بهترين پناهگاه حكايات و داستانهاى نماز

رحيم كارگر محمديارى

- ۳ -


نماز خوف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در جبهه

نماز خوف اولين بار در جنگ ذات الرقاع خوانده شد. از آنجا كه مسلمانان در اين جنگ ترس آن را داشتند كه مبادا هنگام نماز مورد تهاجم دشمن قرار گيرند، آيه 101 از سوره نساء در اين جنگ بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد. پيامبر دستور داد نيمى از لشكر در قسمت جلو و در مقابل دشمن صف آرايى كنند و نيم ديگر در صف جماعت به پيامبر صلى الله عليه و آله اقتدا كنند.
يك ركعت از نماز كه خوانده شد، نيروهايى كه در مقابل دشمن بودند، به سرعت جايگزين نمازگزاران شدند و ركعت دوم نماز را به پيامبر صلى الله عليه و آله اقتدا كردند و گروه اول ، ركعت دوم را فردا خوانده ، سريع خود را به مقابل دشمن رساندند. به اين ترتيب هر دو گروه به ثواب نماز جماعت با پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند و هم هشيارانه به مقابله با دشمن پرداختند.
نماز خوف يكبار ديگر در سال 61 هجرى در كربلا و در ظهر عاشورا به امامت سالار شهيدان حسين بن على عليه السلام خوانده شد. (72)

نماز شهيد بروجردى ، مشكل گشاى جنگ

هرگز نماز شب او ترك نمى شد. به عبادت ، عشق مى ورزيد. مشتاقانه در دعاى توسل و كميل شركت مى كرد. بروجردى در سخت ترين شرايط و در مقابله با دشوارترين كارهاى جنگ به حبل المتين نماز و دعا چنگ مى زد.
يك بار در عملياتى كه در نزديكى مهاباد قرار بود انجام شود، فرماندهان به شور و غور نشستند. سرانجام هيچ كس فكرش به جايى قد نداد. برنامه ها مثل كلاف سردرگم شده بود. ناگهان بروجردى رو به قبله نشست و با قلبى شكسته و چهره اى غمگين ، اما سرشار از اميد گفت :
خدايا! مى دانى كه ما هيچ كاره ايم و ذهن و فكرمان قاصر است . بى توجه تو هيچ كارى از ما ساخته نيست . خدايا! خودت فرجى حاصل كن و ما را از اين سرگشتگى نجات بده .
همگى آنها شب خوابيدند و نزديك صبح با صداى تلاوت قرآن بروجردى بيدار شدند و ايستادند به نماز. گره كور پس از نماز صبح ، توسط بروجردى باز شد.
فرداى آن روز بروجردى در قرارگاه حمزه سيد الشهداء عليه السلام در جلسه مشترك فرماندهان ارتش و سپاه ، طرح علميات را توجيه مى كند، كه با استقبال گرم فرماندهان روبرو مى شود. (73)

اهتمام به نماز جماعت

يكى از عباد روزى نتوانست نماز عصر را با جماعت بخواند. براى جبران اين كوتاهى ، زمينى را كه صد هزار درهم ارزش داشت ، در راه خدا صدقه داد.
عابدى مى گويد هر شب كه به نماز جماعت نمى رسيد، آن شب را تا صبح بيدار مى ماند و به عبادت و انابه مى پرداخت .
از ابن ربيعه نقل شده كه يك بار نماز صبح او قضا شد، كه براى جبرانش يك بنده را آزاد كرد.
به ربيع بن خثيم گفتند چرا شبها را نمى خوابى ؟ گفت :
مى ترسم دشمن خواب بر من غالب شود و من از فيض نماز شب و شب زنده دارى محروم بمانم . (74)

عظمت نماز جماعت

مفتى اعظم مصر مى گويد:
يكى از مستشرقين مشهور كه در قاهره بود، روزى از دانشگاه الازهر و ديگر آثار باستانى بازديد كرد. به همراه او چند مسجد ديدن كرديم در يكى از مساجد نماز جماعت برگزار بود. مسلمين در صفهاى فشرده با ابهت و هيمنه خاصى به طور هماهنگ تكبير و سبحان الله مى گفتند. يك لحظه ديدم حالت چهره مستشرق تغيير كرد. اول فكر كردم ، اتفاقى برايش افتاده است . پرسيدم مشكلى پيش آمده ؟ جواب داد: نه ، هيبت و عظمت اين نماز و عبادت ، تمام تنم را مرتعش كرد و از اين همه هماهنگى و اتحاد، متعجب هستم . (75)

