الصلاة في الكتاب والسنة

محمد محمدي رى شهرى
مترجم : عبد الهادى مسعودي

- ۱ -


بسم الله الرحمن الرحيم

در باره اين ترجمه مقصود از ترجمه موسوعه ء بزرگ " ميزان الحكمه " ارائه بهترين و پاكيزه ترين ترجمه نيست ، چرا كه اين كار نشدنى و ادعاى آن گزافه گويى است . آنچه درباره وفادارى و زيبايى ترجمه گفته اند و ضرب المثلى كه اين دو صفت را در شاهد ترجمه كرد نيامدنى مى  داند ، بيش از هر چيز در باره احاديث شريف معصومان ( عليهم السلام ) صادق است كه زيباترين و رساترين گفته ها را به زبان آورده اند و سخنانشان گرچه فروتر از سخن خالق ، اما بسى فراتر از سخن مخلوق است تنها هدف ترجمه اين مجموعه آن است كه زمينه آشنايى بيشتر با متن اصلى فراهم شود و تشنه‌ كامان بتوانند ، نه از طريق جوباره‌اى كه مستقيما از آن آبشخور معرفت سيراب گردند . اگر بدين هدف دست يافته باشيم كه زهى شادكامى  واگرنه ، همت خوانندگان نكته سنج ، بدرقه راهمان خواهد بود و ما را از خطاهاى بيشتر باز خواهد داشت . زحمت ترجمه كتاب الصلاة بر دوش جناب حجة الاسلام والمسلمين عبد الهادى مسعودى بوده است و ايشان كوشيده اند براى معانى بلند و مضامين والاى احاديث ، جامه مناسبى در زبان پارسى بيابند و در اين كار نهايت توان علمى  و ذوق زبانى خود را به كار گرفته اند . سعى ايشان مشكور باد .

همچنين ناگزير از ياد كرد زحمات فاضل گرانقدر مرتضى خوش نصيب هستيم كه با اعراب گذارى متن عربى ، به سهولت ترجمه و تصحيح آن يارى رساندند و نيز برادران مصحح و بخش انتشارات آقايان حيدر وائلى ، محمد باقر نجفى و محمد ضياء سلطانى كه بى كوشش آنان ، اين كار به سامان نمى  رسيد .
والله الهادى الى صواب السبيل
واحد ترجمه مركز تحقيقات دار الحديث
سيد حسن اسلامى

مقدمه ء مؤلف

سپاس تنها خداوند و پروردگار جهانيان را سزاست و درود و سلام بر بنده برگزيده اش ، محمد و خاندان پاك وى و همه ياران نيكويش . مسلمانان ، كوشش هاى فراوانى را به نماز ، اختصاص داده و كتاب هاى ارزشمند بسيارى پيرامون آداب و رمز و راز آن نگاشته اند ، ولى هنوز كتابى كه اين فريضه بزرگ الهى و مسائل آن را تحليل كند و از ديدگاه احاديث فريقين ، شيعه و اهل سنت ، جايگاه والاى آن و نقش سازنده آن را نشان دهد ، در كتابخانه اسلام ، جاى نگرفته است . كتاب حاضر كه بخشى از موسوعه بزرگ ميزان الحكمه به شمار مى  رود ، به صورت مستقل نشر مى  يابد ، تا اين جاى خالى را پر نمايد . اين كتاب با روش جديد و نظمى  نو و در پرتو هدايت آيات كريمه قرآن و احاديثى كه محدثان شيعى و سنى نقل كرده اند ، به مهمترين مسألة هايى كه جامعه اسلامى  بدان نياز دارد مى  پردازد . اميد داريم كه مسلمانان ، در هر سوى جهان اسلام از آن بهره گيرند ، مخصوصا جوانانى كه مشتاق شناخت حكمت و رمز و راز و آداب وآثار و بركات اين فريضه الهى اند و با الهام گرفتن از اين راز خوشبختى ، كمكى براى خودسازى خويش ، مى  جويند . در پايان ، لازم مى  بينم كه از همه برادران عزيز مركز تحقيقات دار الحديث كه در تأليف اين مجموعه گرانب ها ، مرا يارى كردند ، سپاسگزارى كنم ، بويژه برادر بزرگوار مرتضى خوش نصيب كه مسئوليت اصلى اين كار را بر دوش داشته و برادران رسايى و احسانى فر كه نمودن نشانى ها و منابع ديگر حديث را بر عهده داشته اند . خداوند بهترين پاداش را به آنان در دنيا و آخرت عطا فرمايد .
محمدى رى شهرى
آذرماه 1375 برابر با شعبان 1417

پيش گفتار

نماز ، نخستين واجب الهى است كه خداوند سبحان بر مردم مقرر داشته ( 1 ) و فريضه اى است كه پيشتر از همه فرائض ديگر ، بايد آن را آموخت ( 2 ) ، نخستين عمل انسان است كه در آن نظر مى  شود و نخستين چيزى است كه از آن بازخواست مى  گردد ، اگر مقبول افتد بقيه اعمال هم پذيرفته مى  شود و اگر رد شود ، ديگر اعمال هم رد مى  شود ( 3 ) . نماز ستون دين ، استوارى و سيماى آن است . جايگاه آن در دين ، مانند سر در كالبد است و حكايت آن ، حكايت ستون خيمه است ( 4 ) . نماز ، بهترين دستور دين ، برترين اعمال و محبوب ترين آن ها نزد خداى سبحان ( 5 ) و برترين وسيله اى است كه متوسلان براى نزديك شدن به او بدان چنگ زده اند ( 6 ) و معراج مؤمن است ( 7 ) .

نماز ، شيطان را مى  راند ( 8 ) ، بر تكبر و سركشى راه مى  بندد ، از زشتى و ناپسندى باز مى  دارد ( 9 ) ، كبر و ديگر زنگارهاى روح را مى زدايد ( 10 ) ، بدى ها را مى  برد ( 11 ) و جان را پاك مى  سازد ( 12 ) . نماز ، كليد هر نيكى است ( 13 ) ، چهره و دل بدان روشن مى  شود ( 14 ) و جان با آن به اطمينان مى  رسد ( 15 ) ، رحمت را فرو مى  آورد ( 16 ) و زشتى ها با آن زيبا مى  گردند ( 17 ) و براى پيروزى در جهاد اكبر و اصغر از آن مدد مى  جويند ( 18 ) . نماز آخرين سفارش پيامبران ، مخصوصا پيامبر خاتم ، حضرت رسول اكرم ( صلى الله عليه وآله ) است كه در پايان وصيت خويش فرمود : نماز را ، نماز را و آن را تا بدان جا تكرار كرد كه زبانش سنگين و سخنش بريده بريده گشت ( 19 ) . بى گمان ، نماز بهترين وسيله براى سازندگى و سير و سلوك به سوى خداوند متعال و هسته بنيادين حركت تكاملى به سوى والاترين هدف انسانيت و جامعه نمونه بشرى است . بسى درد واندوه كه عموم مردم و بلكه بسيارى از نخبگان ، اين جان مايه حيات و حركت و شكوفايى را آن چنان كه بايد ، نمى  شناسند و خواص ، آنچنان كه شايد از آن بهره نمى  گيرند ، حال آن كه آيات قرآن كريم و سنت شريف بر نقش اعجاز گونه نماز در سازندگى فرد و جامعه ، تأكيد مى  ورزند . افراد بسيارى سرمايه حيات وعمر را در انديشه سازندگى و انجام تمرين هايى جهت يافتن راه تكامل ، خرج كرده و در طلب مرشد راه ، برخاسته و از ذكرها و وردها و رياضتها ، براى طى كردن منزلگاه هاى كمال و مراحل مكاشفه و عرفان ، يارى جسته اند ، ولى فراوان در دام مكارانى افتاده اند كه از سير و سلوك ، جز نام آن هيچ نمى  دانند و آن را وسيله نان خوردن و كسب شهرت و در بند كشيدن همه جانبه مريدان نادان خويش ، ساخته اند . ره پويان بيدار و مسلمانان روشن بين راستين مى  دانند كه نماز ، بهترين درس سير و سلوك و خودسازى ، نزديكترين راه براى مبارزه با تهاجم فرهنگى دشمنان اسلام و نتيجه بخش ترين جهاد براى تحقق ارزش هاى انسانى و پياده كردن معارف ناب اسلام در جوامع بشرى است .

