حشرات، پرندگان، حيوانات
نام حشره اى است كه حجاج بن يوسف ثقفى بوسيله آن از دنيا مى رود؟ خنفساء "سوسك"
جنايتهاى حجاج
روايت شده كه در آن روزى كه اميرالمومنين "ع" مردم تبهكار آن جامعه را نفرين
فرمود حجاج بن يوسف متولد شده است. اگر هر امتى خبيث ترين و فاجرترين فرد خود را
بياورد و ما "اهل كوفه" فقط حجاج را بياوريم، خيانت و فسق و فجور همين يك نفر بيش
از همه آنها خواهد بود.
مسعودى مى گويد: مادر حجاج وى را زاييد در حالى كه سوراخ نشيمن او بسته بود و آن
را سوراخ كردند. كسانى كه به دستور وى كشته شده اند، غير از كسانى كه در جنگها
بوسيله لشكريان او از بين رفته اند صد و بيست هزار نفر بوده و در زندان حجاج پنجاه
هزار مرد و سى هزار زن وجود داشته است در حالى كه هيچ يك از آنها مستحق كيفر كشتن
يا قطع عضو نبوده اند. [ ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمد تقى جعفرى، ج 21، ص 210.
]
على همهمه فراريان از جنگ را تشبيه به صداى چه حيوانى مى كند؟ على "ع" همهمه
فراريان جنگ را به صداى 'سوسمار' تشبيه كرده است.
در جنگ صفين بود كه عده اى از جنگ فرار كردند و على "ع" خطاب به آنان فرمودند:
'گويا مى بينم به هنگام فرار همهمه مى كنيد همچون صدايى كه از سوسماران به هنگام
ازدحاماشن به وجود مى آيد، نه قادر به گرفتن حقى هستيد و نه مى توانيد از ظلم و ستم
جلوگيرى كنيد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 123. ]
نام پرنده اى است كه على به عنوان شگفتيهاى آفرينش، در خطبه 155 ذكر مى كند؟
خفاش.
على "ع" ضمن بيان شگفتيهاى آفرينش در مورد خفاش مى فرمايد:
'از لطائف صنعتش و شگفتيهاى خلقتش همان اسرار پيچيده اى است كه در وجود شب پره
ها به ما نشان داده است.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 155. ]
نام چند پرنده در نهج البلاغه ذكر شده است؟ نام هشت پرنده در نهج البلاغه ذكر
شده است كه عبارتند از: كركس، خفاش، طاووس، كلاغ، خروس، عقاب، كبوتر، شترمرغ.
نام چند حيوان در نهج البلاغه ذكر شده است؟ نام سيزده حيوان در نهج البلاغه ذكر
شده است كه عبارتند از: فيل، گرگ، اسب، گوسفند، شتر، سوسمار، نهنگ، افعى، كفتار،
شير، گورخر، مار، بز.
نام چند حشره در نهج البلاغه ذكر شده است؟ نام سه حشره در نهج البلاغه ذكر شده
است كه عبارتند از: خنفساء "سوسك"، ملخ، عنكبوت.
يكى از زيباترين پرندگان است كه على در خطبه 165 به عنوان شگفتيهاى آفرينش ذكر
مى كند؟ 'طاووس' يكى از زيباترين پرندگان است كه در نهج البلاغه ذكر شده است.
على "ع" در بيان شگفتيهاى خلقت طاووس مى فرمايد: 'يكى از شگفت انگيزترين آنها
"مخلوقات" طاووس است كه در موزون ترن شكلش بيافريد و با رنگهاى مختلف به عالى ترين
صورت رنگ آميزى كرد، با بالهائى كه شاهپرهاى آن را بر يكديگر قرار داد.' [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، خطبه 165. ]
نام پرنده اى در نهج البلاغه است كه اگر سركش حرف اول را برداريم به نام يكى از
حيوانات مى شود؟ پرنده اى كه اگر سركش حرف اول آن را برداريم نام حيوانى مى شود
'كلاغ' است كه 'الاغ' مى شود.
