يكصد و چهارده نكته در باره نماز

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۲ -


نماز، جنگ با شيطان است

همه ما با كلمه محراب آشنا هستيم ، اين كلمه در قرآن نيز درباره محلّ نماز زكريّا عليه السّلام آمده است . هو قائم يصلّى فى المحراب (41)

محراب در لغت يعنى محلّ حرب وجنگ ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت ، قيام براى جنگ با ابليس است .

اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگيرد كه نامش محل جنگ باشد، جنگ با هوس ها و شيطان ها و طاغوت ها، القاى اين كلمه چه تاءثيرى در فرد و جامعه دارد؟

بگذريم كه امروز به خاطر فرهنگ غلط، محراب ها را تزيين مى كنند وگل بوته هاى كاشى كارى ها، صحنه را درست به عكس كرده وبه جاى فرار شيطان جولانگاه او قرار داده است .

روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به فاطمه عليها السّلام فرمود:

اين پرده را از جلو ديد من بردار، زيرا گلِ روى اين پارچه ، در حال نماز توجّه مرا از بين مى برد.

ولى ما امروز مبلغ سنگينى خرج مى كنيم تا محراب را با انواع كاشى تزيين كنيم . نمى دانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى ، از متن اسلام دور مى شويم ؟ اسلام هر چه عميق ولى بى آلايش معرفى شود جاذبه بيشترى خواهد داشت . ما با اين همه تزيينات چند نفر را به مسجد جذب كرده ايم و اگر بودجه اين تشريفات را صرف نيازهاى ضرورى جوانان كنيم چقدر جذب خواهيم كرد؟

نماز و توحيد

انّنى انا اللّه لااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوة لذكرى (42)

رابطه نماز و توحيد بسيار نزديك است ، توحيد ما را به سوى نماز مى كشاند و نماز روح توحيد ما را زنده مى كند. نماز با تكبير آغاز مى شود و در هر ركعت بعد از پايان سوره ، قبل و بعد از ركوع و هر سجده و در پايان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئيم . در ذكر ركوع و سجود، سبحان اللّه مى گوئيم و در ركعت سوم وچهارم ((لااله الا اللّه مى گوئيم كه همه مايه صيقل دادن روح توحيد و جلوه دادن روح ايمان است .

بريدن از نماز، زمينه گرايش به مفاسد

فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات (43)

پس از انبيا گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروى نمودند.

اين آيه ، ابتدا ضايع شدن نماز را مطرح كرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را. چون نماز ريسمان ارتباط با خداست ، همين كه پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است ، همچون گسستن بند تسبيح ، كه همه دانه ها در اثر آن پخش و گم مى شوند.

جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه ديگر اديان

در آيه 40 سوره حج مى خوانيم :

ولولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم اللّه اگر مؤ منان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدين را با قدرت و جنگ نگيرند، تمام نمازخانه ها و عبادتگاه هاى يهوديان و مسيحيان و مسلمانان خراب مى شود.

صَوامع ، جمع صُومعه ، به مكان عبادت در بيرون شهر (دِير) گفته مى شود كه براى زُهّاد ساخته مى شد. بِيَع جمع بيعة ، محل عبادت نصارى است كه همان كليسا و كِنيسه است .

صلوات ، جمع صلوة ، محل عبادت يهوديان است كه بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته اند و مسجد محل عبادت مسلمين است .

به هر حال بايد به قيمت خون دادن ، از مكان نماز و عبادات حفاظت كرد.

طهارت و سلامت قلب

همان گونه كه براى انجام نماز، طهارت ظاهرى ، در قالب وضو و غسل و تيمم ، شرط است ، قبول و پذيرفته شدن نماز نيز، به طهارت باطنى نياز دارد.

بارها قرآن به پاكى دل اشاره كرده است . گاهى مى فرمايد: تنها قلب سليم به درگاه خداوند راه دارد. قلبى است كه در آن شك و شرك وجود نداشته باشد.

به هر حال ، نماز نيز همانند قرآن كريم ظاهرى دارد و باطنى و آنچه ما انجام مى دهيم اگر درست باشد ظاهر نماز است كه بايد سكّوى پرواز به باطن آن باشد.

نمازى بر اساس معرفت و عشق .

نمازى برخاسته از اخلاص و محبّت .

نمازى با حال خشوع .

نمازى دور از غرور و عُجب و ريا.

نمازى سازنده و محرّك .

نمازى از قلبى بى هوى و بى مرض .

نمازى كه پرتوى از آن را فهميديم و نوشتيم و گفتيم ، ولى لياقت خواندن يك ركعت آن را نويسنده در تمام عمرش پيدا نكرده است .

نماز و صداقت

كسى كه ديگرى را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها كه با زبان ، مدّعى خداخواهى و خدادوستى اند، ولى علاقه اى به نماز ندارند در ادّعاى خود صداقت ندارند. نماز ملاك و ميزان مقدار تعهّدى است كه انسان در اظهارات خود دارد. به همين دليل نماز منافق همچون ساير اعمالش همراه با صداقت نيست .

