فصل چهارم برزخ در آيينه عترت
سيمايى روشنتر
در گفتار پيشين، برزخ را در قرآن بررسى نموديم؛ اينك، براى اينكه سيمايى
روشنتر از اين جهان بيابيم، اين موضوع را در سخنان گرانبهاى نغمهپردازان
راستين وحى پىمىگيريم.
اخبار و احاديثى كه از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) در اينباره وارد شده است،
علاوه بر اينكه صراحت بيشترى در حيات برزخى و زندگى قبر دارد، تا حدودى چگونگى
و كيفيت آن عالم را روشن مىنمايد؛ هر چند تا مادامى كه پاى در آن جهان نگذاريم
از پىبردن به حقايق آن جهان -چنان كه هست- عاجزيم؛ ليكن بنا به فرموده
اميرمؤمنان، حضرت على(ع):
«(انسانهاى اهل ذكر، چنان به آخرت و جهان پس از مرگ، يقين دارند كه) گويى دنيا
را به پايان رسانده و وارد آخرت شدهاند. آنان، ماوراى دنيا را مىبينند؛ گويا
بر حالات پنهانى برزخيان آگاهند؛ آن جهان را مىنگرند و انگار كه قيامت،
وعدههايش را بر ايشان عملى ساخته است.
پس، پرده از اوضاع آن عالم را از جلوى مردم دنيا برداشتهاند (و آنچه را به نور
ايمان و يقين ديدهاند، فاش كردهاند) به طورىكه گويى ايشان مىبينند و
مىشنوند چيزهايى را كه ديگران نه مىبينند و نه مىشنوند».(1)
بنابراين، تنها از طريق اينگونه انسانهاى اهل ذكر - كه امامان معصوم(ع) نمونه
بارز و از مصاديق آشكار آنند - مىتوانيم از برخى پديدههاى جهان ديگر آگاه
شويم؛ زيرا آنان براى برداشتن حجابها از برابر خود و مشاهده آن جهان - به اذن
خدا - توانا و قادرند و چون در گفتارشان ذرهاى خطا و اشتباه راه ندارد،
گفتههايشان بر ما حجت است.
براى اينكه ديدهها و يافتههاى آن ستارگان پرفروغ عالم انسانيت روشنتر شود،
در اين گفتار به اختصار و در گفتارهاى آتى به طور مفصل، از اخبار و روايات
رسيده از آنان بحث مىكنيم.
موضوعات برزخ
روايات فراوانى در اين باب وارد شده است. علامه مجلسى(ره)، شيخ كلينى(ره)، فيض
كاشانى(ره) و... مجموعه عظيمى از اين روايات را در جلد ششم بِحارالانوار، جلد
سوم فروع الكافى، جلد هشتم المحجة البيضاء و... جمع آورى نمودهاند.
در اين قسمت، گلچينى از مجموع عظيم روايات برزخ را به ترتيب گفتارهاى اين كتاب
مىآوريم:(2)
1 - در آستانه ورود:
قالَ النبي(ص): «مَنْ اَحَبّ لِقاءَ اللَّهِ، اَحَبَّ اللَّهُ لِقاءَه؛
وَمَن كَرِهَ لِقاءَ اللَّهِ، كَرِهَ اللَّهُ لِقاءَه».
(3)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «هر كه مشتاق ديدار خداست، خدا هم مشتاق ديدار اوست و هر
كه ديدار خدا بر او ناپسند است، خدا هم ديدار او را ناپسند دارد».
2 - ماهيت برزخ:
قالَ الصّادِقُ(ع): «... اَمّا في الْقِيامَةِ فَلَكُمْ فِي الْجَنَّةِ
بِشَفاعَةِ النَّبيِّ الْمُطاعِ وَ وَصيّ النّبيِّ؛ وَلكنّي وَاللَّهِ
أَتَخَوَّفُ عَليْكُمْ فِي البَرْزَخِ!».
قيل: وَمَا الْبَرْزَخُ؟
قالَ: «اَلْقَبْرُ مُنْذُ حينِ مَوْتِهِ اِلَى يَوْم القِيامَةِ».
(4)
امام صادق(ع) فرمود: «شيعيان ما، با شفاعت پيامبر و امامان معصوم(ع) در قيامت،
همگى بهشتىاند؛ امّا سوگند به خدا، از وضع و حالتان در برزخ، خوف دارم» (زيرا،
در برزخ، ديگر شفاعت نيست!)
