فصل ششم: از چشم ياران
بسيارى از صاحب نظران و انديشمندان، اعجابو اجلال خويش را در مورد شخصيتشيخ
آقا بزرگتهرانى پنهان نداشتهاند و با سخنانى كه حاكى از عظمت روحى و مقام
بلند علمى شيخ است وى راستودهاند و كارهاى گرانسنگ و طاقت فرساى او را ارج
نهادهاند. سخنانى را كه در پنجاه سال گذشته بهتجليل از شيخ و آثار ماندگارش
گفته شده است اگر در يكجا گردآورى شود شايد از صد صفحه هم بيشترباشد و اگر
چكامهها و سرودههاى شاعران را نيز كه در مدحاو گفتهاند به آن اضافه شود خود
كتابى بزرگو قطور خواهد شد. حال ما ابتداء چند سخن سبز و پرمعنى از دانشمندان
شيعى و از دوستان و آشنايانشيخ نقل مىكنيم و سپس به سراغ سخنانى مىريوم كه
از ديگران و دگر انديشان گرد آوردهايم:
1 - علامه شيخ عبدالحسين امينى تبريزى:
«با دست تكريم و احترام، كتاب پاك و كريمى (1) را كه پر از
مرواريدهاى درشت و درهاى درخشان بوداز قلم شيخ بزرگ و بزرگوارمان، يادگار
نيكمردان گذشته «بقية السلف الصالح» حجة الاسلام آية اللهسماحة الحاج الشيخ
آقا بزرگ تهرانى دريافت كرديم.... با هزاران شكر و تشكر و سپاس از او.»
(2) .
2 - علامه مصلح شيخ محمد حسين كاشف الغطاء:
«... روح همت و نشاط، مصداق راستين اراده و عزم در جهان امروز، دانشمند
علامه،جامع علم و تقوا،احياگر سنت و سيره اسلامى،نابود كننده بدعتها، برادر و
دوست و ياور ما در راه خدا، شيخ آقا بزرگتهرانى [است] خدا وى را با عنايتهاى
مخصوص و الطاف ويژه خويش تاييد كند و همچنان محكم ومستدام، پايدار دارد...»
(3) .
3 - آيت الله سيد حسن صدر عاملى
وى كه بيشتر با اثر گرانبهايش «تاسيس الشيعه» شناخته مىشود، در ضمن تقريظى
كه براى الذريعهنوشتبا چنان القاب و اوصاف ثناگسترى از شيخ ياد كرد كه بالاتر
از آن قابل تصور نيست. ما نيز بهترچنين ديديم كه متن همانالقاب و اوصاف را در
اينجا بياوريم،او از محقق تهرانى اين چنين نام بردهاست:
«الاجل الافخم الافضل و البحر الكامل الاكمل، انموذج السلف و ابوالفضايل و
الطرف، المحدث الفقيهو الرجالى النبيه و الاصولى الخبير، الشيخ محمد حسن معروف
به شيخ آقا بزرگ تهرانى.... به راستى كهآثار دانشمندان را زنده كرد و آنها را
از تباهى و نابودى مصون داشت و چنان در تارخى ثبت كرد كه دلهابه سوى آن پر
مىكشد و گوشها از شنيدنش تيز مىگردد. با گذشت روزگاران نام نيك و ذكر جميل او
ازميان نخواهد رفت و پاداش نيكى را كه خدا براى احياگران اثار و اخبار دينش
خواهد داد، ارزانى اوخواهد شد...» (4) .
4 - اديب توانا، علامه محمد على اردوبادى
«خداوند سبحان در اين اواخر بزرگمردى از مردان بزرگ امت و يگانه قهرمانى از
قهرمانان مسلمانانرا براى حفظ كيان و آبروى شيعه برانگيخت و او كسى جز علامعء
اكبر حجة الاسلام شيخ محمد محسنرازى [تهرانى] نبود...» (5) .
5 - آية الله سيد موسى شبيرى زنجانى:
«آيت الله حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى، هشتاد سال مداوم در رشتههاى متنوع علوم
اسلامى،مخصوصا علم تراجم و كتابشناسى، با زحمتى طاقت فرسا اشتغال داشت و حدود
شصتسال يا بيشتراست كه كتابهاى ايشان مرجع بسيار مهم اهل تحقيق است و بسيارى
از رجال اسلامى، اماميه و غيراماميه از اين دانشمند عاليمقام اجازه روايتى
تحصيل كردهاند.... رحمة الله عليه رحمة واسعة.» (6) .