اجر نماز گزار جماعت

شهيد دستغيب در كتاب قيامت و قرآن مى نويسد يكى از بزرگان مى گويد:
در خواب فردى را در بهشت ديدم كه در ميان قصرى بزرگ و با شكوه بر تختى تكيه زده است . جلو رفتم و سلام كردم . اول فكر كردم كه او از انبياست : گفتم تو كيستى ؟ گفت : من در دنيا يك كارگر ساده بودم . پرسيدم چه كردى كه به آن مقام بزرگ رسيده اى ؟ گفت : به واسطه انجام دو عمل ؛ يك روزه هايى كه گرفتم و ديگرى اينكه در دنيا به نماز جماعت اهميت مى دادم و نمازهايم را هميشه به جماعت مى خواندم . (76)

انس امام خمينى ره به عبادت و دعا

ظهر روزى كه شهيد مصطفى خمينى ، فرزند گرانقدر امام ره به شهادت رسيده بود، منزل امام پر بود از كسانى كه از دوره و نزديك براى عرض تسليت به محضر ايشان آمده بودند.
اذان ظهر شد، امام برخاست ، وضو گرفت و به مسجد رفت . غافلگير شده بودم ، فكر نمى كردم امام آن روز براى نماز به مسجد برود. فورا يك نفر را فرستادم كه خادم مسجد را از رفتن امام با خبر كند. اما گويا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سريع سجاده اى را از همسايه ها براى امام فراهم مى كند.
مردم شهر نجف وقتى فهميدند امام به مسجد آمده ، گروه گروه براى عرض ‍ تسليت به مسجد وارد شدند.
مردم وقتى امام را مى ديدند كه به صلابت كوه ايستاده و گريه نمى كند، بشدت تحت تاثير قرار گرفته بودند و گريه مى كردند.
امام با آرامش و وقار نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز، در مسجد روضه خوانى شروع شد. (77)

جامه طاعت و عبادت امام رضا عليه السلام

فرزند شهيد محراب آية الله صدوقى درباره عبادتهاى پدر مى گويد:
با اينكه پدرم كارش سخت و زياد بود، هرگز از دعا و ذكر مناجات ، غفلت نمى كرد. تمام دعاهاى مستحبى را مى خواند. نمازهاى مستحبى را بجا مى آورد و هرگز زيارت عاشورا را نديدم كه ترك كند. نماز شب را هميشه مى خواند، به طورى كه مادرم مى گويد ياد ندارم كه نماز شبش ترك شده باشد.
ايشان به تمام مستحبات و نوافل مقيد بود. (78)

نماز استسقاى آيت الله محمد تقى خوانسارى ره

دعبل خزاعى ، شاعر اهل بيت جامه اى را به عنوان تبرك از امام رضا عليه السلام درخواست كرد. امام جامه اى به دعبل هديه كرد و فرمود:
اين جامه را خوب نگهدار، چون من در آن جامه هزار شب و هر شب هزار ركعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن در آن نموده ام . (79)
در سال 1362 ه. ق زمانى كه كشور ايران در اشغال قواى منافقين بود، گروهى از سربازان انگليسى و آمريكايى در محله خاكفرج قم مستقر بودند. مدتها بود كه باران نباريده بود و مردم قم از بى آبى دچار مشكل بودند.
مردم قم از آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى درخواست مى كنند كه براى نزول باران نماز استسقا بخواند. ايشان به همراه حدود بيست هزار نفر از مردم شهر در ماه مبارك رمضان به طرف مصلاى خاكفرج حركت مى كنند؛ يعنى نزديك محل استقرار سربازان متفقين . در اين موقع عده اى از بهائيان كه در پادگان نفوذ داشتند، از فرصت استفاده كرده ، به افسران متفقين خبر مى دهند كه مردم شهر براى غارت و بيرون راندن شما مى آيند. نيروهاى متفقين اعلام آماده باش مى كنند و لوله توپها و مسلسلهايشان را به طرف جمعيت مى گيرند. اما برخلاف انتظار مى بينند كه مردم در صفهاى منظم در مصلا به نماز ايستادند.
آيت الله خوانسارى دو روز پى در پى براى نماز استسقا به مصلا مى رود. روز دوم پس از نماز پاره هاى ابر در آسمان متراكم مى شود. هنوز جمعيت به خانه هاى خود نرسيده بودند كه باران شديدى در مى گيرد و از تمام رودخانه ها آب جارى مى شود.
پس از آن ، خبر اين حادثه را افسران و خبرنگاران خارجى به خبرگزاريها مخابره مى كنند. (80)

قبيله قبله

حضرت على عليه السلام يك روز بعد از نماز صبح به وعظ و اندرز مردم پرداخت و از ترس خدا گريه كرد و ديگران نيز از گريه حضرت به گريه افتادند. آنگاه حضرت على عليه السلام فرمود:
به خدا قسم از زمان دوستم پيامبر صلى الله عليه و آله كسانى را مى شناسم كه صبح را به شب مى رساندند، در حاليكه چهره شان غمگين بود و شكمهاشان گرسنه و پيشانى شان در اثر سجده پينه بسته بود. كسانى بودند كه همواره در حال عبادت و مناجات با خداى خود بودند، اما با آن همه عبادت و بندگى ، هميشه بيمناك و هراسان بودند.(81)