در سفارش اخلاقى گرانبهاى امام خمينى - رضوان الله تعالى عليه - به فرزند عزيزش حاج سيد احمد - ره - مى  خوانيم :
كه خودخواهى ريشه مصيبت هاى بشرى است و كوشش براى درمان اين ريشه تباهى است كه جهاد اكبر نام دارد و پيروزى در اين جبهه به اصلاح تمام گستره زندگى مى  انجامد . امام پس از روشن كردن اين مفاهيم ، نماز را راه تحقق اين پيروزى مى  بيند و مى  گويد : " فرزندم ، از خودخواهى و خود بينى به درآى كه اين ارث شيطان است ، كه به واسطه خود بينى و خود خواهى از امر خداى تعالى به خضوع براى ولى و صفى او جل وعلا سرباز زد . و بدان كه تمام گرفتاريهاى بنى آدم از اين ارث شيطانى است كه اصل اصول فتنه است ، و شايد آيه شريفه * ( وقاتلوهم حتى لاتكون فتنة ويكون الدين لله ) * ( 20 ) در بعض مراحل آن ، اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ريشه فتنه كه شياطين بزرگ و جنود آن ، كه در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ريشه دارد ، باشد . و هر كس براى رفع فتنه از درون و برون خويش ، بايد مجاهده نمايد . و اين جهاد است كه اگر به پيروزى رسيد همه چيز و همه كس اصلاح مى  شود . پسرم ، سعى كن كه به اين پيروزى دست يا بى ، يا دست كم به بعض مراحل آن . همت كن و از هواهاى نفسانيه ، كه حد و حصر ندارد ، بكاه ، و از خداى متعال جل وعلا استمداد كن كه بى مدد او كس به جايى نرسد و نماز ، اين معراج عارفان و سفر عاشقان ، راه وصول به اين مقصد است .

و اگر توفيق يا بى و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن ، ولو به قدر طاقت خويش ، شمه‌اى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم ، و دور نمايى از صلاة ، معراج سيد انبيا و عرفا ( صلى الله عليه وآله ) را مشاهده كرديم ، كه خداوند منان ما وشما را به اين نعمت بزرگ منت نهد . " ( 21 ) آرى ، اگر كارگزاران مخلص در حكومت اسلامى  كه مشتاق حاكميت ارزش هاى اسلامى  هستند به آثار و بركت هاى نماز آن گونه كه شايسته آن است ، توجه مى  داشتند ، بخش بزرگى از بودجه مبارزه با تهاجم فرهنگى را به زنده كردن نماز اختصاص مى  دادند و بلكه رديف خاصى را در بودجه عمومى  كشور براى ترويج و تعميق فرهنگ نماز ، اين فريضه سازنده ناشناخته ، قرار مى  دادند . در اين كتاب ، تبيين گستره نقش نماز را در سازندگى فرد و جامعه كه از قرآن و حديث گرفته شده ، خواهيد ديد . نكته دقيق و مهم در اين جا آن است كه سازندگى فرد ، مقدمه سازندگى اجتماع است و پايه خودسازى ، ياد خداوند متعال است ، همان گونه كه امير مؤمنان فرموده است : " ريشه اصلاح دل ، اشتغال آن به ياد خداست " كه از كلمات نغز آن حضرت است و جان كلام اين كه هدف نهايى انسان ، ديدار خداست و رمز اين ديدار ، عشق و محبت او و كليد اين رمز ، ذكر و ياد خداى سبحان متعال است و نماز كامل ترين ذكر است .

بى گمان ، ياد خدا ، زندگى دل ، خوراك جان ، كليد انس و پديد آورنده كيمياى عشق و محبت حق - جل وعل - است . همانا عشق به خدا ، پيوند عاشق را با هر چه جز معشوق است ، مى  برد و اين همان است كه انقطاع ناميده مى  شود و در نخستين مرتبه آن ، نفس اماره مى ميرد و زندگى عقلانى انسان آغاز مى  شود و در بالاترين مرتبه آن ، ديده دل ، به نور ديدار خدا ، روشن مى  گردد و در اين والاترين درجه است كه اراده انسان در اراده حق - جل وعل - فانى مى  گردد و انسان ، خلعت خلافت الهى و ولايت تكوينى مى  پوشد و كرامت هاى خارق العاده و اجابت دعا از او پديدار مى  شود ( 22 ) . مسألة اصلى اين است كه نماز هنگامى  اين آثار و بركات را دارد و انسان را در رسيدن به هدف نهايى اش دستگيرى مى  كند ، كه به صورت حقيقى و همراه با شرط هايش ، آنگونه كه مقبول خداوند متعال است ، آورده شود ، نه كلمه هايى تو خالى و حركت هايى ظاهرى كه مصداق اين حديث باشد : " خداوند نماز بنده اى را كه دلش همراه تنش نيست ، نمى  پذيرد " ( 23 ) . بارى ، پيرامون حضور قلب در نماز و وسيله هاى دستيابى به آن ، گفتگو بسيار است ، ولى تنها به دو نكته مهم كه از عارفى بزرگ شنيده ام ، مى پردازم .

1 - خود را در برابر نسيم رحمت پروردگار نهادن غفلت هاى بى اختيار ، هر اندازه فراوان باشد با نخستين وزش نسيم رحمت الهى ، نابود مى  گردد . گاه نور خير جرقه مى  زند و انسان در آن حال به خدا متوجه مى  گردد كه اگر براى خاموش نشدن اين بارقه الهى تلاش كند ، شيطان او را رها مى  كند و به تدريج اين پرتو نور افشان به نورى هميشگى و حضورى كامل مى  انجامد . خسارت واقعى آن است كه عوامل غفلت را به اختيار خود فراهم آوريم ، چون همت شيطان آن است كه ما را با دست خويش به غفلت اندازد و از نسيم هاى مهر پروردگار در روزگار ، بهره نگيريم ، همان گونه كه روايت شده است : " بى گمان براى پروردگارتان در ايام روزگارتان ، نسيم هايى است ، هان ، خود را در برابر آن نهيد " ( 24 ) .

2 - روى گرداندن از بيهودگى بى گمان سرگرم شدن به كارها و گفتگوى بيهوده ، از عوامل اختيارى غفلت و فراموشى است . كار بيهوده ، اراده انسانى را در حفظ ارزش هاى انسانى و اسلامى  سست مى  كند و توفيق ذكر و حضور در نماز را از او مى  گيرد ، حال آن كه حضور قلب در نماز ، بنياد همه اين ارزش هاست . آن كه موفق به حضور قلب كامل در نماز مى  گردد تنها از گناه دورى نمى  كند ، بلكه از همه كارهاى بيهوده دورى مى  گزيند و شايد آوردن خشوع در نماز به همراه دورى از بيهودگى در سوره مؤمنون به اين نكته اشاره دارد . خداوند متعال مى  فرمايد : " حتما مؤمنان رستگار شدند ، همانان كه در نمازشان فروتنند . و آنان كه از بيهودگى روى گردانند " . خدايا ما را از رستگاران قرار ده .  

فصل نخست وجوب نماز

 قرآن : " نماز بر مؤمنان نوشته و واجب شده است . "
- امام باقر ( عليه السلام ) : واژه " موقوتا " در آيه * ( إن الصلاة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا ) * به معنى " موجوبا " است . يعنى نماز بر مؤمنان نوشته و واجب شده است . ( 25 )
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) به كسى كه از واجبات الهى پرسيده بود ، فرمود : خداوند ، بر تو هفده ركعت [ نماز ] در هر شبانه روز واجب كرده است .
- بر من و امتم ، پنج نماز نازل شده كه بر امتهاى پيشين نشده و بر امتى پس از من واجب نمى  شود ، زيرا پيامبرى پس از من نمى  آيد .
- زراره : نمازهاى واجب را از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدم . امام فرمود : پنج نماز در شبانه روز .
- امام باقر ( عليه السلام ) : خداوند [ اصل ] نماز را واجب كرد و پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) آن را بر ده گونه نهاد : نماز حاضر و مسافر ، نماز خوف كه خود سه گونه است ، نماز خورشيد و ماه گرفتگى ، نماز دو عيد [ فطر و قربان ] نماز باران و نماز بر مرده .
- امام صادق ( عليه السلام ) به كسى كه واجبات خداوند بر بندگان را پرسيده بود ، فرمود : شهادت بر يگانگى خداوند و پيامبرى حضرت محمد ( صلى الله عليه وآله ) و برپا داشتن نمازهاى پنجگانه . فايده : نويسنده مجموعه فقهى بزرگ جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام مى  گويد : نمازهاى هر شبانه روز پنج عدد است . . . و هيچ اختلافى در وجوب آن ها در شبانه روز نيست ، بلكه آن از ضروريات دين است و نيازمند استدلال به قرآن و اجماع مسلمانان و سنت متواتر پيامبر و امامان ره يافته ( صلوات الله عليهم ) نيست .

