نماز جمعه

سيد علي قاضي عسکر

- ۶ -


على(عليه السلام) فرمود
«لأن أجلسُ عن الجمعةِ اَحَبّ اِلَيّ من أن أقعد حتّى إذا جلس الإمام جئتُ اتخطّى رِقابَ الناسِ».
اگر از نماز جمعه باز بمانم نزد من بهتر از آن است كه بنشينم تا هنگامى كه امام ـ بر منبر ـ نشست، آمده و از روى گردن مردم عبور كنم.
و در روايتى ديگر على(عليه السلام) فرمود: ...
هنگامى كه امام ـ براى نماز جمعه ـ خارج گرديد پس هيچ كس نبايد از روى گردن مردم گام بردارد و عبور كند، بلكه بايد هر كجا ممكن است بنشيند مگر آن كه در درهاى ورودى نشسته و مانع ورود مردم به فضاهاى باز شود كه در چنين صورتى مانعى نيست كه از روى دوش ديگران عبور كند.
لازمه عمل به چنين دستورى آن است كسانى كه به محلّ نماز جمعه وارد مى شوند از همان ابتدا به ترتيب صفوف را پر كرده، جاى خالى باقى نگذارند، تا كسانى كه پس از اين به محل برگزارى نماز جمعه وارد مى شوند دچار مشكل نشده، ناچار نشوند از روى دوش ديگران عبور كنند.

دو خطبه به جاى دو ركعت

امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«لا جُمعةَ اِلاّ بِخُطبة، وإنّما جُعِلَتْ رَكعتينِ لمكانِ الخُطبتينِ».
نماز جمعه نمى شود مگر به وسيله خطبه، و همانا نماز جمعه را دو ركعت قرار داده اند به دليل جايگزينى دو خطبه.

و در روايتى ديگر فرمود

«إنّما جُعِلَتِ الخُطبةُ، عِوَضاً عنِ الرّكعتين اللّتينَ أُسقِطَتَا مِنْ صلاةِ الظُّهرِ، فهي كالصلاةِ لا يحلّ فيها إلاّ ما يحلّ في الصلاةِ».
همانا خداوند براى نماز جمعه دو خطبه قرار داده است، به جاى دو ركعتى كه از نمازظهر برداشته شده، پس خطبه ها همانند نماز هستند و روا نيست در آنها مگر آن چه انجام آن در نماز رواست.

نشستن به سوى خطيب جمعه

عن على(عليه السلام) أنه قال: «يَستقبِلُ الناسُ الإمامَ (عند الخُطبة) بوجوهِهِمْ، ويَصْغُوْنَ إليه».
على(عليه السلام) فرمود: به هنگام ايراد خطبه ها، مردم به صورت، به طرف امام جمعه مى نشينند و به او گوش فرا مى دهند.

همچنين آن حضرت فرمود

«لا كلامَ والإمامُ يخطُبُ يومَ الجُمُعَةِ ولا التفاتَ».
هنگامى كه امام خطبه مى خواند در روز جمعه نبايد سخن گفت، و نه به اين طرف و آن طرف توجه نمود.
امام صادق(عليه السلام) از پدران بزرگوارشان(عليهم السلام) از على بن ابيطالب(عليه السلام) و ايشان از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: «كُلّ واعظ قَبْلَةٌ».

هر سخنگو و پند دهنده اى قبله است.

يعنى وقتى خطيب براى مردم خطبه مى خواند، همه بايد به سوى او نشسته، وى را قبله خود قرار دهند.
عدى بن ثابت از پدرش نقل كرده، كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)هنگامى كه بر منبر مى ايستاد ياران آن حضرت صورت هايشان را به سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) گردانده، روبروى ايشان مى نشستند « و خطبه ها را گوش مى دادند ».

مؤمنان سكوت

محمد بن مسلم از امام صادق(عليه السلام) نقل كرد كه فرمود:
«إذا خَطَبَ الإمامُ يومَ الجمعةِ فلا ينبغي لأحد أنْ يتكلَّمَ حتّى يفرُغَ الإمامُ مِن خُطْبَتِهِ، فإذا فَرَغَ الإمامُ مِنَ الخطبتينِ تكلّمَ ما بينَهُ وبين أن يُقام للصَّلاةِ».
هنگامى كه امام روز جمعه خطبه مى خواند، بر هيچكس سزاوار نيست سخن بگويد تا آن كه امام جمعه خطبه را به پايان برد، پس از آن كه امام از دو خطبه فراغت يافت و پيش از اقامه نماز جمعه مى توان سخن گفت.