نور الهى در خانه شب زنده داران

از عارف ربانى حاج شيخ جواد انصارى همدانى بارها نقل شده است كه فلان شخص با اينكه عامى است ، يك شب كه براى نماز شب بلند شده بود، مى بيند كه از چندين خانه نورى به آسمان بلند شده . به الهام در مى يابد كه در آن خانه ها در شهر همدان نماز شب خوانده مى شود. همچنين همان شخصى مى بيند كه از نقطه اى نور عظيمى به آسمان اوج گرفته و در مى يابد كه امام زمان عج در آنجا به نماز شب ايستاده است . (82)
آرى چنين است كه اگر انسانى هر چند عامى ، در طاعت حق استوار باشد، به مقاماتى از معنويت مى رسد كه چشمه هايى از حكمت و دانايى در قلبش جوشان مى شود و فرد نسبت به برخى امور بينا و شنوا مى شود.

عبادت عارفانه شيخ كمپانى

فيلسوف بزرگ ، عارف عاشق ، حاج شيخ محمد حسين غروى كمپانى در منزل خود حكمت و عرفان تدريس مى كرد. براى اين كلاس خود بيش از شش نفر را قبول نكرده بود، كه يكى از آنها مرحوم ايروانى بود.
ايروانى مى گويد:
يك شب كه براى حضور در درس عرفان شيخ كمپانى به خانه ايشان رفته بوديم ، شيخ در اتاق ديگر مشغول نماز بود. از اتاق درس ناله و مناجات او را مى شنيديم . بقدرى خاضعانه در استغاثه و انابه بود كه حس كردم تمام اشياء اطراف ما نيز هم آواز با شيخ به تسبيح و عبادت خدا مشغولند. (83)

آسايش اويس قرنى در عبادت است

اويس قرنى ، مردى عارف بود در سير و سلوك معنوى و طاعت حضرت حق به مقامى والا رسيد.
اويس بعضى شبها را به حالت ركوع و عبادت در ركوع به صبح مى رساند و برخى شبها را در حال سجده به پايان مى برد.
به او گفته شد كه اين چه دشوارى و سختى است كه به خودت روا مى دارى ؟ اويس گفت :
حال عبادت و نماز، وقت راحت من است . اى كاش از ازل تا ابد يك شب بود و من آن شب را به ركوع يا سجده به سر مى بردم . (84)

خواب بنده عابد، عبادت است

از امام صادق عليه السلام روايت شده كه به سدير صيرفى فرمود:
دوستان ما، خدا را در همه حال عبادت مى كنند. در حال ايستاده ، در حال نشسته و در حال خواب .
سدير پرسيد:
يابن رسول الله عبادت آنها را كه در حال ايستاده يا نشسته اند، مى دانم ، اما عبادت آنها كه در حال خواب هستند، چگونه است ؟
امام صادق عليه السلام فرمود:
آنها وقتى مى خوابند، دو ملك از طرف خداوند متعال بر بالين شان نماز مى خوانند و ثواب نماز آن دو ملك براى آنها نوشته مى شود. (85)

نشان پيروان حضرت على عليه السلام

گروهى به دنبال اميرالمومنين على عليه السلام حركت مى كردند. حضرت از آنها پرسيد: شما كيستيد؟ گفتند: يا اميرالمومنين ! ما پيروان تو هستيم . حضرت فرمود: پس چرا نشان پيروى را در شما نمى بينم .
گفتند: نشان پيروان شما چيست ؟ فرمود:
پيروان من كسانى هستند كه چهره شان از بسيارى عبادت و شب زنده دارى زرد است و اندامشان از روزه دارى لاغر. هميشه ذكر حق بر لب دارند و لبانشان از بسيارى ذكر خشكيده است و بر آنها گرد ترس خدا نشسته است . (86)

جاذبه هاى دين اسلام

در كتاب خاطرات و خطرات آمده است كه پيرلتى مى گويد:
در اسلامبول كه بودم ، شبها پنجره اتاق را باز مى گذاشتم تا آواى روح انگيز اذان مسلمانان را بشنوم زيرا از شنيدن آن لذتى روحانى به من دست مى داد.
هگل هم مى نويسد:
در اسلامبول ، روزى به مسجدى رفتيم . از سادگى و صلابت مسجد شگفت زده شدم و حالى خوش و جاذبه اى شورانگيز در خود حس ‍ كردم . (87)

