پدر , مادر , معلم مرا خوب تربيت كنيد
سيد حسن موسوي راد لاهيجي
- ۴ -
نقش تربيتى نام و شغل نيكو
هر پدرى وظيفه شرعى و وجدانى اش اقتضا
دارد كه براى فرزند خويش نامى شايسته و شغلى حلال و متناسب با آن
فراهم سازد.
در روايتى آمده است كه (مردى به رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم
عرض كرد:
حق اين فرزند بر من چيست ؟ حضرت فرمود:
تحسن اسمه و ادبه و تضعه موضعاحسنا
(65)
از اين حديث شريف چنين برمى آيد كه اسلام مسئله نام و شغل را فوق
العاده اهميت مى دهد.
پيامبر فرمود: نام نيكو برايش انتخاب كن و به درستى ادبش نما و به كار
خوب و مناسب بگمارش .
والدينم ، اين حق بزرگ من بر شما است كه مرا به نام نيكو و شايسته كه
در خور شاءن و مقام انسانى من است براى من انتخاب نمائيد و براى من
شغلى و هنرى مناسب و پاك و حلال اختيار و انتخاب كنيد.
نام نيكو گرامى ترين عطيه والدين به فرزند است
اگر عطيه و هديه شايسته ، كه براى يك عمر به فرزندتان مى بخشد
بهتر است نام نيكو و شايسته براى او انتخاب نمائيد. پيامبر بزرگ اسلام
در نامگذارى فرزندان ، مى فرمايد:
ان اول ما ينحل احدكم ولده الاسم الحسن .
(66)
اولين و بهترين عطيه هر يك از شما براى فرزندش نام نيكو و شايسته ايست
كه براى او انتخاب مى نمايد.
پدرم ، مادرم ، بهترين هديه جاويد شما براى من فرزند،همانا نام زيبائى
است كه از شما براى من بيادگار مى ماند.
گاهى بعضى از نامها غرورانگيز و حالت خودستائى دارد و فخر و مباهات مى
آورد. پيامبر اكرم بعضى از نامهاى غرورانگيز از مسلمانان را عوض مى
نمود.
ابى رافع مى گويد: زينب دختر ام سلمه اسمش (بره ) (نيكوكار) بود از اين
كلمه بوى خودستائى و خودپسندى استشمام مى شد، عده اى درباره او مى
گفتند با اين اسم مى خواهد ادعاى پاكى نمايد. لذا براى آنكه مورد
بدگمانى مردم واقع نشود رسول گرامى اسلام نام او را به زينب تغيير داد.
چرا اعراب فرزندانشان را بنامهاى حيوانات مى
ناميدند؟!
در بين اعراب نامهاى حيوانات مثل شير، پلنگ ، سگ و... را براى
بچه هاى خويش انتخاب مى كردند. احمد بن اثيم مى گويد: از امام رضا عليه
السلام پرسيدم براى چه اعراب اسم فرزندانشان را به نامهاى سگ ، يوزپلنگ
، شير و نظاير آنها نامگذارى مى كنند؟
حضرت فرمود:
كانت الاعراب ، اصحاب حرب و كانت تهور على العدو
باسماء اولادهم .
(67)
عربها اهل جنگ و تهور بودند و بر دشمنان خود مى تاختند، بدينوسيله دوست
داشتند فرزندانشان را به نام حيوانات مى ناميدند.
حضرت صادق عليه السلام در تاءكيد و توصيه به شيعيان خويش در نامگذارى
دخترانشان به اسامى حضرت فاطمه عليه السلام مى فرمايد:
لفاطمة عليه السلام تسعة اسماء عند الله عزوجل ، فاطمة ، الصديقة ،
المباركة ، الطاهرة ، الزكية ، الراضية ، المرضية ، المحدثة ، و
الزهراء عليه السلام .
براى حضرت فاطمه سيده نساء العالمين نزد خداوند نه اسم معروف مى باشد.
سزاوار است شيعيان و مسلمانان دختران عزيز و محترم خويش را به يكى از
اين اسماء بنامند و دختران خويش را به اين نام گرامى بدارند.
نامهاى تحقيرآميز جاهليت
((عربها مردان جنگ و نبرد بودند، اسمهايى
را روى فرزندان خود مى گذاشتند تا وقت صدا زدن ، در دل دشمن ايجاد هول
و هراس نمايد.))
با اين كه اين اسامى در بين ايشان معمول بود، اما گاهى در بين خودشان
مورد تحقير و توهين قرار مى گرفتند و با اين اسمها همديگر را توبيخ و
سرزنش مى نمودند.