نماز و نيّت

علاوه بر حضور قلب و خشوع در نماز كه سفارش اسلام و از علامات مؤ من است و اهميّت آن تا آنجاست كه اگر نمازى با توجّه خوانده نشود قبول نمى شود و از نماز همان مقدارى مورد قبول است كه با حضور قلب باشد، ولى با اين همه اسلام سفارش كرده كه نماز با بهترين لباس از نظر پاكى و نو بودن ، همراه با عطر و وقار و آرامش انجام گيرد، تا جائى كه بعضى به امام سجاد عليه السّلام كه به سوى مسجد مى رفت ، گفتند: گويا منزل عروس مى روى ! امام فرمود: ملاقات با خالق زيبائى ها دارم .

به خصوص زنان خوب است به هر نحو خود را براى نماز بيارايند، به اين معنا كه زيورهايى گرچه ساده و اندك هنگام نماز با خود داشته باشند.

نماز، يك معامله پُر سود

خداوند مى فرمايد: فاذكرونى اَذكركم (44) شما مرا ياد كنيد من هم شما را ياد مى كنم .

ياد ما براى خدا سودى ندارد، ولى ياد او از ما، لطفش را نصيب ما مى فرمايد، لغزش ما را مى بخشد، دعاى ما را مى پذيرد، مشكل ما را حل مى كند، لطف او براى ما بى نهايت ارزش دارد. پس در نماز كه ياد خدا مى كنيم ، كالاى پرارزشى را گرفته ايم .

نماز و آرامش

تنها مشكلى كه دنياى علم وصنعت امروز آن را حل نكرده ، مشكل آرامش روحى است . هر روز آمار بيمارى هاى روانى ، و مصرف قرص ‍ اعصاب زياد مى شود. هيچ چيز به انسان آرامش نمى دهد جز ياد خدا و ايمان و اُنس و عشق و توكّل به او.

آرى نماز ياد خداست و فقط با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد.

افرادى را مى شناسيم كه داراى قدرت ، مال و علم هستند، امّا آرامش لازم را ندارند. در مقابل ، افرادى تهيدست هستند كه به خاطر ايمان به سرچشمه هستى داراى قلبى آرامند، ديد و بينش و اعتقاد خاصّى دارند كه حوادث تلخ و شيرين را مى پذيرند و براى آنها تحليل منطقى دارند.

آرى با ياد خداوند دل ها آرام مى گيرد و بهترين ياد خدا همان نماز است ، كمبود امروز بشر علم و تخصصّ نيست ، بلكه دل آرام است . نه فرعون ها و ابرقدرت ها دل آرام دارند، نه قارون ها، و نه ابولهب ها، و نه منافقان چند چهره .

تنها رهبرى را كه ما در زمان خودمان داراى دل آرام ديديم ، حضرت امام خمينى قدّس سرّه بود كه روز 12 بهمن 57 وقتى در هواپيما نشست تا به ايران بيايد، خبرنگار از او پرسيد چه احساسى داريد؟ فرمود: هيچ .

با اينكه هنوز نظام شاهنشاهى سرِ پا بود و احتمال سرنگونى هواپيما داده مى شد.

در وصيّت نامه خود نيز نوشت من با قلبى آرام به سوى خدا مى روم . اين دل آرام از زور و پول و مقام نيست ، از پيوند با خداست كه بهترين نوع آن نماز است .

نماز، يعنى ايمان

بعد از حدود 15 سال كه مسلمانان به سوى بيت المقدّس نماز مى خواندند، وقتى به دلائلى قبله به سوى كعبه تغيير كرد، سؤ الى براى مسلمانان پيش آمد كه نمازهاى قبلى ما چه حكمى دارد؟ اين مسئله را از پيامبر پرسيدند.

آيه نازل شد كه نمازهاى قبلى شما صحيح است و خداوند پاداش نمازهاى شما را ضايع نمى كند.

لكن آيه اى كه نازل شد اين بود: وماكان اللّه ليضيع ايمانكم (45) خداوند ايمان شما را ضايع نمى كند. يعنى به جاى اينكه بگويد: نمازهايتان از بين نرفته و صحيح است ، مى فرمايد: ايمانتان ضايع نشده ، كه اين تعبير نشان دهنده آن است كه نماز يعنى ايمان و ترك نماز يعنى ترك ايمان .

نماز و بزرگى خداوند

اوّلين كلمه واجب در نماز الله اكبر است و كسى كه خداوند نزدش بزرگ شد، همه چيز را كوچك خواهد ديد.

كسانى كه سوار هواپيما مى شوند، همين طور كه بالا مى روند خانه هاى بزرگ ومحلّه ها و شهرها نزد آنان كوچك مى شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمين كوچك تر جلوه خواهد كرد.

كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ شود، ديگر طاغوت ها و قدرت ها و مال و مقام ها نزد او ارزش نخواهد داشت .