امام صادق(عليه السلام) فرمود

«نهى رسولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) عن الكلامِ يومَ الجمعةِ والإمامُ يخطب، فمن فعل ذلك فقد لغى، وَمَنْ لَغَى فلا جمعةَ لهُ».
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از سخن گفتن روز جمعه در حالى كه امام خطبه مى خواند نهى فرمود، پس كسى كه چنين كند كار بيهوده كرده است، و كسى كه كار بيهوده كند نماز جمعه براى او نيست.

امام صادق(عليه السلام) فرمود

«إذا قامَ الإمامُ يخطُبُ، فقد وجب على الناسِ الصَّمتَ».
هنگامى كه امام جمعه ايستاده خطبه بخواند، پس بر مردم سكوت واجب است.
شهيد ثانى در رساله جمعه خود به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله)آورده است:
«مَنْ تكلّمَ يومَ الجمعةِ والإمامُ يخطُبُ، فهو كالحمارِ يحملُ أسفاراً».
كسى كه روز جمعه و در حالى كه امام خطبه مى خواند سخن گويد، همانند الاغى است كه كتاب حمل مى كند !
حتى اگر كسى در جايى نشسته كه صداى خطيب جمعه را خوب نمى شنود باز لازم است سكوت را رعايت كند.
قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «للمُنْصِتِ الذّي لا يسمعُ، كأجر المنصتِ الّذي يَسمعُ».
گوش دهنده اى كه نمى شنود، مانندگوش كننده اى است كه مى شنود.
همچنين مأمومين به هنگام ايراد خطبه ها نبايد مشغول نماز مستحبى شده، و كار ديگرى انجام دهند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
«إذا دَخَلَ أحدُكُمُ المسجدَ والإمامُ على المنبرِ فلا صلاةَ ولا كلامَ حتّى يفرُغَ الإمامُ».
اگر يكى از شما به مسجد وارد شد در حالى امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، پس نه نماز بخواند و نه سخن بگويد تا آن كه امام خطبه ها را به پايان برد.

شيوه نشستن در نماز جمعه

روى عن النبي(صلى الله عليه وآله) النّهيُ عَنِ الاحتَباءِ وقتَ الخِطبة.
مرحوم شهيد ثانى در رساله جمعه خود گويد: از پيامبر(صلى الله عليه وآله)روايت شده كه آن حضرت از نشستن به حالت «چمباتمه» هنگام ايراد خطبه نماز جمعه نهى فرموده است.
مرحوم طريحى در مجمع البحرين «احتباء» را اينگونه معنى كرده است:
زانوها را به وسيله لباس و يا دست ها به سمت شكم كشيدن، و شايد دليل نهى آن باشد كه اين گونه نشستن خواب آور است و يا آن كه چنين نشستن با بزرگداشت و احترام خداوند متعال منافات دارد.
در منابع اهل سنت نيز نهى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با عبارات مختلف آمده است:
عن رسول الله(صلى الله عليه وآله): «أنّه نَهى عَنِ الْحَبْوَةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ».
ابن ماجه در سنن خود اين چنين نقل كرده است:
«نهى رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) عَنِ الاحْتِباءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، يَعْنيوالامام يَخْطُبُ».

و در تعبيرى ديگر

«نَهى رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) أن يَحْتَبِيَ الرَّجُلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ والإمامُ يَخْطُبُ».

ويژگى هاى خطيب جمعه

«ينبغي أن يكون الخطيبُ بليغاً مراعياً لمقتضياتِ الأحوال بالعباراتِ الفصيحةِ الخاليةِ عن التعقيدِ، عارفاً بما جرى على المسلمينَ في الأقطار سيما قطره، عالماً بمصالحِ الإسلامِ والمسلمينَ، شجاعاً لا يلومُهُ في اللهِ لومةُ لائم، صريحاً في إظهار الحقِّ وإبطالِ الباطلِ حَسْبَ المقتضياتِ والظُّروفِ، مراعياً لِما يوجِبُ تأثيرَ كلامِهِ في النفوسِ من مُواظِبةِ أوقاتِ الصلاةِ، والتَّلَبُّسِ بِزِيِّ الصالحينَ والأولياءِ، وأن يكون أعمالُهُ موافقاً لمواعظه وترهيبه وترغيبه، وأن يجتنبَ عمّا يُوجِبُ وَهْنَهُ ووهنَ كلامِهِ حتّى كثرةِ الكلامِ والمزاحِ وما لا يعني، كلُّ ذلك إخلاصاً للهِ تعالى وإعراضاً عن حبِّ الدّنيا والرئاسةِ ـ فإنَّه رأسُ كلِّ خطيئة ـ ليكونَ لكلامِهِ تأثيرٌ في النفوسِ...».
امام خمينى(قدس سره) در تحرير الوسيله مى نويسند:

سزاروار است خطيب جمعه فردى سخنور بوده، شرايط و مقتضاى حال را رعايت كند، با جملات و كلماتى روان و رسا سخن بگويد و از بكار بردن جملات مشكل و نامأنوس پرهيز كند، به آنچه بر مسلمانان در كشور خود و ديگر كشورهاى جهان مى گذرد شناخت كافى داشته باشد، به مصالح اسلام و مسلمانان آگاه باشد، شجاع بوده و در مسير خداوند سرزنش هيچ سرزنشكننده اى در وى اثر نگذارد، در بيان حق و ابطال باطل با توجه به شرايط زمان و مكان صريح و قاطع باشد، و نسبت به كارهايى كه موجب تأثير بيشتر كلام او در جان و روح مردم مى شود مواظبت داشته باشد،
همچون مراقبت نسبت به نماز اوّل وقت، ملبّس بودن به لباس صالحان و اولياء خدا، و اين كه كارهايى كه انجام مى دهد با مواعظ و نصيحت هاى وى در خطبه هاى نماز جمعه مطابقت داشته باشد. و از آن كارهايى كه باعث سستى و وهن او و سخن او در مردم مى شود، مانند زياده گويى و شوخى و اظهار سخنان بى معنى، پرهيز نمايد و تمامى اين كارها را نيز فقط براى خداوند و بدور از علاقمندى به دنيا و رياست طلبى انجام دهد ـ كه همانا دوستى دنيا اساس و ريشه گناهان و خطاها است ـ تا سخن و كلام او در جان و روح مردم اثر بگذارد.

عدالت امام جمعه

عن جعفربن محمد(عليه السلام) أنّه قال:
«لا جمعةَ إلاّ مع إمام عدل تقيٍّ».

امام صادق(عليه السلام) فرمود

نماز جمعه اقامه نگردد جز با امام باتقواى عادل.
عن على بن الحسين(عليه السلام): «أنّه كانَ يَشهدُ الجمعةَ معَ أئمةِ الجورِ تَقيّةً ولا يَعتدُّ بها، ويصلّي الظهرَ لنفسِهِ».
از امام سجاد(عليه السلام) نقل شده كه آن حضرت در نماز جمعه پيشوايان ستمگر زمان خويش از روى تقيه شركت جسته، ليكن به آن اعتنا نفرموده، نمازظهر را نيز براى خود مى خواندند.
گاهى نيز شيوه هاى ديگرى در زمان ائمه به كار گرفته مى شد:
عن أبي بكر الحضرمى قال: «قلت لأبي جعفرَ(عليه السلام): كيف تصنعُ يومَ الجمعةِ؟ قال: كيف تصنعُ أنت؟ قلت: اُصَلّي في منزلي ثم أخرج فأُصلّي معهم، قال: كذلك أصنع أنا».
ابى بكر حضرمى گفت: به امام باقر(عليه السلام) گفتم: شما روز جمعه چه مى كنيد ؟ آن حضرت فرمود: تو چه مى كنى ؟ گفتم: نماز را در منزل خودم مى خوانم سپس بيرون آمده با آنها نماز مى گذارم امام فرمود: من نيز چنين كنم.

پوشش امام جمعه

عن سماعة قال: قال أبو عبدالله(عليه السلام): «ينبغي للإمام الذّي يخطُبُ الناسَ يومَ الجمعةِ أن يلبسَ عِمامةً في الشّتاءِ والصّيفِ ويترّدى ببرْد يَمَنيٍّ أو عَدَنِيٍّ ويَخْطُبَ وَهُوَ قائِمٌ...».

امام صادق(عليه السلام) فرمود

سزاوار است امام و پيشوايى كه روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سر گيرد و عبا و ردائى از برد يمنى يا عدنى بر دوش افكند و در حالى كه ايستاده است خطبه بخواند.....
عن جعفربن محمد(عليهم السلام) أنّه قال:
«وينبغي للامامِ يومَ الجمعةِ أنْ يتطيّبَ، ويلبسَ أحسنَ ثيابِهِ ويَتَعمَّمَ».

