صلى الله عليك يا فاطمة الزهرا سيدة النساء العالمين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللّهِ وَ خَليفَةَ آبائِهِ الْمَهْدِيّينَ
اَلسَّلامُ عَليْكَ يا وَصِىَّ الاَْوْصِياءِ الْماضينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حافِظَ اَسْرارِ رَبِّ الْعالَمينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ مِنَ الصَّفْوَةِ الْمُنْتَجَبينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللّهِ الَّذى لايُؤْتى اِلاّ مِنْهُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَبيلَ اللّهِ الَّذى مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ الَّذى لايُطْفى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ الَّتى لاتَخْفى
اَشْهَدُ اَنَّكَ الْحُجَّةُ عَلى مَنْ مَضى وَ مَنْ بَقِىَ وَ اَنَّ حِزْبَكَ هُمُ
الْغالِبُونَ
وَ
اَوْلِيآ ئَكَ هُمُ الْفآئِزُوُنَ وَ اَعْدآ ئَكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
اَشْهَدُ اَنَّكَ الْحَقُّ الثّابِتُ الَّذى لاعَيْبَ فيهِ
وَاَنَّ وَعْدَاللّهِ فيكَ حَقٌّ
وَاَنْتَ الشّافِعُ الَّذى لاتُنازَعُ
والْوَلِىُّ الَّذى لاتُدافَعُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللّهِ وَ خَليفَةَ آبائِهِ الْمَهْدِيّينَ
اَلسَّلامُ عَليْكَ يا وَصِىَّ الاَْوْصِياءِ الْماضينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حافِظَ اَسْرارِ رَبِّ الْعالَمينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ مِنَ الصَّفْوَةِ الْمُنْتَجَبينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللّهِ الَّذى لايُؤْتى اِلاّ مِنْهُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَبيلَ اللّهِ الَّذى مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ الَّذى لايُطْفى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ الَّتى لاتَخْفى
اَشْهَدُ اَنَّكَ الْحُجَّةُ عَلى مَنْ مَضى وَ مَنْ بَقِىَ وَ اَنَّ حِزْبَكَ هُمُ
الْغالِبُونَ
وَ
اَوْلِيآ ئَكَ هُمُ الْفآئِزُوُنَ وَ اَعْدآ ئَكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
اَشْهَدُ اَنَّكَ الْحَقُّ الثّابِتُ الَّذى لاعَيْبَ فيهِ
وَاَنَّ وَعْدَاللّهِ فيكَ حَقٌّ
وَاَنْتَ الشّافِعُ الَّذى لاتُنازَعُ
والْوَلِىُّ الَّذى لاتُدافَعُ
پيشگفتار (براى اوّلين چاپ اين اثر)
از
سوى «انجمن محبّان فاطمه ـ مشهد»
بسم
اللّه الرّحمن الرّحيم
حمد و
ستايش ذات مقدّسى را سزاست كه صفات جلال و جمالش را حدّى نباشد. نه انكارش مى توان
نمود و نه توصيفش مى توان كرد. فقط او بى همتاست و كفوى برايش نيست، و براى هر
پديده اى جفتى آفريده است.
شكر و
سپاس بر او زيبنده است كه نعمتهايش از مرز شمارش بيرون و به عصيان بندگان، رحمتش را
دريغ نمى نمايد.
سلام
و صلوات بر سيّد مرسلين حضرت خاتم النّبيّين (صلّى الله
عليه وآله) كه بشر را از ضلالت كفر رهائى بخشيده و زنجير اسارت تعصّبهاى كور
و كر كننده را از دست و پايش برداشته و او را به منزل سعادت و كمال رهنمون گشت.
درود
و تحيّات بى حد بر سيّد اوليا و امام المتّقين اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه
السلام) و بر سيدة النّساء همسر والامقام و ارجمندش حضرت فاطمه زهراء (عليها
السلام) و فرزندان معصومش خاصّه حضرت بقيّة اللّه حجّة بن الحسن العسكرى (عليهم
السلام) كه با تلاش و صبر و قيام و قعودشان مشعل دين را براى هميشه پر فروغ
نگهداشته و پويندگان حقيقت را از چشمه آب حيات سيراب ساختند.
ظلمت
ظلمها و حق كشيها، افق عالم را تاريك و جهان را به ظلمتكده اى تبديل كرده بود و
آرامش و آسايش از زندگى انسانها بكلّى رخت بربسته بود و شايد در هيچ كجاى زمين عدل
و انصاف حاكم نبود. شعار مردم، بى عدالتى; و افتخار و سرافرازى، در تعدّى ها و
تجاوزها خلاصه مى شد و آن كه بيشترين بار مظلوميّت را در اين ميان به دوش مى كشيد
«زن» بود; نه تنها در شبه جزيره عربستان كه در تمام جهان از حقوقش محروم و بلكه
گويا انسان به حساب نمى آمد. البتّه عرب گوى سبقت را در اين سير قهقرائى از ديگر
ملل ربوده و به آنجا سقوط كرده بودند كه اگر شترانشان برّه ماده مى زائيدند شادمان
شده ولكن همسرانشان اگر دختر مى آوردند چنان ابرو درهم كشيده و غضب نموده و با
صورتى سياه و سر در گريبان از شدّت شرمندگى از ميان قوم و قبيله خود مى گريختند و
مخفى مى گشتند (يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَبِهِ) مثل كسى كه
جنايتى بزرگ و عملى شنيع مرتكب شده و عاقبت
هم اين فرزند بى گناه را از دامان مادر دردمند و افسرده ربوده و با كمال قساوت زنده
به گور مى كردند و سپس مانند كسى كه فتحى بزرگ نموده به محيط تاريك زندگى برمى
گشتند.
خدا
مى داند كه چقدر دختران زنده زير خاك دفن شدند! به اجمال مى دانيم پدرانى يافت مى
شدند كه به اقرار خود تا هفت دختر خود را به اين سرنوشت شوم گرفتار ساخته و بر اين
باور مباهات مى كردند.
در يك
چنين روزگار تيره كه زندگى در آن تلخ تر از زهر بود، خداوند متعال بر بشر منّت
گذارده و حضرت ختمى مرتبت (صلّى الله عليه وآله)
را مبعوث به رسالت كرد. يكى از اهداف آن سيّد و سرور بشر، جلوگيرى از اين ظلم بزرگ
و احياءِ ارزش زن بود. او با شعار ملكوتى «لا تَقْتُلُوا اَوْلادَكُمْ» به ميدان
مبارزه با اين سنّت غلط آمد و چندان مجاهده نمود تا اين خوى زشت را از ضمير آنان
دور ساخت. و دانستند كه دختر هم از فرزندان ايشان مى باشد.
حضرتش
داراى سه پسر شد كه هر سه از دنيا رفتند. و تنها دخترش «حضرت فاطمه زهرا (عليها
السلام)» باقى ماند. در تربيت و پرورش او كوشيد و زهراى مرضيّه (عليها
السلام) در دامن پدر به مقامى رسيد كه او را «انسيّه حوراء» بلكه «سيّدة
النّساء» و عاقبت «امّ ابيها» صدا مى زد. خواست به جهانيان اعلام نمايد كه اين
بانوى با عظمت با آن كه يك زن است ولى در تمامى روى زمين همتراز و همراز و همسرى
براى او جز
علىّ بن ابى طالب «صلوات اللّه عليه» پيدا نشود
كه اگر او نبود هيچ مردى قابليّت نداشت كه در كنار فاطمه (عليها
السلام)قرار بگيرد.
بارى
اگر زنان بخواهند جايگاه ويژه خود را بيابند و ملعبه دست هوسرانان شهوت پرست و
بازيچه دنياپرستان كثيف قرار نگيرند، بايد زندگى سراسرافتخار حضرت صدّيقه كبرى (عليها
السلام) را الگوى خود قرار دهند ـ كه راه سعادت همين است و بس.
و
لهذا انجمن محبّان فاطمه (عليها السلام) ـ كه به
توفيق الهى در طىّ سالهاى گذشته توانسته است شب ميلاد فرخنده حضرتش را با انعقاد
محفلى با شكوه گرامى بدارد ـ سعى وافر و عزمى راسخ داشته كه همه ساله دسته گلى از
بوستان فضائل و مناقب آن حضرت به صورت يك اثر فرهنگى تقديم ميهمانان عزيز خود بدارد
بدان اميد كه شايد با آشنائى گوشه هائى از زندگى آموزنده حضرتش، پويندگان راه سعادت
ره نجات را يافته، و با پيروى از فرمايشات و اعمال آن بانوى بزرگ دو عالم و با
شخصيّت ترين زنان جهان، دردهاى جامعه درمان، و زندگى به بهشتى برين مبدّل گردد.
«آمين يا ربّ العالمين»
بار
سنگين اين آثار ذيقيمت و ارزنده را حضرت آية اللّه مكارم كه خداوند جزائى عظيم به
ايشان عنايت فرمايد و قلم شيواى ايشان را هميشه در خدمت اسلام و مسلمين و نشر آثار
حياتبخش مكتب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)
باقى دارد، به دوش مى كشيده اند، امسال
هم استدعاى ما را پذيرفته و بحثى شيرين و خواندنى را درباره مراسم حياتى ازدواج و
همسرى در خانواده نمونه براى ما مرقوم فرموده اند و خداى را سپاسگذاريم كه توفيق
انتشارش را هم به ما عنايت فرموده، باشد كه با مطالعه و عمل به آن بخشى از گره هاى
كور موجود در مسأله ازدواج باز شده و اين مشكل كه بر سر راه بسيارى از خانواده ها،
پدران و مادران، و جوانان به صورت معمّائى حل نشدنى جلوه نموده، حل گردد. «انّه
ولىّ التّوفيق و حسبنا اللّه و نعم الوكيل»
انجمن
محبّان فاطمه ـ مشهد
تاريخ
: 10/9/68
آنچه
در اين كتاب مى خوانيد
از
مشكلات طاقتفرسائى كه جامعه امروز ما با آن روبه رو است، مسئله تشكيل خانواده و
ازدواج جوانان است كه روزبه روز به صورت پيچيده تر و پر دردسرترى درمى آيد.
در
حالى كه راه حلّ اين مشكل بزرگ در اسلام به روشنى ارائه شده است، و ما به منزله
كسانى هستيم كه در كنار سرچشمه زلال، تشنه و از تشنگى رنج مى بريم.
آنچه
در اين كتاب مى خوانيد، اشاره هائى به انواع مشكلات اين مسأله و سپس شرح گوشه هاى
جالب و ظريف و آموزنده اى از زندگى پرافتخار على (عليه
السلام) و بانوى اسلام فاطمه زهرا (عليها السلام)
به عنوان رهنمونى براى حلّ آنها است.
به
اين ترتيب هم به «دردها» اشاره شده، هم به «طرق درمان».
يك
مشكل بزرگ
امروز
مسأله تشكيل خانواده و ازدواج جوانان به صورت يكى از پيچيده ترين مسائل حادّ
اجتماعى درآمده است، و كمتر خانواده اى است كه داراى دختر و پسر جوانى باشد و از
اين موضوع ناله نكند و رنج نبرد.
انبوهى از مشكلات طاقتفرسا اين مسأله مهم و در عين حال ساده زندگى را در كام خود
فرو برده، و به صورت هيولائى وحشتناك درآورده است.
دختران زيادى در خانه ها مانده و در انتظار ازدواجند، و درحالى كه هيچ مشكل اصولى
ندارند، خود را در برابر انبوهى از مشكلات جانكاه و در برابر موانع غيرقابل عبورى
مشاهده مى كنند.
از آن
سو نيز پسران زيادى سنين شاداب جوانى را پشت سر گذارده، و هنوز در خم يك كوچه، در
آرزوى تشكيل خانواده اند، ولى
آداب و رسوم زشت اجتماعى، و پيرايه هاى غلطى كه به اين امر حياتى بسته اند آنها را
از رسيدن به مقصود باز مى دارد.
و عجب
اينكه اين مسأله در خانواده هاى مرفّه و فقير هر دو از امور پيچيده است! چرا كه
هركدام كوهى از توقّعهاى غلط را بر دوش دارند، و زير آوار سنگينى از آداب و رسوم
موهوم دست و پا مى زنند.
و اسفبارتر اينكه چون پايه ها از آغاز كج گذارده مى شود، بناى بسيارى از خانواده ها
تا گنبد دوّار كج مى رود، و چون شالوده محكمى ندارد پيوسته دستخوش نوسانات و
اضطرابات و ناراحتيها است.
اين در حالى است كه مى دانيم «خانواده بزرگ بشرى» از همين «خانواده هاى كوچك» تشكيل مى
شود كه هر يك به منزله آجرى در اين ساختمان عظيم است، و استحكام اين ساختمان عظيم
بستگى به استحكام اين واحدهاى كوچك دارد.
اگر اين آجرها محكم و صاف و با دوام و پرصلابت باشند اين مجموعه عمر طولانى و مفيد
دارد، و بعكس اگر سست و ناموزون باشد دائماً دستخوش تلاطم و ناهنجاريها است، و
بسرعت از هم فرو مى پاشد و متلاشى مى شود.
بنابراين، مسأله تشكيل خانواده براساس الگوها و معيارها و ارزشهاى صحيح، از يكسو
رابطه مستقيم و نزديكى با حلّ مشكلات خانوادگى و نابسامانيهاى شخصى مردم دارد، و از
سوى ديگر نيز پيوند
روشنى با حلّ مشكلات اجتماعى دارد.
به همين دليل براى تحكيم روابط عمومى اجتماعى انسانها، بايد قبل از هر چيز به فكر
استحكام ريشه اصلى افتاد، و پايه هاى خانواده را بر شالوده قوى و محكم بنا نمود.
جالب اين است كه در روايات اسلامى تشكيل خانواده مخصوصاً به ساختن يك بنا تشبيه شده آنهم
بنائى محبوب نزد خدا چنان كه در حديثى از رسول خدا (صلّى
الله عليه وآله)مى خوانيم:
ما بُنِىَ بَناءٌ فِى الاِسْلامِ اَحَبُّ اِلى اللّه مِنَ التَّزْوِيِج.(1)
بنائى در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزويج نيست.
و نيز قابل توجّه اينكه قرآن سرچشمه آرامش و امنيّت را تشكيل زندگى صحيح خانوادگى مى
شمرد، در آنجا كه مى فرمايد:
وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا
اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِى ذلِكَ لاَيات
لِقَوْم يَتَفَكَّرُوْنَ(2)
يكى از آيات و نشانه هاى عظمت خدا اين است كه همسرانى از جنس شما براى شما آفريد تا
آرامش خويش را در كنار آنها پيدا كنيد، و در ميان شما محبّت و دوستى و رحمت قرار
داد، در اين نشانه هاى بسيارى است براى كسانى كه انديشه مى كنند!
ولى متأسّفانه بسيارى از عقلا و انديشمندان نيز به اين مرحله كه مى رسند از انديشه در
عوامل اصلى مودّت و رحمت باز مى مانند، و تمام انديشه ها متوجّه آداب و رسوم غلط و
ارزشهاى موهوم و پندارهاى خرافى مى شود!
ارزشهاى اسلامى در امر ازدواج
از دلائل عظمت تعليمات اسلام اين است كه اين مسأله مهمّ زندگى را با دقّت و موشكافى
عجيبى مورد بررسى قرار داده، و براى تشكيل خانواده سالم و خالى از هرگونه كژى و
ناموزونى، از هيچ برنامه مؤثّرى فروگذار ننموده، از نخستين گام براى تشكيل خانواده،
هدفهاى اصلى اين كار و ارزشهاى والاى حاكم بر آن را مورد توجّه قرار داده، و در
برابر «ضدّ ارزشهائى» كه گاه از سوى وسواسان خنّاس به عنوان «ارزش» در تشكيل
خانواده قلمداد مى شود هشدار داده است.
اين تعليمات گاه به سراغ صفات زنانى كه شايسته همسرى هستند و بايد به هنگام خواستگارى
به آن توجّه داشت رفته، و چنين مى گويد:
اِذا تَزَوَّجَ الرّجُلُ الْمَرْئَةَ لِجَمالِها اَوْلِمالِها وُكِّلَ اِلى ذَ لِكَ وَ
اِذا تَزَوَّجَها لِدِينِها رَزَقَهُ الْمالَ وَ الْجَمالَ.(3)
هنگامى كه مردى همسرى را تنها به خاطر زيبايى و ثروتش انتخاب كند خداوند او را به
همان زيبايى و ثروت وامى گذارد (و از همه چيز محروم مى شود) و هرگاه همسرش را به
خاطر ديانتش انتخاب كند، خداوند مال و جمال را نيز به او مى دهد.
و در حديث ديگرى از امام باقر (عليه السلام) چنين
آمده است:
شخصى خدمت پيامبر (صلّى الله عليه وآله) آمد و درباره
ازدواج (و ارزشهاى حاكم بر آن) با آن حضرت مشورت كرد، پيامبر (صلّى
الله عليه وآله) فرمود:
اِنْكَحْ وَ عَلَيْكَ بِذاتِ الدِّيْنَ تَرَبَتْ يَداكَ.(4)
ازدواج كن و بر تو است كه به سراغ همسرى با ايمان و ديندار بروى كه روزى تو را
گسترده مى كند!
و گاه از زنان زيبائى كه در خانواده اى آلوده و فاقد تربيت و ايمان پرورش يافته اند و
بسيارى از مردم به خاطر جمال آنها از عيوبشان بكلّى چشم مى پوشند تعبير به سبزه ها
(و گلهائى) كه بر «مزبله» مى رويد فرموده است، چنان كه در حديثى از پيغمبر اكرم (صلّى
الله عليه وآله)مى خوانيم روزى برخاست و در ميان مردم خطبه خواند (تعبير به
«قامَ خَطِيباً» كه در روايت آمده دليل بر اهمّيّت موضوع، و ابتلاى قشر وسيعى از
مردم به اين مساله است) و فرمود:
اَيُّهَا النّاسُ اِيّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ
مردم از گياهان زيبايى كه بر مزبله ها مى رويد، پرهيز كنيد!
كسى عرض كرد:
اى رسول خدا!
وَ ما خَضراءُ الدَّمَنِ؟
گياهى كه به مزبله ها مى رويد چيست؟
پيامبر (صلّى الله عليه وآله) فرمود :
اَلْمَرْئَةُ الْحَسْناءُ فِى مَنْبِتِ السُّوْءِ
زنِ زيبائى است كه در خانواده آلوده و بدى پرورش يافته!(5)
اين برداشت از ارزشهاى حاكم بر انتخاب همسر كجا، و آنچه در ميان گروهى رائج است كه از
مسأله مال و جمال نيز فراتر رفته و به اموال پدر و بستگان او مى انديشند، يعنى
انتظار مرگ آنها را مى كشند تا صاحب ثروتى شوند!
و گاه در برابر موهوماتى كه مردم از نظر طبقات اجتماعى به هنگام ازدواج مطرح مى كنند و يك
جوان با ايمان و پاكدامن را به حكم آن كه پدرش مثلا يك كارگر ساده يا كشاورز است،
لايق همسرى دختر خود نمى دانند، و حتّى مسائل نژادى و قبيلگى را مقدّم بر اين فضائل
مى شمرند، مى گويد:
مؤمنان خونهايشان مساوى، و همه در ازدواج كُفْوِ يكديگرند!(6)
اين در حالى است كه حتّى بعد از ظهور اسلام و استقرار آن در بخش عظيمى از جهان باز
گروهى از افراد بظاهر مسلمان ازدواج عرب را با غيرعرب نكوهش مى كردند و ازدواج بنى
هاشم را با غير آنها عيب مى دانستند!
لذا پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) در حديثى
فرمود:
اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ اَكُفّاءُ بَعْض(7)
مؤمنان كفو و همانند يكديگرند (و اختلاف قشرهاى اجتماعى نمى تواند آنها را در مسأله
ازدواج از هم جدا سازد.)
ولى مگر مى توان اينگونه تعليمات والاى اسلامى را در جوامع كنونى، و حتّى در ميان
قشرهاى ظاهراً متديّن پياده كرده، و دهها قيود موهومى را كه براى شايستگى ازدواج
دختران و پسران خود با ديگران قائلند از زندگى آنها حذف نمود!
جالب توجّه اينكه در احاديث متعدّدى اين مضمون از پيغمبر اكرم (صلّى
الله عليه وآله) يا ائمّه هدى (عليهم السلام)
به چشم مى خورد كه مى فرمايند:
اِذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دِينَه فَزَوِّجُوهُ، اِنْ لا تَفْعَلُوهُ
تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ وَ فسادٌ كَبْيِرٌ(8)
هرگاه كسى كه اخلاق و دين او را مى پسنديد به خواستگارى آيد او را به همسرى دخترتان
بپذيريد، اگر چنين نكنيد فتنه عظيم و فساد بزرگى در زمين خواهد افتاد!
اين هشدار، ابعاد خطرناك خرافاتى را كه در اين زمينه بر مسأله ازدواج حاكم است روشن مى
سازد، و شايد بسيارى از مفاسد عظيم كه هم امروز بر جوامع بشرى حاكم است مصداق همان
باشد كه پيامبر گرامى اسلام (صلّى الله عليه وآله)
در اين احاديث نسبت به آن هشدار داده اند.
اسلام گاه مسائل مهريّه و جهيزيّه و هزينه هاى ازدواج را بطور كلّى مورد توجّه قرار داده
و با استفاده از دو مفهوم كاملا آشنا يعنى سعادت و تيره روزى مطالب لازم را در اين
زمينه بازگو مى كند.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم:
اَمّا الْمَرْئَةُ فُشُوْمُها غِلاءُ مَهْرِها(9)
امّا شومى و بد قدمى زن آن است كه مهرش سنگين باشد!
و در حديث ديگرى آمده:
اِنَّ مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْئَةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُوْمِها كَثْرَةُ مَهْرِها(10)
يكى از بركات همسر كمى مهر او است، و از شومى او زيادى مهر او مى باشد!
اين مسأله همچنان ادامه مى يابد تا به مسأله انعقاد نطفه فرزند، و سپس تغذيه مادر در
دوران باردارى، و بعد نامگذارى نوزاد، و سپس صفات زنى كه به عنوان دايه انتخاب مى
شود كه روحيّات و اخلاق
خود را از طريق شير به كودك منتقل مى كند، و سرانجام به مسأله معلّم، و وظيفه پدر و
مادر در برابر تعليم و تربيت فرزند خود مى رسد كه هر كدام از اينها در تعليمات
اسلام جايگاه ويژه اى دارد، و دستورات روشن و قاطعى درباره آن در روايات اسلامى
ديده مى شود، و در همه جا روى ارزشهاى انسانى تكيه شده، و مسائل تربيتى در سرلوحه
برنامه قرار گرفته، و حتّى از مسائل ظاهراً كوچك غفلت نشده است.
بى بند و بارى هاى ما در مسائل مربوط به ازدواج و تشكيل خانواده و تربيت فرزند از
يكسو، و دقّت نظر اسلام در اين مسائل حياتى از سوى ديگر، ما را به ياد آن مصرع
معروف مى اندازد كه «ببين تفاوت ره از كجا است تا به كجا!»
كار به جائى رسيده است كه مسأله مراسم ازدواج كه معمولا بايد چشمه جوشانى از شادى براى
خانواده هاى دو طرف باشد، تبديل به يك دوران مصيبت بار و غم انگيز شده، چرا كه پشت
داماد در زير بار مهرهاى سنگين، اعم از نقد و نسيه، و هزينه هاى كمرشكن جشن عقد و
عروسى و انواع تجمّلات و جواهرات، و پشت خانواده عروس در زير بار سنگين جهيزيّه كه
چيزى جز چشم و همچشمى و تقليدهاى كوركورانه و موهومات و خيالات، بر آن حاكم نيست،
خم مى شود و كسان دو طرف گاه تلخ ترين ساعات عمر خود را در اين جلسات به اصطلاح
شادى يا مقدّمات آن مى گذرانند!
چه آبروهائى كه بر باد نمى رود، چه كدورتها و دشمنى هائى كه بهوجود نمى آيد، و چه
مشكلاتى كه گاه تا آخر عمر سايه شوم آن بر خانواده ها افتاده است، رخ نمى دهد!
آيا روزى فرا خواهد رسيد كه واقعيّتهاى سازنده و مفيد از موهومات و خرافات در اين مسأله
حياتى جدا شود و ارزشهاى كاذب جاى خود را به ارزشهاى صحيح، بسپارد و ملّت مسلمان
ما، تعليمات اسلام را جانشين آداب و رسوم غلط و مصيبت بار كند!
ما در اين نوشتار براى رسيدن به عمق تعليمات اسلام در اين زمينه، به جاى بررسى مشروح آيات
و روايات اسلامى، راه ديگرى انتخاب كرده ايم كه فكر مى كنيم تأثير آن در بيدار كردن
افكار بيشتر است، و آن اينكه به سراغ يك خانواده نمونه اى برويم كه در اسلام نظير
نداشته، و دقيقاً زير نظر شخص پيامبر اسلام (صلّى الله
عليه وآله) و با اِشراف كامل او تشكيل شده است، يعنى پيوند ازدواج على (عليه
السلام) با بانوى اسلام، فاطمه زهرا (عليها
السلام) تا براى مسلمانان اسوه و الگوى پرارزشى باشد.