على "ع" بعد از بيان شگفتى خلقت طاووس، در مورد آميزش و تخم گذارى آن مى فرمايد:
'اگر كسى خيال كند كه بار دار شدن طاووس به وسيله قطرات اشكى است كه در اطراف چشم
جنس نر حلقه مى زند و طاووس ماده آنرا مى نوشد و سپس بدون آميزش با نر، بلكه در اثر
همان اشكها، تخم گذارى مى كند، اين افسانه بى اساس است، ولى عجيب تر از افسانه ى
توليد مثل 'كلاغ' نيست.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 165. ]
نام يكى از بزرگترين موجودات دريايى كه در نهج البلاغه ذكر شده است چيست؟ 'نهنگ'
بزرگترين موجودات دريايى است كه در نهج البلاغه ذكر شده است.
كوچكترين حيوانى كه در نهج البلاغه ذكر شده است نام ببريد؟ 'مورچه و پشه'
كوچكترين حيوان در نهج البلاغه مى باشند.
بزرگترين حيوانى كه در نهج البلاغه ذكر شده كدام است؟ 'فيل' بزرگترين حيوانى است
كه در نهج البلاغه از آن نام برده شده است.
على "ع" بعد از بيان خلقت طاووس مى فرمايد:
'منزه است آن كس كه حتى براى مورچگان ريز و پشه هاى خرد دست و پا آفريد و
بزرگترين موجودات يعنى ماهيان بزرگ، نهنگان و فيلها را بوجود آورد و مقرر داشت هر
شبهى كه بجنبد روح در آن نفوذ كند. مرگ، پايان آن و فناء سرانجامش باشد.' [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، خطبه 165 و خطبه 185 ملاحظه شود. ]
نام حشره اى است داراى حواسى نيرومند و دو دندان، كه آفت زراعت براى كشاورزان مى
باشد؟ 'ملخ' حشره اى است داراى حواسى نيرومند و دندان تيز، كه آفت زراعت براى
كشاورزان مى باشد.
على "ع" بعد از بيان حمد و صفات رسول گرامى اسلام "ص" و خلقت بعضى از موجودات و
آسمان و جهان مى فرمايد:
'اگر خواهى، درباره ملخ بينديش كه خداوند براى او دو چشم سرخ، دو حدقه، همچون
ماه تابان و گوش پنهان، آفريده و دهانى به تناسب خلقتش به او داده. حواسى نيرومند و
دو دندان كه با آنها "شاخه هاى گياهان و برگهاى درختان" را چيده و جدا مى كند و دو
وسيله همچون داس كه با آنها خوراكش را جمع آورى مى نمايد. كشاورزان براى زراعت خود
از آنها مى ترسند و قادر به دفعشان نيستند.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 185.
]
طاووس بانگ به كداميك از اعضاء بدنش به گريه مى افتد؟ طاووس با نگاه به 'پاهايش'
به گريه مى افتد.
على "ع" در شگفتى آفرينش طاووس مى فرمايد:
'آن گاه، كه به پاهايش نظر مى افكند، با گريه فرياد مى كشد و استغاثه و ناله
جانكاهش از آن بخوبى آشكار مى گردد كه گواه دردى است كه در درون دارد.' [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، خطبه 165، شماره 16. ]
نام حيوانى است در نهج البلاغه، كه اگر از دو طرف خوانده شود به يك معنا است؟
حيوانى كه از دو طرف خوانده شود به يك معنا است 'گرگ' نام دارد. [ نهج البلاغه معجم
المفهرس، خطبه 108، شماره 16. ]
نام پرنده اى است در نهج البلاغه، كه هنگام پرواز جوجه هايش به او چسبيده اند؟
'خفاش' پرنده اى است كه هنگام پرواز جوجه هايش به او چسبيده اند.
حضرت على "ع" بعد از بيان شگفتى آفرينش خفاش و در ضمن ذكر ويژگيهاى آن مى
فرمايد:
'آنها "خفاشها" مى پرند در حالى كه جوجه هايشان به آنها چسبيده و به مادرانشان
پناه جسته اند. هر زمان مادران بنشينند همراه آنانند و هر گاه به پرواز در آيند با
آنان در حركتند و تا زمانى كه پر و بال و اعضاى پيكر اين جوجه ها محكم نگردد از
آنها جدا نمى شوند.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 155، شماره 11. ]
حضرت على نامه اى را كه براى سلمان فارسى نوشته اند دنيا را به چه حيوانى تشبيه
كرده است؟ اميرالمومنين "ع" دنيا را به 'مار' تشبيه مى كند.