امام صادق(عليه السلام) فرمود

سزاوار است امام و خطيب در روز جمعه، بوى خوش استعمال نموده خود را معطّر كند، وبهترين لباس ها را بپوشد و عمامه برذ سر گذارد.
عن جابر بن عبدالله: «أنّ رسولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله) كان يَلبسُ بُردَهُ الأحمرَ في العيدِ والجمعةِ».
جابربن عبدالله انصارى گفت: همانا رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پيوسته در روز عيد و جمعه بُرد سرخ رنگ خود را مى پوشيد.

عن ابى عبدالله(عليه السلام) قال

«... فلْيصلُّوا في جماعة، ولْيَلْبَسِ البُردَ والعَمامةَ ويَتوكّأْ على قوس أو عَصى...».
بايد امام جمعه نماز جمعه را به جماعت بخواند، برد و عمامه بپوشد و به شمشير يا عصا تكيه دهد....

عمامه خطيب جمعه

در رواياتى كه از پوشش خطيب در نماز جمعه ياد شده و تعدادى از آنان نيز ذكر شد، پيشوايان دينى ياد آور شده اند كه امام جمعه بايد عمامه بر سر گذارد و نماز جمعه را اقامه نمايد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نيز خود چنين مى كرد:
عن جعفربن عمرو بن حريث عن أبيه قال:
«رأيت النبيَّ(صلى الله عليه وآله) يخطبُ على المنبر وعليهِ عمامةٌ سوداءُ».
جعفربن عموربن حريث به نقل از پدرش گفت:
پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ديدم كه بر منبر خطبه مى خواند و عمامه اى سياه بر سر داشت.
در سنن بيهقى چنين مى افزايد: «قد أرخى طَرْفَها بين كَتِفَيْهِ».
سر عمامه را بين دو شانه انداخته بود.
عن ابى درداء: «إنّ اللهَ وملائكتَه يصَلُّونَ على أصحابِ الْعمائمِ يومَ الجمعة».
ابى درداء از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود:
خداى متعال و فرشتگان او در روز جمعه بر دارندگان عمامه درود مى فرستند.

سلام به نمازگزاران

عن على(عليه السلام) قال:
«من السُّنَّةِ إذا صعدَ الإمامُ المِنْبرَ أنْ يُسلِّمَ إذا استقبلَ الناسَ».

على(عليه السلام) فرمود

از سنّت است هنگامى كه امام جمعه بالاى منبر رفته و روبروى مردم قرار مى گيرد، به نمازگزاران سلام دهد.

عن على(عليه السلام)

«أنّه كانَ إذا صَعَدَ المِنْبرَ سَلَّم على النّاسِ».

على(عليه السلام) فرمود

همانا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اينچنين بود هنگامى كه بر منبر فراز مى آمد به مردم سلام مى كرد.

امام باقر(عليه السلام) فرمود

كان رسول الله(صلى الله عليه وآله) «إذا خرج إلى الجمعةِ قَعَدَ على المِنْبَرِ حتّى يَفْرُغَ المؤَذِّنونَ».
روش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ايچنين بود كه وقتى براى اقامه نماز جمعه از منزل بيرون مى آمد، روى منبر مى نشست تا أذان گويان، أذان را به پايان برند.

محتواى خطبه ها

قال ابو عبدالله(عليه السلام):
«يَخْطُبُ ـ يعني إمامَ الجمعةِ ـ وهو قائمٌ، يَحمَدُ اللهَ ويُثني عليه، ثُمَّ يُوصي بتقوى اللهِ، ثمّ يقرأُ سورةً من القرآنِ صغيرةً، ثمّ يجلسُ، ثمّ يقومُ فيحمَدُ الله ويُثني عليه ويصلّي على محمد(صلى الله عليه وآله) وعلى أئمّةِ المسلمين، ويستغفرُ للمؤمنينَ والمؤمناتِ، فإذا فَرَغَ من هذا أقامَ المؤذّنُ، فصلّى الناسُ رَكعتينِ، يقرأ في الاُولى بسورةِ الجمعةِ وفي الثانيةِ بسورة المنافقينِ».

امام صادق(عليه السلام) فرمود

امام جمعه خطبه مى خواند در حالى كه ايستاده است، حمد خدا گويد، و بر او درود فرستد، سپس مردم را به تقوا سفارش مى كند، پس از آن سوره كوچكى از قرآن را تلاوت نموده، سپس مى نشيند باز برخاسته، حمد و ثناى الهى گويد و بر محمد(صلى الله عليه وآله) و پيشوايان مسلمانان درود مى فرستد، و براى مردان و زنان با ايمان از خداوند طلب استغفار مى كند و آنگاه كه از خطبه ها فراغت يافت مؤذن بر خواسته اذان مى گويد، پس با مردم دو ركعت نماز گزارد در ركعت اوّل سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقان را خواند.