حضرت امير عليه السّلام در بيان صفات متّقين مى فرمايد:

عظم الخالق فى اعينهم فصغر مادون ذلك فى انفسهم (46)

چون خداوند در چشم مؤ منين بزرگ شد، غير او هر چه و هركس باشد كوچك جلوه خواهد كرد. اگر دنيا نزد ما كم ارزش شد وابستگى ما به آن كم مى شود و قهرا براى مال و مقام آن اين همه جنايت و خلاف مرتكب نمى شويم .

از سخنان امام خمينى قدّس سرّه اين بود كه آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند. اين يك تهديد تو خالى و شعار نيست ، كسى كه يك عمر باور داشته كه خدا بزرگ است ، آمريكا نزدش كوچك جلوه مى كند و هر حادثه اى پيش او ساده است .

حضرت زينب كبرى عليها السّلام عصر عاشورا گفت : ((ربّنا تقبّل منّا هذا القليل خداوندا! اين اندك را از ما بپذير.

حادثه كربلا و شهادت امام حسين عليه السّلام بسيار بزرگ بود، ولى كسى كه خدا را بزرگ ببيند آن حادثه را هم كوچك مى بيند.

و در پاسخ حاكم ستمگر بنى اميّه كه پرسيد در كربلا چه ديديد؟ فرمود: ((ما راءيت الاّ جميل من جز زيبائى چيزى نديدم .

آرى در ديد عارفان ، تمام كارهاى خداوند حكيمانه وزيباست .

نماز و اخلاص

در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحيح بودن آن است ، حتّى اگر حركت يا كلمه اى از واجبات يا مستحبات نماز را براى غير خدا انجام دهيم نماز باطل مى شود و اگر مكان نماز يا زمان آن را براى غير خدا تعيين نمائيم نماز باطل است ، اگر حالتى كه هنگام نماز به خود مى گيريم براى غير او باشد نماز باطل است .

بنابراين عبادت بودن نماز مربوط به آن است كه انسان هيچ گونه قصد غير خدائى نداشته باشد و اين قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پايان همچنان ادامه يابد.

ناگفته پيداست كه انسان در لابلاى آن همه زرق و برق ها و جاذبه هاى زياد اگر هر روز بتواند از همه چيز دل تهى كند و ريسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس او گره زند و چنان با او خلوت كند كه راه نفوذ غير را بگيرد، ارزش مهمى را به دست آورده است .

ما در نماز با گفتن ايّاك نعبد و ايّاك نستعين به عبوديّت و بندگى خالصانه اعتراف مى كنيم واين اخلاص را از خداوند مى خواهيم .

نماز، ميزان سنجش ايمان

قرآن مى فرمايد: و انّها لكبيرة الاّ على الخاشعين (47) نماز بار سنگينى است مگر براى افراد خاشع .

بنابراين هرگاه احساس كرديم نماز براى ما سنگين است بايد بفهميم روح خشوع نسبت به پروردگارمان نداريم و رفتن خشوع زمينه بى تفاوتى و كبر است .

امام سجّاد عليه السّلام در دعاى سحر ماه رمضان كه نامش دعاى ابوحمزه ثمالى است ، در ضمن مناجات هاى خود فلسفه سنگينى نماز را تحليل مى كند و مى گويد:

خدايا! چرا هنگام نماز نشاط ندارم ؟

شايد مرا از درگاه خود رانده اى !

شايد بخاطر ياوه گوئى ها توفيقم كم شده !

شايد مرا صادق نمى دانى !

شايد رفيق بد در من اثر گذاشته و ...

به هر حال سنگينى نماز علامت خطر است .

نماز، درگاه لطف خدا

افراد ديگر غير از خداوند، يا لطفى ندارند يا لطفشان ناچيز و محدود است ، يا لطف خود را به ديگران نمى رسانند و يا با هزار منّت ذرّه اى محبّت دارند و اگر لطفى كنند از بهره خودشان كم مى شود. امّا خداوند:

1- لطفش بى نهايت است .

2- باب لطف او هميشه به روى همه باز است .

3- دعوت به ورود هم كرده است .

4- از ورود ديگران در مدار لطفش شاد مى شود.

5 - مردم را بدون هديه و رشوه و با دست خالى مى پذيرد.

6- رابطه با او و بهره گيرى از الطاف او نه زمان مى خواهد نه زمين ، نه واسطه مى خواهد، نه رابطه و نه هيچ شرطى ديگر، فقط صداقت قلبى كافى است . صادقانه به لغزش خود اقرار كنيم و به درگاه او رو آوريم .

نماز، تكرارى نيست ، تعميق است

بر خلاف تصوّر بعضى كه نماز را تكرار مى دانند، نماز نردبان ترقى است كه هر چه بيشتر با حضور قلب خوانده شود بالاتر مى روى ، گرچه در ظاهر ركوع و سجودها تكرار مى شود ولى در حقيقت همانند پلّه هاى نردبانى است كه موجب بالا رفتن معرفت و ايمان انسان مى شود.