فصل دوم حكمت نماز

 قرآن : " نماز را براى ياد من ، به پا دار . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز واجب شده است . . . براى بر پا داشتن ياد خدا .
- امام على ( عليه السلام ) : خداوند ايمان را جهت پاك كردن از شرك ، و نماز را براى دورى از كبر واجب كرد  .
-  هشام بن الحكم : از امام صادق پرسيدم : با اينكه نماز مردم را از كار و زندگى باز مى  دارد و تن هايشان را خسته مى  كند ، چرا واجب شده است ؟ امام فرمود : در آن ، علتهايى نهفته است . اگر مردم بدون هيچ آگاهى و يادآورى از پيامبر اكرم رها شوند و تنها به همان رسالت نخستين و حضور قرآن در ميان آنان بسنده شود ، مانند امتهاى پيشين مى  گردند كه به دين گرويدند و كتابهايى هم نوشتند و مردم را به دين خود فرا خواندند و حتى براى آن جنگيدند ، اما با رفتنشان ، دينشان هم رفت و اثرى از آنان باقى نماند . حال آنكه خداوند تبارك و تعالى خواست كه مردم حضرت محمد ( صلى الله عليه وآله ) را از ياد نبرند . از اين رو نماز را بر آنان واجب كرد تا او را هر روز ، پنج بار ياد كنند و نام [ مباركش ] را بر زبان آورند و به نماز و ياد خدا فرمان داده شدند ، تا غافل نگردند و او را فراموش نكنند مبادا يادش از خاطرها برود .
- امام رضا ( عليه السلام ) : حكمت نماز ، اقرار به ربوبيت خداوند عز وجل و شريك نگرفتن براى اوست . ايستادن در پيشگاه جبروت الهى ، با خوارى و بىچارگى ، افتادگى و اعتراف و درخواست بخشش گناهان گذشته است . صورت نهادن بر خاك در هر روز براى بزرگداشت خداوند جل جلاله است ، تا به ياد او - نه فراموشكار و گردنكش كه - فروتن و خوار و خواهان و مشتاق فزونى دين و دنياى خود باشد . افزون بر اين ها ، نماز ، ذكر خداوند عز وجل و دوام آن در شب و روز است تا بنده ، مالك و مدبر و آفريدگارش را از ياد نبرد و اگر نه سركشى و طغيان مى  كند و اين در ياد كردن پروردگار عز وجل و ايستادن در پيشگاهش نهفته است ، كه او را از سرپيچى نهى مى  كند و از انواع فساد باز مى  دارد .
- در تبيين حكمت نماز
- : اطاعتى است كه [ خدا ] آنان را بدان امر كرده و آيينى است كه بر آن وادارشان ساخته است . در نماز بزرگداشت و گرامى داشت خداوند و فروتنى بنده هنگام سجده است و اقرار به اينكه بالاتر از او ، پروردگارى است كه به عبادتش مى  پردازد وبرايش سجده مى  كند .

فصل سوم  نماز پيش از اسلام

 قرآن : " پروردگارا ، من [ يكى ] از فرزندانم را در دره اى بى كشت و زرع ، نزد خانه ء محترم تو ، سكونت دادم . پروردگارا ، تا نماز را به پا دارند ، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [ مورد نيازشان ] روزى ده ، باشد كه سپاسگزارى كنند . " " و چون از بنى اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با مردم [ به زبان ] خوش سخن بگوييد و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد ، آنگاه ، جز اندكى از شما ، [ همگى ] روى برگردانديد . " " و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى  كردند و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند . " " و به موسى و برادرش وحى كرديم كه شما دو تن براى قوم خود در مصر خانه هايى ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روى هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده . " " پس در حالى كه وى [ زكريا ] در محرابش به نماز ايستاده بود ، فرشتگان ، او را ندا در دادند كه خداوند تو را به [ ولادت ] يحيى - كه تصديق كننده [ حقانيت ] كلمة الله [ = عيسى ] است و بزرگوار وخويشتندار [ = پرهيزنده از زنان ] و پيامبرى از شايستگان است - مژده مى  دهد " . " و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارشم كرده است . "
- خداوند تبارك و تعالى در مناجات پيامبرش موسى ( عليه السلام ) با او : پيوسته بر نماز مواظبت كن ، كه نزد من جايگاهى ويژه و عهدى محكم دارد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : لقمان به پسرش گفت : پسركم ، هنگامى  كه وقت نماز در رسيد ، به خاطر هيچ چيز ، آن را به تأخير مينداز و از آن آسوده خاطر شو كه آن وام است .

فصل چهارم  فضيلت نماز

 - پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز ، نور است .
- نماز ، نور مؤمن است ، نماز نورى از خداوند است .
- نماز انسان ، نورى در دل اوست . پس هر كس مى  خواهد ، دلش را نورانى كند .
- نماز ، دليل روشن و آشكارى است .
- نماز پشت سر نماز بدون كار بيهوده در ميانشان ، در عليين نوشته شود .
- آگاه باشيد كه نماز ، خوراك مهمانى خداوند در زمين است كه براى شايستگان رحمتش در هر روز پنج مرتبه ، آماده و گوارايش مى  سازد .
- هر چيز را زينتى است و زينت اسلام ، نمازهاى پنجگانه است و هر چيز پايه اى دارد و پايه مؤمن ، نماز است و براى هر چيز ، چراغى است و چراغ دل مؤمن ، نمازهاى پنجگانه است .
- خداوند عز وجل چيزى برتر از توحيد و نماز را واجب نمى  كند و اگر چيزى برتر بود ، آن را بر فرشتگانش واجب مى  كرد كه برخى در ركوع و برخى ديگر در سجودند .
- نماز ، از دستورات دين و در آن ، خشنودى پروردگار عز وجل نهفته و راه روشن پيامبران است .
- دينى كه ركوع و سجود در آن نباشد ، هيچ خيرى ندارد .
- خداوند متعال فرموده است : نماز را بين خود و بنده ام دو نيمه كرده ام و آنچه بخواهد به او مى  دهم . پس هنگامى  كه بنده مى  گويد : * ( الحمد لله رب العالمين ) * خداوند متعال مى  گويد : بنده ام مرا ستود . و هنگامى  كه گفت : * ( الرحمن الرحيم ) * خداوند متعال مى  گويد : بنده ام مرا ستايش كرد و هنگامى  كه گفت : * ( مالك يوم الدين ) * مى  گويد : بنده ام مرا بزرگ داشت ( يك بار فرمود : بنده ام [ امرش را ] به من واگذارد ) و هنگامى  كه گفت : * ( اياك نعبد واياك نستعين ) * مى  گويد : اين ميان من و بنده ام مى  باشد و آنچه خواست به او مى  دهم . پس هنگامى  كه گفت : * ( اهدنا الصراط المستقيم ) * مى  گويد : اين براى بنده ام مى  باشد و آنچه خواست به او مى  دهم ( 26 ) .

فائده : صاحب كتاب بزرگ جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام پس از نقل روايتهايى در فضيلت نماز مى  گويد : اين فضيلت ، اختصاص به نمازهاى پنجگانه واجب ندارد ، گرچه برخى خبرها مخصوص به آن هاست . بلكه گفته مى  شود منظور هر روايتى كه واژه صلاة دارد آن ها هستند ، چون معروف و رايج بوده و جز آن ها نماز ديگرى را از بنده نمى  خواهند ، اما دقت در آنچه از پيشوايان رسيده كه برخى صراحت هم دارند حكم مى  كند در اين فضيلت ، ميان واجب و مستحب فرقى نگذاريم و هر دو را بهترين كار بدانيم .