حضرت على "ع" به سلمان فارسى پيش از خلافتش نامه اى مى نويسد و در آنجا دنيا را
به مار تشبيه مى كند و مى فرمايد:
'دنيا به 'مار' مى ماند، ظاهرش نرم و زيبا، ولى زهر كشنده در درون دارد. [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، نامه 68. ]
خلفاء
'ابوقحافه' لقب كداميك از خلفاء است؟ ابوقحافه لقب 'ابوبكر' مى باشد. [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، خطبه 164، شماره 3. ]
كدام خليفه داماد پيامبر اسلام بود؟ عثمان "خليفه سوم".
على "ع" در مورد عثمان مى فرمايد:
'تو از نظر دامادى پيامبر "ص" بمرحله اى رسيدى كه آن دو "ابوبكر، عمر" نرسيدند.'
[ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 164، شماره 3. ]
كدام خليفه بود كه به على گفت: از مردم براى من مهلت بگير؟ عثمان.
هنگامى كه مردم خانه عثمان را محاصره كرده بودند. عثمان از على "ع" درخواست كمك
مى كند و مى گويد: 'از مردم بخواه به من مهلت دهند تا خويشتن را از حقوق از دست
رفته آنها خلاص گردانم.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 164، شماره 11. ]
كدام خليفه در جنگ با روم و ايران با على مشورت كرد؟ خليفه اى كه در جنگ با روم
و ايران با على "ع" مشورت كرد، 'عمر' بود.
توضيح و شرح جنگ مسلمانان با روميان و ايرانيان صفحه 87 تا صفحه 89 آمده است.
على كدام خليفه را تشبيه به شتر سوار سركش مى كند؟ عمر.
على "ع" در اين زمينه مى فرمايد: 'رئيس خلافت "عمر" به شتر سوارى سركش مى ماند،
كه اگر مهار را محكم كشد، پرده هاى بينى شتر پاره شود و اگر آزاد گذارد در پرتگاه
سقوط مى كند.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 3، شماره 7. ]
على كدام خليفه را به شتر پر خور و شكم بر آمده تشبيه مى كند؟ خليفه سوم "عثمان"
حضرت على "ع" در اين زمينه مى فرمايد: 'بالاخره سومى به پا خاست، او همانند شتر
پر خور و شكم برآمده همى جز، جمع آورى و خوردن بيت المال نداشت بستگان پدريش به
همكاريش برخواستند، آنها همچون شتران گرسنه اى كه بهاران به علف زار بيفتند...' [
نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 3، شماره 10. ]
ضرب المثلها
مفهوم ضرب المثل 'حوضى برايشان از آب پر سازم كه تنها خود بتوانم آبش را بكشم'
يعنى چه و براى چه كسانى فرموده است؟
مفهوم ضرب المثل اين است كه: 'نقشه اى براى آنها "طلحه و زبير" طرح كنم كه راه
فرار از آن را نداشته باشند.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 137، شماره 4. ]
اين ضرب المثل را براى طلحه و زبير فرموده است كه خواهان خون عثمان بودد و جنگ
جمل را به راه انداختند.
مفهوم ضرب المثل 'گوسفند تك رو طعمه گرگ مى گردد' يعنى چه؟ و به چه مناسبتى حضرت
على ذكر كرده اند؟ مفهوم ضرب المثل اين است كه: 'از تنهايى و پراكندگى بپرهيز كه
انسان تنها طعمه شيطان مى شود.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 127، شماره 8. ]
وقتى حضرت راجع به اشتباهات خوارج سبك مغز سخن مى گفت اين ضرب المثل را بيان
فرمودند.
ضرب المثل 'خاشاك در چشم و استخوان در گلو' يعنى چه و به چه مناسبت على ايراد
فرموده اند؟ اين ضرب المثل را پيرامون غضب خلافت فرموده اند كه على "ع" در مقابل
اين غضب صبر و بردبارى را پيش گرفتند كه همچون خارى در چشم و استخوانى در گلو او را
ناراحت مى كرد. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 3، شماره 3. ]
سوالات مختلف
على چه كسى را تشبيه به گاو مى كند و علت آن چيست؟ طلحه.
قبل از آغاز جنگ جمل، على "ع" عبدالله بن عباس را به سوى زيبر فرستاد و از او
دعوت به اطاعت كرد، خطاب به ابن عباس فرمودند: 'با 'طلحه' ملاقات نكن! كه اگر
ملاقاتش كنى، وى را همچون گاوى خواهى يافت كه شاخهايش اطراف گوشهايش پيچ خورده
باشد، او بر مركب سركش هوا و هوس سوار مى شود و مى گويد: مركبى رام است.' [ نهج
البلاغه معجم المفهرس، خطبه 31. ]
'زبير' با على چه نسبتى دارد؟ زبير 'پسر دائى' على "ع" مى باشد.