عن الرّضا(عليه السلام) قال

«إنّما جُعِلَتِ الخُطْبَةُ يومَ الجمعةِ لأنّ الجمعةَ مشهدٌ عامٌّ، فأراد أن يكونَ للأميرِ سَبَبٌ إلى مَوعظَتِهِم وتَرغيبِهِم في الطاعةِ وترهيبِهم مِنَ المعصيةِ، وتَوقيفهم على ما أرادَ مِنَ مَصْلَحةِ دِيْنِهم ودُنياهم ويخبرُهم بما وَرَدَ عليهم«من الآفاقِ مِنَ»الأهوالِ التي لهم فيها المضَرَّةُ والمنفعةُ، ولا يكون الصابرُ في الصلاة منفصلا...
وإنّما جُعِلَتْ خُطبتينِ ليكونَ واحدةٌ للثناءِ على اللهِ والتمجيدِ والتقديسِ للهِ عزَّوجلَّ، والأُخرى للحوائجِ والإعذارِ والإنذارِ والدُّعاءِ، ولِما يريدُ أن يعلِّمَهم مِنْ أمرِهِ ونَهيه ما فيه الصَّلاحُ والفسادُ».

امام رضا(عليه السلام) فرمود

خطبه در روز جمعه براى اين مقرر شده است كه: چون جمعه، روز اجتماع عمومى است، خداوند خواسته است تا خطبه خود وسيله اى باشد تا امام مردم را موعظه كن و به اطاعت خداوند تشويق و ترغيب نمايد و آنان را از گناه و نافرمانى بترساند و بر حذر بدارد، و آنها را نسبت به مصلحت دين و دنيايشان آگاه كند و رويدادهاى جهانى (و توطئه هايى كه عليه آنان صورت مى پذيرد) را به مردم خبر دهد و حوادث نگران كننده اى كه سود و زيان مسلمانان در آن است را به آنها گوشزد نمايد.
و امّا اين كه دو خطبه مقرر شده، براى آن است كه يك خطبه مخصوص حمد و ثناى الهى و تقديس و تمجيد خداى عزوجل باشد و ديگرى براى نيازها، عذرها و نارسائيها، بيم دادن ها، و دعا به درگاه خداوند، و نيز براى آن كه خداوند اراده كرده است تا امام، بايدها و نبايدها كه صلاح و فساد مردم در آن هاست را به مردم بياموزد.
مرحوم مجلسى(رحمه الله) پس از آن كه عدالتى را كه در امام جماعت معتبر است براى امام جمعه كافى دانسته مى افزايد:
«نَعَمْ يظهرُ مِنَ الأخبارِ زائداً على إمام الجماعَةِ القُدرةُ على إيراد الخطبةِ البليغةِ المناسِبةِ للَمقامِ، بِحَسَبِ أحوالِ الناسِ، والأمكنةِ والأزمنةِ والأعوامِ والشهورِ والأيّامِ، والعِلْمِ بآدابِها وشرائِطِها».
بلى از روايات چنين بر مى آيد كه علاوه بر شرايط امام جماعت، امام جمعه بايد توان ايراد خطبه اى رسا، مناسب با مقام، بر اساس چگونگى حالات مردم و شرايط زمانى و مكانى، و سال ها و ماه ها و روزها را داشته باشد و به آداب و شرايط نماز جمعه نيز آگاه باشد.

رعايت ادب در خطبه ها

عن عديّ بنِ حاتِم «أنّ خطيباً خَطَبَ عندَ النبيّ(صلى الله عليه وآله)فقالَ: مَنْ يُطِعِ اللهَ ورسولَهُ ومَنْ يَعْصِهِما فقالَ: «قُم أو إذهبْ، بِئْسَ الخَطيبُ «أنتَ»».

عدى بن حاتم گويد

همانا خطيبى نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) خطبه خواند و گفت:
كسى كه اطاعت خدا و رسول او كند و كسى كه آن دو را معصيت و نافرمانى نمايد... پس آن حضرت فرمود:
برخيز يا « آن كه فرمود » برو، تو بد خطيبى هستى.
دليل برخورد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آن بود كه «يعصمها» گفت و نافرمانى خدا و رسول خدا را با يك ضمير ذكر كرد.
از اين برخورد به خوبى مى توان دريافت كه در خطبه ها بايد دقيق و با ادب سخن گفت.