فصل پنجم ويژگيهاى نماز

استوارى دين
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز ، ستون دين شماست .
- امام على ( عليه السلام ) : خدا را ! خدا را ! در باره نماز ، كه ستون دين شماست  .
-  پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : برپا دارنده دين ، نماز است .
- نماز ، مانند ستون خيمه است ، اگر ستون بر پا باشد ، ريسمانها و ميخها و پرده سود مى  رساند و هنگامى  كه ستون بشكند نه ريسمان سودى دارد و نه ميخ و پرده .
- جايگاه نماز در دين ، مانند سر در كالبد است .
- معاذ مى  گويد : پيامبر به من فرمود : آيا تو را از سر امر ( اسلام ) و ستون آن خبر نكنم ؟ گفتم : چرا اى پيامبر خدا . حضرت فرمود : سر امر و ستون آن ، نماز و قله اش جهاد است.
- امام صادق ( عليه السلام ) : مردى به خدمت پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) رسيد و گفت : اى پيامبر خدا ، مرا از اسلام آگاه كن ، از اصل و فرع و قله و اوج آن . پيامبر فرمود : اصل آن ، نماز و فرع آن ، زكات و قله و اوجش ، پيكار در راه خداوند متعال است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نشانه ايمان ، نماز است ( 27 ) .
- هر چيز ، سيمايى دارد و سيماى دين شما ، نماز است .
- امام على ( عليه السلام ) : شش چيز از پايه هاى دين است : يقين خالص ، نصيحت مسلمانان و بر پا داشتن نماز . . .
- امام باقر ( عليه السلام ) : اسلام بر پنج چيز بنا شده است : نماز و زكات و روزه و حج و ولايت و به هيچ چيز چون ولايت دعوت نشده است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : سه چيز ، سنگ بناى اسلامند : نماز و زكات و ولايت و هيچ يك جز به همراه بقيه درست نيست .

بهترين دستور
- ابوذر : به پيامبر اكرم ( صلى الله عليه وآله ) عرض كردم : شما مرا به نماز امر كردى ، نماز چيست ؟ حضرت فرمود : بهترين موضوع است ، هر كه خواهد كم و هر كه خواهد زياد بخواند .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : خود را نجات دهيد ، عمل كنيد و بهترين عملهايتان ، نماز است .
- ابو امامه : مردى از انصار خدمت پيامبر اسلام رسيد و گفت : فلانى زراعت كرده و محصولش دو برابر شده است ( يا شبيه چنين چيزى ) . حضرت فرمود : چه مى  گويى ؟ دو ركعت نماز مختصر ، از همه اين و از دنيا و آنچه در آن است براى تو ، بهتر است .
- ابو هريره : پيامبر بر قبر شخصى تازه دفن شده ، گذشت . پس فرمود : اگر اين شخص بتواند دو ركعت نماز مختصر - از همانها كه كوچك و اضافى مى شمريد - بر اعمالش بيفزايد ، برايش محبوب تر از بقيه دنيايتان است .
- عبد الله بن عمرو : مردى به خدمت پيامبر آمد و از برترين كارها پرسيد ؟ پيامبر خدا فرمود : نماز . سپس گفت : ديگر چه ؟ فرمود : نماز . باز گفت : ديگر چه ؟ گفت : نماز - تا سه بار - . پس از آن كه همچنان بر پرسش خود پاى فشرد ، پيامبر گرامى  فرمود : پيكار در راه خدا .
- امام على ( عليه السلام ) : برترين وسيله اى كه متوسلان بدان چنگ زده اند : ايمان به خدا و پيامبرش ، پيكار در راه خدا ، كلمه اخلاص كه فطرت است ، وكامل خواندن نماز كه دين مى  باشد .
- خدا را ! خدا را ! در باره نماز ، كه بهترين كار و ستون دين شماست .
- امام صادق ( عليه السلام ) : محبوبترين كارها نزد خداى عز وجل ، نماز است و آن آخرين سفارش همه پيامبران است .
- از سفارشهاى لقمان به پسرش اين بود : روزه اى كه تو را از نماز باز مى  دارد ، نگير ، چون نزد خدا ، نماز محبوب تر از روزه است .
- فرمانبردارى خداى عز وجل ، خدمت او در زمين است و هيچ خدمتى برابر با نماز نيست . از اين روست كه فرشتگان ، زكريا را در حالى ندا دادند كه در محراب به نماز ايستاده بود .
- معاوية بن وهب : از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : برترين وسيله تقرب بندگان به خدايشان و محبوب ترين آن نزد خدا چيست ؟ حضرت فرمود : پس از معرفت ، برتر از اين نماز ، چيزى نمى  شناسم . نمى  بينى كه بنده شايسته خدا ، عيسى بن مريم ( عليه السلام ) ، گفت : " خدا مرا تا زنده ام به نماز و روزه سفارش كرده است . "

روشنى چشم پيامبر ( صلى الله عليه وآله )
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : روشنى چشم من ، در نماز نهاده شده است .
- جبرييل به من گفت : نماز را محبوب تو ساخته اند . پس هر اندازه مى  خواهى از آن ، برگير .
- خداوند متعال ، روشنى چشم مرا در نماز نهاده است و آن را محبوب من ساخته ، همانگونه كه خوراك براى گرسنه و آب براى تشنه گوارا گشته است . همانا گرسنه پس از خوردن غذا سير و تشنه پس از نوشيدن آب ، سيراب مى  گردد ، ولى من از نماز سير نمى  شوم .
- هنگامى  كه آيه " نماز را در دو سوى روز به پا دار " نازل شد
- فرمود : دوست ندارم به جاى نماز ، آنچه خورشيد بر آن مى تابد ، داشته باشم .

نخستين واجب الهى
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نخستين چيزى از دين ، كه خدا بر مردم واجب كرد و آخرين چيزى كه باقى مى  ماند ، نماز است .
- نخستين چيزى كه خدا بر امتم واجب كرد ، نمازهاى پنجگانه است .
- ابن اثير : نخستين دستور اسلام كه خداوند مقرر كرد ، پس از اقرار به يگانگى خداوند و دورى از بتها ، نماز بود . هنگامى  كه نماز بر پيامبر واجب شد ، جبرييل نزد او در بالاى شهر مكه آمد وبرايش پاشنه پا را در گوشه اى از دره بر زمين كوبيد ، چشمه اى جوشيد و جبرييل پيش روى پيامبر وضو گرفت ، تا چگونگى طهارت براى نماز را نشان دهد . پس پيامبر همچون او وضو گرفت . سپس جبرييل برخاست و با آن [ وضو ] نماز خواند و پيامبر هم با او نماز گزارد .
- ابن شهر آشوب : در مدتى كه پيامبر در مكه بود ، هيچ عبادتى تشريع نشد مگر طهارت و نماز كه بر او ، واجب و براى امت ، سنت ( مستحب مؤكد ) بود . پس از معراج و در سال نهم بعثت ، نمازهاى پنجگانه واجب شد . هنگامى  كه پيامبر به مدينه هجرت كرد ، در شعبان سال دوم هجرت ، روزه واجب گشت ، قبله تغيير كرد و زكات فطريه و نماز عيد نيز واجب شد
- فريضه نماز جمعه در سال نخست هجرت جايگزين نماز ظهر شده بود
- سپس زكات دارايى ها واجب شد . پس از آن حج و عمره و حلال و حرام و منع و اجازه و استحباب و كراهت و نيز جهاد و ولايت امير مؤمنان مقرر شد .
- هنگامى  كه پيامبر سى و هفت ساله شد ، خواب مى  ديد ، كسى او را فرستاده خدا خطاب مى  كند ، اما نمى  توانست بپذيرد . مدتى طولانى اين چنين سپرى شد تا روزى در ميان كوهها ، هنگام شبانى گله ابو طالب ، نگاهش به شخصى افتاد كه او را فرستاده خدا خطاب مى  كرد . از او پرسيد : كيستى ؟ گفت : من جبرييل هستم . خداوند مرا به سويت روانه كرده تا تو را فرستاده خود قرار دهد . پس پيامبر خديجه را از موضوع آگاه كرد . خديجه گفت : اى محمد . اميدوارم كه اين گونه باشد . سپس جبرييل بر پيامبر نازل شد و براى او آبى از آسمان آورد و به او وضو و ركوع و سجود را آموخت و آن گاه كه پيامبر چهل ساله شد ، چگونگى نماز را بدون وقتهاى آن به او ياد داد . پس پيامبر در هر وقت ، نمازهاى دو ركعتى مى  خواند .
- جبرييل پيام خداوند را به پيامبر رساند . . . سپس جبرييل نزد پيامبر مى  آمد و جز با اجازه اش به او نزديك نمى  شد . روزى نزد پيامبر در بالاى مكه آمد ، پاشنه پايش را در گوشه اى از دره به زمين كوبيد . چشمه اى جوشيد . جبرييل وضو ساخت و پيامبر طهارت گرفت و نماز ظهر را خواند و آن نخستين نمازى بود كه خداوند واجب كرد .

