جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه
ابن ابى الحديد
جلد ۶
ترجمه و تحشيه : دكتر محمود
مهدوى دامغانى
- ۱۶ -
سخن درباره آنچه بر
مشركان پس از بازگشت به مكه گذشت
واقدى مى گويد: موسى بن شيبه از قطن بن
وهيب ليثى براى من نقل كرد كه چون دو گروه از يكديگر جدا شدند دست
بداشتند و قريش آهنگ مكه كردند، شتران را سوار شدند و اسبها را يدك
كشيدند. وحشى ، غلام جبير بن مطعم ، بر مركب خود چهار روزه خود را به
مكه رساند تا مژده شكست و كشته شدن مسلمانان را بدهد. چون به گردنه و
دروازه حجون رسيد با صداى بلند فريد بر آورد و چند بار گفت : اى گروه
قريش ! تا مردم پيش او جمع شدند و بيم آن داشتند كه خبر ناخوش آورده
باشد و چون وحشى جمع آنان را كافى ديد، گفت : مژده دهيد كه از ياران
محمد چنان كشتارى كرديم كه در هيچ حمله اى چنان كشتارى نكرده ايم .
محمد را هم زخمى و زمين گير كرديم و سر و سالار لشكر، حمزه بن
عبدالمطلب را كشتيم . مردم از هر سو پراكنده شدند و شروع به اظهار شادى
و در مورد كشته شدن ياران پيامبر كردند.
جبير بن مطعم با وحشى خلوت كرد و گفت : بنگر چه مى گويى ! وحشى گفت :
به خدا سوگند راست گفتم : جبير پرسيد: حمزه را تو كشتى ؟ گفت : آرى ،
به خدا سوگند كه بر او زوبين پراندم كه به شكمش خورد و از ميان رانهايش
بيرون آمد و هر چه او را صدا كردند، پاسخ نداد و من جگر حمزه را گرفته
ام و با خود پيش تو آوردم كه آن را ببينى .
جبير گفت : اندوه زنهاى ما را از ميان بردى و سوزش دلهاى ما را خنك
كردى و به زنان خود فرماى داد كه به استعمال بوى خوش و روغن باز گردند.
واقدى مى گويد: عبدالله بن ابى اميه بن مغيره مخزومى همينكه مشركان در
آغاز جنگ احد شكست خوردند و گريختند همچنان گريزان به راه خود ادامه و
خوش نداشت كه به مكه آيد. به طائف رفت و به مردم ثقيف گفت : ياران محمد
پيروز شدند و ما شكست خورديم و من نخستين كسى هستم كه پيش شما آمده است
و سپس براى آنان خبر آمد كه قريش پيروز شده است و دولت براى او برگشته
است .
واقدى مى گويد: قريش آهنگ مكه كرد و پيروز وارد آن شهر شد و شادى دل
آنان در آن هنگام به اندازه اندوه و دلتنگى آنان در جنگ بدر بود و
اندوه و خشمى كه بر دل مسلمانان رسيد همچون شادى و نشاط ايشان در جنگ
بدر بود. خداوند متعال فرموده است و اين
روزگاران را ميان مردمان مى گردانيم
(240) و خداوند سبحان فرموده است
چون به شما مصيبتى رسيد كه دو برابر آن را رسانده بوديد، گفتيد اين
چگونه و از كجاست ، بگو از نزد خود شماست
(241) منظور اين است كه شما در جنگ بدر هفتاد تن از
قريش را كشتيد و هفتاد تن اسير گرفتيد كه دو برابر مصيبت شما در احد
بود، و اينكه گفتيد اين از كجا و چگونه بود و حال آنكه ما وعده داده
شده به نصرت و نزول فرشتگان بوديم و ميان ما پيامبر سرپيچى نشود، مگر
نمى بينى كه خداوند مى فرماى آرى اگر صبر كنيد و
پرهيزگار باشيد شما را همان دم پروردگارتان به پنج هزار فرشته نشاندار
يارى خواهد رساند
(242) و اين كار را مشروط به آن شرط فرموده است .
|