نام يكى از رؤ ساى عشاير عرب ((جاريه
)) بود، ((جاريه
)) يك نوع مار و افعى است . اين مرد بسيار قوى ،
صريح اللهجه و با شخصيت بود ولى نامش را جاريه گذاشته بودند. او و
طرفداران و قبيله اش از حكومت ظالمانه معاويه ناراضى بودند و در دل
نسبت به وى كينه و دشمنى داشتند. معاويه كه بدبينى جاريه و طايفه او را
احساس كرده بود، تصميم گرفت روزى در محضر مردم به او توهين كند و نامش
را وسيله تمسخر و تحقير قرار دهد. فرصتى پيش آمد و جاريه با معاويه
روبرو شد، معاويه به تمسخر گفت :
چقدر تو نزد قوم و قبيله ات پست و ناچيزى كه استم تو را جاريه (مار)
گذاشته اند؟!
جاريه فورا و بدون تاءمل گفت :
ما كان اهونك على قومك اذ سموك معاويه ، وهى
الانثى من الكلاب
.
اين معاويه : چقدر تو نزد قوم و قبيله ات پست و ناچيزى كه اسم تو را
(معاويه : سگ ماده ) گذاشته اند.!)
معاويه كه تصور نمى كرد، كسى جراءت كند معناى اسمش را به ميان آورد،
سخت ناراحت شد و گفت : (بى مادر! ساكت باش !)
جاريه جواب داد: (من مادر دارم كه مرا زاييده است ، به خدا سوگند!
دلهايى كه بغض تو را در سينه خود مى پرورانند، در سينه هاى ماست و
شمشيرهايى كه با آنها با تو نبرد خواهيم كرد در دستهاى ماست . تو قادر
نيستى به ستم ما را هلاك كنى و نمى توانى به زور بر ما حكومت نمايى .
تو در زمامدارى بر ما عهد و پيمانى سپرده اى ما نيز طبق آن پيمان و عهد
قول شنوايى داده ايم . اگر تو به پيمانت وفا كنى ، ما هم به اطاعت و فا
داريم و اگر تخلف نمايى ، بدان ، كه پشت سر ما گروه مردان نيرومند و
شمشيرهاى برنده است .
معاويه كه سخت شكست خورده بود، گفت :
لا كثر الله فى الناس مثلك يا جاريه
خداوند مانند تو را در جامعه زياد نكند اى جاريه !
در اين حكايت به زشتى نام هاى اين هر دو، معاويه و جاريه برخورد مى
كنيم ، كه موجب شرمسارى و ناراحتى آنان گرديد.
نامهاى نفرت انگيز
در اين داستان ، يكى ديگر از جاهائى كه معاويه ..... در رابطه
با نامش شكست خورد و بيچاره شد، داستانش با شريك بن اعور، است كه در
زشتى نامگذارى بر او، موجب تنبه و عبرت براى همه است .
مردى بنام شريك بن اعور، سيد و بزرگ قوم خود بود و وى در زمان معاويه
زندگى مى كرد و شكل بدى داشت و اسمش را شريك ناميدند كلمه شريك اسم
خوبى براى انسان نيست ، پدرش را (اعور)، يعنى يك چشم مى گفتند، در يكى
از روزهائى كه معويه در اوج قدرت بود. شريك بن اعور به مجلس او آمد.
معاويه از اسم نامطلوب وى و پدرش و نيز از شكل او بدش آمده بود از
اين فرصت استفاده كرده و او را به باد تحقير و اهانت گرفت و گفت :
والله انك لشريك و ليس من شريك و انك ابن اعور،
و الصحيح خير من الاعور، و انك لدميم والوسيم خير من الدميم ، فبم سودك
قومك .
نام تو شريك است و براى خدا شريك نيست ، تو پسر اعورى و سالم
بهتر از اعور است ، صورت زشت و بدگلى دارى ، خوشكل و زيبا بهتر از بدگل
چرا قبيله ات تو را به سيادت و آقايى برخود انتخاب كرده اند؟! شريك در
جواب گفت : به خدا سوگند.! تو معاويه هستى و معاويه سگى است كه عوعو مى
كند و تو عوعو كردى نامت را معاويه گذاشته اند، تو فرزند حربى و سلم و
صلح از حرب و جنگ بهتر است ، تو فرزند صخرى و زمين هموار از سنگلاخ و
صخر بهتر است با اين همه زشتيها چگونه به مقام زمامدارى نايل آمدى ؟!
سخنان (شريك بن اعور) چنان معاويه را شكست داد و خشمگين كرد كه معاويه
شريك را قسم داد كه از مجلسش خارج شود.(68)
نامهاى زشت و بد معناى هر دو نفر موجب نفرت و طنز و سرزنش يكديگر شده و
موجبات خشم و دشمنى در بين ايشان را فراهم ساخته و هر دو را به جان هم
انداخته است ، يعنى صفتى زشت تر از نام بد در يكديگر سراغ نداشتند كه
به آن صفت سرزنش گرفتند معاويه گفت تو شريكى و خدا شريك ندارد و.... و
شريك به او مى گفت تو معاويه اى تو سگ ماده اى و عوعو كردى ترا سگ
ناميدند.