نخستين آموزش واجب
- ابو مالك اشجعى از پدرش : نماز ، نخستين چيزى بود كه پيامبر به افراد تازه مسلمان ، مى  آموخت .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله )
- هنگام فرستادن معاذ به يمن
- فرمود : تو بر كسانى وارد مى  شوى كه اهل كتابند . پس بايد نخستين چيزى كه آنان را بدان مى  خوانى ، بندگى خداوند باشد . سپس هنگامى  كه خدا را شناختند ، آگاهشان كن كه خداوند پنج نماز در شبانه روز بر ايشان واجب كرده است .

نخستين مورد باز خواست
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز ستون دين و نخستين عمل انسان است كه در آن مى نگرند . پس اگر صحيح بود ، اعمالش را مى  بينند و اگر صحيح نبود ، بقيه كارهايش ديده نمى  شود .
- نخستين چيزى كه در روز قيامت ، بازخواست مى  شود ، نماز است . پس هر كس پاسخ داد ، مرحله هاى بعد بر او آسان مى  شود و هر كس پاسخ ندهد ، بر او سخت مى  گردد .
- روز قيامت كه در رسيد ، بنده را مى  خوانند و نخستين چيزى كه از او مى  خواهند ، نماز است . اگر آن را درست بياورد [ كه رستگار شده است ] و گر نه در آتش انداخته مى  شود .
- نخستين عمل انسان كه در روز قيامت محاسبه مى  شود ، نماز است . پس اگر نيكو بود ، رستگار و كامياب مى  گردد و اگر باطل بود ، محروم و زيانكار مى  شود .
- هنگامى  كه بنده در پيشگاه خداوند مى  ايستد ، نخستين چيزى كه از او مى  خواهند نماز است . پس اگر پاكيزه بود بقيه اعمالش هم پاكيزه مى  گردد و اگر پاكيزه نبود ، اعمال ديگرش هم پاكيزه نمى  شود .
- امام باقر ( عليه السلام ) : نخستين چيزى كه از بنده بازخواست مى  شود ، نماز است . پس اگر پذيرفته شد ، بقيه [ اعمال ] هم پذيرفته مى  شود ( 28 ) .

فصل ششم ترغيب به برپا داشتن نماز

 قرآن : " نماز برپا داريد ، و زكات بدهيد و با ركوع كنندگان ركوع كنيد . " " و اين كه نماز برپا داريد و از او بترسيد و هم اوست كه نزد وى محشور خواهيد گرديد . " " پروردگارا ، مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نيز . پروردگارا ، و دعاى مرا بپذير . " " همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم ، نماز بر پا مى  دارند و زكات مى  دهند و به كارهاى پسنديده دستور مى  دهند و از كارهاى ناپسند باز مى  دارند و فرجام همه كارها از آن خداست . " " اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد ، باشد كه رستگار شويد . " " و نماز بر پا داريد و زكات بدهيد و از پيامبر [ خدا ] پيروى كنيد ، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد . " " به سويش توبه كنيد و از او پروا بداريد و نماز بر پا داريد و از مشركان مباشيد . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله )
- در گفتارش به اسامه
- : پيوسته نماز بخوان كه آن برترين كار بندگان است . چون نماز سر دين و ستون و تارك آن است .
- ام سلمه : پايان بخش وصيت پيامبر خدا ، اين بود : نماز را ، نماز را و كنيزانتان . آن را تكرار كرد تا آنجا كه زبانش سنگين و سخنش بريده بريده شد .
- انس : هرگاه پيامبر از رفتار مردى خوشش مى  آمد ، او را به نماز فرمان مى  داد .
- امام على ( عليه السلام ) : شما را به نماز سفارش مى  كنم . آن است كه ستون دين و نگهدارنده اسلام است . پس ، از آن غفلت نكنيد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : ابوذر مى  گفت : اى طالب علم ، نماز بخوان پيش از آن كه فرصتهايت از دست برود .
- بكر بن محمد الازدى : در پيش امام صادق ( عليه السلام ) نشسته بودم كه ابو بصير از ايشان راجع به حورالعين پرسيد و گفت : فدايت شوم ، آنان از مخلوقات دنيايى اند يا از مخلوقات بهشتى ؟ امام فرمود : تو را به اين ها چه كار ؟ بر نماز مواظبت كن . همانا آخرين چيزى كه پيامبر اكرم بدان سفارش و ترغيب كرد ، نماز بود .

فصل هفتم مواظبت بر نماز

قرآن : " بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد و خاضعانه براى خدا به پا خيزيد . " " و اين خجسته كتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم ، كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مى  كند . و براى اينكه [ مردم ] ام القرى [ = مكه ] و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى . و كسانى كه به آخرت ايمان مى  آورند ، به آن نيز ايمان مى  آورند ، و آنان بر نمازهاى خود مواظبت مى  كنند . " " و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى  كنند . آنانند كه وارثانند . "
- امام صادق ( عليه السلام ) : در باره آيه " و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى  كنند " ، فرمود : يعنى بر وقتها و حدود نماز ( 29 ) .
- انس : هنگام وفات پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) ، در كنارش بوديم . پس به ما گفت : در باره نماز ، تقواى الهى پيشه كنيد ، در باره نماز ، تقواى الهى پيشه كنيد - تا سه بار - .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : بيشتر هم و غمت ، نماز باشد كه آن ، سر اسلام پس از پذيرش دين است .
- مواظبت بسيار شخص بر انجام نمازها ، در ديندار بودنش كفايت مى  كند .
- هنگام ياد كردن نماز
- فرمود : هر كس بر نماز مواظبت ورزد ، روز قيامت برايش نور و حجت و نجات از آتش مى  شود و هر كس مواظبت نورزد نه نور است و نجات و نه حجت .
- هر كس به سوى نماز بشتابد ، از اين رو كه مى ترسد به آن نرسد ، خداوند بهشت را برايش واجب مى  گرداند و هر كس آن را ترك كرده كار ديگرى را مقدم دارد ، تا يك سال با عمل ديگرى بهشت را در نمى  يابد .
- پرچم برافراشته اسلام ، نماز است ، پس هر كس به آن دل بسپارد و آن را با واجبات و مستحباتش انجام دهد ، با ايمان است .
- پنج چيز است كه هر كس همراه با ايمان بياورد ، وارد بهشت مى  شود : هر كس بر نمازهاى پنجگانه مواظبت ورزد ، بر وضوء و ركوع و سجود و وقتهاى آن و . . .
- هرگاه كسى از شما به نماز بر مى  خيزد ، به مناجات با پروردگارش برخاسته است . پس بنگرد ، چگونه با او مناجات مى  كند .
- نماز ترازو است ، هر كس تمام بياورد ، تمام مى  برد .
- نماز پيمانه يا ترازو است
- هر كس تمام بياورد ، تمامش مى  دهند و هر كس كم گذارد ، مى دانيد كه خداوند در باره كم فروشان چه نازل كرده است ( 30 ) .
- خداوند پنج نماز را بر بندگان واجب كرده است . پس هر كس آن ها را بياورد بدون اينكه از روى سبك شمردن ، كم بگذارد ، خداوند تعهد مى  كند او را روز قيامت به بهشت ببرد .
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا فرمود : نماز در چهار پاره نوشته مى  شود : پاره اى براى نيكو وضو گرفتن ، پاره اى براى ركوع ، پاره اى براى سجود و پاره اى براى خشوع است . گفته شد : اى پيامبر خدا ، خشوع چيست ؟ فرمود : فروتنى در نماز و اين كه بنده با همه دل به خدا رو كند . پس هنگامى  كه ركوع و سجودش را تمام آورد و ديگر بخشها را هم كامل كرد نماز با نورى درخشنده به سوى آسمان اوج مى  گيرد ، درهاى آسمان براى آن گشوده مى  شود و [ خطاب به نمازگزار ] مى  گويد : مرا حفظ كردى ، خدا تو را حفظ كند و فرشتگان مى  گويند : خدا بر صاحب اين نماز درود فرستد . و هنگامى  كه بخشهاى نماز را تمام نياورد ، نماز با تاريكى بالا مى  رود و درهاى آسمان بر روى او بسته مى  شود و [ خطاب به نمازگزار ] مى  گويد : مرا تباه كردى ، خدا تو را تباه گرداند و نماز را به صورتش مى كوبند .
- عقيل خزاعى : امير مؤمنان ، هرگاه براى جنگ آماده مى  شد ، چند كلمه اى به مسلمانان سفارش مى  كرد و مى  گفت : به نماز پايبند باشيد و بر آن مواظبت كنيد ، آن را زياد بجا آوريد و بدان تقرب جوييد كه آن بر مؤمنان نوشته و مفروض است و اين را كافران هم مى  دانند آنگاه كه پرسيده مى  شوند : چه چيز شما را به دوزخ در آورد ؟ مى  گويند : ما از نمازگزاران نبوديم  .
-  امام صادق ( عليه السلام ) : محبوبترين بنده نزد خداى عز وجل ، فردى است كه د گفتارش راستگو و بر نمازش مواظب باشد .
- ادريس قمى  : از امام صادق ( عليه السلام ) نيكيهاى ماندگار را پرسيدم . فرمود : نماز ، پس بر آن مواظبت ورزيد .