پرسيدند: برزخ چيست!؟
فرمود: «از هنگام مرگ تا روز قيامت».
3 - برزخ در آيينه وحى:
قالَ الصّادِقُ(ع): «فَاَمّا اِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ فَرَوْحٌ وَ
رَيْحانٌ في قَبْرِه، وَجَنَّتُ نَعيمٍ في الأخِرَة؛ وَ اَمّا اِن كانَ مِنْ
الْمُكَذِّبينَ الضّالّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ في قَبْرِهِ وَتَصْلِيَةُ
جَحيمٍ فِي اْلآخِرَة».
(5)
امام صادق(ع) (در تفسير آيات 88 تا 94 سوره واقعه، چنين) فرمود: «اگر از نيكان
نزديك به درگاه خدا باشد، در قبرش آسوده و شادمان است و در آخرت نيز در بهشت
جاودان خواهد بود.
اگر از بدان گمراه باشد، در قبرش آب جوشان بدو آشامند و در آخرت نيز جايگاهش
آتش است».
4 - برزخ در آيينه عترت:
قالَ النبيُّ(ص): «إنّي كُنْتُ أَنْظُرُ اِلى اْلاِبِلِ وَالْغَنَمِ
وَاَنَا اَرْعاها -وَلَيْسَ مِنْ نبيٍّ الّا وَقَدْ رَعَى الْغَنَمَ- وَكُنْتُ
أَنْظُرُ اِلَيْها قَبْلَ النبُوَّةِ وَهِيَ مُتَمَكِّنَةٌ فِي الْمَكينَةِ مَا
حَوْلَها شَيْءٌ يُهَيِّجُها حَتّى تَذْعَرَ فَتَطيرُ، فَأَقُولُ: ما هذا!؟
وَاَعْجَبُ! حَتّى حَدَّثَني جبْرئيلُ(ع): اَنَّ الْكافِرَ يُضْرَبُ ضَربَةً ما
خَلَقَ اللَّهُ شَيْئاً اِلّا سَمِعَها وَيَذْعَرُ لَها اِلّا الثَّقَلَيْنِ؛
فَقُلْنا: ذلِك لِضَرْبَةِ الْكافِر؛ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذابِ
الْقَبْر».
(6)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «همه پيامبران، زمانى چوپان بودند - من هم، پيش از رسيدن
به اين مقام، چوپان بودم- گاهى مىديدم كه گوسفندان وشتران بىجهت، رم كردهاند
و با ترس و وحشت سر از چرا بر مىدارند.
از اين موضوع، بسيار در شگفت بودم، تا اينكه پس از پيامبرى، فرشته وحى(جبرئيل
امين) ماجرا را برايم چنين گفت:
هنگامى كه كافرى را در قبر تازيانه مىزنند، همه موجودات -غير از جن و انس-
صداى ضربات تازيانه را مىشنوند وبا شنيدن اين صداى مهيب وحشت و ترس بر آنها
چيره مىشود.
پس گفتم: آن به خاطر زدن كافر بوده است، پس پناه بر خدا از عذاب سخت قبر!».
5 - ترسيمى از «حيات برزخى»:
قالَ الصّادِقُ(ع): «فَاِذا قَبضَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ صَيَّرَ تِلْكَ
الرُّوحَ في قالبٍ كَقالِبِه فِي الدُّنْيا؛ فَيأكُلُونَ و يَشْرَبُونَ؛ فَاِذا
قَدِمَ عَلَيْهِمُ الْقادِم، عَرَفُوهُ بِتِلْكَ الصُّورَةِ الّتي كانَتْ فِي
الدُّنيا».
(7)
امام صادق(ع) فرمود: «هنگامى كه خداوند، جان مؤمن را بگيرد، او را در كالبدى
همانند دنيا قرار مىدهد و (با آن قالب از خوردنىها و آشاميدنىهاى بهشت
برزخى) مىخورند و مىآشامند؛ و اگر كسى بر آنان وارد شود(به همان شكل و
قيافهاى كه در دنيا داشتند) ايشان را مىشناسند».