به تعبير ديگر اين اعمال به ظاهر تكرارى ، همانند كلنگى است كه براى حفر چاه مى زنند، كلنگ زدن در ظاهر تكرارى است ، امّا در واقع هر كلنگى كه مى زنيد به عمق بيشترى مى رويد ويك قدم به آب نزديك تر مى شويد. به هر حال ، ظاهر نماز تكرارى است ، امّا در واقع عمق بخشيدن و پرواز است .

نماز و طبيعت

نماز تنها يك توجّه قلبى نيست ، بلكه عملى است همراه با مردم و با بهره گيرى از طبيعت . بايد به آسمان نگاه كرد تا وقت نماز را شناخت ، به ستارگان نگريست تا قبله را شناخت ، به آب توجّه كرد تا پاك و مطلق و حلال و تميز باشد، به خاك دقّت كرد تا براى سجده و تيمم شرائط لازم را داشته باشد.

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سحرها به آسمان و ستارگان نگاه مى كرد و فكر مى كرد و مى گفت : ربّنا ما خلقت هذا باطلا

پروردگارا! اينها را بيهوده خلق نكردى . آنگاه به نمازشب مى ايستاد.

فكر در طبيعت يكى از راه هاى خداشناسى است .

البتّه توجّه به طبيعت صحيح است نه غرق شدن در طبيعت . طبيعت ، آيه و علامت و فلش براى عبور است نه توقفگاه و غرقاب ، آب دريا براى آن است كه كشتى روى آن برود، نه آنكه آب توى كشتى وارد شود و همه را غرق كند. خورشيد براى آن است كه انسان از نورش بهره گيرد نه آنكه به نورش خيره گردد و كور شود.

نماز و ادب

در اسلام به ما سفارش شده كه در نماز با ادب بايستيم ، دست ها روى ران ها، بدن آرام ، نگاه ها به محل سجده ، لباس ها نو و تميز، همراه با بوى خوش و معطّر. اگر با جماعت هستيم از سايرين جلو و عقب نيفتيم و خود را هماهنگ ديگران و مردم كنيم ، مقام امام را نگهداريم ، قبل از او كارى انجام ندهيم ، به ركوع يا سجود نرويم و بهتر است حتّى قبل از كلام امام ، ذكر نماز را به زبان جارى نكنيم . مجموعه اين دستورالعمل ها روحيه ادب و اطاعت را در انسان تقويت مى كند، آن هم ادبى بر اساس ارزش هايى چون : شناخت ، محبّت ، تواضع و ادب در برابر كسى كه اهليّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى .

در حديث است : كسى كه سجده نماز را با سرعت انجام مى داد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: گويا كلاغى نوك به زمين مى زند.(48)

نماز و زنده كردن ارزشها

از مهم ترين ارزشهاى اسلامى ، عدالت ورزى و عدالت گسترى است . در نماز نيز عدالت و محبوبيّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است .

اگر مردم امامت شخصى را قلبا قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعت قرار بدهد نمازش قبول نيست . همچنين براى كسانى كه در صف اوّل نماز قرار مى گيرند، صفات وكمالاتى مطرح شده كه اين صفات خود يك نوع زنده كردن ارزش هاى معنوى است . يعنى در جامعه هرگروه كه به عدالت و تقوى نزديك ترند بايد جلوتر ومحترم تر باشند.

نداى نماز از گهواره تا گور

هنگام تولّد نوزاد، اذان گفتن در گوش او سفارش شده و نيز هنگام دفن مرده نماز واجب شده است ، هيچ عبادتى از لحظه تولّد تا لحظه مرگ ، اين چنين ملازم انسان نيست .

نماز، درمان مشكلات اجتماعى

قرآن مى فرمايد:

واستعينوا بالصبر والصلوة (49) از شكيبائى و نماز كمك بگيريد.

در حديث مى خوانيم : كه هرگاه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و حضرت على عليه السّلام گرفتار مشكلات مى شدند به نماز مى ايستادند.

آموزش نماز مسئوليّت والدين است

تعليم نماز در روايات از وظايف مهمّ والدين است . والدين بايد فرزندان خود را از سه سالگى با بيان كلماتى از قبيل لااله الا اللّه آشنا كنند و كم كم او را آماده نماز نمايند.

خداوند به پيامبر مى فرمايد: وامر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها (50) به اهل خود فرمان نماز بده وپشتكار داشته باش .

قرآن در ستايش حضرت ابراهيم مى فرمايد: و كان ياءمر اهله بالصلوة (51) او اهل خود را به نماز فرمان مى داد.