فصل هشتم وقتهاى نماز

 قرآن : " نماز را از زوال خورشيد تا نيمه شب بر پا دار و نيز نماز صبح را كه نماز صبح در حضور فرشتگان است . "
- زراره : از امام باقر ( عليه السلام ) ، نمازهايى را كه خداى عز وجل واجب كرده ، پرسيدم فرمود : پنج نماز در شبانه روز . گفتم : آيا در قرآن آن ها را نام برده ، بيان كرده و وقتشان را معين نموده است ؟ فرمود : آرى ، خداوند متعال به پيامبرش فرمود : " نماز را از زوال خورشيد تا نيمه شب بر پا دار " و دلوك همان زوال خورشيد ( هنگام ظهر ) است و غسق الليل يعنى نيمه شب . پس ميان اين دو وقت ، چهار نماز را نام برده ، بيان كرده و وقت آن ها را تعيين كرده است . سپس خداى تبارك و تعالى فرمود : " و نماز صبح كه نماز صبح در حضور فرشتگان است " . پس اين هم پنجمين نماز . و خداوند متعال فرمود : " نماز را در دو طرف روز بر پا دار " و دو طرف روز ، همان مغرب و صبح است و " نخستين ساعات شب " و آن نماز عشاى آخر است و فرمود : " بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد " و آن نماز ظهر است ، نخستين نمازى كه پيامبر خدا خواند و آن در ميان روز و دو نمازى است كه در روز خوانده مى  شود : نماز صبح و نماز عصر .
- امام على ( عليه السلام ) در نامه اش به محمد بن ابى بكر : شخصى وقتهاى نماز را از پيامبر خدا پرسيد . پيامبر پاسخ داد : " جبرييل نزد من آمد و وقت نماز ظهر ( زوال خورشيد ) را به من نشان داد . پس آفتاب بر ابروى راستش بود و وقت [ نماز ] عصر را نشان داد . پس سايه هر چيز به اندازه خودش بود . و نماز مغرب را هنگام غروب خورشيد خواند . سپس هنگامى  كه شفق ناپديد شد ، نماز عشاء را گزارد و نماز صبح را در تاريكى پايان شب ، در حالى كه هنوز ستاره ها فراوان بودند ، خواند ، پس در اين وقتها نماز بخوان و پيوسته با سنت شناخته شده و در راهى روشن باش .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگام [ نماز ] صبح ، از دميدن سپيده است تا اينكه صبح ، بيشتر آسمان را فرا بگيرد و سزاوار نيست عمدا از اين وقت به تأخير انداخت ، ولى آن وقتى است ، براى كسى كه سرگرم شده يا فراموش كرده و يا خواب مانده است .
- هنگامى  كه خورشيد فرود مى  آيد ، وقت ( نماز ) ظهر رسيده است تا اينكه به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد . پس از آن ، وقت مشترك نماز ظهر و عصر است تا به اندازه خواندن چهار ركعت نماز از خورشيد بماند كه در اين هنگام ، وقت نماز ظهر پايان مى  پذيرد و وقت نماز عصر باقى مى  ماند تا خورشيد ناپديد شود .

فصل نهم مواظبت بر وقتهاى نماز

 - سعد بن ابى وقاص : از پيامبر ، درباره آيه " آنان كه در نمازشان سهل انگارند " پرسيدم . فرمود : آنان ، كسانيند كه نماز را از وقتش به تأخير مى  اندازند .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نمازش را عمدا ترك كند ، دينش را نابود كرده است و هر كس در وقتش نخواند ، در " ويل " داخل مى  شود ، و " ويل " دره اى در جهنم است . همانگونه كه خداوند متعال در سوره " أرأيت " فرمود : " پس ويل براى نمازگزاران است ، آنان كه از نمازشان غافلند " .
- امام على ( عليه السلام ) : هيچ عملى نزد خداوند ، محبوب تر از نماز نيست . پس هيچ كار دنيايى شما را در وقت نماز به خود مشغول ندارد . كه خداوند گروههايى را سرزنش كرد و فرمود : " آنان كه از نمازشان غافلند " يعنى آنان غافل بوده ، به وقت نمازها بى اعتنايى مى  كردند .
- امام باقر ( عليه السلام )
- درباره گفته خداوند عز وجل : " و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى  كنند " فرمود : مقصود همين نماز واجب است كه هر كس آن در وقتش بخواند ، حقش را بداند و كارى را بر آن مقدم ندارد ، خداوند بى گناهيش را مى نويسد و عذابش نمى  كند و هر كس در غير وقتش بخواند ، حق نماز را نداند و كارهاى ديگر را بر آن مقدم كند ، سرانجامش با خداست ، اگر خواست مى آمرزد و اگر خواست عذاب مى  كند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : در باره گفته خداى متعال : " خاضعانه براى خدا به پا خيزيد " فرمود : يعنى توجه انسان به نمازش و مواظبت بر آن ، تا چيزى او را از نماز به خود سرگرم و مشغول ندارد .
- عبد الله بن مسعود : از پيامبر خدا پرسيدم : كدام كار نزد خدا محبوب تر است ؟ فرمود : نماز اول وقت .
- همچنين گفتم : اى پيامبر خدا ! كدام كار به بهشت نزديكتر است ؟ فرمود : نماز اول وقت .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : شفاعت من فرداى [ قيامت ] به كسى كه نماز واجب را از وقتش به تأخير اندازد ، نمى  رسد .
- بيشترين چيزى كه بر امتم از آن ترسانم پس و پيش كردن نماز از وقت آن است .
- قطب راوندى : پيامبر خدا فرمود : هرگاه خداوند ، آفتى از آسمان فرو فرستد ، حاملان قرآن و نگهبانان خورشيد
- يعنى نگهبانان وقت نمازه
- و آباد كنندگان مساجد ، از آن در امانند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) داخل مسجد شد و گروهى از اصحابش هم در آن بودند . فرمود : مى  دانيد پروردگارتان به شما چه گفت ؟ گفتند : خدا و پيامبرش داناترند . فرمود : پروردگارتان مى  گويد : هر كس اين نمازهاى پنجگانه واجب را در وقتش بخواند و بر آن ها مواظبت ورزد ، مرا در روز قيامت مى  بيند و عهدى پيش من دارد كه به جهت آن ، او را به بهشت مى  برم . و هر كس آن ها را در وقتشان نخوانده و بر آن ها مواظبت نورزيده باشد ، سرانجامش با من است ، اگر خواستم عذابش مى  كنم و اگر خواستم او را مى آمرزم .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هيچ بنده اى نيست مگر اينكه ميان او خداوند متعال عهدى است ، تا آنگاه كه با شناختش از حق نماز ، آن را در وقتش برپا دارد يا بر كارهاى ديگر مقدم كند . پس اگر آن را از روى سبك شمردن حقش فرو گذارد و كارهاى ديگر را بر آن مقدم بدارد ، خداوند از اين عهد برائت مى  جويد . سپس سرنوشتش با خداست ، يا او را عذاب مى  كند و يا مى آمرزد .
- ما روزگارى نگهبان شتران بوديم و اكنون نگهبان خورشيد گشته ايم .
- بندگان برگزيده خداوند ، كسانى هستند كه خورشيد و ماه و ستاره ها و سايه ها را براى ذكر خداوند ، نگاهبانى مى  كنند .
- امام على ( عليه السلام ) : پيروان ما ، نگهبانان خورشيد و ماه و ستارگانند .
- در وصيتش هنگام وفاتش به امام حسن ( عليه السلام ) فرمود : پسركم ، تو را به نماز در وقتش سفارش مى  كنم .
- بر [ خواندن ] نمازهاى پنجگانه در وقتشان مواظبت كنيد ، كه نزد خداوند جل و عز ، جايگاهى ويژه دارد .
- در نامه اش به محمد بن ابى بكر فرمود : نماز را در وقت مقررش بخوان و براى آسوده شدن ، آن را جلو و به جهت اشتغال به كارى ، آن را به تأخير مينداز و بدان كه همه كارهايت تابع نمازت مى  باشد .
- امام سجاد ( عليه السلام )
- در دعايش هنگام فرا رسيدن ماه مبارك رمضان
- : خدايا ، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را در اين ماه به اوقات نمازهاى پنجگانه آگاه كن ، به اجزاء و شروطش كه معين كرده اى و به واجباتش كه مقرر داشته اى و وظيفه هايى كه واجب ساخته اى و وقتهايش كه محدود نموده اى .
- هر كس به وقتهاى نماز اهميت دهد ، از خوشيهاى دنيا ، بهره كامل نمى  گيرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : موسى هنگام گفتگو با خداوند چنين گفت : خداى من ، پاداش آن كس كه نماز را در وقتش خوانده و دنيا او را به خود مشغول نساخته است ، چيست ؟ خداوند فرمود : اى موسى ، آنچه خواسته به او مى  بخشم و بهشتم را بر او روا مى  سازم .
- هر شخص با ايمانى كه بر نماز واجب مواظبت ورزد و آن ها را در وقتشان بخواند ، از غافلان نخواهد بود ( 31 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيروان ما را در وقتهاى نماز بيازماييد ، كه مواظبت بر نمازشان چگونه است .
- آن كه حق را وصف مى  كند [ و خود را پيرو آن مى  داند ] با سه ويژگى شناخته مى  شود : به يارانش نگريسته مى  شود كه كيانند ؟ و به نمازش كه چگونه است ؟ و كى آن را مى  خواند ؟
- برادرانتان را با دو ويژگى بيازماييد ، اگر هر دو ويژگى در آن ها بود [ چه بهتر ] و گر نه دورى گزينيد ، دورى گزينيد ، دورى گزينيد : مواظبت بر نماز در وقت و نيكى به برادران در سختى و آسانى .
- امام صادق ( عليه السلام )
- از پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در بيان كلام فرشته مرگ نقل شده است
- : بدانيد كه براى ما بازگشتى دوباره و دوباره به سوى شما خواهد بود . پس مراقب باشيد . در شرق و غرب خانه اى نيست جز اينكه به اهل آن در هر روز پنج نوبت مى نگرم و به كوچك و بزرگشان از خود آنان داناترم و اگر مى  خواستم پشه اى را قبض روح كنم ، تا پروردگارم دستور ندهد نمى  توانستم . سپس پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : تنها در وقتهاى نماز به آن ها مى نگرد . پس اگر از مواظبت كنندگان بر نماز در وقت بود ، به او شهادت ( لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله ) را تلقين مى  كند وابليس را از او دور مى  سازد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : از خروس ، پنج ويژگى را بيآموزيد : مواظبتش بر وقتهاى نماز و . . .

