شيوه همسرى در خانواده نمونه

آية اللَّه العظمى ناصر مكارم شيرازى

- ۳ -


2. مهـريّـه

غوغاى مهريّه

برخلاف آنچه بعضى مى پندارند اسلام اهمّيّت كمى براى مهريّه قائل است، تا آنجا كه اگر زن و مردى ازدواج دائم كنند، و سخنى از مهريّه به ميان نياورند هيچ مشكلى ايجاد نمى شود، ازدواجشان صحيح است، و بايد براى چنين زنى مهريّه اى همانند زنان امثال او قائل شد (مهرالمثل).

افراط و تفريط در اين مسأله، مانند بسيارى از مسائل ديگر، هنوز بر جامعه ما حاكم است، بعضى چنان به سراغ مهريّه هاى سنگين مى روند و خطّ و نشان براى آن مى كشند كه گوئى تمام افتخار و ارزش زن در آن خلاصه مى شود، كمى مهريّه را دليل بر بى شخصيّتى زن، و زيادى آن را مايه افتخار و مباهات و نشانه عظمت او مى پندارند.

بسيارى از مردم چنان براى مهريّه چانه مى زنند كه گوئى مى خواهند خانه و ملكى را خريدوفروش كنند، نه تنها به مهريّه هاى نسيه و در ذمّه بلكه مهريّه هاى نقدى از نوع «پول رايج» قانع نيستند، چراكه با گذشت زمان كاهش پيدا مى كند و ارزش آن كاسته مى شود.

بايد حتماً «سكّه هاى طلا» و «املاك ششدانگ» و مانند آن باشد.

در برابر اين گروه اخير، بعضى (به تقليد اروپائيها كه مهريّه ندارند) بطور كلّى با مهريّه مخالفند، و آن را بى معنى مى دانند; درحالى كه مهريّه فلسفه هائى دارد كه اين گروه از آن غافل و بيخبرند.

فلسفه مهريه را در چند مورد مى توان خلاصه كرد:

1. مهريّه يك نوع اكرام و احترام نسبت به مقام والاى زن است، و در واقع هديه است از سوى شوهر كه دليل محبّت، و نشانه جدّى بودن پيمان زناشوئى است.

2. همه جا معمول است كه زن با خود جهيزيّه اى به خانه شوهر مى برد و غالباً در تهيّه اين جهيزيّه گرفتار مشكلات مى شوند، «مهريّه نقدى» كمكى است از سوى شوهر براى تهيّه جهيزيّه و نشانه اى است از وفادارى و قبول مسؤوليّت نسبت به زندگى آينده.

3. مهريّه مى تواند تا حدّى خسارت اقتصادى زن را در صورت جدائى جبران كند، زيرا مى دانيم زنانى كه از شوهر خود طلاق مى گيرند شانس كمترى براى ازدواج دارند تا مردان آنها.

4. مهريّه غير نقدى عامل بازدارنده اى است در برابر طلاق، و شايد به همين دليل شارع مقدّس اسلام به هيچوجه حدّ و مرزى براى آن تعيين نكرده و نوع خاصّى قائل نشده، از امورى كه تنها جنبه معنوى دارد مانند «تعليم قرآن» گرفته، تا مهريّه هاى فراوان مادّى را شامل مى شود، چرا كه شرايط مختلفند و اشخاص متفاوتند.

در عين حال توصيه مؤكّد براى سبك كردن مهريّه نموده است چنانكه على (عليه السلام)مى فرمايد:

لا تُغالُوا بِمُهُورِ النِّساءِ فَتَكُونَ عَداوَةً(21)

مهريّه هاى زنان را گران و سنگين نكنيد، چرا كه سبب عداوت و كينه توزى مى شود.

مرحوم صدوق در روايت مرسله اى از معصومين (عليهم السلام) چنين نقل مى كند:

مِنْ بَرَكَةِ الْمَرأةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُومِها كَثْرَةُ مَهْرِها(22)

از بركات زن اين است كه مهرش كم باشد و از شوم و ناميمونى او، فزونى مهر او است.

زيادى مهر در عصر ما عمدتاً از سه عامل سرچشمه مى گيرد:

1. گاه از چشم و همچشمى ها و مسابقه در اين گونه مسائل است كه افرادى از اين طريق مى خواهند به پندار خويش شخصيّت والاترى براى خود يا فرزندان خويش كسب نمايند.

2. گاه از غلبه روح مادّيگرى و ارزشهاى مادّى است كه اساساً تمام تلاشهاى گروهى براى رسيدن به آن است، و از آنجا كه مهر فزونتر در كوتاه مدّت يا درازمدّت درآمد بيشترى را همراه دارد آن را ترجيح مى دهند.

3. و بالاخره گاهى از عدم اعتماد متقابل ميان دو همسر يا خانواده هاى آنها سرچشمه مى گيرد، زيرا از اين بيم دارند كه زندگانى مشترك آن دو، دوام پيدا نكند، و مى خواهند اين مهريّه سنگين مانعى بر سر راه جدائى گردد، و يا در فرض جدائى كمكى به زن در مشكلات ناشى از آن نمايد.

مسلّماً اگر سه عامل فوق از بين برود، چشم و همچشمى ها و رقابتها در ميان نباشد، و نخواهند بهوسيله ازدواج تجارت كنند، و به زندگى مشترك آينده در سايه ايمان و تقوا اميدوار باشند، دليلى ندارد كه به دنبال اين گونه مهرهاى كمرشكن بروند.

مهر «بانوى اسلام»

اكنون به سراغ «خانواده نمونه» برويم تا از آن الگو بگيريم و در پرتو هدايتش راه و رسم زندگى توأم با خوشبختى را پيدا كنيم، و مهريّه اسلامى را از غير اسلامى بشناسيم.

در حديث آمده است كه تمام مهريّه بانوى اسلام فاطمه زهرا (عليها السلام)و هزينه هاى جهيزيّه و عطريات او از پول زرهى تأمين شد كه على (عليه السلام) براى جنگ خريده بود.

پيامبر (صلّى الله عليه وآله)فرمود:

زره خود را بفروش، على (عليه السلام) مى گويد زره را فروختم و پول آن را در دامان مبارك پيامبر (صلّى الله عليه وآله) ريختم، بى آن كه از من سؤال كند چه مقدار است، و يا من خبر دهم، دست كرد و مشتى از آن را گرفت و به بلال داد فرمود:

با اين براى فاطمه عطر و بوى خوش بخر.

باز دست كرد و يك مشت ديگر به جمعى از اصحاب داد و فرمود براى فاطمه آنچه نياز دارد، از لباس و اثاث البيت بخريد.(23)

در حديث ديگرى آمده است كه صداق و مهريّه فاطمه (عليها السلام)زرهى از آهن بود...(24)

ولى در حديثى آمده است كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله)دخترش فاطمه (عليها السلام) را به هنگام تزويج با على (عليه السلام)به چهارصد و هشتاد درهم مهر نمود.

و در حديثى پانصد درهم آمده است.(25)

در حديث ديگرى آمده هنگامى كه سخن از كمى اين مهريّه به ميان آمد رسول اللّه (صلّى الله عليه وآله)به بانوى اسلام فرمود:

من تو را به على تزويج نكردم، بلكه خدا تو را به على تزويج فرموده، و مهر تو را يك پنجم تمام دنيا تا زمانى كه آسمان و زمين برپاست، قرار داده است! (وَ جَعَلَ مَهْرَكِ خُمْسَ الدُّنْيا مادامَتِ السَّمواتُ و الاَْرْضُ)(26)

اين مهريّه عظيم معنوى و الهى پاداش آن گذشتى است كه زهرا (عليها السلام) از خود نشان داد، حتّى در حديثى كه در «مصباح الانوار» آمده است مى خوانيم كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله)به على (عليه السلام)فرمود:

اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ زَوَّجَكَ فاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَداقَهَا الاَْرْضَ فَمَنْ مَشى عَلَيْها مُبْغِضاً لَكَ مَشى عَلَيْها حَراماً(27)

خداوند فاطمه را به همسرى تو درآورد، و مهر او را تمام زمين قرار داد، كسى كه بر روى آن راه رود در حالى كه دشمن تو باشد، قدم به حرام برداشته است (و استفاده از زمين و آنچه بر آن است حرامش باد) !

معمولا كسان داماد نسبت به اموال خانواده عروس كنجكاو و حسّاسند، همچنين كسان عروس نسبت به ثروت داماد، و لذا غالباً به جاى تحقيق در ارزشهاى معنوى و كمالات انسانى و فضائل اخلاقى طرفين، جستجو از ثروتهاى موجود يا بالقوّه يكديگر مى كنند، و آن را به رخ هم مى كشند.

از پست و مقامهاى بستگان عروس و داماد سخن مى گويند كه پدرش چه كاره است و پسر عمويش چه كاره، و پسر پسر عمويش يا نوه دائى اش چه پست و مقامى دارد!

ولى در حديث مى خوانيم هنگامى كه على (عليه السلام)به محضر پيامبر (صلّى الله عليه وآله)براى خواستگارى فاطمه (عليها السلام) آمد، پيامبر (صلّى الله عليه وآله)فرمود:

چه چيز صداق و مهريّه قرار خواهى داد؟

عرض كرد:

شمشير و اسب و زره و شترى را كه با آن آبيارى مى كنم (يعنى تمام هستى مادّى ام).

فرمود:

اينجا بود كه على (عليه السلام)رفت و زره را فروخت و پول آن را در دامان پيامبر (صلّى الله عليه وآله)ريخت...

3. جهيـزيّـه

مسئله بغرنج جهيزيّه

همه كس فلسفه جهيزيّه را درك مى كند.

دو همسر كه مى خواهند زندگى مشترك جديدى را آغاز كنند بايد حدّاقلّ وسائل زندگى داخلى را دارا باشند، وگرنه مجبورند سربار پدر و مادر گردند كه اين موضوع هم مايه ناراحتى آنها است، و هم استقلال زوجين را از بين مى برد.

لذا همه جا معمول است كه بستگان عروس، لوازم اوّليّه زندگى را همراه او به خانه داماد مى فرستد، و در مقابل، داماد هزينه هاى ديگر عروسى، و حتّى بخشى از هزينه هاى جهيزيّه را (از طريق پرداختن مهريّه نقدى) پذيرا مى گردد، و با اين همكارى و هميارى مشكلات حل مى شود.

ولى غالب مردم اين حقيقت را فراموش مى كنند كه صلاح و مصلحت دو همسر آن است كه زندگى را از جاى ساده اى شروع كنند و اگر مى خواهند توسعه دهند اين كار تدريجاً صورت گيرد، مسلّماً كشيدن بار چنين زندگى آسانتر است، و روح محبّت و دوستى و صفا و معنويّت در چنين زندگى ساده اى موج مى زند، و ارزشهاى والاى اخلاقى در زير آوارهاى جهيزيّه سنگين دفن نمى شود.

ولى بيا و ببين چه رقابتها و چشم همچشمى ها، چه تجمّل پرستيها و چه خرافات و موهومات كه در اين مسأله ساده نفوذ كرده است! گاه از ساليان دراز، هَمّ و غمّ پدر و مادر دختر تهيّه جهيزيّه است، حتّى از خوراك روز، و شام شب، بايد بكاهند، تا يك جهيزيّه سنگين را تهيّه كنند، و به اصطلاح آبروى خود را حفظ كرده، و به پندار خود دخترشان را سربلند سازند!

در بسيارى از نقاط هنگام فرستادن جهيزيّه طى يك نمايش مسخره و خنده دار قافله حاملان جهيزيّه با يك دنيا سروصدا به راه مى افتد، چنان جار و جنجالى برپا مى كنند كه نه تنها همسايگان، بلكه تمام محل، و گاهى همه شهر با خبر شوند كه فلان كس فلان مقدار جهيزيّه براى دختر خود به خانه داماد فرستاده است، و اين مايه فخر و مباهات آنها است!

در بعضى از مناطق هنگامى كه قافله حمل جهيزيّه كار خود را تمام كرد، آنها را در اطاق يا اطاقهاى متعدّدى در كنار هم مى چينند، و به صورت موزه هاى تماشائى درمى آورند، و از فاميل و دوستان دعوت مى كنند كه به تماشاى اين موزه بيايند!

چه عادت شوم و زشت و رسم ناپسندى!

بديهى است اگر جهيزيّه از نظر كيفيّت و كميّت در سطح پائين باشد عرق شرمسارى بر چهره عروس و كسان او مى نشيند، و بگومگوها شروع مى شود، يكى طنز مى گويد، ديگرى پشت چشم نازك كرده و با نيشخند مى گويد: انشاءاللّه مباركشان باشد! ديگرى از روى ترحّم مى گويد: اينها مهم نيست مهم آن است كه يكديگر را دوست بدارند!

و اگر زياد باشد، باد به غبغب انداخته، به شرح گسترده اى درباره تهيّه هر يك از قسمتهاى آن پرداخته، و زحماتى را كه براى تهيّه آن از بازارها به قيمتهاى گزاف، از سفر مكّه و زيارت سوريه، از فروشگاههاى درجه اوّل و منحصر به فرد كشيده اند، مى پردازند.

كسى نيست از اين افراد سؤال كند اگر جهيزيّه براى زندگى خصوصى عروس و داماد تهيّه شده، نمايش آن بر ديگران چه معنى دارد! هدف از اين نمايش مضحك و بى معنى چيست!

مگر ما هر وقت وسائلى براى خانه خود مى خريم ديگران را دعوت براى تماشا مى كنيم!

بدبختانه گاه بگومگوها و گله هاى مربوط به آن، سالها در ميان فاميل باقى مى ماند و آثار شوم و سوءِ آن در روحيّه عروس و داماد، شَهْد زندگى را در كام آنها شرنگ مى سازد.

در حالى كه مى دانيم فلسفه جهيزيّه، آغاز يك زندگى ساده و آبرومند و توأم با خوشبختى و شادكامى است، نه مسابقه هاى زشت و نمايشهاى مسخره و شرم آور.

از همه بدتر اين كه، در چنان مجلسى فوراً مقايسه ها شروع مى شود و جهيزيّه اين دختر و آن دختر را با هم مى سنجند، اين مقايسه معمولا آتش كينه و حسد و عداوت را در دل گروهى از حاضران مى افروزد، و مفاسد ديگرى را به دنبال دارد، چراكه هميشه كارِ بد، زنجيروار كارهاى بد ديگرى را سبب مى شود.

جهيزيّه دختر گرامى پيامبر (صلّى الله عليه وآله)

حال به سراغ «خانواده نمونه» برويم و جهيزيّه ازدواج برترين زنان جهان با برگزيده ترين مردان تاريخ بعد از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله)رامورد توجّه قرار دهيم و از آن الهام بگيريم.

در بحثهاى گذشته خوانديم كه تمام سرمايه مولاى متّقيان (عليه السلام)براى مراسم ازدواج تنها پول زرهى بود كه به فرمان پيامبر (صلّى الله عليه وآله)آن را فروخت و از آن «عطريات» و «لباس» و «جهيزيّه» حضرت زهرا (عليها السلام)تهيّه شد.

قيمت اين زره به روايتى، سى درهم، و به روايات ديگر 480 يا 500 درهم بود(1) و با توجّه به اين كه «درهم» تقريبا نيم مثقال نقره

1. مرحوم علاّمه مجلسى در «بحارالانوار» مى گويد: ممكن است قيمت واقعى آن همان 30 درهم بوده، ولى بعضى از علاقه مندان آن را به مبلغ افزونتر خريده باشند.

مسكوك است، مجموع قيمت زره و بهاى تمام وسائلى را كه به عنوان جهيزيّه تهيه كردند به آسانى مى توان محاسبه نمود.

از روايتى استفاده مى شود كه تنها يك سوم قيمت زره براى جهيزيّه مصرف شد، و از آن بخوبى برمى آيد كه تا چه حد وسائل زندگى جديد اين دو زوج خوشبخت جهان بشريّت ساده و بى آلايش و دور از هرگونه تشريفات بوده است.

صورت جهيزيّه بانوى اسلام (عليها السلام) و به اصطلاح ريز اقلام آن را نيز ارباب سير و تواريخ نوشته اند كه مطالعه آن انسان را با عالمى از صفا و زهد و وارستگى عجيب روبه رو مى سازد، كه عظمت و شكوه بى نظير و خيره كننده اش هر انسان آزاده اى را به خضوع در برابر آن وامى دارد.

صورت جهيزيّه اى كه ياران پيامبر (صلّى الله عليه وآله)با آن وجه مختصر براى يگانه دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله)تهيّه كردند به اين ترتيب بود:

1ـ يك فرش مصرى كه داخل آن پشم بود

2ـ يك سفره چرمى

3ـ يك متّكاى چرمى كه داخل آن ليف درخت خرما بود

4ـ يك عباى خيبرى

5ـ يك مشك آب

6ـ چند كوزه

7ـ چند ظرف و كاسه سفالين

8ـ يك ظرف براى آب و آب كشى (مطهره)

9ـ يك پرده نازك پشمى

اين بود مجموعه جهيزيّه زهرا (عليها السلام) طبق روايت.(28)

هنگامى كه وسائل فوق را نزد پيامبر (صلّى الله عليه وآله)آوردند نگاهى به آن كرد و گريست، سپس سر به سوى آسمان بلند كرد و دعاى عجيبى كرد و گفت:

اَللّهُمَّ بارِكْ لِقَوْم جُلُّ آنِيَتِهِمُ الْخَزَفُ(29)

خداوندا به قومى كه غالب ظروف آنها سفالين است، مبارك گردان!

دقّت در اين اقلام جهيزيّه عجيب و تاريخى، و دعائى كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله)به دنبال آن فرمود، بسيار چيزها به انسان مى آموزد. عظمت و شكوهى كه در اين جهيزيّه ساده نهفته است، و پيام و الهامى كه به فرزندان اسلام در تمام قرون مى دهد، غيرقابل توصيف است.

پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله)با اين كار مى خواهد درسى بزرگ براى تمام اعصار و براى تمام نسلها به يادگار بگذارد، و نشان دهد كه اسلام بر محور تجمّل پرستى و رقابتهاى كمرشكن مادّى كه مايه صعوبت كار ازدواج، و به تأخير افتادن برنامه جوانان، و آلودگى اجتماع

مسلمين مى گردد، نيست. اساس و پايه كار، همه جا بر سهولت و سادگى، و وارستگى و آزادگى، صفا و صميميّت استوار است.

آنچه پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) به عنوان نمونه و سرمشق نشان داد نه تنها در مقياس امروز ساده و بى تكلّف بود، بلكه در اجتماع آن زمان نيز بسيار ساده تلقّى مى شد، تا آنجا كه دنياپرستان آن عصر كه هنوز رسوبات «ارزشهاى جاهلى» در اعماق روح و جان تاريكشان بود، زهراى عزيز را بر اين زندگى ساده شوهرش سرزنش كردند، و جوابى با آن عظمت را از پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله)شنيدند كه قبلا ذكر كرديم.

اينها همه هشدارى است به آنها كه نه تنها روى قلم به قلم وسائل تجمّلى جهيزيّه كه گاه بسيارى از آنها در تمام طول عمر هم يك بار مورد استفاده قرار نمى گيرد، اصرار دارند، بلكه حتّى روى ماركهاى مختلف داخلى يا خارجى و رنگ و نقش و نگار آنها نيز حسّاسيت آميخته با وسواس نشان مى دهند; آرى هشدارى است به همه آنها!

پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله)با امكاناتى كه در آن زمان داشت، مى توانست وسائلى بسيار بهتر و با ارزشتر از آنچه گفتيم براى تنها دخترش زهرا (عليها السلام) و تنها يادگار همسر محبوبش خديجه، و تنها يار و ياور هميشگى اش على (عليه السلام)فراهم سازد، ولى مخصوصاً اين كار را نكرد، كه اگر مى كرد دستور جاويدان: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» ارزش خود را از دست مى داد.

عجب اين كه، گروهى از مسلمانان اين سخنان را مى شنوند، و بى خيال از كنار آن بسادگى مى گذرند، و گاه اسم اين بى اعتنائى را ضرورتهاى عصر و زمان مى گذارند، ضرورتى كه آبرو و حيثيّت آنها در گرو آن است!

در حالى كه ضرورت بودن آن، «بهانه» يا «خيال» و «توهّمى» بيش نيست، مانند همه خيالها و پندارها در صحنه زندگى كه:

از خيالى صلحشان و جنگشان *** وز خيالى نامشان و ننگشان

و از همه مضحكتر اين كه، گاه براى تيمّن و تبرّك در كنار مهريّه هاى سنگين چند ميليونى، مهريّه پانصد درهمى حضرت زهرا (عليها السلام) را نيز ضميمه مى كنند! يا بعضى از قلمهاى جهيزيّه آن حضرت را براى تأسّى به آن بزرگوار در كنار اجناس لوكس و وسائل پر زرق و برق و گرانقيمت خود قرار مى دهند.

اين درست به آن مى ماند كه در كنار سفره اى كه انواع غذاهاى رنگين داخلى و خارجى، و سنّتى و مد روز، در آن جمع است، مقدارى نان جو و نمك هم قرار دهيم كه اين خوراك مولاى متّقيان و پيشواى آزادگان جهان، على (عليه السلام)است و ما شيعيان و پيروان مكتب او هستيم! چقدر اين كار كودكانه و مسخره است!

من معتقدم بيرون آوردن بسيارى از پدران و مادران تجمّل پرست متعصّب از زير آوار تقليدها و آداب و رسوم غلط و خرافى كار آسانى نيست. جوانان، اعم از دختران و پسران كه روح بى آلايش ترى دارند براى سنّت شكنى، و درهم كوبيدن آداب و رسوم غلط آماده ترند، آنها بايد بپا خيزند و اجازه ندهند سرنوشتشان بازيچه دست اين سنّتهاى زشت، و رقابتها و چشم و همچشمى هاى ويرانگر بزرگترها شود، و صفا و صميميّت همسرانشان در آتش اين رسوم غلط و غير منطقى بسوزد.

آنها بايد حاكم بر سرنوشت خود شوند، و دستهاى معمارانى را كه سنگ اوّل زيربناى زندگى آنها را از اوّل كج مى نهند، و بعد از آن تا گنبد دوّار كج مى رود، از اين مسأله حياتى كوتاه كنند، و قولا و عملا ثابت نمايند طرفدار مهريّه هاى معقول، جهيزيّه هاى ساده، و مراسم ازدواج بى تكلّف و آميخته با صميميّت و صفاى اسلام هستند.

پسران جوان بايد ثابت كنند رهروان مخلص راه اميرمؤمنان علىّ مرتضى (عليه السلام)مى باشند.

دختران جوان نيز بايد ثابت كنند از زندگى زهراى مرضيّه (عليها السلام)بزرگترين شخصيت زن در جهان بشريّت الگو مى گيرند، و به وسوسه هاى اين و آن دل نسپرده، و به دشمنى هاى در لباس خيرخواهى، توجّهى نمى كنند; و من به تأثير اين سخنان در جوانان بسيار اميدوارم.