لقمان هم به فرزندش سفارش نماز مى كرد: يابنّى اقم الصلوة (52)

عواقب اعراض از ياد خدا و نماز

نماز ذكر خداست وكسى كه از ذكر خداوند اعراض كند زندگى نكبت بارى دارد:

مَن اعرض عن ذكرى فانّله معيشة ضنكا (53)

ممكن است بگوئيد بسيارى اهل نماز نيستند ولى زندگى خوبى دارند، ولى بايد به درون آنها سرى زد تا ببينيم آيا صفا وآرامش لازم را دارند يا نه ؟ در مشكلاتى كه براى آنها پيش مى آيد چقدر دستپاچه مى شوند و خودشان را مى بازند؟ باقى انسان ها را با چه ديدى مى نگرند؟ تقوى و عدالت چه جايگاهى نزدشان دارد؟ روحشان به چه چيز وابسته است ؟ به آينده خود چقدر اطمينان دارند؟ اضطراب وهيجان هاى روانى ، تزلزل خانوادگى ، ضعف اعصاب ، بدگمانى ، احساس غربت و تنهايى از درون ، فساد و فحشا، آمار جنايت ، فرار فرزندان از خانه ، بالا بودن آمار طلاق ، خودباختگى ، ترس و... در جامعه بى نماز بيشتر است يا با نماز؟

نماز و توكّل

در نماز بارها آيه مباركه بسم اللّه الرحمن الرحيم را بر زبان جارى و به خود تلقين مى كنيم .

حرف باء در بسم اللّه رمز استمداد و توكّل است ،

با ياد او شروع كردن نشانه آن است كه تنها از قدرت او كمك بگيريم و به او توكّل كنيم .

ياد او نشانه مهر او و عشق به اوست .

نماز و روح بزرگ

انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى كند كه خالق تمام هستى است . سرچشمه تمام رحمت ها و بركات است . مالك روز قيامت است .

كسى كه حمد و ثناى خود را نثار اين وجود مقدّس با اين خصوصيات مى كند هرگز حاضر نيست براى هر چيز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچيزى ستايش كند.

زبانى كه ثناگوى خالق هستى شد، ديگر تن به ثناگويى هر نالايقى نمى دهد. فراموش نكنيم كه امام حسين عليه السّلام فرمود: كسى كه وصل به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باشد و از دامن زهرا عليها السّلام برخاسته باشد، بيعت يزيد را نخواهد پذيرفت .

آرى ... ستايش او نه ديگران ،

ثناى او نه طاغوت ها،

ثناى او براى ربّالعالمين بودنش ،

الرّحمن الرّحيم بودنش ،

مالك يوم الّدين بودنش ،

ديگران چه و كه هستند و چه قدرتى دارند كه من ثناگوى آنها باشم ؟ به خصوص كه مسلمان مى داند اگر ظالمى ستايش شود عرش خداوند به لرزه در مى آيد.

بنابراين ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى دهد كه ديگر حاضر به ثناى ديگران نمى شويم و اين روح بزرگ را از نماز و حمد مى توان تحصيل كرد.

حيف كه ما با توجّه نماز نخوانديم و مزه نماز را نچشيديم .

نماز و الگوپذيرى

در نماز با گفتن صراط الذين انعمت عليهم از خداوند مى خواهيم كه الگوى ما را كسانى قرار بده كه مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشق ورزيدند، در راه تو گام برداشته و استقامت كردند و از تو جدا نشدند.

بر اساس آيه 69 سوره نساء كسانى كه خداوند به آنها نعمت داده ، عبارتند از: انبيا و شهدا و صديّقين و صالحان .

آرى نعمت واقعى همان ايمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راه او فدا شدن است . نعمت هاى مادّى نصيب حيوانات هم مى شود ((متاعا لكم ولانعامكم (54) مقام معنوى است كه به انسان ارزش مى دهد.

نماز همراه با آگاهى

قرآن درباره تسبيح ونماز ساكنان آسمان ها وپرندگان مى فرمايد:

كل قد علم صلواته و تسبيحه (55) نماز آنها آگاهانه است .

ولى در جاى ديگر خطاب به انسان ها مى فرمايد:

لاتقربوا الصلوة و انتم سُكارى حتّى تعلموا ما تقولون (56) در حال مستى نماز نخوانيد تا بدانيد چه مى گوئيد.

به همين دليل در روايات آمده است :

عبادت عالم از عابد بهتر است .

در اسلام به تجّار سفارش شده : الفقه ثم المَتجَر (57) اوّل مسائل حلال و حرام را فرا گيريد بعد به سراغ تجارت برويد. در آموزش نماز هم بايد سعى كنيم اسرار نماز را به نسل نو تعليم دهيم تا آگاهانه براى نماز قيام كنند.

نماز و جهاد

دستورات اسلام از يكديگر جدا نيست ولذا قرآن مى فرمايد: ((لاتصلّ على احد منهم مات ابدا ولا تقم على قبره (58) به جنازه فراريان از جبهه نماز نخوانيد:

فراموش نمى كنم در ايّام دفاع مقدّس ، جوانى وصيّت كرد كه اگر من شهيد شدم مرا دفن نكنيد مگر آن دو دسته اى كه با هم قهرند، آشتى كنند و اين جوان از خون مقدّس خودش به نفع اصلاح ذات البين استفاده كرد، در حالى كه مى توانست بگويد اگر شهيد شدم راضى نيستم فلان شخص يا گروه به تشييع جنازه من بيايد و بدينوسيله آتش فتنه را بيشتر و كينه ها را عميق تر نمايد.