فصل دهم واداشتن خانواده به نماز

قرآن : " و خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش . ما از تو جوياى روزى نيستيم ، ما به تو روزى مى دهيم ، و فرجام [ نيك ] براى پرهيزگارى است . " " و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن ، زيرا كه او درست وعده و فرستاده اى پيامبر بود . و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى  داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده بود . " " اى پسرك من ، نماز برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند بازدار و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش . اين [ حاكى ] از عزم در امور است . " " پروردگارا ، من [ يكى از ] فرزندانم را در دره اى بى كشت ، نزد خانه محترم تو ، سكونت دادم ، پروردگارا ، تا نماز به پا دارند ، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [ مورد نيازشان ] روزى ده ، باشد كه سپاسگزارى كنند . "
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) با خواندن نماز خود را به رنج مى  افكند ، با آنكه مژده بهشت شنيده بود . چون خداوند سبحان گفت : ( و خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش ) . پس خانواده اش را به آن فرمان مى  داد و خود بر انجام آن شكيبايى مى  ورزيد .
- عايشه : پيامبر [ پاسى ] از شب را نماز مى  خواند و در پايان ، به من مى  گفت : برخيز و نماز وتر بخوان .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : براى داود پيامبر خدا ساعتى از شب بود كه در آن ، خانواده اش را بيدار مى  كرد و مى  گفت : اى خاندان داود ! برخيزيد و نماز بخوانيد . همانا اين ساعتى است كه خداوند دعا را در آن اجابت مى  كند ، مگر از ساحر و باجگير .
- امام على ( عليه السلام ) : به پسرانتان ، نماز را بياموزيد و هنگامى  كه به هشت سالگى رسيدند بر آن ، مؤاخذه اشان كنيد .

فصل يازدهم فضيلت نمازگزار

قرآن : " آنان كه به غيب ايمان مى  آورند ، و نماز بر پا مى  دارند ، و از آنچه به ايشان روزى داده ايم انفاق مى  كنند . " " و كسانى كه به كتاب [ آسمانى ] چنگ در مى  زنند و نماز بر پا داشته اند ، [ بدانند كه ] ما اجر درستكاران را تباه نخواهيم كرد . " " مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد ، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زكات ، به خود مشغول نمى دارد و از روزى كه دلها و ديده ها در آن زير و رو مى  شود مى  هراسند . " " در حقيقت ، كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز برپا مى  دارند و از آنچه بديشان روزى داده ايم ، نهان و آشكارا انفاق مى  كنند ، اميد به تجارتى بسته اند كه هرگز زوال نمى  پذيرد . " " محمد ( صلى الله عليه وآله ) پيامبر خداست و كسانى كه با اويند ، بر كافران ، سختگير [ و ] با همديگر مهربانند . آنان را در ركوع و سجود مى  بينى . فضل و خشنودى خدا را خواستارند . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نمازگزار هنگام نماز با پروردگارش
- تبارك و تعالى
- مناجات مى  كند .
- امام حسن ( عليه السلام ) : خداوند متعال مى  گويد : نمازگزار ، با من مناجات مى  كند .

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نيكو حال تر از همه دوستانم ، مؤمنى سبكبار است كه بهره اى فراوان از نماز دارد .
- هيچ كس وضويى كامل و نيكو نمى  گيرد و سپس براى نماز به مسجد نمى  آيد ، مگر اينكه خداوند با لطف و خوشى از او استقبال مى  كند ، همچون خوشحالى خانواده شخص غائب هنگام ورودش .
- هيچ صبح و شبى نيست مگر اينكه قطعه هاى مختلف زمين به يكديگر ندا مى  دهند : اى همسايه ، آيا امروز ، بنده اى صالح بر تو گذشته كه نماز خوانده يا خدا را ياد كرده باشد ؟ پس اگر بگويد : آرى ، آن را برايش فضيلتى مى  بينند .
- پروردگارتان از چوپانى كه بر پاره سنگى در قله كوه براى نماز اذان مى  گويد و نماز مى  خواند خوشش مى  آيد . سپس خداى عز وجل مى  فرمايد : به اين بنده ام بنگريد ، از ترس من اذان مى  گويد و نماز مى  خواند ، بنده ام را بخشيدم و او را به بهشت بردم .
- امام على ( عليه السلام ) : هنگامى  كه انسان در نماز است ، كالبد و لباسش و هر چه در اطراف اوست ، تسبيح مى  گويد .
- امام سجاد ( عليه السلام ) : نمازگزار تا آنگاه كه در نماز است ، در پيشگاه خداى عز وجل ايستاده است .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى  كه [ نمازگزار ] به قبله رو مى  كند ، به خداوند رحمان رو كرده است ، جز او خدايى نيست .
- درباره گفته خداوند متعال ( و ياد خدا بزرگتر است )
- : ياد كردن خدا از اهل نماز بزرگتر از ياد كردن ايشان از خداست . آيا نمى  بينى كه او خود مى  فرمايد : " مرا ياد كنيد ، شما را ياد مى  كنم " ؟

فصل دوازدهم حدود نماز

 - امام على ( عليه السلام ) : حدود نماز چهار چيز است : شناخت وقت ، رو به قبله بودن ، ركوع و سجده و اين ها ، براى همه مردم عموميت دارد ، عالم باشند يا جاهل و نيز هر چه كه به نماز مربوط است همچون افعال آن و اذان و و اقامه و غير اين ها . و چون خداوند دانست كه بندگان نمى  توانند حق همه اين حدود را ادا كنند ، تعدادى را واجب ساخت كه همان چهار چيز است كه ذكر شد و آنچه در آن چهار چيز از قرائت و دعا و تسبيح و تكبير و اذان و اقامه و شبيه اين هاست ، سنتى موكد قرار داد . هر كس آن ها را دوست دارد ، به نيكويى انجام مى  دهد ، اين بيان حدود نماز است .
- زراره : از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدم حدود بزرگ نماز كدامند ؟ فرمود : هفت چيزند : وضوء ، وقت ، قبله ، تكبير آغازين ، ركوع ، سجده و دعا .
- امام صادق ( عليه السلام ) : نماز ، چهار هزار حد دارد .
- كراجكى از امام صادق ( عليه السلام )
- در پاسخ شخصى كه از نماز و حدودش پرسيده بود
- : نماز چهار هزار حد دارد كه از تو بازخواست نمى  كنند .