6 - استاد سيد محمد حسن آل طالقانى:
«شيخ ما امام تهرانى با روحى طاهر و طيب به سوى حق شتافت. نامه اعمالش را با
گناهان سياهنساخت و به كثافت طمع و آز نيالود. بارفتن او بركتى از بركتهاى
آسمانى از ميان ما برداشته شد و چراغفروزانى كه هميشه راه خير و طريق حق و
فضيلت را روشن مىكرد خاموش شد و پرچم بزرگى كه زمانزيادى بر آشسمان ضيلتسايه
گسترده بود به خاك افتاد. و زمين جسد پاكى را در خود نهفته ساختكه از روزى
حلال و غذاى كافى سير نشد و هيچ وقت در رگهايش خون كثيفى كه از حرام توليد شده
باشدجريان نيافت.
زمين قلب سليمى را در آغوش گرفت كه حقد و حسد و يا هيچگونه سوء ظن و نيتشر
نم شناختاامام تهرانى از ميان ما رفت اما نام و آوازه بلندى را پس از خود
فرانهاد كه هميشه به گوشها خواهد خوردو ياد زندهاش هيچ وقت نابود يا فراموش
نخواهد شد.» (7) .
7 - استاد بزرگوار علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى (قدس سره):
«شيخ مشايخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران، حجت و دليل تاريخ، احياگر
آثارگذشتگان، نمونه ناب تقوا و صلاح، شيخ آقا بزرگ تهرانى رحمه الله[است].
(8) .
استاد بزرگوار مرحوم علامه طباطبايى يزدى رضوان الله عليه ارادت ويژهاى به
شيخ آقا بزرگ داشتو گاهگاهى كه از او به بزرگى ياد مىكرد با عناوينى چون:
«شيخناالمقدس» (9) و «شيخنا العلامه» (10) ناممىبرد
و مىگفت:
«شيخ بزرگ ما مرحوم محقق تهرانى روح بزرگ داشت، 25 سال با او بودم اما براى
يك بار هم نديدمپشتسر كسى بدگويى يا غيبت كند....» (11) .
8 - حجة الاسلام سيد محمد على خيرالدين:
«خسارتى كه جامعه علمى از فقدان حج كبرى، علامه موثق و معتمد آيت الله امام
شيخ آقا بزرگتهرانى - رحمه الله رحمة واسعه - ديد به راستى كه خسارت بزرگى بود
چرا كه او از شخصيتهائى بود كهبسيار اندك به دست مىايند. گذشته از جايگاه
علميو از اينكه او در كشورهاى اسلامى با علم و تقوا، زهدو اخلاق، پاكدلى و
اخلاص شناخته شده بود و در كشورهاى غربى هم به خبره بودن و فرهنيخته وكاركشتگى
در جهاد علمى و پژوهش و كاوش شناخته مىشد. علاوه بر همه اينها او داراى سيرت
ورفتارى بود كه پر از پندها و عبرتهاى آموزنده است. كلمههاى چون مردانگى و
دلير مردى، ايثار واخلاص و... با همه معناهايى كه به اين كلمهها بار مىشود،
در او تجلى يافته بود.» (12) .
9 - استاد محمد رضا حكيمى:
«شيخ آقا بزرگ، در طول سالهاى نجف - همچنان روزگاران گذشته خويش - به پيگيرى
كارهاىتحقيقى و ادامه رسالت علمى خود شب و روز مىگذارنيد و با امانت و اخلاص
تمام، به تاليف و نشراطلاعات خود اشتغال داشت. حوادث اندوه آفرين روزگار،
پيشآمدهاى نامنتظر، و بيماريهاى درد خيز -كه در زندگى وى بسيار بود - هيچيك
نتوانستند او را در كار سست كنند و رنگ ناتوانى و ضعف به جوهروجود او بزنند.
شيخ در اخلاق اسلامى و تقواى نفس و طهارت ضمير نيز از نمونههاى اندكيابى
بود كه احوالات آنان،اصحاب ائمه طاهرين و علماى بزرگ شيعه را به ياد مىآورد.»
(13) .
استاد بزرگوار و ولايتمدار معاصر، محمدرضا حكيمى آنگاه كه از سه اثر بزرگ و
آبرو افرين شيعى درصد سال اخير ياد مىكند، مىنويسد:
«هنگامى كه حماسه آفرينان پياپى در رسيدند، حماسه سرايان بايد به پاخيزند و
حماسه آنان رابسرايند. آنان كه حماسههاى ژرف را، حماسهژهاى پاك را، حماسههاى
والا را مىسرايند خود نيزحماسه آفرينند. كدام حماسه، ژرفتر و پاكتر و والتر
از «الغدير»، از«الذريعه»، از «بيان الفرقان»؟
الغدير مىگويد: حق با على است.