ثواب زياد تسبيحات اربعه

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
در معراج ، داخل بهشت شدم ، در آنجا سرزمينى را ديدم كه فرشتگان با خشتهايى از طلا و نقره بنايى را مى ساختند. هراز گاه دست از كار مى كشيدند. از آنها پرسيدم كه چرا گاهى دست از كار مى كشيد. در جوابم گفتند هر گاه مومنى ذكر تسبيحات اربعه را مى گويد، ما برايش بنايى را استوار مى كنيم ، هر گاه آنها از ذكر باز مى ايستند، ما هم دست از كار مى كشيم ، تا اينكه آن مومن دوباره لب به تسبيح و ذكر خدا بگشايد.
تسبيحات اربعه جزو ذكر نماز است كه ثواب و پاداش زيادى را خداوند بر اين ذكر قرار داده . چه خوب است انسان در همه حال به اين دعاى پر فضيلت توجه و مداومت داشته باشد. (88)

نماز شب حضرت على عليه السلام در ليلة الهرير

روايت شده كه حضرت على عليه السلام فرمود:
از روزى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود نماز شب نور است ، هرگز نماز شب من ترك نشده است .
ابن الكواء از حضرت پرسيد: در ليلة الهرير هم نماز شبتان ترك نشد؟ امام فرمود:
حتى در آن شب هم ترك نشد.
ليلة الهرير، يكى از شبهاى مشهور در جنگ صفين است كه در آن شب هزاران نفر از دشمن كشته شدند. حضرت على عليه السلام در آن شب 523 نفر را كشت . با چنين فضا و شرايطى از جنگ است كه امام به نماز شب مى ايستد و از معبود و محبوب خود استمداد مى طلبد. (89)

اذان ، سرود رهايى

منصور بن حازم مى گويد امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى كه جبرئيل دستور اذان را براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آورد، سر آن حضرت در دامن على عليه السلام بود. جبرئيل اذان و اقامه را خواند و رفت . هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از حال خاص دريافت وحى خارج شد، به حضرت على عليه السلام فرمود آيا اذان جبرئيل را شنيدى ؟ على عليه السلام عرضه داشت بلى ، حفظ كردم . پس پيامبر فرمود بلال را احضار كن تا اذان را به او ياد دهم . (90)

پاداش شب زنده داران در بهشت

رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
در بهشت درختى است كه از آن اسبهاى ابلق سياه و سفيد با دوبال و با زينهايى از ياقوت بيرون مى آيند. اولياء خدا بر آنها سوار مى شوند و به هر جاى بهشت بخواهند به پرواز در مى آيند. اهل بهشت از خدا مى پرسند، خدايا! اين بندگان تو چگونه به اين مقام و جايگاه رسيده اند كه ما از آن محروم هستيم . جواب مى شنوند:
آنها كسانى هستند كه در دنيا شبها از بستر خواب بيرون مى آمدند و به نماز و راز و نياز مشغول بودند، در حالى كه شما در خواب بوديد و روزها كه شما مى خورديد و مى نوشيدند، آنها روز مى گرفتند و هميشه از ترس و شوق من مى گريستند. (91)

نمازگزار و لباسى از نور

درباره حالات علامه شيخ حيدر قلى سردار كابلى نقل است كه او در طول سالها خلوص و تقوا و عبادت ، به طهارت نفس و مقام بسيارى عالى رسيده بود به طورى كه داراى فضايل و كرامات زيادى بود. چهره نورانى و معنوى اش حكايت از نورانيت دل و زيبايى باطن داشت . در كمال خشوع و خضوع و مداومت به نماز و عبادت و تهجد، مصداق بارز اين سخن امام سجاد عليه السلام بود كه مى فرمايد.
اينان متقين با خداى خود خلوت و راز و نياز مى كنند و خداوند هم با نور خود آنها را مى پوشاند. (92)

ثواب زياد تسبيحات اربعه

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
هر كس بر ذكر تسبيحات اربعه يعنى كلمات سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر مداومت داشته باشد و همواره بر زبان بياورد، خداوند براى هر ذكر او درختى در بهشت برايش مى نشاند.
مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
يا رسول الله ! پس در بهشت درختان زياد خواهيم داشت .
پيامبر فرمود:
بلى ، اما بترسيد از اينكه آتشى بفرستيد و آن درختان را بسوزانيد.
آن آتش چيزى جز گناه و سرپيچى از فرمان خدا نيست . خداوند اين اذكار نغز را در نماز قرار داده تا بدان وسيله موجب رستگارى انسان شود. (93)

اذان ، شعار عشق و ايمان مشتاقان

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
ديوار مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به اندازه يك قامت بلند بود. هرگاه وقت نماز مى شد، پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال مى فرمود بالاى ديوار برو و با صداى رسا اذان بگو. چون باد ماموريت دارد تا صداى اذان اهل زمين را به سوى آسمانها ببرد.
فرشتگان وقتى صداى اذان از زمينيان مى شنوند، مى گويند اين صداى اذان پيروان محمد صلى الله عليه و آله است كه به يگانگى خداوند بلند است . آنگاه فرشتگان آسمان تا تمام شدن اذان و نماز مومنين ، براى آنها طلب آمرزش مى كنند. (94)
اذان ، تجلى اسماء الهى در دايره خلقت است و براى اهل دل شيرين ترين لحظات ، هنگام شنيدن نام محبوب و معشوق است . وقتى كه نام معبود از ماذنه بلند مى شود، جانهاى عاشق به پرواز در مى آيد و اشتياق ديدار يار افزونى مى گيرد.