على "ع" قبل از آغاز جنگ جمل بعد از نهى عبدالله بن عباس از ملاقات با طلحه مى
فرمايد:
'با 'زبير' ارتباط بگيرد كه نرمتر است، به او بگو پسر دائى تو مى گويد: مرا در
حجاز "به خلافت" شناختى و در عراق انكار "خلاقت من" كردى، چه شد كه از پيمان خود
باز گشتى؟!' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 31. ]
على چه كسى را پدر قوچهاى چهار گانه معرفى مى كند؟ مروان بن حكم.
على "ع" بعد از اسارت مروان در جنگ جمل فرمودند:
'آگاه باشيد او "مروان" حكومت كوتاه مدتى خواهد يافت همانند مقدار زمانى كه سگى
بينى خود را با زبان پاك كند! او پدر قوچهاى چهار گانه است! و امت اسلام از دست او
و پسرانش روز خونينى خواهند داشت.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 73، شماره 3.
]
امام حسن و امام حسين براى آزادى چه كسى به حضور على رسيدند؟ مروان بن حكم..
بعد از اسارت مروان بن حكم در جنگ جمل، امام حسن و امام حسين "ع" براى آزادى او
نزد امام "ع" شفاعت كردند، امام "ع" وى را آزاد ساخت. امام حسن و امام حسين "ع"
پرسيدند: آيا او "مروان" با شما بيعت مى كند؟ امام فرمود: 'مگر او پس از قتل عثمان
با من بيعت نكرد؟ من نيازى به بيعت او ندارم، دستش، دست يهودى است اگر با دستش بيعت
كند از پشت سر خود به شكست پيمان اقدام مى كند. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه
73. ]
چه كسى على را به شوخ طبعى و اهل مزاح افتراء مى زند؟ عمرو عاص.
بعد از انتساب شوخ طبعى توسط عمرو عاص، على "ع" فرمود: 'شگفتا! پسر آ زن بد نام
"زنا كار" در ميان مردم شام، نشر مى دهد كه من اهل مزاح هستم، مردى شوخ طبع، كه
مردم را سرگرم شوخى مى كند. حرفى به باطل گفته! و سخنى به گناه انتشار داده است.
آگاه باشيد بدترين گفتار، دروغ است او "عمرو عاص" سخن مى گويد و دروغ مى گويد..." [
نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 84. ]
در كدام نماز ميت بود كه پيامبر اكرم بجاى پنج تكبير، هفتاد تكبير گفتند؟ نماز
بر پيكر حمزه سيد الشهداء، كه پيامبر اكرم "ص" بجاى پنج تكبير، هفتاد تكبير گفتند.
على "ع" در جواب نامه معاويه در ضمن مقايسه خاندان نبوت با خاندان ابوسفيان مى
فرمايد:
'به عنوان شكر و سپاسگزارى نعمت خداوند، مى گويم: جمعيتى از مهاجران و انصار در
راه خدا شربت شهادت نوشيدند و هر كدام داراى مقامى و مرتبتى بودند، اما هنگامى كه
شيهد ما 'حمزه' شربت شهادت نوشيد به او گفته شد 'سيد الشهداء' و رسول خدا "ص" هنگام
نماز بر وى "بجاى پنج تكبير" هفتاد تكبير گفت.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه
28، شماره 7. ]
شخصى كه از طرف على براى حكميت انتخاب شده بود چه نام داشت؟ ابوموسى اشعرى.
ابوموسى از نظر روشنفكران
چنانكه احنف بن قيس مى گويد: ''قد حلبت اشطره فوجدته قريب القعر كليل المديه و
هو رجل يمان و قومه مع معاويه'' در ژرفاى وجودش فرورفتم او را سطحى و كوته نظر
يافتم، او مردى است يمنى و قبيله اش دوستدار معاويه است.