بنابراين حق نامگذارى بر فرزندان براى پدر و مادر است آيا ناسزاها و
لعنت ها بر آن والدينى نيست كه چنين نامهاى زشت و بى مفهوم و بد معنا
براى فرزندان مى گذارند؟!!!
در نامگذارى فرزند حرمت بزرگانتان را پاس داريد.
نامگذارى فرزندانتان را به مؤ منان و بزرگان خانواده بسپاريد و
از آنها در انتخاب نام سبقت نگيريد آقا زيد بن على از پدرش نقل نموده
كه حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمود:
لما ولدت فاطمة الحسن عليه السلام قالت لعلى سمه
، فقال ما كنت لاسبق باسمه رسول الله .
(69)
زمانى كه فاطمه عليهما السلام امام حسن مجتبى عليه السلام را به دنيا
آورد، فاطمه عليهما السلام به حضرت على عليه السلام گفت اسم بگذار
فرزندت را، حضرت فرمود: من سبقت نمى گيرم و قبل از پيامبر اكرم (ص )
نام نمى گذارم او را.
امام على عليه السلام حرمت پيامبر بزرگ اسلام را به عنوان بزرگ خانواده
و پدر بزرگ ، گرامى داشت و نامگذارى حضرت مجتبى اولين فرزند حضرت فاطمه
عليهما السلام را به جد بزرگوارش نمود اين سنت براى تمام مسلمانان و
خاصه شيعيان بايد بزرگترين الگو و اسوه باشد.
نقش نام نيكو در سرنوشت كودك :
يكى از عوامل سرور و شادمانى در كودك از نظر روانشناسى كه بشدت
او را در بين دوستانش و جامعه خوشحال مى كند اسم مباركى است كه در
والدين با در نظر گرفتن اصالت خانوادگى و اخلاق و فرهنگ اسلامى براى
كودكان خويش انتخاب مى نمايند و بدين وسيله كودك را در اجتماع شاد و
مسرور نموده و موجبات سرافرازى و كرامت و شرافت او را فراهم مى آورند.
چرا نام مبارك پيامبران و امامان معصوم عليهماالسلام را كه از طرف
خداوند براى اين شخصيتهاى معصوم و پاك انتخاب شده ، براى فرزندان خود
انتخاب نكنيم ؟!
از معصوم عليهماالسلام است كه فرمود:
لايدخل الفقر بيتا فيه اسم محمد او احمد او على
او الحسن او الحسين او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء.
(70)
فقر (مادى و معنوى ) داخل آن خانه نمى شود كه افراد آن به نامهاى محمد
يا احمد و يا على و يا حسن و يا حسين يا جعفر يا طالب و يا عبدالله و
براى خانمها فاطمه و اسامى ديگر آن حضرت و يا اسامى مباركه ديگر كه از
معانى و مفهوم خوبى برخوردار مى باشد. انتخاب نمايند.
پدر! مادر! در انتخاب نام ما دخترانتان چرا از نامهاى نه گانه فاطمه
عليهما السلام دخت گرامى رسول اكرم (ص ) نامگذارى نمى كنيد كه گذشته از
امتيازات موجود و معانى خوب ، سزاوارند مسلمانان جهت احياء اسلام و
رهبران معصومشان اسمهاى مبارك ايشانرا براى اطفال خويش اختيار نمايند و
از نامهاى زشت و قبيح و بد معنى اجتناب كنند.
كان رسول الله يغير الاسماء القبيحة فى الرجال و
البلدان .
(71)
پيامبر خدا (ص ) نامهاى زشت و قبيح انسانها و شهرها را تغيير مى داد،
همين سيره براى ما درس خوبى است كه از معانى و مفهوم اسلامى برخوردار
باشيم .
نامگذارى به خاطر محبت به اهلبيت عليهما السلام
نامگذارى كودكان مسلمان به اسماء مكرمه پيامبران و امامان معصوم
عليه السلام دلالت بر اظهار محبت و ولايت نسبت به اين خانواده دارد.
شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد.
انا نسمى باسمائكم آبائكم فينفعها، قال الله
تعالى : ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم .
(72)
(راوى گفت ) ما (شيعيان شما) به نامهاى شما و پدران شما نامگذارى شده
ايم (و فرزندان خويش را به اسمهاى شما نام مى گذاريم ) آيا براى ما
نفعى دارد؟
حضرت فرمود: آرى ، و الله ! آيا دين غير از حب و محبت است ، كه خداوند
از قول پيامبر مى فرمايد: اگر شما خدا را دوست مى داريد، پس از من
پيامبر پيروى كنيد، خداوند شما را دوست خواهد داشت ، و شما را مى آمرزد
و از گناهان شما مى گذرد.
پس اگر پيامبر و آلش عليهما السلام را دوست ميداريم ، نام فرزندان خويش
را از نام آنان انتخاب كنيم و در پيروى از آنها عملا مبادرت ورزيم .
از پيامبر اكرم است :
من ولد له اربعة اولاد و لم يسم احدهم باسمى فقد
جفانى .