الذريعه مىگويد: فرهنگ پهناور اسلام در گرو شيعه على است.
بيان الفرقان مىگويد: معارف حقه و علوم الهيه در نزد على و اولاد على است.
(14) .
استاد حكيمى پس از آن كه يكى از اثار وزين و ولايت گستر خويش را به نام شيخ
آقا بزرگ مىنامد ودر هفتاد و اندى صفحه از محقق تهرانى، و از آثار ايمان و
اخلاص او مىنويسد، در نهايت نيز از آنبزرگمرد تاريخ چنين نام مىبرد:
«علامه كبير، مؤلف مجاهد، متتبع كم مانند،خادم دين و جامعه، عاشق كتاب و
فرهنگ، ناشر علم وفضيلت، عالم ربانى، و تربيتيافته مكتب جعفر بن محمد(ع)، حضرت
شيخ آقا بزرگ تهرانى - رحمة اللهعليه.» (15) .
10 - نويسنده نامدار جلال آل احمد
ايشان پس از انتشار جلد پنجم الذريعه مقالهاى رات در معرفى آن منتشر ساخت
كه ضمن آنمىنويسد:
«براستى بايد گفت كمتر محقق و كتابدار و يا مطالعه كنندهاى در تاريخ ايران
بعد از اسلام مىتواندخود را از اين مجموعه گرانبها بىنياز بداند.» (16)
.
11 - استاد سيد مرتضى نجومى:
«مرحوم حاج شيخ (رحمة الله عليه) بسيار بزگوار، سليم النفس، خود نگهدار،
حليم و دائم الاشتغالو الكتابه بودند، به مجرد آنكه از نوشتن يا مطالعه دست
مىكشيدند تا قدرى استراحت كنند مىديدمآهسته به ذكر خدا مشغول است.».
استاد نجومى در سخن ديگرى مىگويد:
«اصولا بنده معتقدم كه حاج شيخ بر اثر خدمتساليان متمادى به اسلام، داشتن
خلوص، خضوع،خشوع،ملكه سلامت نفس و ارامش روان، سلوك الهى بر ايشان پيدا شده
بود.» (17) .
12 - استاد شيخ نصرالله شبسترى:
«نابغه عظيم الشان، حضرت استاد آقا حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى از دانشمندان
اسلامى و.... [از] اينمغز متفكر، اين قلب مطمئن، اين ديده بينا، اين دانشمند
توانا،اين بزرگمرد افتخار بخش و اين قهرمانشب زنده دار [چه مىتوان گفت].
(18) .
در حديث ديگران
تا اينجا هرچه نقل شد سخنانى بود كه علماء و انديشمندان شيعه در حق محقق
تهرانى گفتهاند،البته نههمه سخنان گفته شده كه فقط بخش اندكى شايد برخى چنين
تصور كنند كه اين بزرگان بيشتربه خاطر اينكه محقق آثار شيعه را احياء كرده است
او را چنين ستودهاند اما با توجه به سخنانى كه پس ازاين نقل خواهيم كرد معلوم
خواهد شد كه نه چنين است. و آن مهم درست است كه نقشى در اينستاشيها و
بزرگداشتها دارد ولى همه مطلب اين نيست و اگر هم تنها همان باشد خود كار بس
بزرگ وگستردهاى است چرا كه احياى آثار اسلام و عرب حتى ايران، در گروه احياى
آثار شيعه است و محققتهرانى با كارهاى بزرگى كه كرده است اين همه را يكجا
احياء كرده است، حال بهتر است وصف محقق رااز زبان برخى دانشمندان غير شيعه و
غير اسلامى بشنويم چرا كه گفتهاند:
بهتر آن باشد كه سر دلبران.
گفته آيد در حديث ديگران.
1. استاد يوسف اسعد داغر بيروتى (19)
«به خدا سوگند اگر براى شيعه، در قرن چهاردهم هجرى نمىبود جز امينى بزرگ و
الغديرش، ومرحوم سيد محسن امين و اعيان الشيعهاش، و علامه كبير شيخ آقا بزرگ و
الذريعهاش، در نظرخردمندان، همين مردان دين براى خدمتبه علم و اجتماع و هدايت
افكار كافى بود....» (20) .
همين دانشمند مسيحى آنگاه كه كتابش «دور الكتب العربية فى الخافقين» را به
شيخ اهداء مىكند،چنين مىنويسد:
«الى عبقرية التارخى و شيخ الباحثين».
