مقام پدر و مادر در اسلام

زین العابدین احمدی، حسنعلی احمدی

- ۱ -


مقدمه

حمد و سپاس، آفریدگاری را سزاست که جهان آفرینش را هماهنگ با احتیاجات و نیازهای انسانها سامان داده و با تدبیر حکیمانه خود، آن را تنظیم نموده است.

درود و تحیاتِ بی پایان، بر بزرگترین معلّم و مربّی عالم بشریت، رسول معظّم و پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که با وحی الهی و کتاب آسمانی، انسانها را هدایت کرد و به صراط مستقیم فراخواند و با فرهنگ غنی اسلامی آشنا نمود؛ و درود بی پایان بر ائمّه هدی و امامان بر حق علیهم السلام که همواره توجّه جامعه بشری را به احکام همیشه جاوید متعالی اسلام معطوف ساخته و در تمام عصرها مردم را با زندگی دنیوی و اخروی اصیل اسلام آشنا نموده اند.

موضوع مقام والدین و حقوق آنان، از دیرباز مورد توجّه پیشوایان علم و دین بوده و در این زمینه، مباحث زیادی از سوی علما و دانشمندان هر دوره به رشته تحریر در آمده است. کتابی که از نظر خوانندگان عزیز می گذرد، شامل دو بخش است:

بخش اوّل، شامل بیان مقام پدر و مادر در اسلام است و صرفا مسائلی را مطرح می سازد که درباره مقام و منزلت پدر و مادر از نظر قرآن و روایات است.

بخش دوم، شامل مسائل مربوط به حقوق پدر و مادر نسبت به فرزندان و همچنین حقوق فرزندان نسبت به والدین و مطالب مربوط به عقوق والدین و احکام اولاد است که روی هم رفته، این بخش به گونه ای تنظیم شده است که می تواند پاره ای از مسائل تربیتی را هم ارائه دهد و بنمایاند که والدین در تربیت فرزندان، چه وظایفی را بر عهده دارند.

اهمّیت این بحث به اندازه ای است که خداوند متعال در بیش از 23 آیه در قرآن مجید، صراحتا و یا به طور ضمنی فرزندان را به احسان و نیکی نسبت به پدر و مادر، امر نموده است:

وَ قَضی رَبُّک اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ اِحْسانا.(1)

پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر، نیکی کنید.

خداوند متعال در این آیه شریف، بعد از اصل توحید (که از اساسی ترین اصول اسلام است)، به یکی دیگر از تعلیمات انبیا، یعنی نیکی به پدر و مادر اشاره می کند. خداوند در آیه ای دیگر می فرماید:

وَ وَصَّینَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حُسْنا.(2)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند.

همان طور که ملاحظه می شود، احسان و تکریم به پدر و مادر، یک قانون کلّی برای تمام انسانهاست که این قانون، مخصوص دسته یا گروه خاصّی نیست.

و نیز در گفتار و بیانات زیادی که از ائمّه معصومین علیهم السلام نقل شده، به فرزندان سفارش زیادی درباره نیکی به والدین شده است و لذّت زندگی و رونق نظام خانواده در خدمت به والدین است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

نظر الولد الی والدیه حبّا لهما عبادة.(3)

نگاه با محبّت و دوستانه به پدر و مادر، عبادت است.

اهمّیت این عمل، به قدری است که بزرگترین واجب شمرده شده است و همچنین باعث افزایش عمر و زیادی روزی دانسته شده است و در دنیا موجب راحتی انسان و خشنودی خداوند و به هنگام مرگ، باعث راحت جان دادن و در آخرت، سپر آتش جهنّم و سبب رحمت خداوند است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

رحم اللّه امرءً أعان والده علی برّه.(4)

خداوند، رحمت کند کسی را که پدرش را بر نیکی، کمک کند.

این مجموعه را به خوانندگان محترم، بویژه به جوانان عزیز تقدیم می کنیم و خداوند متعال را شکر می نماییم که توفیق عنایت فرمود تا با استفاده از آیات و روایاتی چند، به مقام و منزلت پدر و مادر در اسلام، نظری داشته باشیم.

به امید آنکه این نوشتار، مورد رضای حق قرار بگیرد و ذخیره ای باشد برای «یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَی اللّه بِقَلْبٍ سَلیمٍ».(5)

در اینجا لازم می دانیم از مسئول محترم مؤسسه انتشارات میثم تمّار و دیگر عزیزانی که در آماده سازی این کتاب ما را یاری کرده اند، تشکر نماییم.

هیجدهم ذی حجّه 1420 - عید سعید غدیر خم

زین العابدین احمدی - حسنعلی احمدی

بخش اوّل: نیکی به پدر و مادر

دین مبین اسلام، برای زنده ماندن ملّتها همبستگی خاصّی را بین افراد آنها لازم دانسته است و از افراد جامعه، نسبت به پدر و مادر که شعاع بستگی انسان به آنها نزدیک تر است، بیشتر سفارش شده است.

پروردگار عالم در وجود فرزندان، عاطفه و علاقه خاصّی نسبت به والدین قرار داده است. این علاقه خاص را ممکن نیست که بتوان از انسان سلب نمود و خداوند در آیات قرآن، به محبّت فرزندان نسبت به پدر و مادر، سفارش نموده است.

هیچ فداکاری یی بالاتر از خدمت نسبت به پدر و مادر نیست و خدمت به آنان بزرگترین خدمتی است که فرد می تواند درباره کسی انجام دهد.

در کشورهای غیراسلامی، بر اثر کم بودن عواطف، فرزندان بعد از بلوغ، محیط خانواده را ترک می کنند و جدا از پدر و مادر زندگی می کنند و این چنین زندگی یی، کانون خانواده ها را سرد نموده است و گاه زمانی طولانی، پدران و مادران روی فرزندان خود را نمی بینند. لذا سپردن فرزندان به کودکستان(6) و یا محیطهای دیگر، ریشه عواطف را می سوزاند و از رشد و نموّ آنها جلوگیری می کند.

متأسفانه می بینیم که بعضی از جوانان، پدر و مادر پیرِ خود را مزاحم و دست و پا گیرِ زندگی خویش می بینند و سعی در دور شدن از آنها دارند.

در قطب مخالف این بی حرمتی ها افرادی بوده اند و هستند که در سایه تربیت قرآنی، حتی والدین خود را در سنین پیری بهتر از فرزندان خود نگه می دارند که این خود، یک نوعی از احساسات و عواطف الهی است. حتی این روابط پس از مرگ هم با انسان همراه است و از پرجوش ترین احساسات انسانی، روابط والدین و اولاد است و همه اینها بدون جلب منفعت است،(7) و همین ویژگی است که قداست خاصّی به این علاقه می بخشد.

هر چند فرزندان نمی توانند حق احترام به پدر و مادر را ادا کنند؛ ولی باید به مقدار امکان، سعی کنند تا رضایت آنها را که رضای الهی است، کسب کنند.

سیمای والدین در قرآن

اکنون برای روشن شدن چهره فروزانِ والدین، قبل از هر چیز دستِ مدد به سوی قرآن دراز می کنیم؛ همان کتابی که رهگشای زندگی انسانها در دنیاست و اگر مسلمانان در تمام امور، چه فرهنگی و چه اقتصادی یا امور دیگر، قرآن را سرلوحه زندگی خود قرار بدهند، از سعادت دنیا و آخرت برخوردار خواهند شد.

قرآن مجید، در آیات متعددی دستور می دهد که به والدین نیکی کنیم که همه اینها به مقام والای والدین اشاره دارد. اینک به برخی از این آیات اشاره می کنیم.

1 - وَ اِذْ اَخَذْنا میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ اِلاَّ اللّه وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی...(8)

و به یاد آورید زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان، نیکی کنید.

احسان به پدر و مادر بعد از پرستش خداوند

اینکه بعد از امر به عبادت خداوند، نیکی به پدر و مادر ذکر شده است، به چند جهت است.

اوّل نعمتهای خداوند، بالاترین نعمتها بر بنده است و بعد از پروردگار عالم، پدر و مادر، سبب وجود فرزند هستند.

دوم خداوند، مؤثّر واقعی و حقیقی در وجود انسان است و پدر و مادر به حسب ظاهر در وجود او مؤثّرند. در جایی که مؤثّر حقیقی ذکر شده است، بعد از آن، مؤثّر ظاهری ذکر می شود.

سوم خداوند، در مقابل نعمتهایش از بنده اش چیزی نمی خواهد. پدر و مادر هم در مقابل نعمت خود، از فرزند چیزی طلب نمی کنند؛ حتی پدر و مادر غیر مسلمان به فرزند خود مهربانی می کنند. لذا این نعمت آنها شبیه نعمت خداوند است.

چهارم خداوند نعمت خود را از بنده اش دریغ نمی کند؛ اگر چه بنده دارای گناهان زیاد باشد؛ همچنین پدر و مادر، فداکاری های خود را از فرزند دریغ نمی دارند، اگر چه به آنها بد کرده باشد.

پنجم پدر مهربان، در مال فرزند تصرف می کند تا سود بیشتری عاید فرزندش شود و از ضایع شدن مال او جلوگیری می کند. خداوند نیز اعمال عبادی بنده اش را از آفت دور می سازد و زیاد می کند و اعمال فانی او را جاودانی می سازد.

ششم نعمت وجود خداوند، بالاتر از نعمت پدر و مادر است و با دلیل و برهان، ثابت می شود؛ امّا نعمت والدین از جهت ضرورت، معلوم و مشهود است؛ امّا در مقایسه به نسبتِ نعمت خداوند، کم است.(9)

2 - وَ اعْبُدُوا اللّه وَ لا تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً و بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(10)

و خداوند را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید، و به پدر و مادر نیکی کنید.

خداوند متعال، نخست، مردم را به عبادت و بندگی پروردگار، دعوت می کند. سپس به حقّ پدر و مادر اشاره می کند که نسبت به آنها نیکی کنید.

حقّ پدر و مادر، از مسائلی است که در قرآن مجید، بسیار روی آن تکیه شده است و در چند مورد، در قرآن بعد از دعوت به توحید قرار گرفته است.

از این تعبیرهای مکرّر استفاده می شود که میان این دو، ارتباط و پیوندی است؛ چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اوّل، از ناحیه خداست و در مراحل بعد به پدر و مادر بر می گردد. پس ترک حقوق پدر و مادر، همدوش شرک به خداست.

3 - ألاّ تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(11)

چیزی را شریک خدا قرار ندهید، و به پدر و مادر نیکی کنید.

پروردگار عالم، از تحریم شرک شروع کرده است که در واقع، سرچشمه همه مفاسد اجتماعی و محرّمات الهی است و بعد بلافاصله، بعد از مبارزه با شرک، حقّ پدر و مادر در دستورهای اسلامی آمده است. در این آیه به جای تحریمِ آزار پدر و مادر (که هماهنگ با سایر تحریمهای این آیه است) موضوع احسان و نیکی کردن ذکر شده؛ و جالب تر اینکه کلمه احسان به وسیله «ب» متعدی شده و آمده: و «بالوالدین احسانا» که معنای آن، نیکی کردن به طور مستقیم و بدون واسطه است. این آیه تأکید می کند که موضوع نیکی به پدر و مادر، آن قدر اهمّیت دارد که شخصاً و بدون واسطه به آن اقدام شود.

4 - وَ قَضی رَبُّک اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(12)

پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر، نیکی کنید.

در این آیه هم خداوند متعال بعد از فراخواندن به اصل توحید، به یکی از اساسی ترین تعلیمات انسانی انبیا، یعنی نیکی به پدر و مادر اشاره می کند. که «قضی»، مفهوم مؤکدتری از «امر» دارد و فرمان قطعی و محکم را می رساند و قرار دادن توحید در کنار نیکی به پدر و مادر، تأکیدی است بر اهمّیت این دستور اسلامی.

مطلق بودن احسان که هرگونه نیکی را در برمی گیرد و همچنین اطلاق والدین که مسلمان و کافر را شامل می شود، اینها همه تأکید در این مسئله را می رساند و نکره بودن احسان در این گونه موارد (احساناً) برای بیان عظمت آیه می آید. قرطبی در تفسیر خود، در ذیل آیه شریفه 23 سوره اسراء شانزده مسئله را بیان کرده که ما بعضی از آنها را به طور اختصار بیان می کنیم:

1 - کلمه «قضی» در آیه به معنای امر و لزوم و وجوب است. پس «قضی» به معنای امر است و خداوند، امر فرموده که نسبت به پدر و مادر، احسان و نیکی کنید.

2 - در این آیه شریفه، خداوند سبحان به عبادت و توحید امر فرموده و نیکی به پدر و مادر را قرین این امر مهم قرار داده؛ کما اینکه شکر والدین را قرین شکر خودش قرار داده است:

ان اَشکر لی و لوالدیک الی المصیر.

و در روایتی آمده است:

سئلت النبی صلی الله علیه و آله : «أی العمل احبّ الی اللّه عزّ و جلّ؟» قال:

«الصلاة علی وقتها»، قال: «ثم ای؟»، قال: «ثم برّ الوالدین»، قال: «ثم ای؟»، قال: «الجهاد فی سبیل الله»؛ فأخبر صلی الله علیه و آله اَن برّ الوالدین أفضل الأعمال بعد الصلاة التی هی أعظم دعائم الاسلام، و رتّب ذلک «ثم» التی تعطی الترتیب و المهلة.

شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: «محبوبترین عمل نزد خداوند متعال کدام است؟». فرمود: «خواندن نماز در وقت خودش و بعد از آن، نیکی به پدر و مادر و بعد از آن، جهاد در راه خدا است»؛ و پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داد که نیکی به پدر و مادر، افضل اعمال است بعد از نماز که نماز از بزرگترین ارکان اسلام است.

3 - از نیکی به پدر و مادر و احسان نسبت به آنان، این است که فرزند، آنان را دشنام نگوید و مورد عاق قرار ندهد که این عمل، از گناهان کبیره محسوب می شود.

4 - نیکی و احسان به پدر و مادر، فقط به این نیست که آنها مسلمان باشند، بلکه اگر کافر هم باشند، باید به آنها مهربانی نمود.

5 - محبّت و مودّت به والدین در سن پیری باید بیشتر باشد، چون در این زمان به نیکی فرزند بیشتر نیاز دارند.

6 - گرچه در این آیه خطاب به نبی اکرم صلی الله علیه و آله است؛ ولی مراد، امّت پیامبر صلی الله علیه و آله است.

7 - در این آیه، خداوند، تربیت فرزند را متذکر شده تا تذکری باشد برای فرزند که پدر و مادر در تربیت او زحمت و مشقّت های زیادی متحمّل شده اند.

اهمّیت این موضوع تا آنجاست که هم قرآن و هم روایات، توصیه می کنند که اگر پدر و مادر کافر هم باشند، رعایت احترام آنها لازم است:

وَ اِنْ جاهَداک عَلی اَنْ تُشْرِک بِی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفَاً.(13)

اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوی، اطاعتشان مکن؛ ولی در زندگی دنیا به نیکی با آنها معاشرت نما.

5 - وَ وَصَّینَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حُسْناً.(14)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند.

خداوند متعال، نیکی به پدر و مادر را به صورت یک قانون کلّی برای همه انسانها بیان می کند. لذا تعبیر به انسان در این آیه می فهماند که این قانون، مخصوص مؤمنان نیست؛ بلکه بر همه انسانهاست احترام و نیکی به آنها را در برنامه زندگی خود قرار دهند، هر چند با این اعمال هرگز نمی توانند دِین خود را به آنها ادا کنند.

در دنبال این آیه برای اینکه تصوّر نشود که پیوند با پدر و مادر می تواند بر پیوند انسان با خدا حاکم گردد، یک استثنا را در این زمینه روشن شده که:

وَ اِنْ جاهَداک لِتُشْرِک بی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما.(15)

اگر آنها (پدر و مادر) تلاش کنند که برای من شریکی قائل شوی که بر آن علم نداری، از آنها اطاعت مکن.

در شأن نزول آیه مذکور آمده است که سعد وقّاص، نسبت به مادر خود خیلی مهربان بود و به او نیکی می کرد. وقتی که خورشید تابناک اسلام ظاهر شد، سعد هم از کسانی بود که برخلاف آیین مادرش بتها را ترک کرد و مسلمان شد؛ ولی باز هم به خدمت و نیکی به مادرش ادامه می داد؛ امّا مادرش که از مسلمان شدن فرزندش ناراحت شده بود، هر چه اصرار کرد که پسرش دست از اسلام بردارد، سودی نبخشید. او سرانجام دست به ابتکار تازه ای زد.

مادر سعد، وقتی دید پسرش از اسلام بر نمی گردد، ولی نسبت به او خیلی مهربان است، از راه تحریک عواطف او وارد شد و دست به اعتصاب غذا زد و دیگر نه آب می آشامید و نه غذا می خورد.

روز اوّل و دوم گذشت و چیزی نخورد و چون از گرسنگی بی حال شد، گفت: فرزندم! اکنون که از اسلام بر نمی گردی، من چیزی نمی خورم تا بمیرم. آن وقت مردم تو را ملامت کنند که باعث مردن مادرت شده ای.

سعد که نور اسلام در دلش تابیده بود و سخت به اسلام علاقه داشت، با لحنی جدّی گفت: مادر جان! اگر صد جان داشته باشی و در اثر غذا نخوردن همه آنها را از دست بدهی و بمیری، من دست از اسلام بر نمی دارم.

مادر سعد وقتی این استقامت فرزندش را در راه اسلام مشاهده کرد، اعتصاب خود را شکست و آب و غذا خورد. آن گاه این آیه نازل شد.(16)

اساس دعوت انبیا بر این است که انسانها را به توحید و خداشناسی دعوت کند و آنها را از پرستش غیرخدا بپرهیزند. در مقام و عظمت پدر و

مادر می بینیم که خداوند، در چند جا پس از دستور به یکتاپرستی، مسئله نیکی به پدر و مادر را پیش می کشد و به آن فرمان می دهد.

حدود اطاعت والدین

در اینجا شاید پرسیده شود که جلب رضایت والدین، تا چه حد و تا کجا لازم است. در این مورد، باید متذکر شد که اگر چه ممکن است به نظر برسد که به طور نامحدود باید در جهت تأمین رضایت والدین عمل کرد؛ امّا این امر تا بدان جاست که اطاعت از والدین، تضادّی با اطاعت خداوند نداشته باشد. در حقیقت، احسان نسبت به والدین و تکریم آنان تا آنجا لازم است که اگر آنان بر دینی غیر از دین مبین اسلام بودند، بنابر نصّ صریح قرآن و روایات، باز مجاز نیستیم که ترک احسان کنیم و در امور دنیوی باید مطیع آنها باشیم و در مسائل دینی و مذهبی، اگر اطاعت و فرمان پدر و مادر، مخالف فرمان خدا و رسولش باشد، در این صورت، اطاعت از آنان لازم نیست.

قرآن کریم در آیات زیادی در کنار توصیه به اطاعت از والدین، این نکته را نیز گوشزد می کند که متابعت از پدر و مادر، مشروط بر عدم تضاد با فرمان خداوند است و در صورتی که متابعت از والدین، سبب خروج از عبودیت شود، این اطاعت لازم نیست.

خداوند متعال، پیش از آنکه اطاعت از والدین را بخواهد، دعوت به عبودیت و پرستش و اطاعت خویش و عمل به اصل توحید را می خواهد. بالاترین حق را خداوند بر گردن ما دارد که بر تمام حقوق دیگر، مقدّم است.

در آیینه احادیث و روایات نیز اطاعت از والدین، زیرمجموعه و تحت الشعاع اطاعت از پروردگار بر شمرده شده است و در حدیث وارد شده که «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق».(17) طاعت هیچ آفریده ای از رهگذر نافرمانی آفریدگار، معقول و جایز نیست و ما مجاز نیستیم که اطاعت از غیر خدا را بر اطاعت از خدا ترجیح دهیم و خداوند متعال در قرآن مجید، ما را به اطاعت کورکورانه و چشم و گوش بسته از پدران و نیاکان بر حذر می دارد و می فرماید:

یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا لا تَتَّخِذُوا ابائَکمْ وَ اِخْوانَکمْ اَوْلِیاءَ اِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَی الاْیمانِ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَأولئِک هُمُ الظّالِمُونَ.(18)

ای اهل ایمان! شما پدران و برادران خود را نباید دوست بدارید، اگر آنها کفر را بر ایمان ترجیح دهند، و هر کس از شما آنان را دوست بدارد، بی شک، ستمکار است.

در حقیقت، همه چیز باید فدای هدف اصلی، یعنی توحید شود. در آیه بعد، خداوند می فرماید که عشق و علاقه انسان به زن و فرزند و مال و مقام و خانه، نباید مانع از اجرای حکم خدا و جهاد گردد و او را از هدف مقدسش باز دارد.

خداوند در سوره لقمان، درباره پدران و مادران بت پرست می فرماید:

وَ اِنْ جاهَداک عَلی اَنْ تُشْرِک بی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا.(19)

اگر آنها (پدر و مادر) به تو اصرار دارند که چیزی را که شریک خدا نمی دانی، برای او شریک قرار دهی، هرگز از آنها اطاعت مکن؛ ولی در زندگی دنیا با آنها به نیکی رفتار کن.

خلاصه آنکه رضایت والدین و دوستی آنان، بسیار مورد سفارش است؛ ولی این امر نباید باعث اطاعت کورکورانه و بی تعقّل شود، به صورتی که حتی به دعوتِ کفرآمیز آنان نیز رضایت دهیم.

6 - وَ وَصَّینَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَینِ اَنِ اشْکرْ لی وَ لِوالِدَیک اِلَی الْمَصیرُ.(20)

ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد، و به او توصیه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور، که بازگشت همه شما به سوی من است.

یکی دیگر از آیاتی که بر عظمت والدین و نیکی به آنها دلالت دارد، همین آیه است که در اینجا بحث از نعمت پدر و مادر و زحمات و حقوق آنهاست و اینکه خداوند، شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش قرار داده است، چون مادر در مدتی که بچّه را حمل می کند و بعد از آن که دوران شیرخوارگی را طی می کند، بزرگترین فداکاری را هم از نظر روحی، هم از لحاظ جسمی و هم از جهت خدمات دیگر، در مورد فرزندش انجام می دهد.

خداوند می فرماید: شکر مرا به جا آور که چنین پدر و مادر مهربانی به تو داده ام و هم شکر پدر و مادرت را که عهده دار انتقال نعمتهای من به تو هستند. پدر و مادر به حکم عواطف، کمتر فرزندان خود را فراموش می کنند. این فرزندان هستند که باید آنها را فراموش نکنند؛ مخصوصا به هنگام پیری؛ چرا که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را در هنگام پیری فراموش می کنند و این، بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب می شود.

صاحب تفسیر آیات الاحکام،(21) در ذیل این آیه شریفه از سوره لقمان مطالبی چند را بیان نموده است که در زیر می آید:

1 - خداوند، پس از اینکه انسان را به اطاعت از پدر و مادر و مهربانی نسبت به آنها سفارش می کند، اهمّیت محبّت به مادر را جداگانه متذکر می شود. این به جهت عنایت بیشتر و اهمّیت داشتن فراوان حقّ مادر است.

2 - خداوند به شکرگزاری نسبت به پدر و مادر، امر می کند؛ ولی اوّل به شکرگزاری نسبت به ذات اقدس خودش (ان اشکرلی) سفارش می کند و در این تقدیم، به اینکه حقِ خدای سبحان، بزرگتر از حقّ والدین است، اشاره دارد و اینکه شکر او از شکر پدر و مادر، لازم تر است؛ چون منعمِ حقیقی خداست و او سبب حقیقی در خلق و ایجاد است و پدر و مادر، سبب ظاهری هستند. پس سزاوار است که سبب حقیقی بر سبب ظاهری، مقدّم باشد.

3 - خداوند در پایان آیه می فرماید: «الی المصیر». تقدّمِ جار و مجرور افاده حصر می کند؛ یعنی در نهایت به سوی من باز می گردید، نه به سوی غیر من، و برگشت تمام خلایق به سوی من است.

7 - وَ قال رَبِّ اَوْ زِعْنی اَنْ اَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی اَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلی واِلَدَی.(22)

[حضرت سلیمان] گفت: پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما.

در این آیه، حضرت سلیمان و افراد صالح، در مقام دعا از خداوند می خواستند که آنان را موفّق گرداند که شکر نعمتهایی را که برخود آنان و والدینشان ارزانی داشته است، به جا آورند. لذا انسان موظّف است شکر و سپاس نعمتی را که خداوند حتی به والدین هم داده، به جا آورد و این خود، یک نعمت است و شکر اینها مایه خشنودی پروردگار است.

حضرت سلیمان، نه تنها تقاضای توانایی بر شکر نعمتهایی که خداوند به خود او داده است؛ بلکه در عین حال، تقاضا دارد که شکر مواهبی که بر پدر و مادرش ارزانی شده نیز ادا کند، چون بسیاری از مواهب وجود انسان، از پدر و مادر به ارث می رسد و امکاناتی که خداوند به پدر و مادر می دهد، کمک مؤثّری برای فرزندان در راه نیل به هدفها می کند.

8 - وَ وَصَّینَا الاِنْسانَ بِوالِدَیهِ اِحْساناً حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کرْها و حَمْلُهُ و فِصالُهُ ثَلثُونَ شَهْراً.(23)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد، و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سی ماه است.

خدمت به پدر و مادر و شکر زحمات آنها، مقدّمه ای است برای شکر پروردگار. آن زحماتی را که مادر از روز انعقاد نطفه می کشد (که یکی از سخت ترین حالات مادر است)، جای این شکر را دارد. مادر در طول این سی ماه، بیشترین زحمات را متحمّل می شود و بزرگترین فداکاری را در مورد فرزندش انجام می دهد تا آنجا که گاه جان خود را بر سرِ فرزند می نهد.

بعد دوران مراقبت فرا می رسد که مادر باید با صبر و حوصله، تمام نیازهای فرزند را تشخیص دهد و آنها را بر آورده کند. تأمین غذای او که از شیره جان مادر گرفته می شود، ایثاری است بس بزرگ.

اینکه در این آیه تنها از مادر سخن به میان آورده شده و سخنی از پدر در میان نیست، نه به دلیل عدم اهمّیت اوست، چون پدر نیز در بعضی از این مشکلات با مادر شریک است؛ ولی نشان می دهد که سهم مادر در تحمّل مشکلات بیشتر است، لذا بیشتر روی آن تکیه شده است. مادر، کسی است که هر انسانی، طبق فطرت خویش به او جذب می شود و هر چقدر این محبّت و نیکی در یک خانواده از انسجام و استحکام بیشتری برخوردار باشد، اساس جامعه، استوارتر خواهد بود.

9 - وَ بَرّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یجْعَلْنی جَبّارا شَقِیا.(24)

خداوند مرا نسبت به مادرم نیکو کار قرار داده، و جبّار و شقی قرار نداده است.

قرآن، در ترسیم سیمای مهربان حضرت عیسی علیه السلام به این نکته توجّه می دهد که وی افتخار می ورزید که خداوند، او را نسبت به مادرش رئوف و مهربان قرار داده و یا خطاب به حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:

وَ بَرّا بِوالِدَیهِ وَ لَمْ یکنْ جَبّارا عَصِیا.(25)

او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبّار و عصیانگر نبود.

بر این اساس است که قرآن، در مقام بیان نعمتهایی که به مسیح علیه السلام ارزانی داشته، چنین تذکر می دهد:

اِذْ قالَ اللّه یا عیسی ابْنَ مَرْیمَ اذْکرْ نِعْمَتی عَلَیک وَ عَلی والِدَتِک.(26)

به یاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: متذکر نعمتی که بر تو و مادرت دادم، باش.

بر شمردن نعمتهایی که خداوند به انسان داده است، به منظور زنده کردن روح شکرگزاری در اوست.

یکی از خصایص ارزنده حضرت عیسی و یحیی علیهماالسلام این بود که با پدر و مادر خود نیکوکار بودند و هرگز در برابر ایشان عصیان نکردند و منطق انسانی، چنین حکم می کند که با کسانی که سالها با ما مدارا و نرمی رفتار کرده و با مهربانی سخن گفته اند، در مقابل آنها خاضع باشیم.

10 - کتِبَ عَلَیکمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَکمُ الْمُوْتُ اِنْ تَرَک خَیرَاً الْوَصِیةُ لِلْوالِدَینِ.(27)

بر شما نوشته شده هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر، وصیت کند.

مقصود از نیکی و یا محبّت به والدین، تنها خدمت ظاهری و لبخندزدن به آنها نیست؛ هر چند کار مطلوبی است. خداوند دستور می دهد که به فکر زندگی پدر و مادر باشیم و فرزندان ثروتمند، وصیت کنند که سهمی از ارث آنها به والدینشان پرداخته شود تا زندگی پدر و مادرشان بعداز مرگ آنها تأمین شود. خداوند همچنین والدین را بهترین مورد، انفاق معرّفی می کند و می فرماید:

یسْئَلُونَک ماذا ینْفِقُونَ قُلَ ما اَنْفَقْتُم مِنْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ.(28)

از تو سؤال می کنند چه چیز انفاق کنند، بگو هر خیر و نیکی و سرمایه سودمند مادّی و معنوی که انفاق می کنید، برای پدر و مادر باید باشد.

در قرآن، آیات زیادی درباره انفاق و بخشش در راه خدا آمده؛ ولی در این آیه، موارد و اشخاصی که به آنها انفاق می شود، بیان شده است. خداوند، اوّل چیزی را که باید انفاق نمود، با ذکر کلمه «خیر» بیان می کند که هر نوع کار و سرمایه خیر و مفید و قابل انفاق می تواند باشد. دومین مصرف انفاق، قبل از همه خویشاوندان و از میان آنها نخست پدر و مادر هستند. بدیهی است که انفاق به آنها، علاوه بر آثاری که در هر انفاقی نهفته است، اثر عمیقی در استحکام پیوند و خویشاوندی دارد.

11 - اِمّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ اَحَدُهُما اَوْکلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْ هُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً.(29)

هرگاه یکی از آنها یا هر دو آنها نزد تو به سن پیری برسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده و با نرمی و بزرگوارانه بگو.

پدران و مادران، در دوران پیری بیش از هر زمان به کمک فرزندان نیاز دارند و درخواست های آنان در این سن و سال، بیش از گذشته است و در چنین مواقعی، گفتن سخن ملال آور و تند به آنان، مایه ناراحتی آنها می گردد.

در این موقع، آزمایشِ بزرگ فرزندان شروع می شود که در اینجا آیا وجود چنین پدر و مادری را مایه رحمت می دانند و یا بلا و مصیبت. آیا صبر و حوصله کافی برای برخورد احترام آمیز با چنین پدر و مادری را دارند و یا اینکه آنها را آزار می دهند.

قرآن، خطاب به فرزندان می گوید که به پدر و مادر، حتی اُف مگویید، یعنی با صدای بلند و اهانت آمیز با آنها سخن مگویید. قرآن، حتی کمترین بی احترامی را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:

لو علم الله شیئاً هو أدنی من اُف لنهی عنه، و هو من أدنی العقوق، و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحّد النظر الیها.(30)

اگر چیزی کمتر از اُف وجود داشت، خدا از آن نهی می کرد و این، حدّاقل مخالفت و بی احترامی نسبت به پدر و مادر است و از این جمله، نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر است.

احترام به پدر و مادر آن قدر لازم است که حتی نباید در برابر آنها کمترین سخنی که دلیل بر ناراحتی از آنها و یا حتّی تنفّر باشد، بر زبان جاری ساخت.

12 - وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانی صَغیراً.(31)

بالهای محبّت و تواضع خویش را در برابرشان بگستران و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنان مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.

قرآن، تنها سخن ملال و تند نگفتن را در حفظ مقام و موقعیت پدر و مادر کافی نمی داند؛ بلکه یک سری دستورهایی می دهد که می تواند در قلوب آنها روح نشاط ایجاد کند.

لذا قرآن بر دوران پیری پدر ومادر تکیه کرده که در آن موقع، نیاز شدیدی به حمایت و محبّت و احترام دارند. آنها ممکن است بر اثر کهولت سن به جایی برسند که نتوانند بدون کمک دیگری حرکت کنند.

نکته ای که از این آیه استفاده می شود، این است که اگر پدر و مادر آنچنان پیر و ناتوان شدند که به تنهایی قادر بر حرکت انجام کارهای ضروری خویش نبودند، فراموش نکن که توهم در کودکی چنین بودی و پدر و مادر، تمام این زحمات دوران کودکی تو را تحمّل کردند. پس تو هم در مقابل، آن زحمات و محبّتها را جبران کن.

سید قطب در تفسیر خویش، نقل می کند که شخصی در حین طواف، مادر خود را هم طواف می داد. پیامبر صلی الله علیه و آله را دید. عرض کرد: «آیا حق مادرم را با این کار به جا آوردم» فرمود: نه، حتی جبران یکی از ناله های او را به هنگام وضع حمل نمی کند.(32)