نماز و نياز

آنجا كه كار و تلاش بيشتر است نياز به نماز بيشتر است . انسان معمولا در شب ها خواب است و فعّاليتى ندارد، از اين رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نيست ولى نياز معنوى انسان در روز بيشتر است .

هوس ها، طاغوت ها، جلوه ها، حيله ها و تمام پرتگاه ها در روز جلوه ديگرى دارند و لذا اوّل روز و آخر روز بايد نماز خوانده شود وبراى وسط روز سفارش ويژه آمده است :

اقم الصلوة طرفى النهار (59)

دو طرف روز (صبح و شب ) نماز به پا دار.

حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى (60)

نسبت به تمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت كنيد. و مثل منافقين گرمى هوا را بهانه ترك جماعت قرار ندهيد.

و از آنجا كه روزهاى جمعه و عيد ايّام فراغت است و معمولا فساد در ايّام فراغت بيشتر به سراغ انسان مى آيد، سفارش به نماز جمعه و نماز عيد شده است .

شايد بخاطر لطافت و ظرافت بيشترى كه روح دختر دارد و غبار و فساد در روح هاى لطيف زودتر منعكس مى شود، نماز دختران از 9 سالگى شروع مى شود.

و هرگاه مشكل اضافه اى براى انسان پيش آمد سفارش به نماز بيشترى شده است . للّه للّه واستعينوا بالصبر والصلوة

به هرحال شايد بتوان گفت برنامه ريزى نماز مناسبت كامل با نيازها وزمان ها و ظرافت هاى روحى وروانى دارد. (واللّه العالم )

نماز، سدّى محكم در برابر گناه

هرجا نماز پايگاه داشت شيطان بساط خود را جمع مى كند و هركجا رشته نماز پاره شد همه كمالات متفرق مى شود.

قرآن مى فرمايد: انّ الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنكر (61) قطعا نماز از فحشا و منكر جلوگيرى مى كند.

نمازگزار نمى تواند سست باشد،

لباس و مكانش حرام باشد،

بدنش ناپاك و لقمه اش آلوده باشد،

او بخاطر صحيح بودن نمازش مجبور است يك سرى مراقبت هائى از خود داشته باشد،

ارتباط با خداوند روح قدسى به انسان مى دهد كه از ارتكاب آلودگى ها شرم دارد.

كجا ديده ايد كسى از مسجد به قمارخانه يا مراكز فساد برود؟

كجا ديده ايد كسى از خانه خدا بيرون آيد و براى دزدى پا به خانه مردم گذارد؟

وبر عكس اگر نماز ضايع شود هر گونه فساد و پيروى از انواع شهوات پيدا مى شود.

قرآن مى فرمايد: فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلاة واتّبعوا الشّهوات (62)

نماز محور زمان بندى ها

در آيه 58 سوره نور قرآن به نونهالانى كه هنوز به تكليف نرسيده اند مى فرمايد: هرگاه خواستيد وارد اتاق والدين شويد، در سه وقت با اجازه وارد شويد: اوّل : قبل از نماز صبح ، دوّم : بعد از نماز عشا وسوّم : هنگام ظهر كه انسان معمولا لباس هاى خود را براى استراحت در مى آورد.

در اين آيه زمان بندى اجازه فرزندان ، براساس نماز صبح و عشاء شده است .

چه زيباست ساعات جلسات ما نيز چنين باشد، مثلا ملاقات ما بعد از نماز مغرب يا عشا ياقبل از نماز ظهر، تا با تكرار زمان ، فرهنگ نماز را در جامعه شايع تر سازيم .

نماز، وسيله محو گناهان

قرآن ، در كنار فرمان نماز، مى فرمايد:

انّ الحسنات يذهبن السّيّئات (63)

همانا كارهاى نيك ، گناهان را محو مى كند و از بين مى برد.

حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: اگر بعد از گناه ، دو ركعت نماز خوانده و از خداوند، عافيت درخواست شود، اثر آن گناه محو مى شود.(64)

از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز روايت شده است : گناهانى كه ميان دو نماز واقع مى شود، مورد عفو قرار مى گيرد.(65)

آرى گناه كه در اثر غفلت از ياد خدا سر مى زند، با نماز و عبادت كه مايه انس و ارتباط با خداوند است ، زدوده مى شود و مغفرت ، جاى معصيت را مى گيرد.

نماز و شيوه آموزش گام به گام

شيوه تدريجى در آموزش وتربيت ، شيوه اى است كه در اسلام به ويژه در عبادات ، مورد توجّه بوده است .

روايات تربيتى اسلام دستور مى دهد: كودك را سه سال آزاد بگذار، پس از سه سال ، جمله ((لا اله الاّ اللّه را به او تعليم بده .

وقتى كه سه سال و هفت ماه و بيست روز شد، دوّمين جمله اى كه مى آموزى ((محمد رسول اللّه باشد.

وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پيامبر آموزش داده شود.

در پنج سالگى ، كه كودك قدرت تشخيص دست راست و چپ را يافت ، او را رو به قبله قرار ده و به او سجده بياموز.

