شیوه های امرو نهی زبانی (قسمت
چهارم) امر به معروف تهدیدی
تهدیدبه از دست دادن منافع ومصالح وافتادن در دشواری ها هموا ره در انسا ن ها تاثیر
گذار بوده است زیرا سود وزیان انسان چیزی نیست که بتواند به راحتی از آن بگذرد از
این رو امر به معروف تهدیدی برای کسانی که امر ونهی ساده واندرزی وامثال آنها در
آنها تاثیری ندارد گزینه ی خوبی در ارشادشان به شما رمی رود همانگونه که به مسا ئل
فقیه ی آن اشاره گردید.
انواع تهدید
تهدید انواع مختلفی دارد :
1- تهدید به قطع ارتباط با گنهکار 2- تهدید به تحریم منافع وامتیاز های که در
اختیار او گذارده ایم 3- تهدید به آثار گناهی که مرتکب آن می گردد 4- تهدید به
ریختن آبرو ومفتضح شدن در میان مردم 5- تهدید به مردن در حال گناه 6- تهدید به
گشترش سلطه ی شیطان بر او 7- تهدید به باز گرفتن آنچه خداوند به گنهکار داده است 8-
تهدید به انتقام شدید و زودرس خداوند در دنیا 9- تهدید به عذاب آخرت 10- تهدید به
مرگهای ناگهانی وزود هنگام 11- تهدید به نزول عذاب 12- تهدید به منتهی شدن گناه
مستمر به تکذیب آیات خدا چنانکه آیه آن در شیوه استکراهی بیان گردید.
چگونه بگوییم؟
مثلا به گنهکار بگوییم :
اگر به ترک واجب خود ادامه دهی یا گناه خود را ترک نکنی ارتباط من با تو قطع خواهد
شد .
نمی ترسی خداوند بر تو خشم کند ودست وپایی را که با آنها کتک می زنی فلج کند ؟
بترس از اینکه پایان زندگی ات به زودی فرا رسد و بدون توبه وترک گناه به عالم دیگر
منتقل شوی ودر حسرت وعذاب الهی قرار گیری ؟
از خدا نمی ترسی با جسارت گناه می کنی نمی ترسی با این جسارت تو را مفتضح کند که در
هیچ مکانی امنیت وآبرو نداشته باشی ؟
نمی ترسی در این ضرب وشتم ها که می کنی کسی در زیر کتک های تو کشته شود ودر دنیا
وآخرت رو سیاه گردی ؟
پیامبر (ص)فرمود :
قتل المومن اعظم عند الله من زوال الدنی [76]
کشتن مومن نزد خداوند از نابودی دنیا بزرگ تر است .
از خدا بترس ودختر خود را به ازدواج یک نفر فاسق گنهکار در نیاور که پیامبر (ص)
فرمود :کسی که دختر پاکش را به همسری یک فرد هرزه یا گمراه دهد روزانه هزار لعنت بر
او فرود می آید. [77]
نمونه عملی
ابراهیم الجعفری گوید : امام هادی یا امام رضا (ع) به من فرمود : چرا تورا نزد
عبدالرحمن بن یعقوب می بینم ؟
عرض کردم : او دایی من است .
حضرت فرمود : او در باره خدا سخن نادرستی می گوید خداوند را (به صورت اجسام واوصاف
آنها ) توصیف می کند در حالیکه خداوند اینگونه توصیف نمی شود پس با او همنیشین باش
وما را رها کن و یا با ما همنشین باش و او را رها کن .
عرض کردم : او هر چه می خواهد بگوید اگر من به گفته هایش اعتقادی نداشته باشم چه
ضرری برای من دارد ؟
امام (ع) فرمود :آیا نمی ترسی که عذابی بر او نازل گردد و هر دو شما را فرا گیرد؟
آیا داستان کسی که از یاران موسی (ع) بود وپدرش از یاران فرعون بود را نمی دانی ؟
وقتی لشکر فرعون به موسی رسید آن پسر از موسی جدا شد تا پدرش را نصیحت کند و به
اصحاب موسی ملحق سازد و پدرش همراه لشکر فرعون می رفت این پسر با پدر ستیزه می کرد
تا اینکه هر دو به کناری از دریا رسیدن وبا غرق شدن فرعون واصحابش آنها هم غرق شدن
خبر به موسی (ع) رسید فرمود : اودر رحمت خداست اما وقتی عذاب نازل شود از همراه
گنهکار دفاعی نشود . [78]
32. امر به معروف تدریجی
روحیه گنهکاران متفاوت است وظرفیت آنها از مراتب مختلفی برخورداراست برخی تحمل
ندارند که در یک بار بطور کامل امر به معروف شوند وچه بسا در برابر آن لجاجت کرده
وآن رارد کنند اما اگر به تدریج به آنها گفته شود می توان آن را هضم کرده وبپذیرند
. تشخیص این افراد ومراتب تدریجی بودن تذکر به آنها با تذکر دهنده است گاهی تدریجی
بودن با سرعت انجام می گیرد و در یک بار امر ونهی دینی به پایان می رسر وگاهی زمان
بیشتری می برد وطی چند بار امر ونهی کارشناسانه علمی می گردد .
چگونه بگوییم؟
مثلا کسی که خمس مال خود را نمی پردازد واگر یکباره به او گفته شود یک پنجم مال خود
را بپردازد حیرت می کند باید در یک مرحله با وجود حکم خمس در اسلام او را آشنا
سازیم و بگوییم یکی از واجبات مهم دینی که در رساله های همه مراجع بیان شده باشد
خمس است و هرمسلمانی باید یک پنجم مالش را با شرایطی که بیان شده است بپردازد آنگاه
در مرحله بعد درباره برخی دیگر ازمسائل خمس و نحوه پرداخت آن مطالبی را با اودرمیان
گذاریم ودر مرحله سوم به او بگوییم : خمس مال خود را پرداخت کن تا اموال تو حلال
گردد وآثار مثبت انجام این واجب در زندگی شما آشکار گردد.
33. امر به معروف امید آفرین
اگر چه امرو نهی دینی برای ترک گناه و انجام واجب است اما می تواند ضمن محتوای خود
آفرین باشد و اگر این ویژگی امید بخشی به تذکر ما افزوده گردد مخاطب با انگیزه
بیشتری ازآن استقبال می کند بویژه اینکه برخی گنهکاران به نا امیدی و یاس از موفقیت
گرفتار آمده اند . اصولا رعایت احکام خدا امید به خداوند ، امید به زندگی ، امید به
آینده ی بهترو موفقیت بیشتر و تحولات مثبتی را به همراه دارد و ما باید این مسائل
را به گنهکار منتقل کنیم تا امید او در پرتو احکام خداوند بیشتر شود و به
موفقیتهایی هم دست یابد .
چگونه بگوییم؟
نماز بخوان که ازیک انبساط خاطر وغنای روحی برخودار شد، فشار های روحی تو کاهش می
یابد و زندگی برایت معنا پیدا می کند زیرا زندگی بدون تکلیف الهی هرج ومرج وبیهودگی
است .
و یا به کسی که پوشش دینی ندارد بگوییم : پوشش دینی داشته باش تا در آن به امنیت
آرامش دست یابی تومی توانی بنده خوب خدا باشی .
یا به کسانی که به مسجد نمی روند بگوییم : رسول خدا (ص) فرمود : اذا نزلت العاهات
والافات غوفی اهل المساجد. [79]
وقتی آسیب ها و بلایا نازل می گردد مسجدی ها در امانند .
یا به کسانی که حرمت مادر خود را نگه نمی دارند یا ازاو حرف شنوایی ندارند بگوییم :
پیامبر (ص) فرمود :
الجنه تحت اقدام الامهات. [80]
بهشت زیر پای مادران است (یعنی با اطاعت وکسب رضایت مادر به بهشت می رویم )
34. امر به معروف تدبری
امربه معروف تدبّری آن است که گنهکاررا به تدبّر در باره ی گناه خود وا می دارد و
با این تدبر اندیشه است که به خطای خود پی می برد . در بهره گیری از چنین شیوه ی
باید سخنان حساب شده و دقیقی را که نیازمند تدبراست خطاب به گنهکار بیان کنیم .
چگونه بگوییم؟
مثلا بگوییم : به اندازه ای گناه کن که تاب تحمل عذاب آن را داری و شما در برابر
عذاب الهی طاقتی نداری .
یا بگوییم :سقفی برای گناه خود تعیین کرده ای؟ تا کی می خواهی گرانفروشی کنی یا ربا
بخوری یا قسم دروغ بخوری یا نماز نخوانی یا غیبت مردم کنی یا با جاذبه های زنانه ی
خود در جامعه مردان را از یاد خدا غافل کنی یا مانند بچه های نا بالغ و زنان و
دختران چهره خود را با تیغ زن عریان کنی .
یا بگوییم : از کجا می دانی فردا هم زنده باشی که اکنون به گناه مشغولی و توبه نمی
کنی ؟
یا بگوییم: آیا انصاف است که رزق خدا را بخوری وگناه کنی ؟(وگناه مورد نظر را
ذکرکنیم ).
نمونه عملی
مردی نزد امام حسین (ع)آمد و عرض کرد : من مردی گناهکارم وتوان خودداری از معصیت را
ندارم مرا موعظه کن .
امام (ع) فرمود : پنج کار را انجام ده و هرچه می خواهی گناه کن .
1- روزی خدا را نخور وآنچه می خواهی گناه کن .
2- از حاکمیت خدا بیرون رو وآنچه می خواهی گناه کن .
3- جایی را انتخاب کن که خدا نبیند وآنچه می خواهی گناه کن .
4- وقتی فرشته مرگ آمد تا جان تو را بگیرد او را از خود دور گردان وآنچه می خواهی
گناه کن .
5- وقتی مالک [81] تورا وارد جهنم می کند داخل نشو وآنچه می خواهی گناه کن.
[82]
35. امر به معروف اندرزی
مدیریت امر به معروف از مسائل مهمی است که تذکر دهند ه باید آنرا به خوبی اجرا کند
. او باید بداند که در چه صحنه ای از صحنه های اصلاحی کدامین شیوه را بکار گیرد تا
تاثیر مثبت داشته باشد .گاهی روحیه وگناه مخاطب و زمینه های موجود به گونه ای است
که امر ونهی دینی بصورت پند واندرز مطرح شود طبیعی است که با تکیه بر پند و اندرز
تذکر دهیم چه اینکه مسائل فقیهی آن مطرح گردید . خدای متعال می فرمایند:
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما . [83]
در شیوه امرو نهی اندرزی صمیمیت بیشتری بر فضای ارتباطها حاکم است و دلسوزی بیشتری
از سوی تذکر دهنده ابراز می شود وگنهکار هم به خوبی آن را احساس می کند البته هر چه
نفس تذکر دهنده پاکتر باشد موعظه اوموثرخواهد بود .
چگونه بگوییم؟
دراین نوع از تذکر آمر به معروف از همه اطلاعات خود از شیوه ی ومعارف دینی استفاده
می کند وگنهکار را مورد ارشاد خود قرار می دهد البته شرایط و روحیه گنهکار و زمینه
ها باید به طور کامل مورد توجه قرار گیرد و چه بسا موعظه کوتاهی کافی باشد وحوصله ی
گنهکار اقتضا بیشترنداشته باشد نظیر اینکه به کسی که زیبایی خود را وسیله غرور وفخر
و خودنمایی قرار داده است بگوییم :
زیبایی تو یک نعمت الهی اما تو به جای شکر برآن ، زیبایی خود را وسیله گناه
قرارداده ای و یا بگوییم : اندازه عمر کسی معلوم نیست وشما با توبه به این گناه خود
پایان بخش و نگذار که مرگ به آن پایان دهد .
ویا به کسی که می خواهد دختر خود را به شرابخواردهد بگوییم :
دختر خود را به انسان شرابخوار نده که او را بدبخت خواهی کرد .
رسول خدا (ص)فرمود :
من زوج کریمته من شارب الخمر فکانما ساقها الی الزنا. [84]
هرکس دختر خود را به عقد شرابخوار در آورد مثل این است که او را به زنا کشیده است .
ویا به کسی که مرتکب گناهی می شود بگوییم :
از خواب غفلت بیدار شو وسعادت خود را به ذلت فانی دنیا نفروش . پیامبر (ص) فرمود :
لردّالمومن حراماً یعدل عندالله سبعین حجّه مبروره . [85]
مومنی که عمل حرامی را رد کند پاداش هفتاد حج پذیرفته شده در نزد خداوند دارد .
نمونه عملی منظوم
درایجا به نقل یک امر به معروف اندرزی که مولف به نظم در آورده است می پردازیم :
بد حجابی را بدیدم در گذر |
|
غرق ظاهر بود وجلب رهگذر |
گفتمش این کار را چون می کنی |
|
بهر شهوت خلق مفتون می کنی |
خود
نمایی ره به گمراهی کشد |
|
جلب نامحرم به بیراهی کشد |
گفت
آزادم چنین ره طی کنم |
|
آنچه دلمخواهم بود را پی کنم |
گفتمش راهت پر از تقصیرهاست |
|
عقل تو در بند ودر زنجیرهاست |
راه
تو غیر از ره دینت بود |
|
چون هوای نفس آئینت بود |
خلقت
تونی براین تزیین بود |
|
مد پرستی نی طریق دین بود |
لحظه
ای در کار خود اندیشه کن |
|
اندر این ره عقل خود را پیشه کن |
عاقبت بنگر قیامت یاد کن |
|
با خدا باش وبه او دل شاد کن |
گفت
ما را خوش نصیحت می کنی |
|
غافلان آگه زغفلت می کنی |
این
حقایق نزد من مستور بود |
|
زین سبب مویا تنم مکشوف بود |
یار
ما حق است عشق از آن اوست |
|
نی هوسبازان در ظاهر چو دوست |
من
ندارم عذر از اعمال خویش |
|
خود نمایی های پر اغفال خویش |
چون
کنم با آن نگاه در گذر |
|
چون که با من در گنه شد رهگذر |
گفتمش احسنت برگفتار تو |
|
این حقیقت فهمی واقرار تو |
توبه
کن در پیش حق محبوب باش |
|
ساده پوشی پیشه کن محجوب باش |
حجب
وعفت نعمت واهب بود |
|
ستر موها وتنت واجب بود |
آنچه
مستثنای از پوشش بگشت |
|
قرص صورت باشد وکفین دست |
گفت
خاطی بودم وصائب شدم |
|
معصیت می کردم وتائب شدم |
زین
سپس در پرتوی احکام دین |
|
جنگ با میل وهوس هایم ببین |
با
عفاف وپوششی کامل شوم |
|
بر رضای رب خود نائل شوم |
می زنم فریاد یا اهل الهوی |
|
من شدم آزاد از قید هوی |
چادر آزادگی بر سرکشم |
|
در ره یاران زهرا پر کشم |
بارالها بند هات را کن عطا |
|
ساده پوشی وحجاب وهم حیا |
36. امر به معروف تمجیدی
ذکر خوبی های انسان ها حس خوب بودن را تقویت می کند وچنین حسی پرهیز از گناه و
پذیرش امر و نهی دینی را آسانتر می سازد از سوی این باور را هم در گنهکار ایجاد می
کند که تذکر دهنده به خوبی های او آگاه و در نزد او از مقبولیت هایی برخوردار است
چنین باوری ارتباط با مخاطب را روان تر وتاثیر سخن را در او افزایش می دهد البته
نباید ستودن گنهکار به گونه ای باشد که او را تباه کند زیرا تعریف در نزد دیگران
اگر با کارشناسی لازم صورت نگیرد سبب تکبر خود برتر بینی وچه بسا موضع گیری دربرابر
امر ونهی گردد.
از این رو تعریف وتمجید از گنهکار مانند کارد دولبه ای می ماند که باید با احتیاط
کامل استفاده شود یعنی تعریف از او باید معتدل و در حد نیاز باشد و با امر ونهی او
تناسب داشته باشد .
چگونه بگوییم؟
مثلاً به کسی که دانش آموز موفقی است گفته شود :
دانش آموز موفقی مثل شما که مورد توجه دیگران است نباید با افراد بد دهان و بی ادب
همنیشینی کند رسول خدا (ص) فرمود :
خداوندا فحش دهنده بد زبان را دشمن می دارد. [86]
وبه کسی که سر و وضع و لباس خود را مانند غربی ها کرده است بگوییم :
اصالت خود را حفظ کن ,همان که هستی باش ودر پوستین دشمنان قرار نگیر ,پیامبر
(ص)فرمود :
لیس منّا من عمل سنّه غیرنا [87]
از ما نیست کسی که به آداب و روش غیر ما عمل کند
یا به کسی که به دین پایبند است ومرتکب گناهی می گردد بگوییم:
تو که متدین هستی دیگر چرا؟ضربه ی گناه شما که اعتبار دینی دارید بیشتر از کسانی
است که فاقد این اعتبارند.
یا به کسی که سگ می فروشد بگوییم : این کار در شان کسی مثل شما نیست .
کسب بدی را انتخاب کردی رسول خدا (ص) فرمود :
شرالکسب ثمن الکلب [88]
بدترین درآمد پول سگ است
37. امر به معروف تاسفی
امر به معروف تاسفی آن است که به ترک واجب یا انجام حرام اظهار تاسف کنیم این شیوه
در برخی از موارد بسیارمفید ودر مواری تنها راه امر و نهی دینی می باشد زیرا گاهی
شرایط به گونه ای است که تنها سخن ممکن یا موثر یک اظهار تاسف از گناه مخاطب است .
چگونه بگوییم؟
مثلاً وقتی گنهکار را در حال قمار یا شنیدن موسیقی حرام و یا دیدن
فیلم حرامی مشاهده نماییم بگوییم :
من به خاطر این گناهی که کردی برای شما متاسفم .
و اگر امکان یا فرصت یا زمینه ی این اظهار تاسف به این گونه نیست می توانیم با
استفاده از ادات تاسف ، از گناه او اظهار تاسف کنیم مثلاً به هنگام عبور از کنار او
با گفتن کلماتی مثل : وای ، وای گفتن ،آه کشیدن ,نچ نجچ کردن اِ، اِ گفتن ، سر تکان
دادن ، گفتن سبحان الله و یا لا اله الاالله تاسف خود را اعلام کنیم به گونه ای که
امر ونهی ما ازاین اظهار تاسف معلوم باشد .
38. امر به معروف توقعی
برخی از گناهکاران در موقعیتی قرار دارند که امر ونهی صریح موجب وهن آنهاست واگر
بتوان به گونه ای آنها را امر ونهی کرد که احساس اهانت نکنند لازم است همان گونه
عمل شود یکی از شیوه های که نسبت به امر ونهی صریح آرامتر ومحترمانه ترمی باشد امر
و نهی توقعی است وامر به معروف توقعی آن است که به گونه ای داشتن ونداشتن توقع
درامرونهی دینی مطرح گردد .
چگونه بگوییم؟
مثلا بگوییم : توقع نداشتم که این کار حرام را انجام دهی .
از تو توقع داشتم تن به چنین گناهی ندهی .
از کسی مثل شما انظار نمی رفت به امانت دیگران خیانت کنی .
از شما انتظار دارم که دست کم در انجام واجباتی مثل نماز سستی نکنی .
39. امر به معروف حکیمانه
حکمت عبارت از سخن صحیح و محکمی است که حق را آشکار وشبهه را زایل می کند و امر به
معروف حکیمانه آن است که از چنان صحت واستحکامی برخورداراست که حق را بر گنهکار
آشکار ساخته وهر گونه تردید وشبه را از دل او پاک می گرداند .
گاهی شرایط گنهکار به گونه ای است که جزء تذکرحکیمانه تاثیری ندارد وتذکر دهنده
باید بدنبال چنین شیوه ای باشد .
از ویژگی های این شیوه آن است که هر گونه راه فرار و بهانه جویی و مخالفت را بر
مخاطب می بندد و حق را مانند خورشید وسط آسمان برای او روشن می گرداند اگر کسی
گرفتار عناد ، لجاجت ، جهل ، مرکب وبندگی هواهای نفسانی نباشد بدون شک در برابر
تذکر حکیمانه تسلیم خواهد شد هر چند اراده ی عمل به باور خود را نداشته باشد خدای
متعال نیز به این شیوه برخورد با مردم چنین دستورداده است :
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نماز و با روشی که نیکوتراست با آنها
مناظره کن . [89]
نمونه عملی
«ابودرداء» از کسانی بود که در زمان جاهلیت بت پرستی می کرد او بتی را در منزل خود
قرار داده بود و آن را می پرستید عبد الله بن رواحة و محمد بن مسلمه که از بت پرستی
ابو درداء آگاه بودند منتظرفرصت بودند تا بت او را در هم شکنند.
یکبار که ابودرداء ازمنزل بیرون رفت وارد خانه ی او شدند و بتش را شکستند وقتی به
خانه باز گشت به همسرش گفت : چه کسی این کاررا انجام داده است ؟ همسرش پاسخ داد :
نمی دانم تنها صدایی را شنیدم وهنگامی که نزد بت رفتم دیدم آن را شکسته و از منزل
خارج شده اند آنگاه گفت : اگر این بت قدرتی داشت از خود دفاع می کرد.
ابودرداء که از جمله ی هدایت بخش همسرش متنبه گردید به او گفت : لباس مرا بیاور.
لباسش را پوشید و روانه ی محضر رسول خدا (ص)گردید. پیامبر(ص)که از دور او را مشاهده
کرد فرمود : این ابو درداء است که می آید و مسلما ن شده است او آمد و به دستان حضرت
مسلما ن شد. [90]
همچنین روزی ابو علی سینا به مجلس درس ابو علی بن مسکویه ، دانشمند معروف آن زمان
حاضر شد و با کمال غرور گردویی را پیش ابن مسکو یه انداخت وگفت : مساحت این را
تعیین کن .
ابن مسکویه جزوه هایی از یک کتاب که در علم اخلا ق و تربیت نوشته بود را پیش ابن
سینا گذاشت وگفت تو اول اخلا ق خود را اصلاح کن تا من مسا حت گردو را تعیین کنم تو
به اصلاح اخلاق خود محتاج تری تا من به تعیین مساحت این گردو . [91]
40. امر به معروف منا ظره ای
امر به معروف منا ظره ای آن است که امر به معرو ف و گنهکار درباره ی عمل مورد تذکر
به بحث وگفتگو می پردازند .
در برخی موارد پس از بیان تذ کر ،گنهکار موضع گیری کرده و با دفاع از عمل خود به
جدا با تذکر دهنده می پردازد اگر چه دفاع از ترک واجب و یا انجام منکر دفاع با طلی
است اما گنهکار با تکیه بر بیان خود و دلا یلی که به ذهنش می رسد وارد منا ظره می
شود از این روز تذکر دهنده باید قدری با جدل با گنهکاران و ترفندها و مغالطه ها و
سخنان و شیوه های مختلف آنها آشنایی دا شته با شد تا بتوا ند در برابرجدال آنها که
قرآن از آن به جدال بالباطل ، جدال به غیر سلطا ن و جدال به غیر علم یاد می کند از
حق دفاع کند .
اما دفاع ما که دفاع از حق است باید یک دفاع حکیمانه و نیکو باشد چه این خداوند
فرموده است :
ادع الی سبیل ربک با لحکمهَ والمو عظهَ الحسنهَ وجادلهم بالتی هی احسن انّ ربّک هو
اعلم بمن ضلّ عن سبیله وهو اعلم بالمهتدین . [92]
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها با رو شنی که بهتر است
استدلال و مناظره کن پروردگارت از همه آگاه تر است که چه کسی از راه او گمراه شده
است و او به هدایت شدگا ن دانا تر است .
ما باید باگنهکارانی که در برابر امر ونهی دینی مجادله کرده سخنان زشت گفته و چه
بسا اهانت می کنند به خوبی سخن بگوییم چه اینکه خدای متعال فرموده است :
وقولوا للنّاس حسنا . [93]
با مردم خوب سخن بگویید.
ما در فصل اول این کتاب بیست و پنج نوع مخالفت رامطرح کرده و به آنها پاسخ دادیم تا
آمران به معروف بتوانند پاسخ لازم را به مخالفان بدهند و بیان آن پاسخ ها به
گنهکاران خودیک مناظره کوتاه و جدال نیکویی است که انجام می گیرد .
اما در اینجا به یک مناظره ی فرضی که میا ن آمر به معروف وگنهکار است می پردازیم تا
نمونه ا ی جهت آشنایی و ورزیدگی بیشتر تذکر دهندگان گردد . آنچه در این مناظره آمده
است همان مطالبی است که کم و بیش در صحنه های امر به معروف به میان می آید و ما به
صورت جامع تر وکامل تری آنها را مطرح می کنیم این مناظره میان یک آمر به معروف که
از او با علامت اختصاری « آ » یاد می کنیم یا خانمی که حجاب را مراعات نکرده و با
علامت اختصاری « ج » از او یاد می کنیم صورت گرفته است .
انتخاب گناه بی حجابی به خاطر آن است که این گناه ، گناه رایج ,گسترده و مبتلا به
جامعه ماست که بیشترین تاثیر را در آلودگی و غیر دینی کردن فضای جامعه به همراه
دارد .
آ: خانم محترم می بخشید این دستور خداوند است که خانم ها خود را از نامحرم بپوشانند
وشما هم این دستور خدا را مراعات کنید وخود را بپوشانید .
خ: پوشیدن لباس یک مسئله شخصی است که هر کس برای خودش تصمیم می گیرد که چه لباسی را
انتخاب کند وچگونه بپوشد .
آ: بله یک مسئله شخصی است اما اسلام هم برای آن حدودی تعیین کرده است وشما باید این
حدود الهی را مراعات کنید یعنی به جزء قرص صورت ودو کف دست ، خود را به طور کامل با
لباس ساده ای بپوشانید .
خ: این نظر شماست واسلام چنین چیزی نگفته است .
آ: این نظر اسلام است وما بیان کننده ی آن هستیم و ازپیش خود چیزی نگفتیم .
خ: اسلام کجا گفته است که خانم ها آنگونه که شما می گویید خودشان را بپوشانند ؟
آ: در آنجا که اسماء خواهر عایشه با لباس نازک نزد رسول خدا (ص) حاضر شد حضرت روی
خود را از او برگرداند وفرمود : ای اسماء وقتی زن به بلوغ می رسد نباید چیزی از بدن
او آشکار گردد مگر این و این واشاره به دو کف دست وصورتش کرد. [94]
خ: در قرآن هم حجاب آمده است ؟
آ: از جهت وظیفه دینی چه فرقی میان قرآن وسخنان پیامبر (ص) است ؟شما اگر قرآن را
قبول دارید باید سخنان پیامبر (ص) را هم قبول داشته باشید .
خ: آیا قرآن گفته است که ما باید با حجاب باشیم ؟
آ: آری ,ولی لازم نیست همه چیز در قرآن آمده باشد مگر نماز مغرب که سه رکعت است در
قرآن آمده است؟ مگر بلند خواندن نماز صبح در قرآن آمده است ؟ اسلام دو منبع نقلی
دارد : قرآن و سخنان معصومین (ع) که آنها هم از سوی خدا می گویند این پاسخ را دادم
که انتظار نداشته باشید همه احکام در قرآن آمده باشد که در آن صورت قرآن مجلدات
زیادی پیدا می کرد در عین حال حجاب از مسائلی است که در چند جای قرآن بیان شده است
خداوند در سوره نور آیه 31 می فرماید :
ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ
زنان باید باسراندازخودگردن و سینه خویش رابپوشانند.
با توجه به اینکه قرآن و روایات به حجاب دستور داده اند شما باید همه ی بدن وموی سر
خود را به جزء دوکف دست و قرص صورت بپوشانید .
خ: بله با این دلایل قرآنی و روانی حجاب حکم خداوند است ومی پذیرم اما قبول کنید که
اشکال هایی در ذهنها هم وجود دارد و آن اینکه چرا حجاب خاص زنان است و مردها چنین
وظیفه ای ندارند .
آ: زیرا بدن مردان مثل بدن زنان جاذبه های شدید جنسی ندارد.
خ: بله بدن زنان جاذبه جنسی دارد ولی شما نگاه نکنید .
آ: البته یکی از احکام خدا که در آیه سوره نور آمده است نگاه نکردن به زنان نامحرم
است اما آیا با رابطه بی حجابی و نگاه کردن فکرکرده اید ؟
اگر شما حجاب خود را رعایت کنید دیگر نگاه حرام به کنار می رود واین یکی از برکات
حجاب است و اگربی حجابی کنید نگاه های آلوده را در جامعه زیاد می کنید و این یکی از
آثار بد و حرام بی حجابی و جلوه گری زنان است .
خ: بله دقیقا این رابطه بین جلوه گری زنان و نگاه های حرام وجود دارد ولی به هر حال
شما هم نباید نگاه کنید شما نگاه کردید .
آ: من نگاه نکردم نگاهم افتاد و این غیر از نگاه عمدی است و در همین نگاه افتادن هم
شما مقصرید زیرا شما بودید که خود را در معرض نگاه نامحرم قرار داده اید نگاه من
شما را به جلوه گری انداخت یا جلوه گری شما موجب نگاه من شد؟ من شما را به گناه
انداختم یا شما مرا به گناه انداختی ؟
خ: سخن شما درست است من سبب نگاه حرام شما شدم ولی شما مسئول نگاه حرام خودتان
هستید .
آ: البته من مسئول نگاه حرام خود هستم ولی شما هم مسئول هستید زیرا شما به این نگاه
کمک کردید و اگر گناه نگاه حرام را ندارید اما گناه کمک به نگاه حرام را دارید و
خداوند در قرآن می فرماید:
و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان. [95]
بر گناه و تجاوز کمک نکنید .
پس شما دو گناه دارید :گناه جلوه گری نزد نامحرم و گناه کمک به انجام گناه و آلوده
کردن جامعه .
خ: خدا فرموده است : ما زنان بدن و موی سر خود را به طور کامل بپوشانیم ولی نفرموده
است از مدل های جذاب و لباسهای تنگ و آرایش استفاده نکنیم و من دوست دارم ضمن پوشش
بدن لباس تنگ و کوتاه بپوشم و آرایش کنم .
آ: بله شما بدن خودرا پوشانده اید اما به یک آیه دیگر قرآن هیچ توجهی نکردید در
حالیکه شما خانم ها باید آیات مربوط به خودتان را خوب بدانید .
خ: مگر آیه دیگری هم درباره ی خصوصیات لباس و آرایش زنان هست؟
آ: البته که هست . خداوند در آیه 33 سوره احزاب می فرماید :
و قرن فی بیوتکنّ و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیّه الاولی .
در خانه های خود قرار گیرید ومانند دوره ی جاهلیت پیشین آرایش و خود نمایی نکنید .
این را هم بدانید که زن نباید از پوششی استفاده کند که جاذبه های آن جای جاذبه های
برهنگی زن را بگیرد .
خ: ما باید با لباسی ساده خود را بپوشانیم و آرایش و جلوه گری نکنیم ولی استفاده از
زینت مثل گلوبند و النگو و امثال آن برای ما آزاد است زیرا این آیه نفرموده است
زینت های خود را هم بپوشانید .
آ: مسئله آشکار بودن زینت مسئله دیگری است.
خ: یعنی چه مسئله دیگری است ؟
آ: یعنی خداوند دستور صریح دیگری داده است که زنان زینتهای خود را بپوشانند.
خ:کجا دستور داده است ؟
آ: در آیه 31سوره نور میفرماید :
و لایبدین زینتهنّ
زنان زیور و آرایش خود را آشکار نکنند .
خ: من با آگاهی پذیرفتم که با لباس ساده خود را بپوشانم و آرایش و خود نمایی نکنم
ولی این سوال برای عده ای مطرح است که حق ما چه میشود که باید آزاد باشیم؟
آ: حق را خدا تعیین می کند که آفریننده ماست او ما را آفرید و حقوقشان را هم تعیین
کرده است اما در این باره که زنان آزاد باشند هر گونه بخواهند بیرون آیند حقی را
برای آنها به شمار نیاورده است تا به شکلی بیرون آیند حقی را برای آنها به شمار
نیاورده است تا به شکلی بیرون آیند که جامعه را به سمت شهوت و غفلت از یاد خدا برند
. اصلا چرا شما حق را اینگونه مطرح می کنید ؟ بگوببد : حجاب حق زن است و نباید کسی
این حق را از اوسلب کند و باید این آزادی را در جامعه داشته باشد که خود را از تیر
نگاههای آلوده بپوشاند و بازیچه ی دست هوسرانان نگردد. البته حجاب حق خدا، همسر و
همه ی جامعه است که باید مراعات شود و از ترک آن آسیبی به بار نیاید و حق مردان از
سلامت جامعه از بین نرود.
خ: این سوال هم در ذهن عده ای وجود دارد که حجاب زن به او و شوهرش مربوط میشود .
آ: بله این مربوط به داخل منزل است که نامحرمی هم در آنجا نباشد اما وقتی در جامعه
یا جمع دیگران آمد اگر چه در منزل خود باشد حقوق دیگران هم مطرح است که می خواهند
سالم زندگی کنند و گرفتار نگاه حرام نشوند و حق خدا هم مطرح است که دستور او هم
اجرا گردد ضمن اینکه زن باید بیش از هر چیز به حیا پایبند باشد و جاذبه های زنانه
ای خود را در معرض نگاه های نامحرم قرار ندهد.
همسراو هم باید غیرت داشته باشد که نامحرمان همسر او را نبینند و از دیدن ناموس او
لذت حرام نبرند خداوند غیور است و غیرتمندان را دوست دارد و این از غیرت اوست که می
خواهد زنان مومن خود را بپوشانند و گناه نکنند .
فکر میکنم با این بحث ها حجت بر شما تمام گردید .
خ: بله حجت بر من تمام شد و شبهه و تردیدی نماند که باید حجاب خود را به طور کامل
مراعات کنم.
آ: خدا را شکر که شما هدایت شدید و از شما تشکر می کنم که حقایق را بدون تعصب
جاهلانه و هواپرستانه پذیرفتید.