6 - وادى برزخ:
قال عليٌّ(ع) لاِبْن نُباتَةَ مِنْ اَصْحابِه: «لَوْكُشِفَ لَكُمْ
لَرَأيتُمْ أرْواحَ الْمُؤمنينَ في هَذا الظَّهْرِ، حَلْقاً يَتَزاوَرُون وَ
يَتَحَدَّثُونَ؛ اِنَّ في هذا الظَّهْر رُوحُ كلِّ مُؤمِنٍ، وَ بِوادِى
بَرَهُوتَ نسمَةُ كلِّ كافِرٍ».
(8)
امام على(ع) به ابن نباته فرمود: «اگر، (حجاب برزخى كنار رود و آن جهان) بر شما
نمايان گردد، هر آيينه ارواح مؤمنان را در پشت اين شهر (نجف) خواهيد ديد كه
حلقهوار گردهم آمده؛ با هم ديدار كنند و سخن گويند.
روح هر مؤمنى در اينجاست
(9) و ارواح كفار در وادى برهوت».
7 - تجسم عمل:
قال عليٌّ(ع): «اِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِم ثَلاثَةُ اَخِلّاء: فَخَليلٌ
يَقُولُ: اَنَا مَعَكَ حَيّاً وَمَيِّتاً وَ هُوَ عَمَلُه...».
(10)
امام على(ع) فرمود: «دوستان شخص مسلمان سه تا هستند(: مال، فرزندان، عمل) و
عمل، دوستى است كه مىگويد من در زندگى و مرگ همدم تو هستم».
8 - پرسشهاى برزخ:
قال عليٌّ(ع): «اِنَّ الْعَبْدَ اِذا اُدْخِلَ حُفْرَتَه، اَتاهُ مَلَكان
(اسمُهُما: مُنكَرٌ وَ نَكيرٌ). فَاْلاوَّلُ ما يَسْألانَهُ: عَنْ رَبِّه،
ثُمَّ عَنْ نَبيِّهِ، ثُمَّ عَنْ وَليِّهِ...».
(11)
امام على(ع) فرمود: «هنگام ورود شخص به قبر، دو فرشته (به نامهاى: نكير و منكر)
سراغ او مىآيند. نخستين چيزهايى كه مىپرسند: از خدا، پيامبر و امام است...».
9 - پاداشها و كيفرها:
فيما كَتَبَ اَميرُالْمؤمنين علىٌ(ع)، لِمُحَمَّدِ ابْنِ اَبي بَكْر: «يا
عِبادَاللَّه! ما بَعْدَ الْمَوْتِ لِمَنْ لايُغْفَرُلَهُ اَشَدُّ مِنَ
الْمَوْتِ؛ اَلْقَبْرُ فَاحْذَروا ضَيْقَهُ وَضَنْكَهُ وَظُلْمَتَه وَ
غُرْبَتَه! اِنَّ الْقَبْرَ يَقُولُ فِي كُلِّ يَوْمٍ: انا بَيْتُ الْغُرْبَة؛
اَنَا بَيْتُ التُّرابِ؛ اَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ؛ اَنَا بَيْتُ الدُّودِ
والْهَوامِّ. وَالْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رياض الْجَنَّةِ، اَوْحُفْرَهٌ مِنْ
حُفَرِ النَّار.
اِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ اِذا دُفِنَ، قالَتْ لَهُ اْلأَرْضُ: مَرْحَباً
وَاَهْلاً! قَدْ كُنْتَ مِمّنْ اُحِبُّ اَنْ تَمْشِىَ عَلى ظَهْري؛ فَاِذا
وَلَّيْتُكَ فَسَتَعْلَمُ كَيْفَ صَنيعي بِكَ؛ فَيَتّسعُ لَهُ مَدَّ البَصَر!
وَاِنَّ الْكافِرَ اِذا دُفِنَ؛ قالَتْ لَهُ اْلارْضُ: لامَرْحَباً بِكَ وَلا
اَهلاً! لَقَدْ كُنْتَ مِمَّنْ اَبْغَضُ أنْ تَمْشيَ عَلى ظَهْري؛ فَاِذا
ولّيتُك فَسَتَعْلَمُ كَيْفَ صنيعى بِكَ فَتَضُمُّه حَتَّى تَلْتَقىَ
اَضْلاعَه!».
(12)
اميرمؤمنان على(ع) به محمدابن ابىبكر نوشت:
«اى بندگان خدا! سختى و آزار قبر براى گروهى كه به درگاه پروردگار آمرزيده
نشدهاند، دردآورتر از سختى هنگام جان كندن است؛ پس، از تنگى، فشار، تاريكى و
تنهايى آن بهراسيد!
