الهـى دلشـاد كـردند. آيت الله سيد حسن مسقطى نجف را به
سوى مسقط تـرك كـرد و در راه تـنـهـا در مـسـاجـد سـكـنـى مـى گـزيـد. ايـن عـالم
عـامـل در شـهـر مـسـقـط بـه تـرويـج و تـبـليـغ پـرداخـت ؛ بـه گـونـه اى كـه اهـل
آن شـهـر مـؤ مـن و مـوحـد شدند و عالم و جاهل در برابر او سر تعظيم فرود آوردند.
آن مـرحـوم در اواخـر عـمـر هـمـواره بـا لبـاس احـرام مـى زيـسـت و پـس از آنكه
اهالى هند از او تـقـاضـاى مسافرت به آن ديار را نمودند، با همان دو لباس به راه
افتاد و در راه تنها وارد مساجد مى شد و از سكونت در مسافرخانه ها خوددارى مى كرد و
سرانجام با همان احرام ، در حـال سـجـده جـان بـه دوسـت سـپـرد. رحـلت آن عـارف
فـرزانـه در سال 1350 ش . اتفاق افتاد.(83)
22. آيت الله سيد عبدالكريم كشميرى :
عـالم
ربـانـى و عـارف صـمـدانـى ، آيـت الله سـيـد عـبـدالكـريـم كـشـمـيـرى در سـال
1345 ق . در بيت علم و فضيلت در نجف اشرف ديده به جهان گشود. پدرش مرحوم آيـت الله
سيد محمد على رضوى كشميرى حائرى (1365 ق .) داماد مرحوم آيت العظمى سيد مـحـمـد
كـاظـم طـبـاطـبـايـى يـزدى ، صـاحـب عـروة الوثـقـى بـود. آيت الله كشميرى پس از
تـكـمـيـل مـقـدمات و ادبيات نزد پدر بزرگوارش ، به فراگيرى سطوح عاليه نزد آيت
الله بـهـجـت ، شـيـخ راضـى تـبريزى ، شيخ محمد حسين تهرانى و شيخ مجتبى لنكرانى
پـرداخـت و در فـلسفه و حكمت اسلامى از محضر شيخ صدر بادكوبه اى و شيخ عبدالحسين
غـروى رشـتـى بـهـره جـسـت و در درس خـارج فـقـه و اصـول بـزرگـانـى چـون آيـات
عـظام خويى و سيد عبدالاعلى سبزوارى شركت كرد و به درجـه اجـتـهـاد نـايـل آمـد.
ايـشـان بـه تـدريس دروس سطوح عاليه و فلسفه پرداخت و از اساتيد مبرز اين دروس در
نجف اشرف به شمار آمد. آيت الله كشميرى مراتب سير و سلوك و عـرفـان و اخـلاق را از
مـحـضر مرحوم آيت الله قاضى و شيخ مرتضى طالقانى و شيخ عـبـاس قـوچـانـى و آقـا
سـيـد هـاشـم حـداد آمـوخـت و سـپـس در سـال 1400 ق . (1359 ش .)بـه قـم آمـد. آن
عـالم ربـانـى پـس از 74 سـال طـى طـريـق بـه سـوى دوسـت ، روز چـهـارشـنـبـه
بـيـسـتـم ذى حـجـه سال 1419 ق . برابر با 18 فروردين 1378 ش . وفات كرد و پس از
اقامه نماز به وسيله آيت العظمى بهجت ، در حرم مطهر حضرت معصومه (س ) به خاك سپرده
شد.(84)
آنـچـه گـذشـت ، اسـامى برخى از دست پروردگان مكتب عرفانى مرحوم آيت الله العظمى
سـيـد عـلى قـاضـى طـبـاطـبـايـى بـود. خـوشه چينان خرمن دانش آن حكيم الهى در اين
تعداد خلاصه نمى شود و گروه ديگرى نيز از محضر آن بزرگوار استفاده كرده اند كه
اسامى برخى از آنان چنين است :
آيت الله شيخ محمد امين افشار، مرحوم آيت الله
شيخ على اكبر برهان ، مرحوم آيت الله سيد جواد خامنه اى ، پدر بزرگوار مقام معظم
رهبرى ، آيت الله سيد على خلخالى ، حجت الاسلام و المسلمين شيخ على همدانى ، آيت
الله سيد رضا زابلى ، آيت الله شيخ محمد سرابى يكى ديـگـر از دامـادهـاى مـرحـوم
قـاضـى ، حـجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مرتضى شبسترى ، ابراهيم سيستانى ، آيت
الله سيد محمد علوى از علماى شهرستان مشهد و از امامان جماعت مسجد گـوهـرشـاد، آيـت
الله سيد محمد جواد عينكى طباطبايى تبريزى ، آيت الله سيد على عينكى طـبـاطـبـايـى
تـبـريـزى ، آيت الله سيد احمد فهرى زنجانى كه هم اكنون نيز در دمشق به بـرپايى
امور دينى مشغول مى باشند، آيت الله ميرزا كاظم قاروبى تبريزى ، آيت الله سـيـد
مـحـمـدرضـا قـاضـى طـبـاطبايى ، آيت الله حاج سيد مهدى قاضى طباطبايى فرزند بـزرگ
آيـت الله سـيـد على قاضى كه در علم و حروف و اعداد و اوفاق مهارت داشت و نيز اهـل
مـكـاشـفـه بـود، آيـت الله شـيـخ عـلى قـسـام ، سـيـد احـمد كشميرى ، آيت الله سيد
محمد فـيـروزآبادى (صاحب كتاب فضائل الخمسه )، آيت الله سيد ابراهيم مرتضوى ، آيت
الله شـيـخ مـرتضى گيلانى ، آيت الله سيد مرتضى مرعشى نجفى برادر مرجع فقيد معاصر
آيـت الله سـيد شهاب الدين مرعشى نجفى ، آيت الله سيد احمد مستنبط غروى ، آيت الله
سيد مـرتـضـى مـسـتنبط غروى ، آيت الله حاج سيد نصرالله مستنبط غروى ، آيت الله
شهيد سيد اسـدالله مـدنـى ، آيت الله شيخ محمد حسين نجفى عاملى از علماى مقيم تهران
و نيز آيت الله شيخ على نجفى بروجردى يكى از علماى بروجرد.
