پدر , مادر , معلم مرا خوب تربيت كنيد

سيد حسن موسوي راد لاهيجي

- ۸ -


معلم ثانى ، فارابى و نبوغ علمى او
دانشجويان ! دانش پژوهان ! جوانان با استعداد! و با هوش و ذكاوت ، مطالعه و بررسى در محور زندگى دانشمندان و نوابغ عالم ، راهگشاى شما و زندگى درخشان ايشان با نقش بسيار مفيد و ارزشمندى در پيشرفتهاى علمى و تحصيلى شما بايد داسته باشد مثلا ببينيم كه فارابى چگونه به اين ميزان از دانش و علم راه يافت ؟!! از نبوغ علمى و استعداد بسيار بالاى فارابى را از قول بوعلى سينا چنين مى خوانيم .
ابن سينا گويد: كتاب مابعد لطبيعه ارسطو را بيش از چهل بار خواندم و نفهميدم تا آنكه به كتاب اغراض ما بعدالطبيعه فارابى دست يافتم ، و چون آنرا بخواندم درهاى علم و حل معضلات آن بر من گشوده شد. ابن خلكان مى گويد: فارابى بطور مطلق از بزرگترين فلاسفه اسلام است ، وى در جهان اسلام و عرب همان موقعيتى را احراز كرده كه فلوطين (افلاطون ) آن را كسب كرده بود.(149)
بنابراين ارسطو معلم اول و فارابى معلم ثانى شهره آفاق شدند.
اخلاق و چگونه زيستن فارابى
علماء و دانشمندان بزرگ با اخلاق و روش خاص ويژه خود مى زيستند، اغلب با زندگى خاص و زاهدانه همراه با قناعت و اقتصاد موجبات رشد علمى و تكامل معنوى خود را فراهم كردند. در شرح حال ابونصر فارابى معلم ثانى چنين نوشته اند:
ابونصر از جنبه اخلاقى هم از اغلب فلاسفه برتر بوده و بر قناعت روزگار مى گذراند، به خلوت و تنهائى انس بسيار داشت و اغلب در كنار رودخانه بسر مى برده و به اندك موجود قانع بود چنانكه مى گويند: از سيف الدوله هر روز چهار درهم بيشتر نمى گرفت و ما بقى آنچه بدست مى آورد به فقراء انفاق مى كرد.
ابونصر به تجمل اعتنا نمى كرد و سعادت و عظمت فيلسوف را در ترك دنيا مى ديد و علائق بسيار به گوشه نشينى داشت .
ابونصر فارابى با اينكه در مسائل اخلاقى به ارسطو معتقد بوده عملا تابع افلاطون بوده ، و سعادت نفس را در تجرد و ترك علائق مادى مى دانسته و گوشه نشينى را بشدت دوست مى داشته است چنانكه در يكى از تصويرات و تاءليفات خود كه شرائط متعلمان فلسفه را ذكر مى كند گفته است :
جوان و نعمت سلامت جسم و روان
كسى كه به تحصيل حكمت مى پردازد بايد جوان و تندرست باشد، آداب آموزش و پرورش اعلام و نيكان و اختيار را از دست ندهد علوم شرع و قرآن و لغت را پيش از آن آموخته باشد، عفيف و راستگو باشد غدار و خائن نباشد، به گرمى بازار خود با حيله و مكر نپردازد.
و در ادامه ، در زمينه ايجاد مدينه فاضله ، و اطاعت از خدا و اجراى اعمال شرعى و اركان شريعت غافل نگردد.
مصالح زندگى را فراهم كرده ، وظائف شرعى را انجام دهد، و هيچيك از آداب و اركان شريعت را ترك نگويد، علم و علماء را بزرگ شمارد، و جز علم و علماء را بزرگ نشمارد، و فلسفه را حرفه نكند هر كه بخلاف اين صفات باشد حكيم دروغى است .
ابونصر نتيجه علم و مقدمه سعادت را اخلاق مى دانسته و براى عالمى كه اخلاق نداشته باشد هيچ گونه كمال و بزرگى قائل نبوده است .
ابونصر در يكى از كتب خود مى گويد: تمامى سعادت به مكارم اخلاق است ، چنانكه متمم درخت ، ميوه است .
هر كه علمش وسيله تهذيب اخلاق او شده خوشبخت است .(150)
سقراط و فضائل ارزشى او
دانشمندانى در قرون گذشته قبل از ميلاد مى زيسته اند كه تراوشات علمى و عملى ايشان در تاريخ محو و نابود نمى گردد.
سقراط مسلما يكى از دانشمندان است كه نام او و آثار او جاودانه است .
وى فضيلت را همان دانشى مى داند كه اكتسابى است و در راه كسب علم و دانش مى گويد: ع ع ع
علمو هم و كفى
دانش بياموزيد بطورى كه فضيلت دانش شما را كفايت كند.
او مى گويد: هنگامى كه دانش در مورد ترس و بى باكى بكار رود شجاعت است ، و هنگامى كه در مورد رعايت مقتضيات نفسانى بكار رود عفت است ، و هنگامى كه در مورد قوانين حاكم بر جامعه به كار رود عدالت است ، و هنگامى كه در مورد پرستش به كار رود ديندارى است ، و نفس آدمى داناى حكمت است (151)، معلوم مى شود كه تنها دانش محض ‍ را فضيلت نمى داند، بلكه چهار قسم آن دانش ، تواءم با عمل است ، و يك قسم آن ، دانش محض است ، و خلاصه نظر سقراط اين است كه فضيلت در نيكوكارى است .
علوم الهى و مابعد الطبيعه
توجه جوان مسلمان به تعلم علوم الهى و بويژه علوم مابعد الطبيعه جزء فطرت و جبلت اوست و علوم اديان و ابدان در نزد او از اهميت فوق العاده اى برخوردار است ممكن است در سطح دانشگاههاى اسلامى مسئله متافزيك و مابعدالطبيعه مطرح نباشد و يا بسيار كم مورد بحث و بررسى قرار گيرد، اما از زبان فارابى معلم ثانى چنين مى خوانيم : در كتاب احصاء العلوم اهميت علم الهى و مابعد الطبيعه را متذكر شده و آنرا جزء علوم مى شمارد، و مى گويد: علم طبيعى (فيزيك ) است ، و علوم طبيعى در مورد اجسام طبيعى يا مصنوعى بحث مى كند، و فرق ميان علتهاى نمائى و فاعلى اجسام و ماده و صورت ، آنها را مشخص ‍ مى نمايد و پيرامون عرضها، جسم ومراتب اجسام طبيعى بسيط و مركب سخن مى گويد (لكن علوم الهى و متافيزيك از نظر فارابى داراى تاءثير و تاثر بيشترى است ).
فارابى پس از تقسيم علم طبيعى به هشت قسمت ((بر اساس كتابهاى ارسطو)) به تعريف علم الهى و متافيزيك مى پردازد و اشاره مى كند كه در اين تعريف از كتاب مابعد الطبيعه ارسطو پيروى كرده است ، و او علم الهى را به سه بخش تقسيم مى نمايد.
1- بخشى كه در آن از موجودات و چيزهائى كه عارض هر موجود مى شود بحث مى نمايد:
2- بخشى كه در آن از مبادى برهانى در علوم بحث مى نمايد:
معلم اول ارسطو
آيا مى دانيد مفسر و معلم كتاب ((ماوراء الطبيعه ارسطو كيست ))؟!
ابو نصر فارابى توان تفسير و تشريح ماوراء الطبيعه را بدست آورده است و از اينجهت به معلم ثانى لقب گرفت ، با اينكه بوعلى سينا توان فهم كتاب ماوراء الطبيعه ارسطو را نداشت ، كتاب فوق العاده مهم و بزرگ ((ماوراء الطبيعه )) ارسطو)) را معلم ثانى يعنى فارابى تفسير و تبيين و تفهيم كرد.
شيخ الرئيس در كتاب ((الاضحويه )) خويش مى گويد:
كتاب ماوراء الطبيعه ارسطو را چهل بار خواندم ، و همه عبارتش را از برشدم ، اما معانى آنها دستگيرم نشد، و مقصود نويسنده را در نيافتم ، نااميدى دامنم را گرفت با خود گفتم ، پسينگاه روزى به بازار و راقان روم ، با دلالى روبرو شدم كه كتابى در دست داشت ، و براى فروش آن جار مى زده و به من رسيد، از من خواست تا آن كتاب را بخرم ، چون فكر كردم از جمله كتابهاى بى ارزش است با بى ميلى از خريد آن چشم پوشيدم ، دلال گفت چون صاحبش به پول نياز دارد آنرا به سه درهم مى فروشم اين سخن در من اثر كرد، و كتاب را خريدم ، پس از بررسى دريافتم كه شرح ابونصر فارابى بر كتاب مابعد الطبيعه ارسطو است ، به خانه بازگشتم با شتاب به مطالعه آن پرداختم بزودى معانى سخن ارسطو برايم روشن شد، زيرا همه عبارت آنرا چون بسيار خوانده بودم از برداشتم بى اندازه شادمان شدم روز بعد به شكرانه اين پيروزى مال فراوان به تهيدستان بخشيدم .
بوعلى سينا مى افزايد: پيوسته براين شيوه دانش اند و ختم تا همه دانشها را نيك بياند و ختم و هرچه از آن هنگام برايم روشن شده همان است كه اكنون مى دانم ، و از آن پس چيزى بر آن ها نيفزودم .(152)
برادر و خواهر جوان و نوجوانم ، فرزندان برومند انقلاب و ايران ! برگستره ارزشهايت بيفزا و خود را با تمامى موجوديتت و همه درست و استعداد خلاقت براى اسلام و مسلمين مايه بگذار و با كمك تراوشات فكرى و علمى و عملى ات بجامعه خود خدمت كن .
نبوغ ارزشى و علمى بوعلى سينا
نوجوان ، و جوان ايرانى و اسلامى ، قدرت فهم و استدراكت بقدرى است كه اگر از هوش و ذكاوتت و از استعداد و قوه دراكه ات استفاده كنى در اندك زمان ممكن به مدارج عالى علوم و دانش راه مى يابى ، كه يكى از نوابغ عالم بوعلى سينا است كه در تعريف خود مى گويد: چگونه بوعلى سينا شدم ؟!
چگونه بوعلى سينا شدم ؟!
16 ساله بودم كه به تدريس طب و درمان پرداختم ، در تشخيص بيمارى و كار درمان چنان ورزيده شده بودم كه وصف آن نتوان كرد، با اينهمه درس فقه را دنبال مى كردم (يعنى بوعلى سينا با همه پيشرفتهاى علمى خود را از فقه و تفقه در دين بى نياز نديد)
آنگاه يكسال و نيم ديگر به مطالعه منطق و همه اجزاى فلسفه سرگرم شدم در اينمدت شبى را به تمامى آن نخفتم و روزها بكار ديگرى نپرداختم ، شبها چراغ افروختم و بخواندن كتاب مشغول مى شدم هرگاه خواب آلوده مى شدم يا احساس خستگى مى كردم كارى مى كردم تا نيروى از دست رفته باز آيد، و بار ديگر كار خود را دنبال مى كردم اگر خواب بر من چيره مى گشت همان مسائل مسائل را بعينه در خواب مى ديديم و راه حل بسيارى از مسائل را در خواب باز مى يافتم ، پس از آنكه در علوم منطق و رياضى نيك ورزيده شدم بار ديگر به علم الهى پرداختم مطالعه كتاب مابعد الطبيعه ارسطو را آغاز كردم ، كتابى دشوار بود بلى !!
كتابى كه چهل بار آنرا خواندم و همه عباراتش را از برنمودم ، اما معانى آن دستگير نشد و مقصود نويسنده را در نيافتم ، نااميدى دامنم را گرفت با خود گفتم براى فهميدن مقصود نويسنده راهى وجود ندارد.(153)
جوان ، شايد، تو نيز چيزى از استعداد و قواى هوش و ذكاوت بوعلى سينا كمتر نداشته باشى آگاه باش كه تلاش و كوششهاى مجدانه است ، ترا به مقامات والاى بو على ، و بوعلى سيناها مى رساند، و تو نيز همچون فارابى و ارسطو خواهى درخشيد.
لذا كار و تلاش كن ، از بازى هاى بى ارزش و بى فايده بكلى پرهيز كن تا شيخ الرئيس بوعلى سيناى زمان بشوى .
خداوند توفيق تربيت صحيح و شايسته فرزندانمان را به ما عنايت فرمايد و ايشان را خلف صالح ما قرار دهد و چراغ پرفروغ ولايت و محبت اهلبيت پيامبر (ص ) را با دست ايشان در خانه و كاشانه ما روشن نگهدارد. در اينجا با ذكر دعايى مخلصانه از حضرت سجاد عليه السلام ، كتاب را به پايان مى بريم : الهم و من على ببقاء ولدى وباصلاحهم لى و بامتاعى بهم . الهى امدد لى فى اعمارهم و زد لى فى آجالهم و رب لى صغيرهم و قولى ضعيفهم و اصح لى ابدانهم و اديانهم و اديانهم و اخلاقهم ....
آمين يا رب العالمين
موفق باشيد