قبر، هر روز چنين ندا سر مىدهد: منم خانه غربت! منم خانه ظلمت! منم خانه
وحشت!(براى بدكاران) منم خانه مهر و بخشش!(براى نيكوكاران).
قبر(محدود به اين ظاهر نيست؛ بلكه) باغى از باغستانهاى بهشت و يا گودالى از
گودالهاى جهنم است.
وقتى، مؤمن وارد قبر شود، به او گويد: اهلاً و مرحباً
(13)...
و تا چشم كار مىكند، قبرش را گشايش دهد؛ اما هنگامى كه كافر وارد قبر شود، به
او گويد: لااهلاً و لامرحبا -وه! كه خوش نيامدى- و چنان فشارش دهد كه
استخوانهايش درهم شكند و خُرد شود».
10 - در آستانه خروج:
سُئِلَ عَنِ الصّادِقِ(ع): اَيُتَلاشَى الرُّوحُ بَعْدَ خُروجِه عَنْ
قالِبه اَمْ هُوَ باقٍ؟
قالَ: «بَلْ هُوَ باقٍ اِلى وَقْتٍ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ؛ فَعِنْدَ ذلِكَ
تُبْطَلُ الْأَشياءُ كَما بَدأها مُدْبِرُها...».
(14)
از امام صادق(ع) پرسيده شد: آيا روح بعد از خارج شدن از كالبدش متلاشى مىشود
يا باقى مىماند؟
فرمود: «روح تا نفخه صور اول در برزخ باقى مىماند و پس از آن، همه موجودات تا
نفخه صور دوم از بين مىروند و انسان نيز در خاموشى و سكوت خواهد بود».
پىنوشتها:
1 . «نهج البلاغه»، شرح و ترجمه فيض الاسلام، خ213،
ص704. (با استفاده از: «شرح فشردهاى بر نهج البلاغه»، امامى-آشتيانى، ج2،
خ222، ص430 - 404، مؤسسه مطبوعاتى هدف):
«فكأنما قطعوا الدنيا إلى الآخرة وهم فيها فشاهدوا ماوراء ذلك،فكأنما اطلعوا
غيوب اهل البرزخ في طول الاقامة فيه،وحققت القيامة عليهم عداتها،فكشفوا غطاء
ذلك لاهل الدنيا حتى كانهم يرونما لايرى الناس ويسمعون مالايسمعون».
2 . مباحث اين كتاب در ده گفتار بيان شده است كه درباره هر
گفتار، يك حديث به عنوان شاهد و گواه آورده مىشود و چون در گفتارهاى مربوط،
توضيحات لازم داده خواهد شد، در اينجا از تفسير و توضيح خوددارى و فقط به بيان
حديث مىپردازيم.
3 . «المحجة البيضاء»، ج8، ص243. «بحار»، ج6، ص133.
4 . «الكافي»، ج3، ص242. «بحار»، ج6، ص267. «سفينة
البحار»، الشيخ عباس القمى، ص71، انتشارات سنايى.
5 . «تفسير القمي»، ج2، ص350. «بحار»، ج6، ص267.
6 . «الكافي»، ج3، ص233. «بحار»، ج1، ص226.
7 . «الكافي»، ج3، ص245. «بحار»، ج6، ص269. «المحجة
البيضاء»، ج8، ص300.
8 . «بحار الانوار»، ج6، ص243.
9 . در گفتار 5 خواهد آمد كه بهشت برزخى در وادى السلام؛ و
وادى السلام نيز از توابع نجف اشرف است.
10 . «كتاب الخصال»، الشيخ الصدوق، ج1، ص114، منشورات
جماعة المدرسين. «معانى الاخبار»، ص232.
11 . «بحار الانوار»، ج6، ص233.
12 . «امالى»، الشيخ المفيد، ص 154 - 155، مكتبة بصيرتى.
بحار، ج، ص218. المحجة البيضاء، ج8، ص310.
13 . كنايه از اين است كه: با سعه و فراخى مصادف شدى؛ پس انس
والفت بگير و وحشت مدار. (فرهنگ عميد، ص 941).
14 . «احتجاج الطبرسى»، الشيخ الطبرسى، ج2، ص350، مؤسسة
الاعلمى للمطبوعات.