مناجات امام صادق عليه السلام

امام صادق عليه السلام گاهى شبها به قبرستان مى رفت . شبى در قبرستان بود و مردگان خاك را خطاب قرار داد و فرمود:
اى در دل خاك خفتگان ! چگونه است كه من شما را مى خوانم و جوابم را نمى دهيد؟
آنگاه فرمود:
به خدا قسم بين آنها و جواب فاصله افتاده كه هرگز قادر به پاسخ نيستند.
بعد رو به قبله ايستاد و تا طلوع آفتاب به راز و نياز و مناجات مشغول شد. (95)

عبادت علامه مجلسى ره

علامه مجلسى ، در حاليكه به نوشتن كتابهاى ارزشمند و نيز گرد آورى دايرة المعارف شيعه ، يعنى بحار الانوار، مشغول بود، وظايف مربوط به شيخ الاسلامى را هم انجام مى داد. از طرفى از تدريس و موعظه مردم نيز غافل نبود.
علامه اهتمام و توجه خاصى به مستحبات داشت . نماز شب را هرگز ترك نمى كرد. نسبت به غسل جمعه و نماز جعفر طيار و دعاهاى مستحبى در صبح و شام تعمد داشت . (96)

فضيلت گفتن سبحان الله

در عده الداعى آمده است كه روزى حضرت سليمان بر قالى خود نشسته بود و سفر مى كرد. دهقانى كه مشغول آبيارى بود، وقتى سليمان را با آن همه شكوه سلطنت ديد، نگاهى به آسمان انداخت و گفت :
سبحان الله ، خدا چه قدرت عظيمى به سليمان داده است !
باد سخن او را به گوش سليمان رساند. سليمان نزد دهقان آمد. دهقان با احترام و ادب از سليمان استقبال كرد. سليمان نيز به گرمى و مهربانى با او برخورد كرد. از دهقان پرسيد: چه گفتى ؟ دهقان پاسخ داد:
عرض كردم خداوند به فرزند داوود چه ملك عظيمى داده است
سليمان گفت :
اگر مومن با توجه و اخلاص سبحان الله بگويد، از تمام ملك سليمان بهتر است .
سبحان الله تسبيح و ذكرى است كه دائما در نماز آن را ترك مى كنيم . فضيلت اين ذكر به قدرى است كه واجب است در نماز آن را تكرار كنيم . (97)

عبادت كبير

امير كبير در نامه اى كه دو سه روز قبل از عاشوراى سال 1268 ه.ق به ناصر الدين شاه نوشته ، آورده است :
امير نظام در خانه خود مشغول زيارت عاشورا است ...
از اين روى ، سياستمدار و مصلح و انقلابى بزرگى كه در روزهاى محرم به زيارت عاشورا اهتمام داشت ، در تاريخ رجال سياسى ايران كمتر مى توان مانند او را يافت .
در نامه ديگرش به شاه مى نويسد:
احوال اينجانب را پرسيده بوديد، الحمد الله خوبم . در بالاخانه به قدر يك ساعت مشغول قيام و قعود هستم ...
امير كبير از نماز خود به قيام و قعود تعبير مى كند و اين از ويژگيهاى عارفان وارسته است كه عبادتهاى خود را در مقابل نعمتهاى خداوند ناچيز مى شمارند. (98)

فضيلت عبادت حضرت زينب س

مرحوم شهيد ثالث كه در مراتب عبادت و اطاعت كوشش و مداومت بسيار داشته ، به يكى از دوستان خود مى گويد:
هر چه تلاش مى كردم تا شبى را به اندازه حضرت زينب عليه السلام عبادت انجام بدهم ، موفق نشدم . عبادتهاى آن حضرت از توان و استطاعت من خارج بود.
بزرگان ديگر نيز در جاهاى مختلف اعتراف به اين داشته اند كه در كوشش ‍ براى عبادت به اندازه عبادتهاى حضرت زينب عليه السلام توفيق نداشته اند.(99)