طبيب دلها
اسـتـاد اخـلاق و عـالم فـرزانـه ، آيـت الله العـظـمـى سـيـد عـلى قاضى طباطبايى
از زمره اسـتـادانـى نـبـود كه به انتظار شاگرد بنشيند و تنها به مداواى بيمارانى
بپردازد كه خـودشـان نـزد طـبـيـب جـان حـاضـر شـده انـد؛ بـلكـه خـود بـه دنبال
آنان مى گشت و به جستجوى مشتاقان مى پرداخت .
علامه بزرگوار و مفسر نامدار،
مرحوم آيت الله سيد محمد حسين طباطبايى در مورد چگونگى آشـنـايـى خـويـش بـا
اسـتـاد و مـرادش ، آيت الله سيد على قاضى طباطبايى (قدس سره ) فرموده است :
وقتى به قصد تحصيل علوم اسلامى به نجف رفتم ، از اميرالمؤ منان على (ع ) خواستم كه
آنچه صلاح است مرا به آن راهنمايى كند. در خانه نشسته بودم كه ناگهان درب باز شد و
يـكـى از عـلمـاى بـزرگ داخـل شـد و سـلام كـرد و سـخـنـانى بدين مضمون برايم گفت :
كـسـى كـه بـه قـصـد تـحـصـيـل بـه نـجـف مـى آيـد، خـوب
اسـت عـلاوه بـر تـحـصـيـل ، بـه فـكـر تـهـذيـب و تـكـمـيـل نـفـس خـويـش نـيـز
بـاشـد و از نـفـس خـود غافل نماند. اين را فرمود و حركت كرد.
مـن در آن
مـجـلس شـيـفـتـه اخلاق و رفتار اسلامى او شدم و سخنان كوتاه و بانفوذ آن عالم
ربـانـى چنان در من اثر كرد كه برنامه آينده ام را شناختم و تا مدتى كه در نجف بودم
، محضر آن عالم باتقوا را رها نكردم و در دروس اخلاقش شركت كردم . آن دانشمند
بزرگ ، آقا ميرزا على قاضى قدس سره بود.(85)
آرى ، مـرحـوم قـاضـى از سـيـد و سـالار انـبـيـاى بـزرگ الهـى ، رسول خاتم ، محمد
مصطفى صلى الله عليه و آله پيروى مى نمود كه اميرالمؤ منين ، على عليه السلام در
توصيف آن پيامبر رحمت فرموده است :
طبيب دوار بطبه ؛ قد
احكم مراهمه و احمى مواسمه يضع ذلك حيث الحاجة اليه ؛
(پـيـامـبـر صـلى
الله عـليـه و آله ) طـبـيـبـى بود كه همواره با طب خويش به گردش مى پـرداخـت ،
مـرهـمـهايش را به خوبى آماده كرده و ابزار داغ زدن را گداخته بود و آن را در جايى
كه نياز بود مى گذاشت .(86)
ديده تيزبين اين طبيب نفوس ، ارواح آماده و جانهاى تشنه معرفت را مشاهده مى كرد و
رفتار نـيـكـوى او قـلبـهـا را شيفته خود مى ساخت . نفوذ كلامش همچون آتشى بود كه
شراره آن ، جـانـهـا را بـه آتـش عـشـق مـعـبـود مـى سوخت و بحق كه در اين مورد،
نمونه اى كم نظير از اوليـاى خدا بود. حكايت زير كه مشتى از خروار است به خوبى
گوياى تلاش بى وقفه مرحوم قاضى در يافتن و هدايت گمراهان به سوى نور است . جناب حجت
الاسلام و المسلمين فاطمى نيا مى فرمايند: