ثواب و عذاب قبر -چنانكه بيان شد- همچنان ادامه دارد تا اينكه مدتى پيش از
برپايى قيامت بزرگ، حادثه شگفتى عالم را فرامىگيرد؛ زمين و آسمان را به لرزه
در مىآورد؛ موجودات را دستخوش مرگ مىنمايد و نظام هستى را دگرگون مىسازد.
پس از مدتى، در آغاز برپايى قيامت، انقلابى شگفتتر از انقلاب پيشين صورت
مىپذيرد و تمام موجودات را در پيشگاه خدا حاضر مىكند!
اين دو حادثه بزرگ به امر خدا، توسط «اِسرافيل» فرشته مأمور برپايى قيامت انجام
مىگيرد. مرحله نخست كه سبب فناى جهان هستى مىشود «نفخه اماته» و مرحله دوم كه
سبب زنده شدن موجودات و برانگيختن انسانها از قبر مىشود «نفخه احياء»
ناميدهمىشود.
به آياتى در اينباره توجه فرماييد:
(وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلّانَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ القِيامَةِ)(1)
هيچ شهر و ديارى در روى زمين نيست، مگر آنكه پيش از فرا رسيدن قيامت، هلاك
شوند.
(كُلُّ مَنْ عَليْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُوالْجَلالِ
وَاْلاِكْرامِ)(2)
هر كه و هر چه روى زمين هست، دستخوش مرگ و فناست. زنده و جاودان، تنها ذات خداى
بزرگ و با عظمت است.
(كُلُّ نَفْسٍ ذائقَةُ المَوتِ ثُمَّ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ)(3)
هر نفسى، شهد مرگ را مىچشد و پس از آن بازگشتشان به سوى ماست.
(وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَمَنْ فِي
الْاَرْضِ)(4)
روزى كه در «صور» دميده شود، همه ترسان و هراسان، مدهوش مرگ گردند.
(ثُمَّ اِنَّكُم بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتونَ ثُمَّ اِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ
تُبْعَثُونَ)(5)
باز (در جهان برزخى) همگى خواهيد مُرد و سپس در روز قيامت، برانگيخته مىشويد.
(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ مَنْ في الأَرْضِ
اِلّا مَنْ شاءَاللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيه اُخرى فَإِذاهُم قيامٌ يَنْظُرُونَ)(6)
چون در «صور» دميده شود، جز عدهاى (كه مراد فرشتگان مقرب الهى است) همه يكباره
مدهوش مرگ شوند؛ سپس، بارديگر در «صور» دميده شود كه ناگاه همه برخيزند و
تماشاگر -حيات دوباره- باشند.
(ما يَنْظُرُونَ اِلّا صَيْحَةً واحِدةً تَاْخُذُهم وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
فَلايَسْتَطيعُونَ تَوْصيةً وَلا إلى اَهْلِهم يَرْجِعُونَ وَنُفِخَ فِي
الصُّورِ فَاِذاهُم مِنَ الأَجْداثِ اِلى رَبِّهم يَنْسِلُونَ)(7)
چون صيحه نخست دميده شود، به ناگاه مرگ همه را فرا گيرد؛ در حالى كه آن لحظه با
هم به گفتوگو مشغول بودند و فرصت سفارش و بازگشت به طرف خانواده خويش را
ندارند. پس از مدتى، براى بار ديگر در صور دميده مىشود كه به سرعت همه به سوى
خداى خويش مىشتابند.
(يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفةُ تَتْبَعُها الرَّادِفَةُ)(8)
روزى كه (با نفخه نخست) جهان به لرزه افكنده شود و (نفخه ديگرى) از پىآن
درآيد.
با دميدن «نفخه نخست» دنيا متلاشى و حيات برزخى نيز پايان مىپذيرد. مدت زمان
فاصله بين «نفخه نخست» تا «نفخه دوم» به روايتى چهل سال و به روايتى ديگر
چهارصدسال است. در اين فاصله، تمام انسانها -چه در دنيا و چه در برزخ- مىميرند
و در خاموشى و سكوت قرار مىگيرند؛ حتى فرشتگان مقرب الهى: ميكائيل(فرشته
روزىرسان)، جبرئيل(فرشته وحىرسان)، اسرافيل(فرشته قيامت رسان) و
عزرائيل(فرشته مرگ رسان) به تدريج ميرانده مىشوند.
امام صادق(ع) در اين باره فرمود: هنگامى كه خدا اهل زمين را مىميراند، پس از
آن به تدريج اهل آسمانها را مىميراند؛ سپس نوبت به فرشتگان الهى: ميكائيل،
جبرئيل، اسرافيل و عزرائيل مىرسد، پس از آنكه پروردگار تمام موجودات را
مىميراند، آنگاه گويد: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ للَّهِِ الْواحِدِ
القَهَّارِ)(9) كجايند ستمگران؟ كجايند مشركان؟ كجايند
متكبران؟(كه مرا انكار مىكردند)...».(10)
حكيم و مفسر الهى، مرحوم «علامه طباطبايى» درباره دومرحلهبودن مأموريت
اسرافيل، چنين مىگويد:
«حكايت صور و دو نفخهاش، حكايت شيپورى است كه در لشكرها براى كارزار به كار
مىبردهاند. بار اول در صور دميده مىشود كه ساكت شويد و براى حركت آماده
گرديد!
سپس، براى بار دوم در صور دميده مىشود كه برخيزيد! حمله!
بنابراين، صور، حقيقتى است موجود كه داراى دو گونه صيحه مىباشد: صيحه ميراننده
و صيحه زنده كننده.
نكته قابل توجه در آيات نفخ صور اين است كه خداوند در مورد ميراندن، لفظ صَعِقَ
را به كار برده نه موت؛ شايد از اين باب باشد كه موت بر خروج روح از بدن اطلاق
مىگردد؛ در حالى كه حكم نفخ، همه موجودات آسمان و زمين را در بر مىگيرد».(11)
نشانههاى قيامت
بر اثر دو بار دميدن «اسرافيل» در صور، زمين، كوهها، آسمان و ستارگان، متلاشى و
كلّ نظام هستى از هم پاشيده مىشود.
قرآن از اين علائم، به عنوان نشانههاى فرا رسيدن قيامت ياد مىكند:
«روزى كه از زلزله پىدرپى، زمين به كلى خرد و متلاشى شود».(12)
«زمين، در آن روز، سخت به حركت و لرزه درآيد و كوهها به سختى متلاشى گردند و
مانند ذرات گرد در هوا پراكنده شوند».(13)
«روزى كه زمين به سرعت شكافته شود و جمعآورى خلق بر ما سهل و آسان باشد».(14)
«روزى كه زمين فعلى به زمين ديگرى تبديل شود و تمام خلق در پيشگاه خداى يگانه
توانا، حاضر شوند».(15)
«روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيد و تل ريگى شده و همچون موج روان گردد».(16)
«به ياد آر! چون بار نخست در صور دمند، زمين و كوهها همه خرد و متلاشى شوند».(17)
«در آن روز، كوهها همچون سراب گردند».(18)
«در آن روزِ ترس و هراس، مردم همچون ملخ به هر سوى پراكنده شوند و كوهها مانند
پشمِ زده شده، متلاشى گردند.(19)
«روزى كه آسمان، سخت به جنبش درآيد و كوهها تند بهگردشآيد».(20)
«هنگامى كه آفتاب تابان، تاريك شود و ستارگان آسمان تيره گردند و كوهها در
برخورد با هم قطعه قطعه شوند».(21)
«وقتى كه ستارگان همه خاموش، آسمان از هم شكافته و كوهها پراكنده شوند».(22)
«هنگامى كه آسمان شكافته شود و ستارگان فروريزد و آب درياها روان گردد و مردم
از قبرها برانگيخته شوند».(23)
«آنگاه، روز حادثه شگفت فرا رسد و بناى مستحكم آسمان سست گردد و سخت درهم
شكافد».(24)
«روزى كه چشمهاى خلق از وحشت و هول خيره بماند؛ ماه تاريك شود و ميان خورشيد و
ماه جمع گردد. در آن روز انسان گويد: به كجا پناهنده شوم!؟ هرگز، پناهگاهى براى
فرار نيست».(25)
«هنگامى كه درياها شعلهور گردند».(26)
«اى مردم! خدا ترس و پرهيزكار باشيد كه زلزله روز قيامت، بسيار حادثه بزرگ و
سختى است».(27)
«هنگامى كه زمين به سختترين زلزله خود به لرزه درآيد و همه بارهاى سنگين درون
خود را از دل خاك بيرون افكند».(28)
«در هنگام آن روز بزرگ، خواهى ديد كه هر زن شيرده، طفل خود را از شدت ترس به
فراموشى سپرد و هر زن آبستن بار رحم را بيفكند و مردم را از وحشت آن روز، بدون
مستى، مست و مدهوش بنگرى و عذاب خدا سخت است».(29)
«در آن روز سخت، دلها هراسان شود و (مردم از ترس) چشمها به زير افكنند».(30)
«در آن روز، مردم از قبرها پراكنده بيرون آيند تا (نتيجه كردار) خود را
ببينند».(31)
ورود به قيامت
پس از پايان پذيرفتن دوران سكوت و خاموشى، اسرافيل به امر خدا براى انجام مرحله
دوم مأموريت خود زنده مىشود. وقتى او شيپور آماده باش را به صدا درآورد، تمام
انسانها از قبرهايشان برانگيخته شده و به پيشگاه پروردگار هستى بخش فراخوانده
مىشوند.
خروج از قبر، يكى از هولناكترين ساعات آدمى است؛ زيرا شديدترين لحظات عمر
انسان سه هنگام است:
1 - هنگام تولد.
2 - حين مرگ.
3 - موقع برپايى قيامت.
به آياتى در اينباره توجه فرماييد:
«روز موعود كه فرا رسد، گروهى از انسانها بسيار پريشان و سرگردان گردند و سپس
همگان در صحراى قيامت اجتماع كنند».(32)
«برخى گويند: واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاه مرگ برانگيخت»؟!(33)
«مردم، گروه گروه به صحراى قيامت وارد مىشوند».(34)
«آن روز، براى كافران روز بسيار سختى است».(35)
«در آن روز، بدكاران با چشم كبود محشور مىشوند».(36)
«در آن روز، فرشتگان بر نيك و بد آدميان گواهى مىدهند».(37)
«در آن هنگام، پيوندها و خويشىها قطع گردد و كسى از ديگرى حالش را نپرسد».(38)
به چند روايت در اينباره توجه فرماييد:
رسول خدا(ص) فرمود: «همه مردم (غير از اهل تقوا) در روز قيامت، برهنه محشور
مىشوند».(39)
رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند تعالى ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف
مسلمانان جدا مىكند و قيافههايشان را تغيير مىدهد.
اين ده گروه عبارتند از:
1 - سخن چينان(كه به شكل ميمون در مىآيند).
2 - حرام خواران (كه به شكل خوك در مىآيند).
3 - رباخواران(كه وارونه وارد محشر مىشوند).
4 - حاكمان جور(كه كور به عرصه محشر مىآيند).
5 - افراد خودخواه و خودپسند(كه گنگ و كر محشور مىشوند).
6 - عالمان بىعمل (كه زبانشان را مىجوند و چرك از دهانشان بيرون مىآيد).
7 - آزاردهندگان همسايه(كه با دست و پاى بريده وارد مىشوند).
8 - سعايت كنندگان (كه به شاخهاى از آتش، آويزان گردند).
9 - شهوترانها و كسانى كه خمس و زكات خود را نمىپردازند(كه با بويى بدتر از
مردار وارد محشر مىشوند).
10 - تكبر كنندگان (كه لباسهاى آتشين بر آنها پوشند)».(40)
امام صادق(ع) فرمود: «به حساب خود رسيدگى كنيد قبل از اينكه به حسابهايتان
رسيدگى شود. قيامت پنجاه ايستگاه دارد. در هر ايستگاه هزار سال -كه هر روزش
پنجاه هزار سال دنياست- انسان را نگه مىدارند. مثال مردم در ايستگاه اول، مثال
تير در كمان است».(41)