در سال ششم ، نماز و ركوع و سجود را آموزش بده .

در سال هفتم ، شستن دست و صورت را به او بياموز.

و در سال نهم ، مساءله نماز را جدّى گرفته و اگر سركشى كرد، با او برخورد تنبيه آميز داشته باش .(66)

نماز و ياد حسين عليه السّلام

بهترين چيزى كه سجده بر آن سفارش شده ، خاك كربلا و تربت امام حسين عليه السّلام است . امام صادق عليه السّلام هنگام سجده پيشانى مقدّسش را بر خاك كربلا مى گذاشت . براى همراه داشتن تسبيح تربت امام حسين نيز رواياتى وارد شده است تا آنجا كه همراه داشتن آن مثل گفتن سبحان اللّه است و سجده بر مهر آن سبب كنار رفتن پرده ها و قرب بيشتر به ذات مقدّس خداوند است .(67)

نماز و ياد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

در هر دو ركعت نماز، يك تشهد مى خوانيم كه در آن به يگانگى خداوند و رسالت حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله اقرار مى كنيم .

هر روز در پنج وقت اين اقرار و اعتراف به توحيد و نبوّت لازم است تا انسان راه را گم نكند، مكتب و صاحب آن را فراموش نكند، بر او صلوات بفرستد و در اين اقرار و صلوات در رديف خداوند و فرشتگان قرار بگيرد. زيرا قرآن مى فرمايد: ((انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النبى (68) خدا و ملائكه بر پيامبرش صلوات مى فرستند، پس چرا ما نفرستيم ؟ مگر او ما را نجات نداد؟ سلام بر پيامبر اسلام كه ما را نجات داد.

نماز، روح انسان را بيمه مى كند

در سوره معارج مى خوانيم : اذا مسّه الشّر جزوعا و اذا مسّه الخير مَنوعا الاّ المصلّين الّذينهم على صلواتهم دائمون (69)

انسان در برابر تلخى ها و شرور بى صبر است و در برابر لذّت ها و خوبى ها تنگ نظر و بخيل ، مگر نمازگزارانى كه نسبت به انجام آن هميشه مراقبند.

آرى ارتباط دائمى با قدرت بى نهايت ، به انسان قدرت مى دهد، روحيّه توكّل را بالا برده و انسان را موجودى شكست ناپذير مى سازد.

ناگفته پيداست كه اين آثار براى نماز پيوسته و همراه با توجّه است ، نه نمازهاى غافلانه و موسمى .

نماز و سلام

هر مسلمان در هر كجاى زمين كه هست هر روز پنج بار بايد به تمام همفكرانش سلام كندللّه للّه السلام علينا و على عباداللّه الصالحين

سلام بر بندگان صالح خدا،

سلام بر سرمايه داران هرگز،

سلام بر قدرتمندان هرگز،

سلام فقط بر عباد صالح خدا.

سلام بر طرفداران مكتب حقّ عباداللّه الصالحين

سياست خارجى ما را در نماز، يكى غير المغضوب عليهم تعيين مى كند ويكى السلام علينا و على عباداللّه الصالحين

آرى كسى كه هر روز به بندگان خدا سلام كند، با آنها حيله نمى زند، خيانت نمى كند، كلاه سرشان نمى گذارد.

نماز و مردم

اصل در نماز، به جماعت خواندن است .

در نمازجماعت ، با مردم ، در مردم و از مردم بودن مطرح است ، در كنار مردم بدون هيچ گونه امتياز، از هر نژاد و اقليم و در هر شرايط اقتصادى .

نمازجماعت بدون امام نمى شود، چنانكه جامعه بدون رهبر نمى شود. امام براى همه مردم به طور يكسان امام است ، نه براى گروه خاص . فقير و غنى و زشت و زيبا در كنار هم قرار مى گيرند، بايد امتيازات پوچ با نماز جماعت از جامعه حذف شود، اگر امام در نماز اشتباه كرد مردم به او هشدار مى دهند، يعنى در نظام اسلامى امام وامّت بايد مراقب يكديگر باشند.

امام جماعت بايد مراعات ضعيف ترين مردم را بكند و نماز را طول ندهد و اين خود درسى است كه مسئولين بايد در برنامه ريزى ها و حركت ها توجّه به همه اقشار داشته باشند. در نماز جماعت مردم نبايد از امام جلو بيفتند و اين درس ديگرى است كه نشانه نظام و ادب مى باشد. اگر از امام جماعت گناه بزرگى سر زد و مردم فهميدند، بايد كنار رود. يعنى مردم و جامعه را نبايد بدست فاسق سپرد.

در نمازجماعت همه با هم به خاك افتاده و سجده مى كنيم آرى بايد همه با هم باشيم .

در نماز جماعت همه مردم مى توانند با كسب علم و تقوى و محبوبيّت امام شوند، پيشنمازى ارث كسى نيست ، هر كسى در كمالات برتر شد در جامعه آقاست .

