فروغى از كوثر:
زندگينامه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام)

الياس محمدبيگى

- ۳ -


غروب مهتاب در شهر ستارگان :

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ، از اجلال نزول كوكب ولايت و توفيق زيارت بانويى از تبار فاطمه اطهر ، با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت ، مبدّل به دنيايى از حزن و اندوه شد ، و اين غروب غم انگيز عاشقان امامت و ولايت را در سوك و عزا نشاند .
در رابطه با علّت مريضى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است(1) كه زنى در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود كه اين مطلب با توجه به درگيرى دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آنها « در ساوه » و جوّ نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مريضى به سوى شهر قم ، مطلبى قابل قبول مى تواند باشد .
آرى آن حضرت كه مى رفت زينبوار با سفر پربركتش سند گويايى بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مأمونى باشد ، و همانند قهرمان كربلا پيام آور خون سرخ برادرى باشد كه اين بار مزوّرانه به قتلگاه ( بنى عباس ) برده مى شد ، ناگاه تقدير الهى بر اين شد كه مرقد آن بزرگ حامى خط ولايت و امامت براى هميشه تاريخ ، فريادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيّع علوى در طول قرون و اعصار باشد .

مراسم دفن :

بعد از وفات شفيعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و كفن نمودند ، سپس به سوى قبرستان « بابلان » تشييع كردند ولى به هنگام دفن آن بزرگوار « به خاطر نبودن محرم » « آل سعد » دچار مشكل شدند و سرانجام تصميم گرفتند كه پيرمردى به نام « قادر » اين كار را انجام دهد .
ولى قادر و حتّى بزرگان و صلحاء شيعه قم هم ، لايق نبودند عهده دار اين امر مهم شوند ; چرا كه معصومه اهل بيت را بايد امام معصوم به خاك سپارد .
مردم منتظر آمدن « آن پيرمرد صالح » بودند ، كه ناگهان دو سواره را ديدند كه از جانب ريگزار به سوى آنان مى آيند وقتى نزديك جنازه رسيدند ، پياده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ريحانه رسول خدا را در داخل سردابى « كه از قبل آماده شده بود » دفن كردند و بدون اينكه با كسى تكلّمى نمايند ، سوار شده و رفتند ، و كسى هم آنها را نشناخت(2) .
به قول يكى از بزرگان هيچ بعيد نيست كه اين دو بزرگوار ، امامان معصومى باشند كه براى اين امر مهمّ به قم آمدند .(3)
پس از به پايان رسيدن مراسم دفن ، موسى بن الخزرج سايبانى از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت و اين سايبان برقرار بود تا زمانى كه حضرت زينب دختر امام جواد(عليه السلام) وارد قم شد و قبّه اى آجرى بر آن مرقد مطهّر بنا كرد .(4)
و بدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت(عليهم السلام) و دارالشّفاى دلسوختگان عاشق ولايت و امامت شد .

بخش سوم : فضائل و مناقب حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام)

از آنجا كه معرفت و شناخت ائمّه طاهرين و اولياء دين مبين ، همان شناخت فضائل و كمالات نفسانى آن بزرگواران است نه فقط آشنايى اجمالى با زندگينامه آنها ، در اينجا بعد از بيان اجمالى از زندگى كريمه اهل بيت(عليهم السلام) به ذكر شمّه اى از فضائل و مناقب آن حضرت مى پردازيم :

شرافت خانوادگى :

يكى از عاليترين فضائل آن حضرت انتساب ايشان به بيت وحى و رسالت و امامت است .
او « بنت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) » و « بنت ولىّ الله » و « اخت ولىّ الله » و « عمّة ولىّ الله » است و اين امر خود سرچشمه ساير فضائل و كمالات معنوى و روحانى آن بزرگوار مى باشد كه زندگى در جوار امامان معصومى همچون « موسى بن جعفر » و « علىّ بن موسى الرّضا »(عليهما السلام) و بهره مند بودن از تعاليم عاليه آن رهبران راه نور و سعادت ، خود عامل اساسى در تعالى روح و تكامل درجات علمى و عملى آن حضرت بوده است . بنابر اين مى توان آن حضرت را الگو و نمودارى از فضائل اهل بيت(عليهم السلام)دانست .

عبادت آن حضرت :

بنا به تصريح آيه كريمه قرآن ، هدف از خلقت انسان چيزى جز عبادت و بندگى خداوند متعال نيست كه : « وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلاّ لِيَعْبُدُونِ »(5): « جن و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند ( و از اين طريق تكامل يافته و به من نزديك شوند ) » . آنان كه به اين هدف پى بردند در راه رسيدن به عاليترين مرتبه آن كه حصول يقين و اطمينان و نفس مطمئنّه شدن است . سر از پا نمى شناسند و بهترين ساعات زندگى خود را زمان عبادت و راز و نياز به درگاه ذات بى نياز مى دانند و در خلوت شب سر بر آستان دوست مى نهند و راز دل با محبوب خويش مى گويند و عاشقانه با او به گفتگو مى نشينند و به اين آرزو زنده اند كه در حال نماز و راز و نياز به ملاقات حق بشتابند و مخاطب حضرتش قرار گيرند كه : « يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً »(6) : « اى روح آرامش يافته ! به سوى پروردگارت برگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است » .
يكى از عاليترين نمونه هاى عبادت و بندگى خدا از خاندان ولايت و امامت ، كريمه اهل بيت فاطمه معصومه(عليها السلام) است . او كه عبادت و شب زنده دارى هفده روزه اش در واپسين روزهاى عمر شريفش ، گوشه اى از يك عمر عبوديّت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاك الهى است و اين بيت النّور(7) و معبد و محراب به يادگار مانده آن صفيّه الله است كه ـ از بركات راز و نيازهاى شبانه آن بضعه موسى(عليه السلام) ـ تا دامنه قيامت هدايتگر و الهام بخش بندگان عاشق عبادت و ولايت مى باشد و چه خوش سروده اند اهل ذوق كه :
اين جايگاه كه آنقدر منوّر است ----- اين سجده گاه دختر موسى بن جعفر است
و بر سر در آن مكان مقدّس اين دو بيت به چشم مى خورد كه :
شده بنياد اين كاخ منوّر ----- به پاس دختر موسى بن جعفر
عبادتگاه معصومه است اينجا ----- كز اينجا قم شرافت يافت ديگر(8)

عالمه و محدِّثه اهلبيت (عليهم السلام) :

در فرهنگ اسلامى محدّثان راستين همواره از حرمت و منزلت ويژه اى برخوردار بوده اند ; محدّثان و راويان درحفظ و حراست از گنجينه هاى معارف و ارزش هاى دينى و ذخاير گرانمايه مكتب تشيّع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اوّل را داشته اند و حامل ودايع و امانت هاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند .

يكى از والاترين عناوينى كه نشان دهنده بلندى مرتبه علم و آشنايى كريمه اهل بيت(عليهم السلام) با معارف بلند اسلام و مكتب حياتبخش تشيّع است ; محدِّثه بودن آن حضرت مى باشد كه بزرگان علم حديث احاديث و روايات رسيده از آن حضرت را در كتابهاى خود نقل نموده اند ، رواياتى كه به خاطر داشتن مضمونى ولايى خود شاهد صدقى بر ولايت محورى بودن آن محدِّثه آل طه و عالمه آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) مى باشند كه در جاى خود اين روايات ذكر خواهند شد .

او معصومه است :

گر چه مقام عصمت از گناه و مصون بودن از لغزشها « در عين قدرت بر خطا » مقامى است خاص انبياء عظام و اوصياء آنان به ويژه چهارده معصوم پاك(عليهم السلام) ; ولى بودند كسانى كه به دليل طاعت و بندگى مخلصانه پروردگار و اطاعت و پيروى كامل از رهروان راه پاكى و وارستگى به درجه اى از تقوى و طهارت روحى رسيدند كه از معاصى و رذايل اخلاقى دور مانده و دامن روح و جان خويش را از ناپاكى ها زدودند .
فاطمه معصومه(عليها السلام) كه خود پرورش يافته مكتب ائمّه طاهرين(عليهم السلام)و يادگار صاحبان آيه تطهير است ، نمونه عاليى از طهارت و پاكى است به گونه اى كه خاصّ و عام او را بعنوان معصومه شناخته اند تا بدانجا كه بعضى از بزگان(9) ايشان را فردى برخوردار از طهارت ذاتى و تالى تلو معصومين (عليهم السلام) دانسته و حضرت رضا (عليه السلام) به ايشان لقب معصومه داده و فرمود : « مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنى » :(10)
كسى كه « فاطمه معصومه » را در قم زيات كند مثل آن است كه مرا زيارت كرده باشد» . و در يكى از فرازهاى زيارت دوّم حضرت آمده است كه : « السَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الطّاهِرَةُ الْحَميدَةُ الْبَرَّةُ الرَّشيدَةُ التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ » :(11) « سلام بر تو اى بانوى پاك و ستايش شده ، نيكوكردار و هدايت شده ، پرهيزگارِ وارسته » .

كريمه اهلبيت (عليهم السلام) :

انسان در اثر عبادت و بندگى خداوند متعال مى تواند به جايى برسد كه مظهر اراده حق و واسطه فيض الهى گردد ; اين ثمره عبوديّت و اطاعت كامل از ذات اقدس الهى است چنانچه خود در حديث قدسى مى فرمايد : « يَابْنَ آدَمَ اَنَا اَقُولُ لِلشَّىْءِ كُنْ فَيَكُونُ ، اَطِعْنى فيما اَمَرْتُكَ اَجْعَلُكَ تَقُولُ لِلشَّىْءِ كُنْ فَيَكُونُ » :(12) « فرزند آدم . . . مرا اطاعت كن تا تو را چنان نمايم كه ( به عنايت من ) هر آنچه را اراده كنى همان شود » .
امام صادق(عليه السلام) هم مى فرمايد : « اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ » :(13) « بندگى خداوند گوهرى است كه نهايت و باطن آن فرمانروايى بر موجودات است » .

اولياء خداوند متعال كه در راه بندگى و اطاعت گوى سبقت را از ديگران ربوده و اين راه را خالصانه پيموده اند هم در زندگى پربركت خويش و هم بعد از آن ، منشأ كرامات و عناياتى بوده اند كه آثار يك عمر اخلاص و وارستگى آنها است .
و از ديرزمان آستان قدس فاطمى منشأ هزاران كرامت و عنايت ربّانى بوده است و چه قلب هاى نااميدى كه سرشار از اميد به فضل و كرم الهى و چه دست هاى تهى كه سرشار از رحمت ربوبى و چه انسانهاى بريده از همه جا و نااميد از همه كس كه با دلى شاد و روحى پيوسته به ابديت از درگاه پرفيض و كرم اين كريمه اهل بيت(عليهم السلام)برگشته و براى خود زندگيى بر اساس ايمانى مستحكم به ولاى اولياء حق ، بنا نهادند .
اين ها همه ، نشانه بزرگى و عظمت روح آن بنده شايسته و پيوسته به منبع فيض و كرم بى پايان خداى فيّاض و كريم است . « نمونه هايى از كرامات آن بزرگوار به زودى ذكر خواهد شد » .

مقام شفاعت آن حضرت :

شكّى نيست كه داشتن حقّ شفاعت و رسيدن به اين مقام عظيم ، شايستگى لازم را مى طلبد چرا كه خداوند شفاعت كسانى را مى پذيرد كه مأذون و مجاز از طرف او باشند « يَوْمَئِذ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ اِلاّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ » :(14)« روز قيامت شفاعت كسى فايده نبخشد جز آن كه خدا اجازه شفاعتش داده باشد » . و اين اذن به كسانى داده مى شود كه به مرتبه عالى از قرب الهى و بندگى خالصانه پروردگار رسيده باشند كه در رأس آنها انبياء و ائمّه معصومين(عليهم السلام)هستند و بعد از آنها اين بندگان خالص حق و اولياء مقرّب درگاه خدايند كه هر كدام در حدّ مقام و درجه معنوى خويش حق شفاعت دارند « از علماء و شهداء و فرزندان شايسته امامان معصوم(عليهم السلام) » .
از جمله كسانى كه به شفيعه بودنش در روايات و آثار دينى تصريح شده است ، فاطمه معصومه(عليها السلام) است :
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد : « تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِىَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ » :(15) « به شفاعت او ( فاطمه معصومه ) همه شيعيانم وارد بهشت خواهند شد » .
و در زيارت آن حضرت به « دستور امام معصوم(عليه السلام) » گفته مى شود كه : « يا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فى الْجَنَّةِ » : « اى فاطمه معصومه ! براى من نزد خدا درباره بهشت شفاعت كن » . و اين خود نشان دهنده شأن و مقام بسيار عظيم آن شفيعه روز جزا است چنانچه در فراز ديگرى از زيارت مخصوص آمده است كه : « فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ » .(16) يعنى : اين كه ما از تو طلب شفاعت مى نماييم به خاطر اين است كه تو در محضر الهى شأن و منزلت وصف ناپذير دارى ، كه بر خاك نشينان اين عالم قابل تصوّر نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرينش بر آن واقفند .

فضيلت زيارت حضرت :

روايات درباره فضيلت زيارت آن بانوى برگزيده اسلام بهترين سند در رابطه با فضايل آن بزرگوار است ، كه امامان معصوم پيروان خود را تشويق و توصيه به زيارت مرقد نورانى ايشان فرمودند و پاداش عظيمى براى آن بيان كردند كه چنين پاداشى در باب زيارت اولاد موسى بن جعفر(عليه السلام) بعد از حضرت رضا(عليه السلام) بى سابقه است ; ما در اينجا چند روايت را ذكر مى كنيم :
1 ـ امام رضا(عليه السلام) فرمود : « مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ » :(17) « كسى كه ( فاطمه معصومه ) را زيارت كند سزاوار بهشت خواهد بود » .
2 ـ امام جواد(عليه السلام) فرمود : « مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتِى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ » :(18) « كسى كه قبر عمّه ام را در قم زيارت كند سزاوار بهشت است » .
3 ـ امام رضا(عليه السلام) فرمود : « مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ » :(19) « كسى كه ( فاطمه معصومه ) را زيارت كند ( در حالى كه معرفت به حق او داشته باشد ) پاداش او بهشت است» .
4 ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود : « اِنَّ ِللهِ حَرَماً وَهُوَ مَكَّةُ وَلِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدينَةُ ، وَلاَِميرِ الْمُؤْمِنينَ حَرَماً وَهُوَ الْكُوفَةُ وَلَنا حَرَماً وَهُوَ قُمْ وَسَتُدْفَنُ فيها اِمْرَأَةٌ مِنْ وُلْدى تُسَمّى فاطِمَةَ ، مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ » :(20) « براى خدا حرمى است و آن مكّه است و براى رسولخدا(صلى الله عليه وآله وسلم)حرمى است و آن مدينه مى باشد و براى اميرالمؤمنين(عليه السلام)حرمى است و آن كوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم مى باشد و بزودى زنى از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد كه نامش ( فاطمه ) است ; هر كس او را زيارت كند بهشت بر او واجب خواهد شد » .
اين روايت با توجه به اينكه قبل از ولادت موسى بن جعفر(عليه السلام) از امام صادق(عليه السلام) صادر شده است دليل بسيار روشنى است بر اينكه آمدن حضرت فاطمه معصومه به قم و دفن آن بزرگوار در حرم اهل بيت جزء اسرار غيبى بوده و تحقّق آن خود دليل روشنى بر حقّانيّت مكتب امامان معصوم(عليهم السلام)مى باشد .

بخش چهارم : رواياتى از حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام)

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) :
« اِنّى تارِكٌ فِيْكُمُ الثِّقْلَيْنِ أَما إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتى . . . » (21).
پيامبر اسلام در واپسين روزهاى عمر خويش در حالى كه امواج سهمگين فتنه و نفاق را فرا روى امّت اسلامى نظاره مى كرد و نگران آينده جامعه اسلامى بود با ابلاغ پيامى هدايتگر پرده هاى فريب و نفاق را كنار زد و كشتى نجات را به گاه هجوم امواج فتنه ها معرّفى فرمود و ساحل نجات را بر همگان ارائه نمود .
آخرين پيام حضرت چيزى جز همان حديث ثقلين نبود ; كه در آن هدايت رهروان خويش را در گرو تمسّك به قرآن و عترت قرارداد و آن دو را تنها محور اساسى شريعت و يگانه عامل بقاى ديانت دانست .
اين همه نبود جز براى اين كه راه دست يابى به احكام و معارف نورانى قرآن كريم روشن شود و راه ورود بدعت ها و انديشه هاى شيطانى دنيا پرستان در متن دين مسدود گردد . چرا كه اين معارف قرآنى برگرفته از عارفان راستين حقايق دينى است كه جامعه دينى را از سرچشمه حياتبخش آن كتاب انسان ساز سيراب و منافقان و دين سازان طول تاريخ را از رسيدن به اهداف شوم خود محروم مى سازد .
با اين همه ، شب پرستان روزگار نبوى بعد از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به همراهى و همآوايى مردمانى سست باور ، نداى شوم « حسبنا كتاب الله » سردادند و از همراهى قرآن و عترت جلوگيرى كردند و در راه نيل به اهداف شيطانى ايشان چه سخنان نورانى نبوى كه سوخته شد و چه دُرهاى گرانبهايى كه ناگفته در سينه ها ماند و چه فريادگران حديث نور كه از جور زمانه لب فروبسته و از ديار وحى رانده شده و در صحراى غربت جان سپردند . زبان بريده ميثم بر دار رفته و پيكر بى دست و پاى رشيد هجرى و تن تفتيده ابوذر در غربت آباد ربذَه خود گواه بى نهايت ستمى است كه در حقّ اهل بيت و پيروان راستينش روا داشتند .
امّا در اين دوران غمبارِ غربت عترت هم ، مناديان حقّ و راويان آگاه شيعه از پاى ننشسته و چوبه دار بر دوش سخنان نورانى و فضايل اهل بيت را ترويج مى نمودند . تا آن كه دوران جدايى قرآن و عترت به سر آمد و هر كدام جايگاه حقيقى خويش را يافت و براى حاملان راستين وحى الهى فرصتى فراهم آمد و در عصر صادقين (عليهما السلام) سرچشمه فياض علوم اهل بيت جوشيدن گرفت و تشنگان معارف الهى از آب زلال كوثرِ قرآن و عترت سيراب گرديدند .
از آن دوران ، تربيت يافتگان مكتب امامت بر ثبت و نشر سخنان درربار خاندان رسالت همّت گماشتند و با ترويج آثار ارزشمند امامان معصوم (عليهم السلام)مبانى اعتقادى جامعه و پايگاه ارزشهاى دينى را تحكيم بخشيدند ، و در طول قرون و اعصار هويت دينى امّت مسلمان را حفظ و از شريعت نبوى و مكتب علوى پاسدارى نمودند .
كه از جمله اين پاسداران امين گنجينه هاى گرانقدر ولايت و امامت محدِّثه آل طه حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) است كه چندين روايت را درباره ولايت نقل فرموده است كه به بيان آنها مى پردازيم :

حديث غدير و منزلت :

1 ـ . . . عَنْ فاطِمَةَ بِنْتِ عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا ، حَدَّثَتْنى فاطِمَةُ وَزَيْنَبُ وَاُمُّ كُلْثُوم بَناتُ مُوسَى بْنِ جَعْفَر(عليه السلام) قُلْنَ حَدَّثَتْنا فاطِمَةُ بِنْتُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد الصّادِقِ ، حَدَّثَتْنى فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ ، حَدَّثَتْنى فاطِمَةُ بِنْتُ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، حَدَّثَتْنى فاطِمَةُ وَسَكينَةُ اِبْنَتا الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ عَنْ اُمِّ كُلْثُوم بِنْتِ فاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِىِّ(صلى الله عليه وآله وسلم) عَنْ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) . . . قالَتْ : « اَنَسيتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ » . وَقَوْلَهُ(صلى الله عليه وآله وسلم) : « اَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى » :(22) « فاطمه دختر حضرت رضا نقل مى كند از فاطمه ( معصومه(عليها السلام) ) و زينب و امّ كلثوم ( دختران موسى بن جعفر(عليه السلام) ) و آنها از فاطمه ( دختر امام صادق(عليه السلام) ) و او از فاطمه ( دختر امام باقر(عليه السلام) ) و ايشان از فاطمه ( دختر امام سجّاد(عليه السلام) ) و او از فاطمه و سكينه ( دختران امام حسين(عليه السلام) ) و آنها از امّ كلثوم ( دختر فاطمه زهراء(عليها السلام) ) و او از فاطمه زهراء(عليها السلام) نقل مى كند كه آن حضرت ( به مردم ) فرمود : « آيا فراموش كرديد فرمايش رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را « در روز غدير » ؟ كه ( به شما ) فرمود : هركس من مولى ( و رهبر ) اويم پس على ( بعد از من ) مولى ( و رهبر ) اوست . و آيا فراموش كرديد اين فرمايش حضرت را ؟ كه فرمود : ( يا على ) نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسى(عليه السلام) است » . ( يعنى : تويى وصىّ و جانشين من ) .


پى‏نوشتها:

1. وسيله المعصوميّه ، ميرزا ابوطالب بيوك ، ص68 . قيام سادات علوى ، على اكبر تشيّد ، ص168 .
2. تاريخ قديم قم ، ص214 .
3. آيه الله فاضل لنكرانى « دام ظلّه » .
4. سفينه البحار ، ج2 ، ص376 .
5. سوره مباركه ذاريات، آيه 57.
6. سوره مباركه فجر ، آيه 28 ـ 27 .
7. بيت النّور ، همان حجره اى است كه آن حضرت در مدّت اقامت هفده روزه اش در منزل موسى بن الخزرج ، در آنجا مشغول عبادت بود كه هم اكنون هم اين حجره در ميدان مير ، خيابان چهارمردان و در كنار مدرسه ستّيه برقرار است و مورد توجّه دوستداران اهل بيت(عليهم السلام)مى باشد .
8. فاطمه بنت موسى بن جعفر(عليه السلام) ، محمّد هادى الامينى ، ص141 .
9. آية الله حسن زاده آملى ، در همايش بررسى شخصيت فاطمه معصومه (عليها السلام) ، دانشگاه قم.
10. ناسخ التواريخ ، ج7 ، ص337 .
11. انوار المشعشعين ، شيخ محمّدعلى قمى ، ص211 .
12. مستدرك الوسائل ، ج2 ، ص298 .
13. مصباح الشريعه ، باب 100 .
14. طه ، آيه 109 .
15. سفينه البحار، ج2، ص376.
16. بحار ، ج102 ، ص266 .
17. بحار ، ج102 ، ص265 .
18. همان .
19. همان ، ص266 .
20. همان ، ص267 .
21. بحار ، ج23 ، ص141 .
22. الغدير ، ج1 ، ص196 .