و باز احنف با روحى افسرده، هنگام بدرقه ابوموسى به حكميت، سفارشات دوستانه به
ابوموسى مى كند كه مبادا نيرنگ عمرو عاص در تو كار ساز شود و هنگامى كه از بدرقه
ابوموسى برمى گردد، خدمت اميرالمومنين "ع" مى رسد و با نهايت تاسف مى گويد: ما مردى
را به عنوان نماينده عراق فرستاديم كه از بركنار ساختن شما از خلافت باكى ندارد.
بله اكثريت سپاهيان عراق دانسته و ندانسته او را به عنوان نماينده رسمى ملت عراق
انتخاب كردند ولى امير مومنان "ع" او را بخوبى مى شناخت و به نمايندگى او از طرف
مردم عراق نظر مخالف داشت. شخصى كه از طرف معاويه براى حكميت انتخاب شده بود چه نام
داشت؟ عمر و عاص.
عمرو عاص در كلام على
على "ع" بعد از نكوهش شاميان و پيروان معاويه مى فرمايد:
''فادفعوا فى صدر عمر بن العاص بعبدالله بن العباس و خذوا مهل الايام، خوطوا
قواصى الاسلام الا ترون الى بلادكم تغزى و الى صفاتكم ترمى.'' [ نهج البلاغه معجم
المفهرس، خطبه 238، شماره 5. ]
سينه ى ''عمرو عاص'' را با مشت گرده كرده ''عبدالله بن عباس'' بشكنيد و از مهلت
روزگار استفاده نمائيد و مرزهاى اسلام را در اختيار بگيريد. مگر نمى بينيد شهرهاى
شما را ميدان نبرد كرده اند و سرزمين حيات و زندگى شما هدف تير دشمن قرار گرفته
است؟! على "ع" در جاى ديگر طى نامه اى خطاب به عمرو عاص مى فرمايد:
''تو دين خود را تابع كسى قرار داده اى كه گمراهى و ضلالتش آشكار است و پرده اش
دريده... تو گام بجاى قدم او "معاويه" گذاشتى و بخشش او را خواستار گرديدى، همچون
سگى كه بدنبال شيرى برود، به چنگال او متكى شده و منتظر قسمتهاى اضافى شكارش باشد
كه بسوى او اندازد... اگر خداوند بمن امكان دهد و دستم به تو و پسر ابوسفيان برسد
كيفر آنچه انجام داده اى بشما خواهم داد.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 39. ]
به نظر على "ع" علم بهتر است يا ثروت؟ علم.
على "ع" خطاب به كميل مى فرمايد: ''اى كميل علم بهتر از مال است، "چون":
1- علم تو را پاسدارى مى كند ولى تو بايد مال را حفظ كنى.
2- مال با انفاق كم مى شود ولى علم با انفاق افزون مى گردد.
3- دستپروردگان مال به مجرد زوال مال از بين مى روند "ولى شاگردان علم
پايدارند".
4- اى كميل بن زياد! شناخت علم آيينى است كه با آن جزا داده مى شود، بوسيله آن
انسان در دوران حيات، اطاعت فرمان خدا مى كند و بعد از وفات نام نيك از او مى ماند
و علم حاكم است و مال محكوم.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 147، شماره 3. ]
به نظر على عدالت برتر است يا سخاوت؟ عدالت.
از على "ع" پرسيدند كه آيا جود برتر است يا عدالت؟ امام "ع" به دو دليل فرمودند
كه عدالت برتر است.
''1- عدالت هر چيز را در جاى خود قرار مى دهد ولى سخاوت آن را از مسيرش فراتر مى
برد.
2- عدالت، قانونى همگانى است ولى سخاوت جنبه خصوصى دارد بنابر اين عدالت شريفتر
و برتر است.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 437. ]
كداميك از ائمه هنگام نزول وحى بر پيامبر اسلام، صداى ناله شيطان را شنيد؟ كسى
كه هنگام نزول وحى بر پيامبر اسلام "ص" صداى ناله شيطان را شنيده ''على "ع"'' بود.