نماز و اطلاع رسانى

امروزه در دنيا دولت ها با صرف بودجه هاى سرسام آورى براى امر اطلاع رسانى به جامعه كوشش مى كنند.

در اسلام طرح نمازجماعت و حضور مردم در صحنه ، آن هم در خانه خداوند و با وضو، بهترين فرصت براى آشنايى مردم با يكديگر و آشنايى با توطئه هاى دشمنان و پيش بينى راه حل ها براى خنثى كردن آن و شنيدن آخرين اخبار و گرفتن تحليل درست از زبان امام جماعت با سواد و با تقوى و احوالپرسى از يكديگر و تفقّد از محرومين جامعه و ياد گذشتگانى كه در مسجد بوده اند و حضور و غياب ساده و بى تشريفات و دعاى دسته جمعى براى حلّ مشكلات و استمداد از خداوند است .

نماز و رهبرى

نماز جماعت همانند هر اجتماع ديگر نياز به رهبر و امام دارد. در انتخاب امام جماعت مردم بايد توجّه به كمالات ، علم ، تقوى ، لياقت ها و اهليّت ها داشته باشند و اين خود تمرينى است كه در جامعه زير بار هر رهبرى نروند.

امام جماعت واسطه ميان مردم و خداست و انسان نبايد فاسق را واسطه قرار دهد.

افرادى كه در گناه و فساد غوطه ورند چگونه مى توانند مرا با نمازى آشنا كنند كه از فحشا ومنكر جلوگيرى كند؟ آرى امامِ جماعت بايد انسان وارسته ، با كمال ، با سواد و با تقوى باشد. مگر نه اين است كه امام من ، رابط من با خداست ؟ به هر ريسمانى كه نمى توان چنگ زد و با هر نردبانى كه نمى توان بالا رفت .

آرى انتخاب امام جماعت مردم را هر روز به فكر امامت و رهبرى مى اندازد.

اگر رهبرى براى چند نفر در مسجد شايستگى هايى لازم دارد پس رهبرى امت و جامعه شايستگى بيشترى مى خواهد، به همين دليل سفارش شده پشت سر كسى نماز بخوانيد كه به ايمان و عدالت او اطمينان داريد.

همين كه پشت سر شخصى به عنوان امام جماعت نماز خوانديد قهرا آن امام بيش از ديگران مراعات رفتار خود را بكند. آرى كسى كه خود را امام ديگران قرار مى دهد بايد قبل از ديگران به اصلاح خود بپردازد و بدين وسيله بر پايى نماز جماعت ها وسيله اى براى اصلاح افراد مى شود.

نماز و تحرّك

اسلام از مردم تحرك و هيجان معنوى مى خواهد، شعار عجّلوا بالصلوة و فاسعوا الى ذكر الّله (70)

يعنى بايد هنگام نماز با صداى مقدّس اذان در جامعه مسلمين ، تحرّك و تصميم خاصى را به وجود آورد، بايد كارها تعطيل ، تفرق ها تبديل به وحدت ، غفلت ها تبديل به ذكر و ياد خدا شود.

مؤ من واقعى كسى است كه هرگاه ياد خدا شد دل او تكان بخورد. مثال كسى كه صداى اذان را بشنود و بى توجّه باشد، مثال كودكى است كه صداى پدر را بشنود و اعتنا نكند.

نماز و نظم

در زمان بندى اوقات نماز، در منظم بودن صف هاى نماز جماعت ، در با هم سجده رفتن ، با هم نشستن ، با هم قيام كردن ، با هم سكوت كردن ، با هم دعا كردن ، جلو عقب نيفتادن ، قبل از وقت نماز نخواندن و نماز را به خارج از وقت نسپردن ، در همه اينها سيماى نظم را مشاهده مى كنيم .

نماز و جهت گيرى

نمازگزار بايد رو به قبله بايستد و جهت و خطّ خود را روشن كند، البتّه قبله و جهت او را بايد خداوند تعيين كند، نه خودش و نه طاغوت ها.

قبله ، رمز شناسائى مسلمين از ديگران است از اين جهت به مسلمين اهل قبله مى گويند، مسلمانان با هر سليقه و تفكّر و از هر نسل و نژادى ، بايد جهت واحدى داشته باشند.

اگر مال و مقام هر لحظه دل ما را به سوئى مى كشد، هنگام نماز بايد دل از همه بكنيم ، كسى كه جسم خود را رو به خانه خدا كرد آمادگى آن را پيدا مى كند كه قلب و روح خود را متوجّه صاحب خانه كند.

قبله ما كعبه است ، اوّلين خانه اى كه براى مردم و عبادت بنا شد. خانه اى كه همه انبيا دورش طواف كرده اند،

خانه اى كه ابراهيم پايه هايش را بالا برده و اسماعيل در كنارش به كارگرى پرداخته است ،

خانه اى كه براى همه مردم و براى هميشه درهايش باز است و هيچ كسى در آنجا حقّ تعرّض ندارد. براى همه مردم مقدّس و از ملك هر كس آزاد است .