آن شخص گفت : از آنچه ترك كردنش روا نيست و نماز بدون آن كامل نمى  شود ، مرا آگاه كن . پس امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : نماز كامل نمى  شود مگر براى كسى كه طهارتى كامل و همتى بلند دارد ، بى وسوسه و انحراف . آن كه شناخت پس ايستاد ، اطمينان كرد پس استوار گشت . او ميان اميد و نا اميدى و شكيبايى و بىتابى ايستاده گويى نويدش آماده و بيمش واقع گشته است . دارايى اش را بخشيده و به هدفش انديشيده در راه خدا خون داده و از امر بى دليل و برهان ، كناره گزيده است . خود را به خاك افكنده و خوار مى  شمارد ، رشته هاى توجه [ به غير ] را مى گسلد ، به كسى يارى مى  رساند كه قصدش كرده و به سويش شتافته و ياريش را طلبيده است . پس اگر چنين كرد ، همان نمازى است كه بدان امر و از آن آگاه شده است و اين نماز است كه از كار زشت و ناپسند باز مى  دارد .
- امام رضا ( عليه السلام ) : نماز ، چهار هزار در دارد .

فصل سيزدهم  آداب نماز

- امام صادق ( عليه السلام ) : نماز را نيكو بخوانيد . أ : آداب ظاهرى

مسواك زدن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : دو ركعت [ كسى كه ] مسواك زده ، بهتر از هفتاد ركعت بدون مسواك است .

زينت كردن
قرآن : " اى فرزندان آدم ، نزد هر مسجد ، زينتتان را برگيريد . "
- خيثمة بن ابى خيثمه : امام حسن بن على ( عليه السلام ) هرگاه به نماز مى  ايستاد ، بهترين لباسش را مى پوشيد ، پس به ايشان گفته شد : اى پسر فرستاده خدا ، چرا بهترين لباست را مى  پوشى ؟ فرمود : خداوند متعال زيباست و زيبايى را دوست دارد . پس براى پروردگارم خود را زيبا مى  سازم ، كه مى  فرمايد : " نزد هر مسجد ، زينتتان را برگيريد " پس دوست مى  دارم كه بهترين لباسم را به تن كنم .
- امام صادق ( عليه السلام )
- در پاسخ به پرسش ابوبصير از معنى آيه " نزد هر مسجد ، زينتتان را برگيريد "
- فرمود : آن شانه كردن هنگام نماز واجب و مستحب است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : محبوب ترين لباسها نزد خدا ، لباس سفيد است . پس با آن نماز بخوانيد .
- زن نماز نخواند مگر اينكه زينتى در بر داشته باشد ، از يك حلقه تا زيورهاى گرانبهاتر ، جز آنكه نيابد .
- امام على ( عليه السلام ) : زن ، بدون زيور نماز نخواند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : لباسهاى زينتى خود را براى نمازهاى جمعه و عيد بپوشيد . فايده : پنهان نماند كه برخى روايتها ، پوشيدن لباس زبر و غير لطيف را در نماز مستحب دانسته اند . از اين رو علامه مجلسى ( ره ) در بحار الانوار چند وجه جمع بيان كرده است كه خلاصه آن ها را مى  آوريم . از آن جمله ، اختصاص دادن اخبار پوشيدن لباس زبر به نمازهايى است كه براى حاجتى مهم و يا دور كردن مصيبت و غمى  بزرگ خوانده مى  شود ، يا هر جا كه مناسب نهايت فروتنى است . يا اينكه لباس خشن مخصوص به نمازهاى در خلوت باشد و زينت براى نمازهايى كه با حضور مردم خوانده مى  شود ، همانگونه كه از مضمون برخى روايات ، به دست مى  آيد و نيز محتمل است اخبار لباس خشن را بر تقيه حمل كنيم ، چون چنين امرى بين بدعت گذاران آن روزگار رايج بوده و پوشيدن لباس فاخر را بر امامان ما خرده مى  گرفته اند .
نتيجه سخن اينكه پوشيدن لباس فاخر در همه نمازها بهتر است ، جز آنجا كه روايتى تصريح به استحباب غير آن دارد ، چون ظاهر آيه و عموم احاديث چنين است .

استفاده از بوى خوش
- عبد الله بن حارث : حضرت على بن حسين ( عليه السلام ) شيشه مشكى در سجده گاهش داشت ، كه براى نماز از آن بر مى  گرفت و به خود مى  ماليد .
- امام رضا ( عليه السلام ) : سجده گاه امام صادق ( عليه السلام ) از بوى خوشش ، شناخته مى  شد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : نماز شخص خوشبو ، برتر از هفتاد نماز بدون بوى خوش است .
- دو ركعت نماز كه شخص عطر زده مى  خواند ، برتر از هفتاد ركعت نماز شخص عطر نزده است .

انگشتر به دست داشتن
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) بر ما درآمد و انگشتر نقره عقيق يمانى ( 32 ) در دست داشت . پس با ما نماز خواند و هنگامى  كه نمازش را به پايان برد ، آن را به من داد و فرمود : اى على ، آن را در دست راستت كن و با آن نماز بخوان . آيا نمى  دانى كه نماز با عقيق [ برابر ] هفتاد نماز است ؟
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اى پسركم ، انگشتر ياقوت و عقيق به دست كن كه خجسته و مبارك است . هرگاه مرد در آن بنگرد چهره اش نورانى تر مى  گردد و نماز با آن [ برابر ] هفتاد نماز است .


پى‏نوشتها:

1. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
2. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
3. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
4. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
5. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
6. بنگريد به فصل پنجم كتاب .
7. ناگفته نماند كه عبارت " نماز معراج مؤمن است " با وجود آن كه مشهور شده است و ما آن را در بيش از سى جا و در كتابهايى با موضوعات گوناگون يافته ايم ولى منبعى كه آن را به پيامبر يا امامان نسبت دهد ، سراغ نداريم . افزون بر اين ، هيچ يك از كتابهاى حديث اهل سنت و بيشتر كتابهاى حديث شيعه ، جز آنچه در قرنهاى اخير تدوين گشته ، همچون روضة المتقين و بحار الانوار ، نوشته مجلسى اول و دوم ( قدس سرهما ) و رواشح سماويه ، نوشته محقق داماد ( قدس سره ) آن را نقل نكرده اند ، پس مى  توان گفت : اين عبارت روايت نيست بلكه از سخنان عالمان متأخر ماست
8. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
9. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
10. بنگريد به فصل دوم كتاب .
11. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
12. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
13. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
14. بنگريد به حديث 456 و 457 كتاب .
15. بنگريد به آيه 28 از سوره رعد .
16. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
17. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
18. بنگريد به فصل بيست و هفتم كتاب .
19. بنگريد به فصل ششم كتاب .
20. سوره بقره : 193 .
21. امام در سنگر نماز : 196 و 197 .
22. بنگريد به " مبانى خداشناسى " از مؤلف : 477 - 490 .
23. بنگريد به حديث 215 كتاب .
24. بحار الأنوار : 83 / 352
25. اين حديث مانند احاديث فراوان ديگرى در مقام رد تفسير " موقوتا " به ( زمان معين ) است . بنگريد به بحار الانوار : 82 / 340 / 17 و 352 / 24 تا 32 .
26. در نقل تفسير تبيان چنين آمده است : " بنده ام مرا بزرگ داشت . سپس فرمود : اين براى من و بقيه براى اوست "
27. در نقل تاريخ بغداد به جاى " ايمان " " اسلام " است .
28. همين حديث از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده و دنبال آن چنين آمده است : " و اگر برگردانده شد ، ديگر اعمالش هم برگردانده مى  شود " .
29. معنى حدود نماز در فصلى با همين نام ( فصل دوازدهم ) خواهد آمد . 
30. اشاره به آيه ويل للمطففين ( سوره 83 ، آيه 1 - 3 ) .
31. گويا ناظر به آيه هاى " فويل للمصلين ، الذين هم عن صلاتهم ساهون " باشد .
32. گويى " فصه " باشد و نه " فضة " يعنى : " انگشترى با نگينى از عقيق يمانى " .