- براى نابغه و اعجوبه تاريخ، پير پژوهشگران و سرور انديشمندان. (21)
.
2. استاد عبدالجبار اعظمى، رئيس هيئت «دار الثقافة الاسلامية» در بغداد:
«زندگانى امام فقيد [شيخ آقا بزرگ] همهاش جهاد در راه خدا و براى خوشنودى
خدا بود، حقا كه وىدر زهد و خويشتن دارى، در قناعت و سخت گيرى بر خويشتن،
نمونه يگانهاى از نيكمردان گذشته بود.از دنيا و لذتهاى مادى آن دوى جست و از
زعامت و رياستبا اينكه لياقت آن را داشت اجتناب كرد. بهدرستى كه او اسوه نيك
و صاحب سيرت روشن و خصلت نيكو بود.... هدف و قصدش در زندگى خدمتبهشريعت غراء
و دانش و انسانيتبا هم بود.... و كتابش الذريعه كه تكملهاى در تكميل كتاب
«كشفالظنون» شمرده مىشود. [!] از معجزات قلم و تاليف در اين روزگار است
و...» (22) .
3. استاد شبيب مالكى، استاندار وقت كربلا:
«مجاهد كبير، اية الله العظمى آقا بزرگ - طيب الله ثراه - خود دائرة المعارف
كاملى در گستره دانشبود. گذشته از اينكه يكى از شخصيتهاى شاخص در مجال علم و
معرفت محسوب مىشود بزرگى ازبزرگان وطن، و قهرمان ملى بود...» (23)
.
4. دكتر جاسم محمد خلف، رئيس دانشگاه بغداد:
«آقابزرگ پيش ما مجهول نبود تا پس از مرگش شناخته شده باشد. آثار او هميشه
در پيش ديد مابود. در حقيقت تمام آنچه را كه شيخ نوشته، آثارى است كه
دانشگاهيان به هيچ وجه از آن بىنيازنيستند. در ميزان ما دانشگاهيان، براى هر
دانشور جستجوگرى كه با پژوهش زندگى كند، او نمونه نيكو ايدهآلى است. با داشتن
چنين نمونه نابى است كه هر دانشورى بايد از پس دانش جز نشر دانش و ازتاليف جز
جاودانه كردن تاليف و تحكيم حقايق و حفظ تارخى رانخواهد. چرا كه او چنين بود و
درستبه خاطر همين مهم بود كه دانشمندان و شرق شناسان در شرق و غرب زمين، او را
بزرگمىداشتند.» (24) .
1) منظور اجازه نامه مفصلى است كه شيخ آقا بزرگ براى علامه امينى نوشته بود،
رك، فصل آثار همين دفتر.
2) الغدير، ج10، ص ح، اين سخن را علامه امينى زمانى در حق شيخ نوشت كه او
هنوز زنده بود.
3) اين سخن تنها بخش كوتاهى است از مقدمهاى كه علامه كاشف الغطاء بر جلد
اول الذريعه نوشته بود.
4) همان، الذريعه، ج1، ص4.
5) همان، مقدمه، به اندكى تصرف.
6) يادنامه علامه امين، ص72.
7) الشيخ آغا بزرگ الطهرانى فقيد العلم و الادب، ص16.
8) الغدير فى التراث الاسلامى، ص236.
9) همان، ص57.
10) همان، ص101.
11) استاد اين سخن را در ضمن مصاحبهاى كه با صدا و سيما داشت فرمود، نوار
مصاحبه در صدا و سيما و... موجود است.
12) الشيخ آغا بزرگ الطهرانى فقيد العلم، ص17.
13) شيخ آقا بزرگ، ص7.
14) همان، مقدمه ص21.
15) همان، ص65.
16) همان، ص15، به نقل از مجله «سخن» س2، ش11 - 12، دى و بهمن 1324.
17) نورعلم، شماره 38، ص42 - 48.
18) همان، ص50، به نقل ازكتاب «وفادار باشيد»، ص6، 7.
19) دانشمند و محقق مسيحى، مورخ پركار و صاحب آثار فراوان از جمله: «مصادر
الدراسة الادبيه».
20) حساسترين فراز تاريخ،ص139، به نقل از الغدير، مقدمه، ص ك.
21) كيهان فرهنگى، سال دوم، شماره دوم، ص9.
22) الشيخ آغا بزرگ الطهارنى فقيد العلم و الادب، ص6 - 7.
23) همان، ص12.
24) همان، ص18.