راز نماز شهيد دستغيب

با شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب براى انجام حج عمره همسفر بوديم . هواپيما از تهران به طرف بيروت پرواز كرد، تا از آنجا عازم جده شويم . در فرودگاه بيروت چند ساعتى معطل شديم . اذان مغرب بود كه هواپيما آماده پرواز شد.
شهيد دستغيب خيلى سعى مى كرد نماز مغرب و عشاء را اول وقت بخواند، اما درهاى هواپيما بسته بود و نمى شد كارى كرد. ايشان چند بار خواستند پياده شوند كه مانع شدند.
تاخير هواپيما به حدى انجاميد كه اگر به جده مى رسيديم ، نماز قضا مى شد.
شهيد دستغيب از اينكه نمى توانست به نمازش برسد، خيلى ناراحت بود. ما نيز تشويش داشتيم ، ولى ايشان خيلى نگران فوت نماز بود. موتور هواپيما كه روشن بود، يكدفعه با نقص فنى روبرو شد. خدمه هواپيما ناگهان درب هواپيما را باز كردند تا نقص هواپيما بر طرف شود. همه پياده شديم . شهيد دستغيب بوديم . خدمه مى گفتند شايد چند ساعت طول بكشد تا هواپيما آماده پرواز شود. نماز را كه خوانديم ، خبر دادند كه هواپيما آماده پرواز است سوار شويد. من هنوز در حيرت اين راز بودم كه ميان نماز شهيد و نقص هواپيما چه سرى نهفته است . (100)

شب زنده دارى شيخ جعفر آل كاشف الغطاء

در وصف حالات و سلوك معنوى مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء- از علماى بزرگ قرن سيزدهم - آمده است :
شبى براى خواند نماز شب از خواب بر مى خيزد. فرزند جوانش را هم از خواب بيدار مى كند و از او مى خواهد با هم براى خواندن نماز به حرم مطهر امام على عليه السلام بروند. پسرش كه در آن وقت شب ، برخاستن از خواب برايش سخت بود، بهانه مى آورد، اما شيخ اصرار مى كند كه حتما بايد با هم به حرم بروند. فرزندش بناچار و با اكراه بلند مى شود و وضو مى گيرد و با پدر به حرم مطهر امام على عليه السلام مى روند.
كنار در صحن مطهر كه مى رسند، مرد فقيرى را مى بينند كه نشسته و دست به طرف مردم دراز مى كند. شيخ جعفر از فرزندش مى پرسد: اين شخص ‍ در اين وقت شب اينجا چه مى كند؟ براى چه نشسته اينجا؟ پسرش ‍ مى گويد: براى گدايى از مردم شيخ مى گويد:
ببين فرزندم ! اين آدم به خاطر مبلغ اندك ، اين وقت شب از خواب و آسايش دست شسته و دست به سوى مردم دراز مى كند. آيا تو به اندازه او به وعده هاى خدا درباره شب زنده داران اعتماد ندارى كه مى فرمايد:
فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين جزاء بما كانوا يعملون (101)
فرزند جوانش از شنيدن اين جمله ، بشدت منقلب مى شود و در وجودش ‍ تحولى پديد مى آيد، به طورى كه تا آخر عمر نماز شب او ترك نشد. (102)

مناجات آيت الله شفتى

يكى از همسايه هاى آيت الله سيد محمد باقر شفتى مى گويد:
در اصفهان رسم بر اين بود كه دو ساعت قبل از اذان صبح در حمامها را باز مى كردند. يك شب كه به حمام مى رفتم ، از پشت ديوار منزل سيد صداى مناجات به گوشم رسيد. كنجكاو شدم و جلوتر رفتم . گوش كردم و شنيدم سيد با گريه و ندبه مى گويد: الهى ! ايخيب مثلك مثلى ؟ آيا خدايى چون تو، بنده اى مثل من را از رحمت خود محروم مى گرداند؟
رفتم به حمام و برگشتم ، مدت حمام من دو ساعت طول كشيد. هنوز اذان صبح نشده بود. باز صداى ضجه و ناله سيد به دعا و استغاثه بلند بود. (103)

عامل عابد

شب باران تندى مى باريد. وقت نماز مغرب و عشاء بود. رفتيم داخل چادر براى خواندن نماز. بين دو نماز يكى از بچه ها گفت كه نمازهاى مستحبى و نوافل را در حين راه رفتن هم مى شود خواند، هنگام نگهبانى ، وقت رزم شبانه و...
البته بچه هاى جبهه بيشترشان اهل تهجد و نماز شب بودند و اين از چهره شان ، از اخلاصشان در كار، از برخورد و رفتارشان هم مشخص بود.
دو شب قبل كه نگهبان بودم . يكى از بچه ها را در تاريكى شب ديدم كه نرم نرمك و آهسته از سنگر زد بيرون و وضو گرفت و باز آرام و بى صدا به سنگر برگشت . مى دانستم كه براى نماز شب بلند شده است . از بيرون سنگر نجوا و زمزمه عاشقانه اش را مى شنيدم . آرام نشستم كنار سنگر، هم براى نگهبانى ، هم به اميد ثواب از زمزمه هاى آن عابد عاشق . (104)

برخيز براى نماز شب !