حضرت على "ع" بعد از بيان وصف شجاعت و فضيلت خود مى فرمايد:
''من نور وحى و رسالت را مى ديدم و نسيم نبوت را استشمام مى كردم. من به هنگام
نزول وحى بر محمد "ص" صداى ناله شيطان را شنيدم، از رسول خدا "ص" پرسيدم: اين ناله
چيست؟ فرمود: اين شيطان است كه از پرستش خويش مايوس گرديده تو آنچه را كه من مى
شنوم، مى شنوى و آنچه را كه من مى بينم مى بينى، تنها فرق ميان من و تو اين است كه
تو پيامبر نيستى، بلكه وزير منى و بر طريق و جاده خير قرار دارى.'' [ نهج البلاغه
معجم المفهرس، خطبه 192، شماره 121. ]
چه قومى از پيامبر اسلام درخواست معجزه "حركت درخت از ريشه" كردند؟ قومى كه
درخواست معجزه از پيامبر اسلام "ص" كردند، قوم ''قريش'' بود. حضرت اميرالمومنين "ع"
بعد از سخن فوق مى فرمايد:
''من همراه او "پيامبر اسلام "ص"" بودم، هنگامى كه سران قريش نزد وى آمدند،
گفتند: اى محمد "ص"! تو ادعاى بزرگى كرده اى، ادعايى كه هيچكدام از پدران و خاندانت
نكرده اند، ما از تو معجزه مى خواهيم، اگر پاسخ مثبت دهى و آن را به انجام برسانى،
مى دانيم كه تو نبى و پيامبر هستى و اگر انجام ندهى بر ما روشن مى شود كه ساحر و
دروغگويى. پيامبر "ص" پرسيد: خواسته شما چيست؟ گفتند: اين درخت را صدا بزن كه از
ريشه برآمده و جلو آيد و پيش رويت بايستد!! فرمود: خداوند بر همه چيز توانا است.''
[ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 192، شماره 123. ]
پيامبر اسلام به چه كسى غذاى جويده دهان خود را مى داد؟ پيامبر گرامى اسلام "ص"
به حضرت على "ع" غذاى جويده دهان خود را مى داد. امام على "ع" در فضل خويش مى
فرمايد:
''"هنگامى كه" من كودك بودم او "همچون فرزندش مرا" در آغوش خويش مى فشرد و در
استراحتگاه مخصوص خويش جاى مى داد، بدنش را به بدن مى چسبانيد و بوى پاكيزه او را
استشمام مى كردم، غذا را مى جويد و در دهانم مى گذاشت. هرگز دروغى در گفتارم نيافت
و اشتباهى در كردارم پيدا ننمود.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 192، شماره،
117. ]
خداوند چه دينى را بالاتر از همه اديان قرار داده است؟ ''دين اسلام'' دينى است
كه خداوند آن را به همه اديان برترى داده است. حضرت على "ع" در فضل اسلام و برترى
آن بر ديگر اديان مى فرمايد:
''اسلام آئينى است كه خداوند براى خويشتن انتخاب فرموده و آن را با ديد علم خويش
آماده ساخته و بهترين مخلوقش را "يعنى محمد "ص" براى تبليغ آن برگزيده است، پايه
هاى آن را بر محبت خويش قرار داده و اديان و مذاهب را با عزت و قدرت اسلام ضعيف
نمود، مذاهب ديگر را با اعتلاى اسلام پائين قرار داد و با احترام و نفوذ آن دشمنانش
را خوار گردانيد." [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 198، شماره 12. ]
چه كسى متصدى غسل پيامبر گرامى اسلام شد و پيامبر اسلام در دامن چه كسى جان
سپرد؟ حضرت على "ع" متصدى غسل پيامبر گرامى اسلام "ص" بود. امام على "ع" در فضيلت
خود مى فرمايد:
''رسول خدا در حالى كه سرش بر سينه ام قرار داشت قبض روح گرديد و جانش در دستم
جريان پيدا كرد، آن را به چهره كشيدم. من متصدى غسل آن حضرت بودم و فرشتگان مرا
يارى مى كردند.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 197، شماره 3. ]
در كدام قوم بود كه گناه يك نفر موجب عذاب و كيفر براى همه قوم شد؟ قومى كه گناه
يك نفر موجب عذاب و كيفر براى همه قوم شد، ''قوم ثمود'' بود. على "ع" در مورد اين
كه راضى به عمل كسى مثل عامل آن عمل است مى فرمايد:
''رضايت و نارضائى "بر عملى" موجب وحدت پاداش و كيفر مردم مى گردد "يعنى عاملان
و كسانى كه راضى به آن عملند در كيفر يا پاداش شريكند" ناقه ''ثمود'' را يك نفر
بيشتر پى نكرد، اما عذاب و كيفر آن همه قوم ثمود را فراگرفت، زيرا همه به عمل او
راضى بودند.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، طخبه 201، شماره 2. ]