(73)
كسى كه برايش چهار پسر باشد و يكى از آن چهار پسر را به نام من
نامگذارى نكرده باشد، به من جفا كرده است .
براى فرزندان سقط شده نامى انتخاب كنيد:
پيامبر اكرم اسم شايسته براى هر چيز اختيار مى كرد، حتى فرمود:
كودكان سقط شده خود را نامى شايسته بر ايشان بگذاريد.
سموا السقاطكم فان الناس اذا دعوا يوم القيمة
باسمائهم تعلق الاسقاط بابائهم فيقولون لم لم تسمونى بشى ء.(74)
كودكان سقط شده خود را نامگذارى كنيد، زيرا وقتى مردم در روز
قيامت به اسمشان خوانده مى شوند، كودكان سقط شده به پدرهاى خود مى
چسبند و مى گويند چرا ما را به چيزى نامگذارى نكرديد؟!
در اسلام نامگذارى فوق العاده اهميت دارد تا آنجا كه فرزندان قبل از
تولد نامگذارى مى شدند و محسن فاطمه عليهما السلام قبل از سقط، پيامبر
خدا او را محسن ناميده بود. در پايان اين فصل توصيه ما به شما اينست كه
از نامگذارى فرزندان عزيزتان به اسامى پيامبران و ائمه و اولياء الله و
اسمهاى خوب و با معناى مبارك غفلت نورزيد.
دوران رضاع و شيرخوارى
مادر و دوران شيرخوارى كودك
شير تغذيه كودك در تربيت او نقش بنيادين دارد چون بنياد يك بنا
كه اگر سست و كج و ضعيف باشد بقاء و دوام و استحكام آن خدشه دار مى
گردد.
پس از اجراى وظايف سنگين دوران باردارى ، اينك فرزندى پاك و نوزادى
شايسته پا به عرصه وجود نهاده و وظيفه مادر را سنگين تر و تعهد تربيتى
و اخلاقى و حقوقى مادر را به بيشتر و بزرگتر كرده است . تمام وظايف
دوران باردارى به اضافه صيانت نفس از هواها و هوسها و بهداشت جسمى و
روحى كودك و دهها مسئوليتهاى تربيتى ديگر پس از زايمان بر دوش مادر
سنگينى مى كند.
اكنون قوانين و قواعد تربيتى اسلامى را در اين باره مطرح مى نمائيم تا
ببينيم اسلام چه دستورالعملهائى در زمان رضاع و شيرخوارى فرزند داده و
وظايف مادر را در مورد اين مسائل چگونه بررسى و مقرر نموده است .
قرآن شير كامل را دو سال معين نمود
نياز كودك از نظر تغذيه جسم و روح به دو سال شير از مادر، يا
دايه تعيين نموده است و بر اين معيار، هم روايات و احاديث اهلبيت دلالت
دارد و هم اطبا گواهى مى دهند و تائيد مى كنند و قرآن دوران شيرخوارى
را دو سال تمام معين نموده و مى فرمايد:
والو الدات يرضعن اولادهن حولين كاملين ...
(75)
مادران فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند و...
شير كامل براى كودك كه بايد به كمال و سعادت و سلامت تمام راه يابد دو
سال تمام مى باشد.
و ان اردتم تسترصعوا اولادكم فلا جناح عليكم
و...
اگر پدر و مادر به رضايت و مشورت همديگر خواستند طفل را از شير
بگيرند گناهى بر آنان نيست و....
بنابراين دايه گرفتن براى تغذيه كودك هم نشان نمى دهد كه شير كمتر از
دو سال باشد يعنى چه مادر به بچه شير بدهد و چه دايه بگيرند بايد حداقل
شير كودك دو سال باشد.
آيا دو سال شير دادن براى مادر حق وجوب مى آورد؟ خير!! بلكه ميتواند
كمتر از دو سال هم به كودك شير دهد. ولى كودك حق دارد تا دو سال از
مادر شير بنوشد و اين حق اوست .
نقش شير كامل در تقويت روح و جسم كودك
زنان متمدن امروز، براى فرار از شير دادن به بهانه هاى مختلف از
جمله تغيير اندام و فروهشتگى سينه ها و تغيير زيبائيها و... با داشتن
كارهاى ادارى و اقتصادى و فرهنگى در بيرون از خانه ، كودكان بى گناه
خود را به وسيله شير خشك و يا غذاهاى مصنوعى و ساختگى مشتبه و مشكوك
تغذيه مى كنند، بدين وسيله بزرگترين خيانتهاى جبران ناپذير را به
نوزادان خويش روا مى دارند.
اسلام مكتب انسان ساز و مترقى است و از جمله شير دادن مادر به فرزندش
را، يك عمل لازم و ضرورى مى داند و در اين رابطه دستورات اكيدى صادر
نموده است و كمترين دوران شيرخوارگى را 21 ماه و شير كامل را 24 ماه ،
يعنى دو سال تمام مقرر كرده است . اين شير كامل در استحكام بدن و
استخوان بندى و تربيت روحى و جسمى كودك فوق العاده مؤ ثر است و در
تكميل سلامت جسم و روح و عقل و هوش و ذكاوت كودك نقش مؤ ثر و فوق
العاده اى دارد.