مرحوم قاضى طباطبايى مى گويد:
شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء به علامه نورى گفت : برخى شبها خواب بر من غلبه مى كند و نمى توانم بيدار شوم و نماز شب بخوانم . علامه نورى با عتاب به او گفت : چرا بيدار نمى شوى ، چرا؟ حتما برخيز، برخيز!
سالها از اين قضيه گذشت و شيخ نورى وفات يافت . پس از ساله ، روزى با شيخ محمد حسين نشسته بوديم و خاطرات گذشته را باز گو مى كرديم ، شيخ محمد حسين گفت از آن گفتگو با علامه نورى به بعد، هر شب پيش از سحر صداى علامه در گوشم مى پيچد كه برخيز شيخ ، برخيز شيخ ، برخيز و من را براى نماز شب بيدار مى كند. (105)

زنگى براى نماز به صدا در مى آيد

پدرم ، شهيد مطهرى ، هميشه مقيد به نماز شب بود. شبى كه پدرم به شهادت رسيد، وقتى به خانه برگشتم ، ساعت نزديك 2 نيمه شب بود كه صداى زنگ ساعتش به صدا در آمد. همه از خواب برخاستيم . انتظار داشتيم باز صداى ناله هاى محزون پدر را بشنويم ، ولى خبرى نشد. بلند شديم و با ياد او ايستاديم به نماز، با چشمهايى گريان و قلبى پر از درد.
ساعت پدرم هنوز شبها زنگش به صدا در مى آيد، بى حضور پدر، اما با ياد پدر. (106)

نيايش امام محمد باقر عليه السلام

امام صادق عليه السلام در مورد عبادت پدرش امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
هميشه بستر پدرم را پهن مى كردم و انتظار مى كشيدم تا بيايد.
يك شب آمدن پدرم به بستر به تاخير افتاد. به دنبال ايشان به مسجد رفتم . هيچكس در مسجد نبود. پدرم را ديدم در گوشه اى از مسجد به سجده رفته و با حالت گريه و انابه استغاثه مى كند. گوش دادم و شنيدم كه مى گويد:
پروردگارا! تو منزه و ستوده اى . اى معبود من ! از روى تعبد و بندگى تو را ستايش مى كنم . كردار و عباداتم كم است . پس تو خود آن را بر من دو چنان كن .
افلج مى گويد:
امام باقر عليه السلام در مراسم حج پس از طواف در كنار مقام ابراهيم عليه السلام به نماز ايستاد. پس از نماز، وقتى سر از سجده بلند كرد، ديدم پيشانى امام از بسيارى اشك ، خيس شده است . (107)

خداوند مشتاق كيست ؟

خداوند به يكى از صديقين وحى فرمود كه من در ميان بندگانم كسانى را دارم كه مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم . آنها مشتاق من هستند و من نيز مشتاق آنها. مرا همواره ياد مى كند، من نيز به ياد آنها هستم . در تمام كارها به من نظر دارند، من هم توجهم به آنهاست .
آن صديق گفت : معبود من ! نشانه آنها كه مورد توجه تو هستند چيست ؟
فرمود:
آنها كسانى هستند كه در انتظار غروب آفتاب هستند تا شب فرا برسد و تاريكى همه جا گسترده شود و آنها در دل شب با من به راز و نياز بايستند. صورتهاشان را از روى خضوع روى خاك بگذارند و به مناجات بپردازند. در دل شب به خاطر نعمتهايى كه به آنها داده ام مرا خالصانه سپاس مى گويند. تا سحر با ضجه و استغاثه در قيام و ركوع و سجودند. به خاطر عشقى كه به من دارند، خودشان را در رنج و سختى مى اندازند. اولين چيزى كه به آنها مى دهم اين است كه از نور خود به دلهاشان مى تابانم تا به واسطه آن نسبت به من معرفت يابند. (108)

علاقه امام خمينى ره به عبادت

امام خمينى ره وقتى در نجف اشرف اقامت داشت ، به رغم كهولت سن و گرماى طاقت فرسا، هرگز نوافلش ترك نمى شد. در ماه مبارك رمضان در هواى بسيار گرم نجف ، براى اقامه نماز ظهر و عصر در مدرسه آيت الله بروجردى حاضر مى شد، ابتدا هشت ركعت نوافل نماز ظهر را مى خواند، بعد اذان واقامه را باطمانينه قرائت مى فرمود و به نماز ظهر مى ايستاد. پس از تعقيبات نماز ظهر، هشت ركعت نوافل نماز عصر را نيز با اذان و اقامه مى خواند و بعد مشغول نماز عصر مى شد و پس از تعقيبات نماز عصر مدرسه را ترك مى كرد. اين عبادت با شكوه امام ، با زبان روزه و هواى گرم به طور مستمر ادامه داشت .
اين قبيل عبادات تنها از انسانهاى خود ساخته وارسته وعارف بر مى آيد ، كه حضرت امام ره نمونه اعلايى از اين انسانهاى كامل بود. (109)

مناجات امام موسى كاظم عليه السلام در دل شب

شخصى درباره نيايش امام موسى كاظم عليه السلام نقل مى كند كه آن امام در آخرين ركعت از نماز شب خود، با معبودش چنين نيايش ‍ مى كرد.
خدايا! تو خود در كتابت فرموده اى اهل بهشت چنان بودند كه اندكى از شب را مى خوابيدند و سحرگاهان به استغفار بر مى خاستند. به خدا سوگند كه خواب من طولانى و شب زنده دارى من كم است . اكنون اين سحر است و من به بخشش از گناهانم برخاسته ام . بخشش كسى كه نه مالك سود و زيان خود است و نه اختيار مرگ و زندگى و نشورش را دارد. (110)

سجده طولانى ، شرط محشور شدن با پيامبر صلى الله عليه و آله

شخصى پيش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمد و گفت :
يا رسول الله ! عملى به من بياموز تا خدا مرا دوست داشته باشد، عملى كه مردم مرا دوست بدارند، عملى كه ثروتم زياد شود، عملى كه عمرم طولانى شود، عملى كه مريض نشوم و عملى كه با شما محشور شوم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
شش چيز خواستى كه لازمه رسيدن به آنها انجام دادن شش عمل است :
اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد، از خدا بترس و هميشه و همه حال خدا را ناظر اعمالت بدان .
اگر مى خواهى مردم تورا دوست داشته باشند، طمع خود را از آنها بردار و به آنها نيكى كن .
اگر مى خواهى ثروت و مالت زياد شود، زكات بده .
اگر مى خواهى بدنت سالم باشد، صبح و عصر صدقه بده .
اگر مى خواهى عمرت زياد شود، صله رحم كن .
و اگر مى خواهى با من محشور شوى ، سجده هاى طولانى انجام بده . (111)

مكافات نماز قضا

مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى معروف به شيخ نخودكى در وصيت خود به فرزندش مى گويد:
اگر آدمى چهل روز به رياضت و عبادت بپردازد، ولى يك بار نماز صبح از او فوت شود، نتيجه آن چهل روز عبادت بى ارزش و هباء منثورا خواهد شد.
فرزندم ! بدان كه در تمام عمرم تنها يك بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم كه شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رويا به من گفتند كه اين مصيبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد.
اكنون اگر يك شب ، نماز شبى از من فوت شود، صبح آن شب ، انتظار بلايى را مى كشم كه به من نازل شود.
سپس حاج شيخ حسنعلى مى افزايد:
پسرم ! ترا سفارش مى كنم كه نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا كه مى توانى غفلت مكن .
از آقاى نظام التوليه سركشيك آستان قدس رضوى نقل است :
شبى از شبهاى زمستان كه هوا خيلى سرد بود و برف مى باريد، آخرهاى شب دستور دادم كه تمام درهاى حرم را ببندد. خادمى خبر داد كه حاج شيخ حسنعلى در بالاى بام در كنار گنبد مشغول نماز است و مدتى است كه در حال ركوع مى باشد و هر چند بار كه مراجعه كردم ، در همان حال ركوع بود. گفتم با حاج شيخ كارى نداشته باش ، فقط كمى آتش هيزم در اتاق پشت بام بگذار كه وقتى نمازش تمام شد، گرم شود.
آن شب برف سنگينى در مشهد باريد. هنگام سحر كه براى بازكردن درهاى حرم آمديم ، به آن خادم گفتم برو ببين حاج شيخ در چه حال است . خادم رفت و پس از چند لحظه برگشت و گفت : حاج شيخ هنوز در حال ركوع است و پشتش از برف پوشيده شده .
معلوم شد كه ايشان از اول شب تا سحر در حال ركوع بوده است و سرماى شديد را اصلا احساس نكرده بود. (112)

شب زنده دارى حضرت زهرا سام الله عليها

امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
شبى از شبهاى جمعه مادرم زهرا عليه السلام را ديدم كه به نماز ايستاده و با خضوع و حضور قلب تمام به راز و نياز و نيايش مشغول بود. تا نزديك طلوع فجر صادق ، نماز مادرم طول كشيد. پس از پايان نماز به دعا پرداخت . بشدت تحت تاثير دعايش بود. مادرم درباره همه كس و همه قشرها دعا كرد، اما حتى يك دعا هم در حق خودش بر زبان نياورد. نماز و دعاى مادرم كه تمام شد، از او پرسيدم چرا براى خودت دعا نكردى ؟ مادرم در جواب فرمود:
فرزند عزيزم ! در دعا ديگران را بايد بر خود مقدم داشت . (113)