امام صادق عليه السلام : حداقل شير را 21 و شير كامل را 24 ماه تعيين
نموده و مى فرمايد:
الغرض فى الرضاع احد وعشرين شهرا فما نقص عن احد
و عشرين شهرا فقد نقص المرضع و ان اراد ان بتم الرضاعة فحولين كاملين .(76)
ضرورت رضاع و شير دادن به بچه 21 ماه است و اگر كمتر از 21 ماه
شد، شير و تغذيه كودك شير خوار ناقص مى ماند و اگر زنى بخواهد شير دادن
را تكميل نمايد، بايد 24 ماه كامل به فرزندش شير دهد.
امام حسين چگونه پرورش يافت
امام حسين عليه السلام از انگشت پيامبر (ص ) تغذيه مى كرد و
مادرى چون فاطم سيده نسوان عالم به او شير داد و او در حقيقت در آغوش
اسلام و ايمان پرورش يافت . در زيارت امام حسين عليه السلام در روز
عرفه مى خوانيم :
غذتك يد الرحمة و رضعت من ثدى الايمان و روبيت
فى حجر الاسلام .(77)
حسين جان غذايت داد دست رحمت (پيامبر برحق ) و شيرخورى از پستان
ايمان ، و پرورش يافتى در دامن اسلام ، پس بايد از آنچنان دامن حضرت
حسين عليه السلام پرورش يابد و او افتخار اسلام و الگوى مسلمانان آزاده
عالم است .
از غذاى حلال تغذيه نمائيد
غذاى حرام از كسب و كار حرام ، بسيار زشت و واكنش و عكس العمل
بد دارد امام على عليه السلام در مذمت طعام حرام و كسب و تجارت حرام مى
فرمايد:
بئس الطعام الحرام
(78)))
طعام حرام بد طعامى است .
حضرت امام در مذمت طعام حرام و اجتناب از آن ما را دعوت مى نمايد و در
مورد كسب حرام هم اخطار مى كند:
بئس الكسب الحرام
بد كسبى است كسب حرام .
اگر در فلسفه و علت حرمت طعام و تغذيه و كسب حرام دقيق شويم ، گذشته از
تاءثير غذاى حرام ، كسب حرام نيز ايجاد شقاوت و خشونت و بدبختى مى
نمايد و در زاد و ولد و نسل آدمى هم تاءثير بد خود را خواهد گذاشت و
بنابراين بر والدين لازم است هم خود و مخصوصا فرزندان معصوم و بى گناه
خويش را از كل غذاهاى حرام و مشروبات حرام بدور نگهدارند تا به واكنش
اعمال قبيح خويش از قبيل داشتن فرزندان بد و بى تربيت و آلوده گرفتار
نگردند و فرزندان خويش را به انواع بيماريهاى روحى و جسمى مبتلا
نسازند.
صاحب و مالك شير پدر است نه مادر
شير دادن به كودك ، حقيقتى است كه از نظر شرع براى مادر ثابت
شده است لكن مالك و صاحب شير كودك پدر اوست نه مادرش در تفسير آيه
شريفه مى خوانيم :
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف و...
منظور از كلمه ((مولود له
)) پدر طفل است ، و منظور از ((زرق و
كسوة )) خرجى و لباس است و خداى عزوجل اين خرجى
و نفقه را مقيد به معروف كرد يعنى (اين كار) متعارف از حال چنين شوهر و
همسر است (كارى شايسته و نيك است .)
اين آيه شريفه مى فهماند كه فرزند از آن پدر است و براى او زائيده شده
است چون رزق و روزى و لباس و هزينه زندگى مادر و كودك به عهده شوهر و
پدر است ، همچنانكه نفقه همسر نيز به عهده شوهر است ، پس بايد شير را
متعلق به شوهر دانست و ملك اوست و بى اذن او زن نمى تواند شيرش را زا
كودك شوهرش بازگيرد مگر در بين ايشان تراضى و توافق بوجود آيد و همچنين
زن نمى تواند با عدم رضايت شوهر به بچه غير، شير بدهد يعنى مالك شير
شوهر است ، نه زن مالك شير خود باشد.
فرزند از نظر تكوين و تشريع به چه كسى تعلق
دارد؟
از نظر تكوينى خالق هر مولودى خداست ، ولى فرزند به والدين ،
يعنى هم به پدر و هم به مادر، تعلق دارد. اما از نظر تشريع فرزند متعلق
به پدر است ، به دو دليل - دليل اول
قرآن فرزند را متعلق به پدر دانسته و مى فرمايد:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف
صاحب فرزند خوراك و پوشاك او را به شايستگى عهده دار است .
يعنى بر پدر است رزق و روزى و لباس زن و فرزندان .
و دليل دوم : آيه شريفه
و على الوارث مثل ذلك
وارث نيز مانند اين را بر عهده دارد.
يعنى همان حقى كه از پدر برفرزندان است كه بايد رزق و روزى و لباس
كودكان را تاءمين نمايد، اگر پدر مرد، همه مسئوليت پدر به عهده وارث او
يعنى ناظر و مثل پسر بزرگ او خواهد بود.(79)
اين دو آيه مى رساند كه فرزند از نظر تشريع و قانون الهى به پدر تعلق
دارد و از نظر تكوينى به هر دو از پدر و مادر تعلق مى گيرد يعنى تكون و
آفرينش او نيمى از پدر و نيمى از مادر است .
شير مادر بهترين غذاى كودك :
اما شير مادر مناسب ترين و بهترين غذايى است كه خالق مهربان ،
اين غذاى مطبوع و مفيد را براى نوزاد، قبل از ولايت ، در پستان مادر
آماده كرده است ، پيامبر بزرگ اسلام فرمود:
ليس للصبى لبن خير من لبن امه
(80)))
براى كودك از شير مادر چيزى بهتر و برتر وجود ندارد.
پس براى تاءمين سلامت روح و جسم ، و هماهنگى و موازنه اعضاء و جوارح
بدن و هوش و ذكاوت و استعداد خلاق به اضافه زيبائى و طراوت كودك مى
باشد. شايسته است هيچ غذايى جز شير مادر را به كودك ندهند، زيرا نه
تنها نمى شود با غذاهاى ديگر همه ويتامينهاى لازم و نيازهاى جسمى و
روحى او را تاءمين كرد، بلكه كمبودها و نارساييهاى شير خشك و يا غذاى
ديگر كه هم از نظر سلامت و بهداشت و هم از نظر حليت و پاكيزگى مشتبه و
مشكوك است و غذاهاى ساخت كارخانجات و شركتهاى غير مسلمان و يا مسلمان
بى تعهد و ماديگرا و لو مملو از ويتامينهاى مختلف هم باشد، مورد اعتماد
نيست و نيازهاى جسمى و روحى كودك را نيز نمى تواند كاملا تاءمين كند و
نيز غذاهاى غير شير مادر موجب نقصان بعضى از ويتامينها و پروتئين ها مى
گردد و ساير مواد لازم بدن كودك را نمى تواند تاءمين كند. و بيماريهاى
جسمى و روحى كودك بعدها بروز و ظهور مى نمايد، شقاوت و بيرحمى او آشكار
مى گردد.
در دختران بى حيائيها و بى عفتيها و بد اخلاقيها از او ظاهر مى شود.
در نتيجه ، كودكان اغلب بيمار و ناتوان و ضعيف مى مانند و بطور مداوم ،
بايد آنها را پيش طبيب برد تا شايد كودك سلامت خود را باز يابد. ناگفته
نماند كه ، غذاى مادر شيرده هم بايد سالم و مقوى و از غذاهاى متنوع
سرشار از ويتامينها و كلسيم ها و آهن و....باشد كه تا همه نيازهاى جسمى
و روحى كودك تضمين گردد. پيامبر اكرم فرمود:
الرضاع يغير الطباع
شير طبيعت بچه را تغيير مى دهد.
دانشمندان و متخصصين تغذيه دستور العمل تهيه غذاى مادرى كه بچه شير مى
دهد، در كتابهايشان آورده اند، مادران مى توانند جهت تغذيه و بهداشت
روح و جسم فرزندانشان به اين نوع كتابها مراجعه نمايند و از غذاهاى
مفيد و مؤ ثر بهره گيرند. بنابراين ، اگر مادر به سلامت جسم و روح
فرزند عزيزش علاقه مند است ، به طور حتم از شير دادن به بچه اش
مضايقه نكند. مولا على عليه السلام در اهميت تغذيه با شير مادر مى
فرمايد:
ما من لبن رضع به الصبى اعظم بركة عليه من لبن امه
(81)
همه ويژگيهاى لازم براى رشد و تكامل روحى و جسمى كودك در كلمه اعظم
بركة ع نهفته است ، لذا لازم است مادران مسلمان از تغذيه كودك عزيز
خويش جز با شير خود راضى نگردند، چون كه غذاى لازم و مناسب با نوزاد
تنها شير مادر است كه براى نوزاد قبل از ولادتش به لطف و عنايت خاص
الهى در پستانهاى مادر پر شده و آماده مى گردد و اين غذاى آماده سرشار
از همه ويتامينها و تواءم با آب در پستانهاى مادر در اختيار كودك قرار
داده شده ، كه بدون مشقت مورد استفاده كودك قرار مى گيرد.
آيا مادر در شيردادن به كودكش مجبور است ؟
يك مسئله فقهى در اينجا مطرح است و با وصف براينكه اهميت شير در
تغذيه كودك ثابت و روشن است و روايات هم به صراحت تاءكيد نموده اند اما
نكته قابل توجه اينجاست كه آيا مى توان مادر را در شير دادن به كودك
مجبور كرد؟ اگر زن در اين مورد تقاضاى مزد كند آيا حق داد از شوهر مزد
بگيرد؟ ام ولد چطور؟! پاسخ چنين است . اما ((ام
ولد)) يعنى كنيزى كه از مولايش بچه دار شده ،
چون او متعلق و ملك مولايش مى باشد، مولا ميتواند حكم كند كنيز بچه اش
را شير دهد اما زن حره و آزاده الزامى ندارد كه به بچه شوهرش شير دهد.
در بيابان امام صادق عليه السلام اين هر دو سؤ ال پاسخ داده مى شود:
سئل الو عبدالله عليه السلام عن الرضاع فقال :
لاتجبر الحرة على رضاع الولد و يجبر ام الود.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند، آيا شوهر مى تواند همسرش را
در شير دادن به فرزندانش اجبار كند؟
حضرت فرمود: حره و زن آزاد را نمى توان در شير دادن اجبار كرد، ولى
ام ولد
و ((امه )) را مى
توان اجبار كرد.
شير متعلق به شوهر است ، چون زن واجب النفقه همسر خويش است ، ملك قابل
واگذارى شوهر بغيز نيست اما در شير دادن مجبور نيست ولى امه و كيز براى
مالك جنبه ملكيت دارد و مجبور است به فرزندان مولايش شير دهد و حق مزد
هم ندارد و قابل واگذارى بغير هم هست و با اذن مولايش به كودك ديگر هم
مى تواند شير دهد.
پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل ؟
.... و هر گاه مادر به فرزندش شير دهد، به هر مكيدن بچه ، ثواب
و اجر آخرت آزاد كردن يكى از فرزندان حضرت اسماعيل براى آن مادر ثبت مى
گردد.
و هرگاه (دو سال به حد كافى ) به فرزندش شير داد و سپس از شير بازگيرد
فرشته خداوند بر پهلويش ميزند و ميگويد: اين مادر! تو آمرزيده شدى .
اعمالت را از سر بگير و دوباره شروع كن خداوند از تمام گناهانت گذشت .(82)
با اين بيان ، حرمت و عظت مادر و وظيفه شناس و متعهد روشن مى شود، جا
دارد كه چنين زنان شايسته بر خود ببالند و بر خيلى از مردان وظيفه
نشناس تفاخر كنند.
سعدى عليه الرحمه مى گويد:
زنانى كه طاعت به رغبت برند
|
تو را شرم نايد زمردى خويش كه
|
باشد زنان را قبول از تو پيش
|
زنان را به عذرى معين كه هست
|
تو بى عذر يك سونشينى چو زن
|
رو اى كم ز زن ، لاف مردى مزن
|
زنان پرهيزگار آنهايى هستند كه از دوران انتخاب همسر و دوران باردارى ،
و دوران رضاع و شير به وظايف تربيتى و اخلاقى خويش كاملا آگاه و بدستور
اسلام و اهلبيت عليه السلام عمل مى نمايند.
يكى از دو پستان مادر غذا، و ديگرى آب است :
از شگفتيهاى آفرينش در خلقت انسان و غذايى كه براى كودك قبل از
ولادت ، آفريدگار مهربان در پستان مادر ساخته و آفريده ، اين است كه
تغذيه با هر دو پستان مادر ساخته و آفريده ، اين است كه تغذيه با هر دو
پستان مادر در تاءمين نيازمنديهاى جسمى كودك فوق العاده ضرورت دارد.
امام صادق عليه السلام به ام اسحاق كه به فرزندش شير مى داد، چنين
فرمود:
يا ام اسحاق لا ترضعيه من ثدى واحد و ارضعيه من
كليهما يكون احدهما طعاما و الاخر شرابا
(83)
اى ام اسحاق ! به فرزندت از يك پستان شير نده ، بلكه با هر دو پستان
شير بده ، چرا كه يكى طعام و ديگرى آب مى باشد.
توضيحات لازم
در شير مادر ((پروتئين ))
آهن ، كلسيم و ويتامينهاى (C..A و....)) وجود
دارد، امام به شرط اينكه مادر از غذاهاى مخصوص كه در توليد شير سالم و
تاءمين ويتامينهاى كامل كمك مى كند، استفاده نمايد شايسته است به
كتابهاى گياه درمانى مراجعه فرمائيد و از تغذيه كامل و سالم برخوردار
شويد.
پيامبران الهى از شير پاك و حلال تغذيه نموده
اند:
شير نخوردن حضرت موسى در زمان كودكى از پستان آن همه زنان شيرده
فراعنه ، دليل بر اين است كه فرزندى پاك از سلاله پاكان و از اصلاب پاك
و ارحام بافضيلت ، پاى به عرصه وجود گذاشته و او از پيامبران اولوالعزم
است لذا نمى شود حضرت موسى عليه السلام از پستان هر زن مشكوكى تغذيه
كند، اين كار با قانون الهى سازگار نيست .
فرعون عاقبت جايزه تعيين مى كند كه هر زنى به موسى عليه السلام شير دهد
و آنحضرت پستان آن زن را قبول نمايد، فلان مبلغ به او جائره بدهد كلثوم
، خواهر حضرت موسى به مادر اعلام داشت ؛ مادر مخفيانه و نا آشنا، به
فرزندت شير بده .
سؤ ال ؟! اگر اين كودك از پستان زنان فراعنه شير مى نوشيد چه مى شد؟
تغذيه مناسب و غذاى مشتبه و يا ناپاك و حرام در شير تاءثير منفى خود را
خواهد گذاشت ، حضرت موسى پيامبرى بزرگوار و پاك طينت است و براى هدايت
عامه بشر مبعوث گشته است او بايد از شير ناپاك زنان فراعنه اجتناب
نمايد.
همچنين در جريان شيرخوارى حضرت محمد (ص ) وقتى مادرش از دنيا رفت ،
حضرت عبدالمطلب بيش از چهار صد زن شير ده براى آن جناب حاضر كرد، حضرت
پستان هيچيك از آنان را قبول نكرد چرا؟! چون در حجاز آن روز شراب خرما
در خانه ها مى ساختند و مى خوردند، لذا شير زنانشان آلوده بود تا آن كه
زنى به نام ((حليمه سعديه ))
را آوردند، كه رسول خدا پستان او را قبول كرد و از آن زن شير نوشيدند
واكنش شير حرام و آلوده با سرشت انبياء و فطرت اصيل ايشان سازگار نيست
و در همه انسانها اثر بد دارد در زيارت امام حسين عليه السلام مى
خوانيم .
اشهد انك كنت نورا فى الاصلاب الشامخة و الارحام
المطهرة لم تنجسك الجاهلية بانجاسها ولم تلبسك من مد لهمات ثيابها
حسين جان ، گواهى مى دهم كه تو نورى بودى در ميان صلبها و
پشتهاى سربلند و شامخ و رحمهاى پاك و پاكيزه ، به طوريكه آلوده و ناپاك
نكرد ترا ((رسومات و فرهنگ ))
جاهليتها و ناپاكيهايش ، و نپوشانيد بتو آن تيرگى و تاريكى جامه هايش
را، يعنى نور وجود تو بر همه جاهاى نادانيها و ظلمت و تاريكى روح و فكر
منحط جاهلى غلبه كرد و خود آلوده نشد.))
بنابراين وجود انبياء و اوصياء گرامشان و اولياءالله نورند كه در تمامى
اصلاب و ارحام از نسلى به نسل ديگر منتقل شدند و ابدان شريفشان نيز از
غذاهاى ناپاك و شيرهاى آلوده ، منزه و مبرى مى باشند. پس شير نقش مهمى
در سرشت جسمى و روحانى كودك دارد كه بايد شير ناپاكان از انبياء و
اولياء الله بدور باشد. چه شايسته است كه كودك شما هم شير آلوده و
ناپاك ننوشد.
بنابراين ، شير، طبيعت بچه را تغيير مى دهد و حلال و پاك و سالم بودن
شير اثر مثبت خود را نيز دارد.
غزالى گويد: سزاوار است كه ، پدر از آغاز كار نسبت به مراقبت كودك
اهتمام ورزد و در دايگى و شير دادن به او، زنى پاكدامن و متدين بيابد
كه ، غذاى حلال و پاك مى خورد زيرا شير حاصل از مال حرام بركت ندارد و
اگر كودك از اين شير تغذيه كند، سرشت او با پليدى آميخته خواهد شد.(84)
زن مرضعه و شيرده اعم از اينكه مادر بچه باشد يا دايه اى كه براى بچه
انتخاب كرده اند بايد از سجاياى اخلاقى شايسته اى برخوردار باشد و ار
محرمات و اوصاف ناشايست به دور بماند، چون تمامى اوصاف شايسته و
ناشايسته و آثار غذاى حلال و حرام از روزنه پستان مادر به بچه منتقل مى
شود در حقيقت ، كودك نقش دوم مادر است كه به اوصاف مادر متصف مى گردد.
اگر بدانيد چرا هنگام دار زدن مجاهد صدر مشروطه ، حاج شيخ فضل الله
نورى - رحمة الله عليه - فرزندش در پاى دار كف مى زند و خوشحالى مى
كند؟! پاسخ !! به خاطر اين است كه اين فرزند ماهها از پستان زن مرضعه
اى شير مى نوشد كه بعدا مى فهمند آن زن ناصبيه
(85) بوده است و مى بايست محصول شير آن زن ناصبيه چنين
فرزندى باشد كه با پدرى چون شيخ فضل الله